روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[mohsen3368]

دوست عزیز منظورتون از 3درصد چیه؟اگر 3درصد بر اساس استاپ درگیر میکنید که دیگه نباید حجمتون ثابت 1دهم باشه.ریسک به ریوارداتون به طور میانگین چطوریه؟

منظور استاپ ۳درصد بالانس.منظورم حدود یک دهم بود.حالا یا یک دهم یا ۱۸صدم.خیلی فرقی ندارند.ریسک به ریوارد معمولا یا یک به یک یا خیلی بیشتر.
چون من بیشتر یک روند و میگیرم.ببینید مثلا ۱۰روز ۲۰ دلار و ۳۰دلار میگیری بعد روانشناسیت بهم میخوره بابت ضرر میای حجم یک لات میزنی بعد کل سود و مقداری از بالانس اولیه می*ره.منظورم اینه من که دارم ۳۰ پیپ متوسط تو هر پوزیشن میگیرم همون یک لات بزنم.

[Behnambaziar]

منظور استاپ ۳درصد بالانس.منظورم حدود یک دهم بود.حالا یا یک دهم یا ۱۸صدم.خیلی فرقی ندارند.ریسک به ریوارد معمولا یا یک به یک یا خیلی بیشتر.
چون من بیشتر یک روند و میگیرم.ببینید مثلا ۱۰روز ۲۰ دلار و ۳۰دلار میگیری بعد روانشناسیت بهم میخوره بابت ضرر میای حجم یک لات میزنی بعد کل سود و مقداری از بالانس اولیه می*ره.منظورم اینه من که دارم ۳۰ پیپ متوسط تو هر پوزیشن میگیرم همون یک لات بزنم.

خب شما وقتی تحمل ضرر 3درصدی رو ندارید و احساسی ترید میکنید،به نظرتون با یه ضرر سنگین 30-40درصدی چه برخوردی دارید؟
اگر تا الان 1لات ترید میزدید بالاسنتون 4000دلار بود.اوکی حرف شما هم صحیحه.ولی خب با بالانس 4000دلاری اولین ضررتون چقد میشد؟مطمین باشید همون بالانس رو هم از دست میدادید چون مشکل از جای دیگس.
شما باید اول از همه بتونید ضررهاتونو قبول کنید.پیشنهاد من اینه که با 1درصد ترید بزنید و روزی فقط 1 ترید،اصلا هم توجهی به هدف روزانه و این ها نداشته باشید.فقط 1 ترید با استاپ و تی پی بر اساس پرایس اکشن.ی روزی ممکنه 5درصد سود کنید،یه روزی ممکنه 1 درصد و یه روز هم ممکنه ضرر کنید.اما دیدگاهتون باید بلندمدت باشه.اینجوری حداقل کاری که میکنید اینه که از بالانس اصلیتون محافظت میکنید.و اگر طبق حرف خودتون مشکل تکنیکالی نداشته باشید،با این روش بعد از 1 ماه قطع به یقین بالانستون مثبت خواهد بود

[Mr. & Mrs. hatami]

عرض ادب و احترام
کتاب شفای زندگی
فصل سوم:مشکل از کجا می اید؟
وقتی می خواهید یک اتاق را به صورت کامل تمیز کنید،هر چه که در آن وجود دارد را بر می دارید و بررسی میکنید.بعضی چیز ها دیگر به کارتان نمی آید و و قت آن است که از دستشان خلاص شوید.مجلات و روزنامه های قدیمی و ظروف یک بار مصرف کثیف را می*توان با آرامش در سطل زباله انداخت.برای تمیز کردن یک اتاق لازم نیست عصبانی شد.
هنگامی که می*خواهیم خانه ذهنمان را هم تمیز کنیم نیز همینگونه است.نباید از اینکه برخی عقایدمان دور ریختنی هستند عصبانی شویم.به همان راحتی که پس مانده غذایتان را دور می*ریزند،آن عقاید را نیز رها کنید.ایا برای پختن غذای امروز زباله های دیروز را می*گردید.اگر فکر یا عقیده ای به دردتان نمی*خورد آن را رها کنید.
برخی از عقاید محدود کننده را بررسی می*کنیم:
عقیده ای،به اندازه کافی خوب نیستم،
از کجا آمده است:پدری که همیشه به او می گفته احمق است.او می خواسته موفق شود تا پدرش به او افتخار کند.ولی دچار احساس گناه شده که این نیز به نوبه ای خود باعث احساس رنجش می*شود و پشت سر هم بدبیاری آورده است.
عقیده محدود کننده:عشق نورزیدن به خود.
از کجا آمده است:تلاش برای کسب تایید پدر.
او به هیچ وجه نمی*خواست شبیه پدرش شود.ان ها سر هیچ چیز با هم توافق نداشتند.او فقط تایید پدرش را میخواست،ولی چیزی که همیشه دریافت می*کرد،انتقاد بود.
عقیده محدود کننده :زندگی خطرناک است.
از کجا آمده:پدر وحشت زده.
یکی از مراجعان زندگی را خشن و ترسناک میدید.او نمی توانست به راحتی بخندد و اگر می*خندید می*ترسید که اتفاق بدی بیفتد.او براساس این نصیحت بار آمده بود که(بعد از هر خنده،گریه است).
یک گل رز را از زمانی که جوانه کوچکی بوده در نظر بگیرید.هنگامی که می شکفد تا زمانی که آخرین گلبرگی میریزد،همچنان زیباست.همچنین بی نقص و دائما در حال تغییر است.ما هم همینطور هستیم.ما همیشه زیبا و بی نقص و در حال تغییر هستیم.بیشترین سعیمان را برای درک کردن،آگاهی و دانش داشتن انجام می*دهیم. اگر درک،آگاهی و دانش بیشتری کسب کنیم،کارها را به نحو متفاوتی انجام خواهیم داد.

[shahab0905]

عرض ادب و احترام
کتاب شفای زندگی
فصل سوم:مشکل از کجا می اید؟
وقتی می خواهید یک اتاق را به صورت کامل تمیز کنید،هر چه که در آن وجود دارد را بر می دارید و بررسی میکنید.بعضی چیز ها دیگر به کارتان نمی آید و و قت آن است که از دستشان خلاص شوید.مجلات و روزنامه های قدیمی و ظروف یک بار مصرف کثیف را می*توان با آرامش در سطل زباله انداخت.برای تمیز کردن یک اتاق لازم نیست عصبانی شد.
هنگامی که می*خواهیم خانه ذهنمان را هم تمیز کنیم نیز همینگونه است.نباید از اینکه برخی عقایدمان دور ریختنی هستند عصبانی شویم.به همان راحتی که پس مانده غذایتان را دور می*ریزند،آن عقاید را نیز رها کنید.ایا برای پختن غذای امروز زباله های دیروز را می*گردید.اگر فکر یا عقیده ای به دردتان نمی*خورد آن را رها کنید.
برخی از عقاید محدود کننده را بررسی می*کنیم:
عقیده ای،به اندازه کافی خوب نیستم،
از کجا آمده است:پدری که همیشه به او می گفته احمق است.او می خواسته موفق شود تا پدرش به او افتخار کند.ولی دچار احساس گناه شده که این نیز به نوبه ای خود باعث احساس رنجش می*شود و پشت سر هم بدبیاری آورده است.
عقیده محدود کننده:عشق نورزیدن به خود.
از کجا آمده است:تلاش برای کسب تایید پدر.
او به هیچ وجه نمی*خواست شبیه پدرش شود.ان ها سر هیچ چیز با هم توافق نداشتند.او فقط تایید پدرش را میخواست،ولی چیزی که همیشه دریافت می*کرد،انتقاد بود.
عقیده محدود کننده :زندگی خطرناک است.
از کجا آمده:پدر وحشت زده.
یکی از مراجعان زندگی را خشن و ترسناک میدید.او نمی توانست به راحتی بخندد و اگر می*خندید می*ترسید که اتفاق بدی بیفتد.او براساس این نصیحت بار آمده بود که(بعد از هر خنده،گریه است).
یک گل رز را از زمانی که جوانه کوچکی بوده در نظر بگیرید.هنگامی که می شکفد تا زمانی که آخرین گلبرگی میریزد،همچنان زیباست.همچنین بی نقص و دائما در حال تغییر است.ما هم همینطور هستیم.ما همیشه زیبا و بی نقص و در حال تغییر هستیم.بیشترین سعیمان را برای درک کردن،آگاهی و دانش داشتن انجام می*دهیم. اگر درک،آگاهی و دانش بیشتری کسب کنیم،کارها را به نحو متفاوتی انجام خواهیم داد.

سلام دوست من
بسیار هم عالی و ممنون از وقتی که بابت این پست ارزشمند گذاشتید.
راجع به موضوعی میخوام باهاتون صحبت کنم،و همین موضوع باعث شد پیام شمارو ریپلای کنم.
خیلی جالبه،من همین چند روز پیش داشتم به همین موضوع فکر میکردم(پ.ن:من این کتاب رو نخوندم هنوز).
تو کتاب**هایی که خوندیم همش از تفکر و ذهن و بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست حرف بود.میشنیدم اما بدرستی عمل نمیکردم.(البته الان هم فقط فهمیدم وگرنه اا مرحله عمل خیلی راهه).
به این نتیجه رسیدم که زشتی ، از زشتی و زیبایی از زیبایی میاد، باقی خصایص اخلاقی هم به همین صورت،هر چیزی که در ذهن پرورش پیدا کنه،میشه خروجی کارخانه ، میشه رفتار و کردار و... پر حرفی نکنم در حضور عزیزانی که استاد هستن در این موارد.
خلاصه که به این موضوع رسیدم :
با تصویر جایی که دوست دارم،هر چیزی ها،هر چی که دوست دارم رو بهش فکر کنم
به جای چی؟
به جای همون چیزایی که تا الان فکر میکردم و شدم شهابی که الان هستم،باید بهتر بشم.هر چی که هست بهترین رو میخوام.
نمیدونم چطور بیان کنم که بهترین باشه، تنها امیدم این هست به دل دوستان عزیزم بشینه و ادامه بدیم...
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم....❤️

[Mr. & Mrs. hatami]

سلام دوست من
بسیار هم عالی و ممنون از وقتی که بابت این پست ارزشمند گذاشتید.
راجع به موضوعی میخوام باهاتون صحبت کنم،و همین موضوع باعث شد پیام شمارو ریپلای کنم.
خیلی جالبه،من همین چند روز پیش داشتم به همین موضوع فکر میکردم(پ.ن:من این کتاب رو نخوندم هنوز).
تو کتاب**هایی که خوندیم همش از تفکر و ذهن و بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست حرف بود.میشنیدم اما بدرستی عمل نمیکردم.(البته الان هم فقط فهمیدم وگرنه اا مرحله عمل خیلی راهه).
به این نتیجه رسیدم که زشتی ، از زشتی و زیبایی از زیبایی میاد، باقی خصایص اخلاقی هم به همین صورت،هر چیزی که در ذهن پرورش پیدا کنه،میشه خروجی کارخانه ، میشه رفتار و کردار و... پر حرفی نکنم در حضور عزیزانی که استاد هستن در این موارد.
خلاصه که به این موضوع رسیدم :
با تصویر جایی که دوست دارم،هر چیزی ها،هر چی که دوست دارم رو بهش فکر کنم
به جای چی؟
به جای همون چیزایی که تا الان فکر میکردم و شدم شهابی که الان هستم،باید بهتر بشم.هر چی که هست بهترین رو میخوام.
نمیدونم چطور بیان کنم که بهترین باشه، تنها امیدم این هست به دل دوستان عزیزم بشینه و ادامه بدیم...
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم....❤️

عرض ادب و احترام
جناب شهاب عزیز خیلی ممنون.
بله،با شما موافق هستم.به قول استاد روی هر کدوم از ما یک ویندوز نصب شده و اگر خوب نباش،میتونیم عوضش کنیم.ولی با درک درست و کسب آگاهی و صد البته تلاش و پشتکار بسیار.
موفق هستید.

[KingMilad]

کشتی ها به خاطر اینکه اطرافشون آب هست غرق نمیشن
کشتی ها غرق میشن چون که آب به داخلشون نفوذ میکنه
اجازه ندید اتفاقایی که اطرافتون اتفاق میافته روتون تاثیر بزاره و شمارو پایین بکشه

[shahab0905]

وقتی کاری را برای نخستین بار شروع میکنیم از نتیجه اش آنقدرها اطلاعی نداریم،علتش این است که موفقیت را تجربه نکرده ایم.یاد گرفتن دوچرخه سواری، صحبت در حضور دیگران و انجام عمل جراحی از همین مقوله اند.

پس

اعتماد به نفس با تجربه کردن ((موفقیت)) ایجاد میشود

،،

در واقع باید گفت که موفقیت تولید موفقیت میکند


(سایکو سیبرنتیک)

[shahab0905]

سلام محسن عزیز
این حرفهای نامفهوم و قلمبه سلمبه ای که جای روانشناسی به خورد ملت میدن رو بریز دور. روانشناسی فارکس یعنی کنترل هیجانات(ترس خشم استرس طمع اضطراب و ...)
این هیجانات رو چطوری میتونی کنترل کنی؟ با دو چیز 1. مهارت 2.تجربه
مهارت با اموزش به دست میاد و تجربه با تکرار.
اموزشها رو کامل طبق نقشه راه بیا جلو. سیستمت رو انتخاب کن. چک لیستت رو روی کاغذ بنویس و دونه دونه صبر کن تا تیک بخوره. مدیریت سرمایه رو حتما بیار تو چک لیستت. قبل از اینکه پوزیشن رو باز کنی نقطه ورود و حد و سود و ضررت رو مشخص کن. میزان درگیری بالانس و لاتیج رو مشخص کن. تا میتونی ماشینی ترید کن.
پونصد دلار رو دیگه ترید نکن. یه حساب دمو باز کن با همون مبلغ. اینقدر ترید بزن که به یقین برسی. دیگه نه ترس داشته باشی نه طمع نه استرس. این رو بصورت تجربی بهت میگم اگر این مشکل رو نتونی تو دمو حل کنی تا چند سال درگیرش میشی تو ریل. با پول واقعی نمیشه تمرین کرد.
(چون همشهری هستی خواستم کمکت کنم. اگرچه ما تا تجربه نکنیم پند نمیگیریم)

چقدر فرمایشاتون عالی بود.قطعا تجربه پشت این نکات هست.
اما به قول شما تاجربه نکنیم پند...
ممنون مرتضی جان

[Mr. & Mrs. hatami]

عرض ادب و احترام
کتاب شفای زندگی
فصل سوم:خود را یک کودک ببینید.
اگر یک کودک سه ساله را وسط یک اتاق بگذاریم،بر سرش فریاد بکشیم،به او بگویم چقدر احمق است و هرگز نمی تواند هیچ کاری را به درستی انجام دهد،باید این کار را بکند,آن کار را نه،و بگوییم ببین چ گندی زدی،چند بار هم او را کتک بزنیم،در نهایت با کودکی وحشت زده روبرو خواهیم شد که مظلومانه در گوشه ای نشته و اشک می*ریزد،و ما هرگز به توانایی های واقعی او پی نخواهیم برد...
اگر به همان کودک بگوییم چقدر دوستش داریم،چقدر به او اهمیت می*دهیم، قیافه اش را دوست داریم و عاشق زیرکی و هوشمندی او هستیم،از نحوه انجام دادن کارها توسط او خوشمان می*آید و از نظرمان اشکالی ندارد که در حین یادگیری اشتباه کند و اینکه همیشه و در هر صورتی هوایش را داریم، آنگاه توانایی واقعی کودک ما را متحیر خواهد کرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هر کدام از ما کودکی سه ساله درون خود داریم و اغلب اوقات سرش فریاد می*کشیم.سپس متحیر می*شویم که چرا زندگیمان سر و سامان نمی گیرد.

[Yoshita]

باسلام دوستان.خواهشا کمک کنید
.
من دارم حساب ریل رو کار میکنم.از سال ۹۸دارم آموزش میبینم.دو تا حساب ریل رو کال کردم فقط و فقط به خاطر روانشناسی .الآنم حساب ۱۵۰۰ تایی شده ۵۰۰.من از ۱۵۰۰ به ۱۸۰۰رسیدم با مدیریت سرمایه ۳درصد.ببینید دوستان پوزیشن های من بیشترش حدود ۲۰ تا ۴۰ پیپ تو سود می*ره.خب به دلیل مدیریت سرمایه ۳درصد حدود ۳۰دلار یا ۴۰دلار میشه.حدود ۱دهم پوزیشن میزدم.اما چندتا پوزیشن که باهم تو یک روز رفت تو ضرر و اعصاب منو بهم ریخت کاراشتباه رو انجام دادم و تلافی کردم.نتیجش این شد بالانس رسید به ۷۰۰تا. باز با مدیریت سرمایه ۳درصد شروع کردم ۴ روز هر روز 30پیپ می*گرفتم. میشد حدود ۲۰دلار.۷۰۰تا شد ۷۸۰تا.اما امروز باز ۲تا پوزیشن باهم رفت تو ضرر خواستم تلافی کنم بالانس رسید به 5۰۰تا.

حالم خیلی بده.میدونید چرا.چون من میتونم از بازار سود بگیرم اونم ۳۰پیپ و۴۰پیپ.اما باحجم کم.
اما میخام جبران کنم حجم بالا میزنم و حساب می*ره پایین تر.
اگه اون پوزیشن های قبلی رو یک لات میزدم الان بالانسم حدود ۴۰۰۰تا بود.چکار کنم واقعا.من که میتونم حدود ۳۰پیپ تو هر معامله ای که می*ره تو سود بگیرم .چرا اینجوری میشه.
به نظرتون من روی یک لات بزنم؟؟یا همون ۱دهم و ۲دهم.
خواهشاً هرکی می*تونه تجربه داره جواب بده.موندم واقعا
اگه آقای امینو این پیامو میبینن همچنین دوستان با تجربه خواهشاً بگید چکار کنم.
#amino

سلام و درود
من نظر خودم رو میگم امیدوارم مفید باشه
اولین پیشنهادی که دارم اینه که 500 دلار رو برداشت بزنید شما امادگی لازم برای حساب ریل چه ذهنی چه مدیریت سرمایه و احتمالا تکنیکال رو ندارید( اگر این مورد رو رعایت نکنید حسابتون رو به زودی کال میکنید)
دومین پیشنهاد یک هفته به خودتون استراحت بدید و کلا ذهنتون رو در گیر این موارد نکنید تا آرامش ذهنی داشته باشید تا بتونید درست تصمیم بگیرید و شرایطی که الان دارید رو بپذیرید ، من هم در چنین شرایطی بودم وشما دیگه نمیتونید به گذشته برگردید و باید اینو بپذیرید و به فکر جبران و... نباشید، راه منطقی و احساسی عمل نکردن اینکه ، شرایطی که دارید هر طوری که هست رو بپذیرید و به دنبال بهبود شرایط باشید مطمعا باشید با انتقام گرفتن از بازار و احساسی عمل کردن شرایط رو هر لحظه برای خودتون سخت تر میکنید (پیشنهاد دارم مدیتیشن رو به برنامه روزانتون اضاف کنید تا زمانی که آرامش نداشته باشید و بخواید با حس خشم و انتقام و... ترید کنید نتیجه مطلوب نخواهد بود )
بعد از این که شرایطی که دارید رو پذیرفتید راهکاری که پیشنهاد میدم اینه که یک حساب دمو باز کنید (هم زمان در بخش مقالات سایت روی روانشناسی هم کار کنید ، تنها با یک بال قادر به پرواز نیستید ) هر زمان تونستید حساب دمو رو به مدت سه ماه با چک لیست و با سود و ضرر ، سوده به پایان برسونید تازه به فکر باز کردن حساب ریل باشید
در نهایت بدونید تا نظم نداشته باشید هیچ مرحله ای رو نمیتونید به درستی انجام بدید چه مدیریت سرمایه چه پایبندی با اون چه چک لیست و ... و نتونید روی ذهن خودتون کنترل داشته باشید ، مدیریت سرمایه رو به درستی انجام ندید ، چک لیست نداشته باشید ، هدف بلند مدت نداشته باشید و با یک ترید اشتباه کنترل ذهنتون رو از دست بدید و به فکر جبران و انتقام و دید کوتاه مدت به نتیجه رسیدن و دور زدن فرایند یادگیری باشید نتیجه ای جز ضرر نخواهید داشت (چندین سال با تمرین اصولی زمان نیاز داره )