به نام خدا
جلسه اول
تصمیم دارم در مورد اطلاعاتی که در زمینه ی انسان شناسی و خود شناسی مطالعه میکنم چکیده اون رو اینجا برای دوستان هم قرار بدم .
دوستانی که علاقه دارند می تونند نقد و نظرات شون رو برام بنویسند و در موضوع سهم بگیرند .
از خدا توفیق میخواهم
مقدمات
انسان شناسی باب ورود به هر نوع (معرفتی) هستش
معرفت نوعی از شناخت هست که با علم یا دانش فرق می کنه
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند
علم اولین راهنما برای ماست اما معرفت در اوج بدست میاد
برای هر چیزی راهی است و راه بهشت علمه
انسان باید یا عالم باشد و علم داشته باشد (ان چیزی رو که به عنوان یک انسان باید بدونه منظور انسانی است که حرکت به سمت ابدیت داره )یا در حال یادگیری باشد در غیر اینصورت کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کنه خودش و استعداد هاش و دنیاش و ابدیتش رو ضایع کرده
اگر خودش رو ضایع کنه گناه کرده و این معصیت است که انسان استعداد های بی نهایتی که خداوند به او داده را ضایع کند واگر گناه کند ساکن جهنمم خواهد شد این سفارشات به به صورت تشویق تهدید بیان شده به خاطر اینه که ما دنبال علم باشیم چرا که علم قدم اول در بدست آوردن معرفته علم یک آگاهی اولیه به ما میدهد که اگر انسان پاک باشه عقلش کار کنه و عمل کنه یواش یواش علم تبدیل به معرفت میشه
معرفت قیمت انسانه قیمت انسان به اطلاعاتشون نیست به علمشون نیست ما نمیتونیم بگیم کسی که دکتره مهندسه تریدره آدم تر از بقیه ی انسان هاست علم مقدمه ی آدمیت هست اما معرفت قیمت و ارزش انسان هاست
علم با عقل و مغزه ولی اون فهم عمیقی که معرفت گفته می شود با قلب بدست میاد وقتی که قلب به معرفت برسه انسان به شهادت می رسه چیزی که اسلام از ما میخواد همه چیزش شهودیه وقتی شهود نباشه ماندگاری نداره با کوچک ترین تغییرات مانند غذا یا لقمه تغییر مکان انسان باور هاشو از دست میده تنها در صورتی انسان (باور هاشو) کنار نمیزاره که آنچه را که آموختن تبدیل به معرفت کنند
علم دانایی است و معرفت دارایی و چون معرفت دارایی است منشا قدرته و انسان میتونه ازش استفاده بکنه
یک مثال در رابطه با علم و معرفت
علم مثل این می مونه که ما میدونیم که وقتی کسی مرده بهمون کاری نداره معرفت اینه که میری دستش میزنی می شوریش مثل مرده شور که قدرت داره و قلبا به این نتیجه رسیده که مرده کاریش نداره و با مرده( برخورد قدرتمندانه) می کنه ولی علم اکثر ما ها به درد مون نمیخوره مثلا میدونیم مرده با چوب فرقی نمی کنه ولی خیلی های ما می ترسیم به مرده دست بزنیم و یک واکنش خیلی ضعیف از خودمون نشون میدیم و سر هیچی به خودمون آسیب می زنیم کابوس می بینیم و افسرده میشیم و ... سر هیچی
معرفت قدرته ما اگر در مورد خودمون به معرفت نرسیم توانایی نداریم به خواصی که برای ایمان هست برسیم و در عمل هم شکست می خوریم
سه شاخصه اصلی داریم برای کسی که معرفت داره یعنی تونسته شنیده ها و علمش رو تبدیل کنه به دارایی
1 اصل رحمانیت و رحیمیت
یعنی کسی که هر چقدر علم داره ولی مهربان نیست آخرش سر از جهنم در میاره این یک اندازه است یعنی اگر میخواین ببینید از پارسال تا الان رشد کردین یا نه ببینید آیا مهربان تر شدین یا نه پیامبر می فرمایند ببینید اگر کسی علاقه اش به همسرش افزایش پیدا کرده نشون میده که ایمانش هم افزایش پیدا کرده ولی اگر کسی قران بخونه روزه بگیره حج بره ولی مهربان نشده باشه این شخص اصلا رشد انسانی نداره مصداق رحمانیت همه انسان هاست اعم از مومن و کافر یعنی باید همه رو دوست داشته باشیم و مومنین و آدم هایی که باهاش سر و کار داره مثل پدر مادر همسر همسایه و ...رو هم باید بیش از کعبه براش حرمت قاءل باشیم
اگر انسان ها به همین نکته معرفت داشته باشن تمام مشکلات جامعه حل میشه
انسان باید بتونه بدون اونکه گدایی عاطفی کنه به همه عشق بورزد بدون اونکه از طرف مقابل انتظار جبران داشته باشه از دیگران گله نکنه شکایت نکنه و بتونه به ملیون ها نفر عشق بورزد گذشته ها رو فراموش کنه و حتی خودش رو ببخشه
2 آرامش
کسی که دایم اضطراب داره حساس و زود رنجه و دایما از دیگران آسیب می بینه و یگران می تونن خیلی راحت برن توی حریمش و راحت به همش بریزن یعی این شخص سبکه و دایما در حال مقایسه و مسابقه با دیگران هست این شخص از نظر انسانیت ساقطه
3 شادی
اگر کسی شاد نیست مریضه
غم بیماری روحه
این سه شاخصه از معصوم و پیامبر رحمت بود که وقتی صحبت می کنند از متن حقیقت و اندازه های ریاضی اشیا برای ما صحبت می کنند یعنی قضا ها و قدر ها را برای ما می گویند
پس تا اینجا داریم کسی که به خودش معرفت داره باید 1 مهربان 2 آرام 3 شاد باشه
در نوشته های آینده بیشتر مبحث رو باز می کنم .
دوستان عزیز ممکنه بعضی ها با متون دینی مشکل داشته باشند ولی شما بدون فیلتر ذهنی متن بالا رو بخونید