صفحه 309 از 556 نخستنخست ... 209259299307308309310311319359409 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,081 به 3,090 از 5552

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #3081

    KingMilad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    نوشته ها
    1,506
    تشکر
    35,995
    21,257 بار در 1,599 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 190 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    امیرالمومنین علی علیه السلام:
    " اَتزعمُ اَنَکَ جِرمٌ صَغیر ؛
    وَ فیکَ اَنطوی اَلعالَم الاَکبَر ... "
    آیا می پنداری جرمی ناچیز و بی مقداری ؟!
    در حالیکه عالمی بزرگتر در #درون_تو پیچیده شده است ...
    @Ali97 حاج علی تقدیم به شما و سایر عزیزان دل
    تقدیم با عشق
    پ.ن:این عبارت منسوب به ایشون هست ولی خب مفهوم زیبایش باعث شد تا به اشتراک بزارم ...
    زمانیـــکه نگــرش تو درستـــه حقایـــق زندگـــی به حســـاب نمیــــان

  2. 12 کاربر برای این پست سودمند از KingMilad عزیز تشکر کرده اند:


  3. #3082

    MhmmdReza آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    282
    تشکر
    9,727
    1,351 بار در 285 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 105 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    داستان واقعی زیر رو لطفا با دقت و تامل بخوانید و کمی بهش فکر کنید

    ماکس پلانک بعد از اینکه جایزه نوبل را در سال 1918 میگیرد ، یک تور دور آلمان میگذارد و در شهرهای مختلف درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند . چون هر دفعه دقیقا یک محتوا را ارائه میکند ، راننده اش احساس میکند که همه مطالب را یاد گرفته است . روزی به آقای پلانک میگوید "شما از تکرار این حرف ها خسته نمیشوید؟من الان میتوانم بجای شما این مطالب را برای دیگران ارائه کنم . میخواهید در مقصد بعدی که شهر مونیخ است من سخنرانی کنم و شما لباس من را بپوشید و در جلسه بنشینید . برای هر دو ما تنوعی ایجاد میشود."
    شوفر خیلی خوب در جلسه درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند و شنونده ها هم خیلی لذت میبرند . در انتهای جلسه فیزیک دانی بلند میشود و سوالی را مطرح میکند . شوفر که جواب سوال را نمیداند در نهایت خونسردی میگوید "من تعجب میکنم در شهری پیشرفته مثل مونیخ سوال هایی به این اندازه ساده میپرسند که حتی شوفر من هم میتواند جواب بدهد! شوفر عزیز ، لطفا شما به سوال ایشان پاسخ دهید."
    امروزه در علم مدیریت اسم این اثر را "اثر شوفر" گذاشته اند . این اثر ناشی از نوعی توهم دانایی است که افراد همه چیز دان بیشتر به آن مبتلا میشوند.
    باید توجه کرد که دانش مانند کوهی یخی است که بخش کمی از آن قابل رویت است و بخش اعظم آنرا نمیتوان مشاهده کرد . افراد سطحی نگر صرفا بخش قابل مشاهده دانش را میبینند و گمان میکنند که کل دانش را دریافت کرده اند ، درحالی که این فقط توهمی از دانایی است.
    ( s . L)
    یک مُشت ، هزاربار

  4. 24 کاربر برای این پست سودمند از MhmmdReza عزیز تشکر کرده اند:


  5. #3083

    omidhd آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2021
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    312
    تشکر
    600
    1,366 بار در 308 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 15 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام وقت دوستان بخیر امیدوام حالتون خوب باشه
    " میتوان گفت تا زمانی که شما زندگیتان را از منظر گذشتهتان نگاه کنید و در چارچوب همان معماری عصبی سابق و از همان مرتبهی ذهنی سابق به شرایط تان واکنش نشان دهید، به سمت تقدیر ژنتیکی مشخص و از پیش تعیین شدهای خواهید رفت. عالوه بر این، باورهایی که شما در مورد خودتان و زندگیتان دارید و انتخابهایی که در نتیجهی این باورها شکل میگیرند، همان پیامهای همیشگی را به همان ژنهای همیشگی ارسال میکنند. "
    کتاب قدرت باور : جو دیسپنزا
    هرچیزی رو تمرین کنی ، در اون به مهارت میرسی
    سطح موفقیت ما به ندرت از سطح رشد شخصی ما فراتر میره

  6. 10 کاربر برای این پست سودمند از omidhd عزیز تشکر کرده اند:


  7. #3084

    mojtaba.k94 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2021
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    752
    تشکر
    3,196
    8,680 بار در 792 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 20 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    کتاب من مربوط ترجمه اقای الهه قمشه ای


    خیلی قدیمیه این قرآن توی خونمون تقریبا مربوط به 40 سال پیش
    فایل پیوست 451670
    موفق باشید
    سلام و روز خوش ممو عزیز
    من در مورد قرآن از سایت عباسمنش خیلی کمک میگیرم ، یه لینک میزارم ببین شاید خوشت بیاد ، این شخص قرآنو به قول خودش جویده خیلی عالی مطلبو توضیح میده.
    https://abasmanesh.com/fa/law-of-attraction-in-quran/
    اهمیت هرچیز نه به خاطر ما که به خاطر خود اوست، ای کاش نگاه تو همان باشد که به آن می نگری. ناتانائیل! ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان می نگری...

  8. 11 کاربر برای این پست سودمند از mojtaba.k94 عزیز تشکر کرده اند:


  9. #3085

    KingMilad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    نوشته ها
    1,506
    تشکر
    35,995
    21,257 بار در 1,599 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 190 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    وقت بخیر خیلی ممنون از شما

    والا یک چیزایی توی قرآن نوشته که می خونمشون بدنم مور مور میشه
    جز کلام حق چیزی نیست توی این کتاب آسمانی
    اولین آیه این صفحه
    فایل پیوست 453203
    حقیقت دین اسم مومن نیست ... چیزی که کمتر امروزه شاهدش هستیم
    من اگر بگم این مارکت و کلا نمودار چیزی ورای اون چیزی هست که ما میبینیم دروغ نمیگم چون هیچ چیز اتفاقی نیست و از طریق همین بازار من دنیای اطرافمو بهتر درک کردم

    موفق باشید
    محمد جان سلام امیدوارم حال دلتون عالی باشه
    راستش من خیلی آدم مذهبی ای نیستم و دانش و آگاهی لازم در این زمینه رو هم ندارم فعلا که بخوام خیلی خوب و کامل در این مورد نظر بدم اما یه برنامه هست بنام گنج سعادت که چند روز پیش که مشغول پیاده روی بودم و همینجوری موج های رادیو رو برای خودم میگشتم بهم رسید
    راجبه رذائل اخلاقی یه سری صحبت ها انجام میشه که اگه تایمتون خالی شد پیشنهاد میکنم یه بار هم که شده گوش کنید ( برداشت های خودم بسیار بسیار خوب بوده ازش)
    یه تیکه از اون صحبت رو بخوام قرار بدم میشه :
    ما باید تلاش بکنیم کوشش بکنیم جایگاه خودمون رو در این عالم پیدا کنیم و بر اساس جایگاه و نقشی که خداوند در اختیارمون قرار داده و این فرصتی که خداوند در اختیار ما قرار داده خودمون رو بسازیم و آنگونه که شایسته و بایسته است خودمون رو تحویل خدای تبارک و تعالی بدیم
    و این زمانی اتفاق میافته که ما از خودشناسی و معرفت نفس شروع بکنیم انگیزه لازم رو بدست بیاریم و با خودسازی خودمون رو نزد خداوند تبارک و تعالی اعتبار ببخشیم ...
    راستش رو بخوام بگم اینقدر صحبت های قشنگی انجام میشه در این گفتگو که نمیتونم تیکه تیکه کنم و اون رو قرار بدم اما چطور برای سمینار آرزوی تو دستور توست با اشتیاق میومدم و میگفتم خوبه گوش کردم شما هم اگه تونستید گوش کنید این برنامه رو هم میگم گوش کنید بدون جبهه گیری و ببینید کجاش رو میتونید قبول کنید همون رو قبول کنید و پیش برید
    این تیکه هم فوق العاده بود :
    قلب محل نزول و تنزل فرشتگان الهیه باید پاک باشه امکان نداره قلب آلوده , اصلا استحقاق حضور فرشته و ملک رو در خودش نداره
    خود کرده رو تدبیر نیست
    یه تعبیری از امام سجاد دیدم که : هیچ نفرینی بالاتر (سنگینتر) برای گناهکار از گناهش نیست ...
    چجوری نفرین کرده مثلا اومده گفته خدایا منو لعنت کن ؟؟ نخیر عملش که اگر به عملش زبان حسی بدیم همین رو هم میگه خودش این کار رو کرده
    به شدت مهمه این داستان طهارت

    من خودم نتونستم نسخه کامل این برنامه رو بصورت جداگانه پیدا کنم و تنها منبعی که تونستم پیدا کنم آرشیو رادیو معارف بود
    این قسمت رو گوش کنید اگه دوست داشتید سایر قسمت ها رو هم گوش کنید : لطفا کلیک کنید
    زمانیـــکه نگــرش تو درستـــه حقایـــق زندگـــی به حســـاب نمیــــان

  10. 12 کاربر برای این پست سودمند از KingMilad عزیز تشکر کرده اند:


  11. #3086


    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    655
    تشکر
    1,210
    2,409 بار در 631 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 11 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    با سلام خدمت دوستان عزیز و همراه
    من معمولا زمانی که تمرکز کافی بابت تمرین کردن و مطالعه دقیق مطالب رو ندارم ولی انقدر توان دارم که بتونم پشت سیستم بشینم و ذهنم رو مشغول کنم اولین جایی که بهش سر میزنم این تاپیک هست .( که البتته با توجه به روزگاری که در آن هستم میشه گفت روزی نیست که حتی برای چند دقیقه، اینجا نباشم)
    اما سوالی که دارم از شما اینه که:
    انسان با هر کیفیتی از زندگی که داره ، اغلب اوقات، مشکل، ناراحتی، غم ، نگرانی و ... بابت خیلی از ابعاد زندگیش رو همراه داره.
    من هر صبحی که بیدار میشم با تمام امید ها و حسرت ها و غم ها و مشکلات و خوشی هایی که شب قبل باهاش به خواب رفتم ، چشمام رو باز میکنم.
    وجه زیبایی و خوبی زندگی که توش حرفی نیست، منتها چطور میتونم غم و رنج های ابعاد دیگر زندگیم رو با خودم پشت لپتاپ نیارم؟
    چطور میتونم همه افکارم رو بزارم روی میز ، و پاشم بیام پشت سیستم و مشغول یادگیری بشم؟
    گاهی وقت ها تفکر انقدر به وجود آدم میچسبه که راهی جز بغل کردنش نداری ولی شاید اون نخواد از بغلت بیرون بره!
    چطور میشه آروم برای ساعاتی بزاریش کنار؟
    برای ساعاتی مشخص و هر روز - مستمر و ممتد
    چون راهی که ما پیش گرفتیم لازمه موفق شدنش پوشیدن کفش آهنین هست و این موضوعی که من باهاش رو به رو هستم و مطرح کردم پاشنه آشیل موفقیت و حفط کردن دیسیپلینم هست.

  12. 10 کاربر برای این پست سودمند از elnaz.s عزیز تشکر کرده اند:


  13. #3087

    omidhd آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2021
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    312
    تشکر
    600
    1,366 بار در 308 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 15 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    تقدیر شما در دستان خودتان است. اما سوال دیگری که پیش میآید، این است: اگر محیط شما تغییر کند و شما ژنهای جدیدی را به شیوه های جدیدی برنامه ریزی کنید، آیا – بر اساس باورها و بینشهایتان – ممکن است بتوانید ژنهایتان را قبل از محیط برنامه ریزی کنید؟ احساسات و عواطف معموالً محصوالت نهایی تجربه هستند، اما آیا میتوان با ترکیب یک نیت واضح و یک عاطفه، پیش از تحقق تجربیات آینده، مزهی آنها را به بدن چشاند؟ وقتی نیت خود را حقیقتاً بر روی دستاوردهای آینده متمرکز میکنید، اگر بتوانید در طی این فرایند، افکار درونیتان را از محیط بیرونیتان واقعیتر کنید، مغز شما تفاوتی بین این دو احساس نخواهد کرد. سپس بدن شما در مقام ذهن ناخودآگاهتان، رویداد آینده را در لحظه ی حال تجربه میکند. شما به ژنهای جدید سیگنالهای جدیدی میدهید و بدنتان را برای رویدادی که تصور میکنید در آینده رخ خواهد داد، آماده مینمایید. اگر ادامه دهید و مجموعهی انتخابها، رفتارها و تجربیات جدید مورد نظرتان را به قدر کافی در ذهنتان تمرین کنید، این ذهنیت جدید بارها و بارها در شما بازتولید میشود و آنگاه مغزتان از نظر فیزیکی تغییر میکند – و مدارهای عصبی جدیدی را برای تسهیل این ذهنیت جدید نصب مینماید – و چنان میشود که انگار آن تجربه قبالً اتفاق افتاده است. این تغییرات اپیژنتیکی که شما صرفاً با فکر کردن آنها را ایجاد کردهاید، باعث بروز تغییراتی واقعی در ساختار و عملکرد بدنتان میشوند , در نتیجه دیگر مغز و بدن شما در آن گذشته ی سابق زندگی نمیکنند؛ بلکه در آیندهی جدیدی زندگی میکنند که شما آن را در ذهنتان خلق کرده اید.
    هرچیزی رو تمرین کنی ، در اون به مهارت میرسی
    سطح موفقیت ما به ندرت از سطح رشد شخصی ما فراتر میره

  14. 8 کاربر برای این پست سودمند از omidhd عزیز تشکر کرده اند:


  15. #3088

    omidhd آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2021
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    312
    تشکر
    600
    1,366 بار در 308 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 15 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط elnaz.s نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان عزیز و همراه
    من معمولا زمانی که تمرکز کافی بابت تمرین کردن و مطالعه دقیق مطالب رو ندارم ولی انقدر توان دارم که بتونم پشت سیستم بشینم و ذهنم رو مشغول کنم اولین جایی که بهش سر میزنم این تاپیک هست .( که البتته با توجه به روزگاری که در آن هستم میشه گفت روزی نیست که حتی برای چند دقیقه، اینجا نباشم)
    اما سوالی که دارم از شما اینه که:
    انسان با هر کیفیتی از زندگی که داره ، اغلب اوقات، مشکل، ناراحتی، غم ، نگرانی و ... بابت خیلی از ابعاد زندگیش رو همراه داره.
    من هر صبحی که بیدار میشم با تمام امید ها و حسرت ها و غم ها و مشکلات و خوشی هایی که شب قبل باهاش به خواب رفتم ، چشمام رو باز میکنم.
    وجه زیبایی و خوبی زندگی که توش حرفی نیست، منتها چطور میتونم غم و رنج های ابعاد دیگر زندگیم رو با خودم پشت لپتاپ نیارم؟
    چطور میتونم همه افکارم رو بزارم روی میز ، و پاشم بیام پشت سیستم و مشغول یادگیری بشم؟
    گاهی وقت ها تفکر انقدر به وجود آدم میچسبه که راهی جز بغل کردنش نداری ولی شاید اون نخواد از بغلت بیرون بره!
    چطور میشه آروم برای ساعاتی بزاریش کنار؟
    برای ساعاتی مشخص و هر روز - مستمر و ممتد
    چون راهی که ما پیش گرفتیم لازمه موفق شدنش پوشیدن کفش آهنین هست و این موضوعی که من باهاش رو به رو هستم و مطرح کردم پاشنه آشیل موفقیت و حفط کردن دیسیپلینم هست.
    سلام سرکار خانم امیدوارم روزتون عالی بشه
    در خصوص اینکه میگید چطور میشه غم و رنج رو نیاریم پشت لپ تاپ حقیقتا از دید من اینه که شما میخواین بگید زمستون نیاد و من گشنم نشه و بارون نباره و از این قبیل چیزا
    درد و رنج جزعی از زندگی ماست و ما باید بتونیم یاد بگیریم چطور ازش استفاده کنیم یا به عبارتی باهاش کنار بیایم
    در خصوص تمرکز و تفکر میتونم بگم ما همه روزه در حال تمرین بی تمرکزی هستیم
    مثال میزنم : در حال پیام به یکی از دوستان هستیم که عصر رو بریم بیرون . وسط پیام یک نفر در اینستا فایلی رو برامون میفرسه و میریم نگاه میکنیم و خوشمون میاد . اون فایل رو برای چند نفر میفرستیم و میبینیم که اونا هم خوششون اومده و میریم اون رو پست میکنیم و استوری . همزمان دوستان لایک میکنن کامنت میزارن و میریم میخونیم و جواب این رو میدیم لایک اونو میبینیم و این ها . بعد میگیم خب چرا اینو تو فیس بوک نزارم . میرید رو فیس بوک هم قرار میدی و ... در نهایت بعد از یک ساعت گوشی رو میزارید و میگید چرا دوستم خبر نداد که بریم بیرون و میبینید که پیام رو اصلا ارسال نکردید
    ما در طول روز بیشتر از چیزی که فکر کنیم داریم بی تمرکز بودن رو تمرین میکنیم و موضوع دیگه اینکه ذهن هم خاصیتش اینه کلا دوست داره همه جا باشه و از یکجا مشینی بدش میاد
    تنهای راهی که فعلا هست مدیتیشن هست و انجام یک سری کار ها به صورت روزانه که اگر برید سایت رویال مایند دوره دانداپانی رو تهیه بفرمایید میگن چیکار کنید
    امیدوارم کمک کرده باشه
    هرچیزی رو تمرین کنی ، در اون به مهارت میرسی
    سطح موفقیت ما به ندرت از سطح رشد شخصی ما فراتر میره

  16. 11 کاربر برای این پست سودمند از omidhd عزیز تشکر کرده اند:


  17. #3089

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,460 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط elnaz.s نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان عزیز و همراه
    من معمولا زمانی که تمرکز کافی بابت تمرین کردن و مطالعه دقیق مطالب رو ندارم ولی انقدر توان دارم که بتونم پشت سیستم بشینم و ذهنم رو مشغول کنم اولین جایی که بهش سر میزنم این تاپیک هست .( که البتته با توجه به روزگاری که در آن هستم میشه گفت روزی نیست که حتی برای چند دقیقه، اینجا نباشم)
    اما سوالی که دارم از شما اینه که:
    انسان با هر کیفیتی از زندگی که داره ، اغلب اوقات، مشکل، ناراحتی، غم ، نگرانی و ... بابت خیلی از ابعاد زندگیش رو همراه داره.
    من هر صبحی که بیدار میشم با تمام امید ها و حسرت ها و غم ها و مشکلات و خوشی هایی که شب قبل باهاش به خواب رفتم ، چشمام رو باز میکنم.
    وجه زیبایی و خوبی زندگی که توش حرفی نیست، منتها چطور میتونم غم و رنج های ابعاد دیگر زندگیم رو با خودم پشت لپتاپ نیارم؟
    چطور میتونم همه افکارم رو بزارم روی میز ، و پاشم بیام پشت سیستم و مشغول یادگیری بشم؟
    گاهی وقت ها تفکر انقدر به وجود آدم میچسبه که راهی جز بغل کردنش نداری ولی شاید اون نخواد از بغلت بیرون بره!
    چطور میشه آروم برای ساعاتی بزاریش کنار؟
    برای ساعاتی مشخص و هر روز - مستمر و ممتد
    چون راهی که ما پیش گرفتیم لازمه موفق شدنش پوشیدن کفش آهنین هست و این موضوعی که من باهاش رو به رو هستم و مطرح کردم پاشنه آشیل موفقیت و حفط کردن دیسیپلینم هست.
    سلام و وقتتون بخیر سرکار خانم الناز
    باور دارم که عالی هستید
    تکنیک های خیلی زیادی هست و همشونم کار میکنه به شرطه اینکه شما عمل کنید بهشون ، لطفا کتاب ذهن خود را پاکسازی کنید (اسکات و بری داونپورت ترجمه مریم علی محمدی ) رو تهیه کنید و تکنیکهاش رو عملی کنید و در آینده با دوستان تجربیاتتون رو به اشتراک بگذارید
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در هر دو جهان
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  18. 11 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  19. #3090

    Mehrdad az آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    501
    تشکر
    11,030
    3,851 بار در 512 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 29 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط elnaz.s نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان عزیز و همراه
    من معمولا زمانی که تمرکز کافی بابت تمرین کردن و مطالعه دقیق مطالب رو ندارم ولی انقدر توان دارم که بتونم پشت سیستم بشینم و ذهنم رو مشغول کنم اولین جایی که بهش سر میزنم این تاپیک هست .( که البتته با توجه به روزگاری که در آن هستم میشه گفت روزی نیست که حتی برای چند دقیقه، اینجا نباشم)
    اما سوالی که دارم از شما اینه که:
    انسان با هر کیفیتی از زندگی که داره ، اغلب اوقات، مشکل، ناراحتی، غم ، نگرانی و ... بابت خیلی از ابعاد زندگیش رو همراه داره.
    من هر صبحی که بیدار میشم با تمام امید ها و حسرت ها و غم ها و مشکلات و خوشی هایی که شب قبل باهاش به خواب رفتم ، چشمام رو باز میکنم.
    وجه زیبایی و خوبی زندگی که توش حرفی نیست، منتها چطور میتونم غم و رنج های ابعاد دیگر زندگیم رو با خودم پشت لپتاپ نیارم؟
    چطور میتونم همه افکارم رو بزارم روی میز ، و پاشم بیام پشت سیستم و مشغول یادگیری بشم؟
    گاهی وقت ها تفکر انقدر به وجود آدم میچسبه که راهی جز بغل کردنش نداری ولی شاید اون نخواد از بغلت بیرون بره!
    چطور میشه آروم برای ساعاتی بزاریش کنار؟
    برای ساعاتی مشخص و هر روز - مستمر و ممتد
    چون راهی که ما پیش گرفتیم لازمه موفق شدنش پوشیدن کفش آهنین هست و این موضوعی که من باهاش رو به رو هستم و مطرح کردم پاشنه آشیل موفقیت و حفط کردن دیسیپلینم هست.
    سلام دوست گرامی
    اولین مرحله برای رهایی پذیرش هست
    ببینید چیه که داره بیشتر از همه اذیتتون میکنه برید باهاش روبرو بشید علت رو جستجو کنید جواب خودش میاد سر راهتون
    باید از سر چشمه حل بشه
    مدیتیشن و ... مرهم روی زخم میزاره و مدتی ساکت میشه بعد دوباره شروع میکنه
    افکارتون رو روی کاغذ بیارید انقدر بنویسید و بنویسید تا تخلیه بشه

  20. 11 کاربر برای این پست سودمند از Mehrdad az عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 36 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 36 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •