صفحه 7 از 104 نخستنخست ... 567891757 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 1036

موضوع: معرفی کتاب و کتابخوانی

  1. #61

    majedmardokhi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    نوشته ها
    359
    تشکر
    337
    5,977 بار در 378 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 16 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام و عرض وقت بخیر خدمت دوستان
    و چه خوب که خیلی اتفاقی به این مسیر هدایت شدم و من هم به نوبه خودم دو تا از کتاب هایی که فکر می کنم بسیار تاثیر گذار هستند رو خدمتتون معرفی می کنم.
    اولین کتاب اثر خانم فلورانس اسکاول شین هستش به نام "4اثر از فلورانس اسکاول شین"
    این خانم بیش از یک قرن پیش این 4 اثر رو نوشته و به نظر برای هر زمانی می تونه راه گشا باشه.
    در آن زمان این مطالب بیشتر عقاید و افکار محدود کننده دوران رو مورد هدف قرار داده و بی شک چیزی بسیار فراتر از طرز تفکر دوران خودش پیش رفته طوری که امروزه هم این تفکرات و عقاید همچنان در دور و اطراف به چشم می خوره.
    در هر بخش از کتاب تفکرات و عقاید یازدارنده و محدود کننده ای مطرح شده که پادزهر اون ها هم یعنی ایجاد تغییر در نوع تفکر با بیان و تکرار جملات الهام بخش نیز آورده شده و به نوعی اولین قدم در راه رسیدن به موفقیت که پاکسازی ذهن و آماده سازی اون برای دریافت هست رو بخوبی تشریح کرده
    خانم اسکاول شین معتقد است که حتی بیماری های جسمی منشا در نیات و طرز تفکر ما دارند و حتی با درست اندیشیدن می توان از بیماری ها نیز در امان بود.

    کتاب دوم هم "بهترین سال زندگی تو" از دارن هاردی است که به نظرم یکی از کاربردی ترین کتاب ها برای ایجاد انسجام در زندگی و به قولی روی غلطک انداختن زندگی است.
    در این کتاب صحبت از تعادل به میان آمده، تعادلی که بسیاری از ما در امورات زندگی نداریم و به زبان ساده کج دار و مریض در حال گذران عمر هستیم.
    8 وجه از یک زندگی متعادل در این کتاب مورد بحث قرار گرفته به نوعی که پس از مطالعه کتاب متوجه می شویم که خواسته یا ناخواسته و به جبر آموزه های غلط هر یک از ما در وجوهی پیشرفت های قابل توجه و در بخش هایی نیز به طوری کامل اغماض داشته ایم.
    در نهایت بر اساس برنامه ای که ارائه خواهد شد شما ابتدا نقاط ضعف خود را شناسایی و بعد در راه ایجاد این تعادل و ساختن غلطک زندگی قدم بر خواهیم داشت.

    پیشنهاد می کنم حتما دوستان این دو کتاب رو مطالعه کنند
    البته کتاب خانم اسکاول شین بارها توسط افراد مختلف هم به شکل کتاب صوتی ارائه شده که به نظرم بهترین اون ها کار بسیار هنرمندانه آقای علی اعتماد هستش که در صفحه تلگرامیشون به صورت رایگان ارائه شده.
    تصاوير پيوست شده تصاوير پيوست شده   

  2. 47 کاربر برای این پست سودمند از majedmardokhi عزیز تشکر کرده اند:


  3. #62

    golestanii آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    نوشته ها
    2
    تشکر
    3
    97 بار در 2 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک

    من لحظات زیبایی را با این کتاب داشته ام.
    می توانم بگویم در بازه یک سال گذشته، بین کم و بیش چهل کتاب که از نگاهشان گذشتم بهترین تجربه همین اثر از "پائولو کوئیلو" بوده
    هر روایت یک صفحه است و گاهی کمتر، اما جهانی* است در گوشه ای
    صفحات در نسخه ای که من دارم 255 و ترجمه از دکتر بهرام جعفری است.
    یک برگ از این شاخه را برایتان در تصویر ضمیمه میکنم که بخوانید
    با مهر



  4. 44 کاربر برای این پست سودمند از golestanii عزیز تشکر کرده اند:


  5. #63

    mehrdad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2020
    محل سکونت
    AcademyWave
    نوشته ها
    179
    تشکر
    10,767
    7,705 بار در 193 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 7 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط amino نمایش پست ها
    سلام وقتتون بخیر
    امیدوارم حالتون خوب باشه.
    این تاپیک به درخواست یکی از کاربران زده شده و واقعا جاش خالی بود توی انجمن.
    در این تاپیک میتونید کتابهایی رو که خوندین و براتون مفید بوده معرفی کنید و اگر برداشتتون ویا مختصری از کتاب رو هم بگید که عالی میشه.
    این تاپیک هم مثل باقی تاپیکها تحت قوانین سایت و انجمن هست.سعی کنید رعایت کنید
    از قرار دادن لینک محصول یا فروش کتاب یا تبلیغ هم خودداری کنید
    ممنون
    امینو
    سلام و عرض ادب
    استاد در مورد کتاب دعوت به تمرین ذن سئوالی داشتم
    در قسمتی از این کتاب در مورد نویسنده می گوید ذن یا دیانه فراسوی شناسه و یا شناسه گر هست

    سئوالی که دارم آیا منظور از شناسه یا شناسه گر همان علت و معلول است من سرچ که کردم به سوژه و اُبژه رسیدم اما کمی شک دارم.

    سئوال بعدی من:
    در جایی دیگر نویسنده در باره من و جهان توضیح میدهد و مثال فنجان که دورن و برونی دارد میزند
    منظور نویسنده در مورد من و جهان چیست ؟

    اگر ممکن است در مورد منظور نویسنده در مورد این سخن ، راهنمایی بفرمایید
    با تشکر
    مهرداد
    از گذشته های دنیا برای باقیمانده ی آن عبرت آموز، زیرا پاره های دنیا شبیه یکدیگرند. (نامه 69 نهج البلاغه)

  6. 51 کاربر برای این پست سودمند از mehrdad عزیز تشکر کرده اند:


  7. #64

    amino آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    نوشته ها
    1,506
    تشکر
    13,863
    150,334 بار در 1,684 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 5872 پست
    برچسب زده شده
    در 30 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrdad نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب
    استاد در مورد کتاب دعوت به تمرین ذن سئوالی داشتم
    در قسمتی از این کتاب در مورد نویسنده می گوید ذن یا دیانه فراسوی شناسه و یا شناسه گر هست

    سئوالی که دارم آیا منظور از شناسه یا شناسه گر همان علت و معلول است من سرچ که کردم به سوژه و اُبژه رسیدم اما کمی شک دارم.

    سئوال بعدی من:
    در جایی دیگر نویسنده در باره من و جهان توضیح میدهد و مثال فنجان که دورن و برونی دارد میزند
    منظور نویسنده در مورد من و جهان چیست ؟

    اگر ممکن است در مورد منظور نویسنده در مورد این سخن ، راهنمایی بفرمایید
    با تشکر
    مهرداد
    سلام وقت بخیر
    ببینید حالتی در ذن وجود داره که وقتی بهش برسید در یک لحظه همه چیز معنای خودش رو از دست میده و شما به عنوان ناظر کل فقط مشاهده میکنید بدون تفکر(یک حس همگون شدن و حل شدن همگانی هست-با کلمات نمیشه خوب توضیفش کرد)
    وقتی خارج از این فرمت فکر میکنیم چیزهارو از هم جدا میکنیم.مثلا در تمرکز شما یک موضوعی دارید برای متمرکز شدن و خود شما شخصی هستید که از خارج دارید روی یک موضوعی بصورت متمرکز فکر میکنید.شما شناسه گر هستید و اون موضوع شناسه.ولی در ذن ما این فرمت رو نداریم.تمام تلاش شما برای فکر نکردن هست.وقتی برای مدتی در حالت بدون تفکر میمونید یکدفه همه چیز یکی میشه.(این حالت درک کردنی هست و بسیار زیباست)
    در این حالت دیکه تضادها و مرزها از بین میره شما ورای فرمت تفکر قبلی و اصلا ورای هر چیزی سیر می کنید.چزها رو از هم جدا نمیبینید.
    این چیزی هست که در مورد ذن میتونم بگم از تجربه خودم و توضیحی برای سطح بالا یا فراتر از شناسه و شناسه گر(حتی زمان هم از حالت خطی خارج میشه همه چیز یکدفه یکجا و یکی می شه)
    در مورد من و جهان هم دقیقا همینه چون ما در سطح تفکر عادی اینهارو جدا از هم می دونیم ولی حالت فراتر از مرزها هردو یکی هستندو همشون زندگی هستند از هم جدا نستند
    امینو
    Perceive thetime , Change thelife

  8. 131 کاربر برای این پست سودمند از amino عزیز تشکر کرده اند:


  9. #65

    kamanche آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    نوشته ها
    2,203
    تشکر
    33,413
    50,155 بار در 2,339 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 601 پست
    برچسب زده شده
    در 13 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط amino نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر
    ببینید حالتی در ذن وجود داره که وقتی بهش برسید در یک لحظه همه چیز معنای خودش رو از دست میده و شما به عنوان ناظر کل فقط مشاهده میکنید بدون تفکر(یک حس همگون شدن و حل شدن همگانی هست-با کلمات نمیشه خوب توضیفش کرد)
    وقتی خارج از این فرمت فکر میکنیم چیزهارو از هم جدا میکنیم.مثلا در تمرکز شما یک موضوعی دارید برای متمرکز شدن و خود شما شخصی هستید که از خارج دارید روی یک موضوعی بصورت متمرکز فکر میکنید.شما شناسه گر هستید و اون موضوع شناسه.ولی در ذن ما این فرمت رو نداریم.تمام تلاش شما برای فکر نکردن هست.وقتی برای مدتی در حالت بدون تفکر میمونید یکدفه همه چیز یکی میشه.(این حالت درک کردنی هست و بسیار زیباست)
    در این حالت دیکه تضادها و مرزها از بین میره شما ورای فرمت تفکر قبلی و اصلا ورای هر چیزی سیر می کنید.چزها رو از هم جدا نمیبینید.
    این چیزی هست که در مورد ذن میتونم بگم از تجربه خودم و توضیحی برای سطح بالا یا فراتر از شناسه و شناسه گر(حتی زمان هم از حالت خطی خارج میشه همه چیز یکدفه یکجا و یکی می شه)
    در مورد من و جهان هم دقیقا همینه چون ما در سطح تفکر عادی اینهارو جدا از هم می دونیم ولی حالت فراتر از مرزها هردو یکی هستندو همشون زندگی هستند از هم جدا نستند
    امینو
    درود استاد امینو
    این تجربه ای شخصی که از تمرین ذن داشتید آیا همون حالت ساتوری در مکتب ذن است یا تجربه شما تفاوت داره با این واژه؟
    سپاسگزارم
    ویرایش توسط kamanche : 01-10-2021 در ساعت 02:23
    بازار به همه فرصت میده فقط باید صبر کنیم تا نوبتمون برسه

  10. 63 کاربر برای این پست سودمند از kamanche عزیز تشکر کرده اند:


  11. #66

    amino آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    نوشته ها
    1,506
    تشکر
    13,863
    150,334 بار در 1,684 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 5872 پست
    برچسب زده شده
    در 30 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamanche نمایش پست ها
    درود استاد امینو
    این تجربه ای شخصی که از تمرن ذن داشتید آیا همون حالت ساتوری در مکتب ذن است یا تجربه شما تفاوت داده با این واژه؟
    سپاسگزارم
    سلام وقت بخیر
    اگر بخواییم بصورت کلمه و تعریف و معنایی بگیم بله میتونه همون حالت باشه چون قابل وصف نیست.و همه چی هست.و در یک لحظه اتفاق میوفته.همه چیز بهم متصل میشه و آگاهی شما در یک لحظه بسیار افزایش پیدا میکنه.
    اگر وارد این حالت بشید.بعد از خارج شدن از این حالت دیگه اون انسان قبلی نخواهید بود.
    امینو
    Perceive thetime , Change thelife

  12. 113 کاربر برای این پست سودمند از amino عزیز تشکر کرده اند:


  13. #67

    mehrdad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2020
    محل سکونت
    AcademyWave
    نوشته ها
    179
    تشکر
    10,767
    7,705 بار در 193 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 7 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط amino نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر
    ببینید حالتی در ذن وجود داره که وقتی بهش برسید در یک لحظه همه چیز معنای خودش رو از دست میده و شما به عنوان ناظر کل فقط مشاهده میکنید بدون تفکر(یک حس همگون شدن و حل شدن همگانی هست-با کلمات نمیشه خوب توضیفش کرد)
    وقتی خارج از این فرمت فکر میکنیم چیزهارو از هم جدا میکنیم.مثلا در تمرکز شما یک موضوعی دارید برای متمرکز شدن و خود شما شخصی هستید که از خارج دارید روی یک موضوعی بصورت متمرکز فکر میکنید.شما شناسه گر هستید و اون موضوع شناسه.ولی در ذن ما این فرمت رو نداریم.تمام تلاش شما برای فکر نکردن هست.وقتی برای مدتی در حالت بدون تفکر میمونید یکدفه همه چیز یکی میشه.(این حالت درک کردنی هست و بسیار زیباست)
    در این حالت دیکه تضادها و مرزها از بین میره شما ورای فرمت تفکر قبلی و اصلا ورای هر چیزی سیر می کنید.چزها رو از هم جدا نمیبینید.
    این چیزی هست که در مورد ذن میتونم بگم از تجربه خودم و توضیحی برای سطح بالا یا فراتر از شناسه و شناسه گر(حتی زمان هم از حالت خطی خارج میشه همه چیز یکدفه یکجا و یکی می شه)
    در مورد من و جهان هم دقیقا همینه چون ما در سطح تفکر عادی اینهارو جدا از هم می دونیم ولی حالت فراتر از مرزها هردو یکی هستندو همشون زندگی هستند از هم جدا نستند
    امینو

    استاد دقیقاً حالا می فهمم که چرا این قسمت و متوجه نمیشم.
    چون فرای تفکر ما هست چونکه آن را تجربه نکردیم. چون این حس را تجربه نکردیم پس توصیف آن توسط نویسنده برای ما سنگین است.
    دقیقاً فهمیدم که چرا سیدارته را بودا ( یعنی بیدار) می نامند و چرا آن شب زیر درخت با خوشحالی فریاد زد. چون همین حسی که شما توصیف کردید ( البته مسلماً حس فرای کلمات است ) دست پیدا کرد و درک کرد.
    خواندن این کتاب با این دید خیلی متفاوت است.
    استاد خیلی عالی بود و دید خوبی راجب مطالب کتاب به من دادید

    با تشکر
    مهرداد
    از گذشته های دنیا برای باقیمانده ی آن عبرت آموز، زیرا پاره های دنیا شبیه یکدیگرند. (نامه 69 نهج البلاغه)

  14. 64 کاربر برای این پست سودمند از mehrdad عزیز تشکر کرده اند:


  15. #68

    hiwa_1985 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    نوشته ها
    312
    تشکر
    14,573
    7,357 بار در 318 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط amino نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر
    اگر بخواییم بصورت کلمه و تعریف و معنایی بگیم بله میتونه همون حالت باشه چون قابل وصف نیست.و همه چی هست.و در یک لحظه اتفاق میوفته.همه چیز بهم متصل میشه و آگاهی شما در یک لحظه بسیار افزایش پیدا میکنه.
    اگر وارد این حالت بشید.بعد از خارج شدن از این حالت دیگه اون انسان قبلی نخواهید بود.
    امینو
    امیدوارم من هم روزی به این حالت برسم .

  16. 60 کاربر برای این پست سودمند از hiwa_1985 عزیز تشکر کرده اند:


  17. #69

    m@hdi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    محل سکونت
    خانواده آکادمی ویو
    نوشته ها
    382
    تشکر
    7,002
    12,203 بار در 399 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط amino نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر
    ببینید حالتی در ذن وجود داره که وقتی بهش برسید در یک لحظه همه چیز معنای خودش رو از دست میده و شما به عنوان ناظر کل فقط مشاهده میکنید بدون تفکر(یک حس همگون شدن و حل شدن همگانی هست-با کلمات نمیشه خوب توضیفش کرد)
    وقتی خارج از این فرمت فکر میکنیم چیزهارو از هم جدا میکنیم.مثلا در تمرکز شما یک موضوعی دارید برای متمرکز شدن و خود شما شخصی هستید که از خارج دارید روی یک موضوعی بصورت متمرکز فکر میکنید.شما شناسه گر هستید و اون موضوع شناسه.ولی در ذن ما این فرمت رو نداریم.تمام تلاش شما برای فکر نکردن هست.وقتی برای مدتی در حالت بدون تفکر میمونید یکدفه همه چیز یکی میشه.(این حالت درک کردنی هست و بسیار زیباست)
    در این حالت دیکه تضادها و مرزها از بین میره شما ورای فرمت تفکر قبلی و اصلا ورای هر چیزی سیر می کنید.چزها رو از هم جدا نمیبینید.
    این چیزی هست که در مورد ذن میتونم بگم از تجربه خودم و توضیحی برای سطح بالا یا فراتر از شناسه و شناسه گر(حتی زمان هم از حالت خطی خارج میشه همه چیز یکدفه یکجا و یکی می شه)
    در مورد من و جهان هم دقیقا همینه چون ما در سطح تفکر عادی اینهارو جدا از هم می دونیم ولی حالت فراتر از مرزها هردو یکی هستندو همشون زندگی هستند از هم جدا نستند
    امینو
    سلام استاد عزیز.
    من در مورد وبینار اخر که در مورد ناخودآگاه صحبت کردین سوال داشتم.
    استاد من در مورد خودآگاه و ناخوداگاه قبلا خونده بودم و الان هم در موردش مطالعه میکنم. اون بخش از صحبت هاتون رو در مورد ناخودآگاه چندیییین بار گوش دادم. که گفتین یچیزی درون ماست که عاشق ماست. دوست نداره ما ناراحت بشیم. قدرت زیادی داره. باید بهش بگیم به شرطی که قبول کنه.
    نیروی بسیار قوی داره. استاد من اینارو تو خودم درک کردم. من بارها تو تنهایی خودم فقط میشینم فکر میکنم و اجازه میدم ببینم این ناخودآگاه من حرف حسابش چیه؟ اجاره میدم حرفاشو بزنه. چرا بیشتر وقت ها احساس ناراحتی و استرس و ترس دارم. وقتی تمرکز میکنم انگار یه نفر درون من هست که داره با من حرف میزنه. انگار داره از اینده به من خبر میده ( اینده ای که هیچکس ازش خبر نداره).
    ولی چیزی که برام سواله چرا صحبت هاش همیشه باعث ناراحتی من میشه؟ استاد من به این حرف که میگن به هرجی فکر کنی برات اتفاق میوفته ایمان دارم. چون بارها شده به خیلی چیزها فکر کنم و به ناخوداگاهم دستور بدم و اون اتفاق رو مدااام تو ذهن خودم تصور کنم و بالاخره اون اتفاق برام افتاده. ( هم از نوع خوشحال کننده اش و هم از نو بدش)
    اما بعضی چیزها هستن انگار قدرت بیشتری دارن. انگار من حریفشون نمیشم. هرکار میکنم که به ناخوداگاهم بفهمونم که من اینجوری نمیخوام و این باعث ناارحتی من میشه ولی کم میارم جلوش. زورم بهش نمیرسه. با من میجنگه. در صورتی که اون اتفاق هنوز نیوفتاده و هیچکس نمیدونه قراره چه اتفاقی بیوفته. اما این ناخودآگاه من بیشتر وقتا فکرای منفی میاره برای من. همیشه حس بدی بمن دست میده.
    البته این رو هم بگم که بعضی وقتا وقثتی در مورد اون اتفاقی که مثلا قراره یک ماه دیگه بیوفته سعی میکنم با تصویر سازی احساس خوبی در خودم پیدا کنم و اینده رو تو ذهن خودم اونجوری که دلم میخاد اتفاق بیوفته تصور میکنم و وااقعا حس خوبی بهم دست میده. حتی گاهی وقتا با نوشتن جملات و این حس خوب بیشتر احساس خوشحالی میکنم و انگار که اون اتفاق به نفع من افتاده و من بابت این اتفاق بسیار خوشحالم و انگار یه مزه شیرینی تو خودم حس میکنم و خودبخود لبخند میزنم. اما اگه بخوام این دوتا فکر و احساس رو روی ترازو ببرم این فکر منفی و حس بد وزن بیشتری داره.
    استاد راهکارش چیه که بتونم این احساس خوب رو برای خودم بوجود بیارم. اگه قرار باشه یک ماه دیگه این اتفاق بیوفته چطوری باید تصویر سازی و اون احساس خوب رو برای خودم بوجود بیارم و روز بروز بیشترش کنم؟ واقعا دلم میخاد ناخودآگاهم در کنترل خودم باشه. خودم با اختیار خودم بهش دستور بدم.
    استاد من مطالب در این مورد زیاد خوندم . همشون فقط توضیح میدن که آره اینجوری داستان. اما راهکاری ارائه نمیدن.
    تا الان هرچی مطلب خوندم هیچکدومشون به اندازه صحبت های شما روی من تاثیرگذار نبوده.
    ممنون میشم استاد راهنمایی کنید.
    لطفا و خواهشا در وبینارهای اینده بیشتر وقت رو اختصاص بدین به بحث روانشناسی که خودتون صحبت کنید. و مخصوصا بحث ناخودآگاه.
    روی قله موفقیت, امینو بزرگ منتظر همه ماست.

  18. 58 کاربر برای این پست سودمند از m@hdi عزیز تشکر کرده اند:


  19. #70

    amino آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    نوشته ها
    1,506
    تشکر
    13,863
    150,334 بار در 1,684 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 5872 پست
    برچسب زده شده
    در 30 تاپیک
    سلام وقت بخیر
    اینها صحبتهای شماست که من اینجا دوباره قرار میدم:

    هرکار میکنم که به ناخوداگاهم بفهمونم که من اینجوری نمیخوام و این باعث ناارحتی من میشه ولی کم میارم جلوش. زورم بهش نمیرسه. با من میجنگه. در صورتی که اون اتفاق هنوز نیوفتاده و هیچکس نمیدونه قراره چه اتفاقی بیوفته. اما این ناخودآگاه من بیشتر وقتا فکرای منفی میاره برای من. همیشه حس بدی بمن دست میده.


    خب حالا بخشهای قرمز رو زیر هم مینویسم:
    بفهمونم
    نمیخوام
    باعث ناراحتی
    کم میارم
    زورم بهش نمیرسه
    با من میجنگه
    اتفاق هنوز نیوفتاده
    فکرای منفی میاره
    همیشه حس بد میده

    علتش دقیقا همینهایی هست که نوشتین.
    خب می گید توضیح زیاد دادن ولی راهکاری ارایه ندادن.من توضیح نمیدم وراهکار عملی بهتون میدم:
    بازی فراوانی رو استارت بزنید به نود روز برسید نتیجشو توی تاپیک قرار بدید و بعد درخواست بدین تا لینک یک وبینار رو براتون بفرستم.
    امینو
    Perceive thetime , Change thelife

  20. 108 کاربر برای این پست سودمند از amino عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 14 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 14 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •