صفحه 316 از 543 نخستنخست ... 216266306314315316317318326366416 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,151 به 3,160 از 5423

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #3151


    تاریخ عضویت
    Nov 2021
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    207
    تشکر
    473
    1,081 بار در 210 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    با سلام من آبتین هستم
    دانشجوی دوره پرایس اکشن استاد امینو دور سوم دیدن فایل ها و دوسالی هست که با بازار فارکس آشنا شودم و حدود شش ماهی هست که تو دوره استاد شرکت کردم
    این رو هم بگم که من کارمندم و هرروز از 6 تاساعت 2 ظهر سرکارم و واقعا از کارم متنفرم و بازار فارکس رو یه جور راه نجات از کارم میدونم
    من چند وقتیه که حوصله تمرین کردن ندارم و بی انگیزه شدم در صورتی که اولاش خیلی خوب تمرین میکردم مثلا روزی اولاش 5 تا 6 ساعت اما الان بعد 3 تا 2 ساعت حوصلم نمی شه و به خودم میگم 5 شنبه و جمعه که کمتر سر کار میرم میگم امروز دیگه حسابی تمرین میکنم ولی همون روزا بدتره.... الان احساس رخوت میکنم و چون حدود دوسالی هست که دارم فقط اموزش میبینم اصلا حوصله تمرین رو ندارم و نمیدونم چی کار کنم واقعا خسته شدم ... یکی دو روزم استراحتم میکنم درست نمیشه اخه چرا این طوری شده !!!
    ..واقعا انگیزمو از دست دادم ...وو...
    کسی می تونه یه راه حل بده و کمکم کنه ؟؟؟/
    ویرایش توسط Abtin_kh : 01-27-2023 در ساعت 22:17

  2. 10 کاربر برای این پست سودمند از Abtin_kh عزیز تشکر کرده اند:


  3. #3152

    peyman0137@gmail.com آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2022
    نوشته ها
    220
    تشکر
    572
    555 بار در 201 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 25 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Abtin_kh نمایش پست ها
    با سلام من آبتین هستم
    دانشجوی دوره پرایس اکشن استاد امینو دور سوم دیدن فایل ها و دوسالی هست که با بازار فارکس آشنا شودم و حدود شش ماهی هست که تو دوره استاد شرکت کردم
    این رو هم بگم که من کارمندم و هرروز از 6 تاساعت 2 ظهر سرکارم و واقعا از کارم متنفرم و بازار فارکس رو یه جور راه نجات از کارم میدونم
    من چند وقتیه که حوصله تمرین کردن ندارم و بی انگیزه شدم در صورتی که اولاش خیلی خوب تمرین میکردم مثلا روزی اولاش 5 تا 6 ساعت اما الان بعد 3 تا 2 ساعت حوصلم نمی شه و به خودم میگم 5 شنبه و جمعه که کمتر سر کار میرم میگم امروز دیگه حسابی تمرین میکنم ولی همون روزا بدتره.... الان احساس رخوت میکنم و چون حدود دوسالی هست که دارم فقط اموزش میبینم اصلا حوصله تمرین رو ندارم و نمیدونم چی کار کنم واقعا خسته شدم ... یکی دو روزم استراحتم میکنم درست نمیشه اخه چرا این طوری شده !!!
    ..واقعا انگیزمو از دست دادم ...وو...
    کسی می تونه یه راه حل بده و کمکم کنه ؟؟؟/
    دوست عزیز سلام
    به قول استاد تغییر درد دارد و ما انسانها در سختی آفریده شدیم - دقیقا من این مشکل شما را داشتم و عین شما کارمند هستم و توانستم به افکارم غلبه کنم خوشیختانه تنها راهکار این موضوع که من را به نتیجه رساند برنامه ریزی کارهای روزانه و نوشتن آنها در یک دفترچه بود ، من تمام به نوشته های دفترم عمل میکنم و بعد یکماه نتیجه این عمل را بررسی میکنم ، در ماه اول واقعا شگفت زده شدم چونکه به تمام کارهایم رسیده بودم و حتی وقت اضافه هم در بین کارهایم هم پیدا کرده بودم - حتما با توکل به خداوند بزرگ شروع کنید - موفق باشید دوست عزیز
    پیمان

  4. 13 کاربر برای این پست سودمند از [email protected] عزیز تشکر کرده اند:


  5. #3153

    Erfanalk آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    نوشته ها
    2,713
    تشکر
    10,811
    12,844 بار در 2,791 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 2115 پست
    برچسب زده شده
    در 6 تاپیک
    سلام خوبین عزیزانم؟

    بعضی مواقع بدجور گیر میکنی و با اینکه تمام جمللت استاد از جلو چشمت میگذرن باز نمیتونی خودتو کنترل کنی!!

    چند هفته ای هست که دارم روی کنترل احساساتم به خصوص عصبانیت کار میکنم ؛ ولی نتیجه ؟ بدتر شدن اوضاع در اون حوضه برام!!
    من یه فرد عصبی نیستم ولی وقتی قبلا عصبی میشدم دیگه مثلا تا یه حدی پیش میرفتم ؛ الان در شرایط سخت تحمل میکنم و میکنم و میکنم ولی وقتی به یه حد خاصی میرسم دیگه خون جلو چشامو میگیره
    مثالش مثلا امروز یه فردی با ماشینش زیاد داشت دست و پا میزد جلوم و من گفتم اوکی باشه بزار بره و این به کاراش ادامه داد داد و ....
    من آخرش ماشینمو دادم جلوش و اگر قبلا این اتفاق میفتاد مثلا شاید با یه جر و بحث جزئی حل میشد میرفت ولی امروز متاسفانه بدجور با طرف مقابل دعوام شد و حین دعوا وقتی میدیدم بعد اون همه تمرین کنترل عصبانیت همه چی داره به باد میره بیشتر میزدم و میزدم ... حتی طرف هم میگفت منظوری نداشتم ولی من میدیدم عصبانی شدم و کنترلمو از دست دادم بیشتر عصبی میشد و میزدم و .... (نمیتونم حس بدی که در اون لحظه داشتم رو براتون توصیف کنم ) تا حالا خودم در چنین شرایطی قرار نگرفته بودم و امروز خون جلو چشامو گرفته بود و ...

    قبلا ها در چنین شرایطی قرار میگرفتم باور کنین در این حد نبودم _ این داره چندین بار اتفاق می افته تو زندگیم و در شرایط دیگر هم چنین میشم

    یعنی از وقتی رو این حوضه دارم کار میکنم شرایط برام بدتر شده و در همه حوضه ها این مورد هست _ وقتی رو یک عادت یا عادت رفتاری کار میکنم همه چی برام بدتر میشه در اون ابتدا و درسته دست نمیکشم ولی وقتی جدی تر واردش میشم شرایط بهم میخوره و کنترل از دستم خارج میشه
    (دلیل عصبانیت رو هم میدونم که مربوط به ۲ یا ۳ سال پیش هست که مربوط میشه به اتفاقات خانوادگی و نزدیک به ۲ سال هر روز با عصبانیت کامل برام تموم میشد و استرس هم از اون موقه وارد زندگیم شد (شاید من کودکی نرمالی هم نداشتم.... _ اما نکته ای که هست الان که میدونم منشا استرس و عصبانیت من از کجاست حالا چجوری تغییر بدم؟! )

    احساس میکنم یه حد خاصی داره که باید از اون سطح عبور کرد
    خواستم نظرات شما عزیزان رو هم داشته باشم در این برهه زمانی

    میدونم که همتون موفقید ...

    استاد چیکار کنم؟ @amino
    ویرایش توسط Erfanalk : 01-28-2023 در ساعت 00:40

  6. 10 کاربر برای این پست سودمند از Erfanalk عزیز تشکر کرده اند:


  7. #3154

    Erfanalk آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    نوشته ها
    2,713
    تشکر
    10,811
    12,844 بار در 2,791 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 2115 پست
    برچسب زده شده
    در 6 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Erfanalk نمایش پست ها
    سلام خوبین عزیزانم؟

    بعضی مواقع بدجور گیر میکنی و با اینکه تمام جمللت استاد از جلو چشمت میگذرن باز نمیتونی خودتو کنترل کنی!!

    چند هفته ای هست که دارم روی کنترل احساساتم به خصوص عصبانیت کار میکنم ؛ ولی نتیجه ؟ بدتر شدن اوضاع در اون حوضه برام!!
    من یه فرد عصبی نیستم ولی وقتی قبلا عصبی میشدم دیگه مثلا تا یه حدی پیش میرفتم ؛ الان در شرایط سخت تحمل میکنم و میکنم و میکنم ولی وقتی به یه حد خاصی میرسم دیگه خون جلو چشامو میگیره
    مثالش مثلا امروز یه فردی با ماشینش زیاد داشت دست و پا میزد جلوم و من گفتم اوکی باشه بزار بره و این به کاراش ادامه داد داد و ....
    من آخرش ماشینمو دادم جلوش و اگر قبلا این اتفاق میفتاد مثلا شاید با یه جر و بحث جزئی حل میشد میرفت ولی امروز متاسفانه بدجور با طرف مقابل دعوام شد و حین دعوا وقتی میدیدم بعد اون همه تمرین کنترل عصبانیت همه چی داره به باد میره بیشتر میزدم و میزدم ... حتی طرف هم میگفت منظوری نداشتم ولی من میدیدم عصبانی شدم و کنترلمو از دست دادم بیشتر عصبی میشد و میزدم و .... (نمیتونم حس بدی که در اون لحظه داشتم رو براتون توصیف کنم ) تا حالا خودم در چنین شرایطی قرار نگرفته بودم و امروز خون جلو چشامو گرفته بود و ...

    قبلا ها در چنین شرایطی قرار میگرفتم باور کنین در این حد نبودم _ این داره چندین بار اتفاق می افته تو زندگیم و در شرایط دیگر هم چنین میشم

    یعنی از وقتی رو این حوضه دارم کار میکنم شرایط برام بدتر شده و در همه حوضه ها این مورد هست _ وقتی رو یک عادت یا عادت رفتاری کار میکنم همه چی برام بدتر میشه در اون ابتدا و درسته دست نمیکشم ولی وقتی جدی تر واردش میشم شرایط بهم میخوره و کنترل از دستم خارج میشه
    (دلیل عصبانیت رو هم میدونم که مربوط به ۲ یا ۳ سال پیش هست که مربوط میشه به اتفاقات خانوادگی و نزدیک به ۲ سال هر روز با عصبانیت کامل برام تموم میشد و استرس هم از اون موقه وارد زندگیم شد (شاید من کودکی نرمالی هم نداشتم.... _ اما نکته ای که هست الان که میدونم منشا استرس و عصبانیت من از کجاست حالا چجوری تغییر بدم؟! )

    احساس میکنم یه حد خاصی داره که باید از اون سطح عبور کرد
    خواستم نظرات شما عزیزان رو هم داشته باشم در این برهه زمانی

    میدونم که همتون موفقید ...

    استاد چیکار کنم؟ @amino
    یه سوالی هم در رابطه با همین پست قبلی دارم که بدجور ذهنم درگیره
    برای مثال ما میگیم کنترل احساسات و عصبانیت و ....
    حالا برای مثال فرضی یکی میاد مزاحمتون میشه و به خانوادتون دست دراز میکنه ؛ در این مواقع چیکار میکنین؟! میشینین نگا میکنین و میگین خب اشکالی نداره من عصبانی نمیشم و ....
    یا شما در جلوی اون طرف مقابل می ایستین و باهاش درگیر میشین؟!

    در اینجا شاید یه موردی پیش بیاد که بگین اگه فرکانستو ببری بالا اصلا چنین افرادی جلوت نمیان
    ولی کسانی که به دین اسلام اعتقاد دارن آیا امامان و پیامبر که با اون همه روح خداوندی و پاک دامنی و ..... آیا مورد حملع افراد ستمگر قرار نمیگرفت؟ و به جنگ با آن ها نمیرفت؟!

    اینجا تناقضی وجود نداره؟!
    لطفا در این رابطه پاسخ احساسی یا جبهه گیری نکنید و برام سواله و میخوام به جواب برسم که پیامبر یعنی فرکانسش بالا نبود که در چنین موقعیت هایی قرار میگرفت؟!

    سوال آخر که بدجور ذهنم درگیره باهاش
    استاد میگه تریدرا آدمای صبور و آرام و قانونمد و منطقی و ... هستند و مثلا احساسی و ... نیستند
    حالا اینجا سوالم اینه : ما باید این احساسات رو کنترل کنیم یا به کل از بینشون ببریم؟! چون یه چیز ذاتی هستند و واقعا از بین ببریم ؛ احساستی مثل هیجان و .... دیگه زندگی واقعا چه ارزشی داره؟! میخوایم از این پول پس در چه جهتی استفاده کنیم؟!
    بعضی تناقض هایی به وجود اومده در ذهنم!

    در این سطح کل بچه های آکادمی میدونن که پشت پرده دارن چه برنامه هایی رو انسان های زمین اجرا میکنن و سوالاتی برام پیش میاد که نکنه این واقعا با این احساسات که داریم ما نیستیم و همشون در ما جای گذاری شده اند (نه تنها احساسات بلکه تفکرات و درکمون از زندگی و حتی پول ...) و ما مثلا اصلا باید در جهات دیگه ای زندگی کنیم و تلاش کنیم و کلی سوالاتی چنین شکلی ...
    ممنونم
    ویرایش توسط Erfanalk : 01-28-2023 در ساعت 01:07

  8. 9 کاربر برای این پست سودمند از Erfanalk عزیز تشکر کرده اند:


  9. #3155

    Adeli Trader آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2022
    نوشته ها
    106
    تشکر
    727
    566 بار در 105 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
    سوال داشتم از خدمتتون

    چگونه بر طمع و ترس در فارکس غلبه کنیم.
    هدف روزانه ام 2 درصد در روز هستش به 1.86 درصد رسیدم و برای رسیدن به 2 درصد بازهم ادامه دادم تا اینکه شدم منفی 1.3 درصد
    شب که چک کردم دیدم با اولین پوزیشن منفی ذهنم بهم ریخت و دیدنی های چارت رو نمیدیدم و دچار ترس هم شدم قبل از رسیدن به تی پی پوزیشنم رو با سود کم میبستم
    در یکی از پوزیشن ها قبل از رسیدن به استاپ خارج شدم و و دیدم قبل از رسیدن به استاپ . قیمت رفت و تی پی منو تاچ کرد.
    در این هفته از 5.5 درصد سود در عرض سه روز شدم زیر 1 درصد سود .
    حالا لطفا بفرمایید چگونه بر طمع و ترس باید غلبه کرد ؟؟
    صمیمانه متشکرم
    شادی سلامت ثروت

  10. 8 کاربر برای این پست سودمند از Adeli Trader عزیز تشکر کرده اند:


  11. #3156

    forexmh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    نوشته ها
    2,338
    تشکر
    2,124
    8,493 بار در 2,247 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1549 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر
    سلام دوست عزیز من
    واقعا متاسفم که براتون همچنین پیش امدی اتفاق افتاده و امیدوارم با درایت و تلاشتون در جهتی پیش برید که تنها در مدار شاد کامی و لذت باشید
    ولی این مهم اتفاق نمی افتی مادامی که شما از جنس اون اتفاق بشید
    شما نمیتونید در یک لیوان چای داغ بریزید و توقع نوشیدن اب یخ و داشته باشید
    ذهن شما متاسفانه برای این سطح زندگی برنامه ریزی شده
    از این ها فرا تر شما هنوز یک مساله رو حل نکردید و به فکر حل کردن مسایل دیگه و حل معمای جهانید
    بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست در خود بطلب هر انچه خواهی که تویی
    دنیای درون شما داره دنیای بیرون شما رو میسازه
    شما بفرمایید: دنیای درون شما درونش چه خبره:
    با دنیای درونتون در طلح و ارامش هستید
    اگر پاسختون منفیه چطور توقع این و میشه داشت در نیای بیرون خون جلو چشماتون و نگیره
    میدونم همه این حرف ها تنها بیان صورت مساله هست
    یک روز از جناب امینو پرسیدم چطور به این ارامش رسیدید
    پاسخش خیلی قانعم کرد
    گفت مثل خوردن سیاه دانه میمونه و معجزه اون که شاید چند سال طول بکشسه(منظورشون بود زمان میبره و مثل یه قرص نیست بندازید بالا و از این رو به اون رو بشی)
    یقین یک شبه این حجم عصبانیت شعله هاش خاموش نمیشه ولی میتونید اروم ارم گام بردارید
    چون مثال رانندگی و زدید همین و براتون میگم
    تا حدود 15 سال قبل من بیشترین تصادفات رانندگیمو تجربه میکردم، هر 6 ماه می باید بوق خودرو و همینطور احتمالا استپ بالای چراغ ماشینم و عوض میکردم(قابل حدس زدنه چرا)
    وقتی بررسی کردم بخش خیلی بزرگی از این همه عصبانیت در رانندگی ام، نبود صبر بوده
    سبقت سرعت همه و همه به یک دلیله
    صبر
    شاید بفرمایید کنترل هیجان هم میتونه نقش داشته باشه! میگم درسته ولی خوب جاده ها که پیست نیست
    یا بازی اندرگراند(من بازی ها رو بعد آسفالت نمیشناسم)
    من اعتراف میکنم یک فرد ناقض حقوق شهروندی و ناقض تمامی قوانین راهنمایی و رانندگی بودم
    ولی امروز بوق نمیزنم سرعت نمیرم و دلیلی هم براشون ندارم
    اگر کسی راه بخواد میدم بره
    میگم شاید عجله داره
    یه بار نشستم حساب کردم دیدم مثلا من 5 ساعت میخوام مسیری و برم حالا اگر 4 ساعته برسم چی میشه چی بدست میارم مگه نیست از این یک ساعت هایی که دارم به حدر میدمشون پس چرا دنبال یک ساعت زود تر رسیدن
    جالبه وقتی همه اینا رو میارید تو بازار میبینید شما نمیتونید به روزی سه درصد قانع باشید
    میگید وقتی میتونم روزی 100 درصد بگیرم چرا نه
    کی میخواد صبر کنه 3 سال به استقلال برسه
    میگید همین امسال باید پرونده پولدار شدنمو ببند
    چرا چون صبر ندارید
    بر خلاف تاسف آخرم براتون خیلی خوشحالم که به این اگاهی رسیدید که بپذیرید گام هایی که بر میدارید اشتباست
    این یعنی نصف مسیر
    حال بیایید و قدم های کوچیک بردارید
    قدم اولتون این باشه که همین حالا لبخند بزنید
    لبخند
    آرزوی دیدارتون و دارم در اوج قله های موفقیت و شادکامی
    نقل قول نوشته اصلی توسط Erfanalk نمایش پست ها
    یه سوالی هم در رابطه با همین پست قبلی دارم که بدجور ذهنم درگیره
    برای مثال ما میگیم کنترل احساسات و عصبانیت و ....
    حالا برای مثال فرضی یکی میاد مزاحمتون میشه و به خانوادتون دست دراز میکنه ؛ در این مواقع چیکار میکنین؟! میشینین نگا میکنین و میگین خب اشکالی نداره من عصبانی نمیشم و ....
    یا شما در جلوی اون طرف مقابل می ایستین و باهاش درگیر میشین؟!

    در اینجا شاید یه موردی پیش بیاد که بگین اگه فرکانستو ببری بالا اصلا چنین افرادی جلوت نمیان
    ولی کسانی که به دین اسلام اعتقاد دارن آیا امامان و پیامبر که با اون همه روح خداوندی و پاک دامنی و ..... آیا مورد حملع افراد ستمگر قرار نمیگرفت؟ و به جنگ با آن ها نمیرفت؟!

    اینجا تناقضی وجود نداره؟!
    لطفا در این رابطه پاسخ احساسی یا جبهه گیری نکنید و برام سواله و میخوام به جواب برسم که پیامبر یعنی فرکانسش بالا نبود که در چنین موقعیت هایی قرار میگرفت؟!

    سوال آخر که بدجور ذهنم درگیره باهاش
    استاد میگه تریدرا آدمای صبور و آرام و قانونمد و منطقی و ... هستند و مثلا احساسی و ... نیستند
    حالا اینجا سوالم اینه : ما باید این احساسات رو کنترل کنیم یا به کل از بینشون ببریم؟! چون یه چیز ذاتی هستند و واقعا از بین ببریم ؛ احساستی مثل هیجان و .... دیگه زندگی واقعا چه ارزشی داره؟! میخوایم از این پول پس در چه جهتی استفاده کنیم؟!
    بعضی تناقض هایی به وجود اومده در ذهنم!

    در این سطح کل بچه های آکادمی میدونن که پشت پرده دارن چه برنامه هایی رو انسان های زمین اجرا میکنن و سوالاتی برام پیش میاد که نکنه این واقعا با این احساسات که داریم ما نیستیم و همشون در ما جای گذاری شده اند (نه تنها احساسات بلکه تفکرات و درکمون از زندگی و حتی پول ...) و ما مثلا اصلا باید در جهات دیگه ای زندگی کنیم و تلاش کنیم و کلی سوالاتی چنین شکلی ...
    ممنونم
    هنگام نزدیک شدن به تغییر ، فقط می توانید آنچه را که از دست می دهید ، اندازه گیری کنید ، نه آنچه را که به دست خواهید آورد - به دنبال چیزی بزرگ باشید!

  12. 16 کاربر برای این پست سودمند از forexmh عزیز تشکر کرده اند:


  13. #3157

    forexmh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    نوشته ها
    2,338
    تشکر
    2,124
    8,493 بار در 2,247 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1549 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام دوست من
    یه دوستی داشتم هم شهریتون بود یه ضرب المثل داشت که میگفت چرا عاقل کند کاری و بعد سکوت
    گفتم خب بقیه اش! گفت همین بود! گفتم یعنی چی؟ گفت ما شیرازی ها همینقدر برامون کافیه
    براتون خوشحالم که به دور سوم نقشه راه رسیدید
    حق هم دارید که کم حوصله بشید و خسته و اصلا غیر عادی نیستید
    ولی به شرطی که بپذیرید با این سرعت گام برداشتن که نتیجش دیر تر رسیدنه و اون وقت گام های کوچیک بردارید
    اینکه از شغلی که در اون مشغولید متنفرید خیلی بده و قطعا لذت بخش کردن اون شغل براتون توی عملکرد روزانه شما تاثیر داره
    شاید شما شب دیر میخوابید و عذاب سحر خیزی ازارتون میده و علت شغل نیست
    دنبالش بگردید
    فایل اشتیاق سوزان یوتیوب استاد و حتما گوش کنید. نه یک بار بلکه بار ها


    نقل قول نوشته اصلی توسط Abtin_kh نمایش پست ها
    با سلام من آبتین هستم
    دانشجوی دوره پرایس اکشن استاد امینو دور سوم دیدن فایل ها و دوسالی هست که با بازار فارکس آشنا شودم و حدود شش ماهی هست که تو دوره استاد شرکت کردم
    این رو هم بگم که من کارمندم و هرروز از 6 تاساعت 2 ظهر سرکارم و واقعا از کارم متنفرم و بازار فارکس رو یه جور راه نجات از کارم میدونم
    من چند وقتیه که حوصله تمرین کردن ندارم و بی انگیزه شدم در صورتی که اولاش خیلی خوب تمرین میکردم مثلا روزی اولاش 5 تا 6 ساعت اما الان بعد 3 تا 2 ساعت حوصلم نمی شه و به خودم میگم 5 شنبه و جمعه که کمتر سر کار میرم میگم امروز دیگه حسابی تمرین میکنم ولی همون روزا بدتره.... الان احساس رخوت میکنم و چون حدود دوسالی هست که دارم فقط اموزش میبینم اصلا حوصله تمرین رو ندارم و نمیدونم چی کار کنم واقعا خسته شدم ... یکی دو روزم استراحتم میکنم درست نمیشه اخه چرا این طوری شده !!!
    ..واقعا انگیزمو از دست دادم ...وو...
    کسی می تونه یه راه حل بده و کمکم کنه ؟؟؟/
    هنگام نزدیک شدن به تغییر ، فقط می توانید آنچه را که از دست می دهید ، اندازه گیری کنید ، نه آنچه را که به دست خواهید آورد - به دنبال چیزی بزرگ باشید!

  14. 11 کاربر برای این پست سودمند از forexmh عزیز تشکر کرده اند:


  15. #3158


    تاریخ عضویت
    Jun 2021
    نوشته ها
    79
    تشکر
    432
    715 بار در 83 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Adeli Trader نمایش پست ها
    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
    سوال داشتم از خدمتتون

    چگونه بر طمع و ترس در فارکس غلبه کنیم.
    هدف روزانه ام 2 درصد در روز هستش به 1.86 درصد رسیدم و برای رسیدن به 2 درصد بازهم ادامه دادم تا اینکه شدم منفی 1.3 درصد
    شب که چک کردم دیدم با اولین پوزیشن منفی ذهنم بهم ریخت و دیدنی های چارت رو نمیدیدم و دچار ترس هم شدم قبل از رسیدن به تی پی پوزیشنم رو با سود کم میبستم
    در یکی از پوزیشن ها قبل از رسیدن به استاپ خارج شدم و و دیدم قبل از رسیدن به استاپ . قیمت رفت و تی پی منو تاچ کرد.
    در این هفته از 5.5 درصد سود در عرض سه روز شدم زیر 1 درصد سود .
    حالا لطفا بفرمایید چگونه بر طمع و ترس باید غلبه کرد ؟؟
    صمیمانه متشکرم
    سلام
    وقتتون به خیر
    در این مورد در وبینارها روانشناسی زیاد صحبت شده و همچنین وبلاگ سایت آکادمی
    توی وبلاگ کلمه طمع رو سرچ کنید بیش از 10 مقاله میاد که در مورد طمع و حرص صحبت شده
    پیشنهاد میکنم با این مقاله شروع کنید
    https://academywave.com/why-do-most-forex-traders-fail/
    موفق باشی
    بر خیری که شخصا می توانید برسانید تمرکز کنید،
    نه بر مسایلی که باقی می ماند و یا حل شان دست شما نیست.
    پیتر سینگر (فیلسوف اخلاق )

  16. 7 کاربر برای این پست سودمند از SAM.T عزیز تشکر کرده اند:


  17. #3159


    تاریخ عضویت
    Jun 2021
    نوشته ها
    79
    تشکر
    432
    715 بار در 83 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Abtin_kh نمایش پست ها
    با سلام من آبتین هستم
    دانشجوی دوره پرایس اکشن استاد امینو دور سوم دیدن فایل ها و دوسالی هست که با بازار فارکس آشنا شودم و حدود شش ماهی هست که تو دوره استاد شرکت کردم
    این رو هم بگم که من کارمندم و هرروز از 6 تاساعت 2 ظهر سرکارم و واقعا از کارم متنفرم و بازار فارکس رو یه جور راه نجات از کارم میدونم
    من چند وقتیه که حوصله تمرین کردن ندارم و بی انگیزه شدم در صورتی که اولاش خیلی خوب تمرین میکردم مثلا روزی اولاش 5 تا 6 ساعت اما الان بعد 3 تا 2 ساعت حوصلم نمی شه و به خودم میگم 5 شنبه و جمعه که کمتر سر کار میرم میگم امروز دیگه حسابی تمرین میکنم ولی همون روزا بدتره.... الان احساس رخوت میکنم و چون حدود دوسالی هست که دارم فقط اموزش میبینم اصلا حوصله تمرین رو ندارم و نمیدونم چی کار کنم واقعا خسته شدم ... یکی دو روزم استراحتم میکنم درست نمیشه اخه چرا این طوری شده !!!
    ..واقعا انگیزمو از دست دادم ...وو...
    کسی می تونه یه راه حل بده و کمکم کنه ؟؟؟/
    سلام وقتتون به خیر
    این منطقه سرعت گیره اوله،مقاومت اول
    الان باید دوباره بشینی هدفات رو بنویسی و شش ماه قبلت رو بررسی کنی
    پیشنهاد میکنم از فایل های اشتیاق سوزان یوتیوب آکادمی شروع کن
    ولی اینبار بدون شتاب شروع کن، آجر هات رو یکی یکی با دست بزار رو هم و ایمان داشته باش که ارزشش رو داره یکساله دیگه کاری که ازش متنفری رو به چشم تجربه ای که بعدا بدردت میخوره ببین
    ببین این کاری که داری میکنی کجاها به کاری که میخوای بکنی شبیه رو اما تمرکز کن
    منم تو این مرحله از کاری که داشتم هم متنفر بودم و هم از همکارام و هم از هم صنفیام
    اشتیاق سوزان بهم دید داد، های لو ها و وصل کردنشون به هم توی زندگیم بهم جهت رو نشون داد و تسلط نسبی روی دیدن های و لو به صورت تودرتو بهم همسو شدن با روند صعودی دو سال اخیرم
    بارها و بارها توی این مسیر اصلاح میکنید و پامیشید دوباره حرکت میکنید.
    لطفا لطفا لطفا فارکس رو تنها راه نجات ندونین
    تنها راه نجات زندگیت خودتی ������
    بپذیر هرچند که سخته ولی قول میدم خیلی شیرینه
    منم یکسال پیش همینجا بودم، میفهمم چی میگی رفیق،ادامه بده، میشه...
    ویرایش توسط SAM.T : 01-28-2023 در ساعت 11:00
    بر خیری که شخصا می توانید برسانید تمرکز کنید،
    نه بر مسایلی که باقی می ماند و یا حل شان دست شما نیست.
    پیتر سینگر (فیلسوف اخلاق )

  18. 10 کاربر برای این پست سودمند از SAM.T عزیز تشکر کرده اند:


  19. #3160

    Mahdi_Javan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    519
    تشکر
    1,361
    2,187 بار در 492 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 35 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Erfanalk نمایش پست ها
    یه سوالی هم در رابطه با همین پست قبلی دارم که بدجور ذهنم درگیره
    برای مثال ما میگیم کنترل احساسات و عصبانیت و ....
    حالا برای مثال فرضی یکی میاد مزاحمتون میشه و به خانوادتون دست دراز میکنه ؛ در این مواقع چیکار میکنین؟! میشینین نگا میکنین و میگین خب اشکالی نداره من عصبانی نمیشم و ....
    یا شما در جلوی اون طرف مقابل می ایستین و باهاش درگیر میشین؟!

    در اینجا شاید یه موردی پیش بیاد که بگین اگه فرکانستو ببری بالا اصلا چنین افرادی جلوت نمیان
    ولی کسانی که به دین اسلام اعتقاد دارن آیا امامان و پیامبر که با اون همه روح خداوندی و پاک دامنی و ..... آیا مورد حملع افراد ستمگر قرار نمیگرفت؟ و به جنگ با آن ها نمیرفت؟!

    اینجا تناقضی وجود نداره؟!
    لطفا در این رابطه پاسخ احساسی یا جبهه گیری نکنید و برام سواله و میخوام به جواب برسم که پیامبر یعنی فرکانسش بالا نبود که در چنین موقعیت هایی قرار میگرفت؟!

    سوال آخر که بدجور ذهنم درگیره باهاش
    استاد میگه تریدرا آدمای صبور و آرام و قانونمد و منطقی و ... هستند و مثلا احساسی و ... نیستند
    حالا اینجا سوالم اینه : ما باید این احساسات رو کنترل کنیم یا به کل از بینشون ببریم؟! چون یه چیز ذاتی هستند و واقعا از بین ببریم ؛ احساستی مثل هیجان و .... دیگه زندگی واقعا چه ارزشی داره؟! میخوایم از این پول پس در چه جهتی استفاده کنیم؟!
    بعضی تناقض هایی به وجود اومده در ذهنم!

    در این سطح کل بچه های آکادمی میدونن که پشت پرده دارن چه برنامه هایی رو انسان های زمین اجرا میکنن و سوالاتی برام پیش میاد که نکنه این واقعا با این احساسات که داریم ما نیستیم و همشون در ما جای گذاری شده اند (نه تنها احساسات بلکه تفکرات و درکمون از زندگی و حتی پول ...) و ما مثلا اصلا باید در جهات دیگه ای زندگی کنیم و تلاش کنیم و کلی سوالاتی چنین شکلی ...
    ممنونم
    سلام عرفان عزیز وقت شما بخیر
    اول عرض کنم که من هر بار اسم شما رو میبینم و میبینم محل زندگی نوشته khoy، خیلی حس خوبی بهم دست میده چون دوستان و خاطرات خیلی خوبی توی خوی دارم و عاشق لهجه شیرین خویی هستم و از بهترین خاطرات بچگی ام در خوی هستش.

    چون فرد خاصی تگ نشده من هم به خودم جرات میدم که به این پیام پاسخ بدم دوست من، وگرنه دانش روانشناسی شما خیلی بیشتر از منه.
    در مورد رویارویی با خطر (مثلا دست درازی به خانواده)، مقابله با خطر لزوما مساوی با عصبانیت نیست. شما میتونید به طور کاملا فیزیکی و با مثلا مشت و لگد با یکی درگیر بشید و در عین حال اصلا عصبانی نباشید و تمرکزتون روی حرکاتتون باشه (مثل اساتید بزرگ هنرهای رزمی). من چون حدودا 15 سال هستش رزمی کار میکنم، سر سوزنی در این مورد تجربه دارم. مبارزه در عین نبود عصبانیت. که در موارد مثلا ناموسی خیلی خیلی سخته، ولی خب ممکنه.

    که این ممکن بودن منو میرسونه به نکته ی بعدی که میخوام بگم، اونم اینه که به قول معروف دو صد گفته چون نیم کردار نیست. همونطور که قطعا بهتر از من میدونید، دونستن کل دانش روانشناسی فردی، بدون تمرین و عمل در اون مورد هیچ تاثیری نداره. برای برخی افراد، چه به دلایل ژنتیکی و چه به دلایل محیطی، کنترل عصبانیت خیلی راحت تر هستش. من خودم از نظر ژنتیکی خیلی آروم هستم و به ندرت عصبانی میشم. ولی خب برای همه اینطور نیست و کسانی که به هر دلیل واکنش های احساسی شدیدتری دارند، قطعا باید بیشتر برای کنترل عصبانیت زحمت بکشن، که آسون هم نیست اصلا. ولی خب امکان پذیر هستش. من بعد از 2 ماه تمرینات خلق عادت های جدید (همون 21 روزه ها که استاد توی وبینار میگن، مثلا پوشیدن شلوار یا کفش با ترتیب مخالف همیشگی و ...)، یک روز به یه حس خیلی عجیبی رسیدم. وقتی که عجله داشتم برای بیرون رفتن و بدو بدو دنبال شلوارم میگشتم، به محض اینکه پیداش کردم اتوماتیک اول پای راستم رو پوشیدم مثل گذشته، بعد هنوز پوشیدن پای راست تموم نشده بود که متوجه شدم دو ماه بود پای چپ رو اول میپوشیدم و در اون لحظه اصطلاحا یک آگاهی نسبت به عادتی که داشتم بهم دست داد. در مورد احساساتی مثل عصبانیت هم، چون احساس هستند و در بخش یکسانی از مغز با عادت ها قرار گرفتند (بخش ناخودآگاه)، بنابراین باید با آگاهی و خلق عادت های جدید، اقدام به کنترلشون کرد.

    در یک دفتر، 100 بار پشت سر هم بنویسید "وقتی عصبانی شدم، 3 نفس عمیق خواهم کشید و تا 10 خواهم شمرد". خسته نشید و 100 بار بنویسید. با این کار یه لرزه ای به ناخودآگاهتون میدید. و دفعه ی بعدی که حس عصبانیت بهتون دست داد، نسبت به این نوشته آگاه باشید و کار 3 نفس عمیق رو انجام بدید. بهتره نفسی که میکشید، دمش بیشتر از 5 ثانیه طول بکشه و بازدمش بیشتر از 15 ثانیه، تا سطح دی اکسید کربن و به تبعش سطح اکسیژن خون رو بالا ببره.

    در مورد پیامبر و دین اسلام هیچ نظری نمیدم چون سالهاست اعتقادات مذهبی و متافیزیکی رو به کلی از دست دادم.

    در مورد احساسات، ما به طور آگاهانه نه نیازی به اقدام برای کنترل احساسات داریم نه سرکوب کردنشون یا از بین بردنشون. بهترین کار، آگاهی نسبت به احساسات هستش. اینکه بدونید اون احساس، "شما" نیستید، بلکه بخشی از شماست. توانایی اینکه در عین حس کردن اون احساس، بتونید تحلیلش کنید، مثل یک سوم شخص که از دور نگاه میکنه، بدونید چه احساسی دارید و دلیل ابتلا به اون احساس در اون لحظه چی هستش، خودش یک درجه ی بالا از کنترل احساسات رو به شما میده دوست من.

    در مورد جهت و حالا بگیم هدف زندگی، بستگی به فرد داره. عزیزانی که اعتقادات مذهبی قوی و خالص دارن، هدفشون بندگی خداست، همونطور که در قرآن گفته شده، جنس و انس رو برای عبادتِ خودم آفریدم. افرادی که تفکرات نزدیک تر به بودیسم و ... دارن، میتونه هدفشون رسیدن به آرامش و بیداری باشه. افرادی مثل من ندانمگرا یا افراد بیخدا، میتونن هدف خودشون رو خلق کنن و در زندگی دنبال چیزی باشن. هرچقدر هدف واضح تر و مشخص تری داشته باشید با جزئیات بیشتر، احساسات و افکار و اعمال شما (نه به طور 100% ولی تا حد زیادی)، خودشون رو با اون هدف هماهنگ میکنن دوست من.

    بازم جسارت منو میبخشید.
    موفق تر باشید.
    ویرایش توسط Mahdi_Javan : 01-28-2023 در ساعت 13:18
    مشتاقِ گل از سرزنشِ خار نترسد...!

  20. 12 کاربر برای این پست سودمند از Mahdi_Javan عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 12 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 12 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •