PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب



صفحه ها : [1] 2 3

amino
08-18-2021, 01:24
سلام وقتتون بخیر
خیلی از دوستان درخواست داشتن که یک تاپیک باز بشه برای این موضوع که کتابی رو انتخاب کنن.
اون رو بخونن و بعد تجربه و خلاصه و یا نکاتی از اون کتاب که براشون مهم بوده رو قرار بدین.
و باهم در مورد کتاب صحبت و بحث کنن.
نظر فوق العاده ای بوده و این تایپ برای این منظوره.
این شما و این هم این تاپیک:cool:
امینو

John D. Rockefeller
08-18-2021, 02:33
سلام وقتتون بخیر
خیلی از دوستان درخواست داشتن که یک تاپیک باز بشه برای این موضوع که کتابی رو انتخاب کنن.
اون رو بخونن و بعد تجربه و خلاصه و یا نکاتی از اون کتاب که براشون مهم بوده رو قرار بدین.
و باهم در مورد کتاب صحبت و بحث کنن.
نظر فوق العاده ای بوده و این تایپ برای این منظوره.
این شما و این هم این تاپیک:cool:
امینو

سلام استاد امینو عزیز
حالتون عالی باشه

استاد نظرشما چیه که اول با کتاب دعوت به تمرین ذن شروع کنیم یا یک کتابی پیشنهاد بدید که چراغ اول رو شما روشن کرده باشید.

ممنون.

Soroosham
08-18-2021, 08:28
سلام دوستان و استاد عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
ممنونم ازتون استاد بابت این تاپیک فوق العاده مفید. خیلی خوب میشه که شما هم دیدگاهتون بیان بکنید تا بتونیم ازش استفاده بکنیم. :o

دوستان کتابی که میخوام دربارش حرف بزنم، کتاب نیروی حال هست.
به نظرم این کتاب جزو ۱۰ کتاب اولی هست که بخوام به هرکسی معرفی کنم. این کتاب به شخص برای من خیلی تاثیرگزار بوده. باعث شد خیلی از مشکلات درونیم و باهاش حل کنم.تونستم روی خشم درونم، استرس آینده، خاطرات تلخ گذشته، روابطم با دیگران، ارزشمندی خودم و... خیلی چیزای دیگه و درک کنم.
همه این ها هم یک راه داشتن و اون این بود:
لحظه حال :)

اصول کتاب روی یک صحبت ثابت بیان شده. بودن و تماشگر بدون فکر بودن و لحظه حال حس کردن. برای درک بهتر ازتون میخوام یک سوال از خودتون بپرسین. "فکر بعدی من چی هست؟"
چند ثانیه روش وقت بزارین و منتظر فکر بعدیتون باشین.

فکری نیست نه؟ یا به این فکر میکنین که فکر بعدیم چی هست؟! شما تونستین مشاهده گر بدون فکر باشین.
خوبی این کتاب این هست که وقتی با ذهن باز و بدون برداشت شخصی بهش بخونیدش(هر کتابی و البته خوبه اینجوری خوند) میتونید به راحتی باهاش ارتباط بگیرین. در کتاب "تمرین *لحظه حال" به مطالعه به عنوان یک مراقبه صحبت کرده.
این کتاب نمیخواد چیز جدیدی به دانسته هامون اضافه کنه، فقط میخواد مارو به چیزی که از لحظه بیگ بنگ بوده آشتی بده. بودن. لحظه حال.

دیدین وقتی میرید مسافرت چقدر همه چی رنگی تر و جذابتر و لذت بخش تر هست؟ چقد سبزی درختها دلنشین تر شده؟ ؛ این مثال بر فرض این هست که از سفری که میرین لذت ببرین و زوری نبوده باشه ;). وقتی از سفر برمیگردین تو خونه اون حس یا از بین میره یا کم میشه. علتش اینه ما با اون محیط آشنا هستیم و همه چی اسم داره برامون. این میز،این کتاب، این دیوار، این درخت و... ولی اگر یکی بیاد بهتون بگه این حیوون عجیب و ببین روی خونه همسایه شما شوک میشین و فقط نگاه میکنین :) "مشاهده گر بدون فکر میشین"
این یک گوشه از کل کتاب بود. این کتاب و من خودم هرروز صبح حداقل یکی دو صفحش میخونم و برای خودم دورش میکنم. شاید وقتی این لحظه حال و دوباره حس کردین مثل یک کودک از ته دل بخندین یا اینقدر محو آرامشش بشین که دنیا براتون شکلش عوض بشه :)

ازاین کتاب نمیشه خلاصه گفت. چون خودش جزیی از یک کل هست. یک حس هست. من سعی کردم گوشه ای از این حس و تو متن بالا بیارم تا حسش کنید و مشتاق بشید برای مطاله بیشترش. جالبی این مفهوم این هست که در همه جا دنیا،فلسفه،سبک،دین و کتاب ،ردپا لحظه حال و میتونید ببینید. سقراط، مولانا،بودا،سعدی،شبستری،ا سلام،مسیحیت،یهود و.. همه و همه این مفهوم و درک کردن و به شکلی بیانش کردن.

برای همین میگن برای شروع از درون خودت شروع کن. با این کتاب میتونید از درون خودتون شروع کنین . من این بیت از بیدل دهلوی خیلی دوست دارم که میگه :
درون توست اگر خلوتی و انجمنیست برون ز خویش کجا میروی، جهان خالیست :)


سوالی هم که از همه دوستان که کتاب و مطالعه کردن و استاد عزیز دارم اینه:

- مشاهده گر بدون فکر درون بودن و برای یک حالت ادامه دار و همیشگی حسش کردین؟ چجوری نگهش داشتین؟ :)

امیدوارم براتون مفید باشه
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

mostapha
08-18-2021, 12:25
سلام وقتتون بخیر
خیلی از دوستان درخواست داشتن که یک تاپیک باز بشه برای این موضوع که کتابی رو انتخاب کنن.
اون رو بخونن و بعد تجربه و خلاصه و یا نکاتی از اون کتاب که براشون مهم بوده رو قرار بدین.
و باهم در مورد کتاب صحبت و بحث کنن.
نظر فوق العاده ای بوده و این تایپ برای این منظوره.
این شما و این هم این تاپیک:cool:



امینو



سلام وادب
کتاب نیروی حال
این کتاب رو من تا حالا 6 مرتبه خوندم بار کلمات این کتاب برای من مثبته وهر وقت در حال خواندن کتابم ناخودآگاه حس م خوبه وحس حضور را تجربه می کنم .
وبا انجام تمرین هایی که داره و مراقبه ها در مورد سلامتی وآرامش و گوش دادن به سکوت پشت صداها به من درک این روداده که همه چیز در این لحظه است وگذشته وآینده یک توهم است
اما وقتی که چندوقت از خواندنش می گذره فراموش میکنم که باید به این لحظه توجه کنم البته خیلی بهتراز قبل آشناییم با این کتاب هستم . همسرمن همیشه وقتایی که آرامشم کم میشه وفکرم میره به سمت آینده
بهم میگه کتاب نیروی حال روبخون وقتایی که این کتاب رومی خونم اینقدر آرومم که اطرافیانم هم متوجه تغییرات در رفتارام میشن .
در آموزش دیدن دوره هم بهم خیلی کمک کرد همون تمرینی که استاد در هرجلسه می داد دراون لحظه روش تمرکز می کردم وبه این که در اینده چه اتفاقی می خواد بیفته وچطور در ترید باید استفاده کنم از این مطلب فکر نمی کردم
والان که رسیدیم تاپیک ترید میبینم خیلی خیلی این زاویه دید بهم کمک کرد و توی ترید هایی هم که الان می زنم هم روی هر خطی که میکشم دقت میکنم وفکر جلو که سریع پوزیشن بگیرم را نمی کنم وخیلی بهم کمک کرده باآرامش واردبازار بشم.

اینهایی که گفتم تاثیرهایی بودکه این کتاب درزندگی من گذاشت وبسیار برام پربرکت بود امیدوارم برای شما مفید بوده باشه

mohammad.samimi
08-18-2021, 12:46
سلام دوستان و استاد عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
ممنونم ازتون استاد بابت این تاپیک فوق العاده مفید. خیلی خوب میشه که شما هم دیدگاهتون بیان بکنید تا بتونیم ازش استفاده بکنیم.

دوستان کتابی که میخوام دربارش حرف بزنم، کتاب نیروی حال هست.
به نظرم این کتاب جزو ۱۰ کتاب اولی هست که بخوام به هرکسی معرفی کنم. این کتاب به شخص برای من خیلی تاثیرگزار بوده. باعث شد خیلی از مشکلات درونیم و باهاش حل کنم.تونستم روی خشم درونم، استرس آینده، خاطرات تلخ گذشته، روابطم با دیگران، ارزشمندی خودم و... خیلی چیزای دیگه و درک کنم.
همه این ها هم یک راه داشتن و اون این بود:
لحظه حال :)

اصول کتاب روی یک صحبت ثابت بیان شده. بودن و تماشگر بدون فکر بودن و لحظه حال حس کردن. برای درک بهتر ازتون میخوام یک سوال از خودتون بپرسین. "فکر بعدی من چی هست؟"
چند ثانیه روش وقت بزارین و منتظر فکر بعدیتون باشین.

فکری نیست نه؟ یا به این فکر میکنین که فکر بعدیم چی هست؟! شما تونستین مشاهده گر بدون فکر باشین.
خوبی این کتاب این هست که وقتی با ذهن باز و بدون برداشت شخصی بهش بخونیدش(هر کتابی و البته خوبه اینجوری خوند) میتونید به راحتی باهاش ارتباط بگیرین. در کتاب "تمرین *لحظه حال" به مطالعه به عنوان یک مراقبه صحبت کرده.
این کتاب نمیخواد چیز جدیدی به دانسته هامون اضافه کنه، فقط میخواد مارو به چیزی که از لحظه بیگ بنگ بوده آشتی بده. بودن. لحظه حال.

دیدین وقتی میرید مسافرت چقدر همه چی رنگی تر و جذابتر و لذت بخش تر هست؟ چقد سبزی درختها دلنشین تر شده؟ ؛ این مثال بر فرض این هست که از سفری که میرین لذت ببرین و زوری نبوده باشه ;). وقتی از سفر برمیگردین تو خونه اون حس یا از بین میره یا کم میشه. علتش اینه ما با اون محیط آشنا هستیم و همه چی اسم داره برامون. این میز،این کتاب، این دیوار، این درخت و... ولی اگر یکی بیاد بهتون بگه این حیوون عجیب و ببین روی خونه همسایه شما شوک میشین و فقط نگاه میکنین :) "مشاهده گر بدون فکر میشین"
این یک گوشه از کل کتاب بود. این کتاب و من خودم هرروز صبح حداقل یکی دو صفحش میخونم و برای خودم دورش میکنم. شاید وقتی این لحظه حال و دوباره حس کردین مثل یک کودک از ته دل بخندین یا اینقدر محو آرامشش بشین که دنیا براتون شکلش عوض بشه :)

ازاین کتاب نمیشه خلاصه گفت. چون خودش جزیی از یک کل هست. یک حس هست. من سعی کردم گوشه ای از این حس و تو متن بالا بیارم تا حسش کنید و مشتاق بشید برای مطاله بیشترش. جالبی این مفهوم این هست که در همه جا دنیا،فلسفه،سبک،دین و کتاب ،ردپا لحظه حال و میتونید ببینید. سقراط، مولانا،بودا،سعدی،شبستری،ا سلام،مسیحیت،یهود و.. همه و همه این مفهوم و درک کردن و به شکلی بیانش کردن.

برای همین میگن برای شروع از درون خودت شروع کن. با این کتاب میتونید از درون خودتون شروع کنین . من این بیت از بیدل دهلوی خیلی دوست دارم که میگه :
درون توست اگر خلوتی و انجمنیست برون ز خویش کجا میروی، جهان خالیست :)


سوالی هم که از همه دوستان که کتاب و مطالعه کردن و استاد عزیز دارم اینه:

- مشاهده گر بدون فکر درون بودن و برای یک حالت ادامه دار و همیشگی حسش کردین؟ چجوری نگهش داشتین؟ :)

امیدوارم براتون مفید باشه
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید
سلام منم امیدوارم حالت عالی باشد
من این کتاب رو وقتی یکی از دوستانم بهش رسید دیگه خوندنشو متوقف نکردم
یکم به خلاصه عالی کتابی که دادی میخوام اضافه کنم با برداشت خودم
این کتاب میگه که ما انسان ها از بدو تولد ناخوداگاهمون کنترل اوضاع رو در دست دارد که به ناخوداگاه میگه ذهنیت و برای این ذهنیتمون تا الا یکسری محدودیت و یکسری طرز فکر و باور و عادت و ... به وجود اومده
و الا در زندگی روزمره این ذهنیتمونه که هنوزم داره اوضاع رو کنترل میکنه و مثل یک نقاب(نفس یا اگو)جلوی خود اصلیمون که بهش میگه هستی درونیمون رو گرفته و این نقاب با چیزهایی که برایش از گذشته به وجود اومده(تحت تاثیر خانواده مدرسه و..) محدود شده و مارو هم محدود کرده بخاطر همینم اکثرا طرز فکرمون و عادت هامون و... یک چیز هست و همش داره تکرار میشه.
و با درک این چیزها میگه که ما اینی که الا هستیم نیستیم و شخصیت و باور هامون و این ها همش برای این نقاب هستش و این صدایی که در سرمون همش دارد قضاوت میکند تحلیل میکند نظر میدهد و همش در حال براورد کردنه اینده و گذشته هست که همین باعث ترس و استرس ما میشود این کل وجود ما نیست و با بودن در لحظه حال میتوانیم نظاره گر این صدا باشیم و درک کنیم که این بخشی از وجودمونه و همش نیست با این درک قدرتش کم میشود.
درباره لحظه حال صحبت میکنه و میگوید ما تنها چیزی که داریم از تولدمون تا الا و در اینده فقط لحظه حال هستش و الا این ذهنمونه که همش داره بر تک تک لحظه ها برچسب میزنه و خودش تفسیر و تجزیه میکنه که باعث میشود در لحظه حال نباشیم.
یکم از دوستم میگم جالبترینش اینه که ماهیت منفی اندیشی که به طور ذاتی(خودکار) برای این ذهنیت(اگو یا نفس)الانمون هست تبدیل به مثبت اندیشی شده هست و کاملا صدایی که وجود داشته رو کنترل کنه و در نتیجه ارامشی که بوجود اومده.
و اینکه به روشی دیگر به این حالت رسیده هست.

این خلاصه فقط میتونه یک جرقه در ذهنتون بزند و خوده کتاب خیلی کامل تر و بهتر همه این ها و بیشتر رو توضیح میدهد.
امیدوارم اصلا تونسته باشم حق مطلب رو ادا کرده باشم و من در نوشتن زیاد خوب نیستم:) و خیلی خوشحال میشوم که در رابطه با این موضوع بحث بیشتری بشود.

درباره سوالتون هم به نظرم با بودن مداوم در لحظه حال که با تمرین و تکرار و درک این قضیه که ما این نقابه نیستیم این جزوی از کل ماست کم کم این حالت موندگار بشود.

و صحبت اخر چند سوال(که البته سوال ها خیلی هست) از استاد@amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12) وقتی به این حالت روشن بینی رسیدیم لول های بالاتر هم وجود دارد؟چی هست؟به اونا چطور میشود رسید؟
موفق باشید.

Soroosham
08-18-2021, 13:53
سلام منم امیدوارم حالت عالی باشد
من این کتاب رو وقتی یکی از دوستانم بهش رسید دیگه خوندنشو متوقف نکردم
یکم به خلاصه عالی کتابی که دادی میخوام اضافه کنم با برداشت خودم
این کتاب میگه که ما انسان ها از بدو تولد ناخوداگاهمون کنترل اوضاع رو در دست دارد که به ناخوداگاه میگه ذهنیت و برای این ذهنیتمون تا الا یکسری محدودیت و یکسری طرز فکر و باور و عادت و ... به وجود اومده
و الا در زندگی روزمره این ذهنیتمونه که هنوزم داره اوضاع رو کنترل میکنه و مثل یک نقاب(نفس یا اگو)جلوی خود اصلیمون که بهش میگه هستی درونیمون رو گرفته و این نقاب با چیزهایی که برایش از گذشته به وجود اومده(تحت تاثیر خانواده مدرسه و..) محدود شده و مارو هم محدود کرده بخاطر همینم اکثرا طرز فکرمون و عادت هامون و... یک چیز هست و همش داره تکرار میشه.
و با درک این چیزها میگه که ما اینی که الا هستیم نیستیم و شخصیت و باور هامون و این ها همش برای این نقاب هستش و این صدایی که در سرمون همش دارد قضاوت میکند تحلیل میکند نظر میدهد و همش در حال براورد کردنه اینده و گذشته هست که همین باعث ترس و استرس ما میشود این کل وجود ما نیست و با بودن در لحظه حال میتوانیم نظاره گر این صدا باشیم و درک کنیم که این بخشی از وجودمونه و همش نیست با این درک قدرتش کم میشود.
درباره لحظه حال صحبت میکنه و میگوید ما تنها چیزی که داریم از تولدمون تا الا و در اینده فقط لحظه حال هستش و الا این ذهنمونه که همش داره بر تک تک لحظه ها برچسب میزنه و خودش تفسیر و تجزیه میکنه که باعث میشود در لحظه حال نباشیم.
یکم از دوستم میگم جالبترینش اینه که ماهیت منفی اندیشی که به طور ذاتی(خودکار) برای این ذهنیت(اگو یا نفس)الانمون هست تبدیل به مثبت اندیشی شده هست و کاملا صدایی که وجود داشته رو کنترل کنه و در نتیجه ارامشی که بوجود اومده.
و اینکه به روشی دیگر به این حالت رسیده هست.

این خلاصه فقط میتونه یک جرقه در ذهنتون بزند و خوده کتاب خیلی کامل تر و بهتر همه این ها و بیشتر رو توضیح میدهد.
امیدوارم اصلا تونسته باشم حق مطلب رو ادا کرده باشم و من در نوشتن زیاد خوب نیستم:)

درباره سوالتون هم به نظرم با بودن مداوم در لحظه حال که با تمرین و تکرار و درک این قضیه که ما این نقابه نیستیم این جزوی از کل ماست کم کم این حالت موندگار بشود.

و صحبت اخر چند سوال(که البته سوال ها خیلی هست) از استاد@amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12) وقتی به این حالت روشن بینی رسیدیم لول های بالاتر هم وجود دارد؟چی هست؟به اونا چطور میشود رسید؟
موفق باشید.

بسیار عالی بود محمد جان
توضیحات خوبی دادین.
من خودم این کتاب و که میخونم به گفته خود اکهارت تول سعی میکنم فرا کلمات درکش کنم. یعنی دنبال این نیستم که یک هم معنی دیگه براش پیدا کنم. مطمعنا شده بعضی حرفا بیشتر به دلتون نشسته. میگن اون حرفا از دل اومده :)
دقیقا همین حالت هست. فرا کلمات؛ در حالت احساس.
سوال من برای این بود که این تمرینات و دارم ولی میخوام بدونم کسی که راهش و رفته چجوری بهش رسیده و حسش کرده. یعنی اول این مرحله که توش هستم و رد کنم،مراحل بعدی جای خودش. دقیقا همین حالت لحظه حال.
به زمان فقط جهت دید گرفتن ازش استفاده کنم. برای این زندگی کردن این مفهوم باید ازش لذت برد. من مدتی فقط درگیر این بودم که الان دارم فکر میکنم یا نه؟! یعنی باز هم گفتگو درونی داشتم. ولی فقط تمرین و حس کردن حال باعث شد ازین حالت بتونم فاصله بگیرم.
میدونستین انسان ها اولیه تا یک مدتی،این چیزی که درون ما صحبت میکنه وقتی حرف میزنیم و نداشتن؟ :) این صدا و شنیدن و غافل گیر شدن. فکر کردن یک چیز ماوراست :)

Soroosham
08-18-2021, 14:02
سلام وادب
کتاب نیروی حال
این کتاب رو من تا حالا 6 مرتبه خوندم بار کلمات این کتاب برای من مثبته وهر وقت در حال خواندن کتابم ناخودآگاه حس م خوبه وحس حضور را تجربه می کنم .
وبا انجام تمرین هایی که داره و مراقبه ها در مورد سلامتی وآرامش و گوش دادن به سکوت پشت صداها به من درک این روداده که همه چیز در این لحظه است وگذشته وآینده یک توهم است
اما وقتی که چندوقت از خواندنش می گذره فراموش میکنم که باید به این لحظه توجه کنم البته خیلی بهتراز قبل آشناییم با این کتاب هستم . همسرمن همیشه وقتایی که آرامشم کم میشه وفکرم میره به سمت آینده
بهم میگه کتاب نیروی حال روبخون وقتایی که این کتاب رومی خونم اینقدر آرومم که اطرافیانم هم متوجه تغییرات در رفتارام میشن .
در آموزش دیدن دوره هم بهم خیلی کمک کرد همون تمرینی که استاد در هرجلسه می داد دراون لحظه روش تمرکز می کردم وبه این که در اینده چه اتفاقی می خواد بیفته وچطور در ترید باید استفاده کنم از این مطلب فکر نمی کردم
والان که رسیدیم تاپیک ترید میبینم خیلی خیلی این زاویه دید بهم کمک کرد و توی ترید هایی هم که الان می زنم هم روی هر خطی که میکشم دقت میکنم وفکر جلو که سریع پوزیشن بگیرم را نمی کنم وخیلی بهم کمک کرده باآرامش واردبازار بشم.

اینهایی که گفتم تاثیرهایی بودکه این کتاب درزندگی من گذاشت وبسیار برام پربرکت بود امیدوارم برای شما مفید بوده باشه

عالی بودآقا مصطفی
من هروقت اینجوری میشم یک نوشته جلو خودم دارم که نوشته توجه به درون.
درک اینکه چقدر لحظه زیباست و همه چی هست.
مقاله فیبوناچی داخل سایت و میخوندم اعدادش و فرمش که نگاه میکردم از یک مبدا صفری از درون شکل گرفته و بود گسترش پیدا میکرد. وقتی باشی فراوانی هم درک میکنی. فقط خوبی معنی میده و بدی معنایی نداره.
ممنونم از اشتراک نظرتون

sara.sat
08-18-2021, 16:17
سلام دوستان و استاد عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
ممنونم ازتون استاد بابت این تاپیک فوق العاده مفید. خیلی خوب میشه که شما هم دیدگاهتون بیان بکنید تا بتونیم ازش استفاده بکنیم.

دوستان کتابی که میخوام دربارش حرف بزنم، کتاب نیروی حال هست.
به نظرم این کتاب جزو ۱۰ کتاب اولی هست که بخوام به هرکسی معرفی کنم. این کتاب به شخص برای من خیلی تاثیرگزار بوده. باعث شد خیلی از مشکلات درونیم و باهاش حل کنم.تونستم روی خشم درونم، استرس آینده، خاطرات تلخ گذشته، روابطم با دیگران، ارزشمندی خودم و... خیلی چیزای دیگه و درک کنم.
همه این ها هم یک راه داشتن و اون این بود:
لحظه حال

اصول کتاب روی یک صحبت ثابت بیان شده. بودن و تماشگر بدون فکر بودن و لحظه حال حس کردن. برای درک بهتر ازتون میخوام یک سوال از خودتون بپرسین. "فکر بعدی من چی هست؟"
چند ثانیه روش وقت بزارین و منتظر فکر بعدیتون باشین.

فکری نیست نه؟ یا به این فکر میکنین که فکر بعدیم چی هست؟! شما تونستین مشاهده گر بدون فکر باشین.
خوبی این کتاب این هست که وقتی با ذهن باز و بدون برداشت شخصی بهش بخونیدش(هر کتابی و البته خوبه اینجوری خوند) میتونید به راحتی باهاش ارتباط بگیرین. در کتاب "تمرین *لحظه حال" به مطالعه به عنوان یک مراقبه صحبت کرده.
این کتاب نمیخواد چیز جدیدی به دانسته هامون اضافه کنه، فقط میخواد مارو به چیزی که از لحظه بیگ بنگ بوده آشتی بده. بودن. لحظه حال.

دیدین وقتی میرید مسافرت چقدر همه چی رنگی تر و جذابتر و لذت بخش تر هست؟ چقد سبزی درختها دلنشین تر شده؟ ؛ این مثال بر فرض این هست که از سفری که میرین لذت ببرین و زوری نبوده باشه . وقتی از سفر برمیگردین تو خونه اون حس یا از بین میره یا کم میشه. علتش اینه ما با اون محیط آشنا هستیم و همه چی اسم داره برامون. این میز،این کتاب، این دیوار، این درخت و... ولی اگر یکی بیاد بهتون بگه این حیوون عجیب و ببین روی خونه همسایه شما شوک میشین و فقط نگاه میکنین "مشاهده گر بدون فکر میشین"
این یک گوشه از کل کتاب بود. این کتاب و من خودم هرروز صبح حداقل یکی دو صفحش میخونم و برای خودم دورش میکنم. شاید وقتی این لحظه حال و دوباره حس کردین مثل یک کودک از ته دل بخندین یا اینقدر محو آرامشش بشین که دنیا براتون شکلش عوض بشه

ازاین کتاب نمیشه خلاصه گفت. چون خودش جزیی از یک کل هست. یک حس هست. من سعی کردم گوشه ای از این حس و تو متن بالا بیارم تا حسش کنید و مشتاق بشید برای مطاله بیشترش. جالبی این مفهوم این هست که در همه جا دنیا،فلسفه،سبک،دین و کتاب ،ردپا لحظه حال و میتونید ببینید. سقراط، مولانا،بودا،سعدی،شبستری،ا سلام،مسیحیت،یهود و.. همه و همه این مفهوم و درک کردن و به شکلی بیانش کردن.

برای همین میگن برای شروع از درون خودت شروع کن. با این کتاب میتونید از درون خودتون شروع کنین . من این بیت از بیدل دهلوی خیلی دوست دارم که میگه :
درون توست اگر خلوتی و انجمنیست برون ز خویش کجا میروی، جهان خالیست


سوالی هم که از همه دوستان که کتاب و مطالعه کردن و استاد عزیز دارم اینه:

- مشاهده گر بدون فکر درون بودن و برای یک حالت ادامه دار و همیشگی حسش کردین؟ چجوری نگهش داشتین؟

امیدوارم براتون مفید باشه
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید


سلام وادب
کتاب نیروی حال
این کتاب رو من تا حالا 6 مرتبه خوندم بار کلمات این کتاب برای من مثبته وهر وقت در حال خواندن کتابم ناخودآگاه حس م خوبه وحس حضور را تجربه می کنم .
وبا انجام تمرین هایی که داره و مراقبه ها در مورد سلامتی وآرامش و گوش دادن به سکوت پشت صداها به من درک این روداده که همه چیز در این لحظه است وگذشته وآینده یک توهم است
اما وقتی که چندوقت از خواندنش می گذره فراموش میکنم که باید به این لحظه توجه کنم البته خیلی بهتراز قبل آشناییم با این کتاب هستم . همسرمن همیشه وقتایی که آرامشم کم میشه وفکرم میره به سمت آینده
بهم میگه کتاب نیروی حال روبخون وقتایی که این کتاب رومی خونم اینقدر آرومم که اطرافیانم هم متوجه تغییرات در رفتارام میشن .
در آموزش دیدن دوره هم بهم خیلی کمک کرد همون تمرینی که استاد در هرجلسه می داد دراون لحظه روش تمرکز می کردم وبه این که در اینده چه اتفاقی می خواد بیفته وچطور در ترید باید استفاده کنم از این مطلب فکر نمی کردم
والان که رسیدیم تاپیک ترید میبینم خیلی خیلی این زاویه دید بهم کمک کرد و توی ترید هایی هم که الان می زنم هم روی هر خطی که میکشم دقت میکنم وفکر جلو که سریع پوزیشن بگیرم را نمی کنم وخیلی بهم کمک کرده باآرامش واردبازار بشم.

اینهایی که گفتم تاثیرهایی بودکه این کتاب درزندگی من گذاشت وبسیار برام پربرکت بود امیدوارم برای شما مفید بوده باشه


سلام منم امیدوارم حالت عالی باشد
من این کتاب رو وقتی یکی از دوستانم بهش رسید دیگه خوندنشو متوقف نکردم
یکم به خلاصه عالی کتابی که دادی میخوام اضافه کنم با برداشت خودم
این کتاب میگه که ما انسان ها از بدو تولد ناخوداگاهمون کنترل اوضاع رو در دست دارد که به ناخوداگاه میگه ذهنیت و برای این ذهنیتمون تا الا یکسری محدودیت و یکسری طرز فکر و باور و عادت و ... به وجود اومده
و الا در زندگی روزمره این ذهنیتمونه که هنوزم داره اوضاع رو کنترل میکنه و مثل یک نقاب(نفس یا اگو)جلوی خود اصلیمون که بهش میگه هستی درونیمون رو گرفته و این نقاب با چیزهایی که برایش از گذشته به وجود اومده(تحت تاثیر خانواده مدرسه و..) محدود شده و مارو هم محدود کرده بخاطر همینم اکثرا طرز فکرمون و عادت هامون و... یک چیز هست و همش داره تکرار میشه.
و با درک این چیزها میگه که ما اینی که الا هستیم نیستیم و شخصیت و باور هامون و این ها همش برای این نقاب هستش و این صدایی که در سرمون همش دارد قضاوت میکند تحلیل میکند نظر میدهد و همش در حال براورد کردنه اینده و گذشته هست که همین باعث ترس و استرس ما میشود این کل وجود ما نیست و با بودن در لحظه حال میتوانیم نظاره گر این صدا باشیم و درک کنیم که این بخشی از وجودمونه و همش نیست با این درک قدرتش کم میشود.
درباره لحظه حال صحبت میکنه و میگوید ما تنها چیزی که داریم از تولدمون تا الا و در اینده فقط لحظه حال هستش و الا این ذهنمونه که همش داره بر تک تک لحظه ها برچسب میزنه و خودش تفسیر و تجزیه میکنه که باعث میشود در لحظه حال نباشیم.
یکم از دوستم میگم جالبترینش اینه که ماهیت منفی اندیشی که به طور ذاتی(خودکار) برای این ذهنیت(اگو یا نفس)الانمون هست تبدیل به مثبت اندیشی شده هست و کاملا صدایی که وجود داشته رو کنترل کنه و در نتیجه ارامشی که بوجود اومده.
و اینکه به روشی دیگر به این حالت رسیده هست.

این خلاصه فقط میتونه یک جرقه در ذهنتون بزند و خوده کتاب خیلی کامل تر و بهتر همه این ها و بیشتر رو توضیح میدهد.
امیدوارم اصلا تونسته باشم حق مطلب رو ادا کرده باشم و من در نوشتن زیاد خوب نیستم و خیلی خوشحال میشوم که در رابطه با این موضوع بحث بیشتری بشود.

درباره سوالتون هم به نظرم با بودن مداوم در لحظه حال که با تمرین و تکرار و درک این قضیه که ما این نقابه نیستیم این جزوی از کل ماست کم کم این حالت موندگار بشود.

و صحبت اخر چند سوال(که البته سوال ها خیلی هست) از استاد@amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12) وقتی به این حالت روشن بینی رسیدیم لول های بالاتر هم وجود دارد؟چی هست؟به اونا چطور میشود رسید؟
موفق باشید.


بسیار عالی بود محمد جان
توضیحات خوبی دادین.
من خودم این کتاب و که میخونم به گفته خود اکهارت تول سعی میکنم فرا کلمات درکش کنم. یعنی دنبال این نیستم که یک هم معنی دیگه براش پیدا کنم. مطمعنا شده بعضی حرفا بیشتر به دلتون نشسته. میگن اون حرفا از دل اومده
دقیقا همین حالت هست. فرا کلمات؛ در حالت احساس.
سوال من برای این بود که این تمرینات و دارم ولی میخوام بدونم کسی که راهش و رفته چجوری بهش رسیده و حسش کرده. یعنی اول این مرحله که توش هستم و رد کنم،مراحل بعدی جای خودش. دقیقا همین حالت لحظه حال.
به زمان فقط جهت دید گرفتن ازش استفاده کنم. برای این زندگی کردن این مفهوم باید ازش لذت برد. من مدتی فقط درگیر این بودم که الان دارم فکر میکنم یا نه؟! یعنی باز هم گفتگو درونی داشتم. ولی فقط تمرین و حس کردن حال باعث شد ازین حالت بتونم فاصله بگیرم.
میدونستین انسان ها اولیه تا یک مدتی،این چیزی که درون ما صحبت میکنه وقتی حرف میزنیم و نداشتن؟ این صدا و شنیدن و غافل گیر شدن. فکر کردن یک چیز ماوراست

---------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام و وقت بخیر خدمت دوستان
امیدوارم حالتون هموراه بهترین حال باشه
ابتدا میخام تشکر کنم از استاد عزیزمون که این تاپیک رو درست کردن و باعث میشه که کتابهایی رو که تا حالا فرصت خوندنشون رونداشتیم به این شکل خلاصه ای ازش رو حداقل بخونیم و استفاده ببریم
و هم از دوستانی که توی این تاپیک فعال هستن و خلاصه های مفید کتاب ها رو به اشتراک میزارن

کتابهای اکهارت تول واقعا عالی هستن. یکی از یکی بهتر
من کتاب حال خوب ایشون رو نخوندم هنوز ولی ممنون از شما دوستان که خلاصه اش رو گذاشتید و باعث شدید بفهمم مضمون اصلیش چیه
اما کتاب جهانی نو رو مشغول خوندنش هستم که چندین فصلش روخوندم و خیلی خیلی عالیه
کلا دید انسان رو از جسم مادی به سمت روح و هدف آفرینشش میبره و کمک میکنه که ببینیم وقتی چیزی باعث ناراحتی و رنجش ما میشه؛ چی توی وجودمون از اون حالت منفی لذت میبره؟؟؟
که میگه وقتی توی اون لحظه بفهمید که یه چیزی داره از حال بد داشتنتون ،لذت میبره در واقع شما از حالت جسم به حالت روحانی روح میرسید و اون حس بد ناپدید میشه
خنده داره که بگم این چند روز من به شدت از درد دندون رنج میبردم و 5 تا از دندونهام همزمان به عصب رسیده بودن و کسی که این حالت رو تجربه کرده باشه دقیقا میفهمه چه دردیه.اما وقتی که به این فکر میکردم که یه چیزی توی وجودم هست که خوشش میاد من درد بکشم اون حس درد تا حد زیادی از بین میرفت و من راحت میشدم:cool:
پیشنهاد میدم حتما امتحان کنید و نتیجه شگفت انگیزش رو ببینید

این تمرین یکی از فصل هاش بود
توی یکی دیگه از فصل هاش میگه که بچه های ما به غیر از نیازهای جسمیشون؛ نیازی دارن که با دیده شدن برآورده میشه. به این شکل که تایمی که در اختیار کودکمون هستیم با همه وجود باشیم. و همه جوره بهش دقت کنیم و اصطلاحا دل بدیم ببینیم چی میگه ؟ چی میخاد؟
که اگه اینکار رو نکنیم این یه عقده ای میشه واسه کودک که در بزرگسالیش همیشه از پدر و مادرش ناراضی و ناخشنوده و در واقع نیاز روحیش برآورده نشده
که برآورده کردن نیاز روحی کودک مهمتر از نیاز جسمی اش هست. نه اینکه به نیازهای جسمی اش توجه نشه ولی در کنار نیاز جسمی اش باید و باید روح کودک رو از نیاز به عشق ارضا کرد ، آینده در کف کودکان ماست. باید بهترینها رو تربیت کنیم.

و فصل های دیگه هم هست که بخاطر طولانی شدن متن از گذاشتنشون معذورم. اما میگم واقعا بارها و بارها باید خوندو شنیدش

موفق و ثروتمند باشید
روز خوش

Soroosham
08-18-2021, 16:44
---------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام و وقت بخیر خدمت دوستان
امیدوارم حالتون هموراه بهترین حال باشه
ابتدا میخام تشکر کنم از استاد عزیزمون که این تاپیک رو درست کردن و باعث میشه که کتابهایی رو که تا حالا فرصت خوندنشون رونداشتیم به این شکل خلاصه ای ازش رو حداقل بخونیم و استفاده ببریم
و هم از دوستانی که توی این تاپیک فعال هستن و خلاصه های مفید کتاب ها رو به اشتراک میزارن

کتابهای اکهارت تول واقعا عالی هستن. یکی از یکی بهتر
من کتاب حال خوب ایشون رو نخوندم هنوز ولی ممنون از شما دوستان که خلاصه اش رو گذاشتید و باعث شدید بفهمم مضمون اصلیش چیه
اما کتاب جهانی نو رو مشغول خوندنش هستم که چندین فصلش روخوندم و خیلی خیلی عالیه
کلا دید انسان رو از جسم مادی به سمت روح و هدف آفرینشش میبره و کمک میکنه که ببینیم وقتی چیزی باعث ناراحتی و رنجش ما میشه؛ چی توی وجودمون از اون حالت منفی لذت میبره؟؟؟
که میگه وقتی توی اون لحظه بفهمید که یه چیزی داره از حال بد داشتنتون ،لذت میبره در واقع شما از حالت جسم به حالت روحانی روح میرسید و اون حس بد ناپدید میشه
خنده داره که بگم این چند روز من به شدت از درد دندون رنج میبردم و 5 تا از دندونهام همزمان به عصب رسیده بودن و کسی که این حالت رو تجربه کرده باشه دقیقا میفهمه چه دردیه.اما وقتی که به این فکر میکردم که یه چیزی توی وجودم هست که خوشش میاد من درد بکشم اون حس درد تا حد زیادی از بین میرفت و من راحت میشدم:cool:
پیشنهاد میدم حتما امتحان کنید و نتیجه شگفت انگیزش رو ببینید

این تمرین یکی از فصل هاش بود
توی یکی دیگه از فصل هاش میگه که بچه های ما به غیر از نیازهای جسمیشون؛ نیازی دارن که با دیده شدن برآورده میشه. به این شکل که تایمی که در اختیار کودکمون هستیم با همه وجود باشیم. و همه جوره بهش دقت کنیم و اصطلاحا دل بدیم ببینیم چی میگه ؟ چی میخاد؟
که اگه اینکار رو نکنیم این یه عقده ای میشه واسه کودک که در بزرگسالیش همیشه از پدر و مادرش ناراضی و ناخشنوده و در واقع نیاز روحیش برآورده نشده
که برآورده کردن نیاز روحی کودک مهمتر از نیاز جسمی اش هست. نه اینکه به نیازهای جسمی اش توجه نشه ولی در کنار نیاز جسمی اش باید و باید روح کودک رو از نیاز به عشق ارضا کرد ، آینده در کف کودکان ماست. باید بهترینها رو تربیت کنیم.

و فصل های دیگه هم هست که بخاطر طولانی شدن متن از گذاشتنشون معذورم. اما میگم واقعا بارها و بارها باید خوندو شنیدش

موفق و ثروتمند باشید
روز خوش

ممنونم سرکار خانم سارا
خیلی عالی بود.
اکهارت تول شروع زندگی معنوی خودش و از حس کردن همین لحظه حال میدونه. کتابی که گفتین و من هنوز مطالعه نکردم ولی حتی سخنرانی های آقای اکهارت تول و اگه دیده باشین میتونین همین حالی که شما میگید و به خوبی تو رفتارش میتونید ببینین. یک بودن ساده داره ولی پر از آرامش و لذت :)
کتاب نیروی حال درباره خیلی موارد حرف میزنه. حتما پیشنهاد میکنم این کتاب و بخونید تا بیشتر و بهتر با آقای اکهارت تول ارتباط بگیرین.
اتفاقا الان منم دندون درد دارم فعلا ازین تکنیک که گفتین حتما استفاده میکنم :d

mohammad.samimi
08-18-2021, 22:20
بسیار عالی بود محمد جان
توضیحات خوبی دادین.
من خودم این کتاب و که میخونم به گفته خود اکهارت تول سعی میکنم فرا کلمات درکش کنم. یعنی دنبال این نیستم که یک هم معنی دیگه براش پیدا کنم. مطمعنا شده بعضی حرفا بیشتر به دلتون نشسته. میگن اون حرفا از دل اومده :)
دقیقا همین حالت هست. فرا کلمات؛ در حالت احساس.
سوال من برای این بود که این تمرینات و دارم ولی میخوام بدونم کسی که راهش و رفته چجوری بهش رسیده و حسش کرده. یعنی اول این مرحله که توش هستم و رد کنم،مراحل بعدی جای خودش. دقیقا همین حالت لحظه حال.
به زمان فقط جهت دید گرفتن ازش استفاده کنم. برای این زندگی کردن این مفهوم باید ازش لذت برد. من مدتی فقط درگیر این بودم که الان دارم فکر میکنم یا نه؟! یعنی باز هم گفتگو درونی داشتم. ولی فقط تمرین و حس کردن حال باعث شد ازین حالت بتونم فاصله بگیرم.
میدونستین انسان ها اولیه تا یک مدتی،این چیزی که درون ما صحبت میکنه وقتی حرف میزنیم و نداشتن؟ :) این صدا و شنیدن و غافل گیر شدن. فکر کردن یک چیز ماوراست :)
سلامی دوباره
فک کنم باید ظرفیتش ایجاد بشود وباید امادگی شکل بگیرد و این میتونه با صحبت کردن با فکر کردن درباره این موضوع یا کتاب خودن و انجام تمارین شکل بگیرد و وقتی اینا شکل گرفت در یک لحظه اون اتفاق میافتد و بنظرم روند کار اینجوریه و با تلاش زیاد و اشتیاق زیاد با این طرز فکر ازش بت میسازیمو و دور میشیم.
باید بهش باور داشت که میرسیم با این کار ما هر روز همون زندگی رو داریم همون شرایط ولی با باور داشتن دیگه در طول روز به چیز هایی که مربوط به باور ماست توجه میکنیم و میگیم چه جالب که این همیشه این جا بوده ولی من توجه نمیکردم بهش یک مثال مثله همین لحظه حال همیشه بوده ولی خوب چون باور ما و طرز فکرمون چیزه دیگری بوده اصلا بهش توجه نمیکردیم و الا میگیم چه جالب که همیشه بوده.
و یک چیز جالب که در این حالت خیلی از معانی چیز های مادی معنی خودشونو از دست میدهند و به همین دلیل دیگه نه ترسی هست نه طمعی.
و گفتی بعضی جملات بر دل مینشیند و این جمله کتاب یادم اومد که خورشید تا ابد پشت ابر نمیمونه و بالاخره ی روزی میاد بیرون
امیدوارم جزوی از جوابتون بوده باشد.

Mr.jason
08-19-2021, 01:04
سلام بنظر من الان که اوایلش هست از کتاب های با حجم کم و درک اسان شروع کنیم

Mr.jason
08-19-2021, 01:10
بسیار عالی بود محمد جان
توضیحات خوبی دادین.
من خودم این کتاب و که میخونم به گفته خود اکهارت تول سعی میکنم فرا کلمات درکش کنم. یعنی دنبال این نیستم که یک هم معنی دیگه براش پیدا کنم. مطمعنا شده بعضی حرفا بیشتر به دلتون نشسته. میگن اون حرفا از دل اومده :)
دقیقا همین حالت هست. فرا کلمات؛ در حالت احساس.
سوال من برای این بود که این تمرینات و دارم ولی میخوام بدونم کسی که راهش و رفته چجوری بهش رسیده و حسش کرده. یعنی اول این مرحله که توش هستم و رد کنم،مراحل بعدی جای خودش. دقیقا همین حالت لحظه حال.
به زمان فقط جهت دید گرفتن ازش استفاده کنم. برای این زندگی کردن این مفهوم باید ازش لذت برد. من مدتی فقط درگیر این بودم که الان دارم فکر میکنم یا نه؟! یعنی باز هم گفتگو درونی داشتم. ولی فقط تمرین و حس کردن حال باعث شد ازین حالت بتونم فاصله بگیرم.
میدونستین انسان ها اولیه تا یک مدتی،این چیزی که درون ما صحبت میکنه وقتی حرف میزنیم و نداشتن؟ :) این صدا و شنیدن و غافل گیر شدن. فکر کردن یک چیز ماوراست :)
سلام سروش جان
یوگی های هندی تونستن مدیتیشنی طراحی کنن که در عرض نیم ساعت وارد حالت بی فکری بشی
اوایل ورودم این مدیتیشن رو گذاشتم داخل تاپیک روانشناسی که با تحرین مکرر شما سریع تر وارد حالت میشید
حالا کاملشو از رو کتاب فردا داخل تاپیک میذارم
و تجربش قابل تعریف کردن نیست

Soroosham
08-19-2021, 07:18
سلام سروش جان
یوگی های هندی تونستن مدیتیشنی طراحی کنن که در عرض نیم ساعت وارد حالت بی فکری بشی
اوایل ورودم این مدیتیشن رو گذاشتم داخل تاپیک روانشناسی که با تحرین مکرر شما سریع تر وارد حالت میشید
حالا کاملشو از رو کتاب فردا داخل تاپیک میذارم
و تجربش قابل تعریف کردن نیست

ممنونم ابی جان
لطف میکنی بزاری
دقیقا حس و نمیشه به کلمات گفت. صحبتم روی این هست که دایمی بوده این حالت براتون؟ یعنی میتونید بگید ۱۰۰درصد مواقع تو این آگاهی هستین؟

Soroosham
08-19-2021, 07:21
سلامی دوباره
فک کنم باید ظرفیتش ایجاد بشود وباید امادگی شکل بگیرد و این میتونه با صحبت کردن با فکر کردن درباره این موضوع یا کتاب خودن و انجام تمارین شکل بگیرد و وقتی اینا شکل گرفت در یک لحظه اون اتفاق میافتد و بنظرم روند کار اینجوریه و با تلاش زیاد و اشتیاق زیاد با این طرز فکر ازش بت میسازیمو و دور میشیم.
باید بهش باور داشت که میرسیم با این کار ما هر روز همون زندگی رو داریم همون شرایط ولی با باور داشتن دیگه در طول روز به چیز هایی که مربوط به باور ماست توجه میکنیم و میگیم چه جالب که این همیشه این جا بوده ولی من توجه نمیکردم بهش یک مثال مثله همین لحظه حال همیشه بوده ولی خوب چون باور ما و طرز فکرمون چیزه دیگری بوده اصلا بهش توجه نمیکردیم و الا میگیم چه جالب که همیشه بوده.
و یک چیز جالب که در این حالت خیلی از معانی چیز های مادی معنی خودشونو از دست میدهند و به همین دلیل دیگه نه ترسی هست نه طمعی.
و گفتی بعضی جملات بر دل مینشیند و این جمله کتاب یادم اومد که خورشید تا ابد پشت ابر نمیمونه و بالاخره ی روزی میاد بیرون
امیدوارم جزوی از جوابتون بوده باشد.

عالی بود محمد جان ممنونم از تبادل نظرتون.
دقیقا صحبت شمارو با یکی دیگه از دوستان تو پستها قبل داشتم داشتم.
تمرین واقعا سازندست. تو هر زمینه ای. به خصوص بودن و آگاهی.

Soroosham
08-19-2021, 07:22
سلام بنظر من الان که اوایلش هست از کتاب های با حجم کم و درک اسان شروع کنیم
کتاب لحظه حال و خوندین ابی جان؟
درکش اتفاقا خیلی راحت هست. ترجمه و نوشته روانی داره.

hossein.moradi
08-19-2021, 11:17
سلام به دوستان عزیز و ثروتمند
ممنونم استاد عزیز که موافقت کردین با این تاپیک و ایجاد کردین:cool:
به نظرم یک کتاب کوچک و ساده کتاب اثرمرکب از دارن هاردی هست
تقریبا هر فصلی از این کتاب خودش یک کتابه
من خودم بعد از 13 یا 14 بار خوندن این کتاب و حدود 50 تا کتاب دیگه به این نتیجه رسیدم بیاین از اولش شروع کنیم

hossein.moradi
08-19-2021, 11:23
سلام وقتتون بخیر
خیلی از دوستان درخواست داشتن که یک تاپیک باز بشه برای این موضوع که کتابی رو انتخاب کنن.
اون رو بخونن و بعد تجربه و خلاصه و یا نکاتی از اون کتاب که براشون مهم بوده رو قرار بدین.
و باهم در مورد کتاب صحبت و بحث کنن.
نظر فوق العاده ای بوده و این تایپ برای این منظوره.
این شما و این هم این تاپیک:cool:
امینو
سلام ممنونم استاد زندگی
خدا خیرتون بده

sara.sat
08-20-2021, 08:50
سلام دوستان و استاد عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
ممنونم ازتون استاد بابت این تاپیک فوق العاده مفید. خیلی خوب میشه که شما هم دیدگاهتون بیان بکنید تا بتونیم ازش استفاده بکنیم.

دوستان کتابی که میخوام دربارش حرف بزنم، کتاب نیروی حال هست.
به نظرم این کتاب جزو ۱۰ کتاب اولی هست که بخوام به هرکسی معرفی کنم. این کتاب به شخص برای من خیلی تاثیرگزار بوده. باعث شد خیلی از مشکلات درونیم و باهاش حل کنم.تونستم روی خشم درونم، استرس آینده، خاطرات تلخ گذشته، روابطم با دیگران، ارزشمندی خودم و... خیلی چیزای دیگه و درک کنم.
همه این ها هم یک راه داشتن و اون این بود:
لحظه حال

اصول کتاب روی یک صحبت ثابت بیان شده. بودن و تماشگر بدون فکر بودن و لحظه حال حس کردن. برای درک بهتر ازتون میخوام یک سوال از خودتون بپرسین. "فکر بعدی من چی هست؟"
چند ثانیه روش وقت بزارین و منتظر فکر بعدیتون باشین.

فکری نیست نه؟ یا به این فکر میکنین که فکر بعدیم چی هست؟! شما تونستین مشاهده گر بدون فکر باشین.
خوبی این کتاب این هست که وقتی با ذهن باز و بدون برداشت شخصی بهش بخونیدش(هر کتابی و البته خوبه اینجوری خوند) میتونید به راحتی باهاش ارتباط بگیرین. در کتاب "تمرین *لحظه حال" به مطالعه به عنوان یک مراقبه صحبت کرده.
این کتاب نمیخواد چیز جدیدی به دانسته هامون اضافه کنه، فقط میخواد مارو به چیزی که از لحظه بیگ بنگ بوده آشتی بده. بودن. لحظه حال.

دیدین وقتی میرید مسافرت چقدر همه چی رنگی تر و جذابتر و لذت بخش تر هست؟ چقد سبزی درختها دلنشین تر شده؟ ؛ این مثال بر فرض این هست که از سفری که میرین لذت ببرین و زوری نبوده باشه ;). وقتی از سفر برمیگردین تو خونه اون حس یا از بین میره یا کم میشه. علتش اینه ما با اون محیط آشنا هستیم و همه چی اسم داره برامون. این میز،این کتاب، این دیوار، این درخت و... ولی اگر یکی بیاد بهتون بگه این حیوون عجیب و ببین روی خونه همسایه شما شوک میشین و فقط نگاه میکنین :) "مشاهده گر بدون فکر میشین"
این یک گوشه از کل کتاب بود. این کتاب و من خودم هرروز صبح حداقل یکی دو صفحش میخونم و برای خودم دورش میکنم. شاید وقتی این لحظه حال و دوباره حس کردین مثل یک کودک از ته دل بخندین یا اینقدر محو آرامشش بشین که دنیا براتون شکلش عوض بشه :)

ازاین کتاب نمیشه خلاصه گفت. چون خودش جزیی از یک کل هست. یک حس هست. من سعی کردم گوشه ای از این حس و تو متن بالا بیارم تا حسش کنید و مشتاق بشید برای مطاله بیشترش. جالبی این مفهوم این هست که در همه جا دنیا،فلسفه،سبک،دین و کتاب ،ردپا لحظه حال و میتونید ببینید. سقراط، مولانا،بودا،سعدی،شبستری،ا سلام،مسیحیت،یهود و.. همه و همه این مفهوم و درک کردن و به شکلی بیانش کردن.

برای همین میگن برای شروع از درون خودت شروع کن. با این کتاب میتونید از درون خودتون شروع کنین . من این بیت از بیدل دهلوی خیلی دوست دارم که میگه :
درون توست اگر خلوتی و انجمنیست برون ز خویش کجا میروی، جهان خالیست :)


سوالی هم که از همه دوستان که کتاب و مطالعه کردن و استاد عزیز دارم اینه:

- مشاهده گر بدون فکر درون بودن و برای یک حالت ادامه دار و همیشگی حسش کردین؟ چجوری نگهش داشتین؟ :)

امیدوارم براتون مفید باشه
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید



سلام
روز بخیر
در مورد سوالتون من توی پست قبلیم میخاستم ج بدم اما گفتم نه، صبرکردم تا بهتر بررسی کنم بعد جوابتون رو بدم
این مورد که میگید در واقع همون زندگی کردن در لحظه حال هست از دید من البته
اینکه هر لحظه بتونید از همون لحظه لذت ببرید و نه به خاطرات گذشته فکر کنید و نه به آینده بیندیشید. صرفا همون لحظه رو زندگی کنید و این حالت که به تازگی فکر میکنم متوجه شدم اسمش استحاله هست (التبه مطمین نیستم فکر کنم جناب آقای ابی @ebi.for.fx (https://forum.academywave.com/member.php?u=855) بهتر در این خصوص بتونن از ابهام درمون بیارن)
و اینکه گفتید چه کارهایی رو انجام میدید تا به اون حسه برسید و مانا باشه. برای من که فعلا مانا و دایمی نبوده. یعنی یه جور پرش به حال عالی و حال معمولی زندگیم رو همیشه دارم. اما توی روز خیلی زیاد برام اتفاق میفته و هر بار از چند ثانیه تا چند دقیقه شاید طول میکشه. بستگی به میزان علاقه و اشتیاقم از اون کاری داره که دارم انجام میدم و اینکه اون کار چقدر طول میکشه.
و کارهای خیلی خیلی زیادی هستن که منو توی لحظه حال نگه میدارن و بهم لذتی وصف نشدنی میدن. بخام مثال بزنم که بتونید شما هم این مورد ها رو تست کنید باید بگم:
از جزیی ترین کارها مثل رسیدگی به گل و گیاهام و آب دادن هر روزه بهشون. گندم ریختن برای پرنده ها و کلا غذا دادن به حیوانها. رسیدگی به خودم توی طول روز و انجام کارهایی که دوست دارم و خوردن غذاها و میوه های مورد علاقه ام که با لذتی بسیار زیاد میخورمشون(البته شکمو نیستما ولی خوب بعضی از میوه هاو غذاها واقعا بهم میچسبن؛ توی هر ساعتی از شبانه روز که ازشون استفاده کنم :cool:)
یا مثلا وقتی که به یه درخت تکیه میدم و میخام که باهاش حرف بزنم .(شاید یکم غیرمعمولی باشه اما من از صحبت کردن با همه آفریده های خدا به غیر از خیلی از انسانها خیلی خیلی لذت میبرم و باهاشون راحتم. مطمینم که قضاوتم نمیکنن و حرفامو اشتباه برداشت نمیکنن، معدودن آدمای زندگی من که حرفمو بفهمن و درکم کنن.)
یا مثلا وقتی به مسجدی یا زیارتی میرم وقتی کف مسجد میخابم و به سقف خیلی بلندش نگاه میکنم کلا یادم میره کجام و چی ام. و تا وقتی که کسی اعتراض نکنه ناخودآگاه توی اون حالت میمونم.
وقتایی که با معبود درد و دل میکنم و به حرفام گوش میده و من سبک میشم.سبک تر از یه پروانه حتی
و همینطور وقتایی که بخششی انجام میدم که این حالت بسیار قوی هست و به شکل خیلی خیلی خوبی حس عالی میگیرم
و خیلی خیلی موارد دیگه
که فک میکنم باید موردای خاص خودتون رو پیدا کنید.
ولی در کل باید اینو بگم که زندگی در لحظه حال بسیار لذت داره و من کلا توی هر شرایطی که باشم سعیم اینه که گاهی گریزی بزنم به اون حس و حال و انرژی که باید رو بگیرم برای ادامه روزم.
نمیدونم شاید نباید اینا رو میگفتم. نه اینکه فکر کنید نخام به سوالتون جواب بدم. نه. برای اینکه هر بار با شخصی در خصوص این حالاتم گفتم تا مدتی اون حالت از بین رفته (یه جورایی انگار بسیار حساسه و قهر میکنه)
اما اینبار قطعا نمیزارم این اتفاق بیفته.
وقتی خوب فکر میکنم میبینم من از همون بچگی هام هم این حالت ها رو تجربه میکردم. وقتی ساعت ها جلو آینه با خودم حرف میزدم و زمان از دستم میرفت تا مامانم صدام میزد که کجایی و من از اون حال خوب بیرون میومدم.
در هر صورت امیدوارم این مطالبی که گفتم براتون موثر باشه


روزتون عالی

پ.ن: ماشالله هر هشت تا استیکر که مجاز شده ، توی پیامتون دارید و من هر بار ریپلای میکنم بهم ارور میده.خخخخ

amino
08-20-2021, 15:56
سلام استاد امینو عزیز
حالتون عالی باشه

استاد نظرشما چیه که اول با کتاب دعوت به تمرین ذن شروع کنیم یا یک کتابی پیشنهاد بدید که چراغ اول رو شما روشن کرده باشید.

ممنون.
نظر سنجی کنید.
بر اساس تمایل کلی یک کتاب رو بچه هایی که میخوان انتخاب کنن.
اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه;)

.Brave_Heart.
08-20-2021, 16:08
نظر سنجی کنید.
بر اساس تمایل کلی یک کتاب رو بچه هایی که میخوان انتخاب کنن.
اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه;)

جناب امینو وقتتون بخیر
اثر مرکب اثر اقای دارن هاردی؟؟
با تشکر

Armando
08-20-2021, 18:10
نظر سنجی کنید.
بر اساس تمایل کلی یک کتاب رو بچه هایی که میخوان انتخاب کنن.
اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه;)

بنده هم موافقم
هر چند نیروی حال اکهارت تله در زمینه مراقبه و درک وجود بسیار به دید انسان کمک میکنه
ولی به نظرم مشکل اصلی ما در ابتدای راه نبود نظم ، تعهد و تلاش است
مولوی در اثر مرکب تنبلی در طول زمان بسیار زیبا گفته :

تو که می گويی که فردا اين بدان . . . که به هر روزی که می آيد زمان
آن درخت بد جوانتر می شود . . . وين کننده پير مضطر ميشود
خاربن در قوت و برخاستن . . . خارکن در پيری و در کاستن
خاربن هر روز و هر دم سبز و تر . . . خارکن هر روز زار و خشک تر
او جوان تر می شود تو پيرتر . . . زود باش و روزگار خود مبر
خار بن دان هر يکی خوی بدت . . . بارها در پای خار آخر زدت
بارها از خوی خود خسته شدی . . . حس نداری سخت بی حس آمدی
يا تبر برگير و مردانه بزن . . . تو علی وار اين در خیبر بکن
.........

John D. Rockefeller
08-21-2021, 01:43
سلام به همه دوستان گل
حالتون عالیییی باشه

ایا با ایده زیر موافق هستید ؟!


خب از اونجایی استاد کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی رو پیشنهاد کردن
به نظرم به مدت دو هفته ( از شنبه 30 مرداد 1400 ) تا هفته اینده ( جمعه 12 شهریور 1400 ) مهلت بدیم هرفردی دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون رو در طی این دو هفته در تاپیک قرار بدند ، تا دوستانی هم که با این کتاب اشنایی ندارند بتونند در طی این دو هفته این کتاب رو مطالعه کنند
چون کتاب ، کتاب قطوری نیست و در حدود 150 الی 180 صفحه هست ( با توجه به ترجمه های مختلف ) به نظر معقول میاد که بشه در این دو هفته ، این کتاب رو تموم کرد.
در طی این دو هفته هم دوستان میتونن با یک دیگه تبادل نظر ، نکات و تحقیق کنیم.

و برای اینکه بدونیم هفته های اینده چه کتابی رو اکثریت دوستان تمایل دارند بخونیم
میتونن در زیر دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون ، تعدادی هم کتاب معرفی کنند و کتابی که اکثریت دوستان هم نظر بودند رو استارت بزنیم.

ایده بعدی که دارم این هست که
دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون در اخر هفته در غالب یک پی دی اف جمع اوری و در پستی ثابت هر هفته اون رو اپدیت کنیم تا یک ارشیو کامل از تجربیات رو داشته باشیم ( الگو برداری از تاپیک موفقیت به سبک امینو)

اگر هم اکثریت از یک مترجم خوب این کتاب رو بتونند بخونند که خیلی هم عالی میشه
چون برای من پیش اومده که نسخه پی دی اف کتاب با نسخه چاپی کتاب هم از لحاظ معنایی و هم از لحاظ تعداد صفحات و هم از لحاظ عنوان فرق داشته :confused:

دوستان اگر ایده و نظری هم دارند خوشحال میشیم بیان کنند تا خیلی زود این تاپیک راه بیوفته .

ممنون

sara.sat
08-21-2021, 08:37
سلام به همه دوستان گل
حالتون عالیییی باشه

ایا با ایده زیر موافق هستید ؟!


خب از اونجایی استاد کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی رو پیشنهاد کردن
به نظرم به مدت دو هفته ( از شنبه 30 مرداد 1400 ) تا هفته اینده ( جمعه 12 شهریور 1400 ) مهلت بدیم هرفردی دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون رو در طی این دو هفته در تاپیک قرار بدند ، تا دوستانی هم که با این کتاب اشنایی ندارند بتونند در طی این دو هفته این کتاب رو مطالعه کنند
چون کتاب ، کتاب قطوری نیست و در حدود 150 الی 180 صفحه هست ( با توجه به ترجمه های مختلف ) به نظر معقول میاد که بشه در این دو هفته ، این کتاب رو تموم کرد.
در طی این دو هفته هم دوستان میتونن با یک دیگه تبادل نظر ، نکات و تحقیق کنیم.

و برای اینکه بدونیم هفته های اینده چه کتابی رو اکثریت دوستان تمایل دارند بخونیم
میتونن در زیر دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون ، تعدادی هم کتاب معرفی کنند و کتابی که اکثریت دوستان هم نظر بودند رو استارت بزنیم.

ایده بعدی که دارم این هست که
دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون در اخر هفته در غالب یک پی دی اف جمع اوری و در پستی ثابت هر هفته اون رو اپدیت کنیم تا یک ارشیو کامل از تجربیات رو داشته باشیم ( الگو برداری از تاپیک موفقیت به سبک امینو)

اگر هم اکثریت از یک مترجم خوب این کتاب رو بتونند بخونند که خیلی هم عالی میشه
چون برای من پیش اومده که نسخه پی دی اف کتاب با نسخه چاپی کتاب هم از لحاظ معنایی و هم از لحاظ تعداد صفحات و هم از لحاظ عنوان فرق داشته :confused:

دوستان اگر ایده و نظری هم دارند خوشحال میشیم بیان کنند تا خیلی زود این تاپیک راه بیوفته .

ممنون



سلام
ممنون از وقتی که گزاشتید
من موافقم
هر دو حالتی که گفتید عالی هستن
اما به نظرم به خاطر جلوگیری از ایجاد پست های زیاد و منسجم تر کردن تاپیک اون حالت دوم که پی دی اف تهیه بشه پایان هفته بهتر هست
باز هم هرچی که نظر اکثریت باشه
روز خوش

Mr. & Mrs. hatami
08-21-2021, 12:55
نظر سنجی کنید.
بر اساس تمایل کلی یک کتاب رو بچه هایی که میخوان انتخاب کنن.
اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه;)

عرض ادب و احترام
بسیار عالی بنده هم موافق هستم.با کمال میل

Mr. & Mrs. hatami
08-21-2021, 12:57
سلام به همه دوستان گل
حالتون عالیییی باشه

ایا با ایده زیر موافق هستید ؟!


خب از اونجایی استاد کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی رو پیشنهاد کردن
به نظرم به مدت دو هفته ( از شنبه 30 مرداد 1400 ) تا هفته اینده ( جمعه 12 شهریور 1400 ) مهلت بدیم هرفردی دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون رو در طی این دو هفته در تاپیک قرار بدند ، تا دوستانی هم که با این کتاب اشنایی ندارند بتونند در طی این دو هفته این کتاب رو مطالعه کنند
چون کتاب ، کتاب قطوری نیست و در حدود 150 الی 180 صفحه هست ( با توجه به ترجمه های مختلف ) به نظر معقول میاد که بشه در این دو هفته ، این کتاب رو تموم کرد.
در طی این دو هفته هم دوستان میتونن با یک دیگه تبادل نظر ، نکات و تحقیق کنیم.

و برای اینکه بدونیم هفته های اینده چه کتابی رو اکثریت دوستان تمایل دارند بخونیم
میتونن در زیر دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون ، تعدادی هم کتاب معرفی کنند و کتابی که اکثریت دوستان هم نظر بودند رو استارت بزنیم.

ایده بعدی که دارم این هست که
دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون در اخر هفته در غالب یک پی دی اف جمع اوری و در پستی ثابت هر هفته اون رو اپدیت کنیم تا یک ارشیو کامل از تجربیات رو داشته باشیم ( الگو برداری از تاپیک موفقیت به سبک امینو)

اگر هم اکثریت از یک مترجم خوب این کتاب رو بتونند بخونند که خیلی هم عالی میشه
چون برای من پیش اومده که نسخه پی دی اف کتاب با نسخه چاپی کتاب هم از لحاظ معنایی و هم از لحاظ تعداد صفحات و هم از لحاظ عنوان فرق داشته :confused:

دوستان اگر ایده و نظری هم دارند خوشحال میشیم بیان کنند تا خیلی زود این تاپیک راه بیوفته .

ممنون

عرض ادب و احترام

بله بسیار عالی

Soroosham
08-21-2021, 16:54
سلام
روز بخیر
در مورد سوالتون من توی پست قبلیم میخاستم ج بدم اما گفتم نه، صبرکردم تا بهتر بررسی کنم بعد جوابتون رو بدم
این مورد که میگید در واقع همون زندگی کردن در لحظه حال هست از دید من البته
اینکه هر لحظه بتونید از همون لحظه لذت ببرید و نه به خاطرات گذشته فکر کنید و نه به آینده بیندیشید. صرفا همون لحظه رو زندگی کنید و این حالت که به تازگی فکر میکنم متوجه شدم اسمش استحاله هست (التبه مطمین نیستم فکر کنم جناب آقای ابی @ebi.for.fx (https://forum.academywave.com/member.php?u=855) بهتر در این خصوص بتونن از ابهام درمون بیارن)
و اینکه گفتید چه کارهایی رو انجام میدید تا به اون حسه برسید و مانا باشه. برای من که فعلا مانا و دایمی نبوده. یعنی یه جور پرش به حال عالی و حال معمولی زندگیم رو همیشه دارم. اما توی روز خیلی زیاد برام اتفاق میفته و هر بار از چند ثانیه تا چند دقیقه شاید طول میکشه. بستگی به میزان علاقه و اشتیاقم از اون کاری داره که دارم انجام میدم و اینکه اون کار چقدر طول میکشه.
و کارهای خیلی خیلی زیادی هستن که منو توی لحظه حال نگه میدارن و بهم لذتی وصف نشدنی میدن. بخام مثال بزنم که بتونید شما هم این مورد ها رو تست کنید باید بگم:
از جزیی ترین کارها مثل رسیدگی به گل و گیاهام و آب دادن هر روزه بهشون. گندم ریختن برای پرنده ها و کلا غذا دادن به حیوانها. رسیدگی به خودم توی طول روز و انجام کارهایی که دوست دارم و خوردن غذاها و میوه های مورد علاقه ام که با لذتی بسیار زیاد میخورمشون(البته شکمو نیستما ولی خوب بعضی از میوه هاو غذاها واقعا بهم میچسبن؛ توی هر ساعتی از شبانه روز که ازشون استفاده کنم :cool:)
یا مثلا وقتی که به یه درخت تکیه میدم و میخام که باهاش حرف بزنم .(شاید یکم غیرمعمولی باشه اما من از صحبت کردن با همه آفریده های خدا به غیر از خیلی از انسانها خیلی خیلی لذت میبرم و باهاشون راحتم. مطمینم که قضاوتم نمیکنن و حرفامو اشتباه برداشت نمیکنن، معدودن آدمای زندگی من که حرفمو بفهمن و درکم کنن.)
یا مثلا وقتی به مسجدی یا زیارتی میرم وقتی کف مسجد میخابم و به سقف خیلی بلندش نگاه میکنم کلا یادم میره کجام و چی ام. و تا وقتی که کسی اعتراض نکنه ناخودآگاه توی اون حالت میمونم.
وقتایی که با معبود درد و دل میکنم و به حرفام گوش میده و من سبک میشم.سبک تر از یه پروانه حتی
و همینطور وقتایی که بخششی انجام میدم که این حالت بسیار قوی هست و به شکل خیلی خیلی خوبی حس عالی میگیرم
و خیلی خیلی موارد دیگه
که فک میکنم باید موردای خاص خودتون رو پیدا کنید.
ولی در کل باید اینو بگم که زندگی در لحظه حال بسیار لذت داره و من کلا توی هر شرایطی که باشم سعیم اینه که گاهی گریزی بزنم به اون حس و حال و انرژی که باید رو بگیرم برای ادامه روزم.
نمیدونم شاید نباید اینا رو میگفتم. نه اینکه فکر کنید نخام به سوالتون جواب بدم. نه. برای اینکه هر بار با شخصی در خصوص این حالاتم گفتم تا مدتی اون حالت از بین رفته (یه جورایی انگار بسیار حساسه و قهر میکنه)
اما اینبار قطعا نمیزارم این اتفاق بیفته.
وقتی خوب فکر میکنم میبینم من از همون بچگی هام هم این حالت ها رو تجربه میکردم. وقتی ساعت ها جلو آینه با خودم حرف میزدم و زمان از دستم میرفت تا مامانم صدام میزد که کجایی و من از اون حال خوب بیرون میومدم.
در هر صورت امیدوارم این مطالبی که گفتم براتون موثر باشه


روزتون عالی

پ.ن: ماشالله هر هشت تا استیکر که مجاز شده ، توی پیامتون دارید و من هر بار ریپلای میکنم بهم ارور میده.خخخخ

بسیار عالی بود سرکار خانم
لذت بردم از صحبتهاتون.
این حالت شما و ژاپنی های خیلی روش حساسن و بهش میگن فلو. که همون جریان میشه. تو جریان و ریتم خاصی از انجام دادن یک کاری قرار میگیرین.( تو موسیقی رپ هم به جریان خوندن خواننده فلو میگن)
اگر دوست داشتین برای اون حالتون که گفتید خیلی حساس هست منم حسش کردم. دوست داشتید کتاب شفا کودک درون و مطالعه کنید و تمریناتش و انچام بدید خیلی کمکتون میکنه.
این حالت و ما همیشه داشتیم و داریم فقط از ذهنمون رفته. وقتی یاد میگیری دوچرخه سواری کنی، تا ۱۰ سال بعدش هم دوچرخه سواری نکرده باشی، اگر سوار بشی بازم آروم آروم راه میافتی.هممون داریمش. تو متنمم گفتم. با این حس قرار آشتی کنیم و همه جا ازش استفاده کنیم.
بازم ممنونم از جوابتون
شاد و پر از انرژی های مثبت باشین :)

hoseinrahimi
08-21-2021, 17:36
نظر سنجی کنید.
بر اساس تمایل کلی یک کتاب رو بچه هایی که میخوان انتخاب کنن.
اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه;)

سلام استاد عزیز بنده هم موافقم و با کتاب اثر مرکب شروع بشه عالی هست;)

hoseinrahimi
08-21-2021, 17:37
سلام به همه دوستان گل
حالتون عالیییی باشه

ایا با ایده زیر موافق هستید ؟!


خب از اونجایی استاد کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی رو پیشنهاد کردن
به نظرم به مدت دو هفته ( از شنبه 30 مرداد 1400 ) تا هفته اینده ( جمعه 12 شهریور 1400 ) مهلت بدیم هرفردی دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون رو در طی این دو هفته در تاپیک قرار بدند ، تا دوستانی هم که با این کتاب اشنایی ندارند بتونند در طی این دو هفته این کتاب رو مطالعه کنند
چون کتاب ، کتاب قطوری نیست و در حدود 150 الی 180 صفحه هست ( با توجه به ترجمه های مختلف ) به نظر معقول میاد که بشه در این دو هفته ، این کتاب رو تموم کرد.
در طی این دو هفته هم دوستان میتونن با یک دیگه تبادل نظر ، نکات و تحقیق کنیم.

و برای اینکه بدونیم هفته های اینده چه کتابی رو اکثریت دوستان تمایل دارند بخونیم
میتونن در زیر دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون ، تعدادی هم کتاب معرفی کنند و کتابی که اکثریت دوستان هم نظر بودند رو استارت بزنیم.

ایده بعدی که دارم این هست که
دیدگاه، تجربه ، نظر و نکاتشون در اخر هفته در غالب یک پی دی اف جمع اوری و در پستی ثابت هر هفته اون رو اپدیت کنیم تا یک ارشیو کامل از تجربیات رو داشته باشیم ( الگو برداری از تاپیک موفقیت به سبک امینو)

اگر هم اکثریت از یک مترجم خوب این کتاب رو بتونند بخونند که خیلی هم عالی میشه
چون برای من پیش اومده که نسخه پی دی اف کتاب با نسخه چاپی کتاب هم از لحاظ معنایی و هم از لحاظ تعداد صفحات و هم از لحاظ عنوان فرق داشته :confused:

دوستان اگر ایده و نظری هم دارند خوشحال میشیم بیان کنند تا خیلی زود این تاپیک راه بیوفته .

ممنون

سلام حمیدرضای عزیز بله بنده هم موافقم و از همین امشب شروع میکنم.موفق باشید

John D. Rockefeller
08-21-2021, 17:43
بسیار ایده عالی هست ممنونم ازتون
من خودم با هردو حالت موافقم.

لینک دانلود پی دی اف (https://parstuts.ir/product/free-download-book-asar-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF/) + تمرینات (۲۳۸صفحه)

لینک دانلود فایل صوتی کتاب اثر مرکب (https://s13.picofile.com/file/8400491284/%d8%a7%d8%ab%d8%b1_%d9%85%d8%b1%da%a9%d8%a8_www_vo bolib_blogfa_com.rar.html)

ممنونم از هماهنگیتون :)

سلام اقا سروش گل
حالتون عالی باشه

اول یه تشکر بابت فایل اموزشی که در اختیار ما گذاشتید بکنم
و تشکر بعدی بابت همراهی تون

اگر اکثر دوستان موافق باشند این روش رو شروع میکنیم که به نظرم قراره خیلی عالی بشه( فردا یا امشب )
چون زمانی که به صورت گروهی یک کتاب رو بخونیم خیلی جذاب میشه و انگیزه خوبیه

و تشکر دیگه بابت لینکی که قرار دادید
یک موردی که هست این پی دی اف چون اسکن شده کتابه میتونه مرجع خوبی باشه و من قبلا این کتاب رو از سایت رویال مایند میخوندم و تجربه بدی که دارم این هست که
کتاب ثروتمند ترین مرد بابل رو وقتی از رویال مایند خوندم ( pdf ) و زمانی که این کتاب رو از انتشارات اتیسا خریدم دیدم حدود 50 صفحه اختلاف داشت و کلی مطالب جدید داشت
برای همین ، همین دیشب این کتاب اثر مرکب رو هم سفارش دادم تا توی کتابخونه ام داشته باشم و بعد ها برای دور بعدی بخونم.

برای همین اگر یه کتاب به صورت لینک یا یک انتشارات خاص مدنظر باشه خیلی بهتر میشه

John D. Rockefeller
08-21-2021, 20:26
سلام به همه دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

( این پست در اینده اپدیت میشود )
استاد امینو کتاب اثر مرکب (the compound effect) نوشته اقای دارن هاردی (Darren Hardy) رو در اول برای ما پیشنهاد کردن ، پس در ابتدا ما این کتاب رو شروع میکنیم.
153595
کتاب : اثر مرکب (the compound effect)
نویسنده : اقای دارن هاردی (Darren Hardy)
تعداد صفحات : 238 صفحه

تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1WBcI2rUgsb6TNBkrIggs19WAfQEcKLvK/view?usp=sharing)

برداشت استاد امینو از این کتاب : اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه
__________________________________________________ _________________________
❇️دوستان یک نکته ای : از اونجایی که استاد پیشنهاد کردن یک کتاب رو فقط یکبار نخونیم پس در هفته های اینده ممکنه باز به کتاب های اولیه ( طبق آرا ) برگردیم.
❇️این اولین فرمت مطالعه هست و در اینده قطعا بهتر میشود .
❇️تمام تجربیات دوستانی که پست قرار دادند در اخرین روز جمع اوری و در قالب یک پی دی اف قرار میگیره .
❇️دوستانی هم که با این کتاب اشنایی ندارند میتونند در طی این دو هفته کتاب رو مطالعه کنند و تجربیاتشون رو در اختیار ما قرار بدهند.
❇️علت ایجاد این فرمت یا نظم این بود که دیدم در ابتدا دوستان خیلی پراکنده نظر میدادند و از هرکتاب دستی میکشند و تمرکز کافی وجود نداشت.
❇️دوستان میتونن خلاصه برداری های خودشون رو هم در اختیار ما قرار بدهند.

استاد ایا به این شیوه شروع کنیم ؟ @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

✅دوستان میتونند در طی این دو هفته نظرات ، برداشت هاشون ، نکات ، تجربه و دیدگاه شون رو قرار بدند و بحث و گفتگو داشته باشیم.
⭕️دوستان در ابتدا که نظراتشون رو قرار میدهند اخر پستشون به این صورت میتونند برای هفته های اینده کتاب معرفی کنند و کتابی که بیشترین معرفی رو داشته باشه برای هفته های اینده قرار میگیره مثال :

نکات :
نظرم راجب این کتاب :
تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
سوالاتم :
---------------

کتاب های پشنهادی :

Alirezaa
08-21-2021, 23:58
سلام به همه دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

( این پست در اینده اپدیت میشود )
استاد امینو کتاب اثر مرکب (the compound effect) نوشته اقای دارن هاردی (Darren Hardy) رو در اول برای ما پیشنهاد کردن ، پس در ابتدا ما این کتاب رو شروع میکنیم.
153595
کتاب : اثر مرکب (the compound effect)
نویسنده : اقای دارن هاردی (Darren Hardy)
تعداد صفحات : 238 صفحه

برداشت استاد امینو از این کتاب : اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه
__________________________________________________ _________________________
❇️دوستان یک نکته ای : از اونجایی که استاد پیشنهاد کردن یک کتاب رو فقط یکبار نخونیم پس در هفته های اینده ممکنه باز به کتاب های اولیه ( طبق آرا ) برگردیم.
❇️این اولین فرمت مطالعه هست و در اینده قطعا بهتر میشود .
❇️تمام تجربیات دوستانی که پست قرار دادند در اخرین روز جمع اوری و در قالب یک پی دی اف قرار میگیره .
❇️دوستانی هم که با این کتاب اشنایی ندارند میتونند در طی این دو هفته کتاب رو مطالعه کنند و تجربیاتشون رو در اختیار ما قرار بدهند.
❇️علت ایجاد این فرمت یا نظم این بود که دیدم در ابتدا دوستان خیلی پراکنده نظر میدادند و از هرکتاب دستی میکشند و تمرکز کافی وجود نداشت.
❇️دوستان میتونن خلاصه برداری های خودشون رو هم در اختیار ما قرار بدهند.

استاد ایا به این شیوه شروع کنیم ؟ @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

✅دوستان میتونند در طی این دو هفته نظرات ، برداشت هاشون ، نکات ، تجربه و دیدگاه شون رو قرار بدند و بحث و گفتگو داشته باشیم.
⭕️دوستان در ابتدا که نظراتشون رو قرار میدهند اخر پستشون به این صورت میتونند برای هفته های اینده کتاب معرفی کنند و کتابی که بیشترین معرفی رو داشته باشه برای هفته های اینده قرار میگیره مثال :

نکات :
نظرم راجب این کتاب :
تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
سوالاتم :
---------------

کتاب های پشنهادی :

سلام دوستان وقتتون بخیر
حالا که خوندن کتاب اثر مرکب تصویب شد بزارین خاطره ای که از خوندن این کتاب داشتم رو بهتون بگم

تقریبا یک سال پیش بود که هر روزی که ps4 بازی میکردم وسط بازی کتاب صوتی هم گوش میدادم یک روز تصمیم گرفتم کتاب صوتی اثر مرکب رو گوش کنم. بعد از اینکه چند فصل از این کتاب رو گوش دادم خیلی به فکر فرو رفتم حس کردم انگیزه ام بیدار شده بود دوباره کارهایی که کتاب گفته بود رو انجام دادم دیگه دوست نداشتم گیم بازی کنم و ps4 رو هم فروختم نشستم برای خودم برنامه ریزی 10ساله کردم که تا 10سال دیگه سرمایه من باید به 100میلیارد تومن رسیده باشه(البته این مال یکسال پیش و قبل از آشنایی با آکادمی ویو بود الان چند برابر این مبلغ رو تا 10 سال دیگه باید بدست بیارم:cool:) بعد که با آکادمی ویو آشناشدم دیدم استاد امینو آموزش هاشون رو براساس این کتاب پایه ریزی کردن و تمام تلاششون فعال کردن اثر مرکب برای بچه هاست گاهی وقت ها هم بطور غیر مستقیم و با کلمات دیگه روی این موضوع تاکید دارن مثل اون رادیوتیوبی که با آقای علی (Ali.Trader) داشتن که به ایشون می گفتن شما اوایل 100درصد تلاش میکنی میبینی کارت 30درصد جلو میاد بعد 100درصد تلاش میکنی اون 70درصد جلو میاد بعد میرسی به جایی که شما مثلا 70درصد تلاش میکنی کارت 700درصد جلو میره این حرف هارو که استاد میزد مطمئن شدم ایشون فوق العاده به اثرمرکب اعتقاد دارند و اینو رو هم میخوان توی بچه ها نهادینه کنن جوری که من حس میکنم دارن هاردی مربی موفقیت آکادمی ویو شده:D
البته بقول استاد این کتاب این کتاب پوستتون رو میکنه یک خاطره دیگه هم از این کتاب و فعال کردن اثر مرکب توی بخشی از زندگیم دارم که اون رو یک وقت دیگه میگم
امیدوارم خوندن این کتاب و عمل کردن بهش مارو یک قدم به موفقیت نزدیک تر کنه

Mehdi-mv
08-22-2021, 13:59
سلام به همه دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

( این پست در اینده اپدیت میشود )
استاد امینو کتاب اثر مرکب (the compound effect) نوشته اقای دارن هاردی (darren hardy) رو در اول برای ما پیشنهاد کردن ، پس در ابتدا ما این کتاب رو شروع میکنیم.
153595
کتاب : اثر مرکب (the compound effect)
نویسنده : اقای دارن هاردی (darren hardy)
تعداد صفحات : 238 صفحه

برداشت استاد امینو از این کتاب : اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه
__________________________________________________ _________________________
❇️دوستان یک نکته ای : از اونجایی که استاد پیشنهاد کردن یک کتاب رو فقط یکبار نخونیم پس در هفته های اینده ممکنه باز به کتاب های اولیه ( طبق آرا ) برگردیم.
❇️این اولین فرمت مطالعه هست و در اینده قطعا بهتر میشود .
❇️تمام تجربیات دوستانی که پست قرار دادند در اخرین روز جمع اوری و در قالب یک پی دی اف قرار میگیره .
❇️دوستانی هم که با این کتاب اشنایی ندارند میتونند در طی این دو هفته کتاب رو مطالعه کنند و تجربیاتشون رو در اختیار ما قرار بدهند.
❇️علت ایجاد این فرمت یا نظم این بود که دیدم در ابتدا دوستان خیلی پراکنده نظر میدادند و از هرکتاب دستی میکشند و تمرکز کافی وجود نداشت.
❇️دوستان میتونن خلاصه برداری های خودشون رو هم در اختیار ما قرار بدهند.

استاد ایا به این شیوه شروع کنیم ؟ @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

✅دوستان میتونند در طی این دو هفته نظرات ، برداشت هاشون ، نکات ، تجربه و دیدگاه شون رو قرار بدند و بحث و گفتگو داشته باشیم.
⭕️دوستان در ابتدا که نظراتشون رو قرار میدهند اخر پستشون به این صورت میتونند برای هفته های اینده کتاب معرفی کنند و کتابی که بیشترین معرفی رو داشته باشه برای هفته های اینده قرار میگیره مثال :

نکات :
نظرم راجب این کتاب :
تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
سوالاتم :
---------------

کتاب های پشنهادی :

"کلیت کتاب "

اثر مرکب شاید بهتره بگم نقشه راهی که همه افراد موفق طی کردن و هر کسی با هر سابقه ای که داشته با عمل کردن به این نقشه راه

قطعا و صد در صد به موفقیت دلخواهش میرسه تو این کتاب به مباحثی اشاره شده از جمله رشد تصاعدی که پایه اولیه و اصلی ترین بحثه

و کل کتاب روی این اصول بنا شده و به طرز عجیبی با فهمیدن مذایا و معایب این اصول شما دیگه اون آدم قبلی نمیشد مثلا تو ابتدای کتاب

3 تا دوست رو با هم مقایسه میکنه و تو این مقایسه متوجه میشیم که یک کار مفید و یا مضر اگه تو حلقه رشد تصاعدی بیوفته چه اتفاقاتی میتونه برای

کل زندگی طرف ایجاد کنه البته ماجرا به اینجا ختم نمیشه و ما با اثر موجی آشنا میشیم با بررسی اینکه اگه یک کار مثبت یا منفی که شاید اصلا به چشم نیاد

و خیلی جزئی باشه اگه وارد حلقه رشد تصاعدی بشه با خودش موجی رو وارد زندگی شخص میکنه که شاید حتی باور کردنش هم سخت باشه مثلا

خوردن غذا یا شیرینی بیش از حد نیاز باعث بدخوابی میشه و کمبود خواب روی اخلاق , بازدهی و عملکردش در کار ها تاثیر میزاره در نهایت باعث نارضایتی میشه

که به دنباله آن استرس – پرخوری بیشتر وچاقی و... میشه که روی زندگی زناشویی و تمامی اطرافیانش تاثیر میزاره .

حالا همین رو میتونید روی یک کار مثبت هم نتیجشو با این قدرت ببینید

خلاصه توی این کتاب به مباحثی مثل : مسئولیت پذیری ، تکنیک های مدیریت شخصی ، تغییر ذهنت ، انگیزه و هدف و...

صحبت میشه که در نهایت هم مراحل عملی رو که طبق سرفصل هاست گفته میشه


" تجربم از این کتاب "

اول از شخصیت خودم قبل این کتاب براتون بگم (تو سن 18 سالگی ) :

هدف خاصی نداشتم و تقریبا زندگی برام سخت و بی معنی شده بود همیشه همه اتفاقاتی که میوفتاد تقصیر من نبود و همش یا تقصیر فالانی بود

یا دولت فکر میکردم همه کسایی که پولدارن یا به یه درآمدی رسیدن یا فقط از طریق پارتی و ... بود یا اینکه خودش دیگه نخبه ای چیزی بوده

ولی همیشه تو ذهنم یه کلمه زمزمه میشد ( شاید اینطوری نیست!! شاید راه حلی هم باشه !!) خلاصه من تعریف این کتاب رو از یکی شنیدم اسمش

یکم برام آشنا بود دلو زدم به دریا و اولین کتابی غیر درسی عمرم رو تهیه کردم بله درست شنیدید اولین کتاب ، من تا به حال کتاب خاصی رو

مطالعه نکرده بودم اصلا علاقه ای نداشتم ولی بعد مطالعه این کتاب انگار من دیگه اون شخص قبلی نبودم تمام اون پیشفرض های ذهنیم انگار پودر شده بود

،همونطورکه تو خود کتاب هم هست من طی خوندن این کتاب وارد یه اثر موجی شدم که باعث وجود اومدن امید به زندگی ، جایگزین عادت های بد ،

دوام آوردن تو سختی ها و.. شد، البته اینم بگم این کتاب رو من حدود 5 باری خوندم ولی بازم نیاز میبینم دوباره بخونمش خلاصه این بود انشای من

امیدوارم از خوندن این پست خسته نشده باشین و در آخر جمله که خودم خیلی دوسش دارم و تو کتاب هایلایتش کردم :

با پوست و گوشت خود درک کنید ، که تنها راه موفقیت به کارگیری زنجیره ای از مقررات انضباطی خشک و بدون هیجان

و گاهاً سخت روزانه است که به مرور زمان تشدید می شود. همچنین بدانید که در صورت به کار گیری اثر مرکب نتایج ،

زندگی و سبک زندگی رویایی شما تحقق خواهد یافت


کتاب پیشنهادی من : قدرت عادت -اثر چارلز دوهیگ

amino
08-22-2021, 15:25
سلام چند نکته مهم.
من در این تاپیک مثل شما فقط یک عضو هستم
دقیقا دوستانی که تمایل دارن در این تاپیک فعالیت کنن کتابهاشونو پیشنهاد بدن و بعد رای گیری کنید و یک کتاب رو بخونید.
از گذاشتن لینک دانلود کتاب یا فایل صوتی جدا خودداری کنید.کتاب باید بصورت فیزیکی تهیه بشه.
امینو

Faridkarimi
08-29-2021, 01:08
سلام بر همگی منم خیلی علاقه مندم به اینکه باهم کتابخوانی بکنیم و کتاب پیشنهادیم کتاب قوی سیاه آقای نسیم نیکلاس طالب هست
اول اینکه ایشون هم مثل ما تریدر هستند و در واقع برای عملگراهای تجربی مثل ما مینویسند .
کتاب در واقع با موضوع ریسک و درک ماهیت ریسک هست ولی در قلبش یک نوع جهانبینی خاص وجود داره .
به شخصه من خیلی با افکارشون و نظراتشون موافقم و بسیار یاد گرفتم ازشون این کتاب به نوعی سعی داره بهمون یاد بده هالو نباشیم و در واقع چرندیات رو از واقعیات جدا کنیم .
خیلی سخته بخوام کتاب رو خلاصه کنم ولی چنتا چیز رو تیتر وار مینویسم شاید علاقه مند شدید بهش
بخت .احتمالات .خطاهای انسانی ما. تصمیم گیری در شرایطی که اطلاعات ناقص داریم .فلسفه ی علم چیزایی هستند که تو این کتاب بهش پرداخته میشه .
واقعا نیازه مخصوصا برای ماها که با بسیاری از مطالب این کتاب هر روزه سرو کار داریم این کتاب و کلا سری اینزرتو آقای طالب و بخونیم خیلی جالب بود که ایشون شیفته ی ریاضی دانی هستند که نویسنده ی هندسه ی فراکتالی طبیعت هستند و بسیار افکارشون به بیس فلسفه ی آموزشامون نزدیکه . من به شخصه ۴ بار خوندم این کتاب رو و الان با یکی از دوستام در حال مطالعه ی کتاب آخرشون کتاب پوست در بازی هستم و خیلی خوشحال میشم تو این جمع راجع به مطالب ایشون گپ و گفتی بکنیم و از برداشتامون راجع به هر فصلش بگیم .

Alireza s
08-29-2021, 10:05
سلام و وقت بخیر به دوستان عزیز
من الان این تاپیک رو دیدم و خیلی لذت بردم وبلافاصله کتاب اول (اثر مرکب)رو سفارش دادم
یک موضوعی که من با خوندن کتابهای مختلف در مورد روانشناسی و مالی روانشناسی بهش رسیدم اینه که کلیات و موضوع کلی یک چیز هست و فقط شیوع بیان و درکش مختلف بیان شده . یاد تکیه کلام فیلم مارمولک افتادم که( به تعداد آدمها راه برای رسیدن به خدا هست) و چون یایان نامه خودم رو می خوام با موضوع مالی رفتاری انجام بدم مزید بر علت شد و تشکیل این تاپیک شبیه تشکیل گروه ذهن برتر برای من شد

پیشنهادی که دارم بد نیست استاد @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12) بررسی کنند. اعضایی آکادمی گروه ذهن برتر را برای آموزشها شون تشکیل بدن . اعضا زیر ده نفر در هر گروه .همه اعضا در یک جایگاه باشن و اعضا همدیگر رو نشناسن (دوست و خانواده نباشند) و احتیاج به جلسه حضوری نیست یک جورایی ورژن کوچیک آکادمی ویو و اعضا برای پیشرفت (در زمینه ترید و کارهای دیگه) به هم کمک کنند .

Soroosham
08-29-2021, 12:25
کتاب : اثر مرکب (the compound effect)




سلام دوستان امیدوارم حالتون عالی باشه :)

تو این هفته کتاب اثر مرکب مجدد مطالعه کردم و یکسری نکاتش و باهاتون به اشتراک میزارم.
شاید بتونم بگم این کتاب دقیق ترین راهنمایی ها و بهترین راهکار و برای رسیدن به اهدافمون در غالب یک دستورعمل داده. تمرکز اصلی کتاب روی عمل را بودن هست و آقای دارن هاردی به خوبی راههای مفید موقیت و تو این کتاب خلاصه کردن.
یک جمله جالب داخل کتاب هست که میگه رسیدن به موفقیت ساده هست ولی خیلی وقتها همین کار های سایده انجام دادنشون سخت هست.
تو این کتاب یاد میگیریم که جوری این کارها ساده و به صورت مستمر انجامشون بدیم.
مثال ساده ای درباره درک بهتر اثر مرکب هست به این شکل که: اگر بخواید بین دوحالت ۳میلیون دلار و به مدت ۱ ماه هرروز ۱سکه ۱سنتی بگیرید که ارزشش هرروز دوبرابر هم میشه، کدوم و انتخال میکنید؟
اگر حالت دوم و انتخاب کرده باشید آخر ۳۱ روز شما خیلی بیشتر از اون ۳ میلیون دلار دارید. میتونید حسابش کنید :)
پس میبینید که قدم های کوچک و مستمر منجر به نتایج بزرگ در بلند مدت میشن. حالا ببینید که اگر ما انتخاب ها و عاداتمون و به صورت کلی زندگیمون و بر پایه این اصل بچینیم چقدر میتونیم نتایج خارق العاده ای در برابرش بگیریم.
دوتا چیز تو این کتاب و من خیلی برام موثر بوده: ۱.مسوولیت ۱۰۰درصد ۲.من بهش میگم یک قدم بیشتر که آقای ناپلون هیل هم دربارش تاکید داشتن. موارد خیلی زیاد دیگه ای هم میتونید داخل این کتاب پیدا کنید که بسته به نیازتون ازشون استفاده کنید . نتایج و بگیرید.
جالبی دیگه این کتاب این بود برام که بعد ۱ سالی که از خوندن این کتاب برام گذشته بود میدیدم بیشتر چیزهایی که داخل کتاب که گفته شه و من عملی کردم، همون قسمت هایی از زندگیم هستن که توش خیلی به موفقیت رسیدم.
درباره تغییر عادتها هم به صورت کاربردی دربارش توضیح دادن که دیگه نیازی پیدا نمیکنید به راهکارهای سخت.

در آخر هم این چرخه رسیدن به اهداف به نظرم دقیقا اصلی ترین نقشه راه هرکسی میتونه باشه:

انتخاب+رفتار+عادت+مرکب شدن= اهداف


فرمول بالا و با فرمول اشتیاق سوزان در یوتیوب آکادمی ترکیب کنید و از نتیجش به شدت لذت ببرید :)
مطمعنم اگر به گفته ها این کتاب عمل کنید نتایج خوبی میگیرید و به همه خواسته هاتون میرسید. به شرط حفظ استمرار و صبر.
توی این کتاب هم ردپا لحظه حال بود که آقای دارن هاردی هم دربارش صحبت کرده بودن.

پیشنهاد بعدی: نیروی حال - اکهارت تول
امیدوارم براتون مفید باشه.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

Mr. & Mrs. hatami
08-29-2021, 20:13
سلام و وقت بخیر به دوستان عزیز
من الان این تاپیک رو دیدم و خیلی لذت بردم وبلافاصله کتاب اول (اثر مرکب)رو سفارش دادم
یک موضوعی که من با خوندن کتابهای مختلف در مورد روانشناسی و مالی روانشناسی بهش رسیدم اینه که کلیات و موضوع کلی یک چیز هست و فقط شیوع بیان و درکش مختلف بیان شده . یاد تکیه کلام فیلم مارمولک افتادم که( به تعداد آدمها راه برای رسیدن به خدا هست) و چون یایان نامه خودم رو می خوام با موضوع مالی رفتاری انجام بدم مزید بر علت شد و تشکیل این تاپیک شبیه تشکیل گروه ذهن برتر برای من شد

پیشنهادی که دارم بد نیست استاد @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12) بررسی کنند. اعضایی آکادمی گروه ذهن برتر را برای آموزشها شون تشکیل بدن . اعضا زیر ده نفر در هر گروه .همه اعضا در یک جایگاه باشن و اعضا همدیگر رو نشناسن (دوست و خانواده نباشند) و احتیاج به جلسه حضوری نیست یک جورایی ورژن کوچیک آکادمی ویو و اعضا برای پیشرفت (در زمینه ترید و کارهای دیگه) به هم کمک کنند .

عرض ادب و احترام

بسیار پیشنهاد خوبی هست و بنده هم موافق هستم اگر استاد قبول کنه.

sara.sat
08-29-2021, 22:02
نکات :
نظرم راجب این کتاب :
تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
سوالاتم :
---------------


سلام
وقت بخیر
سپاس گزارم از وقتی که برای تاپیک و درست کردن بهترین فرمت کردید.

----------------------------------------------------------------------------------------------
نکات: این کتاب پر از نکته اس.... کدومو بگم؟؟؟؟ ولی از دید من مهمترین نکته یا بهتره بگم مغز حرف کتاب (مغز حرف یه اصطلاحه که یعنی اصل و بنیان و ریشه حرف) اینه که قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
هر روز کافیه کمی بیشتر از توانمون برای اهدافمون وقت بزاریم تا در کوتاه مدت یعنی بعد از 21 روز یا 90 روز و در میان مدت یعنی یکسال و بلند مدت یعنی 10 و شاید 20 و بالاتر نتایج حیرت آورش رو مشاهده کنیم.


نظرم راجع به کتاب : در یک کلام بسیار بسیار عالیییییییییییی هست.
دوستان هرکدوم بخشی از کتاب رو که براشون شاید بولد بوده عنوان کردن منم به سهم خودم میخام قسمتی از این کتاب رو که از دید من از اهمیت فوق العاده ای برخوردار هست بگم (البته که کل کتاب پر از ایده و نکته و مطالب ارزشمنده)
اما در فصلی از کتاب گفته شده:

چشم انداز خودتون رو از زندگیتون ترسیم کنید
اهداف بلند مدت و کوتاه مدتتون رو بصورت مشخص و واضح داخل دفترچه ای بنویسید (تاکید به نوشتن داره و میگه اگر ننویسید شاید اونطور که باید محقق نشه)
وقتی این اهداف رو تعیین کردید مثل این میمونه که یه جفت چشم به ذهنتون دادید تا توسط اون همه چیزهای لازم را ببینه
این اهداف تنها شامل هدفهای مالی نیستن بلکه شامل :
1- ارتباط با خالق هستی
2- ارتباط با خود درون (تعیین هدف و برنامه برای تناسب اندام، رژیم مناسب غذایی و ورزش)
3- ارتباط با همسر و فرزندان و اطرافیان
4- پیشرفت های درسی و افزایش آگاهی (شامل آگاهی فردی و جمعی و همینطور ناخودآگاه جمعی)
5- رسیدن به درجات بالای مالی و موفقیت شغلی

میشه هستن و داشتن برنامه و پایند بودن به اون و تلاش روزانه کمی بیشتر از توانتون برای رسیدن بهش
اینکار رو بکنید و به بعدش فکر نکنید که چی میشه؛ اما مطمین باشید که موفقیت های بسیار عالی در انتظارتون هست


تجربه شخصی من از کتاب :
هرگز توی زندگیم پول برام ملاک اصلی نبوده و این کتاب هم این رو کاملا برام روشن کرد اما نمیشه گفت که پول مهم نیست چون به واقع هست. برای رسیدن به همه هدفها باید ثروتمند بود و بی نیاز از کمک بنده ای از بندگان خدا
تغییر فقط و فقط به خودمون بستگی داره، اینکه بخاهیم و براش تلاش کنیم. تنها کمی بیشتر از توانمون
مشاوران و انسانهایی که در راستای اهداف ما به موفقیت رسیدن رو بشنیاسم و برنامه های روزانه شون رو دنبال کنیم و ایده بگیریم
همواره تشنه آموختن باشیم و ظرف ذهنی خالی داشته باشیم و بخاهیم که با موارد اصولی پر بشه
عادات بد رو کنار بزاریم و هر صبح سه الی پنج عادت مثبت و کوچک رو داشته باشیم برای خودمون
و در پایان هرکسی توی زندگیش رویاهای بزرگ و تخیلی داره ولی تعداد کمی با پشتکار اونو به واقعیت تبدیل میکنن (ما باید یکی از اون تعداد اندک باشیم):cool:


سوالی به ذهنم نمیرسه



-------------------------------------------------------------------------
کتاب های پشنهادی : اجازه میخام دوتا کتاب رو پیشنهاد بدم. یکی به جای خودم که کتاب بسیار بسیار عالی سایکوسیبرنتیک که معرف حضور همگان هست رو پیشنهاد میدم و
دیگری به جای همه خانومهای آکادمی ویو که مشغله های متعدد زندگی فرصت شرکت در این تاپیک رو ازشون سلب کرده و اون هم کتاب نیروی حال از اکهارت تول هست رو پیشنهاد میدم:cool:


همواره شاد و سلامت و ثروتمند باشید

John D. Rockefeller
08-30-2021, 18:39
سلام به همه دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

( این پست در اینده اپدیت میشود )
استاد امینو کتاب اثر مرکب (the compound effect) نوشته اقای دارن هاردی (Darren Hardy) رو در اول برای ما پیشنهاد کردن ، پس در ابتدا ما این کتاب رو شروع میکنیم.
153595
کتاب : اثر مرکب (the compound effect)
نویسنده : اقای دارن هاردی (Darren Hardy)
تعداد صفحات : 238 صفحه

برداشت استاد امینو از این کتاب : اثر مرکب خوبه چون اکثرا افراد تنبل هستن این کتاب پوست ادم های تنبل رو که فقط آرزو و رویا بدون عمل دارن میکنه
__________________________________________________ _________________________


سلام به همه دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

در ابتدا از طولانی شدن این پست عذرخواهی میکنم


کتاب اثر مرکب مثل یک نقششه راه عمل میکنه و از ابتدا تا انتهای مسیر موفقیت و حتی بعد از موفقیت تون نقشه عملی و عالی رو ارایه میده.
اغلب جامعه امروزی داره به این جهت میره که به دنبال غذای اماده هستند و میخوان با گذاشتن غذای خودشون در ماکرویو در عرض 5 دقیقه بهترین غذا رو داشته باشند ولی ایم کار غیرممکنه
موفقیت مثل قورمه سبزیه:p
نمیتونیم با ترکیب همه مخلفات و قرار دادن در ماکرویو در عرض 5 دقیقه یک قورمه سبزی عالی داشت ، بیاد بزاریم قورمه چند ساعت جا بیوفته و هرچی غذا بیشتر جا بیوفته ، خوشمزه تر هم میشه
همون طوری که در اول کتاب هم گفته شد
در اغلب تبلیغات امروز همه به دنبال رسیدن به هدف در عرض یک هفته - یک ماه و یک سال هستند
مثلا امروز هرفردی که وارد اینستاگرام میشه ، میخواد مارو در عرض 2 ماه پولدار کنه :D و حرفی از تلاش زده نمیشه
یا جدیدا هم به جنبه اینکه شما فقط با استقاده از ذهنتون میتونید پولدار شید .( در صورتی که خوده همین استاد ها کلی تلاش میکنن و کلی برنامه ریزی میکنند ، کار های تبلیغاتی ، ضبط اموزش ها و پشتیبانی و...)

کتاب ها یک قدرت جادویی که دارن این هست که هر کسی که میخونه یک برداشت خاصی داره
و اگر همون فرد ماه دیگه دوباره همین کتاب رو بخونه یک برداشت دیگه میکنه

این کتاب ر من برای بار 4-5 بود که میخوندم

و تجربه ای که قبلا از این کتاب داشتم این بود که تونستم عادت هر روز ( هر روزا:D) ورزش کردن رو تو خودم ایجاد کنم.
دوتا عادت دیگه هم ایجاد کرده بودم که یکیش شکرگزاری بود که الان دیگه نیست و هر روز کتاب خوندن هست که اغلب روزا انجام میدم.

این کتاب علاوه بر تلاش زیاد و مداوم به زمانش هم اهمیت داده بود
مثلا نمی گفت اندازه 1 سال رو در یک ماه تلاش کن ، چون حتی اگر اینکار رو بکنیم نتیجه اون 1 سال باز بدست نمیاریم و زمان محور خیلی مهمیه و زمان باید بگذره تا اون اطلاعات یا تلاش شما نتیجه بده
در قسمتی از کتاب نوشته شده که :

انجام دادن کارهایی فراتر از حد توانتان در کوتاه
مدت چیزی جز ناکامی نسیبتان نمی شود

دقیقا همینه و رد خور نداره ، در ابتدا که هیجان زده ایم و میخوایم شاخ غول رو بشکنیم و در عزض یک ماه ، نتیجه 5 سالو بدست بیاریم ولی اینکار باعث میشه 7 سال عقب بیوفتیم چون در ابتدا انجام میدیم ، بعد انگیزه مون کم میشه ، بعد بیخیال میشییم ، بعد منتفر میشیم و کلا دیگه انجام تمیدیم چون به این باور میریسیم که بیهوده است و مشکل رو خودمون نمیدونیم.
یک نکته که خیلی بدرد من خورد این بود که هدفی که انتخاب میکردم پشتش چرایی بزرگی نداشتم تا بتونم همیشه بهش پایبند بمونم که این نکته خیلی برام مهم بود

در قسمتی از کتاب این مثال رو بیان کردند که
فرض کنید یک چوب به عرض 25 سانتی متر و طول 1 متر روی زمین قرار دادیم ، ایا در ازای 25 دلار ایا از بر روی چوب راه میرید ؟! اکثرا میگن بله
خب حالا اگه این چوب رو بین دوتا ساختمان 100 طبقه بزاریم و در ازاش 25 دلار بدیم ، ایا بر روی چوب راه میرید ؟! که همه میگن نه
و حالا فرض کنید فرزندتون در ساختمان رو به رو هست و ساختمان در حال اتش گرفته ، ایا از روی چوب رد میشید ؟! همه مگین بله
در این شرایط ما حتی 25 دلار رو هم نگفتیم
این داستان هم خیلی برام جالب بود :
مربی فیلیپس چنان در تمر ینات منظم بود که فلیپس در یکی از مصاحبه هایشگفت که برای رفتن به یک مهمانی به سختی توانست رضا یت مربی را جلب کند تا استثناء قائل شود و 15 دقیقه تمر ین را زودتر به پا یان برساند و ا ین اتفاق فقط یکبار در دوازده سال تمر ین آنها افتاد! تعجبی ندارد که هیچ شناگری توان رقابت با فلیپس را نداشت


نکات کتاب :
https://drive.google.com/file/d/1u29CngSsMgfnjrSlXwiNZjnsM-3n7UXD/view?usp=sharing

و یک سوال برام ایجاد شده :
بعضی از اهدافی که مد نظر قرار میدیم بزرگ هستند و در ابتدا هیچ راهکار و راه حلی براشون نداریم تا اون رو به صورت مداوم و همیشه انجام دهیم مثل راه اندازی یک بیزینس

کتاب پیشنهادیم :
کتاب سایکوسایبرنتیک
و کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

موفق باشید.

mudabber
09-01-2021, 09:32
سلام و وقت تو ن بخیر
خیلی عالی استاد ممنون دست تون درد نکنه، انشالله به خوبی استفاده بشه این تاپیک. خیلی هم عالی:):)

khoshroomahdi
09-02-2021, 11:58
دوستان درود
بنظرم خوبه اول هر پست بنویسیم که چند بار کتاب خوندیم
و اگر کتابی که شروع کردیم برای بارها بخونیم هرچند بار که خوندیم میشه یه پست زد و درکمون رو تااونجا نوشت بعد میشه پستها رو دید و مقایسه کرد که شاید تکرار دید اوایل رو تغییر داده باشه یا حتی نوع استفاده ازکلمات

John D. Rockefeller
09-02-2021, 18:45
کتاب پیشنهادی من : قدرت عادت -اثر چارلز دوهیگ


سلام دوستان امیدوارم حالتون عالی باشه :)

پیشنهاد بعدی: نیروی حال - اکهارت تول
امیدوارم براتون مفید باشه.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید


نکات :

کتاب های پشنهادی : اجازه میخام دوتا کتاب رو پیشنهاد بدم. یکی به جای خودم که کتاب بسیار بسیار عالی سایکوسیبرنتیک که معرف حضور همگان هست رو پیشنهاد میدم و
دیگری به جای همه خانومهای آکادمی ویو که مشغله های متعدد زندگی فرصت شرکت در این تاپیک رو ازشون سلب کرده و اون هم کتاب نیروی حال از اکهارت تول هست رو پیشنهاد میدم:cool:


همواره شاد و سلامت و ثروتمند باشید


سلام به همه دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

کتاب پیشنهادیم :
کتاب سایکوسایبرنتیک
و کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

موفق باشید.


سلام به دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

چون دیدم شما دوستان عزیز در این تاپیک فعالیت داشتید و کتاب معرفی کردید برای همین روی پیام های شما نقل قول کردم تا برای هفته بعد هم با توجه به شما دوستان و دیگر دوستان تا فردا شب کتابی رو انتخاب کنیم تا در هفته های اینده مورد مطالعه قرار بدیم

در اینده این پست اپدیت میشود .

کتاب های که تا الان معرفی شده :
3 بار کتاب نیروی حال اثر اکهارت تول
3 بار کتاب سایکوسایبرنتیک
1 بار کتاب کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک
2 بار کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید
2 بار کتاب جادوی فکر بزرگ
3 بار کتاب آیین دوست یابی و چگونگی نفوذ در دیگران
1 بار کتاب 48 قانون قدرت
1 بار کتاب پله پله تا اوج اثر زیگ زیگلار

دوستان دیگه هم میتونند نظرشون رو بیان کنند یا اگر کتابی مد نظرشون هست رو معرفی کنند تا در امار قرار بدیم.

تا الان بین دو کتاب سایکوسایبرنتیک و کتاب نیروی حال برابرند
اگر دوستان نظر نهایی شون رو بفرمایند عالی میشه
موفق باشید

Soroosham
09-02-2021, 20:04
سلام به دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

چون دیدم شما دوستان عزیز در این تاپیک فعالیت داشتید و کتاب معرفی کردید برای همین روی پیام های شما نقل قول کردم تا برای هفته بعد هم با توجه به شما دوستان و دیگر دوستان تا فردا شب کتابی رو انتخاب کنیم تا در هفته های اینده مورد مطالعه قرار بدیم


کتاب های که تا الان معرفی شده :
2 بار کتاب نیروی حال اثر اکهارت تول
2 بار کتاب سایکوسایبرنتیک
1 بار کتاب کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک
1 بار هم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

دوستان دیگه هم میتونند نظرشون رو بیان کنند یا اگر کتابی مد نظرشون هست رو معرفی کنند تا در امار قرار بدیم.

تا الان بین دو کتاب سایکوسایبرنتیک و کتاب نیروی حال برابرند
اگر دوستان نظر نهایی شون رو بفرمایند عالی میشه
موفق باشید

ممنونم حمیدرضا عزیز(درست میگم؟)

من یک فرم نظرسنجی از این ۴تا کتاب درست کردم دوستان بیان انتخاب کنن.
دوستان لطفا نفری ۱ گزینه انتخاب کنید و ۱۹ شهریور ۰۰ (۱۰ سپتامبر ۲۱) اگر موافق باشید آخرین روز نظرسنجی باشه و کتاب با بیشترین رای و برای ۱تا۲هفته بخونیم و نظراتمون و به اشتراک بزاریم.

لینک نظرسنجی (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform?usp=sf_link)

برای هفته بعد هم همین لیست یک کتاب دیگه بهش اضافه میکنیم که همه کتابها خونده بشه. اگر نظرات مثبت هست من بعدش این پست و ادیت میزنم

mohamadrezasj
09-02-2021, 21:07
سلام به دوستان عزیز
حالتون عالی باشه

چون دیدم شما دوستان عزیز در این تاپیک فعالیت داشتید و کتاب معرفی کردید برای همین روی پیام های شما نقل قول کردم تا برای هفته بعد هم با توجه به شما دوستان و دیگر دوستان تا فردا شب کتابی رو انتخاب کنیم تا در هفته های اینده مورد مطالعه قرار بدیم


کتاب های که تا الان معرفی شده :
2 بار کتاب نیروی حال اثر اکهارت تول
2 بار کتاب سایکوسایبرنتیک
1 بار کتاب کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک
1 بار هم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

دوستان دیگه هم میتونند نظرشون رو بیان کنند یا اگر کتابی مد نظرشون هست رو معرفی کنند تا در امار قرار بدیم.

تا الان بین دو کتاب سایکوسایبرنتیک و کتاب نیروی حال برابرند
اگر دوستان نظر نهایی شون رو بفرمایند عالی میشه
موفق باشید


سلام حمید رضا جان
کتاب هایی که معرفی کردید عالی هستند و آماده خوندن همشون هستم :). من کتاب سایکو سایبرنتیک و کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید رو خوندم ولی نیاز دارم بارها بخونم. یک کتاب دیگه که استاد معرفی کردند و مطالعه کردم و میشه گفت تقریبا زیاد با یکی دو بار خوندن نمیشه فهمید "دعوت به تمرین ذن" است اون هم اگر در آینده جزو لیست باشه عالی میشه تا بتونیم برداشتهامون رو به اشتراک بزاریم. ممنون.

mohamadrezasj
09-02-2021, 21:09
ممنونم حمیدرضا عزیز(درست میگم؟)

من یک فرم نظرسنجی از این ۴تا کتاب درست کردم دوستان بیان انتخاب کنن.
دوستان لطفا نفری ۱ گزینه انتخاب کنید و ۱۹ شهریور ۰۰ (۱۰ سپتامبر ۲۱) اگر موافق باشید آخرین روز نظرسنجی باشه و کتاب با بیشترین رای و برای ۱تا۲هفته بخونیم و نظراتمون و به اشتراک بزاریم.

لینک نظرسنجی (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform?usp=sf_link)

برای هفته بعد هم همین لیست یک کتاب دیگه بهش اضافه میکنیم که همه کتابها خونده بشه. اگر نظرات مثبت هست من بعدش این پست و ادیت میزنم


سلام سروش جان.
ممنون برای زحماتی که میکشید. عالی بود این نظر سنجی که درست کردید.
یک سوال ؟
این هفته باید کتاب "اثر مرکب " رو تموم میکردیم؟

John D. Rockefeller
09-02-2021, 21:16
ممنونم حمیدرضا عزیز(درست میگم؟)

من یک فرم نظرسنجی از این ۴تا کتاب درست کردم دوستان بیان انتخاب کنن.
دوستان لطفا نفری ۱ گزینه انتخاب کنید و ۱۹ شهریور ۰۰ (۱۰ سپتامبر ۲۱) اگر موافق باشید آخرین روز نظرسنجی باشه و کتاب با بیشترین رای و برای ۱تا۲هفته بخونیم و نظراتمون و به اشتراک بزاریم.

لینک نظرسنجی (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform?usp=sf_link)

برای هفته بعد هم همین لیست یک کتاب دیگه بهش اضافه میکنیم که همه کتابها خونده بشه. اگر نظرات مثبت هست من بعدش این پست و ادیت میزنم


سلام حمید رضا جان
کتاب هایی که معرفی کردید عالی هستند و آماده خوندن همشون هستم :). من کتاب سایکو سایبرنتیک و کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید رو خوندم ولی نیاز دارم بارها بخونم. یک کتاب دیگه که استاد معرفی کردند و مطالعه کردم و میشه گفت تقریبا زیاد با یکی دو بار خوندن نمیشه فهمید "دعوت به تمرین ذن" است اون هم اگر در آینده جزو لیست باشه عالی میشه تا بتونیم برداشتهامون رو به اشتراک بزاریم. ممنون.

سلام به اقا سروش و اقا محمد عزیز
شب خوبی رو داشته باشید

بله حمیدرضا هستم ولی شما هرجور راحت هستید صدا کنید ;)
بله فرمت جالبیه
ولی یک موردی هست اینکه فقط میشه یک کتاب رو انتخاب کرد خب شاید من دو تا کتاب مد نظرم باشه ؟:rolleyes:

و یک سوال از اقا محمد عزیز
یعنی سه تا کتاب رو معرفی کردید؟
کتاب سایکوسایبرنتیک
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید
و کتاب دعوت به تمرین ذن ؟

واقعیت من اول این کتاب دعوت به تمرین ذن رو پیشنهاد دادم و استاد فرمودند که بهتره اول با کتاب اثرمرکب شروع کنیم تا کمی عمل گرا بشیم
و الان با توجه به این که نتیجه گیری برای کتاب جدید تا 19 شهریور تمدید شد میتونیم این هفته رو هم به کتاب اثر مرکب ادامه بدیم

موفق باشید.

Mehdi-mv
09-02-2021, 21:21
ممنونم حمیدرضا عزیز(درست میگم؟)

من یک فرم نظرسنجی از این ۴تا کتاب درست کردم دوستان بیان انتخاب کنن.
دوستان لطفا نفری ۱ گزینه انتخاب کنید و ۱۹ شهریور ۰۰ (۱۰ سپتامبر ۲۱) اگر موافق باشید آخرین روز نظرسنجی باشه و کتاب با بیشترین رای و برای ۱تا۲هفته بخونیم و نظراتمون و به اشتراک بزاریم.

لینک نظرسنجی (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform?usp=sf_link)

برای هفته بعد هم همین لیست یک کتاب دیگه بهش اضافه میکنیم که همه کتابها خونده بشه. اگر نظرات مثبت هست من بعدش این پست و ادیت میزنم


سلام سروش جان امیدوارم حالت عالی بوده باشه . جا داره تشکر کنم ازتون بابت مطالب فوق العاده ای که داخل تاپیک میزاید

و همچنین نظر سنجی که ایجاد کردین ، یه ایده داشتم که فکر کنم به نتیجه گیریمون برای انتخاب کتاب کمک کنه


پیشنهادم اینه تو نظر سنجی یه بخشی رو هم بزایم برای کسایی که کتاب انتخابی رو خوندن جدا نظر بدن کسایی هم که نخوندن

و دوست دارن آشنایی داشته باشن جدا نظر بدن تا در نهایت بدونیم که آیا اصلا کسی هست که درباره کتاب بحث کنه (کتاب رو خونده باشه و دید نسبی داشته باشه ؟)


[[من خودم شخصا کتاب سایکوسایبر نتیک رو نخوندم ولی خیلی دوست دارم درباره این کتاب نظر و دیدگاه دوستان رو بدونم (البته کتابو سفارش دادم و تا چند روز دیگه به دستم میره :) )]]

mohamadrezasj
09-02-2021, 21:44
سلام به اقا سروش و اقا محمد عزیز
شب خوبی رو داشته باشید

بله حمیدرضا هستم ولی شما هرجور راحت هستید صدا کنید ;)
بله فرمت جالبیه
ولی یک موردی هست اینکه فقط میشه یک کتاب رو انتخاب کرد خب شاید من دو تا کتاب مد نظرم باشه ؟:rolleyes:

و یک سوال از اقا محمد عزیز
یعنی سه تا کتاب رو معرفی کردید؟
کتاب سایکوسایبرنتیک
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید
و کتاب دعوت به تمرین ذن ؟

واقعیت من اول این کتاب دعوت به تمرین ذن رو پیشنهاد دادم و استاد فرمودند که بهتره اول با کتاب اثرمرکب شروع کنیم تا کمی عمل گرا بشیم
و الان با توجه به این که نتیجه گیری برای کتاب جدید تا 19 شهریور تمدید شد میتونیم این هفته رو هم به کتاب اثر مرکب ادامه بدیم

موفق باشید.


سلام مجدد حمید رضا جان
پس "دعوت به تمرین ذن" رو میگذاریم برای هفته ها یا ماه های آینده . این هفته "اثر مرکب" رو مطالعه میکنم.
بله اگر قرار بر اینه که دو کتاب معرفی بشود، نظر بنده کتاب "سایکو سایبرنتیک" و بیندیشید و ثروتمند شوید" است.
ولی کتاب های دیگری که برای آینده مد نظر دارم و تهیه کردم برای مطالعه : کتاب " نیروی حال" ، " جادوی فکر بزرگ" ، "آیین دوست یابی و چگونگی نفوذ در دیگران" ، "48 قانون قدرت" است.

John D. Rockefeller
09-02-2021, 22:44
سلام حمید رضای عزیز وقتت بخیر برادر

بنده 3 تا کتاب هم معرفی کنم

این کتاب هارو طبق توصیه های کوین ترودو خوندم که در فایل های صوتیش بود

اولی کتاب جادوی فکر بزرگ اثر شوارتز که کامل خوندم خیلی عالیه یه جوری انرژی زاست
دومی کتاب پله پله تا اوج اثر زیگ زیگلار کتابی مملو از مثال های عینی و واقعی از موفقیت
کتاب سومی هم ایین کامیابی اثر دیل کارنگی که یک تمرین برای استراحت چشم داره خیلی عالیه مخصوصا برای تریدر ها که تایم زیادی رو پای سیستم هستند(البته در قالب یک داستان این رو توضیح داده) و نکته دیگه ای که بنده از خوندن چندین باره این کتاب دریافتم نحوه برخورد با دیگران با هرنوع قشری از جامعه رو به ادم یاد میده(سیاست) و باور هایی که اشخاص در جامعه دارن نسبت به خودشون و نحوه برخورد با اون ها خیلی عالیه من این کتاب به این دلیل انتخاب کردم که به تمامی نکاتش عمل کردم و نتیجش فوق العادست

سلام اقا ارمین گل
شب خوبی رو داشته باشید

تا اونجا که من اطلاع دارم اقای کویین ترودو کتاب ایین دوست یابی رو توصیه کرده بودند
ایا در دوره ارزوی تو دستور توست کتاب ایین کامیابی رو معرفی کردند یا در دوره های دیگرشون ؟

کتاب هایی که در فایل 12 در دوره ارزوی تو دستور توست معرفی کردند این موارد بود :

جادوي فکر بزرگ
پله پله تا اوج
بخواهيد تا به شما داده شود
راز
سایکوسایبرنتیک
سايکوسايبرنتيک جديد
قانون موفقيت در 16 درس
بينديشيد و ثروتمند شويد
جادوي باور
ایین دوست یابی
رسيدن به هدف
قدرت مثبت فکر کردن
بازی کار
پدر پولدار و پدیر فقیر
به دار اويخته شده از زبان
زبان ، يک نيروي ايجاد کننده
چيزي که ميگي ، چيزيه که دريافت ميکني

کتاب هایی که معرفی کردید رو در امار قرار دادم جز اخرین مورد چون شک داشتم منظورتون همون کتاب اقای کوین ترودو باشه

موفق باشید

John D. Rockefeller
09-02-2021, 22:53
سلام سروش جان امیدوارم حالت عالی بوده باشه . جا داره تشکر کنم ازتون بابت مطالب فوق العاده ای که داخل تاپیک میزاید

و همچنین نظر سنجی که ایجاد کردین ، یه ایده داشتم که فکر کنم به نتیجه گیریمون برای انتخاب کتاب کمک کنه


پیشنهادم اینه تو نظر سنجی یه بخشی رو هم بزایم برای کسایی که کتاب انتخابی رو خوندن جدا نظر بدن کسایی هم که نخوندن

و دوست دارن آشنایی داشته باشن جدا نظر بدن تا در نهایت بدونیم که آیا اصلا کسی هست که درباره کتاب بحث کنه (کتاب رو خونده باشه و دید نسبی داشته باشه ؟)


[[من خودم شخصا کتاب سایکوسایبر نتیک رو نخوندم ولی خیلی دوست دارم درباره این کتاب نظر و دیدگاه دوستان رو بدونم (البته کتابو سفارش دادم و تا چند روز دیگه به دستم میره :) )]]


سلام اقا مهدی عزیز
شب خوبی رو داشته باشید

اغلب کتاب هایی که پیشنهاد میشه خونده شدس
یا نه نمیشه از روی جلو کتابی رو پیشنهاد داد ;)

اینکه در قسمت پیشنهاد ها کتابی که معرفی میکنند دید نسبی رو دربارش بدن که خیلی عالیه و میتونیم در اینده اعمال کنیم

و کتاب سایکوسایبرنتیک کتاب به شدت فوق العاده در مورد ذهن و تصویر ذهنی هست
اینکه سیستم مغز انسان هدف جو هست رو کامل توضیح میده و ...

کتاب سایکوسایبرنتیک دو کتاب منتشر شد
یکی نسخه ی اولیه و دومی هم اسمش سایکوسایبرنتیک جدید هست اسمش
که کمی تغییر چیدا کرده و در اخر کتاب سرگذشت انسان ها بعد از خوندن این کتاب رو گفته

ولی خب به نظرم از اینکه فقط کتابی رو بخونیم و فقط اطلاعات رو در ذهنمون انبار کنیم باید فاصله بگیریم و به توصیه هایی که در کتاب میشه شروع به عمل کردن کنیم.

ARMIN-FX
09-02-2021, 23:07
سلام مجدد فرقی نمیکنه هردوتاش یکی است اسم هارو تغییر دادن بنده هم همین فکرو میکردم اما بعد تحقیق همین کتاب بود فقط اسمشو تغییر دادن

سلام اقا ارمین گل
شب خوبی رو داشته باشید

تا اونجا که من اطلاع دارم اقای کویین ترودو کتاب ایین دوست یابی رو توصیه کرده بودند
ایا در دوره ارزوی تو دستور توست کتاب ایین کامیابی رو معرفی کردند یا در دوره های دیگرشون ؟

کتاب هایی که در فایل 12 در دوره ارزوی تو دستور توست معرفی کردند این موارد بود :

جادوي فکر بزرگ
پله پله تا اوج
بخواهيد تا به شما داده شود
راز
سایکوسایبرنتیک
سايکوسايبرنتيک جديد
قانون موفقيت در 16 درس
بينديشيد و ثروتمند شويد
جادوي باور
ایین دوست یابی
رسيدن به هدف
قدرت مثبت فکر کردن
بازی کار
پدر پولدار و پدیر فقیر
به دار اويخته شده از زبان
زبان ، يک نيروي ايجاد کننده
چيزي که ميگي ، چيزيه که دريافت ميکني

کتاب هایی که معرفی کردید رو در امار قرار دادم جز اخرین مورد چون شک داشتم منظورتون همون کتاب اقای کوین ترودو باشه

موفق باشید

John D. Rockefeller2
09-02-2021, 23:31
کتاب آیین دوست یابی خیلی کتاب عالیه پیشنهادم این کتابه

sara.sat
09-03-2021, 08:10
دوستان درود
بنظرم خوبه اول هر پست بنویسیم که چند بار کتاب خوندیم
و اگر کتابی که شروع کردیم برای بارها بخونیم هرچند بار که خوندیم میشه یه پست زد و درکمون رو تااونجا نوشت بعد میشه پستها رو دید و مقایسه کرد که شاید تکرار دید اوایل رو تغییر داده باشه یا حتی نوع استفاده ازکلمات

سلام جناب آقای خوشرو
من با این نظرتون که ابتدای هر پست بگیم چندبار کتاب رو مطالعه کردیم، با اجازتون مخالفم
چرا؟
چون شاید من به شخصه فرصت داشته باشم یکبار یا دوبار کتاب رو بخونم یا بشنوم؛ اما این یکبار یا دوبار با تمرکز و حضور ذهن کامل انجام بشه
یا شاید چندین و چندبار بخونم ولی حواسم و دهنم هرجایی برای خودش بره بچرخه و من کنترلی روش نداشته باشم. خصوصا اگه بخام بشنوم که تمرکز خیلی خیلی زیادی باید داشته باشم تا مسیله ای حواسم رو پرت نکنه
حالا اینکه بیام و بگم چندبار کتاب رو مطالعه کردم خوب باشه یکی میاد میگه ده بار ولی با چه سبک دقتی؟؟؟؟

این صرفا نظر من بود
ممنون از نظرات خوبتون

Soroosham
09-03-2021, 09:00
ولی یک موردی هست اینکه فقط میشه یک کتاب رو انتخاب کرد خب شاید من دو تا کتاب مد نظرم باشه ؟:rolleyes:



آره دقیقا اینجوری به نظرم بهتر اومد یک کتاب و انتخاب کنیم تا بتونیم به یک توافق نظری برسیم و آمارمون پخش نشه. برای همین گفتم کتابها که میمونن باز هفته بعد میان توی نظر سنجی حمیدرضا جان. نظرتون؟



این هفته باید کتاب "اثر مرکب " رو تموم میکردیم؟
آره محمدرضا جان مثل اینکه دوستان با ۱۹شهریور اکی بودن برای همین میشه تا اونموقع بخونیدش و نظراتتون و به اشتراک بزارین.



و دوست دارن آشنایی داشته باشن جدا نظر بدن تا در نهایت بدونیم که آیا اصلا کسی هست که درباره کتاب بحث کنه (کتاب رو خونده باشه و دید نسبی داشته باشه ؟)


نظر عالی هست مهدی جان ولی خب چه فرقی داره؟ قرار هست همه دوباره بخونن و نظرشون بدن؟ میتونیم ازین نظر شما اینجوری استفاده کنیم که هرکس نظرش و مینویسه اولش بگه دفعه چندمی هست که کتاب و میخونه. نظرتون؟

دوستان به نظرم چندتا قوانین برای تاپیک بزاریم بد نیست من چیزهایی که تا اینجا به ذهنم میرسه و خدمتتون میگم بقیه و استاد هم اگر مورد تاییدتون بود و نظر بهتری هم داشتید به اشتراک بزارید:

۱. برای فرمت بررسی کتاب طبق پستی که آقا حمیدرضا گذاشتن کتابها بررسی بشه. ایشون در اول هر هفته بعد انتخاب کتاب لطف میکنن پست مربوط به کتاب و با موضوع ((کتاب هفته x: نام کتاب)) میزارن.
۲. ترجیحا هر سری یک کتاب که مطالعه کردید معرفی کنید و خلاصه ای از کتابتون حتما معرفی کنید تا برای نظرسنجی آخر هفته دچار پراکندگی آرا نشیم. اگر خلاصه از کتاب موردنظرتون داخل پست نباشه کتاب در نظرسنجی شرکت داده نمیشه.
۳. اگر دیرتر وارد تاپیک میشید، روی پست مربوط به معرفی کتاب هفته نظرتون و ریپلای کنید.
۴. اگر در بررسی کتاب هفته شرکت داشته باشید و در آخر پستتون کتاب پیشنهادی و گذاشته باشید ، اون کتاب در نظرسنجی آخر هفته شرکت داده میشه.(فقط کتاب هفته جاری)
۵. اگر میخواید درباره موضوعی خارج از بحث کتابی معرفی کنید حتما به صورت کامل باشه و در تنظیمات اضافی،در عنوان مطلب حتما یادداشت کنید و در آخر هفته اینکار انجام بشه.
۶. برای قرار دادن پست برای بررسی کتاب حتما روی پست کتاب انتخاب شده هفته پاسخ با نقل قول بزارید.
۷. از قرار دادن فایل صوتی یا pdf کتاب خودداری کنید.
۸. کتابهای نظرسنجی شده برای مثال ۳مورد میشن در هفته ها آینده. برای اینکه همشون خونده بشن به نظرم کتابی اضافه نشه تا این کتابها تموم بشه بعد براساس کتابهای معرفی شده در این چند هفته که هر فرد نهایتا ۳ کتاب معرفی کرده، باز نظر سنجی میزاریم بین اونهایی که حداقل توسط ۲ نفر انتخاب شدن و چون هر سری نفری یک کتاب متفاوت معرفی کرده میتونیم ۴یا۵تا برترشون باز تویک نظرسنجی قرار بدیم که لیستمون هم طولانی نشه و سریع تموم بشه.
۹. در نظرسنجی مورد تکرار کتاب قبل هم هست که در صورت تمایل جمع به تکرارش میپردازیم.

دوستان ممنون میشم نظراتتون بگید اگر موافق یا مخالف هستید.

استاد برای قوانین و نظرسنجی کتاب داریم صحبت میکنیم. ممنون میشم بررسی کنید و نظرتون و بفرمایید. برای اسم تاپیک هم نظر من این هست که بزاریمش "کلوپ(کلاب)کتابخوانی آکادمی ویو". اگر موافق باشید حس یک کلاب کتابخوانی واقعی میگیریم. @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)


لینک نظرسنجی هفته:
کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform)

John D. Rockefeller
09-03-2021, 10:48
سلام جناب آقای خوشرو
من با این نظرتون که ابتدای هر پست بگیم چندبار کتاب رو مطالعه کردیم، با اجازتون مخالفم
چرا؟
چون شاید من به شخصه فرصت داشته باشم یکبار یا دوبار کتاب رو بخونم یا بشنوم؛ اما این یکبار یا دوبار با تمرکز و حضور ذهن کامل انجام بشه
یا شاید چندین و چندبار بخونم ولی حواسم و دهنم هرجایی برای خودش بره بچرخه و من کنترلی روش نداشته باشم. خصوصا اگه بخام بشنوم که تمرکز خیلی خیلی زیادی باید داشته باشم تا مسیله ای حواسم رو پرت نکنه
حالا اینکه بیام و بگم چندبار کتاب رو مطالعه کردم خوب باشه یکی میاد میگه ده بار ولی با چه سبک دقتی؟؟؟؟

این صرفا نظر من بود
ممنون از نظرات خوبتون

سلام سرکار خانوم سارا
روز خوبی رو داشته باشیم

با کمال احترام من به شدت مخالف این نظرم
به این صورت که اگر در طول یه مدت من یک کتاب رو هرچند با دقت کمی بخونم ولی پیوسته باشه مثل نکنیک لایتنر ، این اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت میره ولی شما فرض کنید یک کتاب رو 2 بار با دقت کامل خونیدید
ماه بعد اصلا یادتون نمیاد فصل اول کتاب در مورد چی بوده:rolleyes:
من خودم خیلی پیش اومده شب امتحان ، تموم کتاب رو با دقت کامل میخوندم و همرو حفظ و بلد بودم
بعد امتحان یک کلمه هم یادم نمی اومد
به نظرم تعداد دفعات و تکرار مهم تر از دقته.

موفق باشید.

sara.sat
09-03-2021, 11:03
سلام سرکار خانوم سارا
روز خوبی رو داشته باشیم

با کمال احترام من به شدت مخالف این نظرم
به این صورت که اگر در طول یه مدت من یک کتاب رو هرچند با دقت کمی بخونم ولی پیوسته باشه مثل نکنیک لایتنر ، این اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت میره ولی شما فرض کنید یک کتاب رو 2 بار با دقت کامل خونیدید
ماه بعد اصلا یادتون نمیاد فصل اول کتاب در مورد چی بوده:rolleyes:
من خودم خیلی پیش اومده شب امتحان ، تموم کتاب رو با دقت کامل میخوندم و همرو حفظ و بلد بودم
بعد امتحان یک کلمه هم یادم نمی اومد
به نظرم تعداد دفعات و تکرار مهم تر از دقته.

موفق باشید.



سلام
من منکر تکرار و تکرار و تکرار تا ملکه ذهن شدن نیستم، در هیج مسیله ای و کاملا به قدرت عادت و اینکه سبب این میشه که بی اختیار اون مورد رو انجام بدیم واقفم
اما
من میگم وقتی یک کتاب رو با دقت میخونیم؛ اصل مطلب اون کتاب رو درک کنیم میبینیم که توی تک تک جملات و صفحات و همه فصل هاش داره اون اصل رو به شیوه های متفاوت تکرار میکنه و تاکید میکنه. شاید با اسامی مختلف اما در اصل یکی هستن و تاکید کتاب بر همون مطلب اصلی هست.
خوب آیا این از دید شما همون تکرار و عادت نیست؟
و اگر دو یا سه بار (یا هر چندبار تا خوده من نوعی مثلا به این درک برسم که اوکی الان کاملا گرفتم چی میخای بگی جناب کتاب )اونو با دقت هرچه تمامتر و بصورت کاملا هوشیار و در لحظه حال مطالعه کنم
به همون درکی که بارها و بارها تکرار و تکرار بی دقت و صرفا جهت وقت کشی( از دید من البته این وقت کشی هست) اونو بخونم میرسم؛ رسیده خاهم بود
امیدوارم جمله بندی تودر توی من گمراه نکنه :cool:

در هر صورت ممنونم از لطفتون و شما هم موفق باشید

John D. Rockefeller
09-03-2021, 11:05
آره دقیقا اینجوری به نظرم بهتر اومد یک کتاب و انتخاب کنیم تا بتونیم به یک توافق نظری برسیم و آمارمون پخش نشه. برای همین گفتم کتابها که میمونن باز هفته بعد میان توی نظر سنجی حمیدرضا جان. نظرتون؟


آره محمدرضا جان مثل اینکه دوستان با ۱۹شهریور اکی بودن برای همین میشه تا اونموقع بخونیدش و نظراتتون و به اشتراک بزارین.



نظر عالی هست مهدی جان ولی خب چه فرقی داره؟ قرار هست همه دوباره بخونن و نظرشون بدن؟ میتونیم ازین نظر شما اینجوری استفاده کنیم که هرکس نظرش و مینویسه اولش بگه دفعه چندمی هست که کتاب و میخونه. نظرتون؟

دوستان به نظرم چندتا قوانین برای تاپیک بزاریم بد نیست من چیزهایی که تا اینجا به ذهنم میرسه و خدمتتون میگم بقیه و استاد هم اگر مورد تاییدتون بود و نظر بهتری هم داشتید به اشتراک بزارید:

۱. برای فرمت بررسی کتاب طبق پستی که آقا حمیدرضا گذاشتن کتابها بررسی بشه. ایشون در اول هر هفته بعد انتخاب کتاب لطف میکنن پست مربوط به کتاب و با موضوع ((کتاب هفته x: نام کتاب)) میزارن. (موافقی حمیدرضا جان؟)
۲. ترجیحا هر سری یک کتاب معرفی کنید تا برای نظرسنجی آخر هفته دچار پراکندگی آرا نشیم.
۳. اگر دیرتر وارد تاپیک میشید، روی پست مربوط به معرفی کتاب هفته نظرتون و ریپلای کنید.
۴. اگر در بررسی کتاب هفته شرکت داشته باشید و در آخر پستتون کتاب پیشنهادی و گذاشته باشید ، اون کتاب در نظرسنجی آخر هفته شرکت داده میشه.(فقط کتاب هفته جاری)
۵. اگر میخواید درباره موضوعی خارج از بحث کتابی معرفی کنید حتما به صورت کامل باشه و در تنظیمات اضافی،در عنوان مطلب حتما یادداشت کنید.
۶. برای قرار دادن پست برای بررسی کتاب حتما روی پست کتاب انتخاب شده هفته پاسخ با نقل قول بزارید.
۷. از قرار دادن فایل صوتی یا pdf کتاب خودداری کنید.
۸. کتابهای نظرسنجی شده برای مثال ۳مورد میشن در هفته ها آینده. برای اینکه همشون خونده بشن به نظرم کتابی اضافه نشه تا این کتابها تموم بشه بعد براساس کتابهای معرفی شده در این چند هفته که هر فرد نهایتا ۳ کتاب معرفی کرده، باز نظر سنجی میزاریم بین اونهایی که حداقل توسط ۲ نفر انتخاب شدن و چون هر سری نفری یک کتاب متفاوت معرفی کرده میتونیم ۴یا۵تا برترشون باز تویک نظرسنجی قرار بدیم که لیستمون هم طولانی نشه و سریع تموم بشه.

دوستان ممنون میشم نظراتتون بگید اگر موافق یا مخالف هستید.

استاد برای قوانین و نظرسنجی کتاب داریم صحبت میکنیم. ممنون میشم بررسی کنید و نظرتون و بفرمایید. @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)


لینک نظرسنجی هفته:
کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform)



سلام سروش جان عزیز
روز خوبی رو داشته باشید

اره برای اینکه راحت تر یه کتاب انتخاب بشه بهتر نفری یدونه کتاب انتخاب کنیم
و خب سوالی که از اقا مهدی پرسیدید
مثلا من کتاب پله پله تا اوج رو نخوندم و از نوع جلد کتاب هم متوجه نمیشم در چه حوزه ای هست
فردی که کتاب رو معرفی میکنه ، مثل تاپیک معرفی کتاب میتونه یه خلاصه ای هم از کتاب بده تا شاید دیگران ترغیب بشن تا اون کتاب رو انتخاب بکنند
مثل انتخاب کاندید ها:rolleyes:

بله اول هفته ( بسته به زمانش ) من مثل مدل قبلی کتاب رو قرار میدم و مشکلی نداره
در مورد قانون 5 که مثلا در وسط هفته یکی کتابی رو معرفی کنه ، به نظرم بهتره این کار رو در اخر هفته نزدیک به پایان اون مدت زمان کتاب معرفی کنه

بقیه قانون هاتون هم عالیه و موافقم.

موفق باشید

ARMIN-FX
09-03-2021, 11:11
سلام سروش عزیز وقت بخیر برادر

بنده هم یه نظری دارم

هر هفته یک کتاب به نظرم فقط وقت تلف کردنه هربار یه کتاب بخونیم. منظورم اینکه مثلا با یک هفته ایا اصلا میتونیم به درک کاملی از اون برسیم مثل دور های خودمون که ممکنه مثلا بنده 6 بار از اول تا اخر تمرین کردم اما خیلی کمه اون حجم اطلاعات هنوز جا نیفتاده حالا یک کتاب رو در نظر بگیرید چندین فصله خب هر فصل هم تمریناتی داره مثل همین اثر مرکب به نظرم یک کتاب رو انتخاب کنیم روی مطالبش تسلط پیدا کنیم و بهش عمل کنیم و چون جمعی از دوستان همه باهم انجامش میدیم انگیزه خوبی داره یه صحبت از استاد عزیز هست که در مورد کتاب خوندن فرمودند(برای موفقیت فقط 2الی3 تا کتاب کافیه) و توی کتاب اثر مرکب نوشته ای هست توسط جناب انتونی رابینز نوشته شده برای موفقیت لازم نیست دنبال راه جدیدی باشیم چون هدف ما از کتاب خوندن تغییر دیدگاه و رسیدن به موفقیت هست حالا هر کاری باشه و اکثرا توی همه کتاب ها درباره موفقیت یه چیز گفته شده اما اثر مرکب و دعوت به تمرین ذن یا قدرت نیروی حال هردو مکمل هم اند یکی بر روی عمل و دیگری بر روی افکار تمرکز داره (همون چرخه هایی که استاد در فایل های یوتیوب توضیح دادند)

به نظرم هر هفته یک فصل از یک کتاب تا پایان کتاب یا تا پایان تسلط بر اون کتاب

و اینکه همه دوستان هم میتونن انجام بدن عادت میشه از یه طرف دیگه شاید بعضی از دوستان اون کتاب مد نظر رو نداشته باشن اما یک کتاب همه توانایی تهیه کردن و تسلط بهش پیدا کردن رو دارن

شرمنده زیاد صحبت کردم

تشکر بابت زحماتی که انجام دادید

آره دقیقا اینجوری به نظرم بهتر اومد یک کتاب و انتخاب کنیم تا بتونیم به یک توافق نظری برسیم و آمارمون پخش نشه. برای همین گفتم کتابها که میمونن باز هفته بعد میان توی نظر سنجی حمیدرضا جان. نظرتون؟


آره محمدرضا جان مثل اینکه دوستان با ۱۹شهریور اکی بودن برای همین میشه تا اونموقع بخونیدش و نظراتتون و به اشتراک بزارین.



نظر عالی هست مهدی جان ولی خب چه فرقی داره؟ قرار هست همه دوباره بخونن و نظرشون بدن؟ میتونیم ازین نظر شما اینجوری استفاده کنیم که هرکس نظرش و مینویسه اولش بگه دفعه چندمی هست که کتاب و میخونه. نظرتون؟

دوستان به نظرم چندتا قوانین برای تاپیک بزاریم بد نیست من چیزهایی که تا اینجا به ذهنم میرسه و خدمتتون میگم بقیه و استاد هم اگر مورد تاییدتون بود و نظر بهتری هم داشتید به اشتراک بزارید:

۱. برای فرمت بررسی کتاب طبق پستی که آقا حمیدرضا گذاشتن کتابها بررسی بشه. ایشون در اول هر هفته بعد انتخاب کتاب لطف میکنن پست مربوط به کتاب و با موضوع ((کتاب هفته x: نام کتاب)) میزارن. (موافقی حمیدرضا جان؟)
۲. ترجیحا هر سری یک کتاب معرفی کنید تا برای نظرسنجی آخر هفته دچار پراکندگی آرا نشیم.
۳. اگر دیرتر وارد تاپیک میشید، روی پست مربوط به معرفی کتاب هفته نظرتون و ریپلای کنید.
۴. اگر در بررسی کتاب هفته شرکت داشته باشید و در آخر پستتون کتاب پیشنهادی و گذاشته باشید ، اون کتاب در نظرسنجی آخر هفته شرکت داده میشه.(فقط کتاب هفته جاری)
۵. اگر میخواید درباره موضوعی خارج از بحث کتابی معرفی کنید حتما به صورت کامل باشه و در تنظیمات اضافی،در عنوان مطلب حتما یادداشت کنید.
۶. برای قرار دادن پست برای بررسی کتاب حتما روی پست کتاب انتخاب شده هفته پاسخ با نقل قول بزارید.
۷. از قرار دادن فایل صوتی یا pdf کتاب خودداری کنید.
۸. کتابهای نظرسنجی شده برای مثال ۳مورد میشن در هفته ها آینده. برای اینکه همشون خونده بشن به نظرم کتابی اضافه نشه تا این کتابها تموم بشه بعد براساس کتابهای معرفی شده در این چند هفته که هر فرد نهایتا ۳ کتاب معرفی کرده، باز نظر سنجی میزاریم بین اونهایی که حداقل توسط ۲ نفر انتخاب شدن و چون هر سری نفری یک کتاب متفاوت معرفی کرده میتونیم ۴یا۵تا برترشون باز تویک نظرسنجی قرار بدیم که لیستمون هم طولانی نشه و سریع تموم بشه.

دوستان ممنون میشم نظراتتون بگید اگر موافق یا مخالف هستید.

استاد برای قوانین و نظرسنجی کتاب داریم صحبت میکنیم. ممنون میشم بررسی کنید و نظرتون و بفرمایید. @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)


لینک نظرسنجی هفته:
کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform)

John D. Rockefeller
09-03-2021, 11:12
سلام
من منکر تکرار و تکرار و تکرار تا ملکه ذهن شدن نیستم، در هیج مسیله ای و کاملا به قدرت عادت و اینکه سبب این میشه که بی اختیار اون مورد رو انجام بدیم واقفم
اما
من میگم وقتی یک کتاب رو با دقت میخونیم؛ اصل مطلب اون کتاب رو درک کنیم میبینیم که توی تک تک جملات و صفحات و همه فصل هاش داره اون اصل رو به شیوه های متفاوت تکرار میکنه و تاکید میکنه. شاید با اسامی مختلف اما در اصل یکی هستن و تاکید کتاب بر همون مطلب اصلی هست.
خوب آیا این از دید شما همون تکرار و عادت نیست؟
و اگر دو یا سه بار (یا هر چندبار تا خوده من نوعی مثلا به این درک برسم که اوکی الان کاملا گرفتم چی میخای بگی جناب کتاب )اونو با دقت هرچه تمامتر و بصورت کاملا هوشیار و در لحظه حال مطالعه کنم
به همون درکی که بارها و بارها تکرار و تکرار بی دقت و صرفا جهت وقت کشی( از دید من البته این وقت کشی هست) اونو بخونم میرسم؛ رسیده خاهم بود
امیدوارم جمله بندی تودر توی من گمراه نکنه :cool:

در هر صورت ممنونم از لطفتون و شما هم موفق باشید

سلامی دوبارره

هرچقدر هم با دقت بخونید ، برداشتی که هربار از کتاب میکنید متفاوته
مثلا همین کتاب اثرمرکب
برداشت های متفاوتی شده ازش و دیدگاه های مختلفی رو شاهد بودیم

درسته کتاب همون کتابه ولی ایا ما هربار که اون کتاب رو میخونیم همون فردیم؟

امروز از دیروز مسن تر هستیم و ار فردا جوون تر
پس باید پخته تر از دیروز و پر انرژی تر ار فردا باشیم

هر فردی با توجه به باور و دیدگاه هایی که از قبل داره کتاب رو میخونه و درک میکنه
یکی از دید کاری
یکی از دید روابط
یکی از دید ورزش
یکی از دید عادت ها

مثل دیدگاه تریدر ها هست و همه اش با هم متفاوته
مثلا در تایپک تمرین همه یک اموزش رو میبینیم ولی دیدگاه ها از زمین تا اسمون فرق داره و هردوش هم درسته

اگر یک کتابو 50 بار هم بخونید برداشت بار 51 با بار 50 فرق داره

امیدوارم منظور منو درک کرده باشید.

موفق باشید.

Soroosham
09-03-2021, 11:16
سلام سروش جان عزیز
روز خوبی رو داشته باشید

اره برای اینکه راحت تر یه کتاب انتخاب بشه بهتر نفری یدونه کتاب انتخاب کنیم
و خب سوالی که از اقا مهدی پرسیدید
مثلا من کتاب پله پله تا اوج رو نخوندم و از نوع جلد کتاب هم متوجه نمیشم در چه حوزه ای هست
فردی که کتاب رو معرفی میکنه ، مثل تاپیک معرفی کتاب میتونه یه خلاصه ای هم از کتاب بده تا شاید دیگران ترغیب بشن تا اون کتاب رو انتخاب بکنند
مثل انتخاب کاندید ها:rolleyes:

بله اول هفته ( بسته به زمانش ) من مثل مدل قبلی کتاب رو قرار میدم و مشکلی نداره
در مورد قانون 5 که مثلا در وسط هفته یکی کتابی رو معرفی کنه ، به نظرم بهتره این کار رو در اخر هفته نزدیک به پایان اون مدت زمان کتاب معرفی کنه

بقیه قانون هاتون هم عالیه و موافقم.

موفق باشید

تو مورد ۲و۵ ادیت زدم نظرتون حمیدرضا جان :)
نظرتون برای تغییر اسم تاپیک به کلوپ(کلاب) کتابخوانی آکادمی ویو چیه؟!:rolleyes:

Soroosham
09-03-2021, 11:23
سلام سروش عزیز وقت بخیر برادر

بنده هم یه نظری دارم

هر هفته یک کتاب به نظرم فقط وقت تلف کردنه هربار یه کتاب بخونیم. منظورم اینکه مثلا با یک هفته ایا اصلا میتونیم به درک کاملی از اون برسیم مثل دور های خودمون که ممکنه مثلا بنده 6 بار از اول تا اخر تمرین کردم اما خیلی کمه اون حجم اطلاعات هنوز جا نیفتاده حالا یک کتاب رو در نظر بگیرید چندین فصله خب هر فصل هم تمریناتی داره مثل همین اثر مرکب به نظرم یک کتاب رو انتخاب کنیم روی مطالبش تسلط پیدا کنیم و بهش عمل کنیم و چون جمعی از دوستان همه باهم انجامش میدیم انگیزه خوبی داره یه صحبت از استاد عزیز هست که در مورد کتاب خوندن فرمودند(برای موفقیت فقط 2الی3 تا کتاب کافیه) و توی کتاب اثر مرکب توسط جناب انتونی رابینز نوشته شده برای موفقیت لازم نیست دنبال راه جدیدی باشیم چون هدف ما از کتاب خوندن تغییر دیدگاه و رسیدن به موفقیت هست حالا هر کاری باشه و اکثرا توی همه کتاب ها درباره موفقیت یه چیز گفته شده اما اثر مرکب و دعوت به تمرین ذن یا قدرت نیروی حال هردو مکمل هم اند یکی بر روی عمل و دیگری بر روی افکار تمرکز داره (همون چرخه هایی که استاد در فایل های یوتیوب توضیح دادند)

به نظرم هر هفته یک فصل از یک کتاب تا پایان کتاب یا تا پایان تسلط بر اون کتاب

و اینکه همه دوستان هم میتونن انجام بدن عادت میشه از یه طرف دیگه شاید بعضی از دوستان اون کتاب مد نظر رو نداشته باشن اما یک کتاب همه توانایی تهیه کردن و تسلط بهش پیدا کردن رو دارن

شرمنده زیاد صحبت کردم

تشکر بابت زحماتی که انجام دادید

نظرتون فوق العاده بود آرمین جان و کاملا با حرفتون موافق هستم.
فقط هدف این تاپیک مطالعه نظرات و خلاصه برداری از کتاب هست.
ولی خوندن ندباره یک کتاب صد البته بهتر هست و خیلی میتونه بهمون کمک کنه.ولی پیشنهادتون باعث میشه کلیت روند عوض بشه. چجوری میشه به همین روندی که الان هستیم این حالت شما هم اضافه بشه؟
به نظر خودم میشه در نظر سنجی انتخاب کتاب مورد تکرار همین کتاب و هم اضافه کنیم.

ولی به صورت کلی من خودم تو هفته گذشته که اثر مرکب و مجدد خوندم تمریناتشم همونجا انجام دادم.در کنارش تایمی هم که برای مطالعه دارم در روز هم بود. یعنی از لحاظ زمانی میشه هندلش کرد. موضوع بعد هم بررسی برداشتها همدیگه هست.ما با بررسی یادداشتهای هم میتونیم به شکلی چندبار این کتاب و خونده باشیم. یعنی با نظرات دیگران قسمتهایی از کتاب برامون بولدتر میشن.
نظرتون؟

John D. Rockefeller
09-03-2021, 11:26
تو مورد ۲و۵ ادیت زدم نظرتون حمیدرضا جان :)
نظرتون برای تغییر اسم تاپیک به کلوپ(کلاب) کتابخوانی آکادمی ویو چیه؟!:rolleyes:

خیلی ممنون
عالیه اگر استاد قبول کنه ، اسمش یه انرژی خاصی میده:cool:
و نکته ای که اقا ارمین اشاره کرد به نظرم فوق العاده بود

و کم کم باید برای هرکتاب 1 ماه زمان بگذاریم ( بحث 21 روز تا ایجاد عادت و تمرین ها )
به نظرم باید از انبار کردن اطلاعات دور شیم و به سمت عمل کردن به توضیه کتاب ها هم بریم و اگر بخواییم هر دو یا سه هفته کتاب جدید بریم فقط شاخه به شاخه رفتیم
نظر شما چیه ؟

ARMIN-FX
09-03-2021, 11:28
سلام مجدد با این قانون که فرمودید موافقم

(به نظر خودم میشه در نظر سنجی انتخاب کتاب مورد تکرار همین کتاب و هم اضافه کنیم.)

چک لیست اصلاح شد:d

نظرتون فوق العاده بود آرمین جان و کاملا با حرفتون موافق هستم.
فقط هدف این تاپیک مطالعه نظرات و خلاصه برداری از کتاب هست.
ولی خوندن ندباره یک کتاب صد البته بهتر هست و خیلی میتونه بهمون کمک کنه.ولی پیشنهادتون باعث میشه کلیت روند عوض بشه. چجوری میشه به همین روندی که الان هستیم این حالت شما هم اضافه بشه؟
به نظر خودم میشه در نظر سنجی انتخاب کتاب مورد تکرار همین کتاب و هم اضافه کنیم.

ولی به صورت کلی من خودم تو هفته گذشته که اثر مرکب و مجدد خوندم تمریناتشم همونجا انجام دادم.در کنارش تایمی هم که برای مطالعه دارم در روز هم بود. یعنی از لحاظ زمانی میشه هندلش کرد. موضوع بعد هم بررسی برداشتها همدیگه هست.ما با بررسی یادداشتهای هم میتونیم به شکلی چندبار این کتاب و خونده باشیم. یعنی با نظرات دیگران قسمتهایی از کتاب برامون بولدتر میشن.
نظرتون؟

Soroosham
09-03-2021, 11:43
خیلی ممنون
عالیه اگر استاد قبول کنه ، اسمش یه انرژی خاصی میده:cool:
و نکته ای که اقا ارمین اشاره کرد به نظرم فوق العاده بود

و کم کم باید برای هرکتاب 1 ماه زمان بگذاریم ( بحث 21 روز تا ایجاد عادت و تمرین ها )
به نظرم باید از انبار کردن اطلاعات دور شیم و به سمت عمل کردن به توضیه کتاب ها هم بریم و اگر بخواییم هر دو یا سه هفته کتاب جدید بریم فقط شاخه به شاخه رفتیم
نظر شما چیه ؟

به نظر منم عالی هست فقط بحثی که هست، بعضی کتابها ۱بار خوندنشون هم اضافی هست. ولی کتابهای مفید به نظرم جای تکرار دارن تا تسلط کامل. و دقیقا با انبار کردن اطلاعات مخالفم.
ولی هدف تاپیک روی اسمش هست و با تبادل نظر ما اتومات داریم مطالعه بیشتر میکنیم. داریم از قدرت چندمغزی که آقای ناپلئون هيل هم گفتن استفاده ميكنيم. ولی بهتر هست از کلیت تاپیک دور نشیم و در صورت احساس نیاز باز به کتاب برگردیم طبق نظرسنجی. این نظر من هست.

Soroosham
09-03-2021, 11:47
سلام مجدد با این قانون که فرمودید موافقم

(به نظر خودم میشه در نظر سنجی انتخاب کتاب مورد تکرار همین کتاب و هم اضافه کنیم.)

چک لیست اصلاح شد:d

آرمین جان به نظرسنجی تکرار کتاب اضافه شد :)

sara.sat
09-03-2021, 11:54
سلامی دوبارره

هرچقدر هم با دقت بخونید ، برداشتی که هربار از کتاب میکنید متفاوته
مثلا همین کتاب اثرمرکب
برداشت های متفاوتی شده ازش و دیدگاه های مختلفی رو شاهد بودیم

درسته کتاب همون کتابه ولی ایا ما هربار که اون کتاب رو میخونیم همون فردیم؟

امروز از دیروز مسن تر هستیم و ار فردا جوون تر
پس باید پخته تر از دیروز و پر انرژی تر ار فردا باشیم

هر فردی با توجه به باور و دیدگاه هایی که از قبل داره کتاب رو میخونه و درک میکنه
یکی از دید کاری
یکی از دید روابط
یکی از دید ورزش
یکی از دید عادت ها

مثل دیدگاه تریدر ها هست و همه اش با هم متفاوته
مثلا در تایپک تمرین همه یک اموزش رو میبینیم ولی دیدگاه ها از زمین تا اسمون فرق داره و هردوش هم درسته

اگر یک کتابو 50 بار هم بخونید برداشت بار 51 با بار 50 فرق داره

امیدوارم منظور منو درک کرده باشید.

موفق باشید.



و سلامی دوباره از طرف من
من کاملا درک میکنم منطور شما رو ولی ظاهرا نتونستم منظور خودمو برسونم
در عین اینکه نمیخام تاپیک رو بیجهت شلوع کنم و پستهایی بزارم که شاید ربط مستقیمی به اصل موضوع نداره ولی با همه اون مواردی هم که گفتید کاملا موافقم

ولی شما واقعا قبول ندارید که مثلا همین کتاب اثر مرکب اصل مطلبش که کاملا از اسمش مشخصه چیه ؛ هر کدوم از ماها و همه اونایی که این کتاب رو خوندن این اصل رو درک کردن و رفته توی ناخودآگاهشون و برای همیشه ثبت و ضبط شده؟
حالا توی شرایط متفاوت؛ زمانهای متفاوت، درک های متفاوت؛ شیوه های بیان متفاوت؛ زمینه های متفاوت؛ و کلا از دید های متفاوت بهش نگاه شده و درک شده ولی اصل مطلب تکون نخورده و همونه
اگر بنا به فراموشی مطالب ریز و جزیی کتاب هست که خوب شما صد بار توی دوماه مثلا کتاب رو بخون ؛ پنج سال بعد همون مطالب ریز یادت نیست. هست؟

ما توی هر بار خوندنش همون فرد نیستم که مسلما با تجربه تر از قبل هستیم ولی عایا اصل کتاب تکون خورده؟ عایا همون اصل توی ناخودآگاه ما تغییر کرده؟

خوب نه که نکرده. فقط ما هستیم که بسته به شرایطمون داریم تغییر میکنیم. یکی زودتر و سریعتر یکی کندتر (دقیقا مثل درخت بامبو. فک کن یکی سالها داره زمینه سازی میکنه و همه جوره رو خودش کار میکنه و در یک جایی شروع به قد کشیدن میکنه، چجور قد کشیدنی به نظرت؟ عایا شبیه یک فرد عادی؟؟ خیر مسلما که اون زمینه سازی الان خودشو نشون میده و اون شخص به یکباره از یک روز تا روز دیگه چندین متر شاید بلندتر میشه و به درجات بالاتر میرسه و اینجاست که قدرت توجه و تمرکز کامل تمایز خودشو نشون میده و همگان شاهد رشد یک شبه اون درختن)

امیدوارم اینبار تونسته باشم منظورمو برسونم
درهر صورت چنانچه هر جوابی به من بدید اینجانب دیگه پاسخی ندارم که بگم و حقیقتش اینه که بهتر از این نمیتونم منظورمو بگم
تنها میتونم بگم :«این نیز بگذرد»

شاد و سلامت و ثروتمند باشید

John D. Rockefeller
09-03-2021, 12:02
به نظر منم عالی هست فقط بحثی که هست، بعضی کتابها ۱بار خوندنشون هم اضافی هست. ولی کتابهای مفید به نظرم جای تکرار دارن تا تسلط کامل. و دقیقا با انبار کردن اطلاعات مخالفم.
ولی هدف تاپیک روی اسمش هست و با تبادل نظر ما اتومات داریم مطالعه بیشتر میکنیم. داریم از قدرت چندمغزی که آقای ناپلئون هيل هم گفتن استفاده ميكنيم. ولی بهتر هست از کلیت تاپیک دور نشیم و در صورت احساس نیاز باز به کتاب برگردیم طبق نظرسنجی. این نظر من هست.

بله واقعا بعضی کتاب ها 1 بار خوندشون هم اضافیه .
به نظرم میتونیم یکم جهت بیشتری به تاپیک بدیم یا شاید استاد مخالف بودن T تاپیک مجزایی رو قرار بدند ولی خوب این نکات و اعمال هم جزوه خوده کتابه و به نظرم بهتره در همین جا باشه
اصلا کتاب اثر مرکب رو خونیدیم به همین اصل برسیم دیگه;)
حالا خوشحال میشیم استاد نظرشون رو در مورد این موضوع با ما به اشتراک بزارند. amino

Soroosham
09-03-2021, 12:04
بله واقعا بعضی کتاب ها 1 بار خوندشون هم اضافیه .
به نظرم میتونیم یکم جهت بیشتری به تاپیک بدیم یا شاید استاد مخالف بودن T تاپیک مجزایی رو قرار بدند ولی خوب این نکات و اعمال هم جزوه خوده کتابه و به نظرم بهتره در همین جا باشه
اصلا کتاب اثر مرکب رو خونیدیم به همین اصل برسیم دیگه;)
حالا خوشحال میشیم استاد نظرشون رو در مورد این موضوع با ما به اشتراک بزارند. @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
کاملا موافقم.

John D. Rockefeller
09-03-2021, 12:43
و سلامی دوباره از طرف من
من کاملا درک میکنم منطور شما رو ولی ظاهرا نتونستم منظور خودمو برسونم
در عین اینکه نمیخام تاپیک رو بیجهت شلوع کنم و پستهایی بزارم که شاید ربط مستقیمی به اصل موضوع نداره ولی با همه اون مواردی هم که گفتید کاملا موافقم

ولی شما واقعا قبول ندارید که مثلا همین کتاب اثر مرکب اصل مطلبش که کاملا از اسمش مشخصه چیه ؛ هر کدوم از ماها و همه اونایی که این کتاب رو خوندن این اصل رو درک کردن و رفته توی ناخودآگاهشون و برای همیشه ثبت و ضبط شده؟
حالا توی شرایط متفاوت؛ زمانهای متفاوت، درک های متفاوت؛ شیوه های بیان متفاوت؛ زمینه های متفاوت؛ و کلا از دید های متفاوت بهش نگاه شده و درک شده ولی اصل مطلب تکون نخورده و همونه
اگر بنا به فراموشی مطالب ریز و جزیی کتاب هست که خوب شما صد بار توی دوماه مثلا کتاب رو بخون ؛ پنج سال بعد همون مطالب ریز یادت نیست. هست؟

ما توی هر بار خوندنش همون فرد نیستم که مسلما با تجربه تر از قبل هستیم ولی عایا اصل کتاب تکون خورده؟ عایا همون اصل توی ناخودآگاه ما تغییر کرده؟

خوب نه که نکرده. فقط ما هستیم که بسته به شرایطمون داریم تغییر میکنیم. یکی زودتر و سریعتر یکی کندتر (دقیقا مثل درخت بامبو. فک کن یکی سالها داره زمینه سازی میکنه و همه جوره رو خودش کار میکنه و در یک جایی شروع به قد کشیدن میکنه، چجور قد کشیدنی به نظرت؟ عایا شبیه یک فرد عادی؟؟ خیر مسلما که اون زمینه سازی الان خودشو نشون میده و اون شخص به یکباره از یک روز تا روز دیگه چندین متر شاید بلندتر میشه و به درجات بالاتر میرسه و اینجاست که قدرت توجه و تمرکز کامل تمایز خودشو نشون میده و همگان شاهد رشد یک شبه اون درختن)

امیدوارم اینبار تونسته باشم منظورمو برسونم
درهر صورت چنانچه هر جوابی به من بدید اینجانب دیگه پاسخی ندارم که بگم و حقیقتش اینه که بهتر از این نمیتونم منظورمو بگم
تنها میتونم بگم :«این نیز بگذرد»

شاد و سلامت و ثروتمند باشید

خب به اصل موضوع یا همون کتاب خودند ربط داره که داریم بحث میکنیم :rolleyes:
کتاب اسمش درسته اثر مرکب هست و در مورد همون مثل قدیمی که قطره قطره جمع گردد هست ولی در کتاب نحوه هدف گذاری ، تغییر عادت ، تناسب اندام و.... بحث شده .
خیر به نظرم برای همیشه نمی مونه ، اگر قرار بود همش بره تو ناخواگاه ما به قول استاد مغز درد میشدیم :D
مغز ما اطلاعات رو فیلتر میکنه و چیزی که باور داره و قبول میکنه رو اجازه ورود میده که اسمش RAS هست و در یکی از وبینار های اقای دارن هاردی به این موضوع اشاره کردن و یک کلیپ پخش کردن و گفتن توپ رو دنبال کنید که چند بار پرتاب میشه و اخرش چواب بدید
بعد اخرش میرپسه ایا خرسی که در وسط فیلم اومد و رقصید رو دیدید ؟
هیچکس اون خرس رو ندیده بود چون فیلتر ما روی توپ بود
ایا به نظر شما این کلیپ همون کلیپ مگه نیست ؟1 پس چرا ما خرس رو ندیدیم ؟! ( کلیپ رو اگر پیدا کنم قرار میدم )
خیر قطعا یادم نیست
در کتاب اثر مرکب هم به این اشاره شد که قانون جذب فیلتر های مارو تغییر میده
اون بنز همیشه رد میشده ولی ما روی پراید فکر میکردیم ولی زمانی که دنبال بنز هستیم دیگه چشممون 100 تا پراید رو نمیبینه
اون یدونه بنز رو فقط میبینه

اصل کتاب تغییر نکرده ولی بله اطلاعات در ناخوداگاه شما تغییر میکنه . یک مدلی که همیشه پیش میاد اینه
یک ااتفاقی برامون میوفته بار اول که تعریف میکنیم شبیه به واقعیت هست بعد چندبار تعریف کردند و گذشت زمان ، اون داستانی که تعریف میکنید کلا با داستان اولیه فرق داره .

اگر قرار باشه چیزی بره داخل ناخوداگاه و تغییر نکنه که عالی میشد
یه چیز رو یکبار میخوندیم و تمام ، میشدیم استاد در اون زمینه

داستان بامبو رو هم اگر دقت کنید با دید خودتون تغییر دادید و اصل داستان ( با توجه به سیمنار هایی که گوش دادم ) به تکرار توجه داشتن ، به اینکه فقط ادامه بده با اینکه اگر تنیجه نگرفتید
یه دونه بامبو رو باید 5 سال به خاک بسپاری و هرروز ( تکرار ) بهش اب بدید و در عرض 6 ماه 30 متر رشد میکنه.

موفق باشید.

sara.sat
09-03-2021, 13:46
تو مورد ۲و۵ ادیت زدم نظرتون حمیدرضا جان :)
نظرتون برای تغییر اسم تاپیک به کلوپ(کلاب) کتابخوانی آکادمی ویو چیه؟!:rolleyes:



سلام
منم اسم کلوب کتاب خوانی رو خیلی خوشم اومد. عالیهههههههههههه
مرسی از معرفیش

Mehdi-mv
09-03-2021, 23:26
آره دقیقا اینجوری به نظرم بهتر اومد یک کتاب و انتخاب کنیم تا بتونیم به یک توافق نظری برسیم و آمارمون پخش نشه. برای همین گفتم کتابها که میمونن باز هفته بعد میان توی نظر سنجی حمیدرضا جان. نظرتون؟


آره محمدرضا جان مثل اینکه دوستان با ۱۹شهریور اکی بودن برای همین میشه تا اونموقع بخونیدش و نظراتتون و به اشتراک بزارین.



نظر عالی هست مهدی جان ولی خب چه فرقی داره؟ قرار هست همه دوباره بخونن و نظرشون بدن؟ میتونیم ازین نظر شما اینجوری استفاده کنیم که هرکس نظرش و مینویسه اولش بگه دفعه چندمی هست که کتاب و میخونه. نظرتون؟

دوستان به نظرم چندتا قوانین برای تاپیک بزاریم بد نیست من چیزهایی که تا اینجا به ذهنم میرسه و خدمتتون میگم بقیه و استاد هم اگر مورد تاییدتون بود و نظر بهتری هم داشتید به اشتراک بزارید:

۱. برای فرمت بررسی کتاب طبق پستی که آقا حمیدرضا گذاشتن کتابها بررسی بشه. ایشون در اول هر هفته بعد انتخاب کتاب لطف میکنن پست مربوط به کتاب و با موضوع ((کتاب هفته x: نام کتاب)) میزارن. (موافقی حمیدرضا جان؟)
۲. ترجیحا هر سری یک کتاب معرفی کنید و خلاصه ای از کتابتون حتما معرفی کنید تا برای نظرسنجی آخر هفته دچار پراکندگی آرا نشیم. اگر خلاصه از کتاب موردنظرتون داخل پست نباشه کتاب در نظرسنجی شرکت داده نمیشه.
۳. اگر دیرتر وارد تاپیک میشید، روی پست مربوط به معرفی کتاب هفته نظرتون و ریپلای کنید.
۴. اگر در بررسی کتاب هفته شرکت داشته باشید و در آخر پستتون کتاب پیشنهادی و گذاشته باشید ، اون کتاب در نظرسنجی آخر هفته شرکت داده میشه.(فقط کتاب هفته جاری)
۵. اگر میخواید درباره موضوعی خارج از بحث کتابی معرفی کنید حتما به صورت کامل باشه و در تنظیمات اضافی،در عنوان مطلب حتما یادداشت کنید و در آخر هفته اینکار انجام بشه.
۶. برای قرار دادن پست برای بررسی کتاب حتما روی پست کتاب انتخاب شده هفته پاسخ با نقل قول بزارید.
۷. از قرار دادن فایل صوتی یا pdf کتاب خودداری کنید.
۸. کتابهای نظرسنجی شده برای مثال ۳مورد میشن در هفته ها آینده. برای اینکه همشون خونده بشن به نظرم کتابی اضافه نشه تا این کتابها تموم بشه بعد براساس کتابهای معرفی شده در این چند هفته که هر فرد نهایتا ۳ کتاب معرفی کرده، باز نظر سنجی میزاریم بین اونهایی که حداقل توسط ۲ نفر انتخاب شدن و چون هر سری نفری یک کتاب متفاوت معرفی کرده میتونیم ۴یا۵تا برترشون باز تویک نظرسنجی قرار بدیم که لیستمون هم طولانی نشه و سریع تموم بشه.
۹. در نظرسنجی مورد تکرار کتاب قبل هم هست که در صورت تمایل جمع به تکرارش میپردازیم.

دوستان ممنون میشم نظراتتون بگید اگر موافق یا مخالف هستید.

استاد برای قوانین و نظرسنجی کتاب داریم صحبت میکنیم. ممنون میشم بررسی کنید و نظرتون و بفرمایید. برای اسم تاپیک هم نظر من این هست که بزاریمش "کلوپ(کلاب)کتابخوانی آکادمی ویو". اگر موافق باشید حس یک کلاب کتابخوانی واقعی میگیریم. @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)


لینک نظرسنجی هفته:
کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform)



سلام سروش جان این قوانین و نکاتی که گفتی رو من کامل قبول دارم و به نظرم خیلی خیلی تو انتخاب درست بهمون کمک میکنه

ولی بازم نظرمو میگم چون خیلی جزِیه ولی کمک شایانی به انتخاب کتاب میکنه مثلا تو همین نظر سنجی که شما قرار دادین پاینش یه چک باکسی هم بزارین

که طرف بعد انتخاب کتاب پیشنهادیش مثلا اون پایین گذینه هم باشه که این کتابی که تیک زدم آیا خودم خوندم یا نه و تو انتخاب کتاب هم به نظرم یه کار دیگه هم میتونیم انجام بدیم

مثلا تو یه نظر سنجی یه فیلتری بزاریم که اولیت کتاب انتخابی که خونده شده بیشتر از کتاب های باشه که فقط پیشنهاد شده و طرف اونو نخونده

Soroosham
09-04-2021, 07:45
سلام سروش جان این قوانین و نکاتی که گفتی رو من کامل قبول دارم و به نظرم خیلی خیلی تو انتخاب درست بهمون کمک میکنه

ولی بازم نظرمو میگم چون خیلی جزِیه ولی کمک شایانی به انتخاب کتاب میکنه مثلا تو همین نظر سنجی که شما قرار دادین پاینش یه چک باکسی هم بزارین

که طرف بعد انتخاب کتاب پیشنهادیش مثلا اون پایین گذینه هم باشه که این کتابی که تیک زدم آیا خودم خوندم یا نه و تو انتخاب کتاب هم به نظرم یه کار دیگه هم میتونیم انجام بدیم

مثلا تو یه نظر سنجی یه فیلتری بزاریم که اولیت کتاب انتخابی که خونده شده بیشتر از کتاب های باشه که فقط پیشنهاد شده و طرف اونو نخونده

سلام مجدد مهدی جان :)
نظرتون عالی هست. این و دوست دیگمون هم نظرش و گفتم و داخل یکی از موارد اومد.
ما اینجا میخوایم همه تبادل نظر کنیم. مهم تبادل نظر هست. صددرصد خوندن بیشتر نکات بیشتری ازش به دست میاد ولی کسی که یکبار هم خونده دیدگاهی داره که صد درصد میتونه مفید باشه.
برای مورد دیگتون هم به مورد ۲ اضافه شد
اگر استاد موافقت کردن با همین فرمون میریم جلو :)

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

hasan14
09-04-2021, 15:35
سلام دوستان ممنونم بابت معرفی کتاب اثر مرکب
ب نظرم دارن هاردی با این کتاب معجزه کرده دمش گرم
خلاصه ک بخوام بگم در مورد این کتاب به خوانندش یه هدف میده و ی مسیر ک خودت باید بسازیش با اصلاح و عبور از محدودیت و جالب اینه تو هر زمینه از زندگی جواب میده
و اینکه اثر مرکب در جهت عکس هم جواب میده نکته مهمش اینه ک میگه چند هدف دنبال کنید رو کاغذ بنویسید.من وقتی چیزی خیلی مهم بود حتما باید انجامش میدادم وقتی بهم میگفتن یادم میرفت یه بار برای این ک یادم نره با انگشت ب شکل مجازی کف دستم نوشتم جالب بود ک انگار یه تصویر ازش داشتم یادم میموند و نیدونستم چرا اینجوریه .
همه ما ک اینجاییم یه هدف داریم که تریدر حرفه ای بشیم و این ک استاد تو یکی از مقالهاش گفتن تو فارکس باید حرفه ای بشی و اصلا حد وسط نداره
انتخاب رفتار برای این مسیر چه چیزی کمک میکنه یا ن برای من سخته و مطمعنم اینجا بهش میرسیم

ALX1370
09-06-2021, 13:50
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
من میخواستم کتاب معامله گر منظم اثر مارک داگلاس رو خرید اینترنتی کنم ولی نمیدونم کدوم مترجم ترجمش روانه
ممنون میشم راهنماییم کنین

sara.sat
09-07-2021, 04:32
سلام دوستان وقتتون بخیر

چون کتابی که برای مطالعه در این تاپیک معرفی شده بود کتاب اثر مرکب بود خواستم یک تجربه از خودم درباره این اثر مرکب ارایه بدم :
من قبل از آمدن به این آکادمی تجربه چندانی از بازار های مالی نداشتم .
همیشه وقتی به چارت نگاه میکردم با خودم میگفتم که اگه مثلا از اینجا با حجم مثلا 10 لات ( حجم های بالا ) وارد میشدم چقدر میتونستم سود کسب کنم ؟
اعداد بالا بود
ولی نسبت به ضررهاش هم آگاهی داشتنم و می دونستم با این حجم های بالا اگه معامله ذره ای خلاف جهت حرکت کنه خیلی زود حساب کال خواهد شد .
با این توصیفات من به دنبال نقطه زنی بودم و همین باعث میشد که موفقیت در این بازار رو کاری تقریبا نشدنی یا با درصد احتمال کم بدونم .
بعد از شرکت در دوره پرایس مدتی بعد در دوره فرکتالی هم شرکت کردم و فقط وبینار اول رو مشاهده کردم که استاد دهقان در اون وبینار یک تمرین به بچه ها ارایه دادن که تاثیر اثر مرکب رو نشون می داد .
من این تمرین رو انجام دادم و شگفت زده شدم .
از اونجا به بعد بود که این مشکلم به طور کامل و قطعی برطرف شد ؛ جوریکه وقتی یک نفر یک ترید با حجم بالا و میزان سود بالا به اشتراک میگذاشت کاملا برام بی معنی می اومد .
در کل آشنایی با تاثیر اثر مرکب نقطه عطفی برای من در حیطه این شغل شد .

در ادامه :
یک فایلی آماده کردم و خواستم با شما دوستان به اشتراک بذارم امیدوارم براتون مفید باشه .

یک فایل اکسل هست با دو بخش
162597

بخش اول :

مربوط به محاسبه حجم ورودی به مارکت جهت انجام معاملات هست .
کاری که باید انجام بدیم اینه که در کادر های مشخص شده ؛ موجودی بالانس ، درصد درگیری بالانس و حد ضرر به پوینت رو وارد کنیم .
نکته : برای محاسبه حجم ورودی ، این سه کادر کافی هست ولی برای استفاده از امکانات اضافی میتونید عدد TP رو هم وارد کنید ( به پوینت )
162601

به عنوان نمونه :

بالانس ما 167 دلار
درصد درگیری بالانس 3 درصد
استاپمون 20 پیپ و 4 پوینت
TP چهارده پیپ و 3 پوینت
162604


ستون شماره 1 :
بر اساس داده های ما ، حجم دقیق ورودی رو به دست می یاره و با توجه به این حجم ، اطلاعت میزان حد ضرر به دلار ، درصد حد ضرر ، میزان حد سود به دلار ، درصد حد سود و نسبت ریسک به ریوارد رو ارایه میده .
162613


ستون شماره 2 :
با توجه به اینکه تا دو رقم اعشار مجاز هستیم اعداد حجم ورودی رو وارد کنیم بنابراین به ناچار باید حجم ورودی دقیق به دست آمده را گرد کنیم .
این ستون برای این منظور طراحی شده :
162615

همانطور که می بینید حجم دقیق ورودی ما 0.0244558824 بود که گرد شدش میشه 0.02 که بالطبع این دو حجم درصد های متفاوتی ارایه میدن .
162604


نحوه گرد کردن : اگه سومین عدد اعشار از نصف پایین تر بود به عدد کوچکتر گرد میشه ولی اگه همین سومین عدد اعشار ، خود نصف و از نصف بالاتر بود به عدد بزرگتر گرد میشه .

یک مورد : اگر فایل ، حجم ورودی رو به عدد بزرگتر گرد کرد و شما خواستید اطلاعات عدد کوچکتر ( حجم کوچکتر یا هر حجمی ) رو به دست بیارید ، می تونید عددش رو به صورت دستی وارد کنید ولی سیوش نکنید تا تابعی که در فایل مورد استفاده قرار گرفته پاک نشه .


بخش دوم :

این بخش مربوط به موضوع بحث ما یعنی تاثیر اثر مرکب هست

اطلاعات زیر رو وارد میکنید :
بالانس
تعداد گام
درصد سود

مثلا : همین تمرین وبینار اول فرکتالی که استاد دهقان ارایه دادن
162625

این بخش علاوه بر بالانس مرکب شده ، اطلاعات دیگری همچون میزان سود خالص و درصد افزایش بالانس رو ارایه میده .

این فایل برای مشاهده تاثیر اثر مرکب هست وگرنه همینطور که استاد فرمودن این تمرین باید دستی و روی کاغذ انجام بشه .

مثالی دیگر:
162630


من این فایل رو بر اساس اطلاعاتی که از این دوره یاد گرفتم طراحی کردم و از اونجایی که برای من خیلی کاربردی هست خواستم با شما دوستان هم به اشتراک بزارم
همچنین اگه ایرادی و اشکالی در فایل می بینید خوشحال میشم بهم اطلاع بدید

ممنون بابت وقتی که گذاشتید

لینک دانلود فایل :
https://s18.picofile.com/file/8440364384/%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84_%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3% D8%A8%D9%87_%D8%A2%DA%A9%D8%A7%D8%AF%D9%85%DB%8C_% D9%88%DB%8C%D9%88.xlsx.html



سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
چقدر این فایل عالیه . واقعا ممنون. برای کسانی که از متاتریدر استفاده نمیکنند این فایل بسیار کمک کننده اس
بسیار ممنون از اشتراک گذاریش با ما

به نظرم این فایل بهتره توی تاپیک مربوط به خودش هم قرار بگیره . (دقیقا نمیدونم مربوط به کدوم تاپیک میشه: تاییک پلتفرم ها یا نمیدونم کجا واقعا)حتما استاد یا دوستان دیگه بهتر میدونن کجا باشه همگان میتونن ازش استفاده کنن

تشکر مجدد
ایام به کام

Soroosham
09-09-2021, 08:29
سلام دوستان

امیدوارم حالتون عالی باشه :)

طبق نظر جمع فردا روز انتخاب کتاب برای هفته آینده هست. ممنون میشم اگر میخواید توی این تبادل نظر شرکت کنید از لینک زیر کتاب موردنظرتون و انتخاب کنید.

کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeSV9PoS3jevjNIN-BqxWICq6A1yeKme9w1auzPzaYUQHjOtg/viewform)

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

پینوشت:
این نظرسنجی بسته شد و کتاب سایکوسایبرنتیک (روانشناسی تصویر ذهنی) اثر ماکسول مالتز انتخاب شد.

Soroosham
09-10-2021, 08:23
طبق نظر جمع فردا روز انتخاب کتاب برای هفته آینده هست. ممنون میشم اگر میخواید توی این تبادل نظر شرکت کنید از لینک زیر کتاب موردنظرتون و انتخاب کنید.


سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

نتیجه نظرسنجی این هفته و خدمتتون میفرستم.
۳۸ نفر داخل نظرسنجی شرکت داشتن که آرا به شکل زیر هست:
۱. سایکوسایبرنتیک (روانشناسی تصویر ذهنی) اثرماکسول مالتز ۱۴رای
۲. نیروی حال اثر اکهارت تول ۱۱ رای
۳. تکرار دوباره کتاب قبل (اثر مرکب اثر دارن هاردی) ۵ رای
۴. کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک و بیاندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هيل هردو ۴ رای

165194

کارهای اجراییش هم براساس توافق قبلی بین دوستان با آقا حمیدرضا عزیز که زحمت پست این هفته و بکشن و تاریخ برای بررسی کتاب این هفته بهمون بدن.
برای هفته های بعد هم لطف کنید پایین هر پست یک کتاب معرفی کنید و توضیحی دربارش بدید که آقا حمیدرضا گل پایین پستی که میزارن بعدا اسم کتابهاتون و ادیت بزنن.
برای نظرسنجی بعدی هم تکرار همین کتاب و ۳ کتاب قبل قرار میگیرن. اگر نظر دیگه ای هم دارید حتما بگید. @John D. Rockefeller (https://forum.academywave.com/member.php?u=1713)

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

mohamadrezasj
09-10-2021, 11:15
كتاب اثر مركب-- نويسنده دارن هاردي

برداشتي كه از اين كتاب داشتم اين است كه نظم و استمرار در كارها (هر چند كوچك) كليد موفقيت براي هر انساني است. نويسنده در اين كتاب خواننده را در برنامه ي روزانه اش به ترك عادت هاي بد و اضافه كردن عادت هاي خوبي كه در مسير موفقيت ما ميباشد دعوت كرده است. ديدگاه اين كتاب اين است كه شما با انجام كارهايي در روز كه در راستاي هدفتان است حتي با در نظر گرفتن زماني محدود ( مثلا نيم ساعت در روز) ميتوانيد بعد از مدت زماني اثر شگفت انگيز آن را ببينيد. البته شايد در ماه هاي اول شما تاثيري نبينيد و اين قضيه طبيعي است مثل يك قطاري است كه تا بتواند روي دور بيوفتد و شتاب بگيرد شايد طول بكشد ولي وقتي روي دور افتاد ديگه كار تمام است و شما ميتوانيد نتيجه ي زحماتتان را ببيينيد. اين كتاب پیشنهاد میدهد از رسانه و همچنین دوستاني كه شما را از مسیر هدفتان دور ميكند دوری کنید و به گسترش روابط با دوستانی که در راستای هدفتان هستند دعوت میکند. مطلب آخر هم متفاوت و خاص بودن در انجام کارها است. شاید شما بتوانید با کمی ایده پردازی جالب درحرفه تان کاملا خودتان را خاص تر و بهتر و ماندگار تر جلوه دهید و اثر بخشی فوق العاده آن استفاده کنید.

تاثیری که روی بنده داشت این است که سعی میکنم نظم رو بیشتر توی زندگیم بیارم و سعی کنم بیشتر برنامه هامو یادداشت کنم و به مطالبی که در بالا نوشتم پایبند باشم. در این راستا یک دفتر برنامه ریزی تهیه کردم که جالب بود و سعی میکنم هر روز دقیقتر و با برنامه تر جلو برم.
165345

سپاس از توجه شما

sara.sat
09-10-2021, 14:27
كتاب اثر مركب-- نويسنده دارن هاردي

برداشتي كه از اين كتاب داشتم اين است كه نظم و استمرار در كارها (هر چند كوچك) كليد موفقيت براي هر انساني است. نويسنده در اين كتاب خواننده را در برنامه ي روزانه اش به ترك عادت هاي بد و اضافه كردن عادت هاي خوبي كه در مسير موفقيت ما ميباشد دعوت كرده است. ديدگاه اين كتاب اين است كه شما با انجام كارهايي در روز كه در راستاي هدفتان است حتي با در نظر گرفتن زماني محدود ( مثلا نيم ساعت در روز) ميتوانيد بعد از مدت زماني اثر شگفت انگيز آن را ببينيد. البته شايد در ماه هاي اول شما تاثيري نبينيد و اين قضيه طبيعي است مثل يك قطاري است كه تا بتواند روي دور بيوفتد و شتاب بگيرد شايد طول بكشد ولي وقتي روي دور افتاد ديگه كار تمام است و شما ميتوانيد نتيجه ي زحماتتان را ببيينيد. اين كتاب پیشنهاد میدهد از رسانه و همچنین دوستاني كه شما را از مسیر هدفتان دور ميكند دوری کنید و به گسترش روابط با دوستانی که در راستای هدفتان هستند دعوت میکند. مطلب آخر هم متفاوت و خاص بودن در انجام کارها است. شاید شما بتوانید با کمی ایده پردازی جالب درحرفه تان کاملا خودتان را خاص تر و بهتر و ماندگار تر جلوه دهید و اثر بخشی فوق العاده آن استفاده کنید.

تاثیری که روی بنده داشت این است که سعی میکنم نظم رو بیشتر توی زندگیم بیارم و سعی کنم بیشتر برنامه هامو یادداشت کنم و به مطالبی که در بالا نوشتم پایبند باشم. در این راستا یک دفتر برنامه ریزی تهیه کردم که جالب بود و سعی میکنم هر روز دقیقتر و با برنامه تر جلو برم.
165345

سپاس از توجه شما



سلام
ممنون از اشتراک برداشتتون از کتاب با ما
این تصویر چقدر خوب بود
با اجازتون من هم ازش استفاده میکنم

موفق باشید

John D. Rockefeller
09-10-2021, 21:04
165592

کتاب : سایکوسایبرنتیک ( Psycho Cybernetics )
نویسنده : دکتر ماکسول مالتز ( Maxwell Maltz )

موضوع : موفقیت
تعداد صفحات : میانگین از 250 الی 300

مدت زمان مطالعه : یک ماه
از 20 شهریور 1400 تا 16 مهر 1400
( اگر زمان بیشتری نیاز شد ، زمان تغییر میکند )

نظر استاد امینو در مورد کتاب : @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
تجربیات دوستان : ( در اخر اپدیت میشود )



قوانین تاپیک : کلیک کنید (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=124487&viewfull=1#post124487)

کتاب های خوانده شده : اثر مرکب (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=118077&viewfull=1#post118077) + تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1WBcI2rUgsb6TNBkrIggs19WAfQEcKLvK/view?usp=sharing)

کتاب های پیشنهادی برای هفته های آینده با توجه به ارای گذشته :
نیروی حال اثر اکهارت تول ۱۱ رای
تکرار دوباره کتاب اثر مرکب اثر دارن هاردی ۵ رای
کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک و بیاندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هيل هردو ۴ رای
کتاب ایین دوست یابی اثر دیل کارنگی
کتاب انگشتان ثروت ساز اثر مارگارت.ام.لینچ



نحوه مطالعه این کتاب :

با توجه به اینکه نظرسنجی ها برابر شده 7-7
این کتاب رو به صورت فصل به فصل مطللعه میکنیم و نظراتمون رو قرار میدیم
برای مثال :

فصل یک : تصور از خود
نکات :
نظرم راجب این فصل :
تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
سوالاتم :
نتیجه :

در اخر هم یک جمع بندی نهایی خواهییم داشت.



اگر این فرمت فقط باعث شلوغی و بیهودگی شد
در کتاب بعدی حذف میشه
کتاب 15 فصل داره برای اینکه زمان کم نیاد میتونیم به صورت 4-4-4-3 مطلاعه کرد ولی اگر ببینیم خیلی فشرده و زمان کم هست ، زمان رو بیشتر میکنیم

Soroosham
09-11-2021, 07:33
165592

کتاب : سایکوسایبرنتیک ( Psycho Cybernetics )
نویسنده : دکتر ماکسول مالتز ( Maxwell Maltz )

موضوع : موفقیت
تعداد صفحات : میانگین از 250 الی 300

مدت زمان مطالعه : یک ماه
از 20 شهریور 1400 تا 16 مهر 1400
( اگر زمان بیشتری نیاز شد ، زمان تغییر میکند )

نظر استاد امینو در مورد کتاب : @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
تجربیات دوستان : ( در اخر اپدیت میشود )



قوانین تاپیک : کلیک کنید (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=124487&viewfull=1#post124487)

کتاب های خوانده شده : اثر مرکب (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=118077&viewfull=1#post118077) + تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1pZ3yiKJiB2WPZGv1Pw_lxb3QXmXK5wpw/view)

کتاب های پیشنهادی برای هفته های آینده با توجه به ارای گذشته :
نیروی حال اثر اکهارت تول ۱۱ رای
تکرار دوباره کتاب اثر مرکب اثر دارن هاردی ۵ رای
کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک و بیاندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هيل هردو ۴ رای
کتاب ایین دوست یابی اثر دیل کارنگی



دوستان یک نظری هم که داشتم اگر موافق باشید
چون کتاب ، کتاب نسبتا سنگینی هست و هر فصل خودش میتونه کتاب مجزا باشه در پایان هر فصل برداشت ، تبادل نظر و بحث داشته باشیم.


سلام حمیدرضا عزیز
امیدوارم حالت عالی باشه داداش:)
ممنون حمیدرضا جان
عالی بود پستت.
برای نظرت به نظرم خیلی بهم ریخته میشه و سرجمع باشه بهتره. ولی من موافق نظر جمعم.
ولی کلا تبادل نظر روی نظرات همدیگه کم هست و یک فکری به حال این بکنیم هم خوب میشه :confused: :D
نظرتون چیه؟

Ariyan
09-11-2021, 08:55
کتاب اثر مرکب
برداشت شخصی :

در ابتدا لازمه بگم این نظم و نگارش کتاب موجب جذابیت بیشتر برای خواننده میشه که با زبان ساده و شیوا نوشته شده و باعث میشه مطالب راحت تر درک بشه .

در کنار این موارد نویسنده جناب دارن هاردی خیلی زیبا بنظرم چشم مارو به حقایقی روشن میکنن که همه میدونیم و در اطرافمون دیدیم ولی نیاز هست که کسی به ما یادآوری کنه .
ما برای شروع هر کاری در مسیر اصلاح خودمون یا در مسیر موفقیت و رسیدن به اهدافمون بدنبال انجام کارهای بزرگ از ابتدای اون مطلب هستیم
مثلا تا الان ورزش نمی کردیم و حالا میخوایم حال جسمی و رسیدن به تناسب اندام رو به ناگاه با روزی 2 ساعت ورزش شروع کنیم و در اصطلاح میخوایم یهو کن فیکون کنیم . یا بقول استاد مویز نشده میخوایم انگور بشیم ( اگه درست گفته باشم ;) )
برای همینه که همیشه برای شروع بدنبال شنبه هایی هستیم که هرگز نمیان
و این کتاب بخوبی نشون میده برای موفقیت و برای رسیدن به اهداف کافیه از کارهای کم شروع کنیم و فقط باید بدونیم از همه چی مهمتر تعهد و استمرار داشتن در انجام اون کاره هرچند کوچک باشه و بعد مدتی تاثیرش بسیار بزرگ در زندگیمون حس خواهیم کرد
همینطور که یک بهمن میتونه از سر خوردن یه گوله برفی شروع بشه و بعد میدونیم چه اتفاقی میفته
همینطور پیشنهادات بسیار جالبی که میده نظیر اینکه اگر عادات بدی داریم در چه صورتی و چه شرایط باعث انجام اون کارها میشه سعی کنیم به اونها توجه کنیم و عادات جدید رو جایگزین کنیم .

کتاب فوق العاده ای بود و بنظرم بسیار نکات داره که آروم آروم باید در زندگیمون ازشون بهره ببریم و تمارین بسیار خوبی داره که به شدت روی رشد ما و راه رسیدن به اهدافمون و ایجاد انگیزه کمک میکنه .

سپاس از توجه شما

Ariyan
09-11-2021, 09:03
سلام حمیدرضا عزیز
امیدوارم حالت عالی باشه داداش:)
ممنون حمیدرضا جان
عالی بود پستت.
برای نظرت به نظرم خیلی بهم ریخته میشه و سرجمع باشه بهتره. ولی من موافق نظر جمعم.
ولی کلا تبادل نظر روی نظرات همدیگه کم هست و یک فکری به حال این بکنیم هم خوب میشه :confused: :D
نظرتون چیه؟



165592

کتاب : سایکوسایبرنتیک ( Psycho Cybernetics )
نویسنده : دکتر ماکسول مالتز ( Maxwell Maltz )

موضوع : موفقیت
تعداد صفحات : میانگین از 250 الی 300

مدت زمان مطالعه : یک ماه
از 20 شهریور 1400 تا 16 مهر 1400
( اگر زمان بیشتری نیاز شد ، زمان تغییر میکند )

نظر استاد امینو در مورد کتاب : @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
تجربیات دوستان : ( در اخر اپدیت میشود )



قوانین تاپیک : کلیک کنید (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=124487&viewfull=1#post124487)

کتاب های خوانده شده : اثر مرکب (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=118077&viewfull=1#post118077) + تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1pZ3yiKJiB2WPZGv1Pw_lxb3QXmXK5wpw/view)

کتاب های پیشنهادی برای هفته های آینده با توجه به ارای گذشته :
نیروی حال اثر اکهارت تول ۱۱ رای
تکرار دوباره کتاب اثر مرکب اثر دارن هاردی ۵ رای
کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک و بیاندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هيل هردو ۴ رای
کتاب ایین دوست یابی اثر دیل کارنگی



دوستان یک نظری هم که داشتم اگر موافق باشید
چون کتاب ، کتاب نسبتا سنگینی هست و هر فصل خودش میتونه کتاب مجزا باشه در پایان هر فصل برداشت ، تبادل نظر و بحث داشته باشیم.


درود سروش جان و حمید عزیز
من هم بنظرم کتاب رو کامل بخونیم و بعد نظر بدیم بهتره
چون فصل ها در تکمیل هم هستند و تیکه تیکه کردن کتاب بنظرم مثل تیکه تیکه کردن مارکت میمونه در نتیجه بصورت کلی برداشتمون رو بگیم بنظرم بهتر باشه .

mohamadrezasj
09-11-2021, 12:53
165592

کتاب : سایکوسایبرنتیک ( Psycho Cybernetics )
نویسنده : دکتر ماکسول مالتز ( Maxwell Maltz )

موضوع : موفقیت
تعداد صفحات : میانگین از 250 الی 300

مدت زمان مطالعه : یک ماه
از 20 شهریور 1400 تا 16 مهر 1400
( اگر زمان بیشتری نیاز شد ، زمان تغییر میکند )

نظر استاد امینو در مورد کتاب : @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
تجربیات دوستان : ( در اخر اپدیت میشود )



قوانین تاپیک : کلیک کنید (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=124487&viewfull=1#post124487)

کتاب های خوانده شده : اثر مرکب (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=118077&viewfull=1#post118077) + تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1pZ3yiKJiB2WPZGv1Pw_lxb3QXmXK5wpw/view)

کتاب های پیشنهادی برای هفته های آینده با توجه به ارای گذشته :
نیروی حال اثر اکهارت تول ۱۱ رای
تکرار دوباره کتاب اثر مرکب اثر دارن هاردی ۵ رای
کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک و بیاندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هيل هردو ۴ رای
کتاب ایین دوست یابی اثر دیل کارنگی



دوستان یک نظری هم که داشتم اگر موافق باشید
چون کتاب ، کتاب نسبتا سنگینی هست و هر فصل خودش میتونه کتاب مجزا باشه در پایان هر فصل برداشت ، تبادل نظر و بحث داشته باشیم.



سلام حمید رضا جان
تشکر بابت زحماتی که میکشید.
پیشنهاد خوبی است و میتونه بحث رو بیشتر کنه و روی تثبیت شدن یک فصل روی ذهنمون و بعد رفتن به فصل بعد کمک کنه. آریان جان یک جورایی درست میگن که فصل ها بعضی موقع ها بهم وصل هستن ولی قطعا یک مرز دارن که نویسنده توانست فصل بندی کند. میتونیم اول فصل به فصل نظر بزاریم و بحث کنیم و در آخر هم دید کلی خودمون رو بزاریم. Ariyan
سروش جان هم نظرشون تا یک جایی قبول دارم ولی اگر بخوایم بیشتر بحث کنیم شاید این فصل فصل کردن کمک کنه Soroosham

در کل هر دو خوب است.
یک کتاب هم برای EFT استاد معرفی کردند به نام "انگشتان ثروت ساز"، پیشنهاد میکنم اون هم به لیست کتاب ها اضافه کنیم.

ارادت

M.safari97
09-11-2021, 13:09
کتاب اثر مرکب
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد امینوی عزیز و همه دوستان.
من کتاب اثر مرکب رو چند ماه پیش خونده بودم و بعد از پایانش به خودم گفتم کتاب خیلی خوبی بود باید دوباره بخونمش که بعد چند وقت دیدم این تاپیک به وجود اومدو کتاب معرفی شدشم اثر مرکب بود و با اینکه خیلی مشغله داشتم این سه هفته گفتم باید این کتاب رو دوباره بخونم.
اولین چیزی که به من یک تلنگر زد قسمت اثر موجی بود.اینکه یک فرد با یکم دیر خوابیدن و غذای زیاد خوردن که به ظاهر فکر میکنیم چیز خاصی نیست و در سبک زندگی اکثر ما هم هست این دو مورد میتونه دچار چه مشکلات بزرگی بشه در همه ابعاد زندگیش از کاری گرفته تا زندگیه شخصی.
نکته بعدی که نظرم رو جلب کرد داستان استاد و شاگرد بود که نتیجه اش این بود عادت ها مثل درخت میمونن وقتی کوچیک باشن (عادت تازه)به راحتی میشه اونارو از ریشه در آورد اما هرچی یک عادت در ما تکرار بشه میشه مثل یک درخت تنومندی که ریشه دوونده تو زمین و شاید اصلا نشه تکونش داد.
نقطه قوتی که این کتاب داشت این بود که توصیه میکرد سعی کنید همه قسمت های زندگیتون رو با هم رشد بدین و میگفت مثلا مثل میلیاردری نشین که همه چی داره ولی هیچ کس رو نداره.
و مهمترین مساله کتاب داشتن صبر و ثابت قدمی در اهداف بود.توصیه همیشگیه استاد.هر هدفی نیازمند تلاش کردن و از اون مهمتر ثابت قدم بودن برای انجام کارهایی که مارو به اون اهداف میرسونه.
این کتاب خیلی نکات مهمه دیگه ای هم داشت مثل ندیدن اخبار تجدید نظر در ارتباط با افرادی که با اونا رفت و امد داریم و ... که اگر بخوام همرو بگم خیلی طولانی میشه.
به نظرم این کتاب مواقعی که انرژی آدم میوفته میتونه خیلی کمک کننده باشه و با هربار خوندش یک نکته جدید میتونیم یاد بگیریم.
ببخشید که پست طولانی شد.ممنون از استاد عزیز به خاطر ایجاد این تاپیک و تشکر از جناب حمیدرضا و سروشم و سرکار خانوم سارا که برای تکامل این تاپیک دارین وقت وانرژی میذارین.
بریم سراغ کتاب بعدی یعنی سایکوسایبرنتیک...:cool:

Soroosham
09-11-2021, 14:51
سلام حمید رضا جان
تشکر بابت زحماتی که میکشید.
پیشنهاد خوبی است و میتونه بحث رو بیشتر کنه و روی تثبیت شدن یک فصل روی ذهنمون و بعد رفتن به فصل بعد کمک کنه. آریان جان یک جورایی درست میگن که فصل ها بعضی موقع ها بهم وصل هستن ولی قطعا یک مرز دارن که نویسنده توانست فصل بندی کند. میتونیم اول فصل به فصل نظر بزاریم و بحث کنیم و در آخر هم دید کلی خودمون رو بزاریم. @Ariyan (https://forum.academywave.com/member.php?u=1950)
سروش جان هم نظرشون تا یک جایی قبول دارم ولی اگر بخوایم بیشتر بحث کنیم شاید این فصل فصل کردن کمک کنه @Soroosham (https://forum.academywave.com/member.php?u=1126)

در کل هر دو خوب است.
یک کتاب هم برای EFT استاد معرفی کردند به نام "انگشتان ثروت ساز"، پیشنهاد میکنم اون هم به لیست کتاب ها اضافه کنیم.

ارادت

سلام محمدرضا جان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
نظرتون عالی هست.
قسمت قوانین و که حمیدرضا جان تو پستشون تگ کردن . لطفا برای معرفی کتاب بخونید.
برای چی میگم خوب نیست؟ چون دقیقا تمرکز از روی پیوستگی مطالب از بین میره. کتاب حتی بعضی از تمریناتش بهم مرتبط هستن.
هدف از مطالعه گروهی اصلا چی هست؟ اینه که همه نظراتشون و کامل بیان بکنن و نقاطی که براشون جالب هست و به نظرشون میشه روش صحبت کرد یا دوست دارن دربارش بیشتر بدونن بولدترش کنن و تو جمع به اشتراک بزارن. وقتی هم چندین دید از خلاصه کتاب خونده میشه خودش باعث میشه عملا ما اون کتاب و انگار با دید دیگه خونده باشیم.
پس به نظرم تبادل نظر میتونه سازنده تر باشه.
نظرتون؟

John D. Rockefeller
09-11-2021, 14:57
درود سروش جان و حمید عزیز
من هم بنظرم کتاب رو کامل بخونیم و بعد نظر بدیم بهتره
چون فصل ها در تکمیل هم هستند و تیکه تیکه کردن کتاب بنظرم مثل تیکه تیکه کردن مارکت میمونه در نتیجه بصورت کلی برداشتمون رو بگیم بنظرم بهتر باشه .

سلام اقا ارین ( یا اریان شرمنده نمیدونم دقیق )
روز خوبی رو داشته باشید

نگاه کنید ما هم در فرمت اموزشی که داریم هر فایل برای یک مبحث اموزشی هست و اموزش ها در ادامه هم رو تکمیل میکنند
ولی اینکه در اخر یک برداشت نهایی رو بگیم این بحث و گفتگو بین بچه ها کم میشه
من به دنبال اون بحث و گفتگو هستم حالا اگر نظر و راهکاری دارید ممنون میشم به اشتراک بزارید.

موفق باشید.

John D. Rockefeller
09-11-2021, 15:02
سلام حمیدرضا عزیز
امیدوارم حالت عالی باشه داداش:)
ممنون حمیدرضا جان
عالی بود پستت.
برای نظرت به نظرم خیلی بهم ریخته میشه و سرجمع باشه بهتره. ولی من موافق نظر جمعم.
ولی کلا تبادل نظر روی نظرات همدیگه کم هست و یک فکری به حال این بکنیم هم خوب میشه :confused: :D
نظرتون چیه؟

سلام اقا سروش عزیز
حالتون عالی باشه

دقیقا مثلا برای این کتاب اثر مرکب ما رسما بررسی نداشتیم و فقط نظرات خودمون رو گفتیم
ولی به نظرم اگر اخر هر فصل رو بیام برداشت هامون رو بگیم و سوالاتمون رو به اشتراک بزاریم
هم نظراتمون دقیق تر میشه و هم گفتگو بین اعضا زیاد میشه

هر چی فکر کردم که این تبادل نظر زیاد بشه این راهکار به عقل ناقصم رسید
اگر دوستان راهکار دیگه داشته باشند و به اشتراک بزارند ممنون میشم.

Soroosham
09-11-2021, 15:11
سلام اقا سروش عزیز
حالتون عالی باشه

دقیقا مثلا برای این کتاب اثر مرکب ما رسما بررسی نداشتیم و فقط نظرات خودمون رو گفتیم
ولی به نظرم اگر اخر هر فصل رو بیام برداشت هامون رو بگیم و سوالاتمون رو به اشتراک بزاریم
هم نظراتمون دقیق تر میشه و هم گفتگو بین اعضا زیاد میشه

هر چی فکر کردم که این تبادل نظر زیاد بشه این راهکار به عقل ناقصم رسید
اگر دوستان راهکار دیگه داشته باشند و به اشتراک بزارند ممنون میشم.

به نظر منم یک روز برای جمع بندی بزاریم و همه از همدیگه نظر بپرسن عالی میشه. یعنی کسانی که اشتراک نظر داشتن.
به نظرم عالی میشه.

John D. Rockefeller
09-11-2021, 15:21
به نظر منم یک روز برای جمع بندی بزاریم و همه از همدیگه نظر بپرسن عالی میشه. یعنی کسانی که اشتراک نظر داشتن.
به نظرم عالی میشه.

سروش جان اخه ببین کتاب نزدیک به 300 صفحه اس
( کتابی که من خریدم سایکوسایبرنتیک جدید هست و 300 صفحه است )
خب در یک پست حالا هر چقدر هم دوستان زحمت بکشند روی یک پست نمیتونند همه برداشت هاشون رو قرار بدند
بعد اینکه خب برای همه مقدور نیست در یک روز همه انلاین باشند و بتونند مشارکت داشته باشند.

در این یک ماه مثلا تاپیک تا اخرای روز سکوته و بعد در اخر ( تا الان نزدیکی به 10 نفر فکر کنم باشیم که در این تاپیک فعالیت دارند )
10 تا برداشت قرار داده میشه و تموم میشه

ولی اینکه هر فصل بیام بررسی کنیم و قرار بدیم
( کتاب نزدیک به 14-15 تا فصل داره )
اینکه بیام هر روز برداشت های دوستان از فصول مختلف رو بخونیم خب بررسی ها ، برداشت ها ، خلاصه ها و تجربیات دقیق تر میشه و در اخر هم میتونیم اون دید کلی رو از کتاب بیام بگیم.

Soroosham
09-11-2021, 15:45
سروش جان اخه ببین کتاب نزدیک به 300 صفحه اس
( کتابی که من خریدم سایکوسایبرنتیک جدید هست و 300 صفحه است )
خب در یک پست حالا هر چقدر هم دوستان زحمت بکشند روی یک پست نمیتونند همه برداشت هاشون رو قرار بدند
بعد اینکه خب برای همه مقدور نیست در یک روز همه انلاین باشند و بتونند مشارکت داشته باشند.

در این یک ماه مثلا تاپیک تا اخرای روز سکوته و بعد در اخر ( تا الان نزدیکی به 10 نفر فکر کنم باشیم که در این تاپیک فعالیت دارند )
10 تا برداشت قرار داده میشه و تموم میشه

ولی اینکه هر فصل بیام بررسی کنیم و قرار بدیم
( کتاب نزدیک به 14-15 تا فصل داره )
اینکه بیام هر روز برداشت های دوستان از فصول مختلف رو بخونیم خب بررسی ها ، برداشت ها ، خلاصه ها و تجربیات دقیق تر میشه و در اخر هم میتونیم اون دید کلی رو از کتاب بیام بگیم.

اکثر کتاب ها و این کتاب پیوستگی دارن.
میتونیم به جای یک روز خب یک هفته تبادل نظر میشه گذاشت.
این کتاب و شروع کنین خودتون متوجه پیوستگیش میشین.
خب اسم اینکاری که میکنیم هم رو تاپیک هست دیگه :) خلاصه.
نیازی نیست همشو بگیم. بازم میگم چون طرز فکرها فرق داره خودش نکات خوبی میشه. لازم نیست خیلی حساس شد به نظرم.
ولی بازم با نظر جمع موافقم. بقیه دوستان هم بیان نظرشون بگن عالی میشه.
خیلی خودتون درگیر مسایل حاشیش نکنین. شاید مثلا من لازم باشه یک کتاب و ۵بار بخونم، بفهمم. میخونم و میام نظرمو میگم. :d

mohamadrezasj
09-11-2021, 16:08
سلام محمدرضا جان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
نظرتون عالی هست.
قسمت قوانین و که حمیدرضا جان تو پستشون تگ کردن . لطفا برای معرفی کتاب بخونید.
برای چی میگم خوب نیست؟ چون دقیقا تمرکز از روی پیوستگی مطالب از بین میره. کتاب حتی بعضی از تمریناتش بهم مرتبط هستن.
هدف از مطالعه گروهی اصلا چی هست؟ اینه که همه نظراتشون و کامل بیان بکنن و نقاطی که براشون جالب هست و به نظرشون میشه روش صحبت کرد یا دوست دارن دربارش بیشتر بدونن بولدترش کنن و تو جمع به اشتراک بزارن. وقتی هم چندین دید از خلاصه کتاب خونده میشه خودش باعث میشه عملا ما اون کتاب و انگار با دید دیگه خونده باشیم.
پس به نظرم تبادل نظر میتونه سازنده تر باشه.
نظرتون؟


سروش جان اخه ببین کتاب نزدیک به 300 صفحه اس
( کتابی که من خریدم سایکوسایبرنتیک جدید هست و 300 صفحه است )
خب در یک پست حالا هر چقدر هم دوستان زحمت بکشند روی یک پست نمیتونند همه برداشت هاشون رو قرار بدند
بعد اینکه خب برای همه مقدور نیست در یک روز همه انلاین باشند و بتونند مشارکت داشته باشند.

در این یک ماه مثلا تاپیک تا اخرای روز سکوته و بعد در اخر ( تا الان نزدیکی به 10 نفر فکر کنم باشیم که در این تاپیک فعالیت دارند )
10 تا برداشت قرار داده میشه و تموم میشه

ولی اینکه هر فصل بیام بررسی کنیم و قرار بدیم
( کتاب نزدیک به 14-15 تا فصل داره )
اینکه بیام هر روز برداشت های دوستان از فصول مختلف رو بخونیم خب بررسی ها ، برداشت ها ، خلاصه ها و تجربیات دقیق تر میشه و در اخر هم میتونیم اون دید کلی رو از کتاب بیام بگیم.


سلام مجدد سروش جان. ارادتمند
ممنون از نظر خوبتون.
واقعیت نظرم به نظر حمید رضا جان نزدیک تره. وقتی استاد میگن 3 تا کتاب برای 3 سال کافیه به ذهنم میرسه ما چقققدرر باید تمرکز بیشتری کنیم روی یک کتاب انجام بدیم و بحث و گفتگوی بیشتری داشته باشیم ...

Soroosham
09-11-2021, 16:14
سلام مجدد سروش جان. ارادتمند
ممنون از نظر خوبتون.
واقعیت نظرم به نظر حمید رضا جان نزدیک تره. وقتی استاد میگن 3 تا کتاب برای 3 سال کافیه به ذهنم میرسه ما چقققدرر باید تمرکز بیشتری کنیم روی یک کتاب انجام بدیم و بحث و گفتگوی بیشتری داشته باشیم ...

دقیقا قبول دارم.
من این صحبت استاد و میدونین چجوری استفاده میکنم؟
۱کتاب و هرروز صبح میخونم تا ۴۰بارم برسم.
عصر یک ساعت کتاب جدید
شب هم یک کتاب خارج از مباحث روانشناسی و غیره.
حتی دنبال اینم که بتونم بیشترش کنم :) ما سالی ۱۰تا کتاب بخونیم خوشبینانه از ۲۰ سالگی هم شروع کرده باشیم و تا ۹۰ سال هم عمر کنیم ۱۰۰۰تا کتابم نمیخونیم :) حرفم این نیست که دانش بیهوده جمع کنیم. حرفم تخصصی شدن هست.
چجوری منیج میکنمش؟ با زودتر بیدار شدنم و برنامه نوشتن.
برای همین بازم رو نظر خودم هستم چون من تونستم اکی کنمش. پس حرف استادم کاملا درست و عملی هست.

John D. Rockefeller
09-11-2021, 17:18
دقیقا قبول دارم.
من این صحبت استاد و میدونین چجوری استفاده میکنم؟
۱کتاب و هرروز صبح میخونم تا ۴۰بارم برسم.
عصر یک ساعت کتاب جدید
شب هم یک کتاب خارج از مباحث روانشناسی و غیره.
حتی دنبال اینم که بتونم بیشترش کنم :) ما سالی ۱۰تا کتاب بخونیم خوشبینانه از ۲۰ سالگی هم شروع کرده باشیم و تا ۹۰ سال هم عمر کنیم ۱۰۰۰تا کتابم نمیخونیم :) حرفم این نیست که دانش بیهوده جمع کنیم. حرفم تخصصی شدن هست.
چجوری منیج میکنمش؟ با زودتر بیدار شدنم و برنامه نوشتن.
برای همین بازم رو نظر خودم هستم چون من تونستم اکی کنمش. پس حرف استادم کاملا درست و عملی هست.

سروش جان لازم نیست اخه 1000 تا کتاب خوند
اصلا در مورد یک حرفه نهایت 100 تا کتاب خوب وجود داشته باشه
یعنی اگر بخواید در 3 تا حرفه استاد بشید نهایت 300 تا کتاب لازمه
با صرف 10 سال اگر همه کتاب های موجود در اون زمینه رو بخونید شما یک متخصص در اون حرفه هستید
همین کتاب اثر مرکب رو مرجع خودمون قرار بدیم و اصولش پیروی کنیم نیاز به کتاب دیگه نیست و میشه به موفقیت رسید

اگر اکثریت کتاب های موفقیت رو خونده باشید میبینید در نهایت همشون به چیز های شبیه به اشاره کردند ولی فقط اسامی مختلفی قرار دادند
چون گفتید هزار تا کتاب بهتره از این جمله هم یاد کنیم که
1000 تا کتابو 1 بار نخونیم
1 کتاب 1000 بار بخونیم
و باهمون 1 کتاب میشه به موفقیت رسید:rolleyes:
با اینکه فرمودید 1 هفته رو برای بررسی قرار بدیم خوبه
ولی خب 3 هفته تاپیک سوتو کوره:D من نظرم اینه که با هر روز با این مسایل درگیر باشیم و فکر کنیم
این کتاب رو من دوباره خونده بودم ( پارسال ) و کتابی بشدت فوق العاده و نیاز به زمان داره تا بشه اصولی که گفته شده رو پیاده کرد
بعضی از قسمت هاییش رو من حتی درک نکردم و این تاپیک میتونه راهنمای خوبی باشه

باز اگر لطف کنید به سبک نظر سنجی گشذته در گوگل داک ، یک نظر سنجی قرار بدیم یا در همینجا به اجماع برسیم عالی میشه
و اگر هم دیدییم این فرمت خوب نیست و باعث شلوغ شدن تاپییک فقط میشه
ما هم اصلاح مسیر میدیم و هی فرمت رو بهتر میکنیم.

Soroosham
09-11-2021, 17:31
سروش جان لازم نیست اخه 1000 تا کتاب خوند
اصلا در مورد یک حرفه نهایت 100 تا کتاب خوب وجود داشته باشه
یعنی اگر بخواید در 3 تا حرفه استاد بشید نهایت 300 تا کتاب لازمه
با صرف 10 سال اگر همه کتاب های موجود در اون زمینه رو بخونید شما یک متخصص در اون حرفه هستید
همین کتاب اثر مرکب رو مرجع خودمون قرار بدیم و اصولش پیروی کنیم نیاز به کتاب دیگه نیست و میشه به موفقیت رسید

اگر اکثریت کتاب های موفقیت رو خونده باشید میبینید در نهایت همشون به چیز های شبیه به اشاره کردند ولی فقط اسامی مختلفی قرار دادند
چون گفتید هزار تا کتاب بهتره از این جمله هم یاد کنیم که
1000 تا کتابو 1 بار نخونیم
1 کتاب 1000 بار بخونیم
و باهمون 1 کتاب میشه به موفقیت رسید:rolleyes:
با اینکه فرمودید 1 هفته رو برای بررسی قرار بدیم خوبه
ولی خب 3 هفته تاپیک سوتو کوره:D من نظرم اینه که با هر روز با این مسایل درگیر باشیم و فکر کنیم
این کتاب رو من دوباره خونده بودم ( پارسال ) و کتابی بشدت فوق العاده و نیاز به زمان داره تا بشه اصولی که گفته شده رو پیاده کرد
بعضی از قسمت هاییش رو من حتی درک نکردم و این تاپیک میتونه راهنمای خوبی باشه

باز اگر لطف کنید به سبک نظر سنجی گشذته در گوگل داک ، یک نظر سنجی قرار بدیم یا در همینجا به اجماع برسیم عالی میشه
و اگر هم دیدییم این فرمت خوب نیست و باعث شلوغ شدن تاپییک فقط میشه
ما هم اصلاح مسیر میدیم و هی فرمت رو بهتر میکنیم.

نیازها باهم فرق دارن حمیدرضا جان.
من مثال زدم تا عمق موضوع حرفم درک بشه.
دقیقا حرف شما هم درسته.
فکر کنم برنامه ای که گفتم و متوجه نشدین. دوست داشتین دوباره بخونیدش تا متوجه بشین محدودیت کاملا ذهنی هست و نیازی به داستان اضافه نداره :o
دقیقا حرف خود شما که نیازی نیست برای تخصص توی کاری ۱۰۰۰تا کتاب خوند. من برای نیاز خودم میخونم. تخصص و برای خودم تقسیم میکنمش ;) مدیریت زمان.
سکوت و سکون خیلی خوبه اتفاقا خیلی جاها :) ولی این سکوت به خاطر هماهنگی هامون بود دیگه. داشتیم باهم به نظر میرسیدیم. به نظرم کیفیت و کمیت کنار همدیگه باشه میتونه خوب باشه داداش. برای دفعه بعد هم چون الان چارچوب داریم میتونیم با سرعت خوب ببرمیش جلو.
من صرفا گفتم تو پست اولم هم که نظر شخصیم و گفتم . تابع نظر جمعم عزیز.
روی جشم الان اکی میکنمش. تایم نظرسنجی تا فردا شب خوبه؟

John D. Rockefeller
09-11-2021, 17:39
نیازها باهم فرق دارن حمیدرضا جان.
من مثال زدم تا عمق موضوع حرفم درک بشه.
دقیقا حرف شما هم درسته.
فکر کنم برنامه ای که گفتم و متوجه نشدین. دوست داشتین دوباره بخونیدش تا متوجه بشین محدودیت کاملا ذهنی هست و نیازی به داستان اضافه نداره :o
دقیقا حرف خود شما که نیازی نیست برای تخصص توی کاری ۱۰۰۰تا کتاب خوند. من برای نیاز خودم میخونم. تخصص و برای خودم تقسیم میکنمش ;) مدیریت زمان.
سکوت و سکون خیلی خوبه اتفاقا خیلی جاها :) ولی این سکوت به خاطر هماهنگی هامون بود دیگه. داشتیم باهم به نظر میرسیدیم. به نظرم کیفیت و کمیت کنار همدیگه باشه میتونه خوب باشه داداش. برای دفعه بعد هم چون الان چارچوب داریم میتونیم با سرعت خوب ببرمیش جلو.
من صرفا گفتم تو پست اولم هم که نظر شخصیم و گفتم . تابع نظر جمعم عزیز.
روی جشم الان اکی میکنمش. تایم نظرسنجی تا فردا شب خوبه؟

خیلی ممنون اگر زحمتی نیست
بله فکر کنم خوب باشه و دوستانی هم که در کتاب اثر مرکب فعالیت کردند رو هم اگر تک کنید خیلی عالی میشه .

بازم تشکر.

Soroosham
09-11-2021, 17:44
سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

دوستان ممنون میشم تو نظرسنجی زیر شرکت کنید و نظراتتون و بفرمایید.
در صورتی که گزینه سایر و انتخاب میکنید لطفا روش خودتون و در تاپیک و در ریپلای به همین پست اعلام کنید.

کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdBstkE6dZIKvWNuCn3v76vZxYuK3o4PFHzvxV0JZWJ JPs_6w/viewform?usp=sf_link)

تا فردا شب مهلت پاسخ هست.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

Ariyan
09-11-2021, 18:00
سلام اقا ارین ( یا اریان شرمنده نمیدونم دقیق )
روز خوبی رو داشته باشید

نگاه کنید ما هم در فرمت اموزشی که داریم هر فایل برای یک مبحث اموزشی هست و اموزش ها در ادامه هم رو تکمیل میکنند
ولی اینکه در اخر یک برداشت نهایی رو بگیم این بحث و گفتگو بین بچه ها کم میشه
من به دنبال اون بحث و گفتگو هستم حالا اگر نظر و راهکاری دارید ممنون میشم به اشتراک بزارید.

موفق باشید.


به نظر منم یک روز برای جمع بندی بزاریم و همه از همدیگه نظر بپرسن عالی میشه. یعنی کسانی که اشتراک نظر داشتن.
به نظرم عالی میشه.


سلام مجدد سروش جان. ارادتمند
ممنون از نظر خوبتون.
واقعیت نظرم به نظر حمید رضا جان نزدیک تره. وقتی استاد میگن 3 تا کتاب برای 3 سال کافیه به ذهنم میرسه ما چقققدرر باید تمرکز بیشتری کنیم روی یک کتاب انجام بدیم و بحث و گفتگوی بیشتری داشته باشیم ...

سلام مجدد دوستان عزیزم
من فکر میکنم همونطور که استاد هم امروز کفتن روی کتابهایی که میخونیم بیشتر وقت بذاریم عالی باشه
میتونیم زمان خوندن کتاب سایکو سایبرنتیک رو بکنیم دوماهه یا سه ماهه
و همچنان بنظرم فصل فصل خوندن و نظرات رو گفتن موجب بهم ریختگی تاپیک میشه
و میتونیم در این تایم 2ماهه یا هر چند ماهه که بنظرتون خوبه راجب کتاب قبلی صحبت کنیم
این باعث میشه دوستان جدید الورود به تاپیک هم ترقیب به مشارکت بشن تا اینکه بگن خب خیلی گذشته از کتاب اثر مرکب دیگه چه نظری بدم
و بنظرم تاپیک خلوت باشه و بشه خیلی خوب از مطالبش استفاده کرد خیلی بهتر از شلوغیه که حوصله این رو نداشته باشیم که همه پست هارو چک کنیم .

در نتیجه میتونیم تو این مدت باز هم نظر دیگران رو راجبه کتاب قبلی داشته باشیم بهمراه تجربه هایی که بدست میاریم و راه های مناسبی که امتحان کردیم رو با هم به اشتراک بذاریم و موجب مانا شدن اثرات کتاب ها در ذهنمون میشه .
اما بنظرم اگه مثل تاپیک تمرین اینجا شلوغ بشه از نظرات ، کارایی و کاربردش رو از دست میده

میتونیم استاد هم منشن کنیم و از تجربه ایشون هم بهره مند بشیم

John D. Rockefeller
09-11-2021, 19:28
سلام مجدد دوستان عزیزم
من فکر میکنم همونطور که استاد هم امروز کفتن روی کتابهایی که میخونیم بیشتر وقت بذاریم عالی باشه
میتونیم زمان خوندن کتاب سایکو سایبرنتیک رو بکنیم دوماهه یا سه ماهه
و همچنان بنظرم فصل فصل خوندن و نظرات رو گفتن موجب بهم ریختگی تاپیک میشه
و میتونیم در این تایم 2ماهه یا هر چند ماهه که بنظرتون خوبه راجب کتاب قبلی صحبت کنیم
این باعث میشه دوستان جدید الورود به تاپیک هم ترقیب به مشارکت بشن تا اینکه بگن خب خیلی گذشته از کتاب اثر مرکب دیگه چه نظری بدم
و بنظرم تاپیک خلوت باشه و بشه خیلی خوب از مطالبش استفاده کرد خیلی بهتر از شلوغیه که حوصله این رو نداشته باشیم که همه پست هارو چک کنیم .

در نتیجه میتونیم تو این مدت باز هم نظر دیگران رو راجبه کتاب قبلی داشته باشیم بهمراه تجربه هایی که بدست میاریم و راه های مناسبی که امتحان کردیم رو با هم به اشتراک بذاریم و موجب مانا شدن اثرات کتاب ها در ذهنمون میشه .
اما بنظرم اگه مثل تاپیک تمرین اینجا شلوغ بشه از نظرات ، کارایی و کاربردش رو از دست میده

میتونیم استاد هم منشن کنیم و از تجربه ایشون هم بهره مند بشیم

سلامی دوباره

خب مثلا در این یک ماهه اگر دوستان بیاد لا به لای نظرات سایکوسایبرنتیک ، این خودش میتونه یه شلوغی باشه و اکثرا در یک موضوع هستیم ولی اون پست برای کتاب قبلی هست
ولی در نظرسنجی که گذاشتیم کتاب های گذشته رو هم میتونیم قرار بدیم
از لحاظ زمان من با شما موافق هستم

و اینکه فرمودید باعث شولغی تاپیک میشه
من اینطوری در نظر گرفتم که کتاب سایکوسایبرنتیک اگر یک دوره باشه
و هر فصل میتونه یه تمرین باشه و باید درکش کنیم تا بتونیم به مطلب بعدی بریم ، پس بهتره مثل دوره پرایس هر فصل رو تمرین کنیم تا به تسلط برسیم و در اخر یک جمع بندی داشته باشیم.

در کتابی که ماه پیش میخوندم کتاب بهترین سال زندگی شما اثر دارن هاردی
در ابتدای کتاب گفته بود فرمت این کتاب اینظوری هست تا تمرین هایی که داده شدی رو انجام نداید حتی اگر 1 ماه هم طول کشید به فصل بعدی نرید چون فصل ها پله پله قرار داده شده
گفتم اگر هر کتاب رو اینطوری پیش ببریم احتماالا خوب باشه

حالا اقا سروش زحمت کشیدن نظرسنجی رو قرار دادند ، دیگه هرچی جمع موافق باشند عمل میکنیم

استاد رو هم در چند پست منشن کردم در این تاپیک ولی پاسخی نداند:(
amino

Soroosham
09-12-2021, 20:40
سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

دوستان ممنون میشم تو نظرسنجی زیر شرکت کنید و نظراتتون و بفرمایید.
در صورتی که گزینه سایر و انتخاب میکنید لطفا روش خودتون و در تاپیک و در ریپلای به همین پست اعلام کنید.

کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdBstkE6dZIKvWNuCn3v76vZxYuK3o4PFHzvxV0JZWJ JPs_6w/viewform?usp=sf_link)

تا فردا شب مهلت پاسخ هست.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

سلام دوستان امیدوارم حالتون عالی باشه :)

تا اینجا کلا ۸ نفر شرکت کردن تو نظرسنجی و نتیجه هردو مورد برابر هست.
لطفا تو نظرسنجی شرکت کنید و یک گزینه و فقط انتخاب کنین.
فردا صبح برای نتیجه بهتر نتایج ارسال میشه.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

sara.sat
09-13-2021, 04:26
سلام به همه دوستان کتاب دوست
امیدوارم حالتون خوب باشه
میخاستم منم نظرم رو بگم شاید بنظرتون خوب باشه . امیدوارم دیر نشده باشه واسه گفتن نظرم.(چقدر نظر نظر کردم:cool:)

من به شخصه کتاب سایکوسیبرنتیک رو شاید بیش از 10 بار تا الان خوندم. همه جاهای خیلی خیلی خوبش رو هایلایت کردم(میگم خیلی خیلی خوب چون همه کتاب خوب هست و بعضی جاها واقعا عالی)
اینکه بخاهیم کل کتاب رو در یک پست بگنجونیم از دید من پست بسیار طولانی میشه و از حوصله جمع خارج
اینکه بخاهیم هر فصل جداگانه باشه بنطرم بازم خیلی کند هست و چندان مفید نیست
حالا چکنیم؟؟
از دید من 2 کار میشه کرد
1 هر فصل رو یه تعداد مثلا دو یا سه نفر از دوستان کامل مطالغه کنن و خلاصه مفیدشو با بقیه به اشتراک بزارن (البته که همه کل کتاب رو میخونن ولی مثلا من موظف میشم که فصل خاصی رو بهتر و بیشتر مطالغه کنم تا بتونم با دوستان به اشتراک بزارم)
2- مثلا اگر 1 ماه برای یک کتاب زمان گذاشته میشه بیایم اون کتاب رو تقسیم به 4 کنیم و به هر هفته چند فصل میفته که اون فصل ها توسط اعضا خونده میشه و نظرات به اشتراک گذاشته میشه (اعضا جدید هم میتونن نظرشون رودر مورد فصل مورد بررسی هفته به اشتراک بزارن)

این نظرمن بود و در نظر سنجی هم شرکت کردم
من هم مثل همه اعضا تابع نظر جمع هستم

Soroosham
09-13-2021, 07:40
سلام به همه دوستان کتاب دوست
امیدوارم حالتون خوب باشه
میخاستم منم نظرم رو بگم شاید بنظرتون خوب باشه . امیدوارم دیر نشده باشه واسه گفتن نظرم.(چقدر نظر نظر کردم:cool:)

من به شخصه کتاب سایکوسیبرنتیک رو شاید بیش از 10 بار تا الان خوندم. همه جاهای خیلی خیلی خوبش رو هایلایت کردم(میگم خیلی خیلی خوب چون همه کتاب خوب هست و بعضی جاها واقعا عالی)
اینکه بخاهیم کل کتاب رو در یک پست بگنجونیم از دید من پست بسیار طولانی میشه و از حوصله جمع خارج
اینکه بخاهیم هر فصل جداگانه باشه بنطرم بازم خیلی کند هست و چندان مفید نیست
حالا چکنیم؟؟
از دید من 2 کار میشه کرد
1 هر فصل رو یه تعداد مثلا دو یا سه نفر از دوستان کامل مطالغه کنن و خلاصه مفیدشو با بقیه به اشتراک بزارن (البته که همه کل کتاب رو میخونن ولی مثلا من موظف میشم که فصل خاصی رو بهتر و بیشتر مطالغه کنم تا بتونم با دوستان به اشتراک بزارم)
2- مثلا اگر 1 ماه برای یک کتاب زمان گذاشته میشه بیایم اون کتاب رو تقسیم به 4 کنیم و به هر هفته چند فصل میفته که اون فصل ها توسط اعضا خونده میشه و نظرات به اشتراک گذاشته میشه (اعضا جدید هم میتونن نظرشون رودر مورد فصل مورد بررسی هفته به اشتراک بزارن)

این نظرمن بود و در نظر سنجی هم شرکت کردم
من هم مثل همه اعضا تابع نظر جمع هستم

سلام سرکار خانم سارا
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
ممنونم برای نظر عالیتون.
یک مشکلی که داره این هست که اینجوری همه کتاب و کامل نمیخونن و به خلاصه ها بسنده میکنن.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

Soroosham
09-13-2021, 07:53
فردا صبح برای نتیجه بهتر نتایج ارسال میشه.


سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
نتایج بازهم برابر شد.
۱۴ نفر در نظرسنجی شرکت داشتن.
166627

به شخص به نظرم خیلی داریم الکی پیچیده میکنیم همه چیو :D
زروند کلی مشخص هست و لازم نیست بخوایم اینقدر گیج بشیم. هدف اصلی تو اسم تاپیک هست. پس همون و دنبال بکنیم. لازم نیست به نظرم خیلی بخوایم توش حساسیت اضافی به خرج بدیم.
هرکسی خودش و بهتر میشناسه و میتونه تصمیم بهتری برای خودش بگیره. اصول مشخصه دیگه :D

من به نظرم هر دو حالت خوبن. هردو هم کاربردهای خودشون دارن. هردو خوبی و بدی دارن. ولی چون هدف داریم به نظرم اغراق داریم میکنیم :p
من رای خودمو عوض میکنم میارم روی حالت بررسی فصل به فصل. ولی بیاین ازینجا به بعد دیگه اینقدر پیچیدش نکنیم ;)

کتاب ۱۵ فصل هست و برای اینکه تو یک ماه جمع بشه میتونیم هفته اول ۴ فصل و ۳ هفته بعد ۳ فصل بخونیم و نظراتمون و اول هر هفته به اشتراک بزاریم.(هر ۱شنبه اشتراک گزاری نظرات) در آخرین هفته جمع بندی کل کتاب هم بکنیم.
برای فقط ۱ فصل خوندن یک کتاب برای هر هفته وقت خیلی زیادی هست و ۴ماه طول میکشه و پیوستگی مطالب از بین میره... اما در آخر همه این خلاصه ها باز خلاصه بشن و کل کتاب و خلاصشو بگیم به نظرم باگ این حالت و رفع میکنه. چون شما خلاصه یک فیلم و مثلا بخواید به یک نفر بگید نمیاید که سکانس به سکانس خلاصه کنین!خلاصه کلش و میگید. اگر هم همین حالت هم به نظرتون خوبه بازم ۱شنبه باشه که نه ترید داشته باشیم نه وبینار.
اینجوری نه خیلی سرمون شلوغ میشه نه درگیر میشیم. بیشتر بخوایم بخونیم بیشتر درگیر میشیم. کمترم بخونیم که پیوستگی مطالب از بین میره.
لطفا حمیدرضا جان ادیت بزنین تایم و تعداد فصلها برای هفته اول تا همین ۱شنبه. ممنونم ازت. لطفا مشخص هم کنین کدوم حالت که از همین امروز شروع کنیم. @John D. Rockefeller (https://forum.academywave.com/member.php?u=1713)



شاد و پر از انرژی های مثبت باشین دوستان

John D. Rockefeller
09-13-2021, 15:03
سلام به همه دوستان کتاب دوست
امیدوارم حالتون خوب باشه
میخاستم منم نظرم رو بگم شاید بنظرتون خوب باشه . امیدوارم دیر نشده باشه واسه گفتن نظرم.(چقدر نظر نظر کردم:cool:)

من به شخصه کتاب سایکوسیبرنتیک رو شاید بیش از 10 بار تا الان خوندم. همه جاهای خیلی خیلی خوبش رو هایلایت کردم(میگم خیلی خیلی خوب چون همه کتاب خوب هست و بعضی جاها واقعا عالی)
اینکه بخاهیم کل کتاب رو در یک پست بگنجونیم از دید من پست بسیار طولانی میشه و از حوصله جمع خارج
اینکه بخاهیم هر فصل جداگانه باشه بنطرم بازم خیلی کند هست و چندان مفید نیست
حالا چکنیم؟؟
از دید من 2 کار میشه کرد
1 هر فصل رو یه تعداد مثلا دو یا سه نفر از دوستان کامل مطالغه کنن و خلاصه مفیدشو با بقیه به اشتراک بزارن (البته که همه کل کتاب رو میخونن ولی مثلا من موظف میشم که فصل خاصی رو بهتر و بیشتر مطالغه کنم تا بتونم با دوستان به اشتراک بزارم)
2- مثلا اگر 1 ماه برای یک کتاب زمان گذاشته میشه بیایم اون کتاب رو تقسیم به 4 کنیم و به هر هفته چند فصل میفته که اون فصل ها توسط اعضا خونده میشه و نظرات به اشتراک گذاشته میشه (اعضا جدید هم میتونن نظرشون رودر مورد فصل مورد بررسی هفته به اشتراک بزارن)

این نظرمن بود و در نظر سنجی هم شرکت کردم
من هم مثل همه اعضا تابع نظر جمع هستم

سلام سرکار خانوم سارا
حالتون عالی باشه

مشکل این دو حالتی رو که فرمودید
بزرگترین مشکلش اینکه اگر من این فصل رو مطالعه کنم با توجه به نیاز هایی که داریم از اون فصل برداشت میکنم ولی اگر یه فرد دیگه اون فصل رو مطالعه کنه
باتوجه به نیازهای خودش از اون فصل برداشت میکنه
برداشتی که من از اینکه خودم بخونم پس خیلی بهتر و برام مفید تره

اینجا با دیدگاه های دیگران هم مواجه میشیم تا برداشت های دیگران رو هم بخوینم و به جنبه های که این کتاب داشته پی ببریم.





سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
نتایج بازهم برابر شد.
۱۴ نفر در نظرسنجی شرکت داشتن.
166627

به شخص به نظرم خیلی داریم الکی پیچیده میکنیم همه چیو :D
زروند کلی مشخص هست و لازم نیست بخوایم اینقدر گیج بشیم. هدف اصلی تو اسم تاپیک هست. پس همون و دنبال بکنیم. لازم نیست به نظرم خیلی بخوایم توش حساسیت اضافی به خرج بدیم.
هرکسی خودش و بهتر میشناسه و میتونه تصمیم بهتری برای خودش بگیره. اصول مشخصه دیگه :D

من به نظرم هر دو حالت خوبن. هردو هم کاربردهای خودشون دارن. هردو خوبی و بدی دارن. ولی چون هدف داریم به نظرم اغراق داریم میکنیم :p
من رای خودمو عوض میکنم میارم روی حالت بررسی فصل به فصل. ولی بیاین ازینجا به بعد دیگه اینقدر پیچیدش نکنیم ;)

کتاب ۱۵ فصل هست و برای اینکه تو یک ماه جمع بشه میتونیم هفته اول ۴ فصل و ۳ هفته بعد ۳ فصل بخونیم و نظراتمون و اول هر هفته به اشتراک بزاریم.(هر ۱شنبه اشتراک گزاری نظرات) در آخرین هفته جمع بندی کل کتاب هم بکنیم.
برای فقط ۱ فصل خوندن یک کتاب برای هر هفته وقت خیلی زیادی هست و ۴ماه طول میکشه و پیوستگی مطالب از بین میره... اما در آخر همه این خلاصه ها باز خلاصه بشن و کل کتاب و خلاصشو بگیم به نظرم باگ این حالت و رفع میکنه. چون شما خلاصه یک فیلم و مثلا بخواید به یک نفر بگید نمیاید که سکانس به سکانس خلاصه کنین!خلاصه کلش و میگید. اگر هم همین حالت هم به نظرتون خوبه بازم ۱شنبه باشه که نه ترید داشته باشیم نه وبینار.
اینجوری نه خیلی سرمون شلوغ میشه نه درگیر میشیم. بیشتر بخوایم بخونیم بیشتر درگیر میشیم. کمترم بخونیم که پیوستگی مطالب از بین میره.
لطفا حمیدرضا جان ادیت بزنین تایم و تعداد فصلها برای هفته اول تا همین ۱شنبه. ممنونم ازت. لطفا مشخص هم کنین کدوم حالت که از همین امروز شروع کنیم. @John D. Rockefeller (https://forum.academywave.com/member.php?u=1713)



شاد و پر از انرژی های مثبت باشین دوستان


سلام اقا سروش عزیز
حالتون عالی باشه

بازم مساوی شد که :D
تشکر از زحماتی که کشیدید
ولی با اجازه شما و دوستان من فرمت رو فصل به فصل گذاشتم
( در پست هم ذکر کردم که اگر بیهوده بود در کتاب بعدی حذف میشه این فرمت )

پست رو هم اپدیت کردم (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=127866&viewfull=1#post127866) .

موفق باشید.

sara.sat
09-14-2021, 06:42
165592

کتاب : سایکوسایبرنتیک ( Psycho Cybernetics )
نویسنده : دکتر ماکسول مالتز ( Maxwell Maltz )

موضوع : موفقیت
تعداد صفحات : میانگین از 250 الی 300

مدت زمان مطالعه : یک ماه
از 20 شهریور 1400 تا 16 مهر 1400
( اگر زمان بیشتری نیاز شد ، زمان تغییر میکند )

نظر استاد امینو در مورد کتاب : @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)
تجربیات دوستان : ( در اخر اپدیت میشود )



قوانین تاپیک : کلیک کنید (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=124487&viewfull=1#post124487)

کتاب های خوانده شده : اثر مرکب (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=118077&viewfull=1#post118077) + تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1WBcI2rUgsb6TNBkrIggs19WAfQEcKLvK/view?usp=sharing)

کتاب های پیشنهادی برای هفته های آینده با توجه به ارای گذشته :
نیروی حال اثر اکهارت تول ۱۱ رای
تکرار دوباره کتاب اثر مرکب اثر دارن هاردی ۵ رای
کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیک و بیاندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هيل هردو ۴ رای
کتاب ایین دوست یابی اثر دیل کارنگی
کتاب انگشتان ثروت ساز اثر مارگارت.ام.لینچ



نحوه مطالعه این کتاب :

با توجه به اینکه نظرسنجی ها برابر شده 7-7
این کتاب رو به صورت فصل به فصل مطللعه میکنیم و نظراتمون رو قرار میدیم
برای مثال :

فصل یک : تصور از خود
نکات :
نظرم راجب این فصل :
تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
سوالاتم :
نتیجه :

در اخر هم یک جمع بندی نهایی خواهییم داشت.



اگر این فرمت فقط باعث شلوغی و بیهودگی شد
در کتاب بعدی حذف میشه
کتاب 15 فصل داره برای اینکه زمان کم نیاد میتونیم به صورت 4-4-4-3 مطلاعه کرد ولی اگر ببینیم خیلی فشرده و زمان کم هست ، زمان رو بیشتر میکنیم







سلام
ممنونم از زحمتی که میکشید
به نظرم برای هر فصل بیایم خلاصه و برداشت خودمون رو بگیم و در پایان طبق فرمت شما یک پست بزاریم و کل کتاب رو خلاصه کنیم


در نهایت من میخام در ابتدا از پیشگفتار و مقدمه شروع کنم

به نام خدا
مقدمه
اصل موضوع کتاب در رابطه با سلامت روان هست. اینکه اگر با شناخت کامل عادتهای غلطمون، اونها را تبدیل به عادات خوب کنیم میتونیم تاثیرات مطلبوش رو روی رابطه با خودمان، با کار و اطرافیانمان ببینیم
وقتی تصویر ذهنی سالمی در خود ایجادکنیم میتوانیم آرامش را و سلامت را در درون خود پیدا کنیم. مصداق شعر حافظ که میفرمایند :" سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وانچه خود داشت (دقت شود که میفرمایند آنچه خود داشت) ر بیگانه تمنا میکرد"
پس ما برای رسیدن به همه خاسته هامون به چیزی یا کسی غیر از خودمان نیاز نداریم.
نطر شخصی من : خداوند متعال در قران میفرمایند: الیس الله بکاف عبده ، یعنی بدان که من برای بنده ام کافی ام. و همین:cool:

در پیشگفتار گفته شده که با مطالعه این کتاب و انجام تمرین های ساده اش میتونید زندگی خود را تغییر بدید
کتاب از زبان پزشک جراح پلاستیکی است که برای بهبود هر چه بهتر بیمارانش تلاش میکنه و به نتایجی در علم نوپای سیبرنتیک که حاصل تلاش فیزیکدانان و ریاضی دانان هست؛ رسیده و میگه که روانشاسان در این زمینه جواب درستی نداشته اند در صورتیکه سیبرنتیک تحولی در روانشاسی ایجاد کرده و ایشون اعتبار مجدد حکمت الاهی را در علم دیده
در این کتاب با چگونگی استفاده از این دانش آشنا میشیم و میفهمیم که تصویر ذهنی مایه اصلی شخصیت و رفتار و حدود فضایل انسان را تعیین میکنه و نشان میده که چه کاری از ما ساخته اس و چه کاری ساخته نیست!!!!
رمز کار در تجربه کردن است . تعییر تصویر ذهنی تنها از طریق عمل و تجربه حاصل میشه. میزان اعتمادبنفس یا بی تکلیفی امروز ما حاصل تجربه ای است که کرده ایم،حاصل یادگیری اندیشمندانه نیست!
کشفیات علمی در زمینه روانشانسی بالینی به ما این امکارن را داده که از تجربه کردن به عنوان یک روش مستقیم و کنترل شده برای تغییر استفاده کنیم که تجربه حقیقی و واقعی ممکنه معلم بسیار بسیار سخت گیر و بی رحمی باشه و بخاد پوستمون رو بکنه;)
این کتاب را باید تجربه کرد. ببببباید تجربه کرد.تنها برای خواندن نیست وقتی تجربه میکنید تغییرات سلولی جدید و انگاره های عصبی در بخش خاکستری مغز شما بوجودمیاد. چنانچه میخاهید حداکثر استفاده را از این کتاب ببرید از تمریناتش غافل نشید و بصورت منظم انجام بدید و پس از 21 روز قضاوت کنید که در چه سطحی از موفقیت موردنظرتون هستید.


فصل اول

این فصل در رابطه با تصویر ذهنی و چگونگی تغییر تصویر صحبت میکنه . اینکه تصویز ذهنی مهمترین کشف روانشانسی در قرن حاضر هست.
هرکدام از ما از گذشته و از کودکی هامون زا شکست و ناکامی ها و از پیروزیها و موفقیت هامون در تمام مراحل زندگی یکسری تجربیاتی داریم که باعث شده در ذهن خود یک خویش (یا تصویری از خویش) بسازیم و هروقت باوری در ما شکل میگیره وارد این تصویر میشه.
همه اعمال واحساسات و رفتار و حتی تواناییهامون بر اساس همین تصویر ذهنی که خودمان برای خودمان ساخته ایم (بصورت آگاهانه یا ناآگاه) حالت میگیره. و نکته بسیار مهم اینه که مبتونیم این تصویر ذهنی رو تغییر بدیم:cool:
وبرای این تغییر نه کسی بیش از اندازه کم سن و سال هست نه کسی بیش از اندازه پیر یا از کار افتاده.
باید بدونیم که بدون تغییر تصویر ذهنی ،تفکر مثبت هیچ کاربردی نداره
یعنی اگر میشنوید یا خودتون به این نتیجه رسیدید که قانون جذب فایده نداره؛ عمل نمیکنه! در واقع بخاطر اینه که تصویر درستی از خود نداریم. وقتی تصویر از خویش تغییر کنه و تصویر مناسب جایگزین بشه تغییرات خیلی ساده و بدون ناراحتی ایجاد میشن. مثالهای زیادی در این رابطه داخل کتاب گفته شده که میتونید مطالغه بفرمایید
از وقتی یک جراح پلاستیک میفهمه که با تغییر در ظاهر فرد میتونه تصویر ذهنی شخص رو تغییر بده متوجه میشه که بعضی زخم ها با جراجی روی روان شخص هم تاثیر مطلوب میزاره اما گاهی پیش میاد که بعضی از زخم ها غرور افرین هستن و بودنشون به شخص احساس غرور میده و نباید جراحی بشه یا گاهی پیش میاد که برخی انسان ها توهم زشتی دارن از چهرشون و حتی با جراحی هم اون تصویر مخرب درست نمیشه
و به این نتیجه میرسه که تصویر ذهنی مخرج مشترک و تعیین کننده تمام نمونه های ناکامی و موفقیت هست. همونطور که در رابطه با برنامه ریزی برای زندگی بهتر و نگرش جدید علم به ذهن نیمه هوشیار سخن میگه و در فصل های بعد خواهیم دید که روشی را معرفی میکنه که شامل ایجاد تصویر ذهنی خلاق - تجربه کردن خلاق - و ایجاد انگارهای جدید واکنش خودکار به کمک عمل کردن action out و وانمودسازی action asif است



غذرخاهی میکنم طولانی شد. چندین بار خلاصه کردم ولی واقعا نتونستم بیش از این خلاصه اش کنم
توی وبینار اول یا دوم درست خاطرم نیست، استاد در رابطه با همین مسایل صحبت هایی فرمودن که بسیار تکمیل کننده و مفید هست
روز خوش

Mr. & Mrs. hatami
09-14-2021, 15:05
سلام
ممنونم از زحمتی که میکشید
به نظرم برای هر فصل بیایم خلاصه و برداشت خودمون رو بگیم و در پایان طبق فرمت شما یک پست بزاریم و کل کتاب رو خلاصه کنیم


در نهایت من میخام در ابتدا از پیشگفتار و مقدمه شروع کنم


به نام خدا
مقدمه
اصل موضوع کتاب در رابطه با سلامت روان هست. اینکه اگر با شناخت کامل عادتهای غلطمون، اونها را تبدیل به عادات خوب کنیم میتونیم تاثیرات مطلبوش رو روی رابطه با خودمان، با کار و اطرافیانمان ببینیم
وقتی تصویر ذهنی سالمی در خود ایجادکنیم میتوانیم آرامش را و سلامت را در درون خود پیدا کنیم. مصداق شعر حافظ که میفرمایند :" سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وانچه خود داشت (دقت شود که میفرمایند آنچه خود داشت) ر بیگانه تمنا میکرد"
پس ما برای رسیدن به همه خاسته هامون به چیزی یا کسی غیر از خودمان نیاز نداریم.
نطر شخصی من : خداوند متعال در قران میفرمایند: الیس الله بکاف عبده ، یعنی بدان که من برای بنده ام کافی ام. و همین:cool:

در پیشگفتار گفته شده که با مطالعه این کتاب و انجام تمرین های ساده اش میتونید زندگی خود را تغییر بدید
کتاب از زبان پزشک جراح پلاستیکی است که برای بهبود هر چه بهتر بیمارانش تلاش میکنه و به نتایجی در علم نوپای سیبرنتیک که حاصل تلاش فیزیکدانان و ریاضی دانان هست؛ رسیده و میگه که روانشاسان در این زمینه جواب درستی نداشته اند در صورتیکه سیبرنتیک تحولی در روانشاسی ایجاد کرده و ایشون اعتبار مجدد حکمت الاهی را در علم دیده
در این کتاب با چگونگی استفاده از این دانش آشنا میشیم و میفهمیم که تصویر ذهنی مایه اصلی شخصیت و رفتار و حدود فضایل انسان را تعیین میکنه و نشان میده که چه کاری از ما ساخته اس و چه کاری ساخته نیست!!!!
رمز کار در تجربه کردن است . تعییر تصویر ذهنی تنها از طریق عمل و تجربه حاصل میشه. میزان اعتمادبنفس یا بی تکلیفی امروز ما حاصل تجربه ای است که کرده ایم،حاصل یادگیری اندیشمندانه نیست!
کشفیات علمی در زمینه روانشانسی بالینی به ما این امکارن را داده که از تجربه کردن به عنوان یک روش مستقیم و کنترل شده برای تغییر استفاده کنیم که تجربه حقیقی و واقعی ممکنه معلم بسیار بسیار سخت گیر و بی رحمی باشه و بخاد پوستمون رو بکنه;)
این کتاب را باید تجربه کرد. ببببباید تجربه کرد.تنها برای خواندن نیست وقتی تجربه میکنید تغییرات سلولی جدید و انگاره های عصبی در بخش خاکستری مغز شما بوجودمیاد. چنانچه میخاهید حداکثر استفاده را از این کتاب ببرید از تمریناتش غافل نشید و بصورت منظم انجام بدید و پس از 21 روز قضاوت کنید که در چه سطحی از موفقیت موردنظرتون هستید.


فصل اول

این فصل در رابطه با تصویر ذهنی و چگونگی تغییر تصویر صحبت میکنه . اینکه تصویز ذهنی مهمترین کشف روانشانسی در قرن حاضر هست.
هرکدام از ما از گذشته و از کودکی هامون زا شکست و ناکامی ها و از پیروزیها و موفقیت هامون در تمام مراحل زندگی یکسری تجربیاتی داریم که باعث شده در ذهن خود یک خویش (یا تصویری از خویش) بسازیم و هروقت باوری در ما شکل میگیره وارد این تصویر میشه.
همه اعمال واحساسات و رفتار و حتی تواناییهامون بر اساس همین تصویر ذهنی که خودمان برای خودمان ساخته ایم (بصورت آگاهانه یا ناآگاه) حالت میگیره. و نکته بسیار مهم اینه که مبتونیم این تصویر ذهنی رو تغییر بدیم:cool:
وبرای این تغییر نه کسی بیش از اندازه کم سن و سال هست نه کسی بیش از اندازه پیر یا از کار افتاده.
باید بدونیم که بدون تغییر تصویر ذهنی ،تفکر مثبت هیچ کاربردی نداره
یعنی اگر میشنوید یا خودتون به این نتیجه رسیدید که قانون جذب فایده نداره؛ عمل نمیکنه! در واقع بخاطر اینه که تصویر درستی از خود نداریم. وقتی تصویر از خویش تغییر کنه و تصویر مناسب جایگزین بشه تغییرات خیلی ساده و بدون ناراحتی ایجاد میشن. مثالهای زیادی در این رابطه داخل کتاب گفته شده که میتونید مطالغه بفرمایید
از وقتی یک جراح پلاستیک میفهمه که با تغییر در ظاهر فرد میتونه تصویر ذهنی شخص رو تغییر بده متوجه میشه که بعضی زخم ها با جراجی روی روان شخص هم تاثیر مطلوب میزاره اما گاهی پیش میاد که بعضی از زخم ها غرور افرین هستن و بودنشون به شخص احساس غرور میده و نباید جراحی بشه یا گاهی پیش میاد که برخی انسان ها توهم زشتی دارن از چهرشون و حتی با جراحی هم اون تصویر مخرب درست نمیشه
و به این نتیجه میرسه که تصویر ذهنی مخرج مشترک و تعیین کننده تمام نمونه های ناکامی و موفقیت هست. همونطور که در رابطه با برنامه ریزی برای زندگی بهتر و نگرش جدید علم به ذهن نیمه هوشیار سخن میگه و در فصل های بعد خواهیم دید که روشی را معرفی میکنه که شامل ایجاد تصویر ذهنی خلاق - تجربه کردن خلاق - و ایجاد انگارهای جدید واکنش خودکار به کمک عمل کردن action out و وانمودسازی action asif است



غذرخاهی میکنم طولانی شد. چندین بار خلاصه کردم ولی واقعا نتونستم بیش از این خلاصه اش کنم
توی وبینار اول یا دوم درست خاطرم نیست، استاد در رابطه با همین مسایل صحبت هایی فرمودن که بسیار تکمیل کننده و مفید هست
روز خوش

عرض ادب واحترام

اول تشکر میکنم و دوم هم اینکه چقدر فصل به فصل جلو رفت خوب هست و میتونه خیلی مفید واقع بشه.از همه دوستان هم که در این راستا تلاش کردن قدردانی میکنم.

Mr. & Mrs. hatami
09-17-2021, 00:15
عرض ادب و احترام
کتاب سایکوسایبرنتیک (فصل اول)
تصور از خود:کلید شما برای زندگی بدون مرز
این فصل در مورد قدرت اصلی هر شخص صحبت میکنه. و اون چیزی نیست جز خود شخص که اگر بخواد میتونه خودش رو یک انسان معمولی و جزو اون 95 درصد بدونه و هر چقدر عوامل بیرونی بخوان این شخص رو نجات بدهند در نهایت موفق نخواهند شد.ما برای خود محدودیت های زیادی بوجود اوردیم ،توسط اطرافیان خانواده و... که از روز تولد شروع میشه، مثل مذهب،اسم و وقتی کمی بزرگ تر میشیم چیزهای بزرگ تری به ما تحمیل میشه که اگر درست و کار امد باش میتونه باعث موفقعیت ما بشه، و اگر اشتباه باش میتونیم با ایجاد اعتماد به نفس و یک تصور خوب و واقع گرایانه از خود به موفقعیت برسیم.پس گام اول اینکه خودمون رو بشناسیم و شروع کنیم به ساختن خودی بهتر قوی تر دانا تر.
و در مورد اینکه ما میتوانیم این کار رو انجام بدهیم(ایجاد تصور از خود)،اگر می توانید به خاطر بسپارید،نگران نباشید،یا بند کفش های تان را ببندید،میتوانید با سایکوسایبرنتیک نیز پیشرفت کنید.
هدف کل روان درمانی ها ایجاد عزت نفس است، یعنی تصور بیمار ... تصور از خود شما مهم است پس تصور از خود خوبی تشکیل دهید.
در مورد استعدادهای طبیعی یا ژنیتیک یک جمله ای جالب داره (تربیت ، و نه طبیعت مبنای موفقعیت است).
ودر اخر نسخه ای خیلی خوبی برای خواننده داره و میگه هر تصوری که برای اینده خود در نظر دارید،دنبال افرادی باشید که تصور شما رو زندگی میکنند.

با تشکر

sara.sat
09-17-2021, 11:52
سلام
روز بخیر

ادامه پست مربوط به کتاب سایکوسیبرنتیک
خلاصه فصل 2

در این فصل در رابطه با این هست که چگونه مکانیزم موفقیت را در خودمان پیدا کنیم. حقیقتی که به زمان نگارش کتاب گفته شده تا ده سال پیش دانشمندان اطلاعی از قصد و منظور و هدفمندی مغز و دستگاه عصبی انسان نداشتند و نمی دانستند که چگونه هدف مشخصی را دنبال میکند. و تمام اطلاعاتشون از علم در صورتی صحیح بود که سر انسان با پوشال و پنبه پر شده باشد:D
اما وقتی تصمیم به ساخت مغز الکترونیک گرفتند ناگزیر بودن که اصول اولیه را کشف کنند واین سوال مطرح شد که عایا مغز انسان هم همانطور کار میکند؟؟؟
به اعتقاد بسیاری از دانشمندان ؛ این بود که پروردگار جهان در آفرینش انسان او را مجهز به سرو مکانیسمی بسیار عالی تر و شگفت انگیز تر از هر مغز و سیستم هدایت کننده دیگری کرده.:cool:

1- غریزه موفقیت چیست؟ نظام هدایت درون در شکل های ساده تر حیات به صورت غریزی وجود دارد و آنها نمیتوانند هدف های خود را تغیین کنید بهتر بگویم هدفهایشان از قبل تعیین شده. ولی در انسان بسیار عالی تر و پیچیده تر می باشد. انسان قوه تخیل دارد یعنی به عبارتی ما تنها مخلوق نیستیم؛ خالق هم هستیم. که در این زمینه متفکران بزرگی صحبت هایی کرده اند نظیر اینکه قوه تخیل انسان خداگونه است.

2- چگونه کار میکند؟ شما ماشین نیستید ولی کشفیات علم سیبرنتیک می گوید که مغز و دستگاه عصبی انسان یک سیستم هدف جوی مکانیکی است. که خودبخود در جهت رسیدن به هدفهاش باعث ایجاد واکنش مناسب میشود

3- شکل های متدواول سرو مکانیزم: دوحالت وجود دارد. یکی اینکه هدف مشخص است و درخواست رسیدن به هدف مدنظر میباشد و دوم اینکه یافتن خود هدف مطرح میشود (جایگاه هدف نامعلوم است) و اینکه اینکار چگونه بصورت خودکار در مغر ما انجام میگیرد به این شکل است که در مورد محدوده هدف اطلاعاتی داریم؛ در مسیر هدف حرکت کرده؛ اشتباهات اصلاح شده و اصلاحات صورت میگیرد؛ بعد از آن با فراموش کردن اشتباهات و به جا ماندن واکنش های صحیح عادت شکل میگیردو در نهایت در زمان و مکان مناسب ؛ به هدف مورد نظر میرسیم. در رابطه با توانایی رسیدن به هدف اینگونه ذکر میشود که "کارتان را بکنید، توانایی انجامش به دنبال آن می آید"

به اعتقاد دانشمندان تا آینده ای قابل پیش بینی قابلیت خلق اپراتور وجود ندارد و تنها میتوانند کامپیوتر بسازند.
یکی از بخش های مهم این فصل این قسمت هست که میگوید انسانها دارای مغر مشترک هستند (همان آگاهی کلی ) که میتونه بسیار خلاقانه عمل کنه. حقیقت این است که انسان دارای حافظه شخصی و همزمان دارای حافظه ای هست که دکتر راین اون رو به نام سای نامگذاری کرده که در حریان رسیدن به هدف مکانیزم خلاق شما هم به اطلاعات ذخیره شده در ذهن جهانی می افزاید.
خالق همه مخلوقاتش را برای موفق شدن خلق کرده، هر انسانی به قدرتی بزرگتر از خود دسترسی دارد و بزرگ و کوچک هم مطرح نیست.

sara.sat
09-17-2021, 12:03
فصل سوم

این فصل در رابطه با قوه تخیل صحبت میکنه و اینکه نخستین راهنمای مکانیزم موفقیت هست

قوه تخیل ما (وقتی در مورد موضوعی یا هدفی فکر میکنیم و یا خیالپردازی میکنیم) بسیار زیاد در زندگی ما تاثیر گزار هست. پس باید خیلی خیلی مراقب افکارمون باشیم. از جزیی ترین مسایل مثل احساسمون به چهره یا جسممون تا مسایل اساسی تر مثل اهداف و آرزوهامون. باید بدانیم که به چی داریم فکر میکنیم و چگونه ؟! چی توی تصوراتمون، توی خیالاتمون داره جولان میده؟ و این موضوع اونقدر جدی هست که اگر در کاری موفق هستیم یا شکست میخوریم مسببش اراده نیست؛ " خیال " است:o
مغز و دستگاه عصبی انسان به شیوه ای ساخته شده که بطور کاملا خودکار و مناسب در مقابل مسایل و مشکلات محیط واکنش نشان میدهد. در کتاب هم مثالهای بسیار خوبی در این رابطه ذکر شده.
عمل و احساس شما به شکل حقیفی اشیا کاری ندارد؛ بلکه از تصویری که از اون شی در ذهن ساخته شده اون شی رو میشناسه. خوب حالا که میدانیم اینطور است چرا در رابطه با خودمان از آن استفاده مطلوب نکنیم؟ چرا خودمان را موفق تصور نکنیم؟ اگر قبول کنیم که اعمال و احساسات و رفتار ما نتیجه تصویر ذهنی ماست؛نقش روانشناسی در تغییر شخصیت به وضوح مشخص میشود.اینکار به خاطر این هست که سیستم عصبی ما تفاوت بین تجربه خیالی و تجربه واقعی را تمیز نمی دهد. اگر تصور کنیم کاری را داریم به شکلی خاص انجام میدیم تقریبا مثل این است که آن کار را داریم در واقعیت انجام میدیم.
تمرین ذهنی؛ تاکید میکنم تمرین ذهنی کمک موثری است. از آن غافل نشوید. این تمرین میتواند از شما یک قهرمان بسازد؛ میتواند فروشنده موفق بسازد، شغل بهتر برایتان بیابد؛ شما را نوازنده پیانو یا قهرمان گلف کند ویا هرچیزی که در ذهن شما تصویر میشود.
جان کلام این است : برای انجام موفق عمل باید تصویر ذهنی واضح از آن داشته باشید؛ با جزییات بسیار. مردان و زنان موفق زیادی مدتهاست که تصویر ذهنی دارند و تمرین نمایشی انجام میدهند و به موفقیت دست پیدا میکنند. اینکار جادو نیست اما جادو میکند.
علم سیبرنتیک پرده از نتایج شگفت انگیز تصویر ذهنی برداشته. ما ماشین نیستیم؛ راننده ماشین هستیم. و تنها در یک جهت میتوانیم حرکت کنیم. به سمت هدف موردنظرمان. به سمت موفقیت.
به جای همه نگرانی ها و اضطراب ها و اشکالات و اشتباهات احتمالی کافی است تصور کنید ؛ با ذهنی مثبت.
اینکار هرگز به معنی دست از تلاش برداشتن نیست، بلکه کوشش باید در جهت رسیدن به هدف باشد.
به کمک این مکانیسم میتوانید بهترین "خویش" خود باشید.
این تازه آغاز کار است. تصویر دهنی قویترین نیروی درون شماست. نباید خود را کم بپندارید. خود را ارزان به شکست نفروشید.
حال چکونه راه درست را تشخیص بدهیم؟؟ اینجاست که روانشناس هم دست به سوی مذهب و خالق آفرینش دراز میکند که میداند مثل پدری دلسوز خاهان پیشرفت فرزندش هست و ما را برای شکست و ناکامی خلق نکرده. هرگز .
اگر خود را زبون و شکست خورده میپندارید خود را از شر این تصویر خلاص کنید. این تصویر بدلی است.بدل را باید کنار گذاشت
ما انسانهایی متکی به نفس و بشاش خلق شده ایم که وجودمان مملو از عشق و محبت و میل به خدمت است. بیایید بی ارزش بودن و ناکام بودن را دور بریزیم؛ ما به بدل اعتقاد نداریم.

تمرین:
امروزه شما همانی است که دیروز برای خود تصویر کرده اید. حال چنانجه میل به موفقیت یا هدف والاتری دارید باید تصویر جدید را جایگرین کنید.میپرسید چگونه؟ 30 دقیقه در روز در حالت راحتی بنشینید یا دراز بکشید ؛ هرچه راحت تر؛ بهتر. چشمانتان را ببندید و تخیل خود را به کار اندازید. جزییات را مدنظر داشته باشید
نکته مهم : در این مدت 30 دقیقه باید خود را آنطور که میخاهید ببینید. ببینید که موفق هستید، که در مقابل حوادث واکنش مناسب انجام میدهید. دیروز مهم نیست؛ حال را دریابید. تا سیستم عصبی شما در زمان مناسب ، عمل شایسته را انجام دهد. به خودتان بگویید "حالا" ؛ در این مدت 30 دقیقه؛ میخاهم چنین باشم



در پایین تمرین خاسته شده که چنانچه تجربه ای از مباحث فصل دارید ذکر کنید. میخام تجربه ای که داشتم را با شما به اشتراک بزارم
جناب آقای راکفلر لطفا این قسمت را در پی دی اف کتاب ذکر نکنید؛ممنون میشم

اینکه میخام بگم تنها نمونه بسیار بسیار کوچکی بود از واکنش اتوماتیک و غیر ارادی سیتسم عصبی من .چند شب پیش وقتی از سرکار به منزل برمیگشتم یه بنده خدایی کاری ناشایست در مورد من انجام داد و من بطور غیر ارادی (طوری که واقعا باعث تعجب اطرافیان حاضر در محل که هیچ، باعث تعجب فوق العاده خودم هم شد ) با پا ضربه محکمی بهش زدم که بیچاره پخش زمین شد و به سرعت از محل فرار کردم:cool:. این در حالی هست که من هرگز همچین آدمی نیستم که به این شکل عکس العمل شدید از خودم نشون بدم و اینکار کاملا غیرارادی و سریع انجام شد. باید بگم که من حدود 15 سال پیش توی یه بازه 4 ساله ورزش تکواندو انجام میدادم اما بعد از اون هرگز سراغش نرفتم و کلا گذاشته بودم کنار. اما در اون شب یکی از تکنیک های موردعلاقه ام که قدیم بسیار تمرین میکردم و شده بودم یکی از بهترینها توی زدن این نوع ضربه توی کلاسمون.و این ضربه به اون شکل باعث شد که اون بنده خدا زمین بخوره. امیدوارم زیاد صدمه ندیده باشه.

عذزخاهی میکنم متنم طولانی شد

sara.sat
09-17-2021, 12:44
فصل 4
این فصل در رابطه با دست برداشتن از باورهای غلط و جایگرین کرردن باورهای درست در ناخودآگاهمان است

ابتدای فصل مثالهای متعددی از اشخاصی که تحت تاثیر حرفهای دیگران یا تصورات خود، باورهای غلط داشته و بعد متوجه شده و خود را تغییر داده اند، میگوید. اینکه هرکدام ازما تحت تاثیر عقاید دیگران یا عقایدی که برای خود تکرار کرده ایم و با تکرار به حقیقی بودنش صحه گذاشته ایم،هیپنوتیزم شده ایم.
هیپنوتیزور هیچ قدرت ماورایی ندارد، در درون هرکدام از ما ؛ هرکسی که میخاهیم باشیم؛ نیرویی نهفته است که با آن میتوانید به خوشبختی و موفقیت برسید. نیرویی که در خاب هم تصورش را نمیتوانید بکنید که چقدر قوی است. کافی است برداشت هایی مثل من نمیتوانم؛ ارزش ندارم؛ استحقاق ندارم و سایر طرز تلقی های محدود کننده را کنار بگذارید.
عقده حقارتی که 95 درصد مردم گرفتارش هستند در میلیونها نفر به قدری جدی است که آنها را از رسیدن به خوشبختی باز میدارد (کاش واقعا میشد کاری برایشان بکنیم:()
هیچ کس از شخص دیگری ضعیف تر نیست. نتیجه گیری ماست که ناشی از ارزیابی خود یا تجربیاتمان باعث این طرز فکر میشود. ما شاید در مهارتهای زیادی تبحر نداشته باشیم اما این نباید باعث شود که احساس حقارت کنیم. درست نیست فکر کنیم برای بروز و ابراز استعدادها و توانایی هامون نیاز به عذرخاهی یا احساس گناه هست.
علت این احساس این است که به خود اجازه دادیم که خود را با فلانی و بهمانی مقایسه کنیم. هیچ استانداردی نیست که ما را شبیه به کسی دیگر کرده باشد. خداوند عالم عاشق تنوع و جورواجوریی است و هرکدام از ما را دارای شکل و اندام و روحیات منحصربفرد خلق کرده. باید بگوییم که کهتری و مهتری دو روی یک سکه اند، اما برای راه علاج باید به این نقطه برسیم که سکه هم بدلی است:cool:
در رابطه با هریک از ما حقیقت این است که : پست تر نیستید، برتر نیستید، خیلی ساده - شما ، شما هستید. نیازی به رقابت ناسالم نیست چون هیچکس مثل شما نیست
خداوند انسان را قالبی نیافریده. همه منحصر بفرد آفریده شده ایم همانطور که هر دانه برفش منحصر بفرد است.
در راستای این باور باید آرامش جسمی داشته باشیم. چون باورهای ما درست یا غلط بدون فشار و بدون اعمال قدرت اراده ایجاد شده اند. بنابراین باید برای ایجاد باروهای جدید از فرایند مشابهی استفاده کنیم. استفاده عمدی یا به کار بستن نیروی اراده برای تغییر باورها نه تنها بیفایده است، بلکه اثر معکوس هم دارد.
برای دستیابی به اهداف آرمانی باید عمد را کنار بگذارید. خلاصه مطلب اینکه دو عامل مهم در یادگیری یکی فکر کردن به هدف مورد نظر است و دیگری علاقه رسیدن به آن
اگر بتوانید همه روزه مدتی جسم خود را در حالت آرامش قرار دهید به آرامش ذهنی و طرز تلقی آرام میرسید. در نتیجه مکانیزم خودکار خود را با آگاهی بهتر کنترل میکنید. آرامش جسمی عامل موثری است تا از شر برداشت ها و انگاره های منفی نجات پیدا کنیم.

تمرین:
30 دقیقه هر روز برای تصویر ذهنی مورد علاقه تان وقت بگذارید.
باید در این 30 دقیقه با تمرین هایی که ذکر میشه آرامش به جسمتون بدید.
1- تصورکنید پاها و کلا جسمتون از سنگ و سیمان هست و نمیتونید تکون بخورید. در تخت فرو رفتید و قدرت حرکت ندارید
2- تصور کنید عروسک بزرگ خیمه شب بازی هستید ک دست و پاهاتون رو با نخ وصل کردند به هم و اکنون روی تخت افتاده اید و نمیتونید حرکتی اردادی از خود نشان دهید
3- تصورکنید همه بدنتون پر از بادکنک باد شده اس.(بادکنک های رنگی رنگی;)) حال کف پاهاتون سوراخی ایجاد میشه و باد بادکنک پاها تموم میشه و پا مثل یه لاستیک بدون باد میشه. برای بقیه بدن هم همین تصور رو بکیند
4- حال صحنه ای لذت بخش را تصور کنید با همه جزییاتش و خیالپردازی کنید. به تخیلاتتون اجازه بدید تا جایی که میخاهد بالا برود و پر و بال بگشاید

با این تمرینات بصورت روزانه خاطرات روشن و روشن تر میشود و اثر یادگیری هم همزمان زیاد میشود. تصویر ذهنی و احساس جسمانی مستحکم میشود و در رسیدن به آرامش ورزیده تر میشوید

شرح سرگذشت با توجه به مطالب فصل فراموش نشود


---------------------------------------------------------------------------------------------------
خاطرم هست که جناب اقای ابی توی پست هایی در اوایل تاپیک روانشناسی سعی در شناساندن تکنیکی به ما داشتن که توسط اون به آرامش جسمی و بهره گیری از انوار طبیعی ابتدای و انتهای روز (موقع طلوع و غروب خورشید) داشته باشیم . از اون تکنیک ها هم میتونیم استفاده کنیم
یا چنانچه اهل ورزش بسیار عالی یوگا باشید. تکنیکی هست به نام شاواسانا و یوگانیدرا که بسیار به هم شبیه هستن از لحاظ مراحل انجام و در توی این تکنیک ها بدن در حالتی از آرامش قرار میگیره و استراحت میکنه. تفاوت شاواسانا و یوگانیدرا در اینه که در شاواسانا شما خواب نیستید ولی کامل خستگی جسمی رو برطرف میکنه در مدت زمانی بسیار کوتاه؛ اما یوگانیدرا چیزی بین خواب و بیداری هست که تصور کردن هر چیزی توی این حالت به شکل مطلوبی توی ناخودآگاه اثر میذاره. بد نیست تست کنید. نتایج شگفت انگیزن(البته نیاز به تمرین بسیار زیادی داره)

A.Naji
09-17-2021, 19:45
فصل 4
این فصل در رابطه با دست برداشتن از باورهای غلط و جایگرین کرردن باورهای درست در ناخودآگاهمان است

ابتدای فصل مثالهای متعددی از اشخاصی که تحت تاثیر حرفهای دیگران یا تصورات خود، باورهای غلط داشته و بعد متوجه شده و خود را تغییر داده اند، میگوید. اینکه هرکدام ازما تحت تاثیر عقاید دیگران یا عقایدی که برای خود تکرار کرده ایم و با تکرار به حقیقی بودنش صحه گذاشته ایم،هیپنوتیزم شده ایم.
هیپنوتیزور هیچ قدرت ماورایی ندارد، در درون هرکدام از ما ؛ هرکسی که میخاهیم باشیم؛ نیرویی نهفته است که با آن میتوانید به خوشبختی و موفقیت برسید. نیرویی که در خاب هم تصورش را نمیتوانید بکنید که چقدر قوی است. کافی است برداشت هایی مثل من نمیتوانم؛ ارزش ندارم؛ استحقاق ندارم و سایر طرز تلقی های محدود کننده را کنار بگذارید.
عقده حقارتی که 95 درصد مردم گرفتارش هستند در میلیونها نفر به قدری جدی است که آنها را از رسیدن به خوشبختی باز میدارد (کاش واقعا میشد کاری برایشان بکنیم:()
هیچ کس از شخص دیگری ضعیف تر نیست. نتیجه گیری ماست که ناشی از ارزیابی خود یا تجربیاتمان باعث این طرز فکر میشود. ما شاید در مهارتهای زیادی تبحر نداشته باشیم اما این نباید باعث شود که احساس حقارت کنیم. درست نیست فکر کنیم برای بروز و ابراز استعدادها و توانایی هامون نیاز به عذرخاهی یا احساس گناه هست.
علت این احساس این است که به خود اجازه دادیم که خود را با فلانی و بهمانی مقایسه کنیم. هیچ استانداردی نیست که ما را شبیه به کسی دیگر کرده باشد. خداوند عالم عاشق تنوع و جورواجوریی است و هرکدام از ما را دارای شکل و اندام و روحیات منحصربفرد خلق کرده. باید بگوییم که کهتری و مهتری دو روی یک سکه اند، اما برای راه علاج باید به این نقطه برسیم که سکه هم بدلی است:cool:
در رابطه با هریک از ما حقیقت این است که : پست تر نیستید، برتر نیستید، خیلی ساده - شما ، شما هستید. نیازی به رقابت ناسالم نیست چون هیچکس مثل شما نیست
خداوند انسان را قالبی نیافریده. همه منحصر بفرد آفریده شده ایم همانطور که هر دانه برفش منحصر بفرد است.
در راستای این باور باید آرامش جسمی داشته باشیم. چون باورهای ما درست یا غلط بدون فشار و بدون اعمال قدرت اراده ایجاد شده اند. بنابراین باید برای ایجاد باروهای جدید از فرایند مشابهی استفاده کنیم. استفاده عمدی یا به کار بستن نیروی اراده برای تغییر باورها نه تنها بیفایده است، بلکه اثر معکوس هم دارد.
برای دستیابی به اهداف آرمانی باید عمد را کنار بگذارید. خلاصه مطلب اینکه دو عامل مهم در یادگیری یکی فکر کردن به هدف مورد نظر است و دیگری علاقه رسیدن به آن
اگر بتوانید همه روزه مدتی جسم خود را در حالت آرامش قرار دهید به آرامش ذهنی و طرز تلقی آرام میرسید. در نتیجه مکانیزم خودکار خود را با آگاهی بهتر کنترل میکنید. آرامش جسمی عامل موثری است تا از شر برداشت ها و انگاره های منفی نجات پیدا کنیم.

تمرین:
30 دقیقه هر روز برای تصویر ذهنی مورد علاقه تان وقت بگذارید.
باید در این 30 دقیقه با تمرین هایی که ذکر میشه آرامش به جسمتون بدید.
1- تصورکنید پاها و کلا جسمتون از سنگ و سیمان هست و نمیتونید تکون بخورید. در تخت فرو رفتید و قدرت حرکت ندارید
2- تصور کنید عروسک بزرگ خیمه شب بازی هستید ک دست و پاهاتون رو با نخ وصل کردند به هم و اکنون روی تخت افتاده اید و نمیتونید حرکتی اردادی از خود نشان دهید
3- تصورکنید همه بدنتون پر از بادکنک باد شده اس.(بادکنک های رنگی رنگی;)) حال کف پاهاتون سوراخی ایجاد میشه و باد بادکنک پاها تموم میشه و پا مثل یه لاستیک بدون باد میشه. برای بقیه بدن هم همین تصور رو بکیند
4- حال صحنه ای لذت بخش را تصور کنید با همه جزییاتش و خیالپردازی کنید. به تخیلاتتون اجازه بدید تا جایی که میخاهد بالا برود و پر و بال بگشاید

با این تمرینات بصورت روزانه خاطرات روشن و روشن تر میشود و اثر یادگیری هم همزمان زیاد میشود. تصویر ذهنی و احساس جسمانی مستحکم میشود و در رسیدن به آرامش ورزیده تر میشوید

شرح سرگذشت با توجه به مطالب فصل فراموش نشود


---------------------------------------------------------------------------------------------------
خاطرم هست که جناب اقای ابی توی پست هایی در اوایل تاپیک روانشناسی سعی در شناساندن تکنیکی به ما داشتن که توسط اون به آرامش جسمی و بهره گیری از انوار طبیعی ابتدای و انتهای روز (موقع طلوع و غروب خورشید) داشته باشیم . از اون تکنیک ها هم میتونیم استفاده کنیم
یا چنانچه اهل ورزش بسیار عالی یوگا باشید. تکنیکی هست به نام شاواسانا و یوگانیدرا که بسیار به هم شبیه هستن از لحاظ مراحل انجام و در توی این تکنیک ها بدن در حالتی از آرامش قرار میگیره و استراحت میکنه. تفاوت شاواسانا و یوگانیدرا در اینه که در شاواسانا شما خواب نیستید ولی کامل خستگی جسمی رو برطرف میکنه در مدت زمانی بسیار کوتاه؛ اما یوگانیدرا چیزی بین خواب و بیداری هست که تصور کردن هر چیزی توی این حالت به شکل مطلوبی توی ناخودآگاه اثر میذاره. بد نیست تست کنید. نتایج شگفت انگیزن(البته نیاز به تمرین بسیار زیادی داره)



سلام وقتتون بخیر
پست هاتون عالی بود .
من هم در حال حاضر مشغول مطالعه ی کتاب سایکوسایبرنتیک هستم .
واقعا فوق العاده ست . مطالعه ی این جور کتاب ها ، در کنار گوش دادن به بخش های روانشناسی استاد تو وبینار ها ، قطعا از لحاظ روانشناسی و روانی ، ما رو خیلی آماده تر میکنه .
تاکید همیشگی استاد برای ترید ، بخش روانشناسی در ترید هست . و این رو برای ما تبدیل به باور کردن که 55درصد موفقیت تو ترید ، منوط به امادگی ذهنی و روانی هست .
جدا باید برای مطالعه و افزایش آمادگی روانی مون باید وقت کافی بذاریم.

ممنونم بابت خلاصه نویسی عالی تون
موفق باشین

Mr. & Mrs. hatami
09-18-2021, 00:07
فصل 4
این فصل در رابطه با دست برداشتن از باورهای غلط و جایگرین کرردن باورهای درست در ناخودآگاهمان است

ابتدای فصل مثالهای متعددی از اشخاصی که تحت تاثیر حرفهای دیگران یا تصورات خود، باورهای غلط داشته و بعد متوجه شده و خود را تغییر داده اند، میگوید. اینکه هرکدام ازما تحت تاثیر عقاید دیگران یا عقایدی که برای خود تکرار کرده ایم و با تکرار به حقیقی بودنش صحه گذاشته ایم،هیپنوتیزم شده ایم.
هیپنوتیزور هیچ قدرت ماورایی ندارد، در درون هرکدام از ما ؛ هرکسی که میخاهیم باشیم؛ نیرویی نهفته است که با آن میتوانید به خوشبختی و موفقیت برسید. نیرویی که در خاب هم تصورش را نمیتوانید بکنید که چقدر قوی است. کافی است برداشت هایی مثل من نمیتوانم؛ ارزش ندارم؛ استحقاق ندارم و سایر طرز تلقی های محدود کننده را کنار بگذارید.
عقده حقارتی که 95 درصد مردم گرفتارش هستند در میلیونها نفر به قدری جدی است که آنها را از رسیدن به خوشبختی باز میدارد (کاش واقعا میشد کاری برایشان بکنیم:()
هیچ کس از شخص دیگری ضعیف تر نیست. نتیجه گیری ماست که ناشی از ارزیابی خود یا تجربیاتمان باعث این طرز فکر میشود. ما شاید در مهارتهای زیادی تبحر نداشته باشیم اما این نباید باعث شود که احساس حقارت کنیم. درست نیست فکر کنیم برای بروز و ابراز استعدادها و توانایی هامون نیاز به عذرخاهی یا احساس گناه هست.
علت این احساس این است که به خود اجازه دادیم که خود را با فلانی و بهمانی مقایسه کنیم. هیچ استانداردی نیست که ما را شبیه به کسی دیگر کرده باشد. خداوند عالم عاشق تنوع و جورواجوریی است و هرکدام از ما را دارای شکل و اندام و روحیات منحصربفرد خلق کرده. باید بگوییم که کهتری و مهتری دو روی یک سکه اند، اما برای راه علاج باید به این نقطه برسیم که سکه هم بدلی است:cool:
در رابطه با هریک از ما حقیقت این است که : پست تر نیستید، برتر نیستید، خیلی ساده - شما ، شما هستید. نیازی به رقابت ناسالم نیست چون هیچکس مثل شما نیست
خداوند انسان را قالبی نیافریده. همه منحصر بفرد آفریده شده ایم همانطور که هر دانه برفش منحصر بفرد است.
در راستای این باور باید آرامش جسمی داشته باشیم. چون باورهای ما درست یا غلط بدون فشار و بدون اعمال قدرت اراده ایجاد شده اند. بنابراین باید برای ایجاد باروهای جدید از فرایند مشابهی استفاده کنیم. استفاده عمدی یا به کار بستن نیروی اراده برای تغییر باورها نه تنها بیفایده است، بلکه اثر معکوس هم دارد.
برای دستیابی به اهداف آرمانی باید عمد را کنار بگذارید. خلاصه مطلب اینکه دو عامل مهم در یادگیری یکی فکر کردن به هدف مورد نظر است و دیگری علاقه رسیدن به آن
اگر بتوانید همه روزه مدتی جسم خود را در حالت آرامش قرار دهید به آرامش ذهنی و طرز تلقی آرام میرسید. در نتیجه مکانیزم خودکار خود را با آگاهی بهتر کنترل میکنید. آرامش جسمی عامل موثری است تا از شر برداشت ها و انگاره های منفی نجات پیدا کنیم.

تمرین:
30 دقیقه هر روز برای تصویر ذهنی مورد علاقه تان وقت بگذارید.
باید در این 30 دقیقه با تمرین هایی که ذکر میشه آرامش به جسمتون بدید.
1- تصورکنید پاها و کلا جسمتون از سنگ و سیمان هست و نمیتونید تکون بخورید. در تخت فرو رفتید و قدرت حرکت ندارید
2- تصور کنید عروسک بزرگ خیمه شب بازی هستید ک دست و پاهاتون رو با نخ وصل کردند به هم و اکنون روی تخت افتاده اید و نمیتونید حرکتی اردادی از خود نشان دهید
3- تصورکنید همه بدنتون پر از بادکنک باد شده اس.(بادکنک های رنگی رنگی;)) حال کف پاهاتون سوراخی ایجاد میشه و باد بادکنک پاها تموم میشه و پا مثل یه لاستیک بدون باد میشه. برای بقیه بدن هم همین تصور رو بکیند
4- حال صحنه ای لذت بخش را تصور کنید با همه جزییاتش و خیالپردازی کنید. به تخیلاتتون اجازه بدید تا جایی که میخاهد بالا برود و پر و بال بگشاید

با این تمرینات بصورت روزانه خاطرات روشن و روشن تر میشود و اثر یادگیری هم همزمان زیاد میشود. تصویر ذهنی و احساس جسمانی مستحکم میشود و در رسیدن به آرامش ورزیده تر میشوید

شرح سرگذشت با توجه به مطالب فصل فراموش نشود


---------------------------------------------------------------------------------------------------
خاطرم هست که جناب اقای ابی توی پست هایی در اوایل تاپیک روانشناسی سعی در شناساندن تکنیکی به ما داشتن که توسط اون به آرامش جسمی و بهره گیری از انوار طبیعی ابتدای و انتهای روز (موقع طلوع و غروب خورشید) داشته باشیم . از اون تکنیک ها هم میتونیم استفاده کنیم
یا چنانچه اهل ورزش بسیار عالی یوگا باشید. تکنیکی هست به نام شاواسانا و یوگانیدرا که بسیار به هم شبیه هستن از لحاظ مراحل انجام و در توی این تکنیک ها بدن در حالتی از آرامش قرار میگیره و استراحت میکنه. تفاوت شاواسانا و یوگانیدرا در اینه که در شاواسانا شما خواب نیستید ولی کامل خستگی جسمی رو برطرف میکنه در مدت زمانی بسیار کوتاه؛ اما یوگانیدرا چیزی بین خواب و بیداری هست که تصور کردن هر چیزی توی این حالت به شکل مطلوبی توی ناخودآگاه اثر میذاره. بد نیست تست کنید. نتایج شگفت انگیزن(البته نیاز به تمرین بسیار زیادی داره)
عرض ادب و احترام
سرکار خانم سارا جسارت بنده رو ببخشید،مگه قرار نبود فصل ب فصل پیش بریم؟

sara.sat
09-18-2021, 05:59
عرض ادب و احترام
سرکار خانم سارا جسارت بنده رو ببخشید،مگه قرار نبود فصل ب فصل پیش بریم؟

سلام
خواهش میکنم
بله فصل به فصل پیش میریم. یعنی قرار بر این هست اما
توی پست شماره 83 (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=127866&viewfull=1#post127866)آقای راکفلر اینطور برنامه ریختن که هفته اول که از 20 شهریور شروع میشه 4 فصل اول مطالغه و خلاصه برداری بشه
میتونید پست مربوطه رو مطالغه بفرمایید

Saman01
09-18-2021, 15:46
"مقدمه و فصل اول "
1400/6/27
سلام و عرض ادب
کتاب من یک ترجمه و عنوان متفاوتی داره: سایبرنتیک روان

مقدمه مترجم
سایبرنتیک اداره خودکار پدیده هاست.
اینکه تفکر بشر همواره در مسیر رشد و زندگی بهتر حرکت میکنه و اگه ما بتونیم نحوه تفکر کردن و تفکراتمون رو ارتقا بدیم، انسانی با درک بهتر میشیم و میتونیم برای خود و اطرافیان مفید تر باشیم. این کتاب به این جهت مهمه که تاثیر تجربه های شخصی گذشته رو بر تفکر، احساس و رفتار ما توضیح میده. تفکری سایبرنتیکی ارایه میده که شکست و تجربه های ناموفق رو تبدیل به علایمی میکنه که راه زندگی رضایتمندانه تر رو نشونمون میده. مهمترین نکته هم اینه که ما رو از خواب مصنوعی(هیپنوتیزم) که خود یا دیگران ایجاد کردیم رها میکنه.:eek:
(تجربه های روان درمانی به من آموخته است که هم زمان با رفع علایم بیماری یا راهنمایی برای حل بحران زندگی مراجعین، باید ارتقا و رشد تفکر افراد هم مورد توجه روان درمانگر یا مشاور قرار گیرد. بدون توجه به رشد تفکر و ارتقا آن، علایم بیماری بر می گردند یا فرد دوباره بحران زده به کلینیک برمی گردد.):eek:
همه ما مجموعه ای از عادت های فکری، احساسی، و رفتاری هستیم و ذهن ما یکباره و یک شبه پر از اندیشه ها و تفکرات و رفتار های سازنده ی سایبرنتیکی نمیشه. همونطور که سهراب سپهری میگه(( همواره غبار عادت در مسیر تماشاست.))
هرگز یکباره یا یک شبه متحول نمیشیم.

فصل اول
تصویر ذهنی: کلید زندگی بدون محدودیت
درک روانشناسی خویشتن یعنی تفاوت گذاشتن بین موفقیت و شکست، عشق و تنفر، تلخ کامی و شادمانی. درک خویشتن واقعی می تواند یک زوج به بن بست رسیده، یک شغل راکد یا قربانی یک شخصیت شکست پذیر را نجات دهد.
همه ی ما، درون خودمون دارای باور ها و تصویر هایی هستیم که شاید از وجودشون بی خبر باشیم. ممکنه که در بخش خود آگاه ما واضح و قابل درک نباشن اما تا ریز ترین جزییات وحود دارن. تصویر خویش، مفهوم ما از خودمان است که (چگونه انسانی هستیم؟؟؟) این تصویر از باورهای ما درباره ی خودمون تشکیل شده که بسیاری از این باورها، از تجربیات گذشته ی ما از موفقیت ها و شکست ها، از تحقیرهایی که شدیم، از پیروزی های ما و از چگونگی برخورد دیگران با ما در کودکی شکل گرفتن. از جمع شدن تمام اینها در درون خود، تصویر ذهنی از خود ساختیم که خویشتن و الان ما رو تشکیل میده و هر وقت نظری یا باوری درباره ی خود به این تصاویر اضافه بشه، به عنوان حقیقتی در مورد خودمون ثبت میشه و این حقیقته که به عنوان اصل درک میشه و ما طبق اون در محیط عمل میکنیم.
تصویر ذهنی ما از خودمان، توانایی یا ناتوانی مارا تعیین میکند. دشوار یا آسان را مشخص می سازد و حتی چگونگی واکنش دیگران را:eek:(مثل یک ترموستات کنترل کننده ی درجه حرارت ماشین) تحت تاثیر قرار میدهد.
تمام کارها، احساسات، افکار و حتی توانایی های ما همیشه و همگی، هم جهت با تصویر ذهنی ما هستن. ما نمیتوانیم ذره ای بیش از تصویر ذهنی خودمون جلوتر بریم و یا نمیتوانیم از دام اون فرار کنیم. و اگر گاهی موفق بشیم و فرار کنیم، تصویر ذهنی، مارو مثل کش بر می گردونه:D (مثل کشی که دور انگشتاتون میپیچین و هر چی بیشتر انگشتا رو از هم دور کنین فشار کش هم بیشتر میشه)
شخصی که خودش رو شکست خورده تصور میکنه حتی اگه براش از آسمون موفقیت هم نازل بشه، خود به خود برای اون شکست به وجود میاد. پس نتیجه میگیریم که تصویر ذهنی یک قاعده، پایه و زیر بنای تمام اتفاقات ما در زندگی و حتی محیط هست و اتفاقات روزمره، تصویر ذهنی ما رو مشخص یا تقویت میکنن و با همین روال جلو میریم چه درست و چه غلط. بهتره اینطوری بگیم: هر پدیده ای بر پایه اجزای مشخصی استوار شده و این اجزا یک سری الگوهایی هستن که در تصویر ذهنی ما وجود دارند. این تفکر یک حقیقت رو به ما نشون میده که: بله! میتوان آن را تغییر داد.:cool::cool:
یکی از دلایلی که تغییر عادت و رفتار ما رو سخت نشون میده اینه که ما می خواهیم بیرون رو تغییر بدیم. تغییر در محیط، نه مرکز. تجربه ثابت کرده که با تغییر در برداشت شخص از خویشتن یا تصویر ذهنی، موارد دیگر همسو و هم جهت با اون بدون کوشش فراوان تغییر خواهند کرد.
راز واقعی تصویر ذهنی اینه که برای ادامه ی یک زندگی واقعی باید زندگی رو با دلایل محکم و راضی کننده دریافت و تصویر ذهنی مناسبی داشت تا بتوان با ان زندگی کرد. در مواردی که تصویر ذهنی سالم و محکمی داریم، احساس میکنیم که خوب هستیم، اما وقتی که دچار تزلزل بشه احساس نا امنی و عصبانیت میکنیم.
(در بخشی دقیقا صحبت های استاد هست که در وبینار پست#5 در مورد ذات انسان که ماشین هدف جو هست صحبت میکنه.)
"تو بدی هیچ وقت هیچی نمیشی" ممکنه پدرمون در سن 10 سالگی پس از این که در درس ریاضی تجدید شدیم، چنین جمله ای به ما بگه. این یکی از جمله هایی هست که با بار هیجانی در ذهن ما ذخیره میشه و برای سال ها اگر چه نه تمام عمر، همراه ما خواهد بود. تاثیر چنین جملاتی به آسونی از بین نمیره. این بخش مغز رو حافظه لیمبیک میگن که مخصوص این حرفای با بار هیجانیه. فاقد زمان و مکان مربوط به رویداد ولی دارای بار هیجانی قوی هست. بدست آوردن این حافظه ها تحت تاثیر سه عامل هست:
1.وقتی چیزی رو از منابع قدرت(مثل پدرمان)می پذیریم بسیار تاثیرگذار تر از چیز هایی هست که از بقیه میشنویم.
2.چیزهایی رو که میبینیم، میشنویم یا تجربه میکنیم، چنانچه با هیجان شدید همراه بشن(مثل اینکه پدر در حضور دیگران بر سر ما فریاد بکشد یا به ما توهین بشود).
3.ما به طور پی در پی از منابع قدرت آن ها را بشنویم، بار اضافی به ما تحمیل میکند.
سال ها پس از این برنامه ریزی های ذهنی، هنوز این برنامه ها در ما اجرا میشوند چون سرومکانیزم درونی ما موظف است که آن ها را مانند یک برنامه ی جاری اجرا نماید.
و در آخر هم عوامل ژنتیکی و وراثتی هیچ تاثیری در موفقیت ما ندارد چون تصویر ذهنی های شرطی، به صورت برنامه ریزی و تقویت شده موفقیت ما رو کنترل میکنن نه وراثت ژنتیکی ما.

پوزش بابت طولانی شدن مطلب

سپاس فراوان از استاد امینو و دوستان فعال در تاپیک

alijafari
09-18-2021, 17:03
امروز شنبه27شهریور1400
بسیار از نظرات دوستان استفاده کردم وکل12صفحه رو خوندم و خلاصه های دوستان از کتاب دوم خیلی عالی و فوق العاده بودکامل خوندم من کتاب اثر مرکب نخوندم سعی میکنم امروز تهیه اش کنم بعد که چند دور خوندمش نظراتمو حتما قرار میدم وبعد(کتاب سایکوسیبرنتیک)میخونم بازم تشکر از استاد امینو بزرگ و دوستانی که فرهنگ کتاب خوانی توی این تاپیک راه انداختن.

vahidhonest
09-18-2021, 18:29
با سلام خدمت اعضای محترم آکادمی: کتاب پیشنهادی من : کار عمیق اثر کال نیو پورت . مترجم ناهید ملکی
یکی از دلایل عدم موفقیت انسان ها عدم تمرکز روی کاری که انجام میدنه. این مشکل در خودم بالاخص در بعضی از تریدهام دیده شد به پیشنهاد یکی از دوستان این کتاب رو می خوام مطالعه کنم. البته اپیزودش رو در bplus گوش کردم، جالب بود.این کتاب شامل قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته است.

Mr. & Mrs. hatami
09-19-2021, 03:07
عرض ادب و احترام
فصل دوم:چگونه مکانیسم موفقیت خودکار درون تان را بیدار کنید.
در ابتدای این فصل صحبت بر سر این موضوع هست که نسل بشر با ساخت کامپیوتر،دیدگاه جدیدی در مورد مغز انسان پیدا میکنه.و اون سیستم هدایت درونی هست،البته این سیستم روی تمام موجودات وجود داره که باعث بقا شون میشه.اما انسان ها نیازهای معنوی و احساسی خاصی دارند که حیوانات فاقد ان اند. مکانیسم موفقیت درونی انسان میتواند به او کمک کند که اختراع کند،شعر بگویید و شخصیت بهتری به دست بیاورد و مسیر زندگی خود را کامل تر کند.در ادامه در مورد غریزه حیوانات صحبت میکنه که چطور جهت یابی میکنند،چطور لانه سازی میکنند و... انسان ها هم دارای غریزه ای بسیار قوی تر و پیچیده تر هستند،که باعث میشود بتوانند برای خود هدف های خاصی انتخاب کنند.علاوه بر این ما دارای تخیل خلاق هستیم که توسط ان مکانیسم درونی خود را هدایت می کند. تخیل بر دنیا حکمرانی میکند(ناپلون). بزرگان دنیا،تخیل را بسیار مهم میدانند، البته تخیل هدف مند.
در کل سایکوسایبرنتیک نمی گوید که انسان یک کامپیوتر است.میگوید ما کامپیوتر داریم که از ان استفاده میکنیم.ما دو نوع مکانیسم داریم،یک، در ان هدف مشخص است و رسیدن به ان مد نظر است.دو،هدف در ان مشخص نیست و باید کشف شود. در مورد اولی ک هدف مشخص است،میتوان از مثال موشک های هدف یاب نام برد.در مورد دومی هم که باید کشف شود،میتوانید کارهای حل مشکلات یا ایده یابی را به سرو مکانیسم تان بدهید،ان را به جستجو وادارید در حالی که خود به کارهای دیگر مشغول اید،یا در حالی ک خوابید،به جواب خود برسید.این موضوع برای افرادی ک به طور منظم با سایکوسایبرنیک کار میکنند، به یک مزیت عادی تبدیل میشود.پاسخ در جایی وجود دارد و باید ان را یافت.
تصویر ذهنی جدیدی از خودتان به دست بیاورید.تجربه نشان داده است که هنگامی که افراد تصور از خودشان را تغییر میدهند،این احساس را دارند که به دلیلی،واقعیت در مورد خودشان را می بینند یا درک می کنند.باید احساس کنید که این تصور جدید بر واقعیت مبتنی است.
پیام بنیادی سایکوسایبرنیک این است:هر انسانی عملا توسط خالق برای موفقیت مهندسی شده است،هر انسانی به قدرت بیش از خودش دسترسی دارد.این به معنی شماست.

با تشکر

Saman01
09-20-2021, 19:24
1400/6/29
سلام و عرض ادب
فصل دوم:
چگونه مکانیزم خلاق خودکار درونی خود را بیدار کنید؟
این فصل رو با توضیح در مورد سیستم درونی هدایت کننده شروع میکنه.
اینکه هر موجود زنده ای یک سیستم هدایت کننده یا سیستم هدف جویی داره که به وسیله آفریدگار هستی برای اون تعیین شده تا بهش برسه(این هدف در مفهوم وسیع آن زندگی است.) در شکل ساده از زندگی، هدف زنده ماندن است. اما در انسان ها زندگی، چیزی فراتر از زنده ماندن و بقای نسل هست. مکانیزم موفقیت جویی در انسان بسیار گسترده تر از حیوانات است.
"مهم است بپذیرید که شما هم دارای مکانیزم موفقیت هستید."
یک پرنده برای ساختن لانه و پرواز کردن به کار آموزی نمیرود و.... . برای اطلاع از آب و هوا نیازی به تلویزیون یا برنامه های هواشناسی ندارد با این حال میداند که در چه زمانی هوا نامناسب هست و چه زمانی مناسب حتی از فاصله هزاران کیلومتری . برای توجیح چنین موضوعاتی میگیم که حیوانات دارای غریزه هستند. این غریزه در انسان بسیار پیچیده تر و حیرت آور تر از آن است که در حیوانات میبینیم.:cool: آنها نمیتوانند هدفی را برای خود انتخاب کنند چون این اهداف و مکانیزم موفقیت برای اونها همین حفظ و ادامه ی بقا هست و از قبل درونشون برنامه ریزی شده، که به آنها غریزه میگیم. انسان دارای توانایی دیگری است که اون رو از حیوانات متمایز میکنه: تصور خلاق. انسان با قدرت تصور(تصویر ذهنی) میتونه گسترده ی وسیعی از اهداف رو برای خودش بسازه و به تنهایی میتونه با قدرت تخیل و تصویر ذهنیش، مکانیزم موفقیت خودش رو هدایت کنه:eek:. ما انسان ها توسط نرافزار درونی هدایت میشیم و میتونیم با تغییر دلخواه در این نرم افزار، خروجی خویشتن رو تغییر بدیم.
ما همواره تصورات خلاق رو فقط به عنوان شعر یا بداهه و موارد این چنینی می نگریستیم در حالی که باید بدانیم که تصورات ما میتوانند به صورت خلاق، در هر سمتی هدایت شوند. ناپلئون تو یکی از جنگ هاش میگه: "تصورات، دنیا را اداره میکنند" بسیاری از تجار موفق، بر اهمیت قدرت تصور تاکید کرده اند.
تو یک ماشین یا رایانه نیستی. ولی به طرز وحشتناکی مانند یک ماشین برای برآورده کردن هدف خود، قدرتمند هستی.
سرومکانیزم های ما دو نوع هستند: 1.هنگامی که هدف یا پاسخ به پرسش، شناخته شده و مشخص باشد و با رسیدن به آن کامل گردد. 2.هنگامی که هدف یا پاسخ نا مشخص است و باید در آینده کشف یا مشخص شود.
خیلی از فیلسوفان در تمام دوره ها باور دارند که ذخیره ی اطلاعات بشر فقط به اطلاعات ذخیره شده از تجربه های شخصی و یادگیری های هر فرد بند نیست و بر این حقیقت تاکید دارند که این تجربه ی مشترک همه ی ماست و کسانی از آن بهره میبرند که به سایکوسایبرنتیک تکیه میکنند.
میتوانیم برای حل یک مسئله وظیفه ی خاصی را به سرومکانیزم خود بدهیم و اورا به خود بگذاریم تا در زمان هایی که خوابیم یا مشغول کار دیگری هستیم پاسخی رو بدست بیاورد که تصورش رو هم نمیکردیم.
وقتی افراد تصویر ذهنی خود را تغییر میدهند، به نوعی احساس می کنند که می توانند حقیقتی را درمورد خود ببینند و درک کنند.
پیام اصلی سایبرنتیک روان:
هر انسانی، توسط پروردگار برای موفقیت طراحی و ساخته شده است. هر انسانی می تواند به نیرویی بالاتر از خود دست پیدا کند. یعنی تو. پس چنان چه برای شادمانی و موفقیت، طراحی شده ای، هر تصویری از خویشتن که تو را ناشاد و ناکام در جنبه ای از زندگی نشان میدهد، تصویری غلط و اشتباه است(تصویر فردی در مسیر شکست.)

سپاس

Mr. & Mrs. hatami
09-21-2021, 02:59
عرض ادب احترام
فصل سوم
تخیل:استارت مکانیسم موفقیت خودکار شما
تخیل نقش بسیار مهمی از انچه که فکر میکنیم در زندگی ما دارد.انقدر این نقش مهم است که فردی که چهره ای نسبتا معمولی دارد و فکر میکند بسیار زشت است، این طرز فکر فرد به قدری او را اذیت میکند که خود را از اطرافیان مخفی میکند.تا جایی که نزد پزشک زیبایی میرود،جالب این است که پزشک،بدون هیچ عمل زیبایی و فقط با چند جلسه تغییر تصور از خود، مشکل را حل میکند.پزشک در ادامه میگویید که با بیماران زیادی سرو کار داشته است که مشکل ان مرد را داشته اند.
(این مهم ترین جمله ای این کتاب است)
انسان ها همیشه مطابق انچه تصور میکنند در رابطه با خودشان و محیط شان درست است،عمل میکنند و فکر میکنند.
واین جمله مهم باعث بوجود امدن نتایج میشود.این یک قانون اساسی و بنیادی ذهن است.این قانون اگر به درستی اجرا شود و با جادو و یا توهم اشتباه گرفت نشود، به قدری قدرت دارد که فرد میتوانند در گرما احساس سرما داشته باشد و حتی از شدت سرما بدنش سرخ شود. ازمایش های مشابه بسیار زیاد دیگر وجود دارد.این قدرت تخیل خلاق است.
همان طور که تخیل خلاق میتواند باعث موفقیت شود،میتواند یک بیماری کشنده باشد.یک جوان که فکر میکرده دماغ بزرگی دارد،در دانشگاه دست به خودکشی میزند، نکته جالب ماجرا اینجاست که از نظر هم دانشگاهی های او فرد محبوبی در دانشگاه بوده است!!!!!!
مغز و دستکاه عصبی ما چنان مهندسی شده است که به صورت خودکار به چالش های محیط پاسخ دهد.زمانی که یک حیوان درنده به ما حمله میکند، ما نیازی به فکر کردن برای فرار نداریم، تمام کارهای که برای زنده ماندن نیاز است به صورت اتوماتیک انجام میشود،در مجموع فرد در مسیر زندگی اش به هر چه اندیشیده است، باور کرده است، واکنش نشان میدهد.شما نه بر اساس این که چیزها واقعا چگونه اند،بلکه بر اساس تصویر ذهن تان از اینکه چگونه اند عمل میکنید و فکر میکنید.اینکه چطور گلف بازهای حرفه ای بیشتر از تمرین فیزیکی،تمرین ذهنی انجام میدهند،نود درصد تمرین ذهنی!!!!جالب نیست؟؟؟؟؟؟؟.و قبل از زدن ضربه از قدرت تخیل خلاق استفاده میکنند.حتی از تصویر ذهنی برای درمان بیماری ها هم استفاده میکنند، در تمام طول زندگی و در هر جهتی میتوان از تخیل خلاق استفاده کرد.
باید به نقطه ای از کارایی برسید که در ان بتوانید به سادگی و سریعا تصویر واضحی از نتیجه ای مطلوب را به سرور مکانیسم تان تحویل بدهید و به ان امکان دهید به جزِییات مکانیکی تحقق ان نتیجه رسیدگی کند.
در اخر این فصل هم میرسم به صحبت استاد در یکی از ویدیوها که میگفت ما خلیفه ای خدا بر روی زمین هستیم و خدا دوست نداره خلیفه ای ناتوانی داشته باش.
با تشکر

Mr. & Mrs. hatami
09-21-2021, 22:55
عرض ادب واحترام
فصل چهارم:چگونه خود را از باورهای غلط خارج کنیم
اعتقادات بیش از دروغ ها دشمن خطرناک واقعیت اند. اکثر انسانها یا همه ای انسانها به یک چیز،یا یک شخص ویا یک کتاب اعتقاد دارند، و زمانی که از سوی انها حرفی یا حدیثی میشنوند بسیار روی انها تاثیر میگذارد تا حدی که تمام وکمال و در بعضی مواقع به صورت کور کورانه از انها اطاعت میکنند.کودکی را در نظر بگیرید که پدرش به او گفته است که در نوشتن املا ضعف بسیاری دارد و هیچ وقت نمیتواند بر این ضعف غلبه کند،چون این حرف از سوی کسی زده شده است که برای او بسیار مهم است، کودک دیگر قادر نخواهد بود که ان وظیفه را به خوبی انجام دهد.یا شخصی را در نظر بگیرید که باور دارد نمیتواند سخنران خوب و برجسته ای باشد،با اینکه تمام شرایط لازم را برای سخران عالی بودن دارد،اما نمیتوند در جمعی سخنرانی کند.باور و اعتقادات ما بسیار قوی هستند.
فروشنده ای که برای خود هدف پنج هزار دلاری در نظر گرفته بود،تا در یک محله ای فقیر بتواند در عرض یک سال به این هدف برسد،او موفق میشود.مدیر این فروشنده تصمیم میگیرد تا این فروشنده را به محله ای ثروتمندان بفرست تا فروش این فروشگاه را چند برابر کند،ولی در کمال تعجب فروشنده باز هم به عدد پنج هزار دلار که رسید مریض شد و تا اخر سال نتوانست به محل کار خود برگردد،چرا؟چون برای خود یک باور پنج هزاری دلاری ایجاد کرده بود.
اغراق نیست اگر بگویم که همه ای انسانها هیپنوتیزم شده اند!!!!!یا با افکاری که دیگران به انها تحمیل کرده اند ویا با افکاری که معتقد هستند درست اند.برای مثال ورزشکاری را در نظر بگیرید که در مسابقات وزنه ای 180 کیلویی را بالای سر برده است و دارای عضلات بسیار قوی است،اما بعد از اینکه وزنه بردار هیپنوتیزم میشود،به او گفته میشود که نمیتواند قلم را از روی میز بردارد،اکنون عملا قادر به برداشتن قلم از روی میز نیست.نه اینکه عضلات این شخص یکدفه ضعیف شده است نه، بلکه در تخیل خود به این باور رسیده اند که نمیتواند قلم را از روی میز بلند کند*.
درون شما،هر کسی که میخواهید باشید،قابلیت وقدرت انجام هر کاری نهفته است که برای شاد و موفق بودن لازم دارید.به محض اینکه بتوانید باورهایتان را تغییر دهید.
حداقل ۹۵ درصد از افراد در زندگی شان تا حد گرفتار حس حقارت هستند و این حس یک مانع جدی برای موفقیت و خوشبختی است.هر شخصی در کره زمین نسبت ب فرد دیگر پایین تر است.من میدانم که نمیتوانم یک ورزش کار حرفه ای را شکست دهم.ولی میدانم از بسیاری افراد در شغل وحرفه ای خود قوی تر و بهتر هستم،پس نباید اجازه دهم که چون از یک ورزش کار حرفه ای بهتر نیستم حس حقارت کنم.این ها همه به این خاطر است که به خود اجازه داده ایم با این فکر کاملا غلط هیپنوتیزم شویم که (( من باید اینگونه یا ان گونه باشم،یا من باید مثل هر کس دیگری باشم)).واقعیت این است که شما پست تر نیستید،شما برتر نیستید،شما فقط شما هستید.خداوند هیچ شخصی را به عنوان نمونه یا استاندارد نیافریده،که بخواهیم به طریقی او را الگو قرار دهیم.هرکسی برای خودش خاص است مانند دانه های برف که انفرادی و یکتا ساخته شده اند.
با تشکر

sara.sat
09-22-2021, 10:51
سلام به همه دوستان آکادمی ویو

سایکوسیبرنتیک
فصل 5

بسیاری از انسانها وقتی موضوع ساده ای چون قدرت خدادای اندیشه و استدلال را می شنوند هاج و واج میمانند و از دیدشان این روش ها ابلهانه و غیرعملی می آید. به غلط تصور میکندد که تفکر منطقی مستدل و آگاهانه، اثری بر روی فرایندها یا مکانیزم های خودکار ندارد.
مکانیزم خودکار یا ناخودآگاه(از دید طرفداران مکتب فروید) مطلقا غیر شخصی است. مثل ماشین کار میکند و اراده ای از خود ندارد. همیشه به دنبال آن است که شما را به احساسات مناسب و اهدافی که تعیین می کنید برساند.
تفکر آگاهانه، کلید کنترل ماشین خودکار است. اندیشه آگاه میتواند بصورت کامل روی ناخودآگاه تاثیر بگذارد. و تنها با تفکر منطقی است که میتوان انگاره های واکنشی خودکار را تغییر داد.
ما بدون توجه به کمبودها و نعمت های گذشته ؛ باید در حال حاضر دنبال کمالاتی باشیم تا امکان آینده ای بهتر، در مقایسه با آنجه در گذشته داشته ایم را فراهم کنیم.
آینده همه اش بستگی به یادگرفتن عادتهای جدید و نگرش تازه نسبت به مسائل قدیمی دارد. با کنکاش دائمی گذشته نمیتوان به آینده دلخواه رسید.
این حقیقت که خاطره شکست های و ناکامی ها و تجربه های تلخ و ناخوشایند گذشته میتواند روی آینده تاثیر داشته باشه، اشتباه است.
اشتباهات و ناکامی ها ،حتی گاهی اوقات ناکامی هایمان قدم های لازم در فرایند یادگیری بوده اند.آنها تنها راه هایی بوده اند که می بایست اصلاح گردند تا در مسیر درست هدف قرار بگیریم.
اگر خود را پیوسته بخاطر اشتباهات ملامت کنید نه تنها به جایی نمی رسید بلکه اشتباه در ذهنتان جاودانه میشود.
با فراموش کردن اشتباهات گذشته، قدرت را از آنها می گیریم و به آینده و به هدف می پردازیم.
عقاید نه بر حسب اراده که توسط عقاید دیگر تغییر میکنند. برای تغییر باورها و برداشت ها دو اهرم قدرتمند وجود دارد:
1- اینکه انسان توانایی انجام کارهایی را دارد و دارای استقلال معین است
2- این باور که چیزی در درونتان وجود دارد که باید حرمتش را نگه دارید.

برای ارزیابی مجدد باورها؛ راه کارها و سوالاتی ذکر شده (که با جواب دادن به آنها و پیش بردن راه کارها) می توانید به این توانایی که باورهای درونی تان را -چنانچه لازم باشد - تغییر دهید، برسید.
اندیشه منطقی با قدرت اشتیاق میتواند باورها و رفتار انسان را تغییر دهد. پیش خود فکر کنید کجا هستید؟ دنبال چه هستید؟ و بعد لحظه ای خود را در موقعیت و شرایط دلخواه تجسم کنید. مشتاق آن میشوید.شیفته آن می شوید.
آن را در ذهنتان مرور کنید. بارها و بارها با آن زندگی کنید. خود را از شر باورهای منفی نجات دهید.(اینکار بسیار مشکل اما شدنی است. نیاز به تمرین و تمرین دارد)
اگر خوب دقت کنید می بینید که از فرایندی استفاده میکردید که قبلا هم از آن استفاده می کردید؛ تنها با این تفاوت که جای اهداف منفی را با مثبت عوض کرده اید.
از اینکه به هدف نرسید؛ نهراسید.با تکرار دائمی تفکر مثبت در مورد نتیجه نهایی رسیدن به هدف و باور به امکان پذیر بودنش به تدریج برایتان واقعی میشود. و بعد از گذشت زمان مناسب؛ احساسات مطلوب به وجود می آیند.
این را به خاطر داشته باشید که مکانیزم خودکار شما به همان اندازه که میتواند مکانیزم موفقیت باشد؛ میتواند مکانیزم شکست نیز بشود.در اصل مکانیزمی هدف جوست و شکست یا موفقیت را --شما -- برایش تعیین میکنید.
مکانیزم خودکار اطلاعات دریافتی را مورد سوال قرار نمیدهد.کاری به صحت و سقم آن ندارد. صرفا اطلاعات را استخراج کرده و نسبت به آنها واکنش های مناسب نشان میدهد.
اینکه اطلاعات درست در اختیارش قرار بگیرد؛ کار تفکر آگاه منطقی است. که حقیقت را بشناسد و ارزیابی و نتیجه گیری معتبری انجام دهد.
در این رابطه باید گفت اگر کاری را آسان بگیرید؛ آسان هم میشود.
مشکل را برای خود بزرگ نکنید.بیش از اندازه جدی نگیریدش که توان تغییر دادنش را نداشته باشید و بترسید از تغییر نکردنش. اظهار نظری را کورکورانه قبول نکنید. مهم چیزی است که میخاهید نه آن چیزی که نمیخاهید
روی خاسته هایتان تمرکز کنید. مواظب باشید که وظیفه ذهن آگاه است که به کارهای در دست اجرا و به آنچه در حول و حوش شما میگذرد؛توجه دقیق بکند.
مکانیزم خودکار باید بطور دایم در جریان اوضاع و احوال قرار بگیرد. اما وظیفه ذهن آگاه و منطقی ایجاد یا انجام کار نیست. وقتی از اندیشه آگاه آنطور که قرار است استفاده نکینم یا بطوری استفاده شود که برای آن ساخته نشده ؛ تولید اشکال میکند.
بطور ارادی از مکانیزم خلاق، اندیشه خلاق نمیتوان استخراج کرد.
وقتی اینکار را بخاهیم بکنیم و نتوانیم احساس ناکامی می کنیم
هرگز نمیتوانید از قبل از پیدا شدن جواب اطمینان داشته باشید. تنها باید اطمینان کنیدو با اطمینان کردن است که به چیزهای باورنکردنی میرسیم.

بطور خلاصه اندیشه آگاه و منطقی ؛ هدف را انتخاب و اطلاعات لازم را انتخاب میکند.
با توجه به اطلاعات جمع شده؛ نتیجه گیری و ارزیابی و برآورد موفقیت میشود و چرخ ها به حرکت در میآیند
اما باید بدانیم اندیشه آگاه مسئول نتایج نیست.باید یاد بگیریم که کار خود را انجام دهیم و با توجه به بهترین فرضیات موجود عمل کنیم و ببینم که نتایج مورد نطر خودبخود حاصل میشوند.

نکات مهم فصل:
1- قدرت خداداد اندیشه و استدلال را دست کم نگیریم
2- تفکر آگاهانه کلید کنترل ماشین خودکار است
3- در گذشته نمانیم؛ تنها از آن درس بگیریم در جهت اصلاح مسیر هدف
4- به اینکه توانایی انجام کارهایی را داریم؛ باور داشته باشیم و حرمت نفس خود را نگه داریم.
5- شرایط دلخواه را تجسم کنید؛ مشتاقش شوید؛ برای رسیدن بهش تمام تلاش خود را بکنید.


سپاس از نگاه گرمتان که مطالب زیاد این فصل را با من همراه بودید

Saman01
09-22-2021, 18:43
1400/6/31
سلام و عرض ادب
فصل سوم:
تخیل، کلید دستیابی شما به مکانیزم موفقیت خودکار
این فصل هم اینطور شروع میشه که نقش تخیل در زندگی ما بسیار عمیق تر و گسترده تر از آن چیزی است که فکر می کنیم. طوری که می توان به شخص هیپنوتیزم شده القا شود، که در قطب شمال است; نه تنها ظاهرا به نظر می آید که احساس سرما می کند، بلکه عکس العمل بدنش نیز طوری است که گویا، واقعا سردش است و تمامی موهای بدنش سیخ می شود. حتی ممکن است این آزمایش را به عنوان یک توهم رد کنیم. یا اینکه به فردی هیپنوتیزم شده بگویید که انگشت شما یک میله ی بسیار داغ و سوزنده است. او نه تنها با یک اشاره شما از درد به خود می پیچد، حتی سیستم لنفای بدنش طوری واکنش نشان می دهد که گویا انگشت او واقعا یک میله ی داغ است و برروی پوست او ایجاد سرخی و افروختگی می کند. "تخیل پویا" فقط مخصوص شاعران و فیلسوفان و مخترعان نیست. این تخیل در تمامی حرکات و رفتارها وارد می شود و دخالت دارد. عقل، تصویری نهایی و اصلی ارایه می دهد و پس از آن، مکانیزم خودکار برروی آن تصویر، کار می کند و آن را پرورش می دهد. شکست یا پیروزی ما در عمل، به خاطر داشتن یا نداشتن اراده ی ما نیست، بلکه به خاطر تخیل ماست.;)
مهمترین جمله ای که می توان از کل این کتاب استنباط کرد این است که:
انسان ها همیشه بر اساس آنچه به عنوان حقیقت از دنیای اطرافشان پذیرفته اند، عمل می کنند. کارها و احساس های شما، همیشه بر اساس چیزی است که به عنوان "حقیقت در تخیل" خود جای داده اید.:cool:
سیستم عصبی شما نمی تواند تفاوت بین یک تجربه ی خیالی و یک تجربه ی واقعی را درک کند. سیستم عصبی شما طبق آنچه تصور و یا فکر می کنید که حقیقت است عمل می کند. اما ما می توانیم آن را در دست گرفته و به نفع خود از آن بهره ببریم. فرد میتواند قوا، استعداد ها و موقعیت هایش را چنان رنگ آمیزی کند و قدرت بخشد که دست به کارهای خارق العاده بزند. با وجود این کمی فکر و تامل نشان می دهد که فکر و عمل تا چه حد بر اساس حقیقت ذهنی ما بنا شده است و این امر بسیار به نفع ما می باشد. این مطالب ثابت می کند که خود سیستم ذهنی ما بد نیست، بلکه ما باید بیاموزیم که چگونه به بهترین شکل از آن استفاده کنیم. ذهن بشر و سیستم عصبی او طوری برنامه ریزی شده است که به طور خودکار در برابر مشکلات و موانع موجود در محیط اطراف واکنش نشان می دهد. مثلا، هیچ کس با دیدن یک خرس وحشی یا یک حیوان درنده در یک جاده ی بیابانی، نمی ایستد و فکر کند که آیا باید فرار یا نه؟؟ او برای ترسیدن و احساس هراس نیازی به تامل ندارد. ترس یک پاسخ بجا و خودکار است، که در ابتدا موجب احساس نیاز به فرار در فرد می شود، سپس در بدن مکانیزمی ایجاد می کند که به ماهیچه ها این توانایی را می دهد که فرد سری تر از همیشه بدود. شما بر اساس آنچه که ذهنتان به عنوان حقیقت ضبط کرده است عمل می کنید.
اگر ما خود را در حالت خاصی تصور کنیم، مثل این است که در حقیقت در ان حالت قرار داریم. تاثیر تمرین های ذهنی دقیقا همانند تاثیر تمرین های عملی و فیزیکی است.:eek:
تخیل به قدری مهم است که حتی پزشکان برای بهبود سریع زخم ها، پیشنهاد میدهند و بازیکنان گلف و بهترین مربیان گلف جهان، 80 درصد موفقیت در بازی را بر اساس فعالیت های ذهنی میدانند.:eek:
زمانی که در سایکو سایبرنتیک خبره شوید، آن قدر ماهر می شوید که می توانید به سادگی و با سرعت، نتیجه ی دلخواه را تصور کنید. پس با منتقل کردن تصویر به سرومکانیزم، به آن اجازه می دهید عهده دار بقیه ی جزییات مکانیکی شود که نتیجه را بر عهده دارد.
و مهمترین و اساسی ترین بحث اینه که این مکانیزم، در صورتی فعال میشه که یک هدفی وجود داشته باشه تا بهش نشونه گیری کرد.:confused:
در آخر هم اشاره به صحبت استاد که میگفتن ما ذاتا برای ثروت و فراوانی به وجود اومدیم و اگه غیر از این باشه، داریم راه رو اشتباه میریم.

سپاس بیکران

sara.sat
09-23-2021, 05:03
سایکوسیبرنتیک
خلاصه فصل 6

این فصل در مورد بکارگیری مکانیزم موفقیت میگه
اینکه از واژه فشار روانی که اینروزها شدید باب شده دوری کنید و آنرا نپذیرید. میتوانیم به راحتی و با توجه به این حقیقت که آفریدگار ،با تدبیر و ایجاد مکانیزم خلاق درون، به ما این امکان را داده که همواره زندگی لذتبخشی را تجربه کنیم . نباید این مکانیزم خلاق درون را نادیده بگیریم و بعد انتظار داشته باشیم که همه مسایل توسط اندیشه آگاه حل بشه. ما توسط مغز اطلاعات جمع میکنیم - هدف تعیین میکنیم - مشاهده و ارزیابی میکنیم و قضاوت میکنیم. اما مغز قدرت آفریدن نداره (ارجاع به اون جایی از کتاب که میگه انسان فقط مخلوق نیست، خالق هم هست / خداوند متعال میفرمایند که ما از روح خود درون آن - یعنی انسان - دمیدیم)
وظیفه حل مسیله با مغز نیست؛ چون مهندسی اش فرق میکنه. نباید به مغز بیش از اندازه وابسته بشیم چون نگران میشویم؛ دقت زیاد از حد میکنیم ، از نتیجه کار میترسیم. باید از همه نگرانیها ذهن را برهانیم.
در نهایت اگر میخاهیم که قطار اندیشه و اراده مان وسیع؛ متنوع و موثر باشد باید عادت کنیم به مثبت اندیشی (این عادتی است که مثل سایر عادت ها ایجاد کردنی است)
بلندپروازی و دوراندیشی و وظیفه مندی و امثالهم باید سهمی در زندگی داشته باشند؛ ولی حدالمقدور محدود به زمان تصمیم گیری نشوند.
وقتی تصمیمی گرفتید و نوبت به اجرا رسید دیگر مطلقا به نتیجه کار فکر نکنید.قفل دستگاه خرد و عمل را باز کنید و بگذارید آزادانه کارش را بکند و مطمئن باشید که نتیجه های عالی در انتظارتان است.
همچنین در کلیه این مراحل از ایجاد اشتیاق در درون خود غافل نشوید.
مکانیزم خلاق میتواند همانطور که اندیشه خلاق تولید میکند؛ کارهای خلاق هم بیافریند - با تلاش آگاهانه مانع حرکت ماشین خلاق نشوید -

قواعدی برای آزاد کردن ماشین خلاق :
1- وقتی تصیمی گرفتید دیگر نگران نتیجه کار نباشید
2- در لحظه حال زندگی کنید (این مورد هم مثل هر عادتی نیاز به تمرین مستمر و مداوم دارد)
3- روی یک مسئله تمرکز کنید
4- اگر همه توان خود را برای حل مسئله ای بکار بردید و موفق نبودید؛ قدرت خواب را فراموش نکنید. سعی کنید موضوع را از ذهنتان دور کنید و کمی بخابید. وقتی <من> آگاه در کار مکانیزم خلاق دخالت بیش از حد نکند؛ اندیشه ها و راه حل ها نمایان میشوند.
5- آرامش، آرامش ، آرا مش --- حتی تکرار لفط آرامش هم میتواند آرامش بخش باشد --- کارهایی که باعث آرامش هر چه بیشتر ذهن و جسمتان میشوند را در برنامه روزانه خود بگنجانید (این مورد هم نیاز به تمرین و تکرار دارد)


نکات مهم فصل :

به نظرم این 5 مورد آخر از مهمترین نکات این فصل بودند که یه جورایی خلاصه ای از کل کتاب را توی خودشون دارن.علاوه بر اونها میتوان از قدرت اشتیاق و تمرین مستمر هم نام برد


روز و روزگارتون خوش
ایام بکام

Saman01
09-23-2021, 16:57
متقاعد شدن هایمان، دشمنانی خطرناک تر از دروغ، برای حقیقتند.
"فردریش نیچه"
1400/7/1
سلام و عرض ادب
خلاصه فصل چهارم: چگونه از هیپنوتیزم باورهای کاذب آزاد شوید؟
فصل با این موضوع شروع میشه که اکثرا همه تصویر ذهنی رو با خیالات مطلق اشتباه میگیرند، و هیچ چیز به اندازه ی این تصور نمی تواند انسان را از حقیقت دور کند. خیالات هیچ ارتباطی با دنیای واقعی ندارند و کاملا امری مصنوعی و غیر عملی می باشند. اما علم سایکوسایبرنتیک به دنبال خیالات غیر قابل دستیابی و دروغین نیست، بلکه به دنبال حقیقتی پنهان می باشد. در این روند جستجو، از خود واقعی شما سرپوش برداشته می شود. این کار با به مبارزه طلبیدن افکاری صورت می گیرد که در ناخودآگاه ما به عنوان((حقیقت))تثبیت شده است. نکته ی مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که: مهم نیست باورهایتان از کجا و چگونه به ذهن شما رسیده است. کافی است که فکر یا ایده ای را از طرف خودتان، خانواده، معلم، رسانه ها یا هر منبع دیگری بپذیرید و مطمئن باشید که این ایده درست است. این کار در واقع مانند این است که عملا توسط یک هیپنوتیزم کننده، به خواب رفته باشید. به یاد داشته باشید، هیپنوتیزم در صورتی از سوی یک منبع موثق و قدرتمند به کار گرفته شود و با جدیت و تکرار همراه باشد، به خود، شکل دایم و همیشگی می گیرد.
همه، یا توسط نظرات تلقین شده ی دیگران و یا افکاری که خودشان مدام در ذهن تکرار کرده اند و به عنوان حقیقت پذیرفته اند، هیپنوتیزم شده اند.:eek: قدرت هیپنوتیزم به قدری است که وقتی به یک بازیکن فوتبال تلقین کنید که دستش به میز چسبیده و نمی تواند جدایش کند، او نمی تواند دستش را بردارد. یا هیپنوتیزم با وزنه برداری که در حالت عادی وزنه ی 400 پوندی رو بالای سر نگه میدارد، کاری میکند که از بلند کردن یک مداد نیز عاجز است. جالب است که در هیچ کدام از موارد بالا، نیروی هیپنوتیزم از قدرت جسمانی ورزشکار نمی کاهد. قدرت جسمانی بالقوه ی او کاملا ثابت می ماند. اما تا وقتی که این قدرت و نیرو را به طور هوشیارانه و آگاهانه نپذیرد، در واقع این نیرو، علیه آن وارد عمل می شود. همین نیرو می تواند به یک فردی که وزنه ی 100 پوندی را بلند میکند، قدرتی بدهد که بتواند وزنه ای 125 پوندی را بلند کند. جالب این است که در این مورد نیز هیپنوتیزم چیزی به قدرت جسمانی فرد اضافه نمی کند. ساده ترین راه این است که تصور کنیم تمامی اتفاقات اعجاب انگیزی که صورت می گیرد، توسط جادوی فرد هیپنوتیزم کننده است. واقعیت این است که آن هارا یک هیپنوتیزم کننده، خواب نمی کند، بلکه از خوابی کهنه و قدیمی بیدار میکند. این تصور هم که من میخواهم مثل فلانی باشم صد درصد غلط است زیرا هیچ معیار و ارزش ثابتی نیست که به توان برای همه تعمیم داد. فلانی شامل انسان های زیادی می شود که حتی دو نفر از آن ها نیز صد در صد مثل هم نخواهند بود. هیچ کس معمولی نیست. همه ی ما مجزا و مخصوص هستیم.
لطفا خود را با معیار های دیگران نسنجید. شما آن ها نیستید. هنگام استفاده از روش سایکوسایبرنتیک، برای دستیابی و ارتباط با تصویر ذهنیتان، نباید خود را برتر یا ضعیف تر از دیگران ببینید. هدف شما این است که یک شخصیت منحصر به فرد با رفتار و عملکردهایی مخصوص به خود بسازید.

سپاس بیکران

Mr. & Mrs. hatami
09-23-2021, 18:08
عرض ادب و احترام
فصل پنجم
چگونه در رابطه با قدرت تفکر منطقی پیشرفت کنیم
یک اشتباه که وسیعا پذیرفته شده است مبنی بر اینکه تفکر معقول منطقی اگاهانه هیچ قدرتی بر مکانیسم ها یا فرایندهای ناخواگاه ندارند،و اینکه برای تغییر باورها و رفتارهای منفی، باید به حفاری و لایروبی ناخوداگاه پرداخت.مکانیسم خودکار ما به شکل یک دستگاه عمل میکند و هیچ اراده ای از خود ندارد.این مکانیسم همیشه سعی میکند متناسب با باور ها و تعابیر فعلی شما در رابطه با محیط عکس العمل نشان دهد.این مکانیسم فقط براساس داده های عمل میکند که به شکل افکار،باورها،ان را تغذیه میکنید.تفکر هوشیار است که دسته کنترل،دستگاه ناخوداگاه است.یک ازمون ساده،دوست داشتن و نداشتن غذاها.من دوستی داشتم که از لوبیا خوشش نمی امد وهیچ وقت لوبیا نخورده بود ومن هم اصرار میکردم برای یک بار هم که شده امتحان کند.ولی او مقاومت میکرد،تا اینکه اصرار من جواب داد ویک روز با هم به رستوران رفتیم و او شروع کرد به خوردن لقمه ای اول و زیر لب چیزی زمزمه کرد ولقمه ای دوم را که خورد گفت این غذا واقعا خوشمزه است.او هیچ دلیلی برای دوست نداشتن لوبیا نداشت و اگر هم داشت به من چیزی نگفت.البته موضوع روان شناسی اینقدر هم بی اهمیت نیستند،ولی خیلی هم پیچیده تر از ذایقه ای شما برای لوبیا نیست.این واقعیت که در ناخوداگاه ما خاطرات شکست های گذشته،همراه با تجربه های نا مطلوب و دردناک دفن شده اند،بدان معنا نیست که واکاوی شوند،اشکار شوند و بررسی شوند.کل یادگیری مهارت ها با ازمون وخطا،با انجام یک ازمون،اشتباه و انجام تصحیح در ازمون بعدی،تا زمانی که سرانجام به هدف برسد صورت میگیرد.این برای افرادی که پرتاپ دارت،رانندگی،اواز خواندن،همراهی اجتماعی با سایرین یا هر مهارت دیگری را یاد میگیرید،درست است.
بدینسان تمام سرورمکانیسم ها به واسطه ای طبیعت شان شامل حافظه ای از خطا ها و شکست ها گذشته هستند و میتوانند اصلاح مسیر را انجام دهند.خطا ها،اشتباه ها و گاهی تحقیر های ما گام های ضروری در فرایند یاد گیری بوده اند.انها باید راهی به سوی هدف باشند،نه اینکه خودشان هدف باشند.ناکام ترین انسانها انهایی هستند که مکررا بر زنده نگه داشتن گذشته در تخیل شان پا فشاری میکنند و همیشه بابت اشتباهات گذشته از خود انتقام میگیرند.بازیکنی را در نظر بگیرید که در یک بازی مهم در پرتاپ اول اشتباه بزرگی را انجام میدهد،اگر او نتواند اشتباه اول را فراموش کند دیگر قادر نخواهد بود به بازی ادامه دهد.سرزنش کردن خود به خاطر اشتباهات گذشته می تواند جلوی شما را بگیرد و باعث تکرار الگوی شکست شود.بهتر است فرد ذهن اش را با تاکیید بر انچه به طور منطقی باور دارد باز تنظیم کند وهرگز نباید اجازه دهد باورهای مخالف غیر منطقی کنترل او را به دست بگیرند،هر چند که هم کم باشند.
دو اهرم قوی برای تغییر باورها وجود دارد.یک،این حس و باور که متوانید سهم خود را ایفا کنید،وزن خود را داشته باشید،و میزان مشخصی استقلال اعمال کنید.دو،این باور که چیزی درون شما وجود دارد که نباید اجازه دهیدمتحمل بی احترامی شود.
یکی از دلایل اینکه قدرت تفکر منطقی شناخته نمیشود این است که به ندرت از ان استفاده میشود.فکر کنید که چند نفر از مردم دنیا دوست دارند که مانند ثروت مندان زندگی کنند،ولی اگر در مورد ان از انها سوال شود سریعا لیست بزرگی از مشکلات را برای شما باز گو میکنند که نمیتوانند موفق شوند.این دلایل ابدا دلیلی مبتنی بر تفکر منطقی فعلی نیستند.این ها فقط باورند،که تابع تغییراند.
چرا باور دارم که نمیتوانم،ایا این باور بر یک واقعیت عملی مبتنی است یا یک فرض یا یک نتیجه غلط؟سپس این چهار سوال را از خود بپرسید
۱.ایا دلیل منطقی برای چنین باوری وجود دارد؟
۲.ایا امکان دارد که در این باور دچار اشتباه باشم؟
۳.ایا در مورد شخص دیگری در یک وضعیت مشابه،به همان نتیجه میرسم؟
۴.چرا باید کماکان چنان رفتار کنم وفکر کنم که این درست است اگر هیچ دلیل خوبی برای باور کردن ان نداشته باشیم؟
تفکر منطقی برای اینکه در تغییر باورها و رفتارها موثر باشد،باید با احساس و ارزوی عمیق همراه باشد و در ذهن تان مرتب انها را مرور کنید.تنها تفاوت این است که اهداف خود را از منفی به مثبت تغییر دهید.فقط کافی است که تصویر هدف را تغییر دهید تا بتوانید به سادگی احساسات خوب را ایجاد کنید،تصویر سازی دائمی برای خودتان و تامل روی یک نتیجه ای نهایی مطلوب باعث میشود که ان امکان واقعی تر به نظر برسد.مکانیسم خودکار شما ،بسته به داده هایی که برای پردازش به ان میدهید و اهدافی که برای ان تعیین میکنید میتواند به عنوان یک مکانیسم شکست یا موفقیت عمل کند.اهدافی را روی ان کار میکند بستگی به شما دارد،این مکانیسم از شما بابت داده ها سوالی نمی پرسد فقط انها را پردازش میکند و متناسب با انها عکس العمل نشان میدهد.وقتی از کسی میخواهیم در جمعی سخنرانی کند دچار استرس و ترس میشود،در صورتی که تا بحال بخاطر سخرانی ضعیف کسی را دار نزده اند. مهم است که به مکانیسم خودتان واقعیت های درستی در رابطه با محیط داده شود.این کار ،کارفکر منطقی هوشیار است.چهار ترس وجود دارد که اکثرا انسانها دچار ان هستند،ترس از ترس،از دست دادن خونسردی،یاس یا امید بیش از حد،نگرانی در مورد اینکه دیگران چه می اندیشند.
کار تفکر منطقی هوشیار عبارت است از بررسی تحلیل پیام های ورودی،،قبول انهای ک درست اند و رد انهایی که نادرست اند.ما اکثرا در معرض پیشنهادی منفی قرار داریم اگر ذهن هوشیار ما درست کار کند و در جای خودش باشد، لازم نیست انها را نسنجیده قبول کنیم.در نهایت مکانیسم شکست خودکار و موفقیت خودکار دو روی یک سکه هستند،که فقط با مرز باریکی از هم جدا میشوند.کار ذهن هوشیار شما این است که به کار دم دست،به انچه انجام میدهید و انچه در اطراف شما در جریان است توجه اکید مبذول دارد.به گونه ای که پیام های حسی ورودی بتوانند مکانیسم خودکار شما را در جریان محیط نگه دارند و به ان امکان دهند به طور خود کار پاسخ دهد.با این حال کار ذهن هوشیار شما انجام کار دم دست نیست،ما نمی توانیم با تلاش های هوشیارانه از مکانیسم خلاق مان تفکر خلاق استخراج کنیم،نمیتوانیم کاری را که باید انجام شود با تلاش هوشیارانه تحت فشار انجام دهیم وچون تلاش میکنیم و نمی توانیم نگران،مایوس و مضطرب میشویم.
به طور خلاصه تفکر منطقی هوشیار هدف را انتخاب میکند،اطلاعات را جمع اوری میکند،نتیجه گیری میکند،ارزیابی میکند،برآورد میکند و حرکت را اغاز میکند.
با تشکر

Saman01
09-24-2021, 20:00
1400/7/2
سلام و عرض ادب
فصل پنجم: چگونگی استفاده از قدرت تفکر منطقی
شروع فصل با موضوع درک نادرست مردم از افکار منطقی هست. اشتباهی که به طور گسترده در میان مردم رواج یافته است، اعتقاد به تاثیر نداشتن افکار منطقی بر روی ناخودآگاه ماست. برای تاثیر گذاشتن بر روی احساس و رفتارمان و در نهایت تغییر آنها نباید به ژرفای وجودمان نفوذ کنیم و نیازی نیست که ناخودآگاهمان را زیر و رو کنیم. مکانیزم خودکار ذهن کاملا عمومی و غیر شخصی می باشد و از خود هیچ نوع اراده ای ندارد. این مکانیزم، رفتار واکنشی دارد و فقط در مقابل برداشت های محیطی واکنش نشان می دهد. هدف این مکانیزم مجهز کردن شما با احساسات مناسب و رساندن شما به هدف هایتان می باشد. داده ها و اطلاعات به شکل نظریات، باورها، عقیده ها و ایده ها، وارد مکانیزم خودکار می شوند و آن را به کار می اندازند.
تفکرات منطقی و آگاهانه((کلید کنترل)) ذهن ناخودآگاه شماست. اندیشه های منطقی و آگاهانه، گرچه در ظاهر غیر منطقی به نظر می رسند اما تنها راه تغییر انگاره های واکنشی خودکار هستند.
درمان های روانی، به گونه ای در رسانه ها جلوه داده شده اند که افراد عامه تصور می کنند روان کاو، بیمار را به درون گودالی باستانی از خاطره های دوران کودکی، راهنمایی می کند و با ورود به این گودال، دیگر هیچ راه خروجی وجود نخواهد داشت. فردی را می شناختم که ادعا می کرد علاقه دارد بسیاری از عادت های رفتاری خود را تغییر دهد، اما اصلا حاضر نیست که ساعت هایی را با مراجعه به روان پزشک، صرف یادآوری مسایل دوران کودکی خود کند. من با تمام احترامی که برای روان پزشکان قایلم، باید بگویم که لزوما همه ی راه های رسیدن به یک تصویر ذهنی سالم، به مطب روان پزشک ختم نمی شود. در واقع((روان درمانی))فقط محدود به روان پزشکان و روان کاوان نیست. به بیانی ساده تر می توان گفت: ما با استفاده از افکاری آگاه و منطقی، هدف خود را انتخاب می کنیم. سپس با استفاده از تخیل، این هدف را به ذهن می شناسانیم و مورد قبول قرار می دهیم. درست است که اعماق ضمیر ناخودآگاه ما از تجربه های تلخ و خاطره های دردناک آکنده است، اما برای ایجاد تغییرات شخصیتی نیازی به بررسی آنها نیست. همان گونه که قبلا هم بیان کردیم «شکست و پیروزی» در کنار هم و همچنین یادگیری، مهارتی که از راه آزمون و خطا به دست میاورد، انسان را پخته می کند. سپس با تکرار آزمایش، عمل اصلاح می گردد تا به حد کمال برسد. این تجربه موفق ر خاطر انسان می شود و در موقعیت های آتی مورد استفاده قرار می گیرد. این روش در یادگیری انواع مهارت ها مانند تیراندازی، آواز خواندن، رانندگی، گلف و غیره به کار می رود.
با این حال پس از آنکه اشتباه شناخته شد و رفتار فرد بهسازی شد، باید خطا را به صورت آگاهانه فراموش کنیم و عمل موفقیت آمیز را به خاطر بسپاریم. تا زمانی که اندیشه های آگاهانه و منطقی ما متوجه هدف مثبتی باشد که امکان تحقق دارد، دیگر خاطره های ناکامی های گذشته نمی توانند به ما صدمه بزنند. ناکامی ها، اشتباهات و خجالت زدگی ها، همگی راهی برای رسیدن به یادگیری و وسیله ی رسیدن به هدف هستند و هنگامی که ما را به هدف رساندند باید فراموش شوند.
تکرار مداوم خاطره های تلخ، رفتار اشتباهی را که منجر به آن شده، در ذهنمان ثبت می کند، ضمیر ناخوداگاهمان نتیجه می گیرد، چون دیروز شکست خوردیم، امروز هم شکست می خوریم. این تفکر می تواند مسیر زندگی را در جهت خلاف هدف هایمان سوق دهد. البته ضمیر ناخوداگاه، هیچ گاه خاطره های دفن شده را دوباره زنده نمی کند و آن ها را تکرار نخواهد کرد. ما قربانی ضمیر خودآگاهمان می شویم و به دست ذهن پویای خود نابود می گردیم، زیرا نتیجه گیری و نشانه گیری به سمت هدف به عهده افکار ماست. باورهای آگاهانه شما باید آن چنان موثر و واضح باشند که بتوانید ضمیر ناخودآگاهتان را تحت تاثیر قرار دهید.
دو روش بسیار قوی برای تغییر عقیده هایمان وجو دارد. مجموعه ای از عقیده های استانداد وجود دارد که همه به شدت به آن معتقدیم که عبارتند از:
1.اعتقاد به توانایی شما در به انجام رساندن مسولیت ها و ثابت کردن استقلال روحی و جسمی و دارا بودن قدرت این که گلیم خود را تنهایی از آب بیرون بکشید.
2.اعتقاد به ارزش های درونی که باعث عزت و شرف شما می شود و هرگز نباید پایمال شود.
هم رفتار و هم احساسات از باور هایمان سرچشمه می گیرند و برای ریشه کن کردن احساساتا و رفتار نامناسب باید از خود بپرسید:«چرا؟»آیا کار یا هدف خاصی وجود دارد که شما دوست داشته باشید انجام دهید، اما احساس واهمه می کنید و به خود می گویید«نمی توانم»؟ از خود بپرسید:«چرا فکر می کنم نمی توانم؟»آیا این هراس بر اساس یک حقیقت منطقی بنا شده است؟ و یا طبق یک پیش فرض و نتیجه گیری اشتباه می باشد؟ سپس 4 سوال زیر را بپرسید:
1.آیا دلیل منطقی برای چنین باور هایی وجود دارد؟؟؟؟
2.امکان دارد این افکار اشتباه باشند؟؟؟؟
3.آیا در آینده نیز همین تصمیم را خواهم گرفت؟؟؟؟
4.اگر دلیلی ندارم، پس چرا به رفتارم ادامه می دهم؟؟؟؟
به راحتی از این سوالات نگذرید، با آن ها دست به گریبان شوید و احساس خود را درگیر آن ها کنید. آیا می بینید که چگونه سر خود را کلاه گذاشته اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟می بینید که فقط به خاطر افکاری اشتباه و غیرمنطقی چقدر خود را ارزان فروخته اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مکانیزم موفقیت خودکار ذهن شما، می تواند هم در مسیر موفقیت و هم در مسیر شکست جرکت کند. سمت و جهت حرکت فقط بستگی به اطلاعات و هدف هایی دارد که شما در اختیارش قرار می دهید. زیرا این مکانیزم کاملا هدف دار می باشد. آن چه در اینجا دارای اهمیت می باشد، اطلاعات صحیح است. دادن این اطلاعات به مکانیزم خودکار، وظیفه افکار منطقی است. دانستن، تخمین زدن و ارزیابی کردن حقیقت به عهده منطق می باشد. در این شرایط بیشتر ما تمایل به بزرگ نمایی مشکلات محیطی داریم. وظیفه ذهن هوشیار این است که به کار هایی که انجام می دهی و انچه در اطرافت روی میدهد بپردازد، تا چیز هایی را که به حواس گیرنده ی شما می رسد، به مکانیزم خودکارت برساند و آن را قادر سازد تا به طور خودکار به این تغییرات پاسخ دهد. به طور مختصر، تفکر منطقی هوشیار، هدف را برمیگزیند، اطلاعات را فراهم می آورد، نتیجه گیری و ارزیابی می کند، تخمین می زند و چرخش کارها را به دست می گیرد. در هر صورت، او مسول نتیجه نیست.

سپاس بیکران

sara.sat
09-24-2021, 21:12
سایکو سیبرنتیک

خلاصه فصل 7
این فصل مبحث مورد علاقه من هست: خوشبختی یعنی لذت بردن از لحظه حال
خوشبختی یک تعریف ساده داره: کیفیتی از ذهن که اندیشه از زمان لذت میبرد.حس خوشبختی کیفیتی فطری دارد. وقتی خوشحالیم بهتر فکر میکنیم، نتایج بهتری میگیریم؛ حالمان بهتر است؛ احساس سلامتی و جوانی میکنیم؛ اندام های حسی مان هم بهتر کار میکنند.
طبق تحقیقات روانشناسان ، انسانهای خوشبخت هرگز شرارت نمیکنند.
بدبختی تنها مسبب بیماریهای روانی است و راه علاج آن خوشبختی است.. خوشبختی اکتسابی نیست؛ استحقاقی نیست؛ مسئله اخلاقی نیست. فقط کیفیتی است که اندیشه ما از زمان حال لذت میبرد.
باید گفت خوشبخت باش تا بتوانی آدم خوبی بشوی ؛سالم تر باشی ، احساس بهتری داشته باشی. با دیگران مهربانتر باشی.
یکی از خوشایندترین احساس ها برای هر انسانی اینه که حس کنه بهش احتیاج دارن؛ ببینه به قدر کافی شخص مهمی هست که بتونه به خوشبختی همنوعانش اضافه کنه.
خوشبختی موضوع آینده نیست؛ موضوع حال است. یک عادت ذهنی است؛ یک برداشت ذهنی است.اگر آنرا یاد نگیریم و همین حالا روی آن تمرین نکنیم هرگز تجربه اش نخاهیم کرد.
خوشبختی خود را به آینده ای که مسائل و مشکلات حل شده باشند موکول نکنید. چون زندگی مجموعه ای از مسئله هاست.اگر قرار است خوشبخت شوید؛ باید خوشبخت باشید. خوشبختی عادتی ذهنی است باید آنرا کاشت و پرورش داد.
هیچکس نمیتواند بگوید در صددرصد اوقات زندگی خوشبخت است
اغلب ما عادت کرده ایم که از حوادث و اتفاقات و ناکامی هایمان احساس رنجش کنیم و خاطرمان را بیازاریم. چون مدتها روی این طرز واکنش سرمایه گزاری کرده ایم و حالا عادتمان شده.
مهمترین داروی شفابخش این ناراحتی این است که از سلاح بدبختی یعنی مناعت، برای مقابله با خود آن استفاده کنیم.
وقتی عادت خوشبختی را یاد گرفتیم دیگر برده نیستیم، ارباب میشویم و این امکان به ما داده میشود که از سلطه شرایط بیرون بیاییم. آزاد و یا حداقل تا حدودی آزاد شویم.
انسان موجودی هدف جوست و هرگاه با دیدی مثبت در جهت نیل به هدفی با روحیه ای تهاجمی تلاش کند؛ بدون توجه به شرایط احساس خوشبختی خاهد کرد. تنها کافیست که جای ترس را با تهاجم عوض کنیم. میتوانیم با روحیه ای بشاش به مقابله با مشکل برخیزیم و زحمت را قبول کنیم.
سالم اندیشی را بطور منظم تمرین کنید. معیار سلامت روانی این است که انسان در همه چیز دنبال خوبی بگردد. ریشه خوشبختی را باید در وجود خود بکاریم
خوشبختی بطور اتفاقی نصیب کسی نمیشود یا دیگران آنرا برایتان نمی آورند . انتخاب آگاهانه اندیشه خوشحالی چیزی بیش از تسکین و آرامش است. میتواند نتایج عملی زیادی به بار بیاورد. باید لحظات خوشبختی و پیروزی را برای خودمان انبار کنیم. شاید مجبور شویم فلسفه بدی را به کلی فراموش کنیم.
آیا برای خوشی و خوبی رقیبی میشناسید؟ (ویلیام جیمز کتاب اندیشه نو)
تا جایی که میتوانید بلند پروازی کنید.پرفسور المیر گیت اعتقاد دارد که اندیشه خیرخواه را باید هرروز مثل ورزش صبحگاهی در خاطر زنده کنیم و تدریجا بر زمان این ورزش روان بیفزاییم و در پایان ماه تغییرات شگرف ایجاد شده در درونمان را شاهد باشیم.
برای اینکه به خوشبختی عادت کنیم بهتر است مفهوم عادت را بشناسیم؛ چون تصویر ذهنی و عادتهایمان باهم در ارتباط هستند. با تغییر هرکدام از آنها دیگری نیز تغییر میکند.
عادت در زبان لاتین به مفهوم لباس پوشیدن است. عادت در واقع جامه شخصیت است و بر حسب تصادف به وجود نمی آید.
وقتی آگاهانه عادات بهتری را برای خود ایجاد کنیم؛ تصویر ذهنی جدید جای عادتهای قدیمی را میگیرد و انگاره های جدیدی را پرورش میدهد.
عادت بی نیاز از تفکر و تصمیم گیری است و حدود 95 درصد از رفتار؛ احساس و واکنش های ما از روی عادت است. عادت ها اصلاح شدنی هستند.

تمرین عملی:
عادت های جدیدی را بطور آگاهانه به مدت 21 روز در خود ایجادکنید. میتوانید روی عبارات زیر نیز تعمق کنید:
خندان و سرحال باشید
نسبت به سایرین دوستانه رفتار کنید
کمتر انتقاد کنید
طوری رفتار کنید که گویی چاره ای جز موفق شدن ندارید.
خود را در قالب شخصیت مورد علاقه تان نگاه کنید و سعی کنید رفتارتان را با این شخصیت جدید منطبق کنید.
بدبینی و منفی بافی را کنار بگذارید
حداقل روزی 3بار تمرین لبخند کنید
در حوادث با خونسردی و هوشمندانه روبرو شوید و دست به عمل بزنید
از کنار حقایق منفی که توان تغییر آنرا ندارید؛ بی تفاوت بگذرید


نکات مهم فصل:
1- خوشبختی را برای خودتان تعریف کنید
2- بعد از شناخت ؛ آنرا با تمام جزییات به همراه اشتیاق فراوان برای خود تصویر کنید و تا جایی که میتوانید بلندپروازی کنید
3- حداقل تا 21 روز آنرا تمرین کنید تا برایتان تبدیل به عادت شود

Mr. & Mrs. hatami
09-25-2021, 02:38
عرض ادب و احترام
فصل ششم
چگونه ریلکس شویم و اجازه دهیم مکانیسم موفقیت خودکارمان برای ما کار کند.
ما این عصر را عصر استرس می نامیم که نگرانی ،استرس و زخم معده به عنوان یک جزء ضروری از دنیایی که در ان زندگی میکنیم قبول شده اند.امروزه ما انسان ها زمان فراغت کمتری داریم.میتوانیم خود را از باربسیار زیای از توجه،اضطراب و نگرانی رها کنیم.ما باید درک کنیم که خالق ما با تدارک یک مکانیسم خلاق درونی در ما،تمهیدات زیادی برای ما فراهم کرده که با ان بتوانیم در این عصر وعصرهای دیگر زندگی موفقی داشته باشیم،چون ظرفیت اش نا محدود است.مشکل این است که از مکانسیم خلاق مان غافل شده و سعی داریم هر کاری را با نیروی اراده یا فکر هوشیار انجام دهیم.ارائه ای مسئله و شناسایی ان کار ذهن هوشیار است ولی ماهیت ان هرگز برای حل مسائل طراحی نشده است،با سپردن مسائل به ان استرس را کاهش دهید.هنگامی تصمیمی اتخاد میشود،مطلقا همه ای مسولیت و توجه به نتیجه را کنار بگذارید. همه ای شواهد به این نتیجه گیری اشاره دارد که برای دریافت یک الهام،شخص باید قبل از هر چیزی به حل یک مسئله خاص شدیدا علاقه مند باشد.او باید هوشیارانه به ان فکر کند،همه ای اطلاعات ممکن را جمع اوری کند و باید تمایل شدیدی به حل مسئله نشان دهد و بعد ان را رها کند تا در خواب یا زمانی که به ان فکر نمیکند،پاسخ را دریابد.اشتباهی که ما مرتکب میشویم این است که فکر میکنیم فرایند(تفکر ناخوداگاه) مختص هنرمندان و مخترعین است در صورتی که تمام انسان ها چه اشپز،چه راننده و غیره میتوانند از ان استفاده کنند،دکتر راین می گویید انچه که ما نبوغ میخوانیم یک فرایند است،یک راه طبیعی که در ان ذهن انسان برای حل مسئله ای کار میکند ولی ما به اشتباه ان را نبوغ میخوانیم.
پنج دستور برای آزاد کردن ماشین الات خلاق تان
۱.به محض اتخاذ تصمیمی،به حمایت از ان متمرکز شوید نه به باز تصور ان.در مورد یک مدیر تجاری که تمایل به قمار رولت داشت واین ایده را به من داد که نگرانی های خود را قبل از شرط بندی انجام دهید، نه بعد از انکه چرخ بازی شروع به چرخش کرد.شما باید قبل از اتخاذ یک تصمیم مضطرب و نگران باشید ولی زمانی شروع کردید به انجام کار مطلقا تمام نگرانی ها و استرس را در مورد نتیجه کنار بگذارید،این روش عمل میکند چه باور کنید چه نکنید.(خطرات را قبل از شروع چرخش چرخ در نظر بگیرید)
۲.راز تمرکز فقط بر اکنون و اینجا.تمرین کنید که با معطوف کردن تمام توجه تان به لحظه ای کنونی هیچ فکر اضطرابی به فردا منتقل نشود.مکانیسم خلاق شما فقط زمانی میتواند پاسخ مناسب به محیط فعلی بدهد که توجه تان به طور کامل به محیط فعلی معطوف شده باشد. هر چیزی را که برای فردا میخواهید برنامه ریزی کنید و نگران نباشید که فردا چگونه عکس العمل نشان میدهد.اگر یاد بگیرید خود را از نظر ذهنی آنقدر اهسته کنید که تجربه تان را بچشید،زندگی بسیار لذت بخش تری خواهید داشت و فرد بسیار کار امد تری خواهید بود.
۳.سعی کنید در لحظه فقط یک کار را انجام دهید.این عادت که در لحظه چند کار را انجام دهیم باعث استرس و اضطراب میشود،چون سعی داریم کار غیر ممکنی را انجام دهیم،واقعیت این است که در لحظه میتوانیم فقط یک کار را انجام دهیم،مدیران عالی چند کار را با هم انجام نمیدهند بلکه با تمرکز انجام میدهند.
۴.ان را به فردا موکول کنید.اگر موضوعی فکرتان را تمام روز مشغول کرد بدون اینکه موفقیت ظاهری داشته باشید،ان را از ذهن تان بیرون کنید و به فردا موکول کنید،مکانیسم خلاق زمانی به بهترین شکل عمل میکند که تداخل بیش از حد (من)هوشیار شما وجود نداشته باشد،زمان خواب فرصت ایده آلیست.
۵.ضمن کار ریلکس باشید.موفقیت بدون استرس از یک جهت به همان اندازه کاهش وزن بدون محرومیت ،ایده ای احمقانه ای است.شما فقط به مکانیسم خلاق تان بگویید چه کند و اجازه دهید با ابتکارش شما را متعجب کند!!!!!! کار شما این است که هدف تان را به دقیق ترین شکل ممکن اعلام کنید،این ارتباط تعیین میکند که ایا سرو مکانیسم شما به شکل یک مکانیسم موفقیت خودکار عمل میکند یا مکانیسم شکست،از هر نظر اجازه دهید کار خود را انجام دهد.
با تشکر

Soroosham
09-25-2021, 10:59
کتاب : سایکوسایبرنتیک ( Psycho Cybernetics )
نویسنده : دکتر ماکسول مالتز ( Maxwell Maltz )




سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

داخل مقدمه کتاب این مطلب و میشه گفت به عنوان مهم ترین بخش اون هست، مهمترین مشکل تغییر نکردن انسان در زمینه های روان: ۱.عادت و شرطی های نا سالم ۲.عدم اطلاع از روانشناسی مشکل ۳. عدم توجه به اهمیت تمرین و تکرار
وقتی ما تصاویر نامطلوبی از هرچیزی در ذهنمون بسازیم ذهن باید اون تصویر و به صورت فیزیکی هم ببینه، پس انسان وادار میشه که ناخودآگاه یا خودآگاه به اون سمت بره. اگر همین تصویر تصویری مثبت می بود چی میشد؟

در پیشگفتار کتاب تلاش بر این هست تا با دو مفهوم اصلی کتاب یعنی تصویر ذهنی و شخصیت خلاق آشناییت پیدا کنیم که برای ما میتونه تصویری خوب از قدم های پیشرومون در این کتاب بده. شاید عجیب به نظر برسه که یک جراح زیبایی روی مباحث روانشناسی یکسری مطالب ارایه بده. ولی اگر روش زوم بشید میتونید بفهمید که ظاهر انسان چقدر روی باطنش تاثیر گزار هست. شاید براتون پیش اومده باشه که وقتی موهاتون نامرتب هست و نیاز به پیرایش داره یک مقداری خجول و تا حدودی مضطرب هستین ولی وقتی اصلاح میکنید سریع اعتماد به نفس پیدا میکنین و از دیدن خودتون داخل آینه لذت میبرین :)
اگر همین مفهوم و در غالب یک فکر بهش نگاه کنید میبینید که چه قدرتی همه ما داریم که ازش میتونیم استفاده کنیم. کل کتاب مثالهایی ازین قبیل داره تا اطمینان ذهن جستجوگر مارو به خودش جلب کنه.
پس تمامی وجود ما میتونه روی این اصل کلی که تصویر ذهنی برای ما شخصیت و شکل میده بنا شده و با تغییر این ذهنیت میتونیم شخصیت خلاقی داشته باشیم که در همه شرایط آماده تغییر باشیم.
شاید مسیر یادگیری اگر در تجربه کردن نبود ما بدون شک با اطلاعات خالی میتونستیم بهترین فرمتها و در هر زمینه ای خلق کنیم. ولی اینجوری نیست! تا تجربه بدست نیاد ما نتایج و نمیتونیم تحلیل و ارزیابی کنیم و بعد وارد خلاقیت بشیم تا مسیری متفاوت و شکل بدیم تا بتونیم در جهان هستی تحولی باشیم . پس قدم اول ما قبول کردن هست و بعد در مسیر یادگیری تجربه کردن هست. همون ۳ اصل اول این متن : ۳. اهمیت تمرین و تکرار.
این مسیر با عادات ما شکل میگیرین پس ۲۱ روز پایبند بودن برای ما میتونه شروع تحول اساسی ما باشه.
انسان ذاتا هدفجو هست. پس هدف این سیستم(انسان) هرچی باشه به اون سمت میره و نتایج و میگیره. حالا شما میتونی انتخاب کنی: تکرار رفتارهای تکراری قبلی که باعث موفقیت شما نشده یا ایجاد و تکرار رفتارهای جدید که نتایج موفقی برای ما بوجود بیاره.
مطمعن باشین هرکدوم و انتخاب کنید همون نتیجه و میگیرید. به بهترین حالت خودش. چه خوب چه بد. میتونین بهترین بد باشید یا بهترین خوب. انتخاب با شماست. کدوم برای شما لذت بخش تر هست؟(تمنخاب هدف)

در فصل ۱ این کتاب شاید یک مفهوم ساده که در کتاب نیروی حال هم بهش اشاره شده نمود خوبی داره : بودن.
وقتی باشی میتونی شناخت پیدا کنی روی چیزهایی که میخوای. حق انتخاب پیدا میکنی و میتونی کنترل داشته باشی. در اینجا میخوای و انتخاب میکنی که زندگی بهتری داشته باشی. با روی خودت کار کردن.
مسیرش روی ۲ مورد بنا میشه که در بالا گفتیم. اگر موفقیت و یک درخت ببینیم به نظر من دونه اون بودن هست. ریشه هاش ۲ اصل این کتاب و بدنه اون اعمال، احساسات،رفتار و توانایی های ماست. هرچقدر که زمان میگذره و عمل و تجربه کسب میکنیم این درخت به دور خودش یک لایه دیگه اضافه میکنه و شاخه هایی درمیاره که نتایج این بدنست و با گذر زمان بزرگتر و قوی تر میشن و رشد پیدا میکنن. کاملا فراکتالی و در جهت شروع این چرخه.
حالا ما بخوایم رشد این درخت و درآخر ثمرش و برداشت کنیم نیاز به چی داره؟ مواردی که باعث رشدش میشه چی هست؟ تصویر ذهنی خلاق. وقتی این تصویر ذهنی و تغییر بدی نتایج شروع میشن. گفتن که خواستن توانستن هست.
پس رشد چون هدف ماست نتایج و میگیریم. قانون هستی هست.
اگر روی مشکلات یا لذت های خودمون زوم بشیم میبینیم که قبل از محیط و شرایط و... اول توی ذهنمون قبول کردیم این محیط و شرایط و... . یعنی چی؟ یعنی ما انتخاب کردیم که اینها هستن و شروع چی بود؟ بودن! نیروی حال هم میگه شما ذهنیتتون نیستین.
اینجا چی کمک میکنه پس بهمون؟ برنامه و هدف برای زندگی بهتر و نگرش جدید برای تغییر.وقتی ایمان بیارید به امکان تغییر، ۵۰درصد مسیر و رفتین، پس بقیش و عمل میتونین بکنین و مطمعن باشین که ذهن میگه من تصویر و دیدم پس باید فیزیکیش هم ببینم. آشناست نه؟ :)
همه قانون جذب،تابلو کاینات،آرزو تو در دست توست و... همه و همه روی این مفاهیم هستن. پس چی مانع ماست؟

در فصل دوم سوال آخر من و میتونین پاسخی براش پیدا کنین.
باز هم میرسیم به هدف،قصد و منظور. انتخاب کردی که فقط زنده نباشی؟ مابقی نیازهای جسمی و روحی و روانیت برطرف میشن. شما غریزه موفقیت و دارید و فعالش کردین. پس تخیل خلاق ما که حیوانات اون رو ندارن تازه بعد بعدی برای امکان این رشد و تهیه میکنن برای رسیدن برای دونه ما تبدیل شدن به ریشه که شخصیت خلاق ما یکیش بود.
مکانیزم موفقیت برای انسان هدفجو به ما عمق میده تو فهم مفاهیمی که صحبت شد. استاد در وبینارهاشون در این باره خیلی ساده توضیح دادن. دو اصل اینجا داریم برای این مکانیزم که مغز انتخاب میکنه: ۱. هدف مشخص، و به سمتش حرکت میکنه ۲.در راستا پیدا کردن هدف حرکت میکنه
مثال اژدر برای زیردریایی ها که با اصلاح مسیر نتیجه میگرفتن. پس شما برای نتیجه گرفتن عمل میکنی و به نظر من با تغییر دیدتون نسبت به شکست و تبدیلش به عنوان تجربه، هم از لحاظ روانی و هم از لحظ مغزی، نتایج به سمت رشد میرن. چون مغز فقط موارد موفقیت مسیر و ثبت میکنه. پس روان باعث یادآوریسر خوردگی ها و شکستهاست. با تغییر دیدتون به این دیدگاه هم هردو نتیجه و میتونین بگیرین.
تو زمینه کاری خودمون خیلی ها میگن رباتها جای انسان و میگیرن ولی همونطور که استاد گفتن و در اینجا هم بهش اشاره شده، میشه نمونه ای از مغز و ساخت ولی برای به حرکت درآوردنش نیاز به احساس داره و هدف من بودن که شخصا تصمیم بگیره. پس هنوز چرا نتایج برای همه موفق نیست؟
جواب سادست. عقاید دانش و باور و قدرت. وقتی ذهنیت خلاق و رشد نمیدی فاکتورهایی که گفتم هم تغییری ندارن. مثال ادش باورهای مالی هر انسان کاملا از محیط گرفته شده. تا تغییری ندید داخلش همون حالت قبل تکرار میشه.
پس این جواب در درون ماست. همه چیز از درون ما شکل میگیره.هرچیزی که بیرون میبینید نمودی از درون شماست. حتی رفتار انسانها با شما. باز قرار گرفتن همه مطالب روی یک نقطه مشترک و حس کردین؟
تمرین این بخش ۲۱روزست و شروع خوبی میتونه باشه: ۱.هدف ۲.ذهن هدفجو ۳.تغییر باور نسبت به شکست ۴. تجربه ۵. ایمان به مکانیزم
من این مکانیزم و چجوری کنترل میکنم؟

فصل ۳ این کتاب هم مجدد پاسخ به سوال ماست.

فصل ۳ این کتاب هم مجدد پاسخ به سوال ماست. قوه تخیل.
انسان همیشه با توجه به چیزی که درباره محیطش و خودش فکر میکنه عمل میکنه. برای همین میگن واقعیتی که من دارم تجربه میکنم با واقعیتی که شما تجربه میکنین متفاوت هست. این ساختار ذهن ماست و مثال مشخصش هیپنوتیزم هست. پس دستگاه عصبی ما با چیزی که تجربه میکنه عمل نمیکنه بلکه با تخیل یا فکری که از مغز میرسه واکنش میده. جالب نیست؟
مثال جالب کتاب واکنش ناخودآگاه ما نسبت به ترس دربرابر خرس هست. اتومات ما فرار میکنیم و نیازی نیست روش فکر بکنیم تا راه حلی پیدا کنیم. یعنی قبل تفکر ما عمل کردیم.
پس وقتی ساختار ذهن ما به این شکل عمل میکنه تا از ما محافظت کنه چرا ازش استفاده نکنیم؟ تصور بکنیم که موفق هستیم. تو هر زمینه ای. وقتی بتونیم تصور بکنیم داریم اعمال و احساساتمون و رفتارمون در جهتش شکل میدیم.
مثال های زیادی در اینباره زده شده که برای خودم از همه انگیزه بخش تر این بود. ۳گروه برای پرتاب توپ در حلقه بسکتبال انتخاب میشن و نتایجشون به مدت ۲۰روز میسنجن و نتیجه روز اول و آخر و باهم مقایسه کردن.
گروه اول تمرین عملی در هرروز کرد. گروه دوم فقط روز اول و آخر تمرین کرد و گروه سوم بعد از فعالیت عملی روز اول فقط تصور انداختن توی حلقه و تمرین کردن. نتیجه این شد: گروه اول ۲۴درصد رشد،گروه دوم بدون رشدُ گروه سوم ۲۳ درصد رشد! به این فکر بکنین که اگه عمل و این شیوه تخیل و باهم ترکیب بکنین به چه قدرتی میرسین؟!
در ادامه این فصل نتایج خارق العاده زیاد دیگه ای هم میتونین مطالعه کنین.
پس متوجه قدرت تصویر ذهنی شدید. پس ما یک ماشینی داریم که بباید اپراتورش باشیم و ازش استفاده کنیم تا نتایجی که مدنظر خودمون هست و بدست بیاریم. و همینطور که در بالا گفتم این قدرت به صورت اتومات در ما هست و ما فقط باید هدایتش کنیم به سمت مسیری که میخوایم، یعنی اهدافمون.
وقتی اینکار و بکنیم دیگه نیروی اراده خودمون لازم نیست الکی به سمتی هل بدیم و این تصویر ذهنی خودش براتون مسیر اراده و هموار میکنه. پس به تصاویر ذهنتون دقت کنین. به تصویر ذهنی مثبت از خودتون برسین. اینجوری نه تنها نتیجه میگیرین، عزت نفستون هم افزایش پیدا میکنه و ارزش این من برتر ومیفهمین.
بهترین خودتون متصور بشین. ۱۰ سال دیگه وقتی به هدف ۱۰سالتون رسیدین چه شکلی هستین؟ چه ویژگی هایی دارین؟ همین چیزی که هستین صد درصد هستین ولی افکار و باورها و رفتارتون تغییر کردن. یک دست اضافه در نیاوردین! اون من برتر و تجسم کن.
حقیقت ما رو به رشد هست. تو کتاب از نظر مذهبی هم بررسیش کرده. به نظر خود من،ماجزوی از طبیعتم. طبیعت و هستی به سوی رشد حرکت میکنه.به سمت فراوانی. پس این مکانیزم خلاق هم در همون جهت عمل میکنه و ما با استفاده ازش میتونیم تو جریان این نور رشد بکنیم.
تمرین این فصل هم در جهت همه آموزش های موفقیت هست: ۳۰ دقیقه تجسم خلاق روزانه درباره چیزی که میخوایم.موفقیت. کم کم تغییر و میبینین. صبر داشته باشن. اون دونه داره جوونه میزنه و از تاریکی در میاد.
چی جلو مارو گرفته پس که عمل نکنیم؟! فصل ۴ و مطالعه کنین.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.

Saman01
09-25-2021, 20:03
((امروزه واژه "استرس" جایگاه وسیعی در دایره ی زبان ما پیدا کرده است. حتی می توان دوره ی حاضر را عصر استرس و اضطراب نامید. زندگی خانوادگی تبدیل به ملاقاتی چند ساعته شده است به طوری که افراد حتی وقت سر خاراندن هم ندارند. امروزه اهمیت پیروز شدن بر استرس، اضطراب و کنترل داشتن بر جریان و روند زندگی روزمره بیشتر شده است. من هنوز هم معتقدم نیاز نیست که زندگی مانند دریایی خروشان و پر تلاطم باشد. می توان به سهولت آن را تبدیل به رودخانه ای آرام و ساکت کرد.))
------------------------------------------------------------
1400/7/3
سلام و عرض ادب
فصل ششم: در کمال آرامش، کارها را به مکانیزم موفقیت بسپارید
یک حقیقت ساده وجود دارد که با دست یافتن به آن، می توانیم به راحتی خود را از اضطراب و استرس رها کنیم حقیقت جز این نیست که آفریدگار توانا پیش بینی های بی شماری در زمینه خلقت انسان کرده و توانایی هایی در اختیار ما نهاده است تا با کمک آنها در هر عصر و زمانی در کمال موفقیت زندگی کنیم. از جمله این نعمت و توانایی ها: «مکانیزم خلاق درونی» می باشد.
این مکانیزم خودکار، با استفاده از توانایی ها و قابلیت های نا محدودش می تواند هرگونه تغییر و تحول اجتماعی و یا تکنولوژی را دریافت کرده و با ان سازگار شود. در واقع خستگی شدید و استرس زیاد، برای مکانیزم خودکار کاملا تعریف نشده است، زیرا قابلیت و گنجایش آن نامحدود بوده و هرگز به بن بست نمی رسد. مشکل انسان این است که قدرت و توانایی مکانیزم خلاق را نادیده گرفته و حل و فصل تمامی مشکلات خود را به قدرت اراده و قابلیت ذهن خودآگاهش سپرده است. وظیفه ی ذهن خودآگاه ما شناسایی موانع و مشکلات می باشد و طبیعتا طوری طراحی و برنامه ریزی نشده که بتواند مشکلات را حل کند. ما با تلاش زیاد برای حل تک تک مشکلات، بر حجم آن می افزاییم، در صورتی که با سپردن مسئله و سختی ها به مکانیزم خودکار، خود را از وجود آن ها خلاص کرده و از زیر فشار رها می شویم.
دلیل علمی مورد بالا این است که، وقتی انسان همه ی امور را به اراده می سپارد تبدیل به موجودی ریزبین، حساس و محافظه کار می شود و مدام از نتیجه کار واهمه خواهد داشت. در یک کلام می توان گفت: نفسی عمیق بکشید و ذهن و روح خود را در آرامش قرار دهید. در آن صورت خواهید دید که ذهنتان دوبرابر آن چه توقع داشته اید به شما خدمت خواهد کرد. افرادی که آثار بزرگ و به یاد ماندنی مانند نویسندگان، اختراع کنندگان و دیگر خلاقان آثار جاودان هستند، مدرکی بزرگ و سندی عملی و مدعی این گفته های پیشین ما هستند. همیشه مدعی هستند، که افکار پویا و خلاقشان نتیجه ی افکار ارادی نیست. بلکه به طور ناخودآگاه، آنی و یا به قولی «بی خبر» پیدا می شوند. بخصوص زمانی که ذهن آنها درگیر مسایل دیگر نیست و در آرامش به سر می برد. البته فراموش نکنید که این ایده های نو و خلاق از «زیر سنگ» پیدا نمی شوند و بدون پیش زمینه ی فکری به وجود نمی آیند. همه ی شواهد نشان دهنده ی این است که برای دریافت «الهامات غیبی» و ایده های نو، فرد باید علاقه ی شدیدی به حل یک مشکل یا سوال بخصوص داشته و با اشتیاق به دنبال یافتن جواب باشد. در واقع اولین لازمه کار، علاقه ی شدید برای رسیدن به جواب می باشد. فرد باید قبل از هر چیز، آگاهانه در ارتباط با موضوعی فکر کند و تمامی اطلاعات موجود را گردآوری و بررسی کرده و همه ی راه های رسیدن به جواب را در نظر بگیرد.
هنگامی که ذهن پویا، از دلهره و استرس رها می شود، مکانیزم خودکار تبدیل به مکانیزم موفقیت شده و شما را به هدف دلخواهتان می رساند. اشتباه ما این است که به غلط تصور می کنیم «جریان الهامات انسانی» فقط مخصوص هنرمندان، نویسندگان و کاشفان و دیگر افراد «خلاق» است. همه ی ما می توانیم آثار جاودانی خلق کنیم. در وجود ما مکانیزمی قرار داده شده که فعال بوده و وظیفه اش رساندن ما به هدف می باشد. وظیفه ی این مکانیزم در واقع حل مشکلات شخصی ما، اداره امور، فروش جنس ها، نوشتن یک داستان و یا اختراع یک دستگاه جدید می باشد. علاوه بر این که مکانیزم خودکار موفقیت می تواند باعث ایده های خلاق شود، می تواند رفتار ها و کردار های خلاق را نیز ایجاد کند. مهارت در هر زمینه ای چه ورزش، چه موسیقی و غیره اصلا به دلیل سخت فکر کردن و تلاش بی حد ایجاد نمی شود، بلکه زمانی به بهترین وجه انجام می شود که شما به ذهنتان آرامش دهید. اجازه دهید خودش کارها را انجام دهد. خلاقیت روندی آنی است و اگر قرار باشد ماهرترین نوازندگان قبل از زدن هر ضربه و نواختن هر نت موسقی فکر کنند و بیندیشند که کدام انگشت باید به کلید ضربه بزند، هرگز نمی توانند حتی یک نت را هم بنوازند. بلکه یک نوازنده، در زمان یادگیری و در مرحله ی اول، ذهن خود را به کار انداخته و تمرین کرده، تا این که تمرین ها تبدیل به یک عادت خودکار شده است. او زمانی می تواند یک نوازنده عالی و بی نظیر شود که نوازندگی را به دست مکانیزم خودکار سپرده و دست از تلاش آگاهانه بردارد.
یادگیری 4 مرحله دارد که ممکن است در جایی دیگر نیز به ان بر خورده باشید: 1.عدم توانش ناخودآگاه 2.عدم توانش آگاه 3.توانش آگاه 4.توانش ناخودآگاه:
در قدم اول شما از دانسته و ندانسته هایتان آگاهی ندارید. هنگامی که به مرحله دوم می رسید، از این حقیقت دردناک آگاه می شوید که چه کاری برای شما ممکن و ناممکن است. در مرحله ی سوم توانایی انجام کار را پیدا می کنید، اما هنوز باید از ذهن آگاهتان کمک بگیرید. با رسیدن به مرحله ی چهارم، آن چه تا به حال سخت و طاقت فرسا بوده، حالت خودکار و اتوماتیک پیدا میکند. این4 مرحله، تصویری دقیق از فرآیند یادگیری را ارایه می کنند. از چگونگی بستن بند کفشتان گرفته تا نصب قطعات یک رایانه به یک دیگر. آن چه جالب و هیجان انگیز است توانایی شما در کاهش استرس و افزایش سرعت حرکت در مسیر این چهار مرحله است که بیشتر به کمک سایکوسایبرنتیک انجام می شود. در اینجا دستگاه خودکار ذهن، جایگزین تلاش مستمر فیزیکی ذهنی می شود. تلاش های ارادی و بی وقفه، موجب از کار افتادن مکانیزم فعال و خودکار ذهن می شود.
5 راهکار برای رهایی و آزادی دستگاه خلاق:
1.پس از تصمیم گیری درباره ی انجام یک کار، اصلا برروی نتیجه ی کار تمرکز نکنید، بلکه به فکر پشتیبانی از هدفتان و به نتیجه رساندن آن باشید.
2.راز تمرکز بر زمان حال:
لازم نیست تمام وقت خود را صرف هدفیابی و ارزیابی میزان پیشرفت خود و برنامه ریزی در این زمینه بکنید. چنین مسایلی زمان و مکان خو را می خواهند، زمان و مکانی که مخصوص چنین تفکراتی است. باقی وقت خود را صرف تمرین و کسب آرامش کنید و سعی کنید «نگران فردا نباشید». نگران فردا نبودن باید برای شما به شکل یک عادت در بیاید. این عادت وقتی شکل میگیرد، که تمام حواس خود را معطوف زمان حال کنید. مکانیزم خودکار شما متعلق به زمان حال است و نمی تواند بری فردا یا حتی 1 دقیقه ی دیگر برنامه ریزی کند.
3.سعی کنید در یک زمان، فقط به یک کار بپردازید:
یکی از دلایل سردرگمی و در نتیجه احساس استرس و اضطراب، انجام چند کار مختلف در یک زمان می باشد.
4.مشکلات را به دست خواب بسپارید:
اگر ذهن ما در تمام روز، در گیر مشکلی بود و باز هم نتوانستید برای آن راح خلی بیابید، پیشنهاد میکنم که مشکل را برای مدتی فراموش کرده و سعی کنید به خواب کوتاهی بروید. پس از بیداری می توانید به نتیجه ی دلخواه برسید. فراموش نکنید که اوج کارایی مکانیزم موفقیت، زمانی است که ضمیر خودآگاهتان در روند کار نقشی نداشته باشد.
5.در هنگام کار آرامش داشته باشید:
این مکانیزم، توانایی انجام کارهایی را دارد، که شما سعی می کنید با روحیه ای مشوش و خاطره ای مضطرب و اراده ای آهنین، به پایان برسانید. مهم این است که تمام این کارها به دور از هر گونه اضطراب و تشویق و در کمال آرامش انجام گیرد و تنها وظیفه ی شما این است که یاد بگیرید، چگونه این مکانیزم را هدف دار کرده و آن را به سمت هدف نهایی راهنمایی کنید؛ به آن اعتماد داشته باشید و در نهایت اجازه دهید که خودش همه ی کارها را انجام دهد.

سپاس بیکران:confused:

sara.sat
09-26-2021, 23:48
خلاصه فصل 8


برای شناخت شخصیت موفقیت جو در درون خودمان باید بدانیم که شکست و موفقیت مثل بذری است که در شخصیت و کردار ما جابجا میشوند.
ابتدا باید شکل و شمایل آنرا بشناسیم
مکانیزم هدایت خلاق هدف جو است و بنابراین شرط لازم استفاده از آن ، داشتن هدف مشخص و واضح است. اغلب ما شخصیت ترقی جو و پیشرفت طلب داریم، اما از جهت پیشرفت و طرقی اطلاعی نداریم.باید به شخصیتی برسیم که امکان روبرو شدن موثر با محیط و حقیقت برایمان فراهم شود.
اجزای تشکیل دهنده شخصیت موفقیت جو:
1- 1- موقعیت شناسی: وقتی هدفی برای خود تعیین کردید، باید شبیه به یک دوچرخه تعادلش را حفظ کنید و برای این منظور لازم است در یک جهت (در جهت نیل به هدف) حرکت کنید. طرحی برای رسیدن به هدفتان داشته باشید. به آینده بیندیشید و از گذشته دست بردارید.علاوه بر اهداف شخصی ؛ اهداف غیرشخصی هم لازم است. مثلا ببینید چگونه میتوانید به همکارتان کمک کنید؟ نه به خاطر وظیفه؛ بلکه چون میخاهید به اوکمک کنید اینکار را انجام دهید.

2- 2- تفاهم: لازمه تفاهم ارتباط مناسب است.اغلب ناکامی های ما در روابط انسانی، حاصل سو تفاهمات است. هیچ سیستمی بدون ارتباط قادر به کار نیست.انتظار نداشته باشید دیگران هم مثل شما فکر کنند.از خود بپرسید اوچکونه به این موضوع نگاه میکند؟ موقعیت خود را چگونه تفسیر میکند؟ درباره آن چه احساسی دارد؟ اینگونه سطح تفاهم بالا میرود. گمانه زنی نکنید. با حقایق برخوردی صمیمانه داشته باشید.مهم نیست حق با کیست؟! مهم خوده حق است. در رابطه با مردم سعی کنید موقعیت را از دید آنها و هم از دید خودتان نگاه کنید

3- 3- شهامت: تنها داشتن هدف و درک شرایط کافی نیست، باید شهامت عمل کردن داشته باشید تا اهداف ؛ امیال و باورهایتان به حقیقت تبدیل گردد. در این دنیا چیز صددرصد مطمئن و تضمین شده وجود ندارد. تفاوت میان آدم موفق و ناموفق در شهامت است. بی تحرک نباشید، دست روی دست نگذارید، شهامت اشتباه کردن و ناکام ماندن را نیز بپذیرید. بدانید که اشتباه رفتن بهتر از ایستا بودن و حرکت نکردن است. ایمان و شهامت دو غریزه طبیعی است که اگر در مسیر صحیح و روی استعدادهای خدادای بخت آزمایی نکنیم معتاد میزهای قمار یا بطری های مشروبات الکلی می شویم. حتی در رابطه با چیزهای جزیی هم شجاعانه رفتار کنید.

4- 4- خیرخواهی: شخصیت های موفق به سایرین هم اهمیت میدهند. و برای همنوعانشان احترام قائل میشوند. مسائل و نیازهای آنها را در نظر میگیرند و با دیگران همانطور که زیبنده انسانهاست رفتار میکنند. وقتی نسبت به سایرین احساس خیرخاهی داشته باشیم بدون استثنا برای خودمان هم خیرخاه تر میشویم. با درک حقیقت در رابطه با مردم ، ارج و قرب آنها را پیش خود بالا ببرید. به خود زحمت بدهید ،کمی در رابطه با احساسات، امیال و نیازهای سایرین فکر کنید. بدانید که رفتار شما با دیگران رابطه مستقیم با احساس شما دارد.

5- 5- مناعت: در ذهن خود این را فرو کنید که دست کم گرفتن خود فروتنی و شکست نفسی نیست، عیب و گناه است. بزرگترین راز مناعت این است: از مردم قدردانی کنید. برای فرد فرد مردم احترام قایل شوید. مناعت نفس حاصل کارهای عظیمی که کرده اید نیست! ، حاصل دارایی و ثروت نیست، ارتباطی با ساخته های شما ندارد، بلکه ناشی از قدری است که برای خود به عنوان بنده خداوند قائل هستید. سایرین هم مثل شما

6- 6- اعتماد بنفس: این مورد با تجربه کردن موفقیت حاصل میشود.وقتی کاری را برای بار اول انجام میدهیم؛ از نتیجه اش آنقدرها اطلاعی نداریم.علتش این است که موفقیت را تجربه نکرده ایم. به تدریج و با موفقیت های کوچک شروع کنید. روش دیگر ایجاد عادت، یادآوری موفقیت ها و فراموشی ناکامی هاست. ذهن ما به گونه ایست که ناکامی ها را فراموش میکند. حتی اگر تکرار ناکامی ها بیشتر از موفقیت ها باشد.در نهایت این راه و شیوه صحیح است که در ذهن میماند. اگر تجربه شکست ها را در ذهن خود زنده نگه دارید و موفقیت ها را فراموش کنیم ، اعتماد بنفس خود را از بین میبریم

7- 7- خودپذیری: خود را بشناسید تا به خوشبختی واقعی برسید. اگر سرتان به تنتان می ارزد برای ثروتی که دارید نیست، برای قهرمان بودنتان نیست، علت این است که پروردگار شما را در تصویر خویش آفریده. شخصیت خود را میتوانیم تغییر دهیم، اما خویش ذاتی تغییر دادنی نیست. خودپذیری داشته باشید یعنی خود را آنطور که هستید با تمام تقصیرها، نقطه ضعف ها ، نواقص و اشتباهات، نقاط مثبت و منفی تان قبول کنید. ممکن است اشتباه کرده باشید یا اشتباه بکنید اما این به معنای اشتباه بودنتان نیست.

برای اصلاح اشتباهات و کمبودها ابتدا آنها را بشناسید (اقرار به گناه) . همین حالا هم سر به تنتان می ارزد. به صرف اینکه امیال بیولوژیکی طبیعی را بطور کامل احساس نمیکنید، ناراحت نباشید. از شکل و شمایل خود ناراضی نباشید.اگر خود را قبول نکنید، هرگز از امکانات و استعدادهای بالقوه درون خود بهره کافی نخاهید برد.

نکات مهم:
1- 1- شخصیت موفقیت جو درون خودتان را به شکل کاملی درک کنید

2- 2- نقاط ضعف و قوتش را بشناسید. برای ضعف ها راه حل بیابید و به نقاط قوت بیشتر تمرکز کنید

3- 3- هفت مورد گفته شده را در خود بسنجید و ببیند با کدامیک ارتباط بهتری داشته اید. سعی کنید کل موارد را در خود تقویت کیند

4- 4- شما از کسی برتر نیستید، از کسی کمتر نیستید، شما خودتان هستید. این را بطور صحیحی در مورد خود بشناسید

5- 5- برای رسیدن به اهداف و امیال برنامه ریزی و زمان بندی کنید.

pourya.nba
09-28-2021, 20:50
سلام به عزیزان لطفا هر کس یکی از این سه کتاب رو خونده نظرش رو بگه که چقدر مناسب و لازمه:
175202
175203
175204

Mr. & Mrs. hatami
09-28-2021, 23:16
عرض ادب و احترام
فصل هفتم
می توانید عادت خوشبختی را به دست اورید.
اکثر مردم در دنیا خاموش هستند، و به طور آزمایشی در ان زندگی می کنند،انگار که دنیا به انها تعلق نداشته است.هنگامی که از شخصی سوال میکنیم که اهدافشان چیست،میگویند من فقط میخواهم شاد باشم،پاسخ معمولی است.این فقط عذری است که به اهداف به صورت جدی فکر نشود!!!ما موضوع خوشبختی را نه از دیدگاه فلسفی بلکه از دید پزشکی بررسی میکنیم،توضیح دکتر از خوشبختی(حالتی از ذهن که در ان فکر ما نسبت به زمان حالت مطبوعی دارد.طبق ازمایش های که انجام شده مشخص شده که خوشبختی در ذات انسان و دستگاه جسمی اش است.افراد در زمانی که شاد هستند حالت جسمانی بهتر و سالم تری دارند و اندام های مانند معده ،قلب و کبد عملکرد بهتری دارند،حتی میتوانند بهتر ببینند،بهتر بشنوند.شادی چیزی نیست که ما بخواهیم ان را به دست بیاوریم یا یک مسئله ای اخلاقی نیست،همان گونه که گردش خون یک مسئله اخلاقی نیست.هر دو برای سلامتی ضروری هستند(شادی پاداش فضیلت نیست،بلکه خود فضیلت)ما باید شاد بودن را به عنوان یک نیاز برای بدن و ذهن مان بدانیم،شاد بودن نیاز به چیزی ندارد.ما زمانی شاد خواهیم بود که ازدواج کنیم،شغل بهتری داشته باشیم،هنگامی که خانه خریده باشیم،یا هنگامی که پیروزی به دست اورده باشیم.این ها همه انسانهای نا امیدی هستند،شادی یک عادت ذهنی است،و اگر در حال حاضر آموخته و اجرا نشود،هرگز تجربه نمیشود.اگر قرار است شاد باشیم فقط باید شاد باشیم،همین و بس.نه اینکه به خاطر چیزی شاد باشیم.یک علت عمده ای ناشادی این است که چیزهایی را که ابدا شخصی نیستند شخصی تلقی میکنیم.همان مثال معروف که استاد در ویدیو گفتن،وقتی دو تا ماشین با هم تصادف میکنند به جای اینکه با هم درگیر بشن اهنگ بزارن و شادی کنن و بخندن.هنگامی که رویدادها به ما میگویند،شاد باش، ناراحت باش مانند یک برده مطیع عمل میکنیم و هیچ عکس العملی نشان نمیدهیم.اگر اتفاق بدی برای ما رخ دهد، نباید با اضافه کردن عقاید خودمان ، ان اتفاق را تلخ تر کنیم،مثل کسی که کل سرمایه خود را از دست داده است و فکر میکند که بدبخت شده است.این که پول خود را از دست داده است یک واقعیت است،ولی با اضافه کردن عقاید خودمان که بدبخت شده ایم، کار را سخت تر میکنیم.انسانها نه با چیز های که رخ میدهد،بلکه با دیدگاه خود نسبت به چیزهایی که رخ میدهد،ناراحت میشوند.هنگامی که تصمیم گرفتم دکتر شوم،به من گفتند که به دلیل فقر والدینم نمی توانم دکتر شوم،این که پدر و مادرم پول نداشتند درست بود،ولی اینکه نمیتوانم یک پزشک شوم فقط یک نظر بود.یکی از چیزهایی که به من خیلی کمک کرد این بود که مرتب به خاطر داشتم همه ای این غیر ممکن ها یک نظر بود،نه یک واقعیت.
(جوهره ای سایکوسایبرنتیک جدا سازی دقیق، ارام و فوق العاده خودکار واقعیت از خیال ، واقعیت از نظر، و شرایط واقعی از مانع بزرگ نمایی شده است، به گونه ای که اقدامات و عکس العمل های ما موکدا به واقعیت ها ،و نه به نظرات خود ما یا دیگران ،مبتنی شوده اند.
نسخه: عادت کنید در مقابل تهدیدها و مسائل،به طور تهاجمی و مثبت عکس العمل نشان دهید.عادت کنید همیشه هدف گرا باشید بی ارتباط به اینکه چه اتفاقی می افتد.باید قبول کرد،برای شاد بودن باید قربانی کرد.بله، ممکن است لازم باشد شکاکیت،بدبینی،عادات و باورهای قدیمی را قربانی کنید.دوست من شما درخت نیستد که عمیقا در یک مکان روانی یا رفتاری ریشه کرده باشید و نتوانید به نقطه ای روشن تری نقل مکان کنید.

((شادی،فقط زمانی که ان را بسازید،اگر کسی دیگر آن را بسازد، سرگرمی است))

با تشکر

Saman01
09-29-2021, 16:23
((بیشتر مردم در جواب سوال «هدف شما چیست؟» میگویند:" میخواهیم به شادی و سعادت دست یابیم". این جمله بهانه ای است برای سرپوش گذاشتن بر بی هدفی. در حقیقت انها هیچ گاه، در زمینه هدف زندگیشان جدی فکر نکرده اند.))
((فرد بجای رو به رو شدن با حقیقت، خود را در محیطی غیر مادی و نامفهوم حبس می کند.))
***** ***** ***** ***** ***** *****
1400/7/7
سلام و عرض ادب
فصل هفتم:
شادی عادتی است برای همه
این فصل در مورد موضوع شادی هست. اونم نه از نظر فلسفی و تئوری، بلکه از دیدگاه علم پزشکی
شادی، نیازی فطری و طبیعی است. ذهن انسان و فیزیک بدن در صورت وجود شادی و نشاط میتونه بهتر بیندیشه و عمل کنه. اعضای بدن و نیروهای 6گانه هم در شرایطی بهتر عمل میکنن و این در آزمایش هم خودشو نشون داده. کسانی که در ذهنشون احساسات و افکار مثبت و شادی رو می پروروندن و در کل شاد بودن، حواس لامسه، چشایی، بینایی، بویایی و شنواییشون قوی تر شده و بهتر عمل کردن:eek: دکتر ویلیام بیتز تونسته ثابت کنه که وقتی فرد به مسایل خوشایند فکر کنه، یا در ذهن، صحنه های دلپذیری رو مجسم کنه، قدرت بیناییش مثل بنز افزایش پیدا میکنه. در طب روان تنی هم ثابت کردن که معده، کبد، قلب و بقیه اعضای بدن در زمان شادی، بهتر و راحت تر کار میکنن
نورمان کارین، در نبردی طولانی با سرطان، توانست با استفاده از نوار های ویدیویی و فیلم های کمدی و خنده دار بر بیماری اش فایق آید و سلامتی خود را بازیابد. دکتر شیندلر: "ریشه ی تمام بیماری های روانی در غم و اندوه و درمان همه ی آنها به دست شادی است."(دقت کنید واژه ی بیماری در انگلیسی باستان به معنی ناراحتی و غم است). شادی یک صفت اکتسابی یا ژنتیکی نیست. هم چنین، بر خلاف تصور همه، نمی توان شادی را جز موضوعات اخلاقی و معنوی طبقه بندی کرد. اگر بگوییم شادی امری اخلاقی است و در زمره ی مسایل معنوی قرار میگیرد، پس گردش خون بدن هم باید جز مسایل اخلاقی باشد. البته شادی هم به اندازه گردش خون برای انسان لازم و ضروری است. در تعریفی ساده، شادی حالتی ذهنی است که در ان تفکری خوشایند درباره ی اوقاتی خوش داریم. شادی پاداش تقوا نیست، بلکه خود تقواست. شادی نتیجه ی طبیعی نداشتن خودخواهی است، نه قیمت، بها و پاداش آن. این فکر که درد و رنج راه رسیدن به شادی است کاملا اشتباه است. خداوند شادی را به طور مساوی میام همه تقسیم نکرده است. اگر شما شاد و خشنود باشید، هیچ حقی از دیگران ضایع نمی شود و باعث نمی شود سهم کمتری به آنها برسد. شادی، یک خصلت است. اگر بیاموزیم که در لحظه زندگی کنیم و همیشه این روش را بکار گیریم، هرگز طعم ناراحتی یا ناکامی را نخواهیم چشید. حل مشکلات خارجی ضامن شادی شما نیست. یک مشکل را حل کردید، مشکل دیگری سر بر می اورد. پس همیشه شاد بودن تنها چاره ی شماست. همین و بس. منتظر دلیل برای شادی نباشید
انسان به طور ناخوداگاه عادت کرده است نسبت به تمام ناراحتی های کوچک و بزرگ، خستگی، کسالت، دلخوری و.... با عصبانیت و کج خلقی واکنش دهد. این واکنش ها حاصل چندین سال تمرین میباشند که تبدیل به عادت شدند. این عادت ها هم از اونجایی شکل گرفتن که ما یک حادثه رو به عنوان بی احترامی یا ضربه ای به عزت نفسمون تلقی کردیم یا به قول معروف به خودمون گرفتیم و بهمون بر خورده. ما میتوانیم در بحرانی ترین و پیچیده ترین شرایط، خود را تا حدی از چنگال ناراحتی ها رها سازیم و به نوعی شادی نسبی دست یابیم. این در صورتی است که اجازه ندهیم احساسات منفی مانند: تنفر، افکار پریشان، غم و... موقعیت موجود را از آن چه هست، وخیم تر کنند
اساس سایکوسایبرنتیک:
تفکیک دقیق، بی سر و صدا و اتوماتیک حقیقت از رویا، واقعیت از نظریه و اصل ماجرا از کپی اغراق آمیز آن می باشد و در آن یاد میگیریم که کنش ها و واکنش های ما بر اساس حقیقت باشند، نه بر اساس افکار و برداشت های ما یا دیگران
اگر خودت شادی را ایجاد کنی، این شادی، شادی حقیقی به حساب می آید. اما اگر شادی حاصل کار دیگران باشد، فقط یک سرگرمی است
می توان گفت عادت ها و الگوهای رفتاری، لباس هایی هستند که بر تن شخصیت خود میکنیم. عادت ها بر حسب تصادف شکل نمیگیرند. هر عادتی که داریم، هم اندازه ی شخصیت ما میگردد و باید شایسته ی تن فرد بوده و به طور کامل با تصویر ذهنی و الگوی شخصیتی ما هماهنگ باشد و با پیدایش الگویی نو و بهتر، کم کم جای عادت های کهنه را پر کرده و طرح جدیدی را ایجاد می کند.
سپاس بیکران

sara.sat
09-30-2021, 02:10
سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز و گرامی


خلاصه فصل 9


مکانیزم شکست چیست و چگونه میتوان از آن به سود خویش استفاده کرد؟
در ابتدا باید بدانیم که شخصیت شکست طلب ما نشانه هایی دارد و اگر میخاهیم کاری کنیم باید ابتدا این نشانه ها را بشناسیم. وقتی علایم را شناختیم میتوانیم از آنها به عنوان بازخوردهای منفی استفاده کنیم و در راه خلاقیت قدم برداریم. تنها آگاهی از این موضوع هم کافی نیست باید آنرا قبول کنیم و بپذیریم که خواهان آن نیستیم و از آن مهمتر بدانیم با این ها به خوشبختی نمیرسیم.
هیچ کس از این برداشت های منطقی مصون نیست، حتی موفق ترین شخصیت ها.
هیچ کس عمدا این صفات را در خود ایجاد نمی کند ، نشانه نقص طبیعیت انسان هم نیست.هرکدامشان راهی برای حل مشکل هستند. وقتی درک صحیحی از موقعیت داشته باشیم و حقیقت را درک کنیم؛ آنگاه همان نیروهایی که باعث انتخاب اشتباه اند؛ درجهت ریشه کنی آنها به کار می افتند.
مکانیزم ناکامی (از دید نویسنده کتاب) نشانه هایی دارد:

1- احساس ناکامی و درمانگی و بیهودگی: وقتی از رسیدن به هدف باز میمانیم احساس درماندگی می کنیم.درماندگی مزمن اغلب به معنای این است که هدفهای غیرواقعی را برگزیده یا تصویر شایسته ای از خود نداریم. برای این که این احساس را از خود دور کنیم باید هدفهایمان عملی باشند نه کامل گرایانه. پیش بینی نادرستی نداشته باشیم؛ فکر نکنیم انسان موفق بشویی نیستیم، چون به حقیقه می پیوندد. احساس درماندگی و اینکه هرگاه درمانده شویم بخاهیم دیگران به ما کمک کنند چاره کار نیست.ما دیگر کودک نیستیم که پدر و مادر بتوانند کارهایمان و مشکلاتمان را حل کنند، خودمان باید دست به کار شویم.

2- روحیه تهاجمی در جهت اشتباه: روحیه تهاجمی در جهت رسیدن به هدف غیرطبیعی نیست ، بسیار هم لازم است. مسیله اینجاست که از این روحیه تهاجمی چه انتظاری داریم؟ باید با مسائل برخورد موثر کرد. فقط داشتن هدف کافی نیست.اما مشکل زمانی به وجود میاید که از دنبال کردن هدف بازمیمانیم. یا از رسیدن به آن ناامید میشویم. اینجاست که روحیه تهاجمی به نیروی مخربی تبدیل میشود. شخصیت شکست طلب از روحیه تهاجمی برای رسیدن به هدف استفاده نمی کند.یا وقتی میبینید انتخاب هدفش اشتباه است به جای قبول و تغییر آن بر کوشش های خود می افزاید. آتش خشم خود را مهار کنید،یافتن راه خروج از پرخاشگری مهمتر از عشق و دلسوزی است. دانستن اینکه دلیل رفتار پرخاشگرایانه ( چه از سمت خودمان باشد یا دیگران در برابر ما) بسیار به درک ما از موقعیت کمک میکند.برای مکانیزم ناکامی خود راه حل هایی داشته باشید. (مثل ورزش کردن؛ نامه نوشتن به شخصی که باعث آزار شما شده و بعد سوزاندن نامه)اینها در واقع سوپاپ های ایمنی برای بخار احساسات نامطلوب هستند.

3- احساس ناامنی: بخش اعظم احساس ناامنی برای این است که میخاهیم برتری خود را به خویش دیگران ثابت کنیم، این راهی است که کارش به شکسیت میرسد.

4- احساس تنهایی: انسان به خاطر فرد بودن و انسان بودنش گاهی تنهایی را تجربه میکند. اما تنهایی حقیقی زمانی است که با خویش حقیقی خود بیگانه باشیم. در اینصورت از تماس با دیگران لذت نمیبریم، از اجتماع دوری میگزنیم و منزوی میشویم. تنهایی راهی برای در امان قرار دادن خویش نیز هست.راهی است که خود را از ناراحتی تحقیر و تعرض دور میکنیم. در نتیجه رابطه با اجتماع قطع شده و هیچگونه رابطه اجتماعی را نمیخاهیم برقرار کنیم. اما این راه بیفایده است. ما نسبت به اجتماع و موقعیت اجتماعی دینی داریم باید رابطه خود را بهبود ببخشیم، آنهم نه بصورت انفعالی، بلکه به گونه ای فعال و پویا

5- احساس عدم اطمینان: از اشتباه کردن نهراسید. عدم اطمینان راهی برای اجتناب از اشتباه و فرار از مسئولیت است. خود را کامل نبینید. اگر زمانی به این برداشت کامل بودن خللی وارد بشود، تمام آن خویش قدرتمندتان فرو میریزد. این را بدانید که انسان در همه اوقات صد در صد کارش درست نیست.با اراده و مصمم حرکت کنید و درحین حرکت عمل را اصلاح کنید. نگران نباشید که اگر اشتباهتان ثابت شود، آبرویتان بریزد یا حرمتتان از دست برود. با در نظر گرفتن این حقیقت که مردان بزرگ هم اشتباه میکنند و آنرا می پذیرند میفهمید که انسان حقیری نیستید. شکست بیش از موفقیت آموزنده است، هرتجربه غلط قدمی است به جلو


6- احساس رنجش: برای توجیه ناکامی تقصیر را به گردن جامعه، سیستم و عوامل دیگر نیندازید. از موفقیت دیگران از صمیم قلب خوشحال شوید.احساس رنجش در واقع کوششی است برای توجیه شکست.رنجش هم یکی از راه هایی است که به ما احساس مهم بودن میدهد.از احساس مظلومیت لذت میبرید؟ حس قربانی شدن دارید؟ احساس میکنید اگر بتوانید ثابت کنید که در حق شما بی عدالتی روا رفته، اسباب راحتی خیالتان فراهم میشود؟ در واقع رنجش یک بازسازی احساسی است یا دوباره جنگیدن یا حادثه ایست که در گذشته اتفاق افتاده است. اما در جنگ با گذشته ؛عایا شما برنده میشوید؟ دنبال کار غیرممکن نباشد. سعی کنید به قربانی بی عدالتی بودن عادت نکنید. اگر رنجش به صورت عادت دربیاید به احساس خوددلسوزی منجر میشود که بدترین احساس عادت احساسی ممکن است. اگر رنجش برایتان عادت شود خود را آدم حیف شده می پندارید. و تصویر ذهنی شایسته ای از خود نخاهید داشت. مسبب رنجش شما دیگران نیستند. حاصل واکنش های احساسی خودتان است. احساس رنجش با هدف جویی خلاق ناسازگار است.رنحش یک مکانیزم شکست است


7- احساس پوچی: این احساس مثل این است که زحمت هایی میکشید و پولی دریافت میکنید اما پول واقعی نیست. وقتی احساس پوچی داشته باشی توانایی لذت بردن از دست میرود. و دیگر نه ثروت و نه موفقیت و نه خوشبختی ندارید. کسیکه توانایی لذت بردن در وجودش زنده است از حوادث و وقایع روزمره لذت میبرد و از امتیازات مادی به سود خود استفاده میکند.احساس پوچی نشانه فقدان زندگی خلاق است، نداشتنه هدف ارزشمند است. اگر همه چیز بیهوده است چرا زحمت و تلاش رابر خود هموار کنیم؟ اگر زیر آسمان کبود چیز تازه ای وجود ندارد، اگر در هیچ نقطه ای لذت وخوشحالی نیست ، پس چراتلاش کنیم؟ احساس پوچی و تصویر ذهنی ناشایست دو همسفر هستند. به منفی ها نگاه گذرا و روی مثبت ها تامل کنید.


برای خلاصی از تفکر منفی (مکانیزم شکست) :
1- به علامت خطر آنقدر حساس باشیم که مارا از خطر آگاه کند

2- به جان کلام مشکل توجه داشته باشیم

3- بلافاصله اقدام اصلاحی به عمل آوریم و از مکانیزم موفقیت نیرویی برای مقابله با مشکل بسیح کنیم


نکات مهم فصل : ( نکات مهم را شما بفرمایید لطفا)
1-
2-
3-
4-
5-

شاد و موفق باشید

Alireza s
10-03-2021, 09:05
خلاصه کتاب اثر مرکب
----------------------------------------------------------------------------------
ببخشید کمی دیر شد اما این کتاب واقعا کتابی نبود که بشه زود ازش رد بشم
----------------------------------------------------------------------------------
متن زیر از برداشتن کلماتی از کتاب و کنار هم گذاشتن اونها تهیه شده و من با اینکه دوست دارم با جمع پیش برم ولی روی این کتاب قفل شدم و به قول استاد می خوام پوست خودمو بکنم گر چه این پوست کندن از وقتی دوره فراکتال رو شروع کردم استارت خورده.



تنها کلید موفقیت ثابت قدم بودنه ، نه با سرعت خرگوش بلکه مثل لاکپشت پیش رفتن. بدون هیچ عجله ای و هیچ عذر و بهونه ای (امروز خسته ام - هوا سرده - امتحان دارم- مریض هستم - عجله دارم - حوصله ندارم - مهمونی هستم - مهمون دارم - یادم رفت ) . با انضباط و مسئولیت پذیری روی هدف متمرکز شو و کارهای کوچک ولی هوشمندانه و مثبت را آنقدر انجام بده تا دیگر نتوانی به روش دیگری زندگی کنی (تا دیگر نتوانی به روش دیگری زندگی کنی) حتی وقتی خسته شدی یا تعداد و زمان تمرینت تمام شده از تمرین دست نکش و یک لحظه حتی یک لحظه به وقت گذرانی و تعلل فکر نکن ، سخت سخت تلاش کن تا زمانش برسه و موفق بشی ولی به موفقیت عادت نکن . مکس نکن و باز هم همان طور که شروع کردی ادامه بده ، خیلی ساده است ولی آسون نیست.

John D. Rockefeller
10-04-2021, 00:48
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

اول ازز همه از همه دوستان یه عذرخواهیی بکنم بابت اینکه خیلی دیر خلاصه مطالبم رو میزارم
این ماه درگیر خیلی چیزا شدم ( شهرستان و کلاس و ...)
ولی خب اهرم فشار رو فعال کردم :d

کتابی که بنده میخونم کتاب سایکوسایبرنتیک جدید هست ( فکر کنم همون کتابی هست که جناب آقای حاتمی میخونند ) و کمی تغییرات با نسخه سایکوسایبرنتیک سال 1960 داره ولی بنده اون کتاب رو هم قبلا خوندم و کمی اشنایی دارم

فصل اول : تصور از خود : کلید شما برای زندگی بدون مرز
دوست دارم اول این فصل رو با این شعر از مولانا شروع کنم
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
این بگفت و رفت در دم زیر خاک
آن کنیزک شد ز عشق و رنج پاک
زانک عشق مردگان پاینده نیست
زانک مرده سوی ما آینده نیست
عشق زنده در روان و در بصر
هر دمی باشد ز غنچه تازه*تر
عشق آن زنده گزین کو باقیست
کز شراب جان*فزایت ساقیست
عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست

ما در دنبال تغییر در بیرون خودمون هستیم ولی نا آگاه از اینکه این تغییر باید در درون اتفاق بیوفته ، همه ما در ذهن خودمون یک تصویر ذهنی از خودمون داریم که میتونه آشکار باشه یا پنهون و مثل یک مکانیزم عمل میکنه و اگر خلاف اون تصویر ذهنی بخوایم عمل کنیم ، شکست میخوریم
برای مثال من این تصویر ذهنی رو دارم که چاق هستم و هرچی میخورم سریع چاق میشم و حوصله تمرینات سخت رو ندارم ، میخوام خیلی راحت به وزن ایده آلم برسم ، بعد با این تصویر ذهنی از فردا تصمیم میگیرم روزی 1 ساعت ورزش کنیم . در اوایل خوب تمرین میکنیم ولی زمانی که حوصله نداریم و روزمون خوب سپری نمیشه بیخیال ورزش میشیم ( در تصویر ذهنی ما به این صورت بوده راحت چیزی رو میخواستیم ) در این صورت قدرت اراده هم کم میاره
به قول کتاب مثل نوار پلاستیکی بین دو انگشتان کشیده میشید و در نهایت ول میشید و به جای اول خود باز میگردید .

این تصویر ذهنی از خود در موفقیت ، شکست ، درامد ، عشق و ... تاثیر میزاره پس یجوری میشه گفت بیشترین فعالیت در ذهن ما انجام میشه .

این تصویر ذهنی از کجا اومده ؟ به نظر من قسمت بد داستان اینکه در کودکی والدین یا اظرافیان ما ، اگاهانه یا نااگاهانه ورودی های اشتباهی وارد مغر ما کردند
برای مثال ( این برای خودم پیش اومده برای همین میگم :D )
باشگاه نرو ، ندیدی پسر فلانی رفت اخرش آمپولی شد خودکشی کرد :confused: عوضش پسر فلانی رفته کلاس زبان معلم شده ، و اینطوری بود که ما 8 سال کلاس زبان رفتیم و اخر سر ( تا دو سال پیش ) از باشگاه متنفر بودم و زبان رو هم برای اینکه علاقه ای نداشتم ول کردم :rolleyes:
خب این ورودی ها از اطرافیان در چه صورتی وارد ذهن ما میشه و روی تصویر ذهنی ما تاثیر داره ؟
قدرت ، شدت و تکرار
خب من توضیح اضافه در این مورد نمیدم چون اقا سامان لطف کردن کامل توضیح دادند
البته این ورودی ها فقط از راه شنیدن نیست و از راه دیدن هم هست مثل رسانه ها که یبار استاد در وبینار اشاره کردند
به یک ادم مذهبی فکر کنید اولین فکرایی که به ذهنتون میرسه به این صورت که ثروتمند نیست ، خونه اجاره ای داره و هشتش گروعه نهش هست و...

در همه جا چرخه ها حضور دارند
اگر به یک فروشنده بگید که محدودیت فروش تو فقط یک باور ذهنی هست و تو میتونی فراتر از این هم بری براتون 100 تا مدرک میاره که نه نگاه در این جا من کلی تلاش کردم نشد ، در فلان جا بازار اینطوری شد و من نونستم بیشتر فروش کنم
سعی میکنم عین جمله خود کتاب رو بگم

تجربیات ما تصور از خود مارا تایید و از این رو تقویت می کنند ، و یک سیکل ، چه مخرب باشد چه مفید ، بسته به مورد ، برقرار میگردد.

قسمت خوب داستان اینجاست که میتونیم تصویر ذهنی مون رو تغییر بدیم
در ادامه فصل راهکار ها و تمارینی به این منظور ارایه میشه

در مورد بعضی از زخم ها هم سرکار خانم سارا اشاره کردند و توضیحات عالی رو دادند
در مورد ژنتیک هم که اقای حاتمی توضیحی دادند و جمله ای که من میخواستم بگم رو فرمودند

فقط از اقا سروش یک سوال داشتم
به نظر بهتر نیست که اول هر کتاب با فنجون خالی اون کتاب رو بخونیم ؟



سلام
ممنونم از زحمتی که میکشید

روز خوش


عرض ادب و احترام

با تشکر


"مقدمه و فصل اول "
1400/6/27
سلام و عرض ادب
کتاب من یک ترجمه و عنوان متفاوتی داره: سایبرنتیک روان

سپاس فراوان از استاد امینو و دوستان فعال در تاپیک


سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.

Soroosham
10-04-2021, 07:09
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

اول ازز همه از همه دوستان یه عذرخواهیی بکنم بابت اینکه خیلی دیر خلاصه مطالبم رو میزارم
این ماه درگیر خیلی چیزا شدم ( شهرستان و کلاس و ...)
ولی خب اهرم فشار رو فعال کردم :d

کتابی که بنده میخونم کتاب سایکوسایبرنتیک جدید هست ( فکر کنم همون کتابی هست که جناب آقای حاتمی میخونند ) و کمی تغییرات با نسخه سایکوسایبرنتیک سال 1960 داره ولی بنده اون کتاب رو هم قبلا خوندم و کمی اشنایی دارم

فصل اول : تصور از خود : کلید شما برای زندگی بدون مرز
دوست دارم اول این فصل رو با این شعر از مولانا شروع کنم
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
این بگفت و رفت در دم زیر خاک
آن کنیزک شد ز عشق و رنج پاک
زانک عشق مردگان پاینده نیست
زانک مرده سوی ما آینده نیست
عشق زنده در روان و در بصر
هر دمی باشد ز غنچه تازه*تر
عشق آن زنده گزین کو باقیست
کز شراب جان*فزایت ساقیست
عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست

ما در دنبال تغییر در بیرون خودمون هستیم ولی نا آگاه از اینکه این تغییر باید در درون اتفاق بیوفته ، همه ما در ذهن خودمون یک تصویر ذهنی از خودمون داریم که میتونه آشکار باشه یا پنهون و مثل یک مکانیزم عمل میکنه و اگر خلاف اون تصویر ذهنی بخوایم عمل کنیم ، شکست میخوریم
برای مثال من این تصویر ذهنی رو دارم که چاق هستم و هرچی میخورم سریع چاق میشم و حوصله تمرینات سخت رو ندارم ، میخوام خیلی راحت به وزن ایده آلم برسم ، بعد با این تصویر ذهنی از فردا تصمیم میگیرم روزی 1 ساعت ورزش کنیم . در اوایل خوب تمرین میکنیم ولی زمانی که حوصله نداریم و روزمون خوب سپری نمیشه بیخیال ورزش میشیم ( در تصویر ذهنی ما به این صورت بوده راحت چیزی رو میخواستیم ) در این صورت قدرت اراده هم کم میاره
به قول کتاب مثل نوار پلاستیکی بین دو انگشتان کشیده میشید و در نهایت ول میشید و به جای اول خود باز میگردید .

این تصویر ذهنی از خود در موفقیت ، شکست ، درامد ، عشق و ... تاثیر میزاره پس یجوری میشه گفت بیشترین فعالیت در ذهن ما انجام میشه .

این تصویر ذهنی از کجا اومده ؟ به نظر من قسمت بد داستان اینکه در کودکی والدین یا اظرافیان ما ، اگاهانه یا نااگاهانه ورودی های اشتباهی وارد مغر ما کردند
برای مثال ( این برای خودم پیش اومده برای همین میگم :D )
باشگاه نرو ، ندیدی پسر فلانی رفت اخرش آمپولی شد خودکشی کرد :confused: عوضش پسر فلانی رفته کلاس زبان معلم شده ، و اینطوری بود که ما 8 سال کلاس زبان رفتیم و اخر سر ( تا دو سال پیش ) از باشگاه متنفر بودم و زبان رو هم برای اینکه علاقه ای نداشتم ول کردم :rolleyes:
خب این ورودی ها از اطرافیان در چه صورتی وارد ذهن ما میشه و روی تصویر ذهنی ما تاثیر داره ؟
قدرت ، شدت و تکرار
خب من توضیح اضافه در این مورد نمیدم چون اقا سامان لطف کردن کامل توضیح دادند
البته این ورودی ها فقط از راه شنیدن نیست و از راه دیدن هم هست مثل رسانه ها که یبار استاد در وبینار اشاره کردند
به یک ادم مذهبی فکر کنید اولین فکرایی که به ذهنتون میرسه به این صورت که ثروتمند نیست ، خونه اجاره ای داره و هشتش گروعه نهش هست و...

در همه جا چرخه ها حضور دارند
اگر به یک فروشنده بگید که محدودیت فروش تو فقط یک باور ذهنی هست و تو میتونی فراتر از این هم بری براتون 100 تا مدرک میاره که نه نگاه در این جا من کلی تلاش کردم نشد ، در فلان جا بازار اینطوری شد و من نونستم بیشتر فروش کنم
سعی میکنم عین جمله خود کتاب رو بگم

تجربیات ما تصور از خود مارا تایید و از این رو تقویت می کنند ، و یک سیکل ، چه مخرب باشد چه مفید ، بسته به مورد ، برقرار میگردد.

قسمت خوب داستان اینجاست که میتونیم تصویر ذهنی مون رو تغییر بدیم
در ادامه فصل راهکار ها و تمارینی به این منظور ارایه میشه

در مورد بعضی از زخم ها هم سرکار خانم سارا اشاره کردند و توضیحات عالی رو دادند
در مورد ژنتیک هم که اقای حاتمی توضیحی دادند و جمله ای که من میخواستم بگم رو فرمودند

فقط از اقا سروش یک سوال داشتم
به نظر بهتر نیست که اول هر کتاب با فنجون خالی اون کتاب رو بخونیم ؟

سلام عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
اگر اینکارو نمیکنین برای خودتون، حتما اینکارو بکنید خیلی مفید هست. :)

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

محمد زندی
10-04-2021, 21:10
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

اول ازز همه از همه دوستان یه عذرخواهیی بکنم بابت اینکه خیلی دیر خلاصه مطالبم رو میزارم
این ماه درگیر خیلی چیزا شدم ( شهرستان و کلاس و ...)
ولی خب اهرم فشار رو فعال کردم :d

کتابی که بنده میخونم کتاب سایکوسایبرنتیک جدید هست ( فکر کنم همون کتابی هست که جناب آقای حاتمی میخونند ) و کمی تغییرات با نسخه سایکوسایبرنتیک سال 1960 داره ولی بنده اون کتاب رو هم قبلا خوندم و کمی اشنایی دارم

فصل اول : تصور از خود : کلید شما برای زندگی بدون مرز
دوست دارم اول این فصل رو با این شعر از مولانا شروع کنم
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
این بگفت و رفت در دم زیر خاک
آن کنیزک شد ز عشق و رنج پاک
زانک عشق مردگان پاینده نیست
زانک مرده سوی ما آینده نیست
عشق زنده در روان و در بصر
هر دمی باشد ز غنچه تازه*تر
عشق آن زنده گزین کو باقیست
کز شراب جان*فزایت ساقیست
عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست

ما در دنبال تغییر در بیرون خودمون هستیم ولی نا آگاه از اینکه این تغییر باید در درون اتفاق بیوفته ، همه ما در ذهن خودمون یک تصویر ذهنی از خودمون داریم که میتونه آشکار باشه یا پنهون و مثل یک مکانیزم عمل میکنه و اگر خلاف اون تصویر ذهنی بخوایم عمل کنیم ، شکست میخوریم
برای مثال من این تصویر ذهنی رو دارم که چاق هستم و هرچی میخورم سریع چاق میشم و حوصله تمرینات سخت رو ندارم ، میخوام خیلی راحت به وزن ایده آلم برسم ، بعد با این تصویر ذهنی از فردا تصمیم میگیرم روزی 1 ساعت ورزش کنیم . در اوایل خوب تمرین میکنیم ولی زمانی که حوصله نداریم و روزمون خوب سپری نمیشه بیخیال ورزش میشیم ( در تصویر ذهنی ما به این صورت بوده راحت چیزی رو میخواستیم ) در این صورت قدرت اراده هم کم میاره
به قول کتاب مثل نوار پلاستیکی بین دو انگشتان کشیده میشید و در نهایت ول میشید و به جای اول خود باز میگردید .

این تصویر ذهنی از خود در موفقیت ، شکست ، درامد ، عشق و ... تاثیر میزاره پس یجوری میشه گفت بیشترین فعالیت در ذهن ما انجام میشه .

این تصویر ذهنی از کجا اومده ؟ به نظر من قسمت بد داستان اینکه در کودکی والدین یا اظرافیان ما ، اگاهانه یا نااگاهانه ورودی های اشتباهی وارد مغر ما کردند
برای مثال ( این برای خودم پیش اومده برای همین میگم :D )
باشگاه نرو ، ندیدی پسر فلانی رفت اخرش آمپولی شد خودکشی کرد :confused: عوضش پسر فلانی رفته کلاس زبان معلم شده ، و اینطوری بود که ما 8 سال کلاس زبان رفتیم و اخر سر ( تا دو سال پیش ) از باشگاه متنفر بودم و زبان رو هم برای اینکه علاقه ای نداشتم ول کردم :rolleyes:
خب این ورودی ها از اطرافیان در چه صورتی وارد ذهن ما میشه و روی تصویر ذهنی ما تاثیر داره ؟
قدرت ، شدت و تکرار
خب من توضیح اضافه در این مورد نمیدم چون اقا سامان لطف کردن کامل توضیح دادند
البته این ورودی ها فقط از راه شنیدن نیست و از راه دیدن هم هست مثل رسانه ها که یبار استاد در وبینار اشاره کردند
به یک ادم مذهبی فکر کنید اولین فکرایی که به ذهنتون میرسه به این صورت که ثروتمند نیست ، خونه اجاره ای داره و هشتش گروعه نهش هست و...

در همه جا چرخه ها حضور دارند
اگر به یک فروشنده بگید که محدودیت فروش تو فقط یک باور ذهنی هست و تو میتونی فراتر از این هم بری براتون 100 تا مدرک میاره که نه نگاه در این جا من کلی تلاش کردم نشد ، در فلان جا بازار اینطوری شد و من نونستم بیشتر فروش کنم
سعی میکنم عین جمله خود کتاب رو بگم

تجربیات ما تصور از خود مارا تایید و از این رو تقویت می کنند ، و یک سیکل ، چه مخرب باشد چه مفید ، بسته به مورد ، برقرار میگردد.

قسمت خوب داستان اینجاست که میتونیم تصویر ذهنی مون رو تغییر بدیم
در ادامه فصل راهکار ها و تمارینی به این منظور ارایه میشه

در مورد بعضی از زخم ها هم سرکار خانم سارا اشاره کردند و توضیحات عالی رو دادند
در مورد ژنتیک هم که اقای حاتمی توضیحی دادند و جمله ای که من میخواستم بگم رو فرمودند

فقط از اقا سروش یک سوال داشتم
به نظر بهتر نیست که اول هر کتاب با فنجون خالی اون کتاب رو بخونیم ؟

سلام برا وقتی که میزاری ممنون عزیز

John D. Rockefeller
10-05-2021, 02:08
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

فصل دوم : چگونه مکانیسم موفقیت خودکار درونتان را بیدار کنید

اگر کسی با اطمینان در مسیر رویاهایش پیش می رود و تلاش میکند که طبق تصوراتش زندگی کند ، در زمانیی معمول با موفقیتی غیر منتظره روبه رو خواهد شد

خب این جمله در اول فصل یه انگیزه و شور خیلی عالی بهم داد و به نظرم این فصل خیلی فوق العاده بود و یک سری سوالات من رو که قبلا داشتم رو پاسخ داد
تشکر میکنم از سرکار خانم سارا و اقای سروش و اقا سامان و اقای حاتمی بابت اینکه خلاصه و برداشت هاشون رو در اختیار ما گذاشتن
سعی میکنم توضیحات اضافی و تکراری ندم

همون طوری که دوستان اشاره کردند کردند همه ما در وجودمون یک مکانیزم موفقیت و هدف گرا داریم که سرکار خانم سارا و اقا سامان به کلی توضیح دادند و توضیح تکراری و جزییات رو من دیگه واردش نمیشم
حیوانات یک غزیزه و یک سیستم هدف جو ( بقا ) دارند و به صورت ذاتی درون همشون وجود داره
و نیاز به تجربه کردن هم ندارن
در کتاب اشاره شد که اگر سنجاب در فصل بهار متولد شود با اینکه زمستان را ندیده و لی برای زمستون شروع به جمع اوری غذا میکند تا در روز های زمستان از ان استفاده کند .

به نظرم دوستان یه قسمتی که از نظر من جذاب ترین قسمت هم بود رو خیلی کم اشاره کردند و اون هم تخیل هست
ناپلِون گفت : تخیل بر دنیا حکمرانی میکنه .
داگولد استیوارت گفت : موهبت تخیل ، چشمه بزرگ فعلیت های انسان و منبع اصلی پیشرفت هاست ... این نعمت رو از بین ببرید ، وضعیت بشر مانند وحوش ایستا خواهد شد .
هنری کیسر : میتوانید اینده تان را تصور کنید .
من شنیده بودم که ناپلون در دفترچه خودش تمام جزییات جنگ رو در ذهنش تجسم میکنه ، ریز به ریز و به همین علت در جنگ هاش هم موفق بوده

درادامه هم کتاب مثال هایی از تخیل برای طراحی یکی از رستورانات دیزنی زده که فوق العاده بود ( به قدری به جزییات فکر شده بود که از بو ، نور ، چراغ ، صدای موسیقی حتی در صدا های شلوغ و... )
به قدری این افراد از قدرت تخیلشون برای اهداف استفاده کردند که من شوکه شدند
چون در تخیلات ما از اینده مون اگر بخوایم بنویسیم کمتر از 1 صفحه میشه و خیلی کلی صحبت میکنیم :rolleyes:

جمله زیبای دیگه در مورد تخیل نوشته شده بود که برای شما بازگو میکنم :

نور خورشید هنگامی که پراکنده است گرمای ملایمی دارد ولی اگر از یک عدسی به صورت مشخصی هدایت شود ، اتش زا است . تخیل نیز ، اگر بی هدف باشد ممکن است تفریح مطلوبی فراهم کند. اگر به طور هدفمند اعمال شود ، میتواند به طور موثری تصور از خود شما را ، به نوبه خود ، مکانیسم موفقیت خودکار شما را برنامه ریزی کند تا هر هدفی را که انتخاب میکنید تحقق بخشد

دو نوع سرومکانیسم داریم که سرکار دوستان کامل توضیح دادند و من توضیح اضافی نمیدم در این مورد ولی یک مثال داشت که به یک سوال از گذشته من رو جواب داد
در کتاب مثال برداشتن یک خودکار زده شده بود ، هدف برداششتن خودکار بود و شما فقط دستتون رو به سمت خودکار دراز میکردید و برمیداشتید ولی این ظاهر قضیه هست
در باطن برای برداشت این خودکار محاسباتی انجام میشه که برای مثال الان باید عضلات شونه شل شود و انگشتان به فلان درجه خم شوند
( مثالی هم در تاریکی برای برداشتن خودکار زده شده بود که برای اصلاح مسیر یا همون حالت دوم هست )
در مثال دیگه گفته بود که پرتاب یک توپ در زمین فوتبال رو تشریح میکرد که فرد فقط به سمت توپ میدود و هدف هم قبل از برخورد توپ به زمین ، توپ رو بگیره ( فکر کنم بازی بیسبال هست )
در ظاهر فرد فقط سمت توپ میدوعه ولی در باطن محسابات دقیق سرعت باد و جهت باد ، سرعت توپ ، سرعن حرکت من ، فاصله و....
همه اینها بدون اینکه ما بفهمیم در حال انجامه
و سوالی که من قبلا داشتم این بود چرا میگن تو فقط هدف رو انتخاب کن و مسیر خودش پیدا میشه که با این مثال ها کامل متوجه داستان شدم

به عبارت دیگر اگر شما میتونید یک خودکار رو از روی یک میز برداید پس میتونید اگهی های محرک بنویسید یا کسب کاری را شروع کنید و....

نکات دیگر رو هم دوستان توضیح دادند مثل اصلاح مسیر و علم میتواند کامپیوتر بسازد ولی اپراتور خیر

یک بحث جالی هم که در کتاب داشت همون اگاهی جمعی بود که همه ما فقط به اطلاعاتی که در ذهنمون هست دسترسی نداریم بلکه به یک اگاهی بالاتر وجود داره که ایده ها ممکنه از اون قسمت الهام بشه

ادیسون گفت که : ایده ها در هوا هستند . )) اگر او این کشف رو نکرده بود کس دیگری این کار رو میکرد

ناپلون هیل هم خیلی به این موضوع اشاره کرده بود ولی خیلی تخصصی تر بود و من متوجه مموصوع نمیشدم و اصطلاحاتی مانند ایتر رو برده بود که هنوزم درکی ازش ندارم

در ادامه یک راهکاری برای پیدا کردن راه هایی که به هدف تون ختم میشه رو ارایه کرده

پاسخ اکنون موجود است
هنگامی که میخواید ایده جدید یا پاسخ یک مسیله ای رو پیدا کنید فرض میکنیم که پیشاپیش جوابی براش وجود داره و ما باید اون رو پیدا کنیم . دکتر نوربرت واینر گفت : هنگامی که دانشمندی به مسیله ای میپردازد که میداند پاسخی دارد کل نگرش او عوض میشود و او پیشاپیش 50 درصصد به سوی پاسخ پیش رفته است.

در ادامه توضیح داده شد که اقای انیشتین انچنان در ریاضیات تبحر نداشته و از سایکوسایبرنتیک استفاده میکرده
اون خودش رو جای فتون میزاشته و میگفته اگر من جای فوتون بودم چی میدیدم و چه حس میکند
و نتیجه گیری میکرده و کار ریاضیات رو به هم گروهی هاش میسپرده

نسخه و تمرین اموزشی رو هم اقای سروش خیلی عالی توضیح دادند .

پیشاپیش از غلط املایی هایی که در متن وجود داره عذرخواهی میکنم.

موفق باشید.



سلام
روز بخیر

ادامه پست مربوط به کتاب سایکوسیبرنتیک
خلاصه فصل 2



عرض ادب و احترام
فصل دوم:چگونه مکانیسم موفقیت خودکار درون تان را بیدار کنید.

با تشکر


1400/6/29
سلام و عرض ادب
فصل دوم:
چگونه مکانیزم خلاق خودکار درونی خود را بیدار کنید؟

سپاس


سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

در فصل دوم سوال آخر من و میتونین پاسخی براش پیدا کنین.
باز هم میرسیم به هدف،

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.

sara.sat
10-05-2021, 11:52
سلام
عرض ادب و احترام خدمت دوستان گرامی
امیدوارم حال همگی عالی باشه

سایکوسیبرنتیک


خلاصه فصل 10


جراحات احساس را التیام بخشیم



وقتی کفشی پایمان را میزند؛عکس العمل بدن ما سفت شدن پوست پا در محل زدگی است. در مورد احساس هم مکانیزم مشابهی شکل میگیرد و نوعی پوسته حفاظتی ایجاد میشود که از روان در برابر ناملایمات محافظت میکند. جراحات احساسی بیزاری از زندگی می آورد. در سنین جوانی جراحات احساسی بیشتر از هر زمان دیگری است و جوانان در این زمان بیشتر اعتراض میکنند چون از سمت شخصی که رویش حساب میکردند،ضربه خورده اند. این جراحات باعث میشوند تصویر ذهنی زشت شود؛ تصویری میشود که مورد قبول سایرین نیست و افراد چنین شخصی را دوست ندارند. این خصلت اکتسابی است.
اما افرادی که جراحات احساسی ندارند دارای صفات زیر هستند:
1- خود را انسانهایی مفید و مقبول میدانند
2- خود باوری دارند
3- خود را با دیگران برابر میدانند
4- از منابع اطلاعاتی و دانش زیادی برخوردارند

سه دستورالعمل برای مصونیت از جراحات احساسی:
1- تهدید شدنی نیستید: اگر به اندک بهانه ای ناراحت میشوید؛ آدم نازک نارنجی و حساسی هستید، به هر چیز جزیی حسادت میکنید؟ ار کاه کوه میسازید؟ .باید گفت که قاعدتا از مناعت طبع ضعیفی هم برخورداریدو جراحات احساس روی شما متاسفانه تاثیرات عمیق و وحشتناکی میگذارد... همه ما برای مصونیت از خطرهای احتمالی نیازمند سپر و پوسته محافظتی هستیم البته نه سپری به سختی لاک لاک پشت. این سپر در حدی باید مقاوم باشد که ما را از گزند آسیب ها و جراحات مختصر حفظ کند. تقویت مناطعت طبع نیز لازم است. باید تصویر ذهنی خوبی برای خود بسازیم یک خود قوی و سالم و مینع به سادگی احساس خطر نمیکند ؛ تصویر ذهنی سالم به راحتی خراب نمیشود.
2- اتکای به نفس و طرز تلفی مسئولانه آسیب پذیری را کاهش میدهد : جوان خطاکاری که ظاهری بی لطافت دارد خریداری که تابلو ورود فروشنده ممنوع ، افرادی که در ظاهر از خود سختی نشان میدهند، کسی که اتکای به نفس کمی دارد جملگی نیازه به محبت دارند. اما شخص خلاق متکی به نفس به همان اندازه و حتی بیشتر از آنکه نیازمند محبت دید ن باشد، محبت می کند در قبال زندگی خود مسئولیت پذیر است.
3- صدمات احساسی را معالجه کنید: همانطور که جراحات جسمی التیام می یابند باید بتوان حراحات احساسی را هم معالجه کرد با آرامش خیال، با قراردادن عضلات بدن در حالت آرامش کامل ،با کنترل اندیشه و در نهایت باید بگوییم که کسی جز خودم نمی تواند به من صدمه بزند هر چیزی که به من لطمه بزند مقصرش خودم هستم.
با رعایت سه دستورالعمل گفته شده می توان از جراحات احساسی مصون ماند .
اما در رابطه با جراحات احساسی گذشته چه کار کنیم؟
1- روان خود را عمل کنید در رابطه با حراحی احساس؛ وظیفه عمل به عهده خودتان است .باید جراح پلاستیک خود شوید و روانتان را عمل کنید، اینکار ساده نیست، دارو ندارد، باید حراحت احساسی را از بیخ و بن ببرید و دور بیندازید.

2- به کمک گدشت کردن حقیقی، واقعی و کامل این زخم ها از را از بین ببرید .بخشش نسبی به درد نمیخورد. به حکم وظیفه یا تظاهر به گذشت کنید، به کار نمی آید. بخشش انتقام جویانه شفابخش نیست ! بخشش شفابخش برنده و ریشه کن کننده و از بین برنده تکدر خاطر است . انگار قبلا اتفاقی نیفتاده، بخشش شفابخش حکم جراحی دارد.


3- دست از لجاجت بکشیم و اشتباه خود را بپذیریم. اگر بخاهید میتوانید ببخشید. بخشش شفابخش دشوار نیست. از آن جهت برای ما دشوار است که احساس محکوم کردن را دوست اداریم .در بخشیدن شفابخش ، بدهی دیگران را پاک می کنیم .نه با این خاطر که تصمیم گرفته ایم سخاوتمند باشیم ؛به این علت که اصل بدهی را دیگر بر حق نمیدانیم. کسی مقصر شناخته نمی شود ، وقتی کسی را محکوم نکیند نیازی به بخشش نیست دیگران دینی به ما ندارند این را بدانید که با بخشیدن خوشحال تر و سالم تر می شوید، افکارتان صفا و آرامش میگیرد. اما باید این را هم مدنظر داشته باشید که تنها بخشیدین شفابخش این امکان را به شما میدهد. هم خود را ببخشید هم دیگران را . همه اشتباه میکنند ، ریشه اشتباه را پیدا کنید و آن را با بخشش شفابخش ترمیم کنید.

در رابطه با جراحت احساسی دو عکس العمل میتوان داشته باشید

1- پوسته حفاظتی ضخیم ایجاد کنیم تا از جراحات احتمالی آینده مصون باشیم. اما این پوسته ضخیم مانع از لذت بردن از زندگی نیز می شود.
2- به روی خود نیاوریم و چون سیلی خوردیم ، گونه طرف دیگر را آماده سیلی بعدی کنیم و همچنان آسیب پذیر به زندگی خلاق ادامه دهیم .
در نهایت با جراحی احساس، خود را ترمیم کنیم .به پوسته لاکی نیاز ندارید. کمی آسیب پذیری به جان بخرید، اشکالی نداارد. گذشته را فراموش کنید ،مهم آنیده است.

نکات مهم فصل:
1- برای التیام جراحت احساسی باید بخشیدن شفابخش را انجام دهیم
2- صفات افرادی که جراحت احساسی ندارند: خود باوری دارند، خود را انسان مقبول میدانند، خود را با دیگران برابر میدانند.، از منابع اطلاعاتی و دانش زیادی برخوردارند.
3- دستورالعمل های مصونیت از جراحت احساسی: تهدید شدنی نیستید، متکی به نفس و مسئولیت پذیرید، صدمات احساسی خود را معالجه میکنید
4- در رابطه با صدمات احساسی گذشته: روان خود را عمل کنید، به کمک گذشت کردن حقیقی و واقعی و کامل ، این زخم را از بین ببرید، اشتباهات خود را بپذیرید، هم خود و هم دیگران را ببخشید از نوع بخشش شفابخش

alieh
10-06-2021, 10:11
سلام
عرض ادب و احترام خدمت دوستان گرامی
امیدوارم حال همگی عالی باشه

سایکوسیبرنتیک


خلاصه فصل 10


جراحات احساس را التیام بخشیم



وقتی کفشی پایمان را میزند؛عکس العمل بدن ما سفت شدن پوست پا در محل زدگی است. در مورد احساس هم مکانیزم مشابهی شکل میگیرد و نوعی پوسته حفاظتی ایجاد میشود که از روان در برابر ناملایمات محافظت میکند. جراحات احساسی بیزاری از زندگی می آورد. در سنین جوانی جراحات احساسی بیشتر از هر زمان دیگری است و جوانان در این زمان بیشتر اعتراض میکنند چون از سمت شخصی که رویش حساب میکردند،ضربه خورده اند. این جراحات باعث میشوند تصویر ذهنی زشت شود؛ تصویری میشود که مورد قبول سایرین نیست و افراد چنین شخصی را دوست ندارند. این خصلت اکتسابی است.
اما افرادی که جراحات احساسی ندارند دارای صفات زیر هستند:
1- خود را انسانهایی مفید و مقبول میدانند
2- خود باوری دارند
3- خود را با دیگران برابر میدانند
4- از منابع اطلاعاتی و دانش زیادی برخوردارند

سه دستورالعمل برای مصونیت از جراحات احساسی:
1- تهدید شدنی نیستید: اگر به اندک بهانه ای ناراحت میشوید؛ آدم نازک نارنجی و حساسی هستید، به هر چیز جزیی حسادت میکنید؟ ار کاه کوه میسازید؟ .باید گفت که قاعدتا از مناعت طبع ضعیفی هم برخورداریدو جراحات احساس روی شما متاسفانه تاثیرات عمیق و وحشتناکی میگذارد... همه ما برای مصونیت از خطرهای احتمالی نیازمند سپر و پوسته محافظتی هستیم البته نه سپری به سختی لاک لاک پشت. این سپر در حدی باید مقاوم باشد که ما را از گزند آسیب ها و جراحات مختصر حفظ کند. تقویت مناطعت طبع نیز لازم است. باید تصویر ذهنی خوبی برای خود بسازیم یک خود قوی و سالم و مینع به سادگی احساس خطر نمیکند ؛ تصویر ذهنی سالم به راحتی خراب نمیشود.
2- اتکای به نفس و طرز تلفی مسئولانه آسیب پذیری را کاهش میدهد : جوان خطاکاری که ظاهری بی لطافت دارد خریداری که تابلو ورود فروشنده ممنوع ، افرادی که در ظاهر از خود سختی نشان میدهند، کسی که اتکای به نفس کمی دارد جملگی نیازه به محبت دارند. اما شخص خلاق متکی به نفس به همان اندازه و حتی بیشتر از آنکه نیازمند محبت دید ن باشد، محبت می کند در قبال زندگی خود مسئولیت پذیر است.
3- صدمات احساسی را معالجه کنید: همانطور که جراحات جسمی التیام می یابند باید بتوان حراحات احساسی را هم معالجه کرد با آرامش خیال، با قراردادن عضلات بدن در حالت آرامش کامل ،با کنترل اندیشه و در نهایت باید بگوییم که کسی جز خودم نمی تواند به من صدمه بزند هر چیزی که به من لطمه بزند مقصرش خودم هستم.
با رعایت سه دستورالعمل گفته شده می توان از جراحات احساسی مصون ماند .
اما در رابطه با جراحات احساسی گذشته چه کار کنیم؟
1- روان خود را عمل کنید در رابطه با حراحی احساس؛ وظیفه عمل به عهده خودتان است .باید جراح پلاستیک خود شوید و روانتان را عمل کنید، اینکار ساده نیست، دارو ندارد، باید حراحت احساسی را از بیخ و بن ببرید و دور بیندازید.

2- به کمک گدشت کردن حقیقی، واقعی و کامل این زخم ها از را از بین ببرید .بخشش نسبی به درد نمیخورد. به حکم وظیفه یا تظاهر به گذشت کنید، به کار نمی آید. بخشش انتقام جویانه شفابخش نیست ! بخشش شفابخش برنده و ریشه کن کننده و از بین برنده تکدر خاطر است . انگار قبلا اتفاقی نیفتاده، بخشش شفابخش حکم جراحی دارد.


3- دست از لجاجت بکشیم و اشتباه خود را بپذیریم. اگر بخاهید میتوانید ببخشید. بخشش شفابخش دشوار نیست. از آن جهت برای ما دشوار است که احساس محکوم کردن را دوست اداریم .در بخشیدن شفابخش ، بدهی دیگران را پاک می کنیم .نه با این خاطر که تصمیم گرفته ایم سخاوتمند باشیم ؛به این علت که اصل بدهی را دیگر بر حق نمیدانیم. کسی مقصر شناخته نمی شود ، وقتی کسی را محکوم نکیند نیازی به بخشش نیست دیگران دینی به ما ندارند این را بدانید که با بخشیدن خوشحال تر و سالم تر می شوید، افکارتان صفا و آرامش میگیرد. اما باید این را هم مدنظر داشته باشید که تنها بخشیدین شفابخش این امکان را به شما میدهد. هم خود را ببخشید هم دیگران را . همه اشتباه میکنند ، ریشه اشتباه را پیدا کنید و آن را با بخشش شفابخش ترمیم کنید.

در رابطه با جراحت احساسی دو عکس العمل میتوان داشته باشید

1- پوسته حفاظتی ضخیم ایجاد کنیم تا از جراحات احتمالی آینده مصون باشیم. اما این پوسته ضخیم مانع از لذت بردن از زندگی نیز می شود.
2- به روی خود نیاوریم و چون سیلی خوردیم ، گونه طرف دیگر را آماده سیلی بعدی کنیم و همچنان آسیب پذیر به زندگی خلاق ادامه دهیم .
در نهایت با جراحی احساس، خود را ترمیم کنیم .به پوسته لاکی نیاز ندارید. کمی آسیب پذیری به جان بخرید، اشکالی نداارد. گذشته را فراموش کنید ،مهم آنیده است.

نکات مهم فصل:
1- برای التیام جراحت احساسی باید بخشیدن شفابخش را انجام دهیم
2- صفات افرادی که جراحت احساسی ندارند: خود باوری دارند، خود را انسان مقبول میدانند، خود را با دیگران برابر میدانند.، از منابع اطلاعاتی و دانش زیادی برخوردارند.
3- دستورالعمل های مصونیت از جراحت احساسی: تهدید شدنی نیستید، متکی به نفس و مسئولیت پذیرید، صدمات احساسی خود را معالجه میکنید
4- در رابطه با صدمات احساسی گذشته: روان خود را عمل کنید، به کمک گذشت کردن حقیقی و واقعی و کامل ، این زخم را از بین ببرید، اشتباهات خود را بپذیرید، هم خود و هم دیگران را ببخشید از نوع بخشش شفابخش
سلام سارای عزیز از وقتی که میزاری واقعا ممنون من این تاپیک رو امروز دیدم هنوز به فصل ده نرسیدم ولی خیلی خوبه که میتونم از خلاصه و برداشت شما استفاده کنم

sara.sat
10-06-2021, 10:51
سلام سارای عزیز از وقتی که میزاری واقعا ممنون من این تاپیک رو امروز دیدم هنوز به فصل ده نرسیدم ولی خیلی خوبه که میتونم از خلاصه و برداشت شما استفاده کنم

سلام عزیزم
امیدوارم حالت همواره عالی باشه
خواهش میکنم.
کار خاصی نیست برای من ، به غیر از تایپش چیز دیگه ایش اذیتم نمیکنه:cool:
خوشحالم که برات موثر هست
روز خوش

mehdi_hasanzade
10-06-2021, 14:02
با سلام به همه دوستان عزیز واقعا دو سه تا از تاپیک ها خیلی خوبن و از همینجا از دوستانی که زحمت می کشن تشکر می کنم
همینطور از شما سرکار خانم سارا، همچنین برای راحتی کار می تونین از https://www.iotype.com/ استفاده کنین برای تایپ که خیلی خوبه شما صحبت می کنین ایشون تایپ می کنه !



سلام عزیزم
امیدوارم حالت همواره عالی باشه
خواهش میکنم.
کار خاصی نیست برای من ، به غیر از تایپش چیز دیگه ایش اذیتم نمیکنه:cool:
خوشحالم که برات موثر هست
روز خوش

Saman01
10-06-2021, 15:19
«مشکل بسیاری از افراد، چهره ی ظاهریشان نیست، بلکه مشکل آنها تصویر ذهنیشان می باشد. آن ها خود را در نقشی تازه می یابند، اما نمی دانند که چگونه ایفای نقش کنند. شاید هم هرگز تصویر ذهنی روشن و شفاف در ذهن خویش ایجاد نکنند.»
1400/7/14
سلام و عرض ادب دوستان
فصل هشتم: خصوصیات شخصیت کامیاب
درست همانطور که پزشک با مشاهده آثار و علائم بیماری فرد، بیماری را تشخیص میدهد، مسیر سرنوشت نیز، از لحاظ شکست و موفقیت، قابل تشخیص است. فرد بدون مقدمه و پیش زمینه، به پیروزی و شکست نمیرسد. ابتدا فرد باید شکست و پیروزی را در روح و جانش قرار دهد تا بتواند آنها را به صورت عادت ها، کردار و رفتار منحصر به فرد رشد دهد. به اعتقاد من یکی از موثرترین راه های مجهز شدن به شخصیت پیروز و موفق، ایجاد تصویری گویا از این شخصیت می باشد. پس باید این تصویر را خوب بشناسیم. فراموش نکنید که مکانیزم خلاق، دستگاهی هدف جو است. بنابراین، شرط لازم برای استفاده از آن، داشتن هدف و مقصدی روشن است. اغلب مردم به دنبال پیشرفت و درباره داشتن شخصیت بهتر می باشند. اما آنها مسیر حرکت به سوی موفقیت را نمی دانند و خصوصیات یک شخصیت خوب، بی خبر هستند. شخصیت خوب، به فرد امکان رویارویی موثر با حقیقت را داده و به شما این توانایی را می دهد که از طریق آن به هدف های مهم، دست یابید که در نتیجه به شما رضایت خاطر می بخشد. بارها و بارها با افرادی برخورد کرده ام که با انتخاب هدفی مشخص، خود را از افسردگی و پریشانی رها می کنند. عکس این موضوع نیز صادق است.
انسان دارای مکانیزمی هدف جو است. ما مانند یک دوچرخه برای حرکت و رفتن به سمت هدف یا پیروزی بر محیط، حل مسایل و گذر از منابع محیطی ساخته شده ایم . بدون این مسایل به رضایت و خوشبختی نمی رسیم. کسانی که زندگی را پوچ و بی ارزش می بینند، در واقع نشان می دهند که هیچ هدف با ارزشی ندارند. انسان ها بر اساس حقیقت واکنش نشان نمی دهند بلکه بر اساس تصویر ذهنی خود واکنش نشان می دهند. تنها زمانی می توانیم واکنش مناسب نشان دهیم که حقیقت را درک کرده باشیم. باید بتوانیم واقعیت را آن طور که هست ببینیم و آن را خوب یا بد بپذیریم. (یکی از علت های ناکامی هیتلر در جنگ جهانی دوم، درک ناقص اون از موقعیت بود. چون رسانندگان پیام های ناگوار رو مجازات میکرد و خیلی نگذشت که هیچ کس جرات نداشت حقیقت رو بگه و هیتلر بدون دونستن حقیقت اوضاع، نمی تونست تصمیم درستی بگیره.)
داشتن هدف و درک از شرایط محیطی کافی نیست، بلکه برای اجرای هدف هایتان باید شهامت و اراده ی لازم را داشته باشید. تنها با عمل کردن می توان « هدف ها، میل ها و باورها» را به حقیقت تبدیل کرد.
هنگامی که با مشکلات رو به رو هستید، در صورتی که با آن ها مبارزه کنید، خواهید دید که کوچکتر و آسان تر از وقتی خواهند بود که از آن ها می ترسید. گرفتن هر تصمیمی، ممکن است اشتباه باشد، اما هیچ یک از این موارد نباید شما را از دنبال کردن هدف باز دارد. بلکه شما باید شهامت ریسک کردن، اشتباه کردن، شکست خوردن و شرمگین شدن را داشته باشید. برداشتن قدم اشتباه بهتر از آن است که مانند برکه ای راکد باشید، زیرا در طول مسیر پیشرفتتان می توانید اشتباهات خود را اصلاح کنید. لی لاکوکا اراده را اولین و مهمترین ویژگی اخلاقی هر فرد معرفی کرده و دوستان و اطرافیانش را بر همین اساس انتخاب میکند. بیشتر فرماندهان و رهبران دولت های مختلف، بر این موضوع اتفاق نظر دارند که موفقیت، نتیجه ی مستقیم اراده بوده و مسیر صحیح حرکت می باشد و کار امروز به فردا افکندن و هدر دادن زمان و احتیاط، در این میان هیچ جایگاهی ندارد. به ندرت دیده شده کسی بتواند در دو قدم، به هدفش برسد و به سرعت به میوه تلاش و کوشش خود دست یابد. باید بدانیم که مسیر رسیدن به موفقیت، مارپیچ است.
کلامی به وسعت یک عمر:
«افسوس! هولناکترین ناباوری، ناباوری نسبت به خویشتن است.»
از بین تمامی دام ها و گودال هایی سر راه فرد قرار دارد، مهلک ترین و سخت ترین آن، نداشتن عزت نفس است. زیرا با دستان خود آنرا دفن میکنیم و سپس در یک جمله خلاصه میکنیم:« بی فایدست، نمیشه، نمیتونم، نمی رسم». تسلیم شدن، هم برای شخص و هم برای جامعه، تاوان سنگینی به همراه دارد و موجب می شود جامعه از سود مادی و پیشرفت جا بماند. آیا قبول دارید ما بیش از همه به خود شک می کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ احساس شک و دودلی نسبت به خود، مانند غده های سرطانی است که وجودمان را خورده و نابود میکند و باعث میشود تا بیش از هر زمان، عصبی و بد خلق شویم، باید قبول کنیم که دست کم گرفتن خودتان و خود کم بینی و از سر فروتنی و شکسته نفسی نیست، بلکه کاری ناپسند است. به طور موثر حسادت، که پیوند بسیاری از ازدواج ها را متلاشی میکند، تقریبا همیشه ناشی از شک و عدم اعتماد به خویش است.
"نکته ی اسرار آمیز ماجرا این است که وقتی در درونتان دشمنی نباشد، دشمنان بیرون هم کمتر خواهد بود."مری الن جاکوبسن" اگر قرار بود کل این کتاب در اثر کمبود وقت و نیرو در یک جمله خلاصه کنند، این همان جمله بود.
به هر حال نه من و نه شما، نباید از اینکه با خودمان به گفتگو می نشینیم، ناراحت و خجل باشیم. به نظر من، شخصیت بخشیدن به دشمنان ذهنمان و تشبیه آنها به منتقدین، تمرینی سودمند برای تخیلمان است. تکرار کردن به خودی خود هیچ ارزشی ندارد اگر داشت، پس بایستی در تکرار اشتباه را می آموختیم نه درست را. مثل تمرین گل زدن در فوتبال، تعداد ضربه های اشتباه، بیشتر از ضربه های صحیح است. بازیکن، ضربه های اشتباه را بیشتر تمرین کرده پس چطور مهارت به دست میاورد؟؟؟؟«مثال مایکل جردن و بسکتبال استاد» علت این است که رایانه ی ذهن انسان، حرکات صحیح را ذخیره و خفظ می کند و ضربه های خطا را به فراموشی می سپارد. روش کار مکانیزم موفقیت هم به این صورت است، اما بیشترین کاری که ما بیشتر انجام می دهیم این است که موفقیت های گذشته را فراموش می کنیم و به جای آن شکست ها را به ذهن می سپاریم. در نتیجه، اعتماد به نفسمان در هم شکسته می شود و نه تنها ناکامی ها را در خاطر نگه میداریم، بلکه آن را با احساساتمان تثبیت میکنیم. خود را محکوم میکنیم و با احساس شرم و پشیمانی به خود زخم میزنیم و اعتماد به نفسمان را به باد فنا میدهیم. مهم نیست که در گذشته چند بار شکست خورده ایم، مهم موفقیت هایی است که باید در هاطر بماند و مرور شود. ما باید با خاطره ی موفقیت هایمان زندگی کنیم.
=====================================
(باید همیشه با پیش زمینه ای جلو رویم که شکست هایمان ویرانگر نباشد. وقتی به موفقیت ها و پیشرفت های اطرافیان مینگریم، مسیر پرپیچ و خمی که افراد موفق می پیمایند، کمتر می بینیم، وقتی بازیگری از هالیوود به روی صحنه میاید و تندیس اسکار را با غرور بالا میگیرد، کسی به یاد انتقاد پی در پی روزنامه ها و فیلم هایی که با بی علاقگی مردم رو به رو شده بود، نمی افتد و تمام سختی های مسیرش را نمیبیند.)
جسارت بنده رو ببخشید امیر آقا بزرگوار که امضاتون رو قرار دادم چون به خوبی این مطلب رو به صورت گیف نشون میده ;)@AMIR_ELTON (https://forum.academywave.com/member.php?u=81):
https://s16.picofile.com/file/8422475200/96bd2c60624e0ca5_success_gif_find_share_on_giphy.g if (https://s16.picofile.com/file/8422475200/96bd2c60624e0ca5_success_gif_find_share_on_giphy.g if)​

در سایه تمام موفقیت های درخشان، فهرست بلندی از شکست، ناامیدی و شرمندگی وجود دارد و غیراز این نباید انتظار دیگری داشت. اینها اجزای جدا نشدنی موفقیت هستند.
=====================================
اغلب ما، موفق تر، داناتر و قوی تر از ان هستیم که می پنداریم. با تصویر ذهنی جدید توانایی ها آزاد شده و مورد استفاده قرار می گیرند، می توانیم شخصیت خود را تغییر دهیم، اما ذات شخص قابل تغییر نیست. شخصیت، وسیله ای است که به به وسیله ی آن تمام توانایی های ما متمرکز شده و می توان از آن برای رویارویی با جهان بیرون استفاده کرد.
سال های سال، میزان و واحد اندازه گیری هوش و ذکاوت و میزان احنمالی پیشرفت انسان، واحدی به نامIQ بوده است. البته میدانیم که IQ نیست که زمینه های پیشرفت شخص را رقم می زند، بلکه ایفای این نقش بر عهده ی خود انگاره است، هم چنین میدانیم IQ در طی سال های متوالی می تواند افزایش یابد. اما مهمترین بخش ما واحد خاصی از اندازه گیری که به آن واحد شفقت یاAQ میگن هست.:cool: واحدی برای اندازه گیری و تخمین میزان مقاومت فرد در برابر سختی و شیوه ی برخوردش با این مشکلات. «واکنش و احساس شما در زمان شکست مشخص کننده ی مدت زمان رسیدن شما به موفقیت است» امینو
افزایش میزان AQ هم کاملا و صد در صد شدنی هست.
به طور حتم تراژدی های زندگی زندگی بسیار حادتر و جدی تر از اتفاقات یک سفر تفریحی است، اما یاز هم میتوان بر آن ها غلبه کرد. احساس موفقیت ما توازن بین توقعات و انتظاراتمان است. اگر از خود انتظارات بی دلیل داشته باشیم و بار سنگین مقایسه را مدام بر دوش کشیم، کم کم زیر با آن خورد خواهیم شد.
ببخشید که مطلب طولانی شد;)
سپاس

Mr. & Mrs. hatami
10-07-2021, 14:15
عرض ادب و احترام
فصل هشتم
شما امروز در جایگاهی هستید که افکارتان شما را به آنجا آورده اند و فردا جایی خواهید بود که افکارتان شما را می برند.
تشخیص :به سوی موفقیت! درست همان گونه که یک دکتر می آموزد که بیماری را از نشانه های مشخصی تشخیص دهد موفقیت و شکست نیز میتوانند تشخیص داده شود .تعداد بسیار زیادی از افراد می خواهند خود را بهترکنند و آرزوی شخصیت بهتری دارند ولی هیچ نظر مشخصی ندارند که اصلاح در کدام جهت است یا چه چیزی شخصیت خوب را تشکیل می دهد شخصیت خوب، شخصیتی است که شما را قادر می سازد با محیط و واقعیت ها به طور موثر و مناسبی برخورد کنید بارها افراد آشفته و نا شادی را دیده ام که وقتی به آنها هدفی داده میشود که باید مسیر مستقیمی را طی کنند ذهنشان روشن می شود .حس جهت : ما شخصی را روی یک دوچرخه گذاشتیم و به او یاد دادیم هر دو پایش را ثابت روی پدال ها بگذارد و ساکن در یک مکان بماند . این کار را بکنید این کار شدنی نیست یک شخص نیز از نظر کارکردی شبیه به یک دوچرخه است دوچرخه تعادلش را فقط تا جایی حفظ می کند که به سوی چیزی پیش برود . ما نیز به طور مشابه، به عنوان مکانیسم های هدف گرا طراحی شده ایم .ما ساخته شده ایم تا به محیط غلبه کنیم و به اهداف برسیم افرادی که می گویند زندگی ارزش را ندارد در واقع می گویند که خودشان هیچ هدف با ارزشی ندارند . فهم : تفاهم به ارتباطات خوب بستگی دارد . ارتباطات برای هر سیستم یا کامپیوتر هدایت کننده های حیاتی است . اگر اطلاعاتی که بر مبنای آن عمل می کنید غلط باشد یا بد فهمیده شود نمیتوانید عکس العملی درست داشته باشید . برای برخورد موِثر با یک مسئله ، باید درکی از ماهیت درست آن داشته باشید . اکثر ناکامی های ما در روابط انسانی به دلیل بدفهمی اند . انتظار دارید که افراد دیگر نیز از یک مجموعه حقایق یا رویدادهای مفروض همانند ما عکس العمل نشان دهد و پاسخ نشان دهند و به نتیجه برسند . باید آنچه را که در فصل قبل گفتیم به خاطر داشته باشید : افراد به تصویرهای ذهنی شان پاسخ می دهند نه چیزها که آن گونه که هستند . اینکه سایرین ،به جای اینکه هنگام اشتباه ،مغرض و بدخواه تلقی شوند صادق در نظر گرفته می شوند ، می تواند در بهتر کردن روابط انسانی و ایجاد تفاهم بهتر بین انسان ها بسیار کمک کند .از خود بپرسید :این به نظر او چگونه می رسد ؟او این وضعیت را چگونه تفسیر می کند ؟ سعی کنید بفهمید که او چرا آنگونه رفتار می کند . واقعیت در مقابل نظر : خیلی از مواقع هنگامی که نظر خود را به حقایق اضافه می کنیم و به نتایج غلط می رسیم آشفتگی ایجاد میکنیم .واقعیت :شوهری با انگشتانشان صدا درمی آورد، نظر زن :نتیجه میگیرد که او این کار را میکند چون فکر میکند که مرا اذیت میکند. واقعیت: دو دوست هنگامی که وارد میشوید پچ پچ می کنند ناگهان متوقف میشوند و تا حدی دستپاچه به نظر می رسند ،نظر :آنها باید پشت سر من حرف زده باشند . این زن اگر می توانستم درک کند که رفتار آزارنده شوهر او عمل عمدی و ارادی به منظور اذیت او نیست ، اگر می توانست عکس العمل بر این اساس را که انگار شخص مورد توهین واقع شده است را متوقف کند ، می توانستم مکث کند، وضعیت را تحلیل کند ،و پاسخ صحیح و حتی مفید را انتخاب نماید . بخواهید که واقعیت را ببینید . ما اغلب اوقات داده های حسی ورودی را طبق ترس ها و آرزوهای خود رنگ می کنیم . ولی برای مواجهه ثمربخش با محیط باید بخواهیم واقعیت راجع به آن را بشناسیم . فقط هنگامی که بفهمیم این واقعیت چیست میتوانیم درست پاسخ دهیم باید بتوانیم واقعیت را ببینیم و آن را خوب یا بد قبول کنیم .شخصیت موفق نه فقط به سایر افراد دروغ نمیگوید یا فریب شان نمیدهد بلکه یاد می گیرد که با خودش نیز صادق باشد . خود آنچه خلوص می خوانیم به درک خود و صداقت با خود مبتنی است چون هنگامی که با توجیه یا گفتن دروغ های منطقی به خود، به خود دروغ می گوید نمی توانید صادق باشید. حرکت اشتباه و نادرست شما باعث نمیشود که کلاً یک انسان رسوا ،یا یک شخص بی ارزش بد یا ناکام باشیم این صرفاً یک خطای مکانیکی و ذهن است که می تواند تسهیل شود هنگامی که به طور کامل قبول کنید که خطاهای تان نیستید می توانید آنها را بشناسید ،و باید جرات اقدام نیز داشته باشید چون اهداف آرزو ها و باورها فقط با اقدام می تواند به واقعیت تبدیل شود.(( شعار شخصی دریادار ویلیام هاسلی گفتی ای از نلسون بود: هیچ کاپیتانی نمی تواند خیلی اشتباه کند و اگر کشتی اش را در کنار یک کشتی دشمن مستقر کند . هاسلی گفت اینکه بهترین دفاع یک حمله قوی است یک اصل نظامی است ولی کاربرد آن از جنگ وسیع تر است همه مسائل چه شخصی چه ملی چه جنگی کوچک تر میشود اگر از آنها طفره نروید بلکه با آنها مواجه شوید هنگامی که به طور سیستماتیک تصور از خودتان را قوی می کنید می فهمید که شما خطاهای تان نیستید و فوق العاده ساده تر ریسک می کنید بدون اینکه نگرانی نابجا داشته باشید که دیگران چه فکر میکنند یا اینکه در صورت لغزش موقتاً احمق به نظر می آید .هیچ چیز در این دنیا هرگز مطلقاً قطعی یا تضمین شده نیست و اغلب فرق یک فرد موفق و یک فرق ناکام ،نه قابلیت های بهتر است ،نه ایده های بهتره بلکه جرأتی است که شخصی برای شرط بندی روی ایده ها اتخاذ یک ریسک حساب شده و اقدام دارد سیستم هدایت شما نمی تواند هنگامی که متوقف شده اید شما را هدایت کند . اکثر رهبران قبول دارند که موفقیت از قاطعیت و تصحیح مسیر به دست می آید نه از تاخیرهای طولانی و سهل انگاری در تلاش برای اتخاد فقط گزینه بی اشکال ،موفقیتهای معدودی از طریق یک خط مستقیم از . a به b می رسند اکثر موفقیت ها در یک مسیر زیگزالی حاصل میشوند بخواهید که برای رسیدن به آنچه می خواهید چند اشتباه مرتکب شوید و کمی ناراحتی را متحمل شوید راحت جان نزنید .من در سخنرانی هم گفتم که دنیای بی ملاحظه دقیقه به دقیقه برای هر فرد ساکن آن ، به دلیل بازتاب دو چیز بدتر یا بهتر می شود : تصور از خود فرد و احترام به او نسبت به سایرین. شخصیت های موفق به دیگران علاقه مندند و آنها را ملاحظه میکنند. و آنها به مشکلات و نیازهای دیگران توجه دارند . آنها شخصیت انسان را ملاحظه میکنند و با سایر افراد چنان برخورد میکند که انگار انسان و عروسک هایی در فیلم خیمه شب بازی آنها. آنها میدانند که هر انسانی مخلوق خداست و موجود یکتایی است که مستحق احترام است . افرادی که فکر می کنم مردم خیلی مهم نیستند نمی توانند احترام و توجه خیلی ویژه ای نسبت به خود داشته باشند یکی از معروف ترین روش های غلبه بر یک حس گناه این است که تقبیح سایرین در ذهنتان را متوقف کنید ،ایراد گیری از آنها را متوقف کنید، سرزنش آنها را متوقف کنید و نفرت از آنها را به خاطر اشتباهشان متوقف کنید هنگامی که شروع به این فکر می کنید که ارزش سایر افراد بیشتر است تصور از خود بهتر و مناسب تری تشکیل می دهید. احترام : افسوس! بی اعتقادی وحشتناک بی اعتقادی به خودتان است .بین همه آدم ها و چالش های زندگی ، از همه سخت تر شده است و در این جمله جمع بندی شده است( فایده ندارد ،نمیتواند این کار را بکنم) و مجازات تسلیم در برابر آن سنگین است هم برای فرد با توجه به پاداش های مادی از دست رفته و هم برای جامعه به خاطر بهره و پیشرفت حاصل نشده . ولی آیا در این روزها نیست که بیش از همیشه در معرض بی اعتقادی ترسناک هستیم ، هنگامی که بیش از همیشه به خود شک داریم و نسبت به کارمان احساس نالایقی می کنیم آیا دقیقاً در این زمان نیست که همراهی برای ما از همیشه مشکل تر است ؟ به ذهن مان فرو کنیم که داشتن نگاهی پست است به خودمان فضیلت نیست بلکه یک ایراد است .تردید به خود چیز موذیانه ای است و همانگونه که سرطان اندامهای بدن را می خورد و عزت نفس را از بین میبرد خود کاذب یک بدبختی قدرتمند است که سرزنش را می توان در هر وضعیتی از شک به خود شنید که ما را از خود واقعی مان منع می کند و گاهی اوقات بین ما و دیگران فاصله می اندازد . همچنین می نویسد به طور جادویی هنگامی که هیچ تعداد خیلی کمتری در بیرون وجود دارند . در واقع دزد شادی قبول خود ، عزت نفت و آرامش ذهن است بسیار پیش از هر منتقدی که در اطرافمان می بینیم تاثیر گذار است . هنگامی که منتقد درون شروع به اذیت و تحقیر می کند باید به سرعت داد بزنید کافیه و آن را به گوشه تاریک است باز بفرستید که به طور مناسبی به خاطر مردد کردن ما تنبیه شود . ولی بزرگترین راز عزت نفس این است که شروع کنید به قدر شناسی بیشتر از سایر افراد و برای هر انسانی احترام قائل شوید فقط به این علت که مخلوق خداست و از این رو ارزشمند است . تقریباً هر موفقیت درخشان و برجسته لیستی از ناامیدی ها ، سرخوردگی ها و تحقیر ها را پشت سر خود دارد . چرا باید جز این را انتظار داشته باشید ؟ شخصیت موفق این چیزها را به راحتی می پذیرد . قبول خود : در کتابی که به صورت یک فیلم مشهور آقای ریپلی با استعداد یک مرد جوان رنج دیده و دچار عقده حقارت است که آنقدر از خود ناراضی است نمی خواهد خود را قبول کند و آن قدر به دیگران حسادت می کند که یک مرد با امکانات مالی بیشتر را به قتل می رساند و تلاش میکند زندگی او را به دست آورد و حتی وارد روابط او با خانواده و نامزد مردم خط اول می شود . هیچ موفقیت واقعی یا شادی واقعی ممکن نیست تا هنگامی که شخص درجه ای از قبول خود را بدست آورد . بدبخت ترین و رنجیده ترین افراد جهان آنهایی هستند که دائماً در تلاش و فشار اند تا خود و دیگران را متقاعد کنند که غیر از آن چیزی هستند که اساس آن هستند. اغلب هنگامی که تلاش می کنید و به خود فشار می آورید که (کسی باشید )موفقیت ، که از ظهور خود حاصل می آیند و شما را گمراه می کند و اغلب تقریباً به خودی خود , هنگامی که تصمیم می گیرید آرام باشید و خودتان باشید به دست می آید . بسیاری از افراد از قبول صحیح خود خجالت دارند زیرا اصرار دارند خود را با خطا هایشان برابر کنند ممکن است شما خطایی کرده باشید ولی این بدان معنا نیست که شما خطا هستید . ممکن است خود را درست و کامل ظاهر کرده باشید ولی این بدان معنا نیست که خود شما هیچ خوب نیستید . ما باید اشتباهات و قصور های خود را بشناسیم قبل از آنکه بتوانیم آنها را اصلاح کنیم . مهم است که یاد بگیریم این خود عملی را ، با همه نواقص آن ، قبول کنیم. زیرا تنها ابزاری است که داریم .
راز AQ_ضریب بدبختی : برای سال های سال ضریب هوشی مورد تمرکز دانشگاه ها بود و تصور می شد عملاً تعیین می کند که شخص در زندگی اش تا کجا ممکن است پیش برود . اکنون به طور قاطع می دانیم که این ‏AQنیست که حوزه ممکن ها برای یک شخص را تعیین می کند ، بلکه تصور از خود است همچنین می دانیم که آی کیو می تواند تا مدت ها تا بزرگسالی بهتر شود . استاد دانشگاه به سه صورت افراد دارای ضریب مشتقات بالا را تعریف میکند : ۱ آنها به خاطر بدبختی ها یا موانعی که پیش می آیند دیگران را سرزنش نمی کنند . ۲ آنها خود را نیز سرزنش نمی کنند ، از نظر آنها موانعی که پیش می آیند تاثیر ضعیفی بر آنها دارند . ۳ آنها باور دارند که مشکلاتی که پیش می آید جزئیات و زیاد دوام ندارند ، و می توان با آنها مواجه شد.

با تشکر

John D. Rockefeller
10-07-2021, 19:23
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

فصل سوم : استارت مکانیسم موفقیت خودکار شما

برای ادامه یک کسب کار موفق ، شخص باید تخیل داشته باشد . او باید مسایل را چنان ببیند که انگار در یک دید هستند ، رویایی از کل مسیله .

در این فصل از تخیل و استفاده ازش بحث شده که در اخر فصل یک تمرین عملی عالی داده شده که قراره در برنامه هام قرار بدم.

تجسم ، تصویر هدفی را تعیین میکند که مکانیسم خودکار ما روی ان کار میکند. به خاطر اراده نیست که اقدام می کنیم یا نمی توانیم اقدام کنیم ، ان گونه که عموما باور شده است ، بلکه به دلیل تخیل است.
انسان ها همیشه مطابق انچه تصور میکنند در رابطه با خودشان و محیط شان درست است ، عمل می کنند و فکر میکنند.


یک داستانی رو دقیق یادم نیست از کجا شنیدم ولی به این صورت بود که
تو کلاس شاگردا دست به یکی میکنند که وقتی معلم اومد یه جوری وانمود کنند که انگار استاد حالش بده و رنگش پریده
وقتی استاد وارد کلاس میشه ، شاگردا شروع میکنند به این خدا بد نده چطون شده ؟ چرا رنگتون پریده ؟ چرا بدنتون میلرزه و..
استاد باور میکنه که مریضه و مریض میشه :rolleyes:

دستگاه عصبی شما فرق بین یک تجربه تصور شده و یک تجربه واقعی رو متوجه نمیشه
مثل خواب ، خیلی کمتر پیش میاد که در خوابی که ما میبینیم متوجه این بشیم که این خوابه و واقعیت نیست

در ادامه هم کتاب از هیپنوتیزم صحبت کرده که دوستان به خوبی اشاره کردند
در کتاب قدرت مخفی شما نوشته شده :
مراجعین من امیدوارند که انها را در یک خواب هیپنوتیزم فرو ببرم و زندگیشان را درست کنم . در واقع بسیاری از انها در خواب زندگی میکنند و به دوزی از واقعیت نیاز دارند

در قسمت بعدی در مورد تمررین ذهنی بحث شده که خیلی جالبه
اغلب ما از این تصویر ذهنی استفاده میکنیم ولی علیه خودمون
درک اینکه این اقدامات ، احساسات و رفتارهای ما نتیجه تصورات و باورهای ما هستند .

دکتر ریچارد کوب برای بازی گلف اینطوری تعریف کرد : ( به جزییات در تخیل کردن هم اشتره کرده )

تجسم کنید که ضربه چگونه خواهد بود ، بعد از ضربه به توپ ، توپ چطوری حرکت میکنه و در کجا میوفته و چقدر در زمین طی میکنه و نقطه بعدی تون قرار کجا باشه و....

جک نیکولاس گفته : من هرگز ضربه گلف را بدون داشتن تصویر واضحی از ان در ذهنم وارد نمی کنم .

خب ایا فقط نخیل کنیم ؟
در یکی از تحقیقات به این صورت بود که سه گروه برای بسکتبال ، برای پرتاب توپ به مدت 20 روز اماده کردند .
گروه اول هر روز به مدت 20 دقیقه انجام میدادند.
گزوه دوم یبار روز اول و یبار روز دوم به مدت 20 دقیقه و دیگه کار خاصی نداشتند.
گروه سوم در روز اول 20 دقیقه فیزیکی پرتاب کردند و در روز های بعدی تصور میکردند که در حال پرتاب توپ هستند .

گروه اول که هر روز عملا 20 دقیقه تمرین داشتند 24% نمره اش بهتر شد
گروه دوم پیشرفتی نداشتند
گروه سوم که در تخیلشان تمرین میکردند 23 % بهبود نشون داده بودند

پس اگر در کنار فعالیت فیزیکی ، تصور هم داشته باشیم غوغا میکنه :cool:

در نسخه جدید کتاب داستان های بیشتری اضافه شده
که این نمونه به نظرم یکی از بی نظیر ترین داستان هاش تا به الان بوده و سعی میکنم خلاصه و در اخر پاراگراف اخرشو مثل خوده کتاب بنویسم

فردی از طرف شرکت موظف میشه که برای یک گفت وگو بسیار دشوار و پیچیده با میلیون دلار در مخاطره ، در مقابل مدیر یک شرکت که به سخت گیری مشهور بود اریه کنه .
فرد در نامه اش تعریف میکنه که
من تمام مقالات ، زندگی نامه ، فایل های تلویزیونی و رادیویی این مدیر رو گوش دادم و میخوندم تا همه چیز رو در موردش بدونم
بعد شروع کردم صحنه ای رو در ذهنم بازتولید کنم که در حال مذاکره برای این فرد هستم و سعی کردم تمام جزییات و حرف های در ذهنم مرور کنم
انقدر تمام حالات رو بررسی کردم تا به یک سناریو موفق امیز رسیدم تا به باز پخش اون در ذهنم مشغول شدم و فراتر از اون هم رفتم
شروع به نوشتن کلمه به کلمه کردم و اون ها رو حفظ کردم

حالا اخرین پاراگراف

هنگامی که جلسه واقعی صورت گرفته ، نه فقط طبق نظم و جریان از نسخه من پیروی کرد ، و نه فقط مسایل را دقیقا به همان صورتی که بارها در فیلم ذهنی ام داشتم بیان کردم ، همان گونه که ممکن است انتظار داشته باشید ، بلکه او همچنان رفتار کرد که انگار از همان نسخه پیروی می کند!!

در ادامه از تمرین ذهنی برای تمرین پیانو ، پیدا کردن شغل و گلف صحبت شده

باید یک تصویر ذهنی واضح از کار درست را داشته باشید قبل از ان که بتوانید ان را با موفقیت انجام دهید

در خیلی از دوره ها اشاره شده که از هدفی که دارید تصویر ذهنی واضحی داشته باشید و تمام جزییاتش رو تصور کنید

اینکه به تقطه ای از کارایی برسید مه در ان میتونید به سادگی و سریعا تصویر ذهنی واضحی از نتیجه مطلوب را به سروکانیسم تان تحویل بدهید و به ان امکان دهید به جزییات مکانیکی تحقق ان رسیدگی کند.

در فصل یک اشاره کردیم که اگر در تضاد با تصویر ذهنی تون عمل کنید مثل یک تیکه لاستیکی کشیده میشید و بر میگردید سر جای اول ولی اگر تصویر ذهنی واضحی از هدفتون داشته باشید ، دیگه عملی که میکنید بی فایده نیست

در تمرینی که ذکر شده اینکه به مدت 21 روز ، روزانه 30 دقیقه تا 1 ساعت تخیل کنیم هدفی که داریم رو و به طور واضح اون رو تجسم کنیم ( بو ، رنگ ، محیط ، نور افتاب و..) تا 10 روز این تخیل رو بهبود بدیم تا به یک سناریو موفق امیز برسه و 11 روز باقی مونده اون سناریو رو هی تکرار و تصورر کنیم و بزاریم سرومکانیزم ما کارش رو شروع کنه
این کار شاید در اولیل شما تغییر قابل ملاحظه نبینید ولی کم کم میبینید اخلاق شما ،ر فتار ، نوع برخورد و ... تون تغییر میکنه

در ادامه هم دوست دارم این کلیپ رو براتون قرار بدم تا مشاهده کنید

لینک (https://drive.google.com/file/d/1WaR9LT6McH4JOepu_s3Mnjj_9jlvHvnZ/view?usp=sharing)

جمله هایی که من عاشقشم :
حالا که خواستن توانستن است ، چرا نخوایم ؟ چه عاملی باید سد راه ما بشه برای رسیدن به همه ی ارزو هامون
چی ازش میخواید واقعا ؟ وقتی هیچ محدودیتی برای خودتون متصور نشید؟ اگر نمیترسیدی چی ؟
اونوقت دلت میخواست چی داشته باشید؟

منتظر تجربیات و نظرات اقای سروش برای فصل 3 هم هستیم

و یک تجربه و نتیجه من برای این فصل :

با سرکار خانوم سارا شوخی نکنید ;)


فصل سوم

این فصل در رابطه با قوه تخیل صحبت میکنه و اینکه نخستین راهنمای مکانیزم موفقیت هست

عذزخاهی میکنم متنم طولانی شد


عرض ادب احترام
فصل سوم
تخیل:استارت مکانیسم موفقیت خودکار شما
با تشکر


1400/6/31
سلام و عرض ادب
فصل سوم:
تخیل، کلید دستیابی شما به مکانیزم موفقیت خودکار
سپاس بیکران


سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

فصل ۳ این کتاب هم مجدد پاسخ به سوال ماست.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.

sara.sat
10-08-2021, 06:10
سلام
وقت بخیر خدمت کتاب دوستان گرامی


خلاصه فصل 11

این فصل در رابطه با شناخت شخصیت حقیقی و راهکارهای بروز آن میباشد
آنچه شخصیت نامیده میشود در واقع خویش خلاق و منحصر به فرد شماست که میتوان گفت نور خدا در ما هست، همان خویش واقعی . همانطوریکه بچه ها را بخاطر آنچه هستند دوست داریم ،چون خویش واقعی خود را بروز می دهند. کودک هرچه هست صداقت است.
شخصیت خوار و شخصیت در بند هردو یکی هستند ونقطه مقابل شخصیت خلاق
این شخصیت دارای انواع موانع روحی می تواند باشد وناکامی خصوصیت برجسته آنهاست. اینکه نمی توانند خود را ابراز کنند و بازخورد منفی بیش از اندازه علت شخصیت در بند است.
بازخورد منفی همواره می گوید اینکار را نکیند، تغییرش دهید، کار دیگری بکنید. در واقع فرمان اصلاح مسیر میدهد. لکنت زبان نشانه ای از مانع روحی است که چنانچه خودآگاه انتقادی صورت بگیرد کار را خراب تر میکند و همینطور دقتی بیش از اندازه نیز می تواند مخرب باشد.بین بازخورد منفی و آنجه ما آنرا خودآگاهی می نامیم رابطه علت و معلول برقرار است. برای اینکه بتوانید از بازخرود منفی استفاده ثمربخش کنید باید خلاق باشید و کم و بیش حالت نیمه هوشیار و خودبخود بگیرید و جد و جهد آگاهانه به کار تبرید. مهم نیست دیگران چه فکر میکنند. اگر روی هر عمل ،هر کلمه، هر رفتار دیگران حساسیت نشان دهید موانعی را بر سر راه روح و روان خود ایجاد میکنید.
واژه احساس برازندگی در مواقعی کاربرد دارد که میخواهید بطور سنجیده هول ناشی از شرایط و احوال جدید و غیرقابل کنترل را از خود دور کنید. خوده وجدان نیز یک مکانیزم بازخورد منفی آموختنی است که با اخلاقیات و آداب اجتماعی سرو کار دارد.
اگر داده های صحیح باشند و مکانیزم بازخورد حساسیت شدید نداشته باشد و واقع بین باشیم، از زیر احبار تصمیم گیری برای درست و نادرست خلاص می شویم. وظیفه وجدان فراهم کردن زمینه های خوشبختی و مولد بودن است. باید مبنی بر حقایق باشد تا راه درست را نشان دهد در غیراینصورت گرفتارمان می کند. خوشبختی مان را میگیرد. از ما انسانهای غیر مولد می سازد. ابراز وجود یا عدم ابراز وجود یک استعداد ذاتی است ربطی به اخلاقیات ندارد و نباید جنبه اخلاقی به آن داد که مشکل آفرین می شود.
اگر از جمله افرادی هستید که از سرکوب کردن رنج میبرید نمیتوانید خوشبخیت و موفق شوید. باید به عمد سرکوب نکردن را تمرین کنید.
مسئله اینجاست که رعایت اعتدال لازم است
وقتی گرمای بدن بیش از اندازه بالا می رود پزشک برای کاهش حرارت می کوشد و برعکس اگر حرارت پایین باشد باید دستوری برای بالابردن حرارت بدن بدهد.
حال از کجا بدانیم که به منع و نهی احتیاج نداریم؟ اگر در اثر اعتماد بنفس بیش از حد اغلب به دردسر می افتید و گرفتاری برایتان درست می شود. اگر قبل از بررسی دست به عمل میزنید، اگر اشتباهتان را نمی پذیرید، اگر پرحرفید یا خیلی بلند حرف میزنید، احتمالا باید منع را در خود تقویت کنید.
یکسری ویژگی هایی مثل نگرانی همیشگی ، مژه زدن یا تیک صورت یا بدن، به راحتی نتوانید بخابید، اگر همیشه صندلی های عقب می نشینید و آدم راحتی نیستید و امثالهم، اینها نشانه هایی از موانع روحی زیاد است که نیاز هست که در هیج کاری دقت وسواس گونه نکنید .
تمرینات عملی برای رهایی از این حال:


از قبل نگران صحبت نباشید
از برنامه ریزی افراطی دست بکشید
انتقاد از خود را کنار بگذارید
عادت کنید که از اندازه معمول کمی بلندتر صحبت کنید
محبت خود را نشان دهید و از بیان احساساتتان ابایی نداشته باشید


نکات مهم فصل:


خویش خلاق و منحصر بفرد شما همان شخصیت شماست که یک ویژگی ذاتی است و ربطی به اخلاقیات ندارد
اگر از خجالتی بودن،کم حرف بودن، گوشه گیری، سرکوب خود و ... رنج میبرید، گرفتار بازخورد منفی هستید که باید توسط تمرین های گفته شده خود را اصلاح نمایید
احساس برازندگی واژه ای است که برای زمانی کاربرد دارد که شما در محیط غریبه ای قرار می گیرید و میخاهید احساس راحتی کنید
رعایت اعتدال در هر حال لازم است تا نگرانی همیشگی نداشته باشید و در کل احساس خوشبختی و موفقیت کنید
در هیچ کاری دقت وسواس گونه نداشته باشید
محبت خود را نشان دهید. از ابراز احساستان ابایی نداشته باشید
از خود بی رویه انتقاد نکنید، با تن صدای کمی بلندتر صحبت بفرمایید، از برنامه ریزی افراطی هم دست بکشید


پ.ن: ممنونم از جناب آقای حسن زاده عزیز بابت معرفی سایت تایپ:o. و باید به جناب آقای راکفلر هم بگم که من اصلا آدم جدی و خشن یا ترسناک و نیرومندی نیستم و اون مورد ذکر شده فقط و فقط واکنش کاملا خودکار و فوق سریع سیستم عصبی من بود. من اینکار رو انجام دادم ولی کاملا غیرارادی. :cool:

سپاس از نگاه پرمهرتان که با من همراه بودید

sara.sat
10-10-2021, 07:10
سلام
وقت بخیر

خلاصه فصل 12
به یاد دارید در فصل خوشبختی گفتیم احساسات ما نه به عوامل خارجی بلکه به طرز تلقی ها و واکنش ها و حساسیت های خوده ما بستگی دارند؟
داروهای آرامبخش همین مسئله را تایید می کنند. داروی آرامبخش از حساسیت بیش از اندازه ی ما نسبت به بازخوردهای منفی میکاهند . حساسیت بیش از حد داشتن و عادت کرده به انیکه به مسئله ای بیش از حد همواره حساسیت نشان دهید میئله است که میتوانید پانرا درمان کنید.
حساسیت نشان ندادن در واقع هیچ کاری نکردن است. به محرک بیتفاوت باشید. و آنرا نادیده بگیرید و بگذارید آنطور که هست بماند. تمرین کنید تا عادت کنید و اگر در ابتدا نمیتوانید واکنش نشان ندهید میتوانید آنرا به تاخیر بیندازید.
کلیه محرک های مزاحم را برای خود با تمرین و تکرار خاموش کنید. حتی اگر نسبت به آنها شرطی هم شده اید.
میتوانید بیخیال شوید و به کارهای خود رسیدگی کنید. فراموش نکنید که مسبب احساسات مزاحمی مثل عصبانیت و کینه و ترس و اضطراب و عدم امنیت واکنش های خوده ما هستند. عوامل بیرونی نقشی ندارند. واکنش یعنی تنش عصبی . واکنش نشان ندادن یعنی اعصاب آرام.
برای این منظور باید تمرین روزانه ریلکس و ایجاد آرامش را برای خود انجام بدهید. به این صورت که در ذهن خود کنج خلوت بسازید. گاهی به این کنج خلوت پناه ببرید و به احدی اجازه مزاحمت ندهید. پیداکردن این خلوتکده و تزیین آن با رنگها و وسایل مورد علاقه تان با اثاثی که دوست دارید در عین سادگی و زیبایی و تمیزی و نظم میتواند اشتیاق شما را به بودن زمان زیادی در این خلوتکده افزون کند و به این شکل آرام آرام به آن عادت و از حساسیت داشتن روی مسائلی که نیازی به حساست ندارند کم می کند.
در هر فرصت اندکی که دست می دهد به این خلوتکده سری بزنید.بین قرارها، سوار بر اتوبوس تا رسیدن به مقصد و هروقت احساس خستگی کردید یا زمانهایی که ناراحت و عصبی هستید. شما به کمی فرار نیاز دارید. دستگاه عصبی انسان به کمی فرار در مقابل بمباران بی وقفه محرک های بیرونی نیاز دارد. روان و دستگاه عصبی شما محتاج اتاق استراحت است. درست مثل جسم که نیاز به استراحت و تجدید قوا دارد.
همواره در نظر داشته باشید قبل از پرداختن به مسائل جدی روان خود را از اعداد و ارقام و احساسات مربوط به مسئله گذشته پاک کنید. اجازه ندهید احساسات منفی یا ترس مسئله قبلی به مسئله جدید منتقل شود. اما آرامش ، صلح و صفا و احساس خوشی نیز قابل انتقال است. چترهای روان خود را باز کنید تا از شر محرک مزاحم خلاص شوید.
اگر به حوادث دور و بر توجه نکنید و از خود حساسیت نشان ندهید هرگز ناراحتی را لمس نخواهید کرد. انسان موجودی هدفجوست و لازمه هدف جویی عمل است.
هدفهایمان را تعیین کنینم و برنامه رسیدن به آن را تدارک ببینیم. در این مسیر حساسیت مناسب نشان دهید آن هم در جهت نیل به هدف.
اگر حساسیت و واکنشی که نشان میدهیم مارا به هدف نزدیک نکد اصلا به وجودش نیاز نیست. و اگر بخاهد از هدف دور کند که بهترین واکنش همان واکنش نشان ندادن است.

تمرین عملی:
عمال هایی که محرک مزاحم هستند را بشناسید، در رابطه با هرکدام تصویر سازی کنید که وقتی ایجاد میشوند بی تفاوت هستید و به کار و هدف خود مشغولید. یا در کنج خلوت خود هستید و ریلکس می کنید.

نکات مهم:
1- احساسات ما به عوامل خارجی وابسته نیستند. بلکه به خوده ما بستگی دارند
2- حساست داشتن و اهمیت بیش از اندازه دادن مسئله ایست که میتوانید آنرا درمان کنید.
3- باید تمرین کنید که با این مسالئ واکنشی نشان ندهید. اگر نمیتوانید حداقل واکنش نشان دادن را به تاخیر بیندازید
4- از تکینک کنج خلوت بهره ببرید

--------------------------------------------------------------------
پ.ن: همیشه شاید همه ما از پدر و مادهامون شنیدیم که میگفتن خستگی های محل کارت رو با خودت به خونه نیار، همونجا جلو در خونه بریزشون دور و بیا توی خونه. به نظرم این نمونه بارز این موضوعه که در این فصل ذکر شده که نباید احساسات منفی مسائل گذشته رو به مسائلی که الان باهاش درگیر هستیم ببریم

و تصویری از کنج های خلوت من:

181224181225181226

Soroosham
10-10-2021, 12:41
چی جلو مارو گرفته پس که عمل نکنیم؟! فصل ۴ و مطالعه کنین.

سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه:)

باورهای کاذب در ما یک سد هستن. مانع رسیدن ما هستن به اهدافمون. برای مثال روی باورهای مالیتون فکر کنین. به نظرتون آدمای پولدار چه ویژگی های منفی دارن؟
این ویژگی ها که پیدا کردین، ارتباطی با پول نداره. پول چیز بدی نداره. باعث رشد و قدرت هست. این باورهای غلط ماهست که از کودکی تو ذهنمون مونده. از محیطی که توش بودیم: خانواده مدرسه فامیل رسانه ها...
مثال دیگه هم انیشتین هست. معلم ایشون باور داشت که این پسر بچه یک کودن هست و باید از مدرسه بره. ولی مادر انیشتین این باور و قبول نمیکنه و خودش بچش و آموزش میده. نتیجه هم که مشخصه چیشد :)
پس این افکار منفی و باورهای غلط برای ما مانعی هستن تا نتایجی که میخوایم و بگیریم. حتی افکار مثبت محدود کننده هم داریم. مثالش فروشنده ه ای که در هر منطقه بود(خوب عالی و ضعیف) یکسان فروش داشت چون تارگت مشخصی داشت و بیشتر از اون ذهنش نمیزاشت که بفروشه. حتی در منطقه عالی جوری شد که بعد رسیدن به تارگتش مریض شد و با اتمام سال خوب شد!
در درون ما یک قدرتی هست که هرچقدر شکست طلب هم باشیم بازهم میتونه فعال بشه و برای خوشبختی و موفقیتتون عمل بکنه.یعنی کنترلش و دستتون بگیرین.کاری میکنه که بتونین باورهاتون و تغییر بدین.
مهم ترین این نتیجه نکرفتن ها هم عقده حقارت هست. این عقده ریشه ساده ای داره: مقایسه نکردن خودتون با هنجارهای خودتون و در عوضش بررسی خودتون با یک عامل بیرونی. همه چیز از درون هست.
من خودم صبحهایی که میرم بدوم وقتی تمرکزم روی خودم هست رکوردهای خودم و بهتر جابه جا میکنم و میتونم حس بهتری داشته باشم. ولی وقتی به یک عامل بیرونی چه قوی تر چه ضعیفتر مقایسه میکنم، در سطح همون میام.
پس نه بهتری داریم نه بدتری. هردو شکل ما هستیم که نسبت به شرایط داریم واکنش نشون میدیم. پس رقابت معنایی نداره. همه ما یک شکل نیستیم و نتایجمون و ارزشهامون باهم تفاوت دارن.پس وقتی خودتون و با معیار بقیه نسنجین میتونین این باور و از بین ببرین و نتایج براتون کم کم نمود میکنن. همه ما خاص و منحصر به فرد و برتریم.دوست داشتنی تر از فرد به فردمون نیست :)
پس بدون اعمال اراده اگر ما سعی کنیم این عادتهای ما که تبدیل شدن به باورهامون و تغییر بدیم میتونیم قدم های شروع موفقیتمون گزاشته باشیم.ولی نباید آرامش جسمی خودمون به خاطرش بهم بزنیم. وقتی ما تلاش عمدی بکنیم باعث میشه در مواقعی نتایج معکوس بگیریم که با قانون کوشش عمدی معکوس شناخته میشه.وقتی باور و تخیل ما متفاوت باشه اتفاق میافته. عجله ای نیست. با صبر و آرامش باید بیایم جلو. یک دونه که ۱ شب درخت نمیشه. براش وقت بزارین.براش شرایط و محیا کنین تا رشد کنه.
در کنارش دوعامل مهم یادگیری هم توجه داشته باش: ۱.اشتیاق به هدف ۲.فکر کردن به هدف موردنظر. برای تغییر باید بدونیم داریم چیکار میکنیم و نتیجش چی میخواد بشه.
تمرین این بخش هم برای رسیدن به آرامشی بود که صحبتش و کردم، تا بتونی این تغییر و بوجود بیاریم.
روزی ۳۰ دقیقه باید انجام بشه و تصاویر ذهنی برای خودمون بوجود بیاریم تا آرامش و با تمام وجودتون حس کنین. حتما این تمرین و براساس مطالب این بخش انجام بدین تا لذت فوق العاده ی و حس کنین.
برای اینکه قدم بعدی بردارم چیکار کنم؟
فصل۵

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید
پینوشت: مابقی فصول روی همین پست آپدیت میشن. بیشتر از این نمیشد ادیت بزنم رو پست قبل.

Mr. & Mrs. hatami
10-10-2021, 15:37
عرض ادب و احترام
فصل نهم
چگونه از فعال سازی تصادفی مکانیسم شکست خودکار تان جلوگیری کنید.
شخصی که به خود شک دارد مانند شخصی است که در رده دشمنانش نام نویسی می کند و بر ضد خود سلاح برمیدارد.
انسان ها نقطه جوشی دارند . در دوران من ، بسیاری از تجارت ها و کارخانجات با بویلرهای بخار گرم می شدند، که عملاً یک گام تا بمب بودن فاصله داشتند . این بویلرها هنگام تنظیم ، گرمای لازم را به طور اقتصادی تامین می کردند . ولی پتانسیل مخربی نیز داشتند . این بویلرها فشارسنج هایی داشتند که نشان می دادند فشار چه وقت به نقطه خطرناک میرسد. با شناخت خطر بالقوه ، امکان اتخاذ اقدام تصحیحی و تضمین ایمنی وجود داشت . امروزه نیز به طور مشابه ، نیروگاه های هسته ای داریم که با دقت توسط کامپیوتر ها و انسان ها نظارت و تنظیم می شوند تا مانع سوانح نقطه جوش از نوعی که در چرنوبیل رخ داد شوند سرور مکانیسمی که دارید خیلی بیشتر از آنچه که تجربه گذشته شما برایتان قابل باور می سازد قدرتمند است . تا بیشتر در مورد آن بیاموزید و با آن تجربه کنید ، از قابلیت های آن بیشتر حیرت می کنید. با این حال این قدرت که به عنوان مکانیسم موفقیت خودکار شما به طور سازنده و مفید به کار گرفته می شود یک پتانسیل ویرانگر نیز دارد. که به شکل مکانیسم خودکار شکست ظاهر می شود . ما باید این قدرت را در خود تنظیم کنیم و همیشه نسبت به شاخص قرمز و آن و در لغزش سنجش به سوی منطقه شکست هوشیار و دقیق باشیم. احساسات منفی هشدارها هستند ،یاس، خشم و اضطراب فراگیر، افسردگی پایدار ، و تنفر تنبلی و نیاز بی دلیل به چیزی، نابردباری و بی توجهی و البته طرد خود همگی علائمی هستند از اینکه سنجه ای سرور مکانیسم در منطقه قرمز است .ما باید بتوانیم این نشانه ها را در خود بشناسیم به گونه ای که بتوانیم در رابطه با آنها کاری کنیم . هیچکس در مقابل این احساسات و نگرش های منفی مصون نیست .حتی موفق ترین شخصیت ها نیز این ها را گاهی اوقات تجربه می کنند .مسئله مهم این است که بفهمیم بابت چه هستند و برای اصلاح مسیر اقدام اصلاحی صورت گیرد . باز هم در یافتم که بیماران می توانند این سیگنال های منفی یا آن چه مکانیسم شکست می خوانم را به خاطر بسپارند . به خاطر داشته باشید یکی از قوی ترین محرک های طبیعت انسان واکنش درست است . ما می توانیم این نشانه های شکست را نه با نیروی اراده ،بلکه با فهم علاج کنیم. با دیدن این که این صفات عمل نمی کنند و اینکه نامناسب هستند . واقعیت می تواند ما را از دست آنها خلاص کند و هنگامی که بتوانیم واقعیت را ببینیم و همان نیروهای غریزه ای که باعث شده اند در ابتدا آنها را انتخاب کنیم .از سوی ما در جهت نابودی آنها عمل خواهند کرد.انچه باید یاد بگیریم که همه آرزو ها نمی توانند بلافاصله تامین شوند . یاس مزمن معمولاً به معنای این است که اهدافی که برای خود داده ایم واقع گرایانه نیستند یا تصویری که از خود داریم نادرست است یا هر دو . پرخاشگری زیادی و هدایت نشده چون شب بعد از روز، به دنبال یاس حاصل می شوند. یکی از مخوف ترین بیماری های امروز آلزایمر است. که در آن شخص ممکن است سلامت جسمی اش را حفظ کرده باشد ولی حافظ و هویتش را به صورت ناتوانی فزاینده ای از دست دهد . پیش می آیند که این بیماران بدون هشدار نسبت به مدد کاران یا عزیزانشان خشن می شوند .من متقاعد شدم که این پرخاشجوی محصول مستقیم یاس تصور ناپذیری که این افراد باید در محو هویت شان از حافظه شان حفظ کرده باشند . هنگامی که افراد غیر آلزایمری نسبت به دیگران خشن یا شرور می شوند اغلب نتیجه مستقیم این است که خود واقعی شان مغلوب شده است ،و به شکل یک تصویر از خود ناسالم زندانی شده است . یاس کنترل نشده پرخاشگری پدید می آورد . پرخاشگری و جوشش احساسی برای رسیدن به یک هدف خیلی ضروری هستند، ما باید به صورتی تهاجمی و دفاعی یا آزمایشی به دنبال آنچه خواهیم برویم، ما باید با مسائل به صورت تهاجمی مواجه شویم . حمله کور نکنید شلیک تان را متمرکز کنید، مکانیسم خودکار شکست پرخاشگری را به سوی یک تامین هدف ارزشمند نشانه نمی رود . دانش به شما قدرت می دهد فقط سهم مکانیزم شامل شده به شخص کمک می کند سیکل یاس پرخاشگری را مدیریت کند . یک مسئله را با ایجاد مسئله دیگر حل نمی کنیم ،اگر حس می کنید که می خواهید به کسی پرخاشگری نکنید مکث کنید و از خود بپرسید : آیا این صرفاً یه حس خود من است ؟چه چیزی مرا مایوس کرده است؟ هنگامی که می بینید که پاسخ شما نادرست است، راه زیادی را جهت کنترل آن طی کرده اید سوپاپ های اطمینان برای بخار احساسی هنگامی که در رسیدن به هدفی مهم ناتوان می شوید به نوعی شبیه به لوکوموتیو بخاری هستند که دارای فشار بخار کامل است ولی جایی ندارد که برود. شما برای مازاد احساسی تان به یک سوپاپ اطمینان نیاز دارید برای تخلیه پرخاشگری همه نوع تمرین جسمی عالی است، پیاده روی تند طولانی، تمرین با وزنه ،و حرکت شنا خوب هستند. خصوصاً آن بازی هایی که در آن ها به چیزی ضربه خوب می زنند. مثل گلف ،تنیس بولینگ، و بوکس. بهترین کانال استفاده از پرخاشگری این است که از تمام آن به صورتی استفاده شود که باید بشود، در کار کرد به سوی یک هدف ،کار هنوز هم یکی از بهترین درمان ها و یکی از بهترین مسکن ها برای روانی های درگیر است . حس ناامنی بر یک فکر یا باور به بی کیفیتی درونی مبتنی است که بخش زیادی از ناامنی به دلیل این واقعیت نیست که منابع درونی ما واقعاً ناکافی اند، بلکه به دلیل این واقعیت است که از یک معیار اندازه گیری غلط استفاده می کنیم . ما قابلیت های واقعی خود را به یک خود ایده آل کامل یا مطلق تخیلی مقایسه میکنیم ،این که با توجه به مطلق ها به خود فکر کنید احساس ناامنی ایجاد میکند . فرد نا مطمئن فکر میکنند که باید خوب باشد همین، رو باید موفق باشد همین، باید شاد شایسته و متعادل باشد همین ،اینها همه اهداف ارزشمندی هستند ولی باید حداقل از نظر طبیعت مطلق جان به عنوان اهدافی در نظر گرفته شوند که باید به دست آید. به عنوان چیزی که باید به آن رسیدن ،نه به عنوان باید ها . قدرت جادویی باز تنظیم : رویکرد های زیادی برای خلاصی از ناامنی وجود دارند .به گونه ای که بتوانید خود را به هر موقعیتی که پیش می آید ارتقا دهید ،یکی از آنها این است که در مورد وضعیت سایر افراد شامل و در مورد خودتان منطقی فکر کنید، دیگری تقویت و خاطرجمعی مجدد تصویر از خود است که شامل ایفای نقش شایسته لازمه فعلی در تئاتر ذهنتان و ارسال مکانیسم موفقیت خود کارتان به ماموریت های تحقیقی جدید برای ارائه ایده ها و پاسخ ها لازم می شود . دیگری باز تنظیم فوری دیدگاهتان روی اهداف جدید مناسب است. دلیل اینکه چرا باز تنظیم انقدر مهم است در اینجا آمده است. اگر متقاعد شده اید که به طور مطلق خوب هستید، نه فقط انگیزه عملکرد بهتر را از دست می دهید، بلکه احساس ناامنی می کنید .چون از تظاهر دفاع کنید قهرمان ها دارند از چیزی دفاع میکنند و تلاش میکنند چیزی را ثابت میکنند. ضعیف تر ها برای انجام کاری تلاش می کنند و اغلب نتیجه غیرمنتظره حاصل میکنند، نگرش ذهنی که ناامنی ایجاد می کند یک راه است ،این راه راه جایگزینی تظاهر به جای واقعیت است . این راه اثبات برتری به خود و دیگران است ولی این روش شکست آور است اگر اکنون کامل و برتر باشید هیچ نیازی به مبارزه و تلاش وجود ندارد. در واقع اگر درگیر تلاش واقعاً سخت شوید ممکن است گواه این تلقی شود که برتر نیستید ،پس تلاش نمی کنید، بازی را خواهید باخت .اراده بردن را خواهید باخت .اگر دیدید که چنان رفتار می کنید که انگار مکانیسم خودکار شکست تان شما را در یک باتلاق ناامنی ها فرو برده است، و شما را آلوده به لجن و تعفن ش بیرون کشیده است ،باید بدانید که چیزی مشکل دارد و آن رفتار خود من است .(( بزرگترین اشتباهی که یک انسان میتواند مرتکب شود این است که از ارتکاب اشتباه بترسد )). عدم قطعیت یک راه پرهیز از اشتباه و مسئولیت است و عدم قطعیت بر این مقدمه اشتباه مبتنی است که اگر هیچ تصمیمی گرفته نشود، هیچ اشکال پیش نمی آید . اشکال داشتن برای شخصی که سعی میکند خود را کامل تصور کند وحشت ساز است، او هرگز اشکالی ندارد و همیشه در همه چیز کامل است .اگر اشتباه کرده باشد، تصویر از یک خود کامل تمام قدرتمند مخدوش میشود . بنابراین تصمیم گیری به یک مسئله مرگ و زندگی تبدیل می شود .یک راه اعتبار است از پرهیز از حداکثر تصمیمات ممکن و تمدید آنها تا جایی که امکان پذیر است، یک راه دیگر این است که یک سپر بلای دم دست در مقابل سرزنش داشته باشید. به سادگی میتوان دید که چرا هر دو شکست میخورند، یکی دائماً در آب داغ ناشی از اقدام غریزی و نسنجیده است، و دیگری گیر افتاده چون اصلا اقدامی نمی کند. به عبارت دیگر مسیر عدم قطعیت درست بودن عمل نمی کند ،هیچکس همیشه حق به جانب نیست درک کنید که لازم نیست یک فرد همیشه ۱۰۰ درصد حق به جانب باشد. ماهیت مسائل به این صورت است که با اقدام اشتباه و اصلاح مسیر پیشرفت می کنیم، مهم تر اینکه همه تلاش هایی را در نظر بگیرید که در آنها حتی موفق ترین شرکت کنندگان نیز بیش از حق به جانب بودن شان در اشتباه هستند، راز موفقیت را به این شکل بیان میکند: من رو به جلو سریعتر شکست میخورم.(( فقط انسان های کوچک هرگز اشتباه نمیکنند)). یک کمک دیگر در غلبه بر عدم قطعیت این است که نقش عزت نفس و حفظ آن در تزلزل را درک کنیم، بسیاری از افراد مرددند، چون می ترسند که اگر اشتباه کرده باشند عزت نفسشان را از دست بدهند. با متقاعد کردن خود نسبت به این واقعیت از عزت نفس به نفع خود استفاده کنید نه بر ضرر خود، مردان بزرگ و شخصیت های بزرگ اشتباه می کنند، و آنها را تایید می نمایند. این انسان حقیر هستند، که می ترسد اشتباهش را تایید کنند، به خود اطمینان مجدد بدهید که شما اشتباهاتتان نیستید، به گونه ای که بتوانید آزادانه آنها را بشناسید. هر باز خورده مفید مقابل حصول از آنها را بگیرید مسیر را تصحیح کنید و حرکت به پیش را ادامه دهید .هنگامی که مکانیزم خودکار شکست به دنبال یک سپر بلا یا عذری برای شکست است، اغلب جامعه، سیستم زندگی، شانس، رئیس ،همسر، و حتی مشتری ها را مطرح میکنند. افراد گرفتار مکانیسم خودکار شکست شان از موفقیت و شادی دیگران نفرت دارند، زیرا اثبات این است که زندگی در تغییر آنها کوتاهی میکند، و با آنها ناعادلانه رفتار میشود. نفرت تلاشی است برای خوشایند کردن شکست خود با توضیح آن با توجه به رفتار ناعادلانه بی عدالتی ولی به عنوان یک برده شکست خورده ،نفرت علاجی است که از بیماری بدتر است ،نفرت سهم مهلکی برای روان است شادی را ناممکن میکند، و انرژی عظیمی را که می تواند به موفقیت اختصاص یابد تحلیل می برد.همچنین نفرت یک راه یا تلاش است برای محو یا ریشه کنی یک اشتباه با بی عدالتی واقعی یا تخیلی که قبلا رخ داده است. دلیل واقعی نفرت : به خاطر داشته باشید که نفرات شما به دلیل سایر افراد رویدادها یا مسائل نیست، نفرت از پاسخ احساسی خود شما واکنش خود شما ناشی میشود. فقط شما برابر این مسئله احاطه دارید و می توانید آن را کنترل کنید اگر خود را موکدا متقاعد کنید که نفرت و ترحم به خود راه های خوشبختی و موفقیت نیستند، بلکه راههای شکست و بدبختی هستند. پس نفرت با هدف گرایی خلاق ناسازگار است در هدف گرایی خلاق شما خلاق هستید ،نه گیرنده منفعل شما اهداف تان را تعیین می کنید هیچ کس چیزی به شما بدهکار نیست ،به دنبال اهداف خود می روید و مسئول موفقیت و خوشبختی خود می شوید، نفرت در این تصویر تناسب ندارد و از این رو یک مکانیسم شکست است.
فقط تلاش برای اهدافی که برای شما مهم اند_نه به عنوان نماد های موقعیت،بلکه به این علت که با خواسته های درونی عمیق خود شما سازگارند_صحیح است.
با تشکر

!!!AT
10-10-2021, 23:04
سلام آقا سروش در اوایل راه برای لحظاتی حس حضور و تجربه خواهید کرد و داءمی نخواهد بود
با زور زدن و ریاضت هم نمی تونید مجدد به این حس برسید (عین حلوای شیرینی که به خورد شخص میدن و از نابی و شیرینیش مدهوش میشع ) تمنای این حس در انسان ایجاد میشع این تازه اول راهه
اگع بخوام تقلب برسونم باید تسلیم محض و بی چون چرا باشید در این راه تا بتونید ادامه بدید





ممنونم ابی جان
لطف میکنی بزاری
دقیقا حس و نمیشه به کلمات گفت. صحبتم روی این هست که دایمی بوده این حالت براتون؟ یعنی میتونید بگید ۱۰۰درصد مواقع تو این آگاهی هستین؟

Mr.jason
10-11-2021, 00:16
ممنونم ابی جان
لطف میکنی بزاری
دقیقا حس و نمیشه به کلمات گفت. صحبتم روی این هست که دایمی بوده این حالت براتون؟ یعنی میتونید بگید ۱۰۰درصد مواقع تو این آگاهی هستین؟
درود سروش عزیز ببخشید دیر جواب دادم
چون اصلا پیامتونو ندیدم
الان که دوست عزیزمون پیام تونو ریپلای زدن متوجهش شدم
برای دائمی شدن باید سالها تمرین کنید
حقیقتش من میترسم از اون حالت نمیدونم چرا ولی میترسم انگار ی عامل روانی بازدارنده ی من میشه
181608
181609
181611
181614
181615
181616
نام کتاب :هیپنوتیزم و چار
نویسنده:شعبان طاووسی(کابوک)
این حرکت سجده ای در داخل کتاب دنیای دوم هیپنوتیزم سری اعلام شده و قصد اموزش دادنشو نداشتن (میتونید در کتاب دنیای دوم هیپنوتیزم مزایای این حالت ذهنی رو مطالعه کنید)
ولی همین نویسنده در کتاب هیپنوتیزم و چار این راز(سر اکبر) رو توضیح دادن
این سر اکبر یک قسم دومی هم داره که من نفرستادم میتونید در کتاب هیپنوتیزم و چار پیداش کنید (مربوط به اموزش خود هیپنوتیزم هستش که استاد گفتن بنده مطلبی راجبش قرار ندم)
پ ن: مسئولیت استفاده از این روش با خودتون هستش اگر بیماری روانی داشته باشید ممکنه اذیت بشید من صرفا بهتون معرفی میکنم
شاد و سربلند باشید

Soroosham
10-11-2021, 07:04
درود سروش عزیز ببخشید دیر جواب دادم
چون اصلا پیامتونو ندیدم
الان که دوست عزیزمون پیام تونو ریپلای زدن متوجهش شدم
برای دائمی شدن باید سالها تمرین کنید
حقیقتش من میترسم از اون حالت نمیدونم چرا ولی میترسم انگار ی عامل روانی بازدارنده ی من میشه
181608
181609
181611
181614
181615
181616
نام کتاب :هیپنوتیزم و چار
نویسنده:شعبان طاووسی(کابوک)
این حرکت سجده ای در داخل کتاب دنیای دوم هیپنوتیزم سری اعلام شده و قصد اموزش دادنشو نداشتن (میتونید در کتاب دنیای دوم هیپنوتیزم مزایای این حالت ذهنی رو مطالعه کنید)
ولی همین نویسنده در کتاب هیپنوتیزم و چار این راز(سر اکبر) رو توضیح دادن
این سر اکبر یک قسم دومی هم داره که من نفرستادم میتونید در کتاب هیپنوتیزم و چار پیداش کنید (مربوط به اموزش خود هیپنوتیزم هستش که استاد گفتن بنده مطلبی راجبش قرار ندم)
پ ن: مسئولیت استفاده از این روش با خودتون هستش اگر بیماری روانی داشته باشید ممکنه اذیت بشید من صرفا بهتون معرفی میکنم
شاد و سربلند باشید

lسلام ابی جان
امیدوارم حالتون عالی باشه:)
خودمم یادم نبود :)
ممنونم ازت. دقیقا باور بازدارندت هست. دوست داشتی بشین بنویس چه چیزی در اینباره بد هست؟
ذات همه چیز خوبه. وقتی نوشتین ببینین شرایط هست یا خود همون عمل. بعد آروم آروم تو ذهنتون باز میشه.
تکنیک جالبیه که فرستادین.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشین

Soroosham
10-11-2021, 07:15
سلام آقا سروش در اوایل راه برای لحظاتی حس حضور و تجربه خواهید کرد و داءمی نخواهد بود
با زور زدن و ریاضت هم نمی تونید مجدد به این حس برسید (عین حلوای شیرینی که به خورد شخص میدن و از نابی و شیرینیش مدهوش میشع ) تمنای این حس در انسان ایجاد میشع این تازه اول راهه
اگع بخوام تقلب برسونم باید تسلیم محض و بی چون چرا باشید در این راه تا بتونید ادامه بدید

سلام سرکار خانم
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
تقریبا ۱ سال هست الان که مدیتیشن میکنم و تقریبا ۶ماهش و ذن میکنم.
کاملا حرفتون صحیح هست. برای من لحظات بدون فکر بودن نهایتش ۱دقیقه میشه فعلا! :) البته با ۱ثانیه شروع شد و الان پیشرفت کردم.
ولی میخوام بدونم کسی تماما بدون فکر بودن و تجربه کرده؟ابدیتی از کنترل محض.
وقتی ذن میکنی باید مشاهده گر بدون فکر باشی و به صدای سکوت یا اعداد فقط توجه کنی. ریاضت هم دقیقا این حالت و نداره. ریاضت باعث آزار به جسم فیزیکی ماست. جسمی که حامل هستی ماست و با آزارش نتیجه ای نمیگیریم و بدتر هم میشه. مثل ماشین. وقتی ماشینت و داغون کنی به مقصد ممکن هست نرسونت. بودا هم حتی مدتی برای پیدا کردن آگاهی به خودش ریاضت داد و نتیجه ای نگرفت.(گشنگی دادن) بعدا با بودن و دیدن به آگاهی رسید. الانم نگاه کنین اکثر مجسمه های بودا خندون و در حال غذاخوردن و تپل هستن :) (نماد هست)
تسلیم صحیح هست و اول راه میشه. ادامش بودن هست. لحظه حال هست.
کتاب نیروی حال مکمل یا حتی پایه همه مباحث تقریبا هست.

بازم ممنونم از شما برای پاسختون. باعث شد خودمم حس خوبی بگیرم.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

!!!AT
10-11-2021, 10:34
سلامت و برقرار باشید :o
ب تجربه میگم شما میتونید ب سطحی برسید که کنترل ذهنتون دست خودتون باشه بزارید با یک مثال براتون توضیح بدم .ادارات و ارگانها رو دیدید ؟ یه دربون دارن یا نگهبان که ورودی و چک میکنن و اجازه نمیدن هر کسی وارد شع . قبل از ورود افراد و وارسی و رصد میکنن تا مطمین شن که مجوز های لازم برای ورود و دارن یا نه .

یکی از قابلیتهاای فردی ک مدیتیشن میکنه اینه که افکار کنترل میشن و انگاری نگهبان دارن و اجازه ورود هر فکری و ندارن ( این حالت هم اوایل لحظاتی اتفاق میفته اما به مرور اتوماتیک میشع )

یه مورد دیگه هم ب اینصورته ک فرد ب تسلطی میرسه که دستور صادر میکنه برای خاموشی و سکوت ذهن ( توو این حالت ورود هر گونه اطلاعات منفی فیلتر میشع و فقط ادراکات و اطلاعاتی که ب شناخت فرد در جهت تعالی کمک میکنه اجازه ورود دارن ) یا اینکه فرد دستور خاموشی و صادر میکنه و دستوری در جهت تفکری که می خواد هم میده و توو زمینه ای که میخواد کار کنه اطلاعات دریافت میکنه

اگر ب این درک برسید ک شما ارباب وجود خودتون هستید و جسم و روان و ذهن ( خود آگاه . نیمه خودآگاه و نا خودآگاه ) شما در خدمت شما هستن با آگاهی شناخت و فهم و درک تمامی ابعاد خودتون و رهبری میکنید

کتاب نیروی حال و هنوز نخوندم . توو برنامه هام هست بخونم


جالب ترین اتفاقی که توو این مسیر میفته اینه که شما حتی اگر هیچ کتابی هم نخونده باشید طوری ب خودتون واقفید وقوانین هستی و میفهمید که بعد از خوندن هر کتابی عموما بیشترین مطالب های گفته شده توو کتاب و کتابها رو بلدید و خوندن کتابها هم تصدیق بر شناخت و فهم شماست و هم تکرار مکررات تجربیات و آگاهی و فهمی که دارید :)

آرزوی سعادتمندی و توفیق برای شما و همه ی مشتاقان




سلام سرکار خانم
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
تقریبا ۱ سال هست الان که مدیتیشن میکنم و تقریبا ۶ماهش و ذن میکنم.
کاملا حرفتون صحیح هست. برای من لحظات بدون فکر بودن نهایتش ۱دقیقه میشه فعلا! :) البته با ۱ثانیه شروع شد و الان پیشرفت کردم.
ولی میخوام بدونم کسی تماما بدون فکر بودن و تجربه کرده؟ابدیتی از کنترل محض.
وقتی ذن میکنی باید مشاهده گر بدون فکر باشی و به صدای سکوت یا اعداد فقط توجه کنی. ریاضت هم دقیقا این حالت و نداره. ریاضت باعث آزار به جسم فیزیکی ماست. جسمی که حامل هستی ماست و با آزارش نتیجه ای نمیگیریم و بدتر هم میشه. مثل ماشین. وقتی ماشینت و داغون کنی به مقصد ممکن هست نرسونت. بودا هم حتی مدتی برای پیدا کردن آگاهی به خودش ریاضت داد و نتیجه ای نگرفت.(گشنگی دادن) بعدا با بودن و دیدن به آگاهی رسید. الانم نگاه کنین اکثر مجسمه های بودا خندون و در حال غذاخوردن و تپل هستن :) (نماد هست)
تسلیم صحیح هست و اول راه میشه. ادامش بودن هست. لحظه حال هست.
کتاب نیروی حال مکمل یا حتی پایه همه مباحث تقریبا هست.

بازم ممنونم از شما برای پاسختون. باعث شد خودمم حس خوبی بگیرم.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

!!!AT
10-11-2021, 14:02
سلام آقا ابی من توو تاپیک کتاب ( تاپیک بغلی :)) عنوان کردم که حتما حنما پیشروی با یک استاد باید باشع . چون وقتی ب امری اشتیاق نشون میدید نیروی مخالفش هم بی کار نمیشنه و مانع پیشروی میشه و ایجاد ترس و شبهع و مقاومت میکنه و تو این مسیر مقاومتها و ترسهای زیادی برای سالک پیش میاد و اطلاعات بیشماری هم می تونه براش بیاد بدلیل خامی و عدم شناخت باید یه مربی باشع تا کمکش کنه و تمیز قایل شع بین اطلاعات مثبت و یا اطلاعات منفی و عوامل قدرت

البته که با مربی هم تا یه جایی میشع پیش رفت و در نهایت شخص سولو میشع از یه جایی ب بعد



مسیله ای که هست اینه سادگی کانکت شدن عموما ادمها رو ب این اشتباه میندازه که فکر میکنن چیزی نداره که . بریم چشممون و ببندیم و فلان کار و بکنیم و چند روز بعد ب سکوت ذهنی برسیم و بشیم عارف

دقیقا همان تفکری ک باهاش وارد مارکت شدن و میشن .

چون ورود ساده است فقط یک پلتفرم می خوان و شناسایی دکمه بای و سل پس این طرز تفکر پیش میاد که خو بریم که پولدار شیم
غافل از اینکه این مسیر هم نیاز ب پوست انداختن و متحمل رنج شدن و سختی های خودش و داره . بارها بارها استخون ادم میشکنه . بارها و بارها برای اینکه از یک مرتبه رد شیم و ب مرتبه دیگه بریم باید همه چیز و قربانی کنیم و لخت و عور شیم چرا که گاها مسیر ب اندازه تار مویی باریک میشع و باید همه متعلقات و بزارید زمین تا بتونید رد شید (حتی اسمتونو ). بارها میمیرید و از نو متولد میشید
صرف نشون دادن حلاوت و شیرینی این مسیر که اون هم بسیار زیباست حق مطلب ادا نمیشع بلکه باید هم زیباییش و هم سختی مسیرو با هم گفت



درود سروش عزیز ببخشید دیر جواب دادم
چون اصلا پیامتونو ندیدم
الان که دوست عزیزمون پیام تونو ریپلای زدن متوجهش شدم
برای دائمی شدن باید سالها تمرین کنید
حقیقتش من میترسم از اون حالت نمیدونم چرا ولی میترسم انگار ی عامل روانی بازدارنده ی من میشه
181608
181609
181611
181614
181615
181616
نام کتاب :هیپنوتیزم و چار
نویسنده:شعبان طاووسی(کابوک)
این حرکت سجده ای در داخل کتاب دنیای دوم هیپنوتیزم سری اعلام شده و قصد اموزش دادنشو نداشتن (میتونید در کتاب دنیای دوم هیپنوتیزم مزایای این حالت ذهنی رو مطالعه کنید)
ولی همین نویسنده در کتاب هیپنوتیزم و چار این راز(سر اکبر) رو توضیح دادن
این سر اکبر یک قسم دومی هم داره که من نفرستادم میتونید در کتاب هیپنوتیزم و چار پیداش کنید (مربوط به اموزش خود هیپنوتیزم هستش که استاد گفتن بنده مطلبی راجبش قرار ندم)
پ ن: مسئولیت استفاده از این روش با خودتون هستش اگر بیماری روانی داشته باشید ممکنه اذیت بشید من صرفا بهتون معرفی میکنم
شاد و سربلند باشید

sara.sat
10-12-2021, 06:38
سلام و وقت بخیر
امیدوارم حالتون همواره بهترین حال ممکن باشه


کتاب سایکوسیبرنتیک

خلاصه فصل 13


در این فصل درباره چگونگی تبدیل بحران به فرصت صحبت میکند. اینکه در موقعیت های خطیر ساخته میشید یا خرد میشید بسته به این است که در آن زمان چه واکنشی با چه درایتی نشان دهید. بحران میتواند به شما قدرت بدهد، توان و درایت بدهد و اگر واکنش نامناسب نشان دهید اختیار ، توانایی و مهارتی که در شرایط عادی دارید از وجودتان پرواز کند. کسی که در موقعیت های خطیر خوب عکس العمل نشان میدهد کسی است که بدون شک یادگرفته چگونه در این زمانها واکنش نشان دهد.

برای این منظور باید یاد بگیریم که:
1- به تمرین بدون فشار احتیاج داریم
2- با مسائل با روحیه تهاجمی و نه تدافعی و بصورت مثبت برخورد کنیم
3- بحران را آنطور که هست ارزیابی کنیم و از کاه کوه نسازیم


1- تمرین بدون فشار: در شرایط بحران سرعت یادگیری سریعتر است اما کیفیتش خوب نیست. تمرین سایه زنی بوکس که توسط جیم کوربرت متداول شده میتواند راه حلی برای رسیدن به تعادل باشد به این شکل که عکس العمل مناسب را در مقابل آینه تمرین کنیم. می توانید با این تمرین ابراز وجود کنید. در آرامش روحی و بصورت صحیح این مور را به مرحله اجرا درآورید. اعصابتان را از طریق مدیرت بحران در خدمت خود بگیرید. هر موقعیت بحرانی دوسویه است : یا بزرگ میشوید یا شکست میخورید.اگر بیمار هستید یا متاسفانه فوت میکنید یا بهتر میشوید و به زندگی ادامه میدهید.
2- بحران قدرت آفرین است. نیروهای فوق العاده در نهاد هر یک از ما قراردارد که در مواقع بحران به کمک ما می آیند. رمز موفقیت قبول بی واهمه شرکت در مبارزه با روحیه ای مصمم است یعنی با روحیه ای هدف جویانه به رویارویی با مشکل برویم. فایده اصلی روحیه پویا، هدف گرا ماندن است. هیجان را با هراس و نگرانی یکی ندانید. تا زمانیکه هیجان در راستای هدف باشد نه ترس، نه اضطراب ؛ نه شجاعت و نه اعتماد و نه هیچ چیز دیگری نشانه ضعف نیست و درواقع نشانه توان اضافی است که می تواند به انتخاب شما مورد استفاده قرار بگیرد

3- بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد: در موقعیت بحران بدترین اتفاق را انتخاب نکنید، کوهی از مسائل و مشکلات بی پایه و اساس را علم نکنید. از قدرت تحلیل برای درک واقعیت بحران استفاده کنید. ما عادت داریم که در هر موقعیت بحرانی شدید مسیله مرگ و زندگی را ببینیم. اگر در این موقعیت ها به هیجان فراوان نیاز دارد باید نکات مثبت هیجان را در خدمت گرفت. اگر اطلاعات اشتباه و مخدوش و غیرواقع بینانه باشد هیجانی بیش از آنچه لازم است بوجود می آید.با دلیل و منطق به خود بقبولانید که خوب آنقدرها هم مصیبت وحشتناک نیست. بدترین اتفاق ممکن که میتواند برایم بیفتد چیست؟ اگر بدترین اتفاق در نظرتان مجسم شود، دقیقا ببینید که چه چیزهایی دارید که از دست بدهید؟ سعی کنید به این موضوع که این تغییر ذهنی ساده چه تحولی در زندگیتان بوجود می آورید واقف شوید. و این نکته را هرگز فراموش نکنید که در موقعیت بحران مهم تر از هرچیز خود شما هستید و روش های ساده پیشنهاد شده در فصل را مطالعه و تمرین کنید و از بحران موقعیت خلاق بسازید و از آن به سود خود بهره ببرید.

sara.sat
10-13-2021, 10:27
سلام و وقت بخیر خدمت کتاب دوستان گرامی
امیدوارم همواره حالتون بهترین حال ممکن باشه

سایکوسیبرنتیک
خلاصه فصل 14

احساس برنده بودن:
مکانیزم خلاق درون ما الاهی است و با توجه به هدف ها و حکمت غایی کاری میکد. وقتی هدفی برایش تعیین میشود، نظام هدایت خودکار آنرا به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. آنطور دقیق که از اندیشه آگاه ساخته نیست. ولی وظیفه تعیین هدف به عهده شماست . برای تعیین هدفی که بتواند مکانیزم خلاق را فعال کند باید به امکانات و نتایج مورد نظر فکر کرد. هدف باید چنان واضح و شفاف باشد که برای دستگاه عصبی شما حکم حقیقت را پیدا کند و دقیقا احساسی را در شما بوجود آورد که وقتی به بآن برسید به شما دست می دهد.
اینکار خیلی هم دشوار نیست، فقط به شکست فکر نکنید. یاد صحبت های قبل بیفتید: مغز و دستگاه عصبی انسان نمیتواند میان تجربه خیالی و حقیقی را تمیز دهد.
مکانیزم خلاق خودکار همیشه نسبت به محیط کنش و واکنش نشان میدهد. عامل اصلی شما هستید و تنها اطلاعات مربوط به محیط و شرایط و موقعیت برای این مکانیزم آن جیزی است که شما در ذهن می پروارنید .
دستگاه عصبی فرق میان شکست خیالی و حقیقی را تمیز نمی دهد.
احساس موفقیت را بیدار کنید. در اختیارش بگیرید، آنرا به کار اندازید، موفقیت عمل میکند و چون این احساس قوی شد اشتباه به حداقل می رسد ولی وسواس و دقتی بیش از اندازه هم به خرج ندهید چون عمل بی اختیار را از بین می برد.
بسیار ساده و در عین حال موثر عمل کنید.
احساس برنده بودن واقعا جادو میکند، میتواند موانع را از میان بردارد و غیرممکن را ممکن کند.
حتی اشتباه را در خدمت موفقیت می گیرد. وقتی قرار است کاری انجام بدهید به خود بگویید بله ممکن است دشوار باشد اما میتوانم از پسش برآیم.
توضیح علمی احساس برنده بودن به این شکل است که علم چیری که با حافظه انسانی قابل قیاس است را می تواند با به خاطر آوردن اعمال موفقیت آمیز ،تکرار کند .
یادگیری با روش آزمون و خطا حاصل می شود و راه صحیح تکرار می شود تا به حافظه سپرده شود.
وقتی جیزی را یاد می گیریم انگاره ای از نرون ها بصورت زنجیره در بافت مغز ایجاد می شود .این انگاره ها در بافت مغز ذخیره میشوند و برای استفاده های بعدی مجددا فعال می شوند. مغر انسان پیچیده ترین ماشین موجود در دنیاست.
کار تدریجی و اشتیاق دو عامل اصلی هستند. گاهی بد نیست در زمینه هایی که به مهارت زیادی هم در آنها دست پیدا کرده ایم به عقب برگردیم و کار ساده ای انجام دهیم.
به حافظه تان رجوع کنید. تجربه موفقیت گذشته را در ذهن زنده کنید .تصویر موفقیت را با تمام جرییاتش بازساری کیند اینکه در آن زمان هوا چگونه بود؟ سرد بود یا گرم؟ چه صداهایی بود؟ و چیزهایی مثل اینها
اگر بتوانید احساسات گذشته را زنده کنید ، اعتماد به نفس دوباره پیدا می کنید .چون تمام اعتمادبنفس حاصل خاطرات موفقیت گذشته است. موفقیت صدردصد در ابتدای کار لازم نیست از اهمیت تدریج غافل نشوند و آنچه نگرانی دارید باید مثبت و سازنده باشد امید و شجاعت و خوشبختی را در ذهن خود بکارید و پرورش دهید.
با احساسات منفی و ترس هایتان برخود کنید و در نهایت با خوبی بر بدی پیروز شوید.
زمانی احساس نگرانی کردید با تصویر موفقیتی از گذشته آنرا جایگزین نمایید انتخاب با شماست شما در اختیار ذهن خود و تجارب و احساساتتان باشید یا آنها در اختیار شما؟!
بخش خاکستری مغزتان شبیه نوارکاستی همه این حوادث را ضبط کرده و همانطور که میتوان روی صدای ضبط شده صدای دیگری ضبط کرد بر روی تجربه گذشته و احساس گذشته نیز میتوان ضبط جدیدی انجام داد میتوان تغییر ایجاد کرد و ضبط های قدیمی را تغییر داد.
این مسئولیت جدید شماست....
دیگر حق ندارید با سرزنش والدین یا جامعه تجارب سال های نخستین زندگی و بی عدالتی روا رفته در حق خودتان و موقعیت امروزتان را توجیه کنید.
میتوانید نوار قدیمی را بارها و بارها گوش کنید یا روی آن صدای جدیدی ضبط کنید .وقتی دستگاه ضبط ضوت آهتگ مورد علاقه تان را پخش نمی کند خشونت با آن بی مورد است.کوبیدن ضبط صوت به زمین جاهلانه است. اگر از صدا خوشتان نمی آید ، خیلی راحت نوار را عوض کنید و آنرا با موسیقی دلخواهتان جایگزین نمایید وببنید که تصویر ذهنی دلخواهتان چگونه تغییر می کند.

Mr. & Mrs. hatami
10-13-2021, 23:50
عرض ادب و احترام
فصل دهم
چگونه زخم های احساسی را برطرف کنیم و به خود یک ترمیم چهره اساسی بدهیم .
تجارت لیفتینگ صورت در حال انفجار است .طی چند سال گذشته درآمدهای تخصص جراحی زیبایی هرساله با درصدهای دو رقمی افزایش داشته اند ،با این حال باز هم افراد زیادی که در جستجوی رضایت و رهایی احساسی با چاقوی جراحی هستند با چهره های جدید یا بدن خوش فرم تر از خواب بیدار می شوند در حالیکه یاس و ناامیدی گذشته هنوز سر جایش هست .اگر یک کفش نا اندازه بخش حساسی از پا را بزند اولین نتیجه درد و حساسیت است، ولی باز هم طبیعت با تشکیل پینه، یک پوسته حفاظتی مانع درد و زخم بیشتر میشود. هر وقت که یک آسیب احساس می بینیم هر وقت که کسی ما را اذیت میکند ،یا ناراحت میکند ،در حد زیادی همان کار را انجام میدهیم .برای حفاظت از خود زخم های احساسی یا روحی تشکیل می دهیم، ما بسیار مستعد سنگدلی و پینه بستن نسبت به دنیا و عقبگرد به نوعی پوسته احساسی محافظ هستیم .قصد طبیعت از تشکیل بافت زخم این است که کمک کند، با این حال در جامعه مدرن ما بافت زخم خصوصاً روی صورت میتواند به جای منفعت بر ضد ما عمل کند، اکثر افراد در تصور از خودشان حجم قابل ملاحظه بافت زخم ایجاد میکنند بدون اینکه هیچ نوع ارتباطی به بدشکلی های جسمی واقعی که می تواند توسط جراح ماهر با چاقوی جراحی رفع شوند داشته باشد. افراد بسیاری که زخم های احساسی درونی دارند هرگز متحمل زخم های جسمی نشده اند و نتیجه آن بر شخصیت همان است. این افراد توسط کسی در گذشته ناراحت شدند ،این افراد برای ایمنی آینده در مقابل این منبع یک بافت پینه معنوی یک زخم احساسی برای حفاظت از نهاد شان تشکیل می دهند با این حال این بافت زخم آنها را نه فقط در مقابل فردی که در ابتدا اذیتشان کرده بود حفاظت میکند، بلکه در مقابل همه افراد دیگری چنین میکند ،یک دیوار احساسی تشکیل میشود که نه دوست و دشمن نمی توانند از آن بگذرند .به فرض تکرار یک تجربه ای ناخوشایند ناراحت کننده یا مایوس کننده فرد مربوط نه فقط از آن وضعیت دقیق دوری می کند بلکه از حوزه کلی که در آن احتمال وقوع هست نیز پرهیز میکند .من به عنوان یک جراح پلاستیک شهرت دارم ،ولی به عنوان یک مجسمه ساز آماتور برای سالهای سال از کشیدن چاقوی جراحی روی رس لذت می بردم و اغلب یک چهره را در رس شکل دادم،تغییر شکل داده و باز شکل دادم ،تا هنگامی که دقیقاً آنگونه که تصور کرده باشد. رس یک ماده بوتون نه آنقدر نرم و شکل پذیر می ماند که یک کار بارها و بارها انجام شود. خداوند با خرد نامتناهی اش، تصویری از خود را با ماده ای مشابه تولید کرده است ،به گونه ای که در کل زندگی ما شکل پذیر می ماند. هیچکس هرگز آنقدر پیر ،خسته ،ترسیده یا آسیب دیده نیست که رس اش خشک شود ،و بازسازی آن را به صورتی که تصور می کند و می پذیرد شروع نکند. حفاظت بیش از حد در مقابل منبع اولیه آسیب می تواند مانند حالت یک زخم صورت ما را آسیب پذیرتر کند، و حتی آسیب بیشتری در سایر حوزه ها به ما وارد کند. دیوار احساسی که به عنوان حفاظت در مقابل یک شخص یا وضعیت تشکیل می دهیم، ارتباط ما را با همه افراد دیگر با خیلی از فرصت ها حتی با خود واقعی ما قطع میکند. شخصی که احساس تنهایی و عدم ارتباط با دیگر انسانها می کند ،احساس می کند با خود واقعی اش و با زندگی نیز قطع ارتباط کرده است .این تکنیک های فهرست شده سایکو سایبرنتیک در مجموعه چاقوی جراحی احساسی خیلی قدرتمند و جادویی در اختیار شما قرار می دهد، به گونه ای که بتوانید هر زخم احساسی را که آن اکنون مانع تصور از خود شما هستند برطرف کنید. ولی برای انجام این کار باید یک ریسک بکنید، باید ریسک سرعت شکن های جاده ها ،ناامیدی، طرد و اشتباه را تقبل کنید با این قطعیت که پیش می آیند ولی شما را از هدف قاطعتان باز نمی دارند. زخم های احساسی تشکیل شده یک روی دیگر تصور از خود را به یک موجود ترسیده و آسیب پذیر تبدیل میکند که در هر وضعیتی که در آن حس کند ممکن است به همان صورت رویدادهای گذشته که زخم را ایجاد کردند و به آن آسیب بزنند. رفتار حالت بقا را بر اساس سرو مکانیسم فرار یا جنگ ،ترس یا پرخاشگری ستیزه جویانه به کار می اندازد .همان ابزاری که ما نع می شوند شخص مخاطره فیزیکی را تقبل کند مانع میشوند که خود را مقابل خطر روانی نیز قرار دهد، به عبارت دیگر سرومکانیزم ممکن است نتواند به درستی نسبیت خطر ها را ارزیابی کند. لزوما مجبور نیستید با دقت هر رویداد یا تاثیر تا دوره کودکی تان را بازنگری کنید، تا جراحی احساسی لازم برای آزادسازی یک تصویر از خود زخمی از این شروع غریزی رفتار بقاگرایانه را انجام دهید. در وضعیتی که این رفتار نامناسب و غیر مفید است می توانید با برنامه ریزی جدید با استفاده از یادآوری موفقیت ،فیلم های ذهنی، تمرین های ذهنی و سایر تکنیک های سایکو سایبرنتیک شروع کنید، پذیرش موارد جدید توسط تصور از خود به طور خودکار ضعف های قبلی را از بین میبرد، اگرچه به نظر می رسد که مجرمین جوان بسیار مستقل اند و لاف زنی شهرت دارند خصوصاً در مورد اینکه چقدر از هر کسی که در جایگاه قدرت است نفرت دارند، ولی بیش از حد اعتراض میکنند، به گفته دکتر در زیر این پوسته خارجی سخت یک شخص درونی آسیب پذیر وجود دارد که می خواهد به دیگران وابسته باشد ،با این حال آنها نمیتوانند به کسی نزدیک شوند چون به کسی اعتماد نمی کنند ،زمانی در گذشته توسط شخصی که برای آنها مهم بوده است آسیب دیدند و جرأت نمیکند اعتماد کنند تا دوباره آسیب ببینند، این نوجوانان حتی در سن جوانی لایه ب لایه بافت زخم انباشتنه اند، به گونه ای که تصور از خود آنها به طور کلی به احساسات منفی مکانیسم شکست خود کار محول شده است .که مشخصه آن شامل پرخاشگری از درجه ای nام می شود. بدون شکل این گفتار را شنیدید که شرایط ناامیدکننده مستلزم اقدامات ناامید کننده هستند .جان کلام ،قسمت اعظم بزهکاری ها نشانه زخم خوردگی احساس ایحاد یک تصور از خود عمیق ناسالم یک مکانیسم شکست خودکار ول شده و کنترل نشده است . این یک واقعیت روانشناسی معروف است که افرادی که خیلی به سادگی رنجیده می شوند کمترین عزت نفس را دارند، ما از چیزهایی ناراحت میشویم که فکر میکنیم برای خود یا نهاد یا عزت نفس ما تهدید هستند ،حتی فراز و نشیب های واقعی که آسیب مهیب بر این فرد دارای عزت نفس کم وارد میکنند، به ایگوی افرادی که نسبت به خودشان خوب فکر میکنند،لطمه ای وارد نمی کند. همه ما به میزان مشخصی از طاقت احساسی و ایمنی ایگو نیازمندیم که ما را از تهدیدهای حقیقی یا تخیلی ایگو حفظ کند، اینها همچنین باید عزت نفسشان را تقویت کنند تصویر از خود بهتر و مناسب تری به دست آورند به گونه ای که از هر گفته اتفاقی یا عمل آن احساس تهدید نکنند ،هنگامی که عادتاً هر چیز کوچکی هر حرفی اتفاقی شنیده شده حتی مطلب رسانه ها را شخصی می کنید یک تصویر از خود بسیار حساس با کمترین ایمنی را نشان می دهید. از این چیزها فراتر باشید نگاه بزرگتری داشته باشید شخصی که مصرانه پیگیر اهداف ارزشمند و مهم است و تقویمی از کارهای مهم که باید انجام دهد دارد ،وقت زیادی برای وسواس در مورد ناراحتی ها و چیزهای جزئی بدیهی ندارد .اکثر حرف های گنگ بی اهمیت فقط حرف های گنگ و بی اهمیت هستند. هنگامی که احساس ناراحتی یا رنجیدگی میکنیم این احساس کلاً به پاسخ خود به ما مربوط میشود، در واقع این حس پاسخ خود ما است این پاسخ های خود ما هستند که باید به آنها توجه داشته باشیم، نه پاسخ دیگران. هیچ کس جز توسط خودش ناراحت نمی شود ،هیچ چیز نمی تواند به من آسیب بزند جز خودم. آسیبی را که تحمل می کنم با خود حمل می کنم هرگز جز به خطاهای خطای خودم . شما به تنهایی مسئول پاسخ ها و واکنش هایتان هستید اصلا مجبور نیستید پاسخ دهید می توانید آرام بمانید و از آسیب دور باشید تظاهر به بخشش که یک حالت وظیفه دارد از یک جراحی صورت شبیه سازی شده هیچ بهتر نیست . اگر بتوانیم حال حاضر و گذشته خود را با دید مهربان ببینیم نمی توانیم آینده خود را با دیده خوشبینانه ببینیم، این بدان معنا نیست که در هر شرایطی به سادگی خود را خلاص کنیم مسئولیت مهم است ،ولی آنچه من منتقد درونی می خوانم آنقدر قدرتمند تر از سایرین منتقد این است که باید دقت کنیم و اجازه ندهیم که با تصور از خود ما بد رفتاری کند. پس به خاطر داشته باشید که شما اشتباه میکنید، اشتباهات شما را تشکیل میدهد .به هیچ عنوان لازم نیست آنچه انجام می دهید تعیین کند که چه کسی هستید یا چه میکنید. شما اشتباهاتتان نیستید .یک حرف نهایی در مورد جلوگیری و رفع آسیب های اساسی برای زندگی خلاق باید بخواهیم کمی آسیب پذیر باشیم در زندگی خلاق در صورت لزوم باید بخواهیم کمی ناراحت شویم ،بسیاری از افراد به پوسته احساسی کلفت تر و محکم تری نسبت به آنچه دارند نیازمند هستند، ولی این افراد فقط یک حفاظ یا اپیدرم و احساسی صفت لازم دارد نه یک صدف ،میتوانیم پوسته حفاظتی ضخیم یا بافت ضخیم تشکیل دهیم تا مانع آسیب دوباره شود، مانند یک صدف زندگی کنیم و آسیب نبینیم، یا میتوانیم مدارا کنیم آسیب پذیر بمانیم و به زندگی خلاق خود ادامه دهیم. کینه داشتن از کسی یا از زندگی میتواند به قوز پشت پیری منجر شود، درست به همان اندازه که حمل یک وزنه سنگین روی دوشتان چنین میکند. افراد دارای زخم های اساسی کینه و موارد مشابه در گذشته زندگی میکند که این مشخصه پیرها است، نگرش جوان و روح جوان که چشم ها را درخشان می سازند، به آینده نگاه می کنند و انتظارات بالایی دارند که چشم به راه شان باشد، پس چرا روی خود یک فیس لیفت انجام نمیدهید، بسته خودآموز شما شامل رهایی از فشارهای منفی برای جلوگیری از زخم ها بخشش درمانی برای رفع زخم های قدیمی تشکیل یک اپیدرم محکم و نه سخت به جای یک صدف برای خود، زندگی خلاق ،آمادگی کمی آسیب پذیری و دلتنگی برای آینده به جای گذاشته است.

با تشکر

sara.sat
10-14-2021, 09:53
سایکوسیبرنتیک
خلاصه فصل 15
این فصل با 3 پرسش مهم شروع میشه:
1- آیا همه انسانها از چشمه جوانی برخوردارند؟
2- ایا مکانیزم موفقیت می تواند شما را جوان نگاه دارد؟
3- آیا مکانیزم ناکامی فرایند پیری را تسریع میکند؟
هیچکدام از این پرسش ها را نه علم پزشکی نه نویسنده کتاب و نه هیچ کسی پاسخ قطعی برایش ندارد. اینها همه فرضیه اند و تحقیق علمی تنها با امید به تحقق فرضیه ها امکانپذیر است. همه تجارب و آزمایشات هدفمند هستند .در ابتدا حقیقتی را فرض می کنند و آزمایشات گوناگون انجام میدهند تا صحت و سقم فرضیه را کشف کنند.
این فصل نویسنده درباره بعضی باورها و فرضیه های خودش به عنوان یک انسان سخن می گوید. مغز و سیستم عصبی ماشینی مرکب است از انواع مکانیزم های کوچکتر و انسان نه ماشین بلکه جوهره ماشین است و آن چیزیست که ماشین را به حرکت وامیدارد.
زندگی ،آگاهی، فراست و احساس شوری که "من" نامیده میشود.
انسان از لحظه تولد تا مرگ باید خود را با شرایط محیطی اش تطبیق دهد؛ یک نوع تطبیق پذیری دایمی.
فشارهای محیطی، امراض و تنش های احساسی؛ فرایند پیرشدن را تسریع میکنند. باید بدانیم که بدن انسان چنان بسیج شده که سلامتش را تامین و امراض را درمان کند؛ به جنگ اثار پیری می رود و سربلند بیرون می آید.بدن ما تنها خودش درمان حقیقی را انجام میدهد. انواع داروها و جراحی به کمک مکانیزم دفاعی بدن کارشان را انجام میدهند.
راز جوانی یا انرژی تطبیق دهنده همان نیرویی است که به اشکال مختلفی مثل التیام زحم ، نشاط و روحیه جوانی ؛ بهتر کار کردن تمامی ارگانهای بدن و ... کار میکند.علم در جستجوی یافتن آن است و تحقیقات پزشکی زیادی در این زمینه صورت گرفته است که سلول درمانی یکی از آنهاست که از طریق تزیق بافت سالم از حیوانات به انسان انجام میگیرد.
آر ئی اس که از آن به نام بافت پیوند دهنده نیز نام می برند در حقیقت بافتی تازه و جدیدی است که در محل زخم بوجود میآید. این بافت که در تحقیقات پزشک نویسنده کتاب به موش ها و خرگوش ها وانسان تزریق شده (بعد از اینکه بصورت محلول درآمده) عامل تحریک و التیام سریعتر زخم ها و همچنین ایجاد نیروی جوانی در بدن شده است. که البته ذکر میشود آر ئی اس در 2 حالت در بدن کار میکند: یکی اینکه عامل التیام میشود و دیگری عامل بازدارنده است که کنترلگر می شود و اجازه نمیدهد محل زخم بیش از اندازه رشد داشته باشد و در کل میگوید که هر عاملی چه احساسی و چه جسمی یا روانی که باعث نحریک نیروی حیات در بدن شود، چیز خوبی است.
در تحقیقات مشخص شد که غده آدرنال بدن نیز به همین شکل عمل می کند .
سرماخوردگی و فشارهای روانی درست برعکس نمکی است که بروی زخم پاشیده میشود .
در این تحقیقات کسانی که مثبت اندیش بودند وهدفی را دنبال میکردند زودتر خوب میشدند که این باعث شد به راز زود خوب شدن که همان خوشبینی ، اعتمادبنفس، امیدواری ، خوشحالی، احساس خوب هست، برسند و در کل به این موضوع که مکانیزم موفقیت ما نوعی سرم جوانی طبیعی است که با آن نیرو و زندگی بیشتری پیدا میکنیم.
اندیشه ما بر جسم و کارکرد اندام های ما تاثیر می گذارد و در تحقیقی متوجه شدند که تاثیر قرص قند بر روی بیماری که اطلاع از نوع قرص نداشته بسیار مطلوب بوده است {در این خصوص تجربه ای هم من دارم که در انتها ذکر میکنم }
اگر گاهی احساس پیری می کنید این از تاثیر اندیشه شماست ، اگر با فعالیت هایی مثل ورزش بدن را به تحرک وادارید و باعث شوید تا سموم و مواد زائد از بدن تخلیه شوند می توان به سلولهای بدن کمک کرد تا بصورت نامحدود جوان بمانند.
دکتر شیندلر 6 نیاز اصلی انسان را نیاز به عشق، امنیت، خلاقیت، شناخت، تجارب جدید، مناعت می داند و به اینها اضافه کنید نیاز به رندگی بیشتر و نیاز به تصور فردا و اینده ای پر از خوشی و نیک بختی.
در ادامه از تاثیرات ورزش بر بدن ذکر شده و اینکه یک فرد هفتاد ساله مثل یک فرد هفده ساله توانایی یادگیری دارد. هدف علم پزشکی و مذهب هر دو زندگی بیشتر و چشیدن خوشبختی بیشتر است . هر دو دارای یک منبع هستند. از ایجاد محدودیت برای زندگی خودداری کنید و عامل مهم دیگر اینکه دست کمک دیگران را رد نکنید و چنانچه میتوانید در کمک کردن خست به خرج ندهید.
در نهایت امر اینکه بهترین تصویر ذهنی این تصویر است که بدانیم که ما در تصویر پروردگار افریده شده ایم. خداوند بر ما منت گذاشته و ذهنیت خودباوری به ما عطا کرده . ما را اشرف مخلوقات خطاب کرده. امکان ندارد اشرف مخلوقاتش بی ارزش و ناتوان و بدون اهمیت باشد. شما چنانچه خود را تصویری از خداوند بدانید، از این فکر و تصور نیرو و توانی خداگونه پیدا می کنید.


تجربه من در خصوص دارونماها:
حدود 8 سال پیش، یکی از عزیزانم که دچار سکته ساقه مغز شده بود و کنترل حرکتی و گفتاری و یکسری اعمال طبیعی بدنش را از دست داده بود، خاستم که کمکی کنم که ایشون بهبود نسبی پیدا کنند و اطرافیانشون از این کوه مشکلات مریضداری کمی خلاص بشن. کاری که کردم این بود که کپسول هایی تهیه کردم و مواد داخلشون رو خالی کردم و تمیز کردم و داخلش رو آرد سفید ریختم و داخل محفظه کپسول های مولتی ویتامین خودم ریختم (چون محفظه اش تیره بود و درب محکمی داشت و این تصور رو براشون ایجاد میکرد که کپسول خارجی است) و بهشون دادم و تاکید کردم حتما سرساعت میل کنند و اینکه مراقبت کنند و به سختی به دستشون آوردم.
البته این را هم بهشون گفتم که همزمان باید تحرک و تمرین ورزشی رو هم داشته باشند تا بهبودی سریعتر اتفاق بیفته.
بعد از گذشت دو ماه و مصرف دو دوره 25 تایی از کپسول های ساختگی ، به طرز شگفت انگیزی حالشون رو به بهبود گذاشت. تعادل توی راه رفتن و بلند کردن اشیا پیدا کردن، حتی به حدی رسید که مثل قبل از بیماریشون ، میتونستن خریدهای منزل رو هم انجام بدن. و در کل بهبودی نسبی حاصل شده بود.
قابل توجه اینکه ایشون بخاطر مصرف داروها و رعایت نکردن رژیم ؛ دیابت گرفته بودند که اون هم تقریبا درمان شد.
اما همه اینها به این وابسته بود که ایشون به من اعتماد 100 درصدی داشتند و اینکه تمام کارهایی که گفتم رو انجام دادند و باورکرده بودند که بهبودی نزدیکه و هم اینکه نمیدونستن که این کپسول ها دارونما هستن.

پ.ن: برداشت آزاد

Saman01
10-14-2021, 19:34
1400/7/22
سلام و عرض ادب دوستان
(در ادامه نکات جناب حاتمی و سرکار خانم سارا عزیز، بنده هم نکاتی رو اضافه میکنم)
فصل نهم: به طور تصادفی در مسیر شکست قدم نگذارید
انسان ها هم مانند دیگ بخار. نقطه ی جوش دارند و به قولی آمپر میچسبانند. در دهه های قبل، انرژی بسیاری از کارخانه ها به وسیله دیگ های بخاری تأمین میشد که به اندازه بمب خطرناک بودند که اگر درست تنظیم می شدند، انرژی مورد نظر را به آسانی تامین می کردند. . ولی قابلیت ویرانی بالایی نیز داشتند. این دیگ ها به دریچه های اطمینان مجهز بودند. در صورتی که فشار به حد خطرناک می رسید، این دریچه ها باز می شدند و با تشخیص خطر احتمالی، اقدامات پیشگیرانه به عمل می*آمد. امروزه نیروگاه*های اتمی توسط انسانها و رایانه اداره و تنظیم می*شوند تا از فجایعی مانند حادثه چرنوبیل جلوگیری شود. قدرت و خطر، همیشه در کنار یکدیگر حرکت میکنند و مکانیزم خودکار ذهن ما نیز نیرویی فراتر از تصورمان دارد. هرچه بیشتر در مورد آن بیاموزید و ان را به کار برید، این مطلب را بیشتر باور خواهید کرد. اما این نیرویی که شما در جهت بازدهی به کار برده و ان را مکانیسم خودکار موفقیت مینامید، قابلیت تخریب نیز دارد که در این حالت به آن«مکانیزم خودکار شکست» میگویند. افکار و احساسات منفی، همان چراغ های قرمز ذهنمان هستند. افسردگی، خشم، اضطراب، تنفر، حسادت، توقعات بی جا، بی صبری و عدم احترام و از همه مهمتر رد کردن خویش، همه اینها نشان دهنده این هستند که سرو مکانیزم ما وارد محدوده قرمز یا خطر شده است. جسم انسان هم نشانه های خطر و چراغ های قرمز مخصوص به خود را دارد، که پزشکان به آن ها علایم یا عارضه میگویند. بسیاری از بیماران نشانه های بیماری مانند تب و درد را دشمن خویش میدانند. واقعیت این است که آن ها از خود بیماری گله مند نیستند، بلکه از علایم ان ناراحت هستند. تب و درد برای بیمار سودمند بوده و در واقع فشارسنج و چراغ قرنز بدن او هستند که به حفظ سلامت او کمک می کنند. مکانیزم خودکار شکست نیز در صورت فعال شدن، نشانه هایی دارد. باید آنها را به عنوان احساسات نامطلوب، قبول کرده و بپذیریم که در جستجویشان نیستیم و به خود بقبولانیم که این احساسات، راه رسیدن به سعادت نیستند. هیچکس در برابر احساسات و برداشت های منفی در امان نیست، حتی موفقترین افراد نیز بارها آن را تجربه کرده اند. مهم این است که نشانه ها را بشناسیم و در مسیر مثبت قدم برداریم. هیچکس را نمیابید که به طور عمد و از روی اختیار و بد ذاتی، تصمیم بگیرد منفی بافی کرده و خود را نابود کند. فراموش نکنید که انسان، به طور ذاتی خواهان واکنش درست و مناسب است. به یاد داشته باشیم که یکی از کشش های ذاتی بشر، این است که در موقعیت ها واکنش مناسبی از خود نشان دهد. ما میتوانیم بیماری های ناشی از شکست را با درک و نه با نیروی اراده، درمان کنیم. در صورتی موفق به تسلط و کنترل بر نشانه های این بیماری شویم که دریابیم روش های برخورد ما با مشکل یا مشکلات، موثر نبوده یا به نوعی نامتناسب بوده اند، با درک حقیقت، از درد و رنج ناشی از شکست رهایی می یابیم. درماندگی و افسردگی، زمانی ایجاد می شود که فرد از رسیدن به هدف و خواسته ی مهمی باز می ماند. هیچ انسانی کامل نیست. بنابراین باید در تمام طول زندگی زمان هایی باشد که احساس ناکامی و درماندگی کنیم.هرچه زمان بیشتر میگذرد، به این نتیجه میرسیم که تحقق فوری امیالمان وجود ندارد، در عین حال میبینیم که لزوما کارهایمان به خوبی نیت مان نمی باشد و می اموزیم که رسیدن به کمال نه ضروری است نه لازم. تنها زمانی که تجربه ی شکست، منجر به احساس نارضایتی شدید و بیهودگی شود. می توانیم ان را نشانه ی شکست تلقی کنیم. درماندگی مزمن، اغلب به معنای این است که هدف های غیر واقعی برگزیده ایم یا تصویر مناسبی از خود نداریم و یا هردو.
انسان در هیچ زمینه ای کامل نیست، اما تصور میکند که باید این چنین باشد. یکی از روش هایی که تو دوران کودکی یاد میگیریم، ابراز نارضایتی هست. کودک گرسنه با گریه کردن ابراز نارضایتی میکنه. بعد به طور معجزه آسایی دست نوازشگری از عالم غیب میاد و به اون شیر میده. اگه احساس ناراحتی کنه دوباره به همون روش ابراز نارضایتی میکنه و باز همون دست از عالم غیب به کمکش میاد. خیلی از افراد، بعد از کودکیشون هم به همین روش عمل میکنن و با ابراز نارضایتی به پدر و مادر های بیش از حد حساس، مشکلات خودشون رو حل میکنن. اما این روش تو دوران بزرگسالی به کارمون نمیاد. با این حال اکثر ما باز با همین روش پیش میریم. احساس درماندگی و افسردگی میکنیم و اون رو بروز داده و امیدواریم که زندگی(بازار) به ما رحم کرده و مشکل مارو حل کنه(سود مارو بده)
اندیشه و احساس هم سنگران یک نبردند. احساس مثل خاکیه که اندیشه ها و ایده ها در اون رشد و نمو پیدا میکنن. به همین دلیل در سراسر این کتاب به شما توصیه کرده ایم که تصویر پیروزی را به طور پیوسته در ذهن تجسم کنید.
رفتار خردسالی به هیچ وجه مناسب دوران بزرگسالی و بلوغ نیست. برای رهایی از این رفتار ها باید زندگیمان هدفمند باشد و برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم. هرگاه از مسیر اصلی منحرف شدید، نباید مثل بچه ها روی علف ها بنشینید، گریه کنید و منتظر باشید دستانی گرم از راه برسند، شمارا با ملایمت بلند کنند و در مسیر اصلی قرار دهند. خودانگاره تان باید مملو از قدرت باشد. همانطور که شب به دنبال روز میاید، احساس درماندگی و ناکامی نیز در صورتی که در مسیر صحیح هدایت نشود، به خشونت و پرخاشگری می انجامد. وقتی یک فرد سالم، رفتار خشونت باری نسبت به اطرافیان نشان می دهد، اعتقاد بر این است که این رفتار حاصل مستقیم خردشدن، زندانی شدن، له شدن خود و در نهایت خودانگاره ی ناسالم آنهاست. گاهی اوقات برای رسیدن به هدف، داشتن روحیه ای تهاجمی نیاز می باشد. ما باید هدفهایمان را با هیجان و روحیه ای تهاجمی دنبال کنیم. برای ایجاد تمایلات تهاجمی، داشتن هدفی مشخص، کافی است. البته مشکل زمانی اغاز می شود که از دنبال کردن هدفهایمان باز بمانیم و یا چیزی سد راه ما شود، در این زمان روحیه ی تهاجمی بروز کرده و به تکاپو می افتد و به دنبال راهی برای فرار می گردد. در صورتی که نابجا و نادرست، هدایت شود، آثار ویرانگری به جا خواهد گذاشت. کارگری که دلش میخواهد با مشت، فک رییس را خرد کند ولی جرات نمی کند، وقتی به منزل میرود، با همسر و فرزندانش بد رفتاری میکند. تنها با درک مکانیزم پرخاشگری میتوانیم انرا مهار کنیم. در اثر بی لیاقتی درونی، نا امنی ایجاد میشود. وقتی احساس کنید به حد انتظاراتتان نمیرسید، احساس نا امنی خواهید کرد.
این یک روش بسیار عملی است و این یکی ار اصول روان شناسی در ورزش است. قهرمانان فقط مقام قبلی خود را حفظ و تثبیت میکنند ولی هدف رقیب ها رسیدن به مقام قهرمانی است پس این افراد دارای انگیزه ی بیشتری بوده و در بیشتر موارد، همین انگیزه موجب پیروزی انها می شود. زیرا قهرمان، دیگر هدفی برای جنگیدن ندارد. دیدگاه ما نسبت به نا امنی روش خاصی است: جایگزینی دروغ، خقیقت و اثبات برتری خویشتن بر دیگران. اما در عمل به ضررتان تمام میشود. اگر احساس کنید که برتر و بی نیاز هستید، پس دیگر دلیلی برای مبارزه باقی نمی ماند. اگر احساس کردید که مکانیزم خودکار شکست، شما را در منجلابی از نا امنی فرو برده و سرتاسر بدنتان لجنی شده، باید به خود بگویید "بوی بدی که میاید از رفتار خودم است" باید خود را از این الودگی پاک کنید. شونده ای که در اینجا بسیار به شما کمک می کند، هدف سازی دوباره است. شک و بی اطمینانی راهی است برای گریز از اشتباه و مسوولیت. بر این باور نباشید که اگر از تصمیم گیری بگریزید، از مشکلات در امان خواهید بود. یکی از راه های دوری از تصمیم گیری، به عقب انداختن زیاد ان است. راه دوم، مقصر کردن دیگران است. اگر تصمیمش به هدف بخورد نکرد و تیرس خطا رفت، خیلی راحت با استفاده از دو روش بالا، خود را راضی می کند.
دو نفر، یکی پیوسته در اضطراب اشتباه است و دیگری هم به طور کلی به خود تکانی نمیدهد و هیچ کاری انجام نمی دهد. کاملا واضح است که هردو اینها در اشتباهند. نداشتن اطمینان راه به جایی نخواهد برد. به یاد داشته باشید که دلیل تنفر، در وجود شما، افراد، حوادث، یا موقعیت های خارجی نیستند. این احساس، حاصل واکنش روحی خودتان است. قدرت در دست خودتان است، باید بتوانید خود را راضی کنید که تنفر و دلسوزی برای خویش، نه به خوشبختی می تنجامد و به سعادت. بلکه سر انجام ان شکست و بدبختی است. ولی شما می توانید این احساسات را با قدرت اراده تان، در اختیار بگیرید. در واقع در این جهان، عدالتی در کار نیست، اما می توانید نتایج را عادلانه به خود تمام کنید. نمی توان بی عدالتی را انکار کرد، ولی اگر میخواهید با تاکید و پافشاری بر بی عدالتی و مظلوم واقع شدنتان به سعادت برسید، هرگز در این جهان و این کره خاکی رنگ سعادت را نخواهید دید. اگر بتوانید بر ناعدالتی ها چه کوچک و چه بزرگ پیروز شوید: خواهید توانست از نیروی مثبت مکانیزم خودکار موفقیت لذت ببرید.
کافی است یک بار پوچی را تجربه کنید تا به سمت بی مسوولیت شدن و دست از کار و تلاش کشیدن هدایت شوید و این بهانه ای برای شروع زندگی بدون خلاقیت می شود.

عرض ادب و احترام
فصل نهم
چگونه از فعال سازی تصادفی مکانیسم شکست خودکار تان جلوگیری کنید.


سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز و گرامی
خلاصه فصل 9
مکانیزم شکست چیست و چگونه میتوان از آن به سود خویش استفاده کرد؟

Mr. & Mrs. hatami
10-15-2021, 01:17
عرض ادب و احترام
فصل یازدهم
چگونه شخصیت واقعی خود را آزاد کنید.
برای پرهیز از انتقاد هیچ نگویید هیچ کاری نکنید هیچ نباشید .
شخصیت، این چیز مرموز و مغناطیسی که ساده شناخته میشود، ولی تعریف آن مشکل است آنقدر که از درون ارائه میشود، از بیرون به دست نمی آید .آنچه شخصیت میخوانیم شواهد بیرونی خود خلاق یکتا و انفرادی است که در تصور خدا ساخته شده است ،آن جرقه ای خدایی در ما یا آنچه میتواند نمود آزاد و کامل خود حقیقی شما خوانده شود. این خود واقعی درون هر شخصی جذاب است ،این خود مغناطیسی است و قطعاً تاثیر قدرتمندی بر سایر افراد دارد .و این احساس را داریم که با چیزی حقیقی و اساسی تماس داریم ،و این تاثیری بر ما ندارد. از سوی دیگر یک انسان متظاهر مورد نفرت و طرد جهانی است. چرا همه بچه ها را دوست دارند .هیچ سطحی نگری ،هیچ تظاهری هیچ ریایی وجود ندارد. احساسات حقیقی شان را نشان می دهند، آنها آنچه را که منظورشان است میگویند .هیچ مکری در کار نیست. بچه ها از نظر احساسی صادقند آنها واقعاً خودشان هستند، آنها هیچ تردیدی در بیان خود ندارند، و به هیچ عنوان کم رو نیستند .هنگامی که میگوییم فردی شخصیت خوبی دارد ،منظور واقعی ما این است که پتانسیل خلاق درون خود را آزاد کرده است و میتواند خود واقعیش را نشان دهد. شخصیت ضعیف و شخصیت کم رویی یک چیزند .افراد دارای شخصیت ضعیف خود خلاق درونشان را نشان می دهد که این افراد آن را بازداشت کردند، سرخوردگی مشخصه تقریباً هر حوزه و فعالیت شخص کمرو است .بازخورد منفی در سرومکانیسم با انتقاد معادل است ،بازخورد منفی در عمل می گوید تو در اشتباهی ،تو از مسیر خارج شده ای ،تو باید اقدامی اصلاحی انجام دهی تا به مسیر برگردی .با این حال هدف بازخورد منفی، تصحیح پاسخ و تغییر مسیر رو به جلو است نه توقف کامل .آن بازخورد منفی در عمل همیشه میگوید، آنچه انجام می دهید یا نحوه انجام آن را متوقف کنید یا کار دیگری بکنید. هدف آن تصحیح پاسخ یا تغییر میزان اقدام پیشرو است نه توقف کل عمل .بازخورد منفی میگوید که بس است تمام، بلکه می گوید کاری که دارید انجام می دهید اشتباه است .اما نمی گوید انجام هر کاری غلط است ،با این حال درجایی که بازخورد منفی زیاد است یا در جایی که مکانیسم خودمان نسبت به بازخورد منفی خیلی حساس است نتیجه تصحیح پاسخ نیست بلکه منعی کامل اکنون عمل است به خاطر داشته باشید که اثر بازخورد منفی زیادی تداخل با پاسخ صحیح یا توقف کامل آن است. لکنت مثال خوبی است که چگونه بازخورد منفی زیادی سرکوب ایجاد میکند و با پاسخ مناسب تداخل می نماید ،در حالی که اکثر ما آگاهانه از این واقعیت مطلع نیستیم هنگام حرف زدن از طریق گوش هایمان با گوش دادن به صدای خودمان یا نظارت بر آن داده های بازخوردی منفی دریافت میکنیم ،به این دلیل است که افراد کلاً کر ندرتاً خوب صحبت میکنند بدینسان بازخورد منفی خودش هیچ مانع یا مزاحمی برای گفتار نیست برعکس ما را قادر می سازد صحبت کنیم و درست صحبت کنیم با این حال اگر قرار باشد بازخورد منفی در کمک به ما برای صحبت کردن موثر باشد ،باید یک کم و بیش خودکار یا نیمه هوشیار باشیم، باید به طور خود به خود یا در حالی که داریم حرف میزنیم رخ دهد . پاسخ به بازخورد نباید آنقدر حساس باشد که به سرکوب منجر شود .اگر بازخورد زیادی شخص لکنتی بتواند آهسته تر شود تا بتوان آن را به جای اینکه انتظاری باشد خودکار نمود بهبود گفتاری فوری خواهد بود .باید دقت کرد که بر یک نقص رفتار آنقدر تاکید می شود که سرور آن به اشتباه هدف تلقی کند، از نظر نظارت بیش از حد ناشی می شود .هنگامی که خود انتقادی یا بازخورد منفی زیادی برطرف شده و سرکوب از بین رفت و عملکرد بهتر شد هنگامی که وقتی برای نگرانی یا توجه بیش از حد از قبول وجود نداشت، بیان بلافاصله بهتر میشود. این مطلب سر نخ ارزشمندی میدهد که چگونه ممکن است یک شخصیت ترس سرکوب شده را اصلاح کنیم یا آزاد کنیم ،و عملکرد را در سایر حوزه ها بهتر کنیم. ما باید فرصت ها و محیط هایی را بیابیم که در آنها میتوانیم بیرون ترسی و سرکوب کار کنیم تا لیاقت مان را به تصور از خودمان ثابت کنیم. سپس می توانیم سرور مکانیسم خود را پیش برانیم تا عملکرد اجزا نشان دهد. حتی هنگامی که وارد عرصه های مشکل تر می شویم. آیا هرگز سعی کرده اید سوزنی را نخ کنیم در این صورت و اگر در آن بی تجربه باشید احتمالاً ملاحظه کرده ایم که می توانید نخ را ثابت مثل یک سنگ نگه دارید، تا هنگامی که به سوراخ سوزن نزدیک میشود و تلاش می کنید آن را از سوراخ خیلی کوچک آن وارد کنید هر بار که سعی میکنیم نخ را وارد سوراخ کوچک کنید دستان به صورت غیر قابل توضیح می لرزد و نخ راهش را گم می کند. این در افراد عادی هنگامی که سخت تلاش میکند، یا بیش از حد دقت میکنند، که در رسیدن به یک هدف خطا نکند، رخ میدهد. با آموزش تکنیک های ریلکسیشن میتوانید به این افراد کمک کنید .و اغلب این کمک قابل ملاحظه است در این تکنیک ها آنها باید یاد بگیرند، از تلاش زیادی و هدف داشتن خلاص شوند و در تلاش برای پرهیز از خطا یا شکست خیلی زیاد دقت نکند، دقت بیش از حد ،یا نگرانی بیش از حد، برای خطا کردن نوعی بازخورد منفی زیادی دارد .رابطه علت و معلولی بین بازخورد منفی زیادی و آنچه خجولی می خوانیم به سادگی دیده میشود. در هر نوع رابطه اجتماعی دائماً در حال دریافت داده های بازخوردی منفی از سایر افرادی، لبخندها ،اخم ها، صدها سرنخ ظریف دیگر تایید یا مخالفت ،علاقه یا بی علاقه گی، دائماً به ما میگوید که داریم چگونه عمل می کنیم آیا حرف خود را می رسانیم آیا به هدف میزنیم یا انحراف میرویم .هنگامی که نسبت به اینکه دیگران چه فکر میکنند خیلی هوشیارانه حساس میشوید، هنگامی که نسبت به تلاش آگاهانه برای تامین رضایت سایرین خیلی دقت می کنید ،هنگامی که نسبت به عدم تایید واقعی یا تخیلی افراد دیگر بیش از حد حساس می شوید، در این صورت بازخورد منفی زیادی سر کوب و عملکرد ضعیفی دارید. بهترین راه ایجاد یک اثر خوب روی سایر افراد این است هرگز هوشیارانه تلاش نکنید تاثیر خوبی روی آنها بگذارید ،هرگز صرفاً برای اثر زمینه سازی شده هوشیارانه اقدام نکنید هرگز به طور هوشیارانه سوال نکنید که دیگران در مورد شما چه فکر می کنند یا چگونه قضاوت می کنند. این رویکردها ایمن بودن در مقابل غریبه ها یا وضعیتهای ناآشنا، این بی توجهی کامل به همه ناشناخته ها و غیر منتظره ها اسمی دارد، نام آن توازن است، توازن عبارت از کنار گذاشتن تعمدی همه ترس های ناشی از وضعیت های جدید و غیرقابل کنترل .رهایی بخش ترین فکر در بین همه افکار بی توجهی یا عدم نگرانی از افکار سایر افراد است. در حقیقت ما معمولاً بسیار بیش از آنچه دیگران در مورد ما فکر میکنند باور میکنیم که در مورد ما فکر میکنند. چند مرتبه تاکنون نسبت به مفهوم گفته دیگران یا حتی نگاه آنها وسواسی پیدا کرده اید و ساعتها را صرف نموده و در حالی که شما درگیر هستید، فرد دیگر، طی چند ثانیه موضوع را فراموش کرده و به هزاران موضوع دیگر پرداخته است .هنگامی که در تصویر از خود قدرتمند شما که به شما می گوید که می توانید هر چیزی را که ذهن تان را روی آن تنظیم کنید انجام دهید، مهمترین متحد شما است .وجدان قطعاً از همه ما بزدل میسازد، شکسپیر این را گفته است. خود وجدان یک مکانیزم به بازخورد منفی آموخته شده است که باید به اخلاق مربوط باشد ،وجدان به طور خودکار و نیمه هوشیار عمل می کند همانگونه که هر سیستم بازخورد دیگری چنین می کند.وجدان شما می تواند شما را فریب دهد خود وجدان می تواند در اشتباه باشد، این به باورهای اساسی خودتان در مورد درست و غلط بستگی دارد، اگر باورهای اساسی شما درست واقع گرایان و معقول باشند وجدان به یاری ارزشمند در مواجهه با دنیای واقعی در پیمایش دریایی اخلاق تبدیل می شود .ولی اگر خود باورهای اساسی شما غلط نادرست غیر واقع گرایان یا نامعقول باشند ،می تواند شما را از از جهت اصلی واقعی کنار بزند درست همانگونه که خرده های فلز، مغناطیسی میتواند قطب نمای دریانوردی را مختل کند و کشتی را به جاهایی هدایت کند که درست نیست ،هدف وجدان این است که به شاد کردن و مفید کردن ما کمک کند نه چیز دیگر. ولی اگر قرار باشد به وجدانمان اجازه دهیم ما را هدایت کند، باید به شمال واقعی اشاره کند در غیر این صورت پیروی کورکورانه از وجدان به جای اینکه ما را از مشکلات برهاند، میتواند فقط مشکل ایجاد کند و در حاشیه ما را ناشاد و غیرمفید کند. اگر شما از میلیون ها نفری هستید که به خاطر سرکوب گرفتار ناشادی و ناکامی هستید باید تعهد مهار زدایی را اجرا کنید باید کمتر دقیق باشید ،کمتر نگران باشید ،و کمتر به وجدان اهمیت دهید. باید تمرین کنید که به جای فکر کردن قبل از حرف زدن، قبل از فکر کردن حرف بزنید، بدون فکر اقدام کنید به جای اینکه قبل از عمل با دقت فکر کنید یا تعامل کنید .شخصی گفته است که ،شخصیت سرکوب شده وسواسی نگران همیشه لکنت دارد .توازن و همسازی چیزی است که مورد نیاز است هنگامی که دما خیلی بالا میرود دکتر تلاش میکند آن را کاهش دهد ،هنگامی که دما خیلی کم میشود تلاش میکند آن را افزایش دهد، سوال این نیست که کدام یک بهتر است، دمای کم یا زیاد، سرنخ در این است که گام بلندی در جهت مخالف برداشته شود .هدف ما یک شخصیت خودکفای خلاق شایسته است .مسیر به سوی هدف، مسیری بین سرکوب زیادی و سرکوب خیلی کم است. هنگامی که سرکوب خیلی زیاد است، مسیر را با صرف نظر از مهار و اجرای مهار زدایی بیشتر، تصحیح کنیم.

با تشکر

sara.sat
10-16-2021, 10:42
عنوان: روانشانسی تصویر ذهنی (سایکوسیبرنتیک)

خلاصه و نکات کل کتاب

نکات:
ما برای رسیدن به همه خاسته هامون به چیزی یا کسی غیر از خودمان نیاز نداریم
تصویر ذهنی مایه اصلی شخصیت و رفتار و حدود فضایل انسان را تعیین میکنه و نشان میده که چه کاری از ما ساخته اس و چه کاری ساخته نیست
برای انجام موفق عمل باید تصویر ذهنی واضح از آن داشته باشید؛ با جزییات بسیار
اگر خود را زبون و شکست خورده میپندارید خود را از شر این تصویر خلاص کنید. این تصویر بدلی است.بدل را باید کنار گذاشت
ما انسانهایی متکی به نفس و بشاش خلق شده ایم که وجودمان مملو از عشق و محبت و میل به خدمت است. بیایید بی ارزش بودن و ناکام بودن را دور بریزیم؛ ما به بدل اعتقاد نداریم
30 دقیقه در روز در حالت راحتی بنشینید یا دراز بکشید ؛ هرچه راحت تر؛ بهتر. چشمانتان را ببندید و تخیل خود را به کار اندازید. جزییات را مدنظر داشته باشید
برای دستیابی به اهداف آرمانی باید عمد را کنار بگذارید. خلاصه مطلب اینکه دو عامل مهم در یادگیری یکی فکر کردن به هدف مورد نظر است و دیگری علاقه رسیدن به آن
صحنه ای لذت بخش را تصور کنید با همه جزییاتش و خیالپردازی کنید. به تخیلاتتون اجازه بدید تا جایی که میخاهد بالا برود و پر و بال بگشاید
تفکر آگاهانه، کلید کنترل ماشین خودکار است
این حقیقت که خاطره شکست های و ناکامی ها و تجربه های تلخ و ناخوشایند گذشته میتواند روی آینده تاثیر داشته باشه، اشتباه است.
اشتباهات و ناکامی ها ،حتی گاهی اوقات ناکامی هایمان قدم های لازم در فرایند یادگیری بوده اند.آنها تنها راه هایی بوده اند که می بایست اصلاح گردند تا در مسیر درست هدف قرار بگیریم.
اگر خود را پیوسته بخاطر اشتباهات ملامت کنید نه تنها به جایی نمی رسید بلکه اشتباه در ذهنتان جاودانه میشود.
با فراموش کردن اشتباهات گذشته، قدرت را از آنها می گیریم و به آینده و به هدف می پردازیم.
حرمت نفس خود را نگه داریم
از ایجاد اشتیاق در درون خود غافل نشوید
اگر کاری را آسان بگیرید؛ آسان هم میشود
خوشبختی یک تعریف ساده داره: کیفیتی از ذهن که اندیشه از زمان لذت میبرد
خوشبختی خود را به آینده ای که مسائل و مشکلات حل شده باشند موکول نکنید. چون زندگی مجموعه ای از مسئله هاست
انسان موجودی هدف جوست و هرگاه با دیدی مثبت در جهت نیل به هدفی با روحیه ای تهاجمی تلاش کند؛ بدون توجه به شرایط احساس خوشبختی خاهد کرد
اجزای تشکیل دهنده شخصیت موفقیت جو: موقعیت شناسی، ارتباط مناسب، شهامت، دست کم نگرفتن خود، اعتماد بنفس، خودپذیری
شخصیت موفقیت جو درون خودتان را به شکل کاملی درک کنید
شما از کسی برتر نیستید، از کسی کمتر نیستید، شما خودتان هستید. این را بطور صحیحی در مورد خود بشناسید
برای رسیدن به اهداف و امیال برنامه ریزی و زمان بندی کنید.
جراحات احساس را التیام بخشیم


برای التیام جراحت احساسی باید بخشیدن شفابخش را انجام دهیم
صفات افرادی که جراحت احساسی ندارند: خود باوری دارند، خود را انسان مقبول میدانند، خود را با دیگران برابر میدانند.، از منابع اطلاعاتی و دانش زیادی برخوردارند.
دستورالعمل های مصونیت از جراحت احساسی: تهدید شدنی نیستید، متکی به نفس و مسئولیت پذیرید، صدمات احساسی خود را معالجه میکنید
در رابطه با صدمات احساسی گذشته: روان خود را عمل کنید، به کمک گذشت کردن حقیقی و واقعی و کامل ، این زخم را از بین ببرید، اشتباهات خود را بپذیرید، هم خود و هم دیگران را ببخشید از نوع بخشش شفابخش

خویش خلاق و منحصر به فرد شماست که میتوان گفت نور خدا در ما هست
شخصیت خوار و شخصیت در بند هردو یکی هستند ونقطه مقابل شخصیت خلاق


محبت خود را نشان دهید و از بیان احساساتتان ابایی نداشته باشید

کلیه محرک های مزاحم را برای خود با تمرین و تکرار خاموش کنید. حتی اگر نسبت به آنها شرطی هم شده اید
مکانیزم خلاق درون ما الاهی است و با توجه به هدف ها و حکمت غایی کاری میکد
مغز و دستگاه عصبی انسان نمیتواند میان تجربه خیالی و حقیقی را تمیز دهد
مغز و سیستم عصبی ماشینی مرکب است از انواع مکانیزم های کوچکتر و انسان نه ماشین بلکه جوهره ماشین است و آن چیزیست که ماشین را به حرکت وامیدارد.
قواعدی برای آزاد کردن ماشین خلاق :
1- وقتی تصیمی گرفتید دیگر نگران نتیجه کار نباشید
2- در لحظه حال زندگی کنید
3- روی یک مسئله تمرکز کنید
4- اگر همه توان خود را برای حل مسئله ای بکار بردید و موفق نبودید؛ قدرت خواب را فراموش نکنید. سعی کنید موضوع را از ذهنتان دور کنید و کمی بخابید. وقتی <من> آگاه در کار مکانیزم خلاق دخالت بیش از حد نکند؛ اندیشه ها و راه حل ها نمایان میشوند.
5- آرامش، آرامش ، آرا مش .کارهایی که باعث آرامش هر چه بیشتر ذهن و جسمتان میشوند را در برنامه روزانه خود بگنجانید

نکات کتاب حقیقتا بسیار زیاد هستن و من تنها تعدادی از آنها را عنوان کردم و بقیه را میگذارم به عهده دوستان دیگر. با تشکر فراوان از همه


نطرم راجغ به این کتاب:
کتاب بسیار ارزشمندی هست. از اون دست کتابهایی که بنظزم باید ارثیه ای بشه برای فرزندانمون. که بسیار بهتر از ثروت به دردشون میخوره چون ماهیگیری رو یادشون میده نه اینکه ماهی دستشون بده.

تجربه ای که من از این کتاب داشتم :

این کتاب رو من حدود یکسال پیش شروع به خواندنش کردم. نمیدونم چندبار خوندم، صوتی کردم و بارها وبارها توی بیداری و حتی توی خاب گوش کردم. چندین بار خلاصه نویسی اش کردم. با تک تک کلمات و جملاتش زندگی کردم و توی زندگیم مشاهدشون کردم. و میتونم به جرات بگم که زندگی من رو به دو بخش تقسیم کرد: سی و چند سال قبل از خوندن کتاب و یکسالی که بعد از خوندن کتاب هست. این یکسال برای من سراسر مسائل گوناگون و گاها بسیار سخت بوده و هست. اونقدر که گاهی پیش خودم میگم ایکاش هیچوقت با این کتاب و آموزه هاش آشنا نمیشدم و به زندگی بیخیال خودم ادامه میدادم اما خیلی زود از فکری که از دهنم گذشته پشیمون میشم و میبینم که توی این یکسال و چندین ماه اخیر تغییرات بسیار بسیار خوب و عالی از نظر شخصیتی و روانی داشته ام و قسمت عظیمی اش بخاطر مطالعه این کتاب و کلا دوستی با کتاب هست
وقتی هوشیار میشی دیگه نمیتونی خودتو به خاب بزنی و بیتفاوت لحظه هات رو سپری کنی، همواره دنبال بهبود شرایط زندگی خودت و عزیزانت و چنانچه ازت ساخته باشه همه هنوعانت هستی. همینطور همه آفریده های الاهی
به خوندنش و فهمیدنش که مهمتر هست تاکید دارم چون یکی از کتابهایی هست که بسیار تاثیزگذاره ومیتونم بگم معجزه کننده

سوالاتم:
سوال خاصی ندارم. چنانچه سوالی داشته باشید با کمال میل در حد معلوماتم پاسخگو هستم

نتیجه :
جان کلام این کتاب از دید من:
خود را بشنیاسید. با همه نقاط ضعف و قوت خود را قبول کنید. روی ضعف هاتون زمان بزارید وبرطرفشون کنید و از نقاط قوت و موفقیت هاتون اعتمادبنفس بگیرد.
برای آینده بصورت خیلی خیلی زیاد بلندپروازانه هدفگذاری کنید اما اهمیت کم کم پیش رفتن غافل نشید و انتظار جابجا کردن یه کوه رو یکجا از خودتون نداشته باشید
شور واشتیاق و میل به رسیدن هدف و همینطور آرامش و احساس خوشبختی رو هر لحطه توی وجودتون تمرین کنید و بشناسید
از سختی های راه نترسید و فقط ادامه بدید؛ فقط ادامه بدید به هر شکل ممکن
نتیایج خیلی زودتر از تصور ما خودشون رو نشون میدن
و در نهایت فراموش نکنید که هریک از ما تصویری هستیم از پروردگار متعال و همین بس که این رو درک کنیم و بدانیم که همه چیز مهیاست تا ما بهترینه خودمون بشیم


منتظر جمع بندی نهای توسط جناب راکفلر عزیز و گرامی هستم
همینطور منتطر نظرسنجی کتاب بعدی توسط جناب آقای سروش

امیدوارم همواره شاد و سلامت باشید

Mr. & Mrs. hatami
10-16-2021, 12:16
عرض ادب و احترام
فصل دوازدهم
آرام بخش های خودی ای که آرامش ذهن می آورند.
نگرانی بر گردش خون، قلب ،غدد، و کل دستگاه عصبی تأثیر می گذارد و عمیقاً بر سلامت اثر می کند.
فرض کنیم که ضمن آنکه این کتاب را میخوانید در خلوت خود آرام نشسته اید، ناگهان تلفن زنگ می زند طبق عادت و تجربه ،این زنگ یک سیگنال یا محرک است که یاد گرفته اید از آن پیروی کنید، بدون اندیشه، بدون تصمیم هوشیارانه در مورد موضوع به آن پاسخ می دهید از جای راحت خود پریده و به سوی تلفن میروید. اثر محرک بیرونی واداشتن شما به حرکت بوده است و وضعیت ذهنی و موقعیت تان یا مسیر عمل تعیین شده تان را تغییر داده است. قرار بود وقتتان را صرف آرام نشستند و خواندن کتاب کنید، به طور درونی برای این کار سازماندهی کرده بودید حالا تمام این با پاسخ شما به محرک بیرونی محیط عوض می شود. نکته ای که میخواهم به آن اشاره کنم این است ،مجبور نیستید به تلفن جواب دهید، مجبور به پیروی ان نیستید ،می توانید کلا از تلفن صرف نظر کنید. اگر بخواهید می توانید با رد پاسخ به تلفن به آرام نشستن خود ادامه دهید و حالت اولیه سازماندهی تان را حفظ کنید. این تصویر ذهنی را به وضوح به خاطر بسپارید چون می تواند در غلبه بر قدرت محرک های خارجی در مختل کردن شما کاملا مفید باشد. همچنین توجه کنید که پاسخ ندادن شما از انجام هیچ کاری یا هیچ تلاشی یا مقاومت یا جنگیدن تشکیل نمی شود، بلکه از عدم انجام هیچ کاری تشکیل می شود، استرس ایجاد شده به دلیل کار زیادی یعنی تلاش برای انجام کار بیش از حد به طور یکجا، یعنی واگذاری کنترل به دستگاه فکس ،تلفن، پیام های ایمیل، یا شخصی که در دفتر کار شما می چرخد. در حد زیادی به همان صورتی که به طور خودکار به زنگ تلفن پاسخ می دهید همه ما برای پاسخ دادن به صورتی مشخص به محرک های مختلف محیطی مان شرط می شویم .در شرایط محیط ما زنگ یا محرک های مختل کننده بسیار زیادی وجود دارد که نسبت به آنها شرطی شده ایم ،که پاسخ های معنی داشته باشند چه نداشته باشند. شخصی ممکن است به ازدحام فضاهای باز و افراد صاحب قدرت مانند رئیس ،با حس ترس و اضطراب پاسخ دهد ،در مورد شلوغی فضای بسته ،فضای باز ،رئیس یا هر چیزی در نقش یک زنگ عمل کند که میگوییم (خطر وجود دارد، فرار، بترس) و به طور عادتی، به صورتی که خو گرفته ایم پاسخ میدهیم. ما از زنگ پیروی میکنیم ،وقت آن است که زنگ ها قطع شوند. اگر به جای پاسخ دادند به تمرین آرامش بپردازیم میتوانیم پاسخ شرطی شده را خاموش کنیم. یک فکر کلیدی که میتوانیم داشته باشیم تا هنگام مواجهه با محرک های مختلف کننده به کار ببریم این است که به خود بگوییم تلفن دارد زنگ میزند ولی مجبور نیستیم جواب دهیم ،فقط میتوانیم رهایش کنیم که زنگ بزند در فرایند محوری یک شرطی سازی ممکن است برای فرد خصوصاً در ابتدا صرف نظر کامل از یک زنگ مشکل باشد، در چنین مواردی می توانید با تأخیر پاسخ تان به همان نتیجه نهایی محو شرطی سازی نایل آید .به تاخیر انداختن پاسخ کارکرد خودکار شرطی شدن را به هم می زند و یا در آن تداخل ایجاد می کند .خوب است که این واقعیت را به وجود در ذهنتان فرو کنید که احساسات آشفته ما خشم و ترس ،اضطراب از پاسخ های خودمان ناشی می شوند نه از عوامل بیرونی، پاسخ به معنی تشنج است ،فقدان پاسخ به معنی آرام بودن است. بدین سان ریلکسیشن آرام بخش خود طبیعت است، که حفاظ یا چتری فرا روانی بین ما و محرک آشفته ساز ایجاد میکندف به همین دلیل ریلکسیشن جسمی یک مهارت های قدرتمند است ،ریلکس بودن یعنی عدم هیچ پاسخی. در آموزش سایکو سایبرنتیک گفته ای داریم ذهن را آرام کنید بدن را آرام کنید ،بدن را آرام کنید ذهن را آرام کنید ،مهم نیست که از کدام سر این رشته شروع میکنید .ریلکسیشن جسمی یا ذهنی نتیجه یکی است .معیار کار عبارت است از یک( روال قبل ضربه) برای هر کاری که انجام می دهید که آرامش ایجاد می کند نه اینکه اضطراب را افزایش دهد. هر یک از ما به اتاق آرامی در ذهن ،یک مرکز آرام در درون نیاز داریم مانند عمق اقیانوس ای که هرگز مختل نمی شود، بی ارتباط به اینکه امواج سطحی چقدر خشن هستند .به اعتقاد من هرشخصی پیشاپیش یک مرکز آرام در درونش دارد که هرگز مختل نمیشود و به تلاطم در نمی آید. آنچه باید انجام دهیم این است که این مرکز آرام درون خود را پیدا کنیم و گاهی اوقات برای استراحت تجدد قوا و انرژی یابی به آن پناه ببریم .یکی از بهترین راه ها که برای ورود به این مرکز آرام کشف کردم این است که در تخیل خود برای خود کمی فضای ذهنی درست کنید این فضا را با هر چیزی که برای شما بیش از همه آرامش بخش و تجدید کننده است مجهز کنید ،مثل یک منظره زیبا و چیزهای دیگر از، یک پنجره کوچک می توانید به بیرون نگاه کنید و ساحل زیبایی را ببینید موج ها در ساحل می آیند و می روند ولی نمی توانید صدای آنها را بشنوید چون اتاق تان خیلی ساکت است .در ساختن این اتاق در تخیل تان به اندازه ساختن یک اتاق واقعی دقت به خرج دهید و اجازه ندهید این فکر که کار بچه گانه ای است، مانع مسیر شما شود قدرت این تکنیک در ساختمان دقیق و کامل آن، جزئیات زنده آن، واقعی بودن آن به عنوان مکانی برای پناه بردن نهفته است، نه فقط یک ایده مبهم .هر وقت که در بین ماموریت های تان در طول روز ،شاید سوار اتوبوس شدن، چند لحظه اضافه پیدا کردید، به اتاق آرام تان بروید هر وقت که احساس تنش یا عجله یا پریشانی کردید برای چند لحظه وارد اتاق ارام تان شوید.این وقت تلف نخواهد شد بلکه سرمایه گذاری زمانی است که خود بگوید دارم میروم کمی در اتاق آرام استراحت کنم. بله، واقعیت گریزی ،خواب هم واقعیت گریزی است، چتر برداشتن در باران واقعیت گریزی است، ساختن یک خانه واقعی برای خود که بتوانید از هوا و سایر موارد هم پناه ببرید ،واقعیت گریزی است .دستگاه عصبی ما به میزان معینی واقعیت گریزی نیاز دارد ،این دستگاه به مقداری آزادی و حفاظت در مقابل بمباران مداوم محرکهای بیرونی نیاز دارد. به طور ضمنی از دنیای کاری ،وظایف و مسئولیت ها، تصمیمات و فشار فارغ می شوید و از تمام آنها دور می شوید. تصاویر بیش از حرف ها بر مکانیسم خود کار شما تاثیر می گذارند به ویژه اگر این تصویر مفهوم نمادین قوی داشته باشد، آیا بهتر نیست ما انسانها نیز هنگامی که فشارهای احساسی در داخل ما تشکیل میشوند ،میتوانستیم بخار را بدون ضرر مانند آن آبفشان تخلیه کنیم. من آبفشان یا دهانه بخار در کله ام ندارم ولی قطعاً تخلیه دارم.. پس آنگاه که وارد اتاق خلوت ذهنی هم می شوم از این تصویر استفاده می کنم می توانم آبفشان را به خاطر بیاورم و تصویر ذهنی از بخار و فشار احساسی را تشکیل دهنم که از بالای سرم خارج میشود و بدون ضرر تخلیه می گردند .در طول روز به عنوان گوناگونی زیادی از نظام های احساسی و ذهنی نیاز داریم ،برای صحبت با ریس و صحبت با یک مشتری به نظم ذهنی و روحیه متفاوت نیاز دارید . سخت ترین چیز در مورد آموزش اسب این نیست که بدانید باید چه کنید یا قدرت یا جرات انجام آن را داشته باشید، بلکه این است که باید یاد بگیرید متمرکز بمانید .علاوه بر همه این موارد یک نکته مفید دیگر این است که صمیمیت ،عشق و آرامش و صلح نیز انتقال می یابد ،همانگونه که گفتیم تجربه یا حس ترس، خشم یا اضطراب در حال تکامل ریلکسی آرامش و خونسردی غیر ممکن است، پس پناه بردن به اتاق ها را می توان به همکاری به پاکسازی ایده آلی برای احساسات و روحیات شما تبدیل می شود. همزمان احساسات قدیمی از بین میروند و در همان زمان آرامش ،صلح و حسی از خوشبختی را تجربه می کنید، که در هر فعالیتی که بلافاصله بعد از آن انجام می دهید انتقال می یابد .زمان آرامش شما به قولی لوحه را پاک می کند ،دستگاه را پاک می کند، و به شما صفحه جدیدی برای محیطی بعدی ارائه می دهد. فراتر از همه به خاطر داشته باشید که کلید این موضوع که آیا شفتی یا ارامید،ترسیده یا خونسردی محرک خارجی نیز هرچه که می خواهد باشد، بلکه پاسخ و واکنش خود شماست ،پاسخ خود شما آن چیزی است که باعث میشود ترسید و مضطرب و نا مطمئن شوید .ما به عنوان یک موجود هدف گرا ،ابتدا اقدام میکنیم ،هدف آن را تعیین می کنیم، و مسیر خود را مشخص میکنیم ،سپس در زمینه این ساختار هدف گرا ،پاسخ و عکس العمل های مناسب میدهیم، یعنی به صورتی که پیشرفت ما را ارتقا دهد و از هدف ما کمک کند. تقریباً در هر وضعیت هدف گرایی، حفظ ثبات درونی خود ما به خودی خود مسئله مهم نیست، به رغم تغییرات محیطی باید یک رویکرد را حفظ کرد. نوع دیگری از پاسخ نامناسب که باعث نگرانی ناامنی و تنش می شود عادت بد تلاش برای پاسخ احساسی به چیزی است که جز در تخیل ما وجود ندارد، بسیاری از ما که از زیاد پاسخ به محرک های جزئی واقعی محیط واقعی رضایت نمی یابیم ،در تخیل خود یک ببر کاغذی درست می کنیم و به طور احساسی به تصاویر ذهنی خودمان پاسخ میدهیم. به خاطر داشته باشید دستگاه عصبی شما نمی تواند تفاوت بین یک تجربه واقعی و تجربه ای را که به صورت زنده می شود بیان کند. این افکار را به عنوان نوعی جعبه کمک های اولیه با خود داشته باشید، آشفتگی درونی،یا ضد آرامش، تقریباً همیشه از زیاده پاسخ ،یعنی یک واکنش هشدار بیش از حد حساس ناشی میشود. هنگامی که پاسخ ندادند را اجرا می کنید یک آرامش بخش درونی یا حفاظت فرا روانی بین خود و محرک آشفته ساز تشکیل می دهید، هنگامی که به تاخیر انداختن پاسخ عادتی خودکار و بدون فکر را اجرا می کنید، عادت قدیمی زیاد پاسخ و علاج میکنیم و رفلکس های شرطی شده قدیمی را نابود می کنیم. ریلکسیشن آرامش بخش خود طبیعت است وریلکسیشن عدم پاسخ است ،ریلکسیشن جسمی را با تمرین روزانه یاد بگیرید ،سپس هنگامی که به اجرای عدم پاسخ در فعالیت های روزانه نیاز دارید، فقط کاری را انجام دهید که هنگامیکه ریلکس میشوید، دارید انجام می دهید. دست از ترساندن خود تا حد مرگ با تصاویر ذهنی خود بردارید. نبرد با ببر کاغذی را متوقف کنید، از نظر احساسی فقط به آنچه وجود دارد در اینجا و حال حاضر پاسخ دهید و از بقیه صرف نظر کنید.

با تشکر

Saman01
10-19-2021, 21:38
1400/7/27
سلام و عرض ادب
امروزه، عمل کشیدن پوست صورت و رفع چین و چروک حاصل از پیری غوغا میکند و در سالهای اخیر تعداد متقاضیان این نوع عمل جراحی به طور وحشتناکی بالا رفته است. شبکه های تلویزیونی و رسانه های گروهی تبلیغات وسیع در زمینه جراحی پلاستیک انجام میدهند از جراحی بینی و صورت، گوش، گلو گرفته تا شکم. ختی بغضی ها هم قسطی کار میکنند. جالب اینکه مردم قبل از اینکه میخواهند اتومبیل بخرند به این زودی ها فکر می کنند ولی بیشتر مراجعین کسانی هستند که جراحی پلاستیک های اساسی و روحی طلب میکنند غافل از اینکه ممکن است با چهره جدید و نوع ، زیباتر از قبل ، از خواب بیدار نشوند ، در حالی که افسردگی و پریشانی شان مانند قبل ادامه دارد . وقتی آسیب و جراحت ای فیزیکی به شما وارد می شود ، بدنتان به طور خودکار با میسازد که هم ضخیم تر و محکم تر از بافت اولیه است . این روش طبیعت ، برای بیمه کردن آن نقطه صدمه دیده در برابر جراحات بعدی است . هدف این لایه، ایجاد بافتی محافظ و پوشاننده میباشد . حتی اگر کفش ، نقطه ای از پوست پایتان را بیازارد ، بدن لایه محافظ در همان نقطه ایجاد می کند.انسان این قابلیت را دارد که به طور دقیق همین روش را به صورت روحی به کار برد و در برخورد با زخم های احساسی از آن استفاده کند . وقتی مورد آزار روحی و روانی قرار میگیریم، پوسته ای مجازی برای محافظت از روح و احساساتمان ایجاد میکنیم . در مقابل، قلبمان سنگتر و نسبت به جهان ضد ضربه تر میشویم . پوسته و غلافی میسازیم که پناهگاهمان می شود. وقتی زخمی بهبود میابد، هدف طبیعت، یاری و کمک به ماست. البته در دنیای مدرن اگر جای این زخم بر روی چهره ما باشد به نوعی باعث آزار ما خواهد شد. اگر در عصر پارینه سنگی زندگی میکردیم و صورتمان در اثر مبارزه با ببر یا خرس وحشی زخمی میشد، برای ما باعث افتخار بود. حتی میان باند های خیابانی هم زخم مایه افتخار میباشد. بیشتر انسان هابه دور خود انگاره شان بافتی ضخیم می تنند که هیچ ارتباط مستقیمی با زخم های فیزیکی ندارد و از دست جراح پلاستیک و چاقوی جراحی نیز کاری بر نمی آید.
خیلی از ما هرگز دچار زخم های فیزیکی و جسمی نشده ایم، ولی از زخم های احساسی رنج می بریم. تاثیر ویرانگر زخم های احساسی، درست به اندازه ی جراحان روحی است و با آن ها در یک سطح عمل می کند. چنین زخم هایی در افرادی دیده می شود که در گذشته از سوی شخص یا اشخاصی آسیب دیده اند و برای محافظت از خود در آسیب هایی که در آینده ممکن است برای انها پیش اید، یک پوسته یا پیله ی مجازی به دور خود، آنچه که مه عزت نفس مینامیم، تنیده اند. این پیله نه تنها انها را از شخص یا عامل مورد نظر حفظ می کند، بلکه انها را از کل اجتماع نیز دور کرده و دیواری احساسی به دورشان بنا میکند و هیچ کس اجازه عبور از انرا ندارد.
همانطور که پنجه های سوخته، دیدگاه گربه را تحت تاثیر قرار می دهد، زخم های روحی نیز شخصیت و خوانگاره ی انسان ها را تغییر میدهد. فردی که چندین موقعیت و زخم ناخوشایند و خجالت اور را تجربه میکند، از هر گونه وضعیت مشابهی گریزان است.ایا انسان می تواند پیله ها و بافت هایی را که به دور روح و احساس خود تنیده است، بزداید و خودانگاره اش را رها سازد؟ بله، صد در صد چرا که نه. با استفاده از روش هایی که سایکوسایبرنتیک شرح می دهد مانند: افکار منطفی، تصمیم گیری قاطعانه و تخیلات هدف ار، می توانیم به این هدف دست یابیم.
"قالب خود انگاره ما از پلاستیک خشک یا چوب خشک نیست.بلکه مانند گِل است. همه مرا به عنوان جراح پلاستیک میشناسند اما من خودم را مجسمه ساز بی نجربه و تازه کار بیش نمیدانم. مجسمه سازی که علاقه بسیاری به ساختن مجسمه های گِلی دارد، بار ها گِل مجسمه سازی را شکل میدهد و دوباره بر هم میزند تا تصویر نهایی را بدست اورد. گِل مجسمه سازی، ساختاری نرم و انعطاف پذیر دارد و میتوان بارها و بارها انرا شکل داد. خداوند از روی دانش بی حسابش، خودانگاره ی مارا از مواد گِل مانند ساخت تا در تمام طول عمرمان انعطاف پذیر بماند. هیچگاه برای خیس کردن و شکل دادن به گِل، نه پیر و افسرده ایم، نه وحشت زده و دستپاچه. بیشتر جرم ها در دوران جوانی نشان دهنده ی زخم های شدید احساسی و خود انگاره ی بیمار گونه و مکانیزم شکستی میباشد که سر به بیراهه گذاشته است. با دقت تمامی رفتارهایتان را که از سر عادت است و پی در پی در زندگیتان رخ میدهد، مرور کنید. ایا روابط عاطفی و عاشقانه تان، یک به یک به شکست منجر میشود؟ ایا همه مشتریانتان افرادی بی کلاس و بد اخلاق هستند؟ به هر حال اگر شرایط چنین است، چه شما از مهلکه فرار کنید چه با ان با خشونت رو به رو شوید، باز هم خودانگاره تان زخم بر میدارد.
به طور حتم در خانواده، اداره گروه دوستان کسی را میشناسید که تا حدی حساس و زود رنج است و همه باید از ترس ان که حرفی یا عملی اورا ناراحت کند، همیشه مواظب کوچکترین رفتار و گفتارشان باشند. از واقعیت های شناخته شده ی روانشناسی، این است این است که افراد زودرنج و نازک نارنجی، دارای کمترین میزان مناعت طبع هستند. ما از هرچه که عزت و یا مناعت طبعمان را تهدید کند، ناراحت میشویم. اتفاقاتی که افراد ضعیف و ناتوان را تکه تکه میکند، بر روی افرادی با اعتماد به نفس زیاد به طور حتم بی تاثیر است. ان ها حتی اخ هم نمیگویند. کسی که خود را بی عرضه میداند و به توانایی های خود شک دارد، به کوچکترین چیز ها هم حسادت می ورزد. کسی که در بطن ناخواگاهش، خود را کم ارزش می پندارد، در واقع در درون خود احساس ناامنی می کند. بدون هیچ دلیل روشنی از هر سو، احساس خطر میکند. از کاه، کوهی میسازد و خطر های موجود ولی کوچک را شدید جلوه میدهد. همه ی ما برای دوری از خطر های روحی، خیالی و واقعی به میزان خاصی قدرت و امنیت روحی نیاز داریم.عادلانه نیست که تمام وجودمان را با سپری مانند پوست لاک پشت بپوشانیم. اگر اینگونه عمل کنیم، تمام خوشی ها را برخود حرام کرده ایم.
پوسته ی حفاظتی روح ما باید محکم و قوی باشد، اما لازم نیست که در تمامی مسایل احساسی ما دخالت کند. وقتی از روی عادت هر اتفاقی جزیی یا هر مکالمه را که دزدکی میشنوید یا حتی مطالبی را که میخوانید یا از رسانه های گروهی میشنوید، به خود میگیرید و فکر میکنید گفته اند، بالای چشمتان ابروست و توهینی به شخصیتتان تلقی میکنیِد. نشان میدهید که خودانگاره ای بسیار ضغیف و حساس دارید و از سیستم دفاعی ناتوانی برخوردارید. بزرگوار باشید. به عبارتی، لقمه هایتان را بزرگ بردارید، کسی که با اشتیاق، هدف های روشن را دنبال میکند و تقویمی پر از برنامه های مهم پیش رویش دارد، وقت نمیکند به مسایل جزیی و بچه گانه بیندیشد. حرف هایی که از روی نادانی و بی عقلی زده میشوند، زیر و رو یکی هستند و معنی نهفته ای ندارد که لازم باشد ان را بیابید. با این کار فقط وقت خود را هدر میدهید. اما روحیه ای مریض و ضعیف را با له کردن و لگد کوب کردن نمیتوان درمان کرد و نمیتوان با از خود بیگانه کردن و دزدیدن منیت و انسانیت و ضعیف تر کردن ان، مشکلش را حل کرد. مناعت، نیاز روح و روان انسان است و مانند غذا برای فرد لازم میباشد و درمان خود محوری، خودپرستی و هرچه که میخواهید انرا بنامید و تمامی مشکلاتی که با ان همراه است، میباشد.
مناعت باعث روحیه و عزت نفس در انسان میشود و کسی احساس خطر نمیکند و بی توجه از کنار ناراحتی های کوچک رد میشود. حتی زخم های احساسی عمیق تر هم سریعتر بهبود میابد و بدون عفونت های مسموم کننده، خوشبختی درمان میشود.
درمان خودمحوری و تمام مشکلاتی که این موضوع با خود به همراه می آورد ، ایجاد خویشتن سالم و قوی است که عزت نفس را میسازد . وقتی فردی دارای عزت نفس کافی است ، تهدیدات جزیی او را به هم نمی ریزد و از کنار آنها به راحتی می گذرد و می تواند آنها را نادیده بگیرد.در این افراد ، زخم های احساسی عمیق سریعتر زودتر بهبود پیدا میکند و این زخم نمیتواند فضای زندگی را مسموم کند و او را در افسردگی فرو برند .دلیل اینکه بعضی افراد ظاهری سخت، خشن و ناملایم یه خود می گیرنداین است که به طور غریزی، محتاج حفاظ میشوند. کسی که اعتماد به نفس کم و درون شکننده و نرمی دارد و از لحاظ احساسی خود را وابسته به دیگران میداند، بیش از سایرین در خطر اسیب های روحی قرار می گیرد. اما اشخاص پویا و قوی ، علاوه بر این نیاز به ابراز محبت را نیز در خود میبینند، حس میکنند به همان اندازه یا حتی بیشتر از آن بر لزوم ابراز محبت تاکید دارند.
او به هیچ وجه انتظار ندارد که عشق و محبت را بر روی تشت طلا برای او آورند و نیاز شدیدی هم به عشق، تاکید و ستایش دوستان و اطرافیان ندارد. ایجاد روحیه قوی و متکی به خود فقط بستگی به خودتان دارد.خوش اومدی به زندگیم نیازهای احساسی تان هستید. مثالی است که می گوید: «دستان روی کلاه خودتان باشد تا کلاهتان را نبرد.» وقتی در سنین خردسالی هستیم و هنوز به بلوغ فکری و احساسی نرسیدهایم ، از معلمان و پدر و مادر انتظار داری مراقب کلاه من باشند . یک نقاشی ساده می کشیم و تصویر را رنگ می کنیم و سریع به مادرمان نشان می دهیم و این هم کلی به به چه می کند و با دقت آن را با آهنربا ، روی یخچال نصب میکند.به عنوان یک بزرگسال باید خود را از چنین نیازهای فوری رها کنیم. باید بتوانید خودتان ، کارها و آثار شایسته تان را تحسین کنید و دست یافته های تان را ارج نهید . البته این بحث به بحث قبلی ، یعنی مشکل aq برمی گردد به گونه ای سرزنش خویشتن و دیگران، برای موارد نشدنی یا پذیرفتن یک مشکل موجب افزایش مقاومت ما در برابر ناملایمات میشود.
احساس ناراحتی و رنجش ، فقط بستگی به پاسخ و واکنش ما دارد. فقط باید نگران واکنش خودمان باشیم نه دیگران . دو گزینه داریم:1 خود را جمع و جور کنیم، عصبانی ، نگران یا آزرده شویم . 2-به کول ناراحت نشده و آرامشمان را حفظ کنیم.فقط خودتان مسئول واکنش ها و رفتارهای تان هستید. اصلا لازم نیست که به همه آنها واکنش نشان دهید . میتوانید با حفظ آرامش از درد و رنج و وقوع هر گونه جراحت ،خود را مصون دارید. بخشیدن مانند پاره کردن برگه یادداشتی از وسط و سوزاندن آن میباشد ، طوری که هرگز آن را نبیند. گذشت ، در صورتی واقعی و کامل است که موضوع فراموش شود و حکم چاقوی جراحی پیدا می کند که لایه های کهنه احساسی را می زداید . بخششی که نیمه کاره و یا با بیمیلی باشد ، مانند عمل جراحی بر روی صورت است که نیمه کاره رها شود. اگر از سر وظیفه تظاهر به گذشت کنیم ، مثل این است که فقط عدای جراحی را درآورد . باید هم خطای طرف مقابل و هم بخشش خودمان را هر دو با هم فراموش کنیم. اگر بخشش از یادمان نرود و مدام وارد ذهن ما شود آن را دوباره عفونی میکند. اگر به خاطر گذشتتان احساس غرور کنید و یاد آن را در ذهن نگه دارید ، تا ابد ان فرد را مدیون خود خواهید دانست. این بخشوده و آن دیگری را ایجاد می کنید. بخشش درمانگر می برُد ، ریشه کن کرده و از صفحه روزگار ناپدید می کند . گویی هرگز چنین اشتباهی رخ نداده، و اینگونه گذشت و بخشش درست مانند یک عمل جراحی است. بخشش حقیقی زمانی رخ می دهد که به خود بقبولانیم چیزی برای گذشت و بخشش وجود ندارد بلکه باید بدانیم از همان مرحله اول ، محکوم کردن و تنفر از طرف مقابل اشتباه بوده است . تا وقتی کسی را محکوم نکرده اید ، نمی توانید او را ببخشایید.
من به عنوان یک پزشک ، فقط میتوانم به شما بگویم که با بخشش اشتباهات اطرافیان ، زندگی سالم و شادتری خواهید داشت و با آرامش بیشتری می رسید. البته باید بدانید که بخشش درمانی، تنها نوع گذاشتی است که موثر واقع میشود و اگر غیر از این چیز دیگری در ذهن دارید و به هیچ وجه با ان فکر نکنید. ما نه تنها از سوی دیگران صدمات روحی میبینیم ، بلکه اغلب خودمان نیز به خودمان آسیب می رسانیم.

سپاس

Mr. & Mrs. hatami
10-20-2021, 00:59
عرض ادب و احترام
فصل سیزدهم
چگونه یک بحران را به یک فرصت خلاق تبدیل کنیم
گلف باز جوانی را می شناختم که سال ها در بازی های خانگی اش رکورد داشت ولی هرگز در یک تورنمنت واقعی بزرگ قرار نگرفته بود .هنگامی که با خود با دوستان یا در تورنومنت های کوچکی که در آنها شرط بندی های کوچکی انجام میشد بازی میکرد برنده بود ،ولی هر بار که وارد تورنومنت بزرگ میشد بازی اش خراب میشد .به زبان گلف فشار او را می گرفت. او در این تجربه تنها نیست .جالب اینکه یکی از بهترین مربیان گلفی که میشناسم که بسیار معروف است و اغلب توسط متخصصین برتر فرا خوانده میشود در بازی های خصوصی دوستان اتفاقی شکست ناپذیر است ، ولی هرگز نتوانسته برای پول واقعی درست بازی کند. در تمرین خانگی هرکسی میتواند خوب عمل کند .و از سوی دیگر بسیاری از قهرمانان تحت فشار بهتر عمل می کنند به نظر می رسد خود این وضعیت توان بیشتر ،قدرت بیشتر ،و کارایی بیشتری به آنها میدهد ،فهم اینکه چرا فشار عملکرد بعضی از افراد را بهتر میکند در حالی که عملکرد دیگران را تخریب میکند کلید بهترین عملکرد دائمی و قابل اعتماد شما است .هر کسی اشتباه می کند ولی به طور بالقوه خطا شکن نیز هست به طور قطع ظرفیت فراتر رفتن از خطاهای مان را داریم، در این حال این بازیکنان هنوز خود های واقعی شان را کشف نکرده اند هنوز یاد نگرفتند چگونه با موفقیت تصویر از خود و سرو مکانیسم شان را مدیریت کنند به گونه ای که به طور مثبت به فشار پاسخ دهد در حالی که آنچه نمی توانند و در آن تبحر ندارند قطعاً در حال حاضر آنها را کنترل می کند ولی آنها را تعریف می کند و چه روزها ماه ها یا سال ها طول بکشد می تواند تغییر کند دانشجویانی هستند که در کار عادی کلاسی عالی عمل می کنند ولی هنگام برگزاری یک امتحان ذهنشان را توهین می یابند دانشجویان دیگری هستند که در کار کلاسی معمولی اند ولی در امتحانات مهم فوق العاده عالی عمل می کنند تفاوت بین همه این افراد یک ویژگی ذاتی نیست که یکی دارد و دیگری ندارد بلکه عمدتاً به این مربوط می شود که یاد گرفته اند چگونه به وضعیت های بحرانی عکس العمل نشان دهند بحران وضعیتی است که می تواند شما را بسازد یا تخریب تان کند اگر به درستی به بحران پاسخ دهید می تواند به شما قدرت توان و خردی بدهد که در حالت عادی ندارید اگر درست پاسخ ندهید بحران می تواند مهارت کنترل و قابلیت هایی را که در حالت عادی در اختیار دارید از بین ببرد در شرایط بحران اگر چه ممکن است سری یاد بگیریم ولی خوب یاد نمی گیریم مردی را که نمی تواند سرش را از آب بیرون نگه دارد در آب بیندازید و خود بحران ممکن است به او قدرت شنای ایمنی را بدهد روسری یاد می گیرد و می تواند به طرح شنا کند ولی او هرگز یاد نمی گیرد که شنا گری قهرمان شود. مردم به یک صورت عکس العمل نشان می دهند افرادی که باید یاد بگیرند چگونه از یک ساختمان در حال سقوط خارج شوند معمولاً برای یادگیری مسیر صحیح و فرار به دو یا سه برابر زمانی نیاز دارند که در حالت عدم وجود آتش سوزی لازم است بعضی ها اصلاً یاد نمی گیرند بیشتر انگیزش با فرآیندهای استدلال تداخل می کند مکانیسم واکنش خودکار با تلاش بیش از حد هوشیارانه و خیلی سخت مختل می شود چیزی شبیه به لرزش ناشی از هدف ایجاد می شود و قابلیت تفکر واضح از بین می رود ولی میتوانید همین افراد را جمع کنید و به آنها امکان بدهید هنگامی که آتش سوزی وجود ندارد یک تمرین مهار آتش داشته باشند چون ترسی وجود ندارد هیچ بازخورد منفی زیادی وجود ندارد که با تفکر واضح یا کارکرد صحیح تداخل کند آنها به ستون و به آرامی به طور موثر و به درستی از ساختمان خارج می شوند بعضی از آنها این روش را چند بار تمرین می کنند می توان روی آنها حساب کرد که هنگام بروز یک آتش سوزی واقعی به همان شکل عمل کنند برای موش یا انسان هر دو دستور واضح است بدون فشار تمرین کنید و موثرتر خواهید آموخت و خواهید توانست در وضعیت های بحرانی بهتر عمل کنید در بوکس با حریف فرضی بیان خود بدون حضور هیچ عامل بازدارنده واقعی را اجرا کنید حرکات صحیح را یاد می گیرید و یک نقشه ذهنی تشکیل می دهید که در حافظه تان می ماند یک نقشه وسیعی کلی انعطاف پذیر سپس هنگامی که با بحران مواجه می شوید که در آن یک تهدید واقعی یا عامل بازدارنده وجود دارد آموخته اید که آرام و درست عمل کنید در عضلات اعصاب و مغز شما یک انتقال از تمرین به وضعیت واقعی وجود دارد مکانیزم به موفقیت خودکار شما باید به طور مناسب و خودکار پاسخ دهد تنش بیش از حد انگیزش بیش از حد یا اضطراب بیش از حد بابت نتایج مکانیسم را مختل می کند لغت بحران از یک لغت یونانی می آید که لبخند به معنی قطعیت یا تصمیم است .بحران مانند یک دو راهی در مسیر است یک شاخه امید و وضعیتی بهتر و دیگری وضعیتی بدتر را میدهد در پزشکی بحران یک نقطه چرخش است که در آن بیمار یا بدتر میشود یا میمیرد یا بهتر میشود یا زنده می ماند پس هر وضعیت بحرانی دو شاخه است تو پرت کن نجات بخشی که در دور نهم وارد بازی میشود میتواند قهرمان شود و به کسب کند یا میتواند به مجرمی تبدیل شود که بازی را می بازد اگر بتوانیم یک نگرش تهاجمی را حفظ کنیم و به تهدیدها و بحران ها به طور تهاجمی و نه منفی واکنش نشان دهیم خود بحران میتواند به عنوان محرکی برای آزاد سازی قدرت های استفاده نشده عمل کند بر اساس این مطلب این است که هدف گرا بمانید هدف مثبت خودتان را در ذهن تان نگه دارید در واقع در بسیاری از وضعیت ها آن چه به شکل یک بحران شروع می شود به شکل فرصت دیگری برای پیشرفت واقعی به سوی اهداف خاتمه می یابد فرصت هر بحرانی فرصت متفاوت دیگری برای انجام کاری در رابطه با هدف نهایی فراهم می کند هدف احساس یا قدرت اضافی است نه اینکه به عنوان نشانه ای از ضعف عمل کند یک احساس اساسی هیجان وجود دارد و به بسته به اهداف درونی ما در آن لحظه به صورت ترس خشم جرأت و غیر ظاهر می شود مسئله واقعی کنترل احساس نیست بلکه کنترل گزینه ای است که انتخاب آن به تقویت احساسی منجر میشود اگر قصد یا رویکرد هدف شما این است که پیش بروید اگر میخواهید از وضعیت بحرانی بیشتر استفاده را ببرید و به رغم آن پیروز شوید هیجان موقعیت این تمایل را تقویت خواهد کرد و به شما جرأت و قدرت بیشتری برای پیشرفت می دهد اگر هدف اصلی تان را گم کنید و رویکرد هدف شما به فرار از بحران یا تلاش برای یافتن راهی برای گذراندن آن با فرار باشد تمایل به فرار نیز تقویت میشود و ترس و اضطراب را تجربه خواهید کرد بسیاری از افراد این اشتباه را کردند که عادت نحس هیجان را به عنوان ترس و اضطراب تفسیر کند و از اینرو آنرا به عنوان گواه بی کفایتی تفسیر نمایند هر شخص عادی به حد کافی هوشمند که وضعیت بحرانی را در کند درست قبل از آن که هیجان زده و عصبی میشود این هیجان تا هنگامی که آن را به سوی هدفی هدایت نکنید نترس از اضطراب بلکه نشانه ای از قدرت اضافی است که میتواند در هر وضعیتی که شما انتخاب کنید به کار رود اندیشه بر حسب ترس اضطراب یا عصبیت را متوقف میکنیم .و فقط برحسب هیجان فکر کنید خوب است که قبل از هر کاری که انجام می دهید وارد صحنه شوید کمی هیجان زده شوید بسیاری از افراد روی اسب ها بر اساس شرط بندی می کنند که کدام هندی هنگامی که به جایگاه میرود عصبی تر است مربیان هم می*دانند که اسبی که درست قبل از مسابقه عصبی یا پر انرژی میشود بهتر از حالت معمول عمل می*کند واژه پر انرژی واژه خوبی است هیجانی که درست قبل از یک فرصت بحرانی احساس میکنید تزریق روحیه است و باید به این شکل تعبیرش کنید لازم نیست از دست آخر خلاص شوید باید آن را به عنوان نیرویی به نفع خودتان فرماندهی کنید بعضی از افراد طی یک امتحان کتبی مقام آنقدر هیجان زده میشود که نمی*توانند باز فکر کند یا حتی خودکار را ثابت نگه دارد افراد دیگری تحت همان شرایط آنقدر تحریک می شوند که بیش از حد معمول عمل میکنند زنان را بهتر روشن میشود از معمول کار میکند حافظه تیز می شود این هیجان نیست که به خودی خود باعث این اتفاق می شود بلکه نحوه استفاده شما از آن است بسیاری از افراد به خود اجازه میدهند با تهدیدهای جزئی یا حتی تصویری که اصرار دارند آنها را به صورت وضعیت های مرگ و زندگی تلقی کنند از مسیر خود منحرف می شود برای دختر نوجوان فقط شناسایی دوستش یا حتی پسر مطلوب در حال نشستن و با خوشرویی صحبت کردن با یک دختر جذاب دیگر اهمیت مرگ و زندگی را دارد ما همه میدانیم که چند سال بعد از آن لحظه حتی او را به خاطر نمی آورد زندگی طولانی است ولی بسیاری از بزرگسالان در کل زندگی شان کماکان مانند نوجوانان رفتار می کنند شاید این حس مرگ و زندگی که بسیاری از افراد در هر نوع وضعیت بحرانی تجربه میکنند میزان راستی از گذشته دور و تیره ما باشد که در آن هنگامی انسان اولیه معمولاً با مرگ مترادف بود با این حال بی ارتباط به منشأ آن تجربه بیماران متعددی نشان داده است که میتواند با تحلیل آرام و منطقی وضعیت الان شود از خود بپرسید اگر شکست بخورم بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست بررسی دقیق نشان خواهد داد که اکثر این وضعیت تا اصطلاحا بحرانی روزمره اصلاً موضوعات مرگ و زندگی نیستند بلکه فرصت هایی برای پیشرفت را برای ماندن در جایی هستید که هستند معدود افرادی درک میکند که چنین تغییر نگرش ساده می تواند چقدر توانمند باشد ظاهر همیشه بازی دومی وجود دارد که در انتظارتان باشد اگر بارانی خود را برای استفاده آن سازماندهی کنید ولی از این واقعیت غافل نشوید که اکثر افراد موفق ولی غیرمعروف نیز پرده دوم دارد اکثر تاجران موفق یک ورشکستگی کاری در گذشته داشتند که در آن لحظه تحقیر کننده بوده و ظاهرا از اهمیت مرحوم زندگی برخوردار بوده است .بسیاری از مردان و زنانی که ازدواج موفق باشند اولین ازدواج شان در گذشته فوق العاده ناموفق بوده و طلاق زشت تلخی داشتند. از همه مهمتر اینکه به خاطر داشته باشید که کلید هر وضعیت بحرانی (خود شما )هستید ،و مثل صدها نفر دیگر قبل از شما، می توانید یاد بگیرید که با تبدیل یک بحران به فرصت خلاق باعث شوید بحران برای شما کار کند.

با تشکر

Mr. & Mrs. hatami
10-20-2021, 22:58
عرض ادب و احترام
فصل چهاردهم
چگونه آن حس پیروزی را به دست آورده و حفظ کنیم.
سرور مکانیسم قدرتمند شما منطق از راه دوری است. یعنی این که با توجه به اهداف و نتایج نهایی عمل میکند. به محض اینکه به آن هدف معینی بدهید که حاصل کند، می توانید بر سیستم هدایت خودکار آن اتکا کنید تا شما را خیلی بهتر از آنچه می توانید با فکر هوشیار انجام دهید به سوی آن هدف ببرد .و اگر لازم باشد عضلات شما حرکتی انجام دهد تا نتیجه نهایی را فراهم آورند مکانیسم خودکار شما آنها را خیلی دقیق تر و ظریف تر از آنچه با تفکر می توانید، هدایت خواهد کرد. حتی بسیاری از افراد معتقدند که اگر به تماس های نیاز داشته باشید، سرور مکانیسم شما میتواند آنها را بطور مغناطیسی جذب کند. میزان قدرت آن هر چقدر که باشد، یک چیز واضح است این مکانیسم اگر دستور نگیرد ،تنبل و راکد و خاموش می ماند. به لغت سرو توجه کنید سرور مکانیسم مستخدم شماست .شما باید هدف را تعیین کنید و برای تامین هدفی که بتواند مکانیسم خلاق شما را فعال کند باید به نتیجه نهایی بر حسب یک امکان موجود فکر کنید. امکان پذیری هدف باید آنقدر واضح دیده شود که برای مغز و دستگاه عصبی شما واقعی شود. در واقع آنقدر حقیقی که همان احساسات فعال شوند که انگار هدف پیشاپیش حاصل شده است .این به آن اندازه که در ابتدا ممکن است به نظر آید مشکل یا مرموز نیست. من و شما هر روز این کار را انجام می دهید مثلاً نگرانی در مورد نتایج نامطلوب محتمل آینده که با حس اضطراب ،بی کفایتی یا شاید تحقیر همراه است چیست. ما برای همه مقاصد عملی از قبل همان احساساتی را که تجربه میکنیم که اگر پیشاپیش شکست خورده بودیم مناسب می بودند. ما برای خود شکست را،نه به طور مبهم یا در حالت کلی ،بلکه به طور زنده و مفصل تصویر میکنیم .ما باید تصاویر شکست را برای خود مرتب و مرتب تکرار کنیم به حافظه گذشته مان میرویم و تصاویر شکستهای گذشته را از حافظه بیرون می کشیم ،مغز و دستگاه عصبی ما نمی تواند یک تجربه واقعی و تجربه را که به طور زنده تصور شده است متمایز کند .بدین سان اگر به شکست فکر کنیم و دائماً شکست را با تجربیات آنقدر زندگی برای خود تصور کنیم که از نظر دستگاه عصبی ما حقیقی شود احساسات و حتی پاسخ های فیزیکی را تجربه خواهیم کرد، که با شکست همراه اند از سوی دیگر اگر هدف مثبت مان را در ذهن نگه داریم و آن را برای خود آنقدر زنده تصور کنیم که حقیقی شوند و به آن با تجربه یک واقعیت انجام شده فکر کنیم بحث پیروزی را نیز تجربه خواهیم کرد. اعتماد به نفس جرأت و اعتقاد به اینکه نتیجه مطلوب خواهد بود نمی توانید به طور هوشیارانه مکانیسم خلاق مان را دید بزنیم و ببینیم که آیا آماده موفقیت است یا شکست ،ولی می توانیم تنظیم فعلی آن را با احساساتمان تعیین کنیم هنگامی که آن را برای موفقیت تنظیم کرده ایم آن حس پیروزی را تجربه خواهیم کرد و اگر یک راز ساده برای کارکرد سرور مکانیک و خلاق وجود داشته باشد این است که حس موفقیت را فرا بخوانید، درک کنید و فعال کنید. هنگامی که حس میکنیم موفقیت و اعتماد به نفس دارید، به طور موفق عمل خواهید کرد هنگامی که این حس قوی است و ما نمیتوانیم هیچ اشتباهی بکنیم، خود حس پیروزی باعث نمیشود موفق عمل کنید بلکه بیشتر در ماهیت یک علامت یا نشانه است که برای موفقیت آماده شده ایم .هنگامی که آن حس پیروزی را تجربه میکنیم دستگاه های درونی شما برای موفقیت تنظیم می شوند .در این حس پیروزی حقیقتاً ایجاز وجود دارد و ظاهرا نمی توان مانع و غیر ممکن ها را از میان بردارد، این حس می تواند از خطاها و اشتباهات برای حصول موفقیت استفاده کند. یاد یادگیری مهارت عمدتاً مسئله تمرین و آزمون و خطا است تا هنگامی که یک سری اصابت آیا اقدامات موفق در حافظ ثبت شود. به طور خلاصه یک حکاکی یا الگوی عملی از اثر ها در مغز شما برای هر عمل موفقی که در گذشته انجام داده اید وجود دارد و اگر بتوانید به نوعی آن الگوی عمل را به زندگیتان وارد کنید، یا آن را بازپخش کنید خود را اجرا خواهد کرد و تنها کاری که باید بکنید این است که چوگان تان را بچرخانید و اجازه دهید طبیعت مسیرش را اتخاذ کند. هنگامی که الگوهای عمل موفق خود از گذشته را باز فعال می کنید حس پیروزی همراه با آنها را نیز فعال میکنید به همین صورت اگر بتوانید این حس پیروزی را بازیابی کنید ،همه اقدامات پیروزی همراه با آنها فعال خواهد کرد این را یک فرآیند به چرخیدن در نظر بگیرید احساس به عمل منجر میشود ،عمل به احساس یا عمل تصویری منجر می شود، خصوصاً عمل تصویری مبنی بر حافظه به احساس هستی می دهد و احساس عمل ایجاد میکند ،خوشبختانه خیلی مهم نیست که ذهنتان در کجای این حلقه جرقه بزند. بنیانگذار فروشگاه های زنجیره ای ساندویچ ساب وی و قهرمان عملیات تجاری خود توصیه میکند ابتدا خورده پول بدست آورید تجسم کسب اسکناس اگر خورده پول به دست آورده باشید ساده تر است، و اگر صد ها دلار به دست آورده باشید تصور کسب هزاران دلار ساده تر است، آنچه احتمالا فرآیند پیروزی جزئی می خوانید تکامل طبیعی چیزها است. به خزید با گرفتن چیزی سرپا بایستید و مستقل بایستید با گرفتن چیزی تاتی تاتی راه بروید، سپس راه بروید با تبحر در راه رفتن بسیار ساده تر است که تصور کنید میتوانید دوچرخه برانید، با راندن یک دوچرخه بسیار ساده تصور می شود که دارید موتورسیکلت می رانید .هر کسی در زمانی در گذشته موفق بوده است این لازم نیست موفقیت بزرگی بوده باشد و ممکن است چیزی بی اهمیت در مقابل گردن کلفتان مدرسه ایستادن، و بردن یک مسابقه گرامر مدرسه بردن یک مسابقه در پیک نیک باشد، تمام چیزی که لازم دارید تجربه ای است که در آن در انجام آن چه خواسته هایی در رسیدن به آنچه خواسته های موفق بوده اید و چیزی که حسی از رضایت برای شما به همراه آورده است به حافظه برگردید و آن تجربه های موفق را احیا کنید .در تخیل خود کل تصویر را با حداکثر جزئیاتی که می توانید زنده کنید اگر بتوانید با جزئیات کافی به خاطر بیاورید که هنگامی که در زمانی در گذشته موفق بوده دقیقا چه اتفاقی افتاده است که خواهید دید که همان حسی را دارید که در آن زمان داشت .که خصوصاً سعی کنید احساسات خود را در آن زمان را به خاطر بیاورید اگر بتوانید احساسات خود را از گذشته به خاطر بیاورید در حال حاضر باز فعال خواهند شد خواهید دید که حس اعتماد به نفس داری چون اعتماد به نفس بر اساس خاطرات موفقیت های گذشته تشکیل می شود. در ذهن خود شروع کنید به بازی با ایده موفقیت کامل و گریز ناپذیر به خود فشار نیاورید و سعی نکنید ذهنتان را مجبور کنید ،سعی کنید برای تشکیل باور موردنظر از تلاش نیروی اراده استفاده کنید فقط کاری کنید که هنگام نگرانی انجام می دهید فقط در مورد یک هدف مثبت مورد نظر و یک نتیجه مطلوب نگران باشید، نه در مورد یک هدف منفی و یک نتیجه نامطلوب .اگر قرار است وقتتان را با نگرانی بگذرد نگرانی سازنده نباشد اینگونه شروع کنید که برای خود مطلوب ترین نتیجه ممکن را طرح و تعریف کنید با فرض کنید به خود شروع کنید فرض کنید که بهترین نتیجه ممکن واقعا پیش می آید، سپس به خود یادآوری کنید که همه اینها در نهایت میتواند اتفاق بیفتد نه اینکه در این مرحله رخ خواهد داد بلکه فقط می تواند رخ دهد به خود یادآوری کنید که در نهایت چنین نتیجه خوب و مطلوب ممکن است. اگر قبل از یک کار مهم احساسات منفی شکست ترس و اضطراب را دارید همانگونه که گاهی اوقات برای هر کسی پیش می آید نباید به عنوان علامت قطعی شکست شما مترقی شود .همه این به نوعی واکنش شما به آنها و رویکردی که در رابطه با آنها اتخاذ می کنید بستگی دارد اگر به این احساسات گوش کنید از آنها تبعیت کنید و از آنها مشاوره بگیرید احتمالاً بعد عمل خواهد کرد ولی لازم نیست چنین باشد اگر به احساسات منفی به طور تهاجمی و مثبت واکنش نشان دهیم و چالشهای تبدیل می شوند که به طور خودکار قدرت بیشتر و قابلیت بیشتری را در ما فعال میکند هر کسی افرادی را می شناسد .که ممکن است با این توضیح دیگران که تو نمی توانی این کار را انجام دهیم مجلس و ناکام شوند، از سوی دیگر افرادی هم وجود دارند که هنگامی که همین توصیه را میشوند از موقعیت استفاده میکنند و برای موفقیت مصمم تر از قبل می شود نه فقط ممکن است بلکه کاملا عملی است که به توصیه منفی احساسات خودمان به همان صورت تهاجمی و مثبتی عکس العمل نشان دهیم که میتوانیم و باید به توصیه های منفی دیگران واکنش نشان دهیم ما نگران هستیم چون نگرانی را تمرین می کنیم تا هنگامی که در آن مهارت پیدا کنیم ما عادت و تسلیم افکار منفی گذشته و پیش بینی آینده میشویم این نگرانی تنش ایجاد میکند سپس شخص نگران تلاش می کند نگرانی را متوقف کند و در یک چرخه معیوب گیر می افتد تلاش تنش را افزایش می دهد تنها علاج نگرانی این است که عادت کنیم بلافاصله تصورات ذهنی خوشایند سالم را جایگزین تصورات نگرانی منفی کنیم هر بار که ملاحظه کردید نگران هستید از آن به عنوان سیگنالی برای پر کردن فوری زهد با تصورات ذهنی مثبت مربوط به گذشته یا انتظارات تجربه های خوشایند آینده استفاده کنید به موقع خود نگرانی مردم می شود، زیرا به محرکی برای تمرین زدن گرانی تبدیل میگردد در وجود شما انبار ذهنی عظیمی از تجربیات و احساسات گذشته هم شکست و هم موفقیت وجود دارد سابقه داستان هایی با پایان خوش، و سابقه داستان هایی با پایان ناخوشایند وجود دارند که هر یک مانند دیگری واقعی است و هر یک مانند دیگری درست است اینکه کدام یک را برای بازپخش انتخاب کنید به عهده شما است .گذشته میتواند به وسیله تفکر فعلی ما تغییر کند تصحیح شود یا جایگزین شود یک یافته جالب دیگر این است که تا یک مسابقه یا اثر بیش فعال یا باز پخش شود قدرتمند تر میشود .هنگامی که یکی از افراد خانواده یا دوستان میمیرد بسیاری از خاطرات گذشته شامل این افراد را به خاطر می آوریم ،ولی معمولاً اکثر خاطرات بد را کنار میگذاریم و خاطرات خوب آن را فقط به خاطر می آوریم، بلکه آنها را بزرگنمایی هم می کنیم .این با انتخابات بازپخش فقط سوابق مشخص فراموشی کامل بقیه و حتی تغییر خاطرات پخش شده ایجاد می شود .صحبت با خود منفی صداهای مکانیسم خودکار شکست را با یک جمله تصدیقی مثبت عوض کنید ،این تاکید را به عنوان یک ورود شخصی تکرار کنید تا هنگامی که به یک پاسخ خودکار به هر جزئی از شک به خودتان تبدیل شود که وارد ذهن می شود.

با تشکر

Mr. & Mrs. hatami
10-22-2021, 13:27
عرض ادب و احترام
فصل پانزدهم
ما نه به سالها بلکه با رویدادها و عکس العمل های احساسی مان نسبت به آنها پیر می شویم.
جستجو برای چشمه جوانی ... آیا هر انسانی یک چشمه درونی جوانی دارد؟ آیا مکانیزم موفقیت می تواند شما را جوان نگه دارد ؟آیا مکانیسم شکست می تواند فرایند پیری را سریعتر کند؟ آلن گفته است که نمی خواهم از طریق کارم به فناپذیری برسم، میخواهم با نمردن به فناناپذیری برسم. تحقیقات علمی فقط به علت اعتقاد به فرض امکان پذیر است ،آزمایشات تحقیقات هول هولکی یا بی هدف نیستند، بلکه هدفمند و جهت گرایند .دانشمندان باید ابتدا یک واقعیت فرضی را تعیین کنند، فرضیه ای که نه بر اساس واقعیت بلکه بر اساس مفاهیم ضمنی است ،قبل از آنکه بتوانند بدانند که کدام آزمایشات را انجام دهند یا در کجا به دنبال حقایقی بگردند که احتمالاً آن واقعیت فرضی را ثبت یا رد کنند. به اعتقاد من بدن فیزیکی شامل مغز فیزیکی و دستگاه عصبی مانند ماشین است و از مکانیسم های کوچکتر متعدد تری تشکیل شده است که همه هدفمند یا هدف گرایند، ولی معتقد نیستم که انسان یک ماشین است. به اعتقاد من جوهر انسانها آن چیزی است که به این ماشین رو می دهد چیزی که در ماشین ساکن می شود، آن را هدایت و کنترل می کند و از آن به عنوان یک ناقل استفاده می کند .انسان ها ماشین نیستند ،همانگونه که برق، سیمی که در آن جریان می یابد ،یا موتوری که آن را به کار می اندازند نیست. به اعتقاد من جوهری انسانیت فرا فیزیکی است .سالهای سال دانشمندان مختلف، روانشناسان، بیولوژیست ها شک کردند که نوعی انرژی جهانی یا هستی وجود دارد که ماشین انسان را می گرداند. همچنین به این فکر بودند که مقدار موجود این انرژی و روش استفاده از آن را توضیح دهند که چرا بعضی از افراد نسبت به سایرین در مقابل بیماری ها مقاوم ترند، چرا بعضی از افراد سریعتر از دیگران پیر میشوند .همچنین نسبت به واضح بودن که منبع این انرژی اساسی هر چه که باشد چیزی غیر از انرژی سطحی است که از غذای مصرفی مان به دست می آوریم .به نظر می رسد بنیاد قدرتمندی که افراد دارای عمر طولانی و زندگی خوب دیده می شود به عناصری پیوند دارند که کنترل قابل ملاحظه ای بر آنها داریم ،که کمترین آنها تنظیم و باز تنظیم دائمی اهداف نیست. بگونه ای که چیزی ارزشمندی داشته باشیم که برای آن زندگی کنیم. در طول زندگی از گهواره تا گور به طور روزانه باید با وضعیتهای استرس سازگار شویم ،حتی خود فرایند زندگی استرس یا سازگاری مداوم تشکیل میدهد. دکتر سیلی دریافته است که بدن انسان به مکانیزم های دفاعی گوناگونی دربردارد که در مقابل استرس های خاص دفاع می کنند، و یک مکانیسم دفاعی کلی که در مقابل استرس های غیر خاص دفاع می کند .استرس شامل هر چیزی که مستلزم سازگار یا تغییر است مانند حالت گرما و سرمای زیاد، تهاجم میکروب های بیماری زا یا اصطلاحاً فرآیند پیر شدن است، واژه انرژی سازگاری برای آن چیزی ابطال شده است که طی کار تطبیقی مداوم مصرف می شود تا نشان دهد که با انرژی کالریک ای که از قضا می گیریم فرق دارد ولی این فقط یک اسم است و هنوز هیچ مفهوم دقیقی از اینکه این انرژی ممکن است چه باشد نداریم به نظر می رسد تحقیقات بیشتر در این راستا بسیار امیدبخش است چون در اینجا ظاهراً به مبنای پیر شدن نزدیک میشویم از نظر من نکته واقعی مهمی که دکتر سیلی ثابت کرده است این است که خود بدن چنان مجهز است که خود را در سلامت نگه دارد بیماری اش را علاج کند و با موبارز موفق اصطلاحاً سن پیری را ایجاد می کنند جوان بمانیم فقط ثابت کرده است که بدن میتواند خود را شفا دهد، بلکه در تحلیل نهایی این تنها نوع شب هایی است که وجود دارد داروها جراحی و درمان های گوناگون عمدتاً با یک تحریک مکانیسم دفاعی خود بدن هنگامی که کنار ساعت با کاهش آن هنگامی که زیادی از عمل می کند خود انرژی سازگار چیزی است که نهایتا بر بیماری فعال می آید و زخم و سوختگی را شفا میدهد یا بر سایر عوامل استرس را پیروز میشود انرژی که یک زخم و شفا می دهد همان انرژی است که باعث می شود همه اندامهای دیگر بدن ما کار کند شاید نتیجه بگیریم که در هر درمان غیر ویژه ای که به ترمیم سریع تر زخم ها کمک می کند ممکن است باعث شود جوان ترین بمانیم در هر درمان غیر ویژه ای که به ما کمک می کند بعد در تا غلبه کنیم ممکن است مثلاً جدیدی را نیز بهبود بخشد و این دقیقا همان جهتی است که تحقیقات پزشکی در حال حاضر اتخاذ کرده است و از همه امیدوار کننده تر به نظر می رسد پس می توان گفت که هر وقت که بدن فیزیکی از آسیب رنج می برد و استرس احساس عواملی که قبلاً به مکانیسم توضیح دادیم به زخم می کند اگر آسیب جسمی خیلی مختصر باشد امکان دارد که یکی از استرس احساسی همکاری را به فعالیت تحریک کند ولی اگر هرگونه آسیب جسمی واقعی یا عملی وجود داشته باشد استرس حساسی به آن می افزاید و آن را بدتر می کند این یافته به ما دلیلی برای مغز و تحمل می دهد اگر پیر شدن با مصرف انرژی سازگاری ماه ایجاد شود همان گونه که به نظر میرسد اکثر متخصصین حوزه چنین تصور دارند پس از تسلیم خود به اجزای منفی همکاری به شکست می تواند با مصرف سریعتر آن انرژی عملاً ما را پیدا کند نگرش های ذهنی می*توانند بر مکانیزم های شفابخش بدن تاثیر کنند قرص های قند یا دارونماها مدتها یک روز پزشکی بودند آنها شامل هیچ دارویی که بتواند شفا ایجاد کند نیستند ولی هنگامی که دارونماها به گروه کنترلی داده می*شود تا اثربخشی اداره جریان آزمایش شود گروه چه قرص های تقلبی می گیرند تقریباً همیشه تا حدی و اغلب اوقات به همان میزان گروه دریافت کننده دارو بهبود می یابند می توانیم کاری بسیار مشابه ولی در جهت عکس انجام دهید هنگامی که به طور ناخودآگاه انتظار داریم که در سن مشخصی پیر شویم این بحث مسئله مرغ و تخم مرغ را به یاد می آورد کدام یک از اول می آیند تغییر واقعیت حاکم بر انتظارات یا انتظارات حاکم بر تغییر واقعیت در واقع هردو است، و میتوانیم به سوی اهداف زندگی بیشتر و کیفیت بیشتر زندگی از هر جهت پیش رویم .در بدن انسان مویرگ ها کانال هایی هستند که مواد زائد از طریق آنها دفع می شود. قطعاً مشخص شده است که فقدان ورزش و عدم فعالیت عملاً مویرگ ها را خشک میکند .هنگامی که تصمیم می گیریم فعالیت های ذهنی و اجتماعی را کاهش دهیم خود را بی اثر می کنیم .در مسیر خود تنظیم می شویم ،خسته می شویم و انتظارات عمده خود را رها می کنیم .این مسئله من را به یکی از زیاده روی های دیگر خود می رساند .به باور من خود زندگی تطبیقی است ،زندگی به خودی خود هدف نیست بلکه راهی به سوی یک هدف است .من معتقدم که با نگاه به آینده با شادی و انتظار، هنگامی که انتظار داریم از فردا لذت ببریم و از همه مهمتر هنگامی که کار مهمی داریم که انجام دهیم و مقصدی که برویم این نیاز را تصویب میکند، که ما عمر بیشتری خواهیم داشت .خلاقیت قطعاً یکی از ویژگی های نیروی حیات و جوهره خلاقیت نگاه به سوی یک هدف از افرادی که خلاق نیروی حیات بیشتری لازم دارند، و به نظر می رسد این آمار نیز تایید می کند که به آن می رسند. به این علت است که به بیمارانم می گویم اگر می خواهند مفید و سرزنده باشند دلتنگ آینده باشند ن گذشته ،به زندگی اشتیاق داشته باشید ،به عمر بیشتر نیاز ایجاد کنید و عمر بیشتری خواهید داشت. ما نه بر اساس سال بلکه بر اساس رویداد ها و واکنش های احساسی مان به آنها پیر می شویم. بسیاری از مردم بعد از بازنشستگی سریع سقوط می کنند آنها فکر می کنند که عمر مولد فعال شان تمام شده است و کارشان را انجام دادند .این افراد چیزی ندارند که در انتظارش باشند بی حوصله و غیر فعال می شوند و اغلب عزت نفسشان را از دست می دهند زیرا حس می کنند که از مسائل کنار گذاشته شده است و دیگر مهم نیستند، این بازنشستگی از یک شغل نیست که این افراد را می کشد بلکه بازنشستگی از زندگی است .امروز بعضی از دکترها و دانشمندان هنوز به هر چیزی که زمینه اعتقادی داشته باشد روی خوش نشان نمی دهد .بعضی از دین گرایان نیز همین رویکرد نفرت را از هر چیز علمی دارند . نظر من فکر فقدان متعصبان همکاری همه جا وجود دارد و برایم نفرت آور است. دکترها یه مفاصل و پزشکان به جای اینکه ارزش و اعتبار سهم نسبی خود را بشناسند و به خاطر بهبود بیماران خود با هم همکاری کنند ،خصومت می ورزند و هم پزشکان و روانشناسان را مسخره میکنند در حالی که همه این منابع با یکدیگر در جنگ و معلولیت یکدیگر را انکار میکنند .لازم نیست درگیر تفاوت های جزئی آنها شوید. آزادی عمل دارید که به دنبال هر چیزی که برای شما بهتر از همه عمل می کند باشید و آن را توضیح دهید همانگونه که در آغاز گفتم هدف واقعی هر کسی عمر بیشتر است .به اعتقاد من یک زندگی و یک منبع نهایی وجود دارد ولی این یک زندگی کانال های ظهور زیادی دارند و به شکل های زیادی جلوه گر می شود ،اگر قرار باشد از زندگی بهره بیشتری ببریم نباید کانالهای را محدود کنیم که زندگی از طریق آنها ممکن است به ما برسد ،باید آن را بپذیریم به شکل علم باشد ،چه به شکل دین ،روانشناسی و غیره کانال مهم دیگر این است که سایر افراد بیایند کمک شادی و لذتی را که سایرین ممکن است برای ما فراهم کنند یا ما ممکن است به دیگران بدهیم رد نکنیم، برای قبول کمک از دیگران مغرور نباشیم و برای دادن آن نیز خیلی سنگ دل نباشیم. بگذاریم نگوییم (ناپاک )فقط چون شکل اهدایی ممکن است با پیش داوری ها یا نظرات ما در مورد خود بزرگ بینی مطابقت نداشته باشد. نهایتاً بیایید پذیرش زندگی خود را با حس بی ارزشی خودمان محدود نکنیم خدا به ما بخشندگی و شادی و آرامش زن داده است که از قبول خود حاصل می شود اینکه به این هدایا پرپشت کنیم و بگوییم که مخلوق و انسانیت آنقدر ناپاک است که انسان را بی اهمیت یا بی ارزش یا ناتوان می کند بی احترامی به خالق است شما نمی توانید خود را عمیق و خالصانه با اعتقاد کامل تصور خود را در نظر بگیرید و منبع جدیدی از قدرت و توان دریافت نکنید.

با تشکر

Mr. & Mrs. hatami
10-23-2021, 16:30
عرض ادب و احترام
دوستان کتاب جدید انتخاب نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟

sara.sat
10-23-2021, 23:18
عرض ادب و احترام
دوستان کتاب جدید انتخاب نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟

سلام
وقت بخیر
من هم توی پست آخرم گفتم که منتطر جناب آقای راکفلر و جناب آقای سروش هستم تا نظرسنجی کنن
شاید هنوز میخان که دوستان بیشتری شرکت کنند

Mr. & Mrs. hatami
10-23-2021, 23:39
سلام
وقت بخیر
من هم توی پست آخرم گفتم که منتطر جناب آقای راکفلر و جناب آقای سروش هستم تا نظرسنجی کنن
شاید هنوز میخان که دوستان بیشتری شرکت کنند
عرض ادب
سرکار خانم سارا،از زمانی که برای کتاب تعیین شده بود تقریبا دو هفته گذشته.به نظر بنده با یک کتاب کم حجم تر شروع کنیم تا دوستان بیشتری شرکت کنند.مثل دعوت به تمرین ذن ...

Soroosham
10-24-2021, 10:00
سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

به نظر منم تایم خیلی گذشته.
به استاد هم که پیام داده بودم درباره تاپیک گفتن قوانین خوب هست و برای ادامه فعالیتها گفتن خیلی دارید پیچیدش میکنید.
تاپیک زده شده هرکی چیزی که خونده بیاد خلاصشو به اشتراک بزاره.
الان دوتا موضوع هست:
۱. میتونیم همین روند و ادامه بدیم و بخش بخش خلاصه کنیم
۲. میتونیم بازم کتاب و مشخص کنیم و خلاصشو بیایم بگیم.

به نظر خودمم خیلی پیچیده شده و من خودم به شخص وقت نمیکنم کنار کارها دیگم بیام هر فصل و جداگانه خلاصه کنم. خیلی تو فهم مطالب بهمون کمک میکنه ولی میتونه حالت شخصی هم بگیره و هرکس برای خودش این کار و بکنه و اگر مطلبی بود بیایم اینجا باهم به اشتراک بزاریم.
مورد بعدی هم اینکه عملا فقط انجام یک کاری بود این خلاصه کردنها! یعنی تبادل نظری نبود. من خودم از همه خلاصه ها استفاده کردم و مثالهای شخصی برام جالب بودن. ولی کاربردی بودن مطالب تو سادگیش هست.
خوبی این روش دوم هم این هست که دوستانی که حوصله یا وقت کمتری دارن میتونن بیان نظراتشون و به اشتراک بزارن. یعنی افراد بیشتری اضافه میشن و کلوب کتابخوانی مون هم پا برجا میمونه و میتونیم تبادل نظر داشته باشیم اگر لازم باشه و کاربردی میشه.
حالا اگر موافقید سادش کنیم و ادامه بدیم.
البته اگر نظرتون مثبت هست.

Saman01
10-24-2021, 11:18
سلام و عرض ادب
بنده هم کاملا با شما موافقم:)
سیستم تاپیک طوری شده که کمتر کسی اشتیاق و زمان به فعالیت داره.
بنظر من هم اگه طبق گفته ی استاد پیش بریم خیلی بهتر میشه (هرکسی هر کتابی خوند درک خودش یا خلاصه اون کتاب رو با بقیه شیر کنه)

هر طور که استاد@amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12) صلاح بدونید ادامه بدیم.


سلام
وقت بخیر
من هم توی پست آخرم گفتم که منتطر جناب آقای راکفلر و جناب آقای سروش هستم تا نظرسنجی کنن
شاید هنوز میخان که دوستان بیشتری شرکت کنند


عرض ادب
سرکار خانم سارا،از زمانی که برای کتاب تعیین شده بود تقریبا دو هفته گذشته.به نظر بنده با یک کتاب کم حجم تر شروع کنیم تا دوستان بیشتری شرکت کنند.مثل دعوت به تمرین ذن ...


سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

به نظر منم تایم خیلی گذشته.
به استاد هم که پیام داده بودم درباره تاپیک گفتن قوانین خوب هست و برای ادامه فعالیتها گفتن خیلی دارید پیچیدش میکنید.
تاپیک زده شده هرکی چیزی که خونده بیاد خلاصشو به اشتراک بزاره.
الان دوتا موضوع هست:
۱. میتونیم همین روند و ادامه بدیم و بخش بخش خلاصه کنیم
۲. میتونیم بازم کتاب و مشخص کنیم و خلاصشو بیایم بگیم.

به نظر خودمم خیلی پیچیده شده و من خودم به شخص وقت نمیکنم کنار کارها دیگم بیام هر فصل و جداگانه خلاصه کنم. خیلی تو فهم مطالب بهمون کمک میکنه ولی میتونه حالت شخصی هم بگیره و هرکس برای خودش این کار و بکنه و اگر مطلبی بود بیایم اینجا باهم به اشتراک بزاریم.
مورد بعدی هم اینکه عملا فقط انجام یک کاری بود این خلاصه کردنها! یعنی تبادل نظری نبود. من خودم از همه خلاصه ها استفاده کردم و مثالهای شخصی برام جالب بودن. ولی کاربردی بودن مطالب تو سادگیش هست.
خوبی این روش دوم هم این هست که دوستانی که حوصله یا وقت کمتری دارن میتونن بیان نظراتشون و به اشتراک بزارن. یعنی افراد بیشتری اضافه میشن و کلوب کتابخوانی مون هم پا برجا میمونه و میتونیم تبادل نظر داشته باشیم اگر لازم باشه و کاربردی میشه.
حالا اگر موافقید سادش کنیم و ادامه بدیم.
البته اگر نظرتون مثبت هست.

Soroosham
10-24-2021, 11:23
سلام و عرض ادب
بنده هم کاملا با شما موافقم:)
سیستم تاپیک طوری شده که کمتر کسی اشتیاق و زمان به فعالیت داره.
بنظر من هم اگه طبق گفته ی استاد پیش بریم خیلی بهتر میشه (هرکسی هر کتابی خوند درک خودش یا خلاصه اون کتاب رو با بقیه شیر کنه)

هر طور که استاد@amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12) و دوستان صلاح بدونید ادامه بدیم.

ممنونم از نظرتون سامان جان. باهاتون موافقم.
به نظرم هردو حالت امکان پذیر هست همزمان. دوستانی که دوست دارن تو کلوب شرکت کنن و باهم کتاب بخونیم و نظر بدیم و هرکس دیگه هم دوست داشت بیاد کتابی که دوست داره و خلاصه کنه بزاره.

Mr. & Mrs. hatami
10-24-2021, 13:41
عرض ادب
دوستان بنده هم موافق هستم.ولی به نظرم بستگی به کتابی که انتخاب میکنیم داره،سایکوسابرنتیک هر فصلش رو که میخواستیم خلاصه کنیم سخت بود چون واقعا خیلی کتاب پر حجم از نظر اطلاعات بود.یک کتابی هم که کم حجم هستش ،در یک پست میشه قرار داد.
بازهم بنده با نظر جمع موافق هستم

John D. Rockefeller
10-24-2021, 15:29
سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

به نظر منم تایم خیلی گذشته.
به استاد هم که پیام داده بودم درباره تاپیک گفتن قوانین خوب هست و برای ادامه فعالیتها گفتن خیلی دارید پیچیدش میکنید.
تاپیک زده شده هرکی چیزی که خونده بیاد خلاصشو به اشتراک بزاره.
الان دوتا موضوع هست:
۱. میتونیم همین روند و ادامه بدیم و بخش بخش خلاصه کنیم
۲. میتونیم بازم کتاب و مشخص کنیم و خلاصشو بیایم بگیم.

به نظر خودمم خیلی پیچیده شده و من خودم به شخص وقت نمیکنم کنار کارها دیگم بیام هر فصل و جداگانه خلاصه کنم. خیلی تو فهم مطالب بهمون کمک میکنه ولی میتونه حالت شخصی هم بگیره و هرکس برای خودش این کار و بکنه و اگر مطلبی بود بیایم اینجا باهم به اشتراک بزاریم.
مورد بعدی هم اینکه عملا فقط انجام یک کاری بود این خلاصه کردنها! یعنی تبادل نظری نبود. من خودم از همه خلاصه ها استفاده کردم و مثالهای شخصی برام جالب بودن. ولی کاربردی بودن مطالب تو سادگیش هست.
خوبی این روش دوم هم این هست که دوستانی که حوصله یا وقت کمتری دارن میتونن بیان نظراتشون و به اشتراک بزارن. یعنی افراد بیشتری اضافه میشن و کلوب کتابخوانی مون هم پا برجا میمونه و میتونیم تبادل نظر داشته باشیم اگر لازم باشه و کاربردی میشه.
حالا اگر موافقید سادش کنیم و ادامه بدیم.
البته اگر نظرتون مثبت هست.

سلام اقا سروش عزیز
حالتون عالی باشه

هم با بعضی از نظراتتون موافقم هم مخالف
اینکه هر فصل خلاصه شد کمی پیچیده شده و خلاصه کردنش هم زمان میبره
( خودم فصل 4-5 رو خوندم منتظر بودم یه وقت خالی پیدا کنم خلاصه کنم بزارم که هربار خلاصه حدود 1 ساعت طول میکشه )
ولی متونیم این نوع خلاصه کردن رو اختیاری کنیم که هر فردی اگر دوست داشت فصل به فصل قرار بده .

تایم گذشته ولی خب دوستان کتاب رو تموم نکردن و به نظر فعلا ما فقط دید خطی داریم تو خلاصه کردن
هنوز به عمل کردن نرسیدم
چیزی که در کتاب اثر مرکب هم خوندیم
یکی از دستور های کتاب برای 21 روز بود که فکر نمیکنم کسی انجام داده باشه ( من فعلا در حال انجام 21 رو عادت فایل اول دوره هستم و یدونه 21 روز دیگه برای شناخت کارها هم استاد گفتن و یدونه 21 کتاب هم شبیه به همین هست )
پس به نظر من باید وقت خیلی بیشتری نسبت به همچین کتاب هایی بزاریم و به عمل کردن بپردازیم
یک چیزی که اقا محمد پارسی اشاره کردن ( استاد در وبینار فراکتالی مطرح کرده بودند )
" ذهن ما دوست داره در تئوری های مطرح شده در دوره غوطه ور بشه. استاد گفتن این اشتباهه و باید بعد از کسب اطلاعات و مرور اون وارد عمل بشیم و اطلاعاتمون رو در عمل محک بزنیم "
و سوال اینجاست ایا دوستان بعد از خودن کتاب به نکات گفته شده عمل کردند ؟ ایا بعد از عمل کردن به تمرین وارد فصل بعدی شدند یا بدون عمل کردن؟
هر دو کتاب باعث موفقیت خیلی از افراد تو دنیا شده ولی ما به دنیال اطلاعاتیم فقط


و مورد بعدی هم که در تاپیک انجام نمیشه بحث و گفت و گو هست که انگیزه رو از من گرفته که فقط مثل ربات در حال خلاصه ایم پس بهتره زمانی رو هم برای بحث روی کتاب ها بزاریم ( دو هفته یا بیشتر )

اشاره کردید که هرکتابی خوندیم بیایم به اشتراک بزاریم ، در اون صورت مسترمایندی تشکیل نمیشه و هرکی کار خودشو میکنه .
در پست اول استاد گفتند یک کتاب انتخاب کنید
ولی فکر کنم بشه اگر دوستان در حال خوندن کتاب هستند ، کتاب هایی که قبلا خونده شده رو مطالعه کنند مثل کتاب اثر مرکب که تبادل نظر هم بشه روش انجام داد

اقای حاتمی کتاب دعوت به تمرین ذن رو اشاره کردند که کتاب سبک تری ولی به نظر من اون کتاب درک کردن و عمل کردن بهش خیلی سخت تر از این کتابه و من هم اولین کتاب رو دعوت به تمرین ذن رو اشاره کردم
ولی استاد گفتند با کتاب ساده تر مثل اثر مرکب شروع کنید

ولی خب میتونیم به شیوه سابق هم پیش بریم ولی ایا برای کسی کاربردیه که مثلا یک کتاب 300 صفحه با کلی از اطلاعات و تمرین رو در 20 خط خلاصه کنیم و قرار بدیم ؟
اون زمان در مورد چی بحث کنیم ؟ دید کلی که در مقدمه کتاب نوشته شده
طبق همیشه ما اول دید کلی میگیریم و در دید کلی ، دید جزیی رو پیاده میکنیم :rolleyes:

در اخر پس به نظرم سه نکته وجود داشت
1- عمل نکردن
2- تبادل نظر نداشتن
3- زمان کم

ولی در کل نظر جمع مهمه و هرچی دوستان به توافق برسند رو عمل میکنیم ، ولی خب واقعا این کتاب رو بزاریم کنار بریم سراغ کتاب بعدی ؟ بدون عمل کردن ؟

Soroosham
10-24-2021, 15:54
سلام اقا سروش عزیز
حالتون عالی باشه

هم با بعضی از نظراتتون موافقم هم مخالف
اینکه هر فصل خلاصه شد کمی پیچیده شده و خلاصه کردنش هم زمان میبره
( خودم فصل 4-5 رو خوندم منتظر بودم یه وقت خالی پیدا کنم خلاصه کنم بزارم که هربار خلاصه حدود 1 ساعت طول میکشه )
ولی متونیم این نوع خلاصه کردن رو اختیاری کنیم که هر فردی اگر دوست داشت فصل به فصل قرار بده .

تایم گذشته ولی خب دوستان کتاب رو تموم نکردن و به نظر فعلا ما فقط دید خطی داریم تو خلاصه کردن
هنوز به عمل کردن نرسیدم
چیزی که در کتاب اثر مرکب هم خوندیم
یکی از دستور های کتاب برای 21 روز بود که فکر نمیکنم کسی انجام داده باشه ( من فعلا در حال انجام 21 رو عادت فایل اول دوره هستم و یدونه 21 روز دیگه برای شناخت کارها هم استاد گفتن و یدونه 21 کتاب هم شبیه به همین هست )
پس به نظر من باید وقت خیلی بیشتری نسبت به همچین کتاب هایی بزاریم و به عمل کردن بپردازیم
یک چیزی که اقا محمد پارسی اشاره کردن ( استاد در وبینار فراکتالی مطرح کرده بودند )
" ذهن ما دوست داره در تئوری های مطرح شده در دوره غوطه ور بشه. استاد گفتن این اشتباهه و باید بعد از کسب اطلاعات و مرور اون وارد عمل بشیم و اطلاعاتمون رو در عمل محک بزنیم "
و سوال اینجاست ایا دوستان بعد از خودن کتاب به نکات گفته شده عمل کردند ؟ ایا بعد از عمل کردن به تمرین وارد فصل بعدی شدند یا بدون عمل کردن؟
هر دو کتاب باعث موفقیت خیلی از افراد تو دنیا شده ولی ما به دنیال اطلاعاتیم فقط


و مورد بعدی هم که در تاپیک انجام نمیشه بحث و گفت و گو هست که انگیزه رو از من گرفته که فقط مثل ربات در حال خلاصه ایم پس بهتره زمانی رو هم برای بحث روی کتاب ها بزاریم ( دو هفته یا بیشتر )

اشاره کردید که هرکتابی خوندیم بیایم به اشتراک بزاریم ، در اون صورت مسترمایندی تشکیل نمیشه و هرکی کار خودشو میکنه .
در پست اول استاد گفتند یک کتاب انتخاب کنید
ولی فکر کنم بشه اگر دوستان در حال خوندن کتاب هستند ، کتاب هایی که قبلا خونده شده رو مطالعه کنند مثل کتاب اثر مرکب که تبادل نظر هم بشه روش انجام داد

اقای حاتمی کتاب دعوت به تمرین ذن رو اشاره کردند که کتاب سبک تری ولی به نظر من اون کتاب درک کردن و عمل کردن بهش خیلی سخت تر از این کتابه و من هم اولین کتاب رو دعوت به تمرین ذن رو اشاره کردم
ولی استاد گفتند با کتاب ساده تر مثل اثر مرکب شروع کنید

ولی خب میتونیم به شیوه سابق هم پیش بریم ولی ایا برای کسی کاربردیه که مثلا یک کتاب 300 صفحه با کلی از اطلاعات و تمرین رو در 20 خط خلاصه کنیم و قرار بدیم ؟
اون زمان در مورد چی بحث کنیم ؟ دید کلی که در مقدمه کتاب نوشته شده
طبق همیشه ما اول دید کلی میگیریم و در دید کلی ، دید جزیی رو پیاده میکنیم :rolleyes:

در اخر پس به نظرم سه نکته وجود داشت
1- عمل نکردن
2- تبادل نظر نداشتن
3- زمان کم

ولی در کل نظر جمع مهمه و هرچی دوستان به توافق برسند رو عمل میکنیم ، ولی خب واقعا این کتاب رو بزاریم کنار بریم سراغ کتاب بعدی ؟ بدون عمل کردن ؟

ممنونم از نظراتتون. جالب بودن. ولی چه ربطی به تاپیک دارن؟ تاپیک میگه هرکی بیاد یک خلاصه از کتابی که دوست داره بگه.در کنارش میتونیم برای اینکه همه هم بتونن شرکت کنن تو حالتی راحت در نظر بگیریمش. هرکس هم بخواد به چیزی عمل کنه میتونه عمل بکنه. مسئوليت عملكرد خودمون و فقط ميتونيم داشته باشيم.(وبينار آخر فراكتالي)
تبادل نظر وقتي هست كه تفاوتي تو نظراتمون باشه و از ديدگاه هاي مختلف بررسي بشه. وقتي اجازه اينكار و نداشته باشيم و محدود باشيم يه خلاصه لغوي جالب نيست.
كاربردي بودن هرچيزي متفاوت هست و بين افراد فرق ميكنه. ئس روش يكساني نميشه براي هركسي در نظر گرفت ولي روش كلي كه همه بتونن شركت كنن بهتر هست.
ديد كلي كتاب از نظر خودتون بايد صحبت بشه.نه خود حرف كتاب. تفاوتمون با ربات همينه ديگه. قدرت پردازش داریم همراه با احساسات.
الان دید جزیی فقط بررسی شده. جزیی به کلیش میشه نظراتمون که خلاصه کلیت کتاب میشه.
توافق قبلی این بود اگر کاربردی نبود تغییرش بدیم. تا الان دوستانی که تو تاپیک مشارکت داشتن نظراتشون دادن. سرکار خان سارا هم نظرشون و بگن روی همین تعداد نتیجه گیری میکنیم. تو نظرسنجی قبلی تقریبا ۱۵ نفر بودن فقط تعدادیمون شرکت کردن.
سرکار خانم سارا شما با ادامه همین روش موافقید یا خلاصه کردن کتاب؟
تا الان هم ۳نفر موافق حالت دوم و یک نفر موافق ادامه هستن. شما هم نظرتون وبگید تا تصمیم بگیریم.


سلام
وقت بخیر
من هم توی پست آخرم گفتم که منتطر جناب آقای راکفلر و جناب آقای سروش هستم تا نظرسنجی کنن
شاید هنوز میخان که دوستان بیشتری شرکت کنند

sara.sat
10-24-2021, 21:06
عرض ادب و احترام
دوستان کتاب جدید انتخاب نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟

[QUOTE=Soroosham;147834]سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)



[QUOTE=Saman01;147870]سلام و عرض ادب
بنده هم کاملا با شما موافقم:)

[QUOTE=John D. Rockefeller;147938]سلام اقا سروش عزیز
حالتون عالی باشه

------------------------------------
سلام
وقتتون بخیر دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه
در ابتداعذرخاهی میکنم از جناب آقای سروش که دیر جواب دادم . حقیقت درگیر مسئله ای هستم که انشاله برطرف بشه و بتونم به طور مرتب به انجمن سربزنم و حداقل جواب پیامهام رو بدم


نظرات رو خوندم و نطر خودم رو اعلام میکنم و من هم تابع رای جمع فعلا 5 نفری و اگر استاد بزرگوار هم نظرشون رو بفرمایند جمع 6 نفری هستم.

اینکه اولا باید هدفی باشه؛ که توی این تاپیک هدف کتاب معرفی شده است.اینکه هدف باید یکتا باشه تا همه تمرکز بره سمت همون یک کتاب (حداقل در یک تایم خاص)
روی این کتاب چنانچه سبک باشه در یک پست خلاصه کنیم و اگر سنگین باشه در چندین پست و برای هر بخش (حالا یا کل کتاب یا هر بخش یک کتاب) یه تایمی که اکثرا در اون زمان دیگه اون بخش رو مطالعه و خلاصه کردیم رو در نظر بگیریم و بیایم خلاصه ها رو طبق فرمتی که جناب راکفلر زحمتشو کشیدن ارائه بدیم.
بعد یه تایمی رو اختصاص بدیم برای نظرات شخصی ، تجربیات ؛ اثراتی که از عمل کردن بهش برامون داشته؛ یا توصیه ها و مواردی از این دست که اینها میشه برای خودمون اتفاق افتاده باشه یا پیامدهایی که از عمل به اون تمرین ها مثلا برای عزیزانمون یا اشخاص خاصی داشته
همینطور این دست پست ها به نطرم دوستان دیگر رو هم ترغیب میکنه که بیان و نظرشون و تجربشون رو بگن


فراموش نکنید که تاپیک تازه تاسیس شده و نیاز به زمان داره تا جا بیفته و این وظیفه تک تک ماست که به بهترین شکل ممکن این تاپیک رو توی انجمن جابندازیم و دوستان دیگر را هم به هرشکلی که مناسب باشه تزغیب کنیم بیان و نظر بدن،بیان و کتاب رو خلاصه کنن، مطالعه کنن و ....
ناگفته نماند که نظر استاد بزرگوار و همینطور تا حدودی اگر فرصت داشته باشن و مشارکت کنن(حتی خیلی خیلی محدود) در بحث ها یا معرفی تاپیک در وبینارها موحب میشه که این تاپیک هم بهتر وبیشتر جابیفته و معرفی بشه و رونق بگیره. چون صرف گذاشتن یک پست از استاد توی هر تاپیکی کافیه که حجم زیادی از دوستان به اون تاپیک سربزنن و بخان حداقل براشون لایک بزارن:cool:


پس نظر من شد:
1- معرفی یک هدف (کتاب)
2- نظرسنجی برای تعیین تایم خلاصه کردن یک بخش که میتونه چندین فصل از کتاب موردنطر باشه یا کل اون کتاب
3- زمان برای تبادل اطلاعات و نظرات
4- نظرسنجی مجدد برای بخش بعدی و زمان تبادل بعد از خلاصه بخش و به همین شکل تا پایان کتاب
5- در پایان جمع بندی کتاب و تبدیلش به پی دی اف برای استفاده دوستان

و همینطور میشه از هر روشی که صلاح میدونید برای رونق روزافزون این تاپیک هم بهره ببریم
چه چیزی بهتر از عادت خوب کتاب و کتابخوانی!!؟؟

شاد باشید

Soroosham
10-25-2021, 07:45
[QUOTE=Soroosham;147834]سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)



[QUOTE=Saman01;147870]سلام و عرض ادب
بنده هم کاملا با شما موافقم:)

[QUOTE=John D. Rockefeller;147938]سلام اقا سروش عزیز
حالتون عالی باشه

------------------------------------
سلام
وقتتون بخیر دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه
در ابتداعذرخاهی میکنم از جناب آقای سروش که دیر جواب دادم . حقیقت درگیر مسئله ای هستم که انشاله برطرف بشه و بتونم به طور مرتب به انجمن سربزنم و حداقل جواب پیامهام رو بدم


نظرات رو خوندم و نطر خودم رو اعلام میکنم و من هم تابع رای جمع فعلا 5 نفری و اگر استاد بزرگوار هم نظرشون رو بفرمایند جمع 6 نفری هستم.

اینکه اولا باید هدفی باشه؛ که توی این تاپیک هدف کتاب معرفی شده است.اینکه هدف باید یکتا باشه تا همه تمرکز بره سمت همون یک کتاب (حداقل در یک تایم خاص)
روی این کتاب چنانچه سبک باشه در یک پست خلاصه کنیم و اگر سنگین باشه در چندین پست و برای هر بخش (حالا یا کل کتاب یا هر بخش یک کتاب) یه تایمی که اکثرا در اون زمان دیگه اون بخش رو مطالعه و خلاصه کردیم رو در نظر بگیریم و بیایم خلاصه ها رو طبق فرمتی که جناب راکفلر زحمتشو کشیدن ارائه بدیم.
بعد یه تایمی رو اختصاص بدیم برای نظرات شخصی ، تجربیات ؛ اثراتی که از عمل کردن بهش برامون داشته؛ یا توصیه ها و مواردی از این دست که اینها میشه برای خودمون اتفاق افتاده باشه یا پیامدهایی که از عمل به اون تمرین ها مثلا برای عزیزانمون یا اشخاص خاصی داشته
همینطور این دست پست ها به نطرم دوستان دیگر رو هم ترغیب میکنه که بیان و نظرشون و تجربشون رو بگن


فراموش نکنید که تاپیک تازه تاسیس شده و نیاز به زمان داره تا جا بیفته و این وظیفه تک تک ماست که به بهترین شکل ممکن این تاپیک رو توی انجمن جابندازیم و دوستان دیگر را هم به هرشکلی که مناسب باشه تزغیب کنیم بیان و نظر بدن،بیان و کتاب رو خلاصه کنن، مطالعه کنن و ....
ناگفته نماند که نظر استاد بزرگوار و همینطور تا حدودی اگر فرصت داشته باشن و مشارکت کنن(حتی خیلی خیلی محدود) در بحث ها یا معرفی تاپیک در وبینارها موحب میشه که این تاپیک هم بهتر وبیشتر جابیفته و معرفی بشه و رونق بگیره. چون صرف گذاشتن یک پست از استاد توی هر تاپیکی کافیه که حجم زیادی از دوستان به اون تاپیک سربزنن و بخان حداقل براشون لایک بزارن:cool:


پس نظر من شد:
1- معرفی یک هدف (کتاب)
2- نظرسنجی برای تعیین تایم خلاصه کردن یک بخش که میتونه چندین فصل از کتاب موردنطر باشه یا کل اون کتاب
3- زمان برای تبادل اطلاعات و نظرات
4- نظرسنجی مجدد برای بخش بعدی و زمان تبادل بعد از خلاصه بخش و به همین شکل تا پایان کتاب
5- در پایان جمع بندی کتاب و تبدیلش به پی دی اف برای استفاده دوستان

و همینطور میشه از هر روشی که صلاح میدونید برای رونق روزافزون این تاپیک هم بهره ببریم
چه چیزی بهتر از عادت خوب کتاب و کتابخوانی!!؟؟

شاد باشید

سلام سرکار خانم سارا
امیدوارم حالتون عالی باشه:)
امیدوارم زودتر حل بشه واگر کمکی از مابچه ها هم بر میاد بفرمایید در حد توان در خدمت هستیم.
نظراتتون عالی بود آقا حمیدرضا هم عالی عمل کردن.
برای استاد هم عرض کردم گفتن خیلی پیچیدش میکنیم. تاپیک برای اینه هرکی یک خلاصه ای درباره کتابی که خونده بیاد بگه.

حالا ماها میخوایم یک کار بیشتر بکنیم چون علاقه به کتابخوانی داریم و دور هم میخوایم نظراتمون و بدیم. تا الان هم ۵نفریم و بقیه دوستان هم شرکت کنن عالی میشه
.
برای این که همه نظرها هم تو یک فرمت کلی قرار بگیره که قابل استفاده باشه پس فرمت دوم که انتخاب کتاب و خلاصه اون هست و انتخاب میکنیم.(با اكثريت توافق گروه)
حالا اگر مطلبی به نظرتون اومد که مهم هست و به نظر نیاز به بحث بيشتر داشت داخل تاپیک میزارید دوستان و هرکس نظری داشت بگه.

ولی خلاصه هدفش همین هست که براساس دیدگاه شما مهم ترین بخش ها مورد بررسی قرار بگیره. درکنارش بقیه هم نظرات و میخونن و باهاتون تبادل میکنن.
ولی یک فرمت خیلی جزیی برای یک تاپیک فرعی سایت كاربردي نيست و بهتر هست كلي باشه تا همه اجازه استفاده ازش و داشته باشن تا مشارکت بره بالاتر.
صد درصد این بچه هایی که تا الان اینجا هستن سخت کوش ان و دارن با تمام علاقه نظراتشون میزارن.
از همتون ممنونم دوستان که تو این جمع کوچیک هستین و مطمعنم همینطوری با نظم بریم جلو لذت اينكار برامون چندين برابر ميشه.
خودمون محدود نكنيم و كليت بچسبيم و چيزي كه نياز بود و براي خودمون جالب بود بيايم بيان بكنيم. شايد براي مثال آقاي سامان يا من يك بخش كتاب انتخابي برامون جذابيت داشت و خواستيم بيشتر دربارش حرف بزنيم. ميايم طي هفته مطالعه كتاب بيانش ميكنيم و نظر ميديم. يا سركار خانم سارا يك بخش كتاب براشون مهم بود و سوالي توش داشتن بيان ميكنن و همه تبادل نظر ميكنيم.
براي همين ساده بگيريد و لذت ببريد. صرف خلاصه كردن هممون بلديم و ديدين ميتونيم. مهم طرح مسئلست تا روش باهم كار كنيم.

پس:
هدف: خوندن کتاب در بازه زمانی ۲ هفته تا ۳هفته و ارایه خلاصه+ نظرات و تجربيات شخصي + در کنار بیان یک مسئله براي حل اون توسط دوستان.

من تا شب يك نظرسنجي هم براي كتاب آماده ميكنم كه ديگه شروع كنيم كه از پيچيده شدن اين تاپيك به حول قوه الهي ديگه در بيايم :D :p
آقا حمیدرضا عزیز هم فرمت اجراییش مجدد به دست بگیرن و پست مربوطش و بعد نظرسنجی لطف کنن بزنن.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

Soroosham
10-25-2021, 18:05
سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

براساس نظرسنجی قبلی کتابهای داخل فرم انتخاب شدن. لطفا داخل نظرسنجی زیر، در صورتی که علاقه دارید در خلاصه و نظردهی این ماه شرکت کنید گزینه مورد نظر خودتون و انتخاب کنید:

لینک نظر سنجی انتخاب کتاب آبان ۱۴۰۰ - کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScZ-oCnXXwS0-pGSME3m4kLK7hRFu9WQzIYtKr9evUEKfFU_g/viewform?usp=sf_link)

نظرسنجی تا شنبه هفته آینده پابرجاست.
طی این هفته هم براساس علایق خودتون کتابهایی که مطالعه کردید و برای شما مفید بوده لطف کنید درصورت تمایل به اشتراک بزارید تا همه ازش بتونی استفاده کنیم.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

sara.sat
10-27-2021, 06:32
سلام به همه دوستان
امیدوارم که روز خوبی رو شروع کرده باشید و تا انتها به بهترین حالت براتون پیش بره
ممنون از جناب آقای سروش و حس کمک به همنوعشون اما در حقیقت این مسئله ای هست که خودم تنها باید از پسش بربیام. در هر حال ممنونم

کتابی که میخام خلاصه اش رو بگم بسیار عمیق و بسیار سنگین هست و حقیقتا نمیدونم که درست از پس خلاصه کردنش بر اومدم یا نه. امیدوارم کمبودی اگر هست به بزرگواری خودتون بر من ببخشید.

---------------------------------------------------

عنوان: جهانی نو یا زمینی نو (آگاهی معنوی از آهنگ زندگی) از اکهارت تول
کتابی ارزشمند برای علاقمندان به عالم معنا

خلاصه و نکات کل کتاب
خلاصه کتاب از بوجوداومدن گل روی کره زمین میگه؛ اینکه با اومدنش رنگ و بو رو برای سیاره به ارمغان آورده و به همین شکل هرکسی که عاشق گل میشه؛ یعنی شیفته عالمی شده که نمیتونه ازش دست بکشه؛ یعنی چیزی رو لمس کرده که لحظه ای نمیتونه بدون اون نفس بکشه.
در اواسط کتاب از انسان و ایگو میگه؛ اینکه بعضیها ایگو فربهی دارن و خیلی راه دارن تا بتونن به اصطلاح آدم بشن. نمیدونم ایگو رو چطوری توصیف کنم که متوجهش بشید ولی شاید بهترین توصیف از دید من این باشه که ایگو همون خصوصیات بد انسان هست، گناهان یا خطاها و همینطور اصرار ورزیدن در اون خطا یا عمل ناپسند باعث فربه شدن ایگو میشه. این موضوع فقط مال انسان نیست بلکه شامل شهر ها و کشورها و قاره ها هم میشه . شامل کودکان هم میشه و هرچیزی که شما میبنید.

و در پایان میگن وقتی هدفی رو با اشتیاق دنبال میکنی نیرویی ازاد میشه که با همه کائنات هماهنگ میشه و اینکه حواستون باشه این هدف صرفا مالی نباشه که اینها بهت اون نیرویی که باید رو نمیدن. دنبال هدفی باش که با کل در ارتباط بشی. این هدف به تو و به همه کسانی که باهاشون در ارتباط هستی غنا میبخشه. از ذهنت بصورت خلاق استفاده کن.هرچه که در دعاهایتان درخواست میکیند بدونید که اون رو دریافت خاهید کرد.بهشت درست همینجا در وجود توست. رحمت خدا شامل حال متواضعان هست چون اونها وارثان زمین هستند. اونها کسانی هستند که ماهیت آگاهی درونشون بیدار شده و مظهر تغییرات معنوی اساسی در زمین هستند.
گونه ای جدید در روی زمین در حال پیدایش هست و اون گونه تو هستی



نطرم راجغ به این کتاب:
از تعریف کردن خودتان دست بردارید، از تعریف کردن دیگران هم همین طور. نمی میرید، زنده می شوید.
نگران این موضوع نباشید که دیگران، شما را چگونه تعریف می کنند.
هرگاه شما را به تعریف درآوردند، خودشان را محدود کرده اند و این، مساله آن هاست.
در هر برخوردی که با دیگران دارید، در درجه اول، خود را به عنوان نقش یا وسیله ای برای کار نبینید، بلکه خودتان را میدان آگاهی و حضور ببینید.




تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
من ترجمه های متفاوتی از کتاب رو مطالعه کردم مثل ترجمه خانم میترا معتضد ؛ مریم تقدیسی، مسیحا برزگر و هنگامی آذرمی
همشون خوب بودن و کم و زیاد شبیه به هم. توی اکثر اپلیکیشن های خرید کتاب ترجمه خانم هنگامه آذرمی هست و فایلهای صوتی زیادی هم از این کتاب موجوده به رایگان
بخام تجربه خودم رو بگم باید بگم وقتایی که این کتاب رو میخوندم تا چندین ساعت حال معنوی بسیار عالی رو تجربه میکردم. انگار معمایی لاینحل جلو چشام روشن و واضح حل میشد و من به سر درون اون معما پی میبردم و لبخند میزدم و به رضایتی درونی میرسیدم
هرچی بیشتر مطالعه اش میکردم بیشتر بهش وابسته میشدم و بیشتر میخاستم بفهمم. چون داشت از حقیقت دنیا و علل وجود همه مشکلات و معظلات ریز و درشت پرده برمیداشت و من رو به درکی عمیق تر از اطرافیانم وامیداشت.
بخام در مورد کل تجربیاتم بگم بسیار زیادن، و همچنان هم ادامه دارن. کتابی هست که شدیدا بهتون پیشنهادش میکنم مطالعه کنید و خودتون بعد از خوندنش میفهمید که چه گوهر نابی رو تا حالا مطالعه نکرده بودید و ازش غافل بودید.




سوالاتم:
بسیار زیادن ولی هربار که بهشون فکر میکنم میفهمم جزیی نگر شدم و باید کل رو ببینم و پاسخ داده میشن




نتیجه :
سه حالت وجود دارد که در آن شما می توانید زندگانی خود را با نیروی خلاق عالم همسو کنید.این حالات پذیرش ، لذت، و اشتیاق است و هر کدام نشانگر تواتر خاصی از آگاهی است
همیشه باید مراقب بود که درگیر هر کاری هستید یکی از این سه حالت عمل کند اگر شما در وضعیت پذیرش یا لذت و یا اشتیاق نیستید، به دقت نگاه کنید ، در خواهید یافت که برای خود و دیگران رنج می آفرینید.
اگر از انجام کاری لذت نمی برید ، دست کم می توانید بپذیرید که این کاری است که شما باید انجام دهید.پذیرفتن یعنی :این موقعیت در این زمان از من می خواهد که این کار را انجام دهم و بنابراین من آن را با میل انجام میدهم.انجام یک عمل در وضعیت پذیرفتن به این معنی است که شما این کار را با آسایش انجام دهید.این آسایش نوسان انرژی است که در کاری که انجام می دهید جریان پیدا می کند.اگر واقعا کاری را نمی توانید بپذیرید باید از انجام آن سرباز زنید چون رنج زیادی را برای شما بدنبال دارد
بزرگترین دست آورد بشریت, پیشرفت های علمی, هنری یا تکنولوژیک نیستند,بلکه آگاهی به عملکرد ناقص ذهنی خویش می باشد. یعنی نادانی خویش. درگذشته ای نه چندان دور تعداد معدودی متوجه این مسئله شده بودند. مردی به نامگواتما سیدارتا که دو هزار و ششصد سال پیش در هند می زیست, شاید اولین کسی است که با روش نبینی کامل به این موضوع پی برد. بعدها با نام بودا معروف شد.بودا به معنای بیدارشده است. و در زمانی تقریباً مشابه یکی دیگر از آموزگاران روحانی بیدارشده اولیه، در سرزمین چین ظهور کرد. نام او لائوتزو بود. و تعالیم خود را که در یکی از مهمترین کتابهای عرفانی تاریخ به نام "تائوتی چینگ" جمع آوری شده، به جای گذاشت.بدون شک به جا آوردن نادانی ناشی از آگاهی و آغاز بهبودی و پیشرفت است
اکهارت تول





قسمتی از ابتدای کتاب رو هم میذارم تا بیشتر ترغیب بشید به خوندنش :
شما اینجا هستید تا از نیت الاهی برای آفرینش هستی پرده برداشته شود؛ اهمیت شما در این است
سیاره زمین در 1.4 میلیون سال قبل در صبحگاهی درست پس از طلوع خودشید، نخستین گل روی کره زمین پدیدار شد. گل میشکفد تا پرتو خورشید را دریافت کند. نخستین گل شاید زیاد دوام نداشته چون هنوز باید کمیاب و دست نیافتنی میبود ؛ هنوز به احتمال زیاد شرایط برای رویش گل در همه جا مهیا نبوده. با این همه آغاز تحولی از رنگ و بو در همه جای سیاره شروع شده بود.
البته کسی نبوده تا شاهد این انفجار رنگ و بو باشه. بعدها این گل ها نقش اساسی در تحول آگاهی انواع دیگه موجودات ایفا کردند.
وقتی آگاهی بشر رشد پیدا کرد ؛گل ها نخستین چیزهایی بودند که مورد توجه قرار گرفته اند. اونها الهام بخش بسیاری از شعرا ؛ عارفان و هنرمندان معروف بودند. عیسی مسیح میگه که زندگی رو از گل ها یاد بگیریم.
بودا خطابه ای داشته از سکوت یعنی بدون اینکه چیزی بگه گلی رو در دست میگرفته و بهش خیره میشده. بعدها راهبی به نام ماهاکاشیا لبخندی بر لبش میشکفد و اون تنها کسی بوده که خطابه خاموش بودا رو درک کرده و این لبخند یعنی فهم ناب.
این فهم ناب توسط 28 استاد بزرگ سینه به سینه منتقل شد تا سرانجام تبدیل شد به بنیان مکتب ذن.
دیدن زیبایی گل ها آدمها رو بیدار میکنه تا زیبایی های خود رو ببینند و این مهمترین حادثه تکامل بشری است.



روز خوش

Ariyan
10-27-2021, 08:40
درود به دوستان عزیز
بنده نظری داشتم که میشه راجبش فکر کرد
خیلی از دوستانی که الان در این تاپیک هستند و فعالیت دارند ، با کتاب و کتاب خوانی آشنان همین ۵ یا ۶ نفری که زحمت میکشید و میخونید و خلاصه هارو میگید
برای اینکه دیگران رو ترقیب کنیم به خواندن کتاب و نظر دادن درباره اون بنظرم بعد کتاب اثر مرکب از کتاب های سنگینی داریم شروع می کنیم و نظر سنجی میکنیم.
مثلا همین کتاب سایکو سایبرنتیک یا نیروی حال یا دعوت به تمرین ذن همگی این کتاب های سنگین هستند و جای خوندن چندباره دارند برای فهمیدن و عمل کردن بهشون
بنظرم ما باید در ابتدا بدنبال ایجاد این عشق و علاقه و انگیزه برای خواندن کتاب و دور هم جمع شدن داشته باشیم ، عشق و علاقه ای که مرتبط با کاری که الان داریم انجام میدیم باشه در راه حرفه ای شدن در این بازار
میتونه کتابهایی باشه مثل اثر مرکب برای چگونگی موفق شدن و درست عمل کردن یا چطور فکر کردن و دید مثبت داشتن برای ادامه مسیر و چگونگی تمرین و تلاش درست کردن و ....
این مثال هارو زدم که کتابهایی باشه با مضمون اینکه چطور الان بهمون در کارمون کمک کنه و باعث موفقیت بیشتر ما بشه . راه رو برامون روشنتر کنه و ایجاد انگیزه کنه .
زمانی که کتاب ها انقدر سنگین هستند افراد کمتری هم شرکت میکنند ، درسته که استاد کتاب هارو معرفی کردند که بخونیم اما بنظرم دقیقا مثل فایلهایی که استاد ارایه میدن اینجا هم باید از مفهوم های ابتدایی شروع کنیم و بعدا بریم سراغ کتاب های سنگین .

البته این فقط نظر و دید بندست و میدونم دوستانی که فعال هستید بسیار انسان های با درایت و سخت کوش اهل کتاب هستید و خیلی خوب میدونید که دارید چه میکنید
گفتم نظرم رو بگم شاید بشه از این دید هم به این خلوتی نگاه کرد ، موفق باشید .

Soroosham
10-27-2021, 17:29
سلام به همه دوستان
امیدوارم که روز خوبی رو شروع کرده باشید و تا انتها به بهترین حالت براتون پیش بره
ممنون از جناب آقای سروش و حس کمک به همنوعشون اما در حقیقت این مسئله ای هست که خودم تنها باید از پسش بربیام. در هر حال ممنونم

کتابی که میخام خلاصه اش رو بگم بسیار عمیق و بسیار سنگین هست و حقیقتا نمیدونم که درست از پس خلاصه کردنش بر اومدم یا نه. امیدوارم کمبودی اگر هست به بزرگواری خودتون بر من ببخشید.

---------------------------------------------------

عنوان: جهانی نو یا زمینی نو (آگاهی معنوی از آهنگ زندگی) از اکهارت تول
کتابی ارزشمند برای علاقمندان به عالم معنا

خلاصه و نکات کل کتاب
خلاصه کتاب از بوجوداومدن گل روی کره زمین میگه؛ اینکه با اومدنش رنگ و بو رو برای سیاره به ارمغان آورده و به همین شکل هرکسی که عاشق گل میشه؛ یعنی شیفته عالمی شده که نمیتونه ازش دست بکشه؛ یعنی چیزی رو لمس کرده که لحظه ای نمیتونه بدون اون نفس بکشه.
در اواسط کتاب از انسان و ایگو میگه؛ اینکه بعضیها ایگو فربهی دارن و خیلی راه دارن تا بتونن به اصطلاح آدم بشن. نمیدونم ایگو رو چطوری توصیف کنم که متوجهش بشید ولی شاید بهترین توصیف از دید من این باشه که ایگو همون خصوصیات بد انسان هست، گناهان یا خطاها و همینطور اصرار ورزیدن در اون خطا یا عمل ناپسند باعث فربه شدن ایگو میشه. این موضوع فقط مال انسان نیست بلکه شامل شهر ها و کشورها و قاره ها هم میشه . شامل کودکان هم میشه و هرچیزی که شما میبنید.

و در پایان میگن وقتی هدفی رو با اشتیاق دنبال میکنی نیرویی ازاد میشه که با همه کائنات هماهنگ میشه و اینکه حواستون باشه این هدف صرفا مالی نباشه که اینها بهت اون نیرویی که باید رو نمیدن. دنبال هدفی باش که با کل در ارتباط بشی. این هدف به تو و به همه کسانی که باهاشون در ارتباط هستی غنا میبخشه. از ذهنت بصورت خلاق استفاده کن.هرچه که در دعاهایتان درخواست میکیند بدونید که اون رو دریافت خاهید کرد.بهشت درست همینجا در وجود توست. رحمت خدا شامل حال متواضعان هست چون اونها وارثان زمین هستند. اونها کسانی هستند که ماهیت آگاهی درونشون بیدار شده و مظهر تغییرات معنوی اساسی در زمین هستند.
گونه ای جدید در روی زمین در حال پیدایش هست و اون گونه تو هستی



نطرم راجغ به این کتاب:
از تعریف کردن خودتان دست بردارید، از تعریف کردن دیگران هم همین طور. نمی میرید، زنده می شوید.
نگران این موضوع نباشید که دیگران، شما را چگونه تعریف می کنند.
هرگاه شما را به تعریف درآوردند، خودشان را محدود کرده اند و این، مساله آن هاست.
در هر برخوردی که با دیگران دارید، در درجه اول، خود را به عنوان نقش یا وسیله ای برای کار نبینید، بلکه خودتان را میدان آگاهی و حضور ببینید.




تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
من ترجمه های متفاوتی از کتاب رو مطالعه کردم مثل ترجمه خانم میترا معتضد ؛ مریم تقدیسی، مسیحا برزگر و هنگامی آذرمی
همشون خوب بودن و کم و زیاد شبیه به هم. توی اکثر اپلیکیشن های خرید کتاب ترجمه خانم هنگامه آذرمی هست و فایلهای صوتی زیادی هم از این کتاب موجوده به رایگان
بخام تجربه خودم رو بگم باید بگم وقتایی که این کتاب رو میخوندم تا چندین ساعت حال معنوی بسیار عالی رو تجربه میکردم. انگار معمایی لاینحل جلو چشام روشن و واضح حل میشد و من به سر درون اون معما پی میبردم و لبخند میزدم و به رضایتی درونی میرسیدم
هرچی بیشتر مطالعه اش میکردم بیشتر بهش وابسته میشدم و بیشتر میخاستم بفهمم. چون داشت از حقیقت دنیا و علل وجود همه مشکلات و معظلات ریز و درشت پرده برمیداشت و من رو به درکی عمیق تر از اطرافیانم وامیداشت.
بخام در مورد کل تجربیاتم بگم بسیار زیادن، و همچنان هم ادامه دارن. کتابی هست که شدیدا بهتون پیشنهادش میکنم مطالعه کنید و خودتون بعد از خوندنش میفهمید که چه گوهر نابی رو تا حالا مطالعه نکرده بودید و ازش غافل بودید.




سوالاتم:
بسیار زیادن ولی هربار که بهشون فکر میکنم میفهمم جزیی نگر شدم و باید کل رو ببینم و پاسخ داده میشن




نتیجه :
سه حالت وجود دارد که در آن شما می توانید زندگانی خود را با نیروی خلاق عالم همسو کنید.این حالات پذیرش ، لذت، و اشتیاق است و هر کدام نشانگر تواتر خاصی از آگاهی است
همیشه باید مراقب بود که درگیر هر کاری هستید یکی از این سه حالت عمل کند اگر شما در وضعیت پذیرش یا لذت و یا اشتیاق نیستید، به دقت نگاه کنید ، در خواهید یافت که برای خود و دیگران رنج می آفرینید.
اگر از انجام کاری لذت نمی برید ، دست کم می توانید بپذیرید که این کاری است که شما باید انجام دهید.پذیرفتن یعنی :این موقعیت در این زمان از من می خواهد که این کار را انجام دهم و بنابراین من آن را با میل انجام میدهم.انجام یک عمل در وضعیت پذیرفتن به این معنی است که شما این کار را با آسایش انجام دهید.این آسایش نوسان انرژی است که در کاری که انجام می دهید جریان پیدا می کند.اگر واقعا کاری را نمی توانید بپذیرید باید از انجام آن سرباز زنید چون رنج زیادی را برای شما بدنبال دارد
بزرگترین دست آورد بشریت, پیشرفت های علمی, هنری یا تکنولوژیک نیستند,بلکه آگاهی به عملکرد ناقص ذهنی خویش می باشد. یعنی نادانی خویش. درگذشته ای نه چندان دور تعداد معدودی متوجه این مسئله شده بودند. مردی به نامگواتما سیدارتا که دو هزار و ششصد سال پیش در هند می زیست, شاید اولین کسی است که با روش نبینی کامل به این موضوع پی برد. بعدها با نام بودا معروف شد.بودا به معنای بیدارشده است. و در زمانی تقریباً مشابه یکی دیگر از آموزگاران روحانی بیدارشده اولیه، در سرزمین چین ظهور کرد. نام او لائوتزو بود. و تعالیم خود را که در یکی از مهمترین کتابهای عرفانی تاریخ به نام "تائوتی چینگ" جمع آوری شده، به جای گذاشت.بدون شک به جا آوردن نادانی ناشی از آگاهی و آغاز بهبودی و پیشرفت است
اکهارت تول





قسمتی از ابتدای کتاب رو هم میذارم تا بیشتر ترغیب بشید به خوندنش :
شما اینجا هستید تا از نیت الاهی برای آفرینش هستی پرده برداشته شود؛ اهمیت شما در این است
سیاره زمین در 1.4 میلیون سال قبل در صبحگاهی درست پس از طلوع خودشید، نخستین گل روی کره زمین پدیدار شد. گل میشکفد تا پرتو خورشید را دریافت کند. نخستین گل شاید زیاد دوام نداشته چون هنوز باید کمیاب و دست نیافتنی میبود ؛ هنوز به احتمال زیاد شرایط برای رویش گل در همه جا مهیا نبوده. با این همه آغاز تحولی از رنگ و بو در همه جای سیاره شروع شده بود.
البته کسی نبوده تا شاهد این انفجار رنگ و بو باشه. بعدها این گل ها نقش اساسی در تحول آگاهی انواع دیگه موجودات ایفا کردند.
وقتی آگاهی بشر رشد پیدا کرد ؛گل ها نخستین چیزهایی بودند که مورد توجه قرار گرفته اند. اونها الهام بخش بسیاری از شعرا ؛ عارفان و هنرمندان معروف بودند. عیسی مسیح میگه که زندگی رو از گل ها یاد بگیریم.
بودا خطابه ای داشته از سکوت یعنی بدون اینکه چیزی بگه گلی رو در دست میگرفته و بهش خیره میشده. بعدها راهبی به نام ماهاکاشیا لبخندی بر لبش میشکفد و اون تنها کسی بوده که خطابه خاموش بودا رو درک کرده و این لبخند یعنی فهم ناب.
این فهم ناب توسط 28 استاد بزرگ سینه به سینه منتقل شد تا سرانجام تبدیل شد به بنیان مکتب ذن.
دیدن زیبایی گل ها آدمها رو بیدار میکنه تا زیبایی های خود رو ببینند و این مهمترین حادثه تکامل بشری است.



روز خوش

سلام سرکار خانم سارا
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
اول از همه ممنونم از این خلاصه فوق العادتون و نظراتتون. برای مشکل هم مطمعنم ازپسش برمیاید و تجربه ای جالب براتون میشه.
آقای اکهارت تول تمام نوشت ها و سخنرانی هاشون فوق العادست. حتما نیروی حال ایشون بخونید تا بیشتر . بهتر با طرز فکریشون آشنا بشید. ولی کلیت فلسفه ای که ازش صحبت میکنن دقیقا مثل سایر علمها درون ما هست و بهش اشاره میکنن و چون درکش میکنیم و حس میکنیمش حسی فرای لحظه های دیگه پیدا میکنیم. حس بودن.
ایگو به نظر من از باورهای ما شکل میگیره و با قبول و تسلیم به اون ها میتونیم شکلی جدیدی ازش و برای خودمون شکل بدیم. اگر دنیا و منبعی از انرژی بدونیم انسان هم جزیی از این کل هست و دقیقا وقتی به این کل وصل میشی جریان انرژی و حس میکنی. یعنی اول باید باشی و ببینی و بعد این وصل شدن و تجربه کنی و حس کنی.
مثال جالب این انرژی از نظر من ادیان هست. هر دینی به منبعی واحد از یک مفهوم کل فرد و وصل میکنه. وقتی به این منبع وصل میشی میلیون ها فرد دیگه هم ازش دارن استفاده میکنن و تو مدار تو دارن ازش انرژی میگیرن و میدن. قانون انیشتین هست که میگه انرژی نه از بین میره نه به وجود میاد بلکه از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه.
پس اکثر معجزه ها اکثر دعاها وقتی به این منبع وصل میشن حسی از هستی جریان پیدا میکنه و حتما میتونه اتفاق بیافته. چه بسا که اتفاق افتاده و ما کمی دیرتر میبینیمش :)
در آخر هم کلمات حس دارن و اون حس پشت این کلمات به ما میتونه مشاهدگری بدون فکر هدیه بده تا بتونیم بودن و تجربه کنیم و از لحظاتش لذت ببریم.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

Soroosham
10-27-2021, 17:31
درود به دوستان عزیز
بنده نظری داشتم که میشه راجبش فکر کرد
خیلی از دوستانی که الان در این تاپیک هستند و فعالیت دارند ، با کتاب و کتاب خوانی آشنان همین ۵ یا ۶ نفری که زحمت میکشید و میخونید و خلاصه هارو میگید
برای اینکه دیگران رو ترقیب کنیم به خواندن کتاب و نظر دادن درباره اون بنظرم بعد کتاب اثر مرکب از کتاب های سنگینی داریم شروع می کنیم و نظر سنجی میکنیم.
مثلا همین کتاب سایکو سایبرنتیک یا نیروی حال یا دعوت به تمرین ذن همگی این کتاب های سنگین هستند و جای خوندن چندباره دارند برای فهمیدن و عمل کردن بهشون
بنظرم ما باید در ابتدا بدنبال ایجاد این عشق و علاقه و انگیزه برای خواندن کتاب و دور هم جمع شدن داشته باشیم ، عشق و علاقه ای که مرتبط با کاری که الان داریم انجام میدیم باشه در راه حرفه ای شدن در این بازار
میتونه کتابهایی باشه مثل اثر مرکب برای چگونگی موفق شدن و درست عمل کردن یا چطور فکر کردن و دید مثبت داشتن برای ادامه مسیر و چگونگی تمرین و تلاش درست کردن و ....
این مثال هارو زدم که کتابهایی باشه با مضمون اینکه چطور الان بهمون در کارمون کمک کنه و باعث موفقیت بیشتر ما بشه . راه رو برامون روشنتر کنه و ایجاد انگیزه کنه .
زمانی که کتاب ها انقدر سنگین هستند افراد کمتری هم شرکت میکنند ، درسته که استاد کتاب هارو معرفی کردند که بخونیم اما بنظرم دقیقا مثل فایلهایی که استاد ارایه میدن اینجا هم باید از مفهوم های ابتدایی شروع کنیم و بعدا بریم سراغ کتاب های سنگین .

البته این فقط نظر و دید بندست و میدونم دوستانی که فعال هستید بسیار انسان های با درایت و سخت کوش اهل کتاب هستید و خیلی خوب میدونید که دارید چه میکنید
گفتم نظرم رو بگم شاید بشه از این دید هم به این خلوتی نگاه کرد ، موفق باشید .

سلام آرین جان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
ممنونم از نظر عالیتون.
کتاب اثر مرکب اولین کتابی بود که تو تاپیک بررسی شد و خلاصه هاش ارایه شد. اگر دوست دارید حتما کتابهایی که میخواید و خلاصه کنید و به اشتراک و بحث بزارید تا این حالت اشتیاق تو بقیه هم فعال بشه.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.

sara.sat
10-28-2021, 08:34
سلام سرکار خانم سارا
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
اول از همه ممنونم از این خلاصه فوق العادتون و نظراتتون. برای مشکل هم مطمعنم ازپسش برمیاید و تجربه ای جالب براتون میشه.
آقای اکهارت تول تمام نوشت ها و سخنرانی هاشون فوق العادست. حتما نیروی حال ایشون بخونید تا بیشتر . بهتر با طرز فکریشون آشنا بشید. ولی کلیت فلسفه ای که ازش صحبت میکنن دقیقا مثل سایر علمها درون ما هست و بهش اشاره میکنن و چون درکش میکنیم و حس میکنیمش حسی فرای لحظه های دیگه پیدا میکنیم. حس بودن.
ایگو به نظر من از باورهای ما شکل میگیره و با قبول و تسلیم به اون ها میتونیم شکلی جدیدی ازش و برای خودمون شکل بدیم. اگر دنیا و منبعی از انرژی بدونیم انسان هم جزیی از این کل هست و دقیقا وقتی به این کل وصل میشی جریان انرژی و حس میکنی. یعنی اول باید باشی و ببینی و بعد این وصل شدن و تجربه کنی و حس کنی.
مثال جالب این انرژی از نظر من ادیان هست. هر دینی به منبعی واحد از یک مفهوم کل فرد و وصل میکنه. وقتی به این منبع وصل میشی میلیون ها فرد دیگه هم ازش دارن استفاده میکنن و تو مدار تو دارن ازش انرژی میگیرن و میدن. قانون انیشتین هست که میگه انرژی نه از بین میره نه به وجود میاد بلکه از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه.
پس اکثر معجزه ها اکثر دعاها وقتی به این منبع وصل میشن حسی از هستی جریان پیدا میکنه و حتما میتونه اتفاق بیافته. چه بسا که اتفاق افتاده و ما کمی دیرتر میبینیمش :)
در آخر هم کلمات حس دارن و اون حس پشت این کلمات به ما میتونه مشاهدگری بدون فکر هدیه بده تا بتونیم بودن و تجربه کنیم و از لحظاتش لذت ببریم.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید



سلام
روز بخیر
ممنونم از حس عالی و انرژی مثبتی که بهم دادین؛ امیدوارم که واقعا این اتفاق بیفته و توی پیج و تاب مسائل وابسته بهش گیر نکنم:cool:
و همینطور ممنونم از تعریفتون از خلاصه من؛در این مورد هم امیدوارم تونسته باشم قسمتی از حق مطلب رو حداقل ،ادا کرده باشم

در مورد ایگو یه سوال داشتم
اینطور که من از صحبت شما برداشت کردم با اونی که مد نظرم هست یکم تفاوت داره
من ایگو رو یکسری خصوصیات ناپسند شاید بشه گفت (البته این ناپسند بودن هم فک میکنم به دیدگاه هرکسی مربوط میشه ولی خوب یکسری کارها هستن که همه جا و پیش هرکسی مظرح بشه میگن در واقع ناپسنده )
خلاصه که از دید من ایگو یعنی بخش ناپسند منه نوعی؛ که حالا چنانچه به اون کار بد ادامه بدم این ایگو من بزرگ و قوی میشه و هم خودم دیرتر میتونم ازش راحت بشم و هم کسانی که باهام در ارتباطن اذیت میشن و شاید نخان با من باشن
ولی اینطور که شما میفرمایید که ایگو یه باوره (یعنی میتونه خوب هم باشه)درسته؟ یا من بد متوجه منظورتون شدم


کتاب نیروی حال رو چند هفته قبل که بهم پیشنهاد کردید مطالعه کردم و واقعا عالی بود ؛ممنونم
همینطور کتاب تمرینش رو

و در مورد حس ما به مسایل یا خاسته هامون باید بگم به نظر من وقتی یه حسی به یه هدفی دارم؛ این حس من به یه انرژی تبدیل میشه که با انرژی های همسوی خودش ترکیب میشه و بسیار قوی تر به سمت خودم برمیگرده
و تجربه من از سکوت اینه که بسیار لذت بخشه:cool:

شاد باشید و سلامت

sara.sat
10-28-2021, 08:55
با سلام و تقدیم احترام خدمت دوستان



ازهمین ابتدا میخام که عذرخاهی کنم اگر زیاد پست میزارم:cool: ، حقیقت عطشی سیراب نشدنی دارم به مطالعه کتاب و نمیتونم عمق این حس رو اونطور که هست شرح بدم....



اما توی این فرصت چند روز تا کتاب بعدی دوست دارم کتابهایی که تاثیرات عمیق روی خودم داشتن رو بصورت خلاصه خدمتتون عرض کنم



که یکی از اونها کتاب محدودیت صفر اثر آقای جو ویتالی هست
کتاب مکملی در این زمینه هم هست به نام کتاب حضور در وضعیت صفر و همچنین کتابی سومی به نام کتاب عبارت پنجم

دو کتاب اول رو توی تاپیک کتابخوانی هم معرفی کردم در همون زمان که مطالعه اش کرده بودم
که الان و در این پست تنها به خلاصه کتاب محدودیت صفر اکتفا میکنم و مابقی رو در صورت اشتیاق به عهده خودتون میزارم.مسلما که از مطالعه شون لذت خاهید برد

کتاب محدودیت صفر جو ویتالی حقیقتی رو میگه که همه اصول مهم معنوی و علمی و روانشناسی ارائه میدن. ایشون این اصول را در ساده ترین شکل ممکن بیان کرده که چکیده تمام این اصول اینه که تنها پاسخ به چالش های زندگی عشق ورزی و سپاسگذاری است. این کتاب یادآور حقیقت و توانایی است که در وجود همه ما نهفته است (حیمز آرتور ری؛ فیلسوف و نوسینده کتاب پرفروش معنویت علمی و علم موفقیت)


--------------------------------------------


عنوان : کتاب محدودیت صفر اثر جو ویتالی

خلاصه:
کتاب از جایی شروع میشه که جو و دوستش از کار درمانگری در هاوایی مطلع میشن که تونسته در مرکز روانی یک بیمارستان کلیه بیماران رو (اگر نگم کلیه اونها رو باید بگم به جز دو یا سه نفر رو) شفا بده و به زندگی عادی و معمولی خودشون برگردونه.
این موضوع برای جو و دوستش سوال میشه که این درمانگر چه کرده؟ چطور تونسته اینکارو کنه؟ و در موردش تحقیق میکنن و به این مسئله میرسن که ایشون دکتر هو لن هستن که با شکرگزاری و عشق ورزی و بیان 4 عبارت ساده تونسته بوده اینکار رو انجام بده
در ادامه جو با ایشون دوستی صمیمی برقرار میکنه و میخاد که بیشتر در موردش بدونه و در واقع ازش مطلب یاد بگیره که تعاملاتش با ایشون مضمون اصلی کتاب رو شکل میده و توی تجربه های متفاوت به همین چهار عبارت جادوویی میرسه.
کتاب با اجازه دکتر هولن نگارش میشه و ایشون شخصا به نگارش کتاب توجه نشون میدن.
کتاب بسیار مفیدی هست که بسیار بسیار ساده داره میگه که با عشق و شکرگزاری میتونید بدترین موقعیت ها رو به بهترین ها تغییر بدید
و چهار عبارت جادویی اینها هستن:
متاسفم
لطفا مرا ببخش
دوستت دارم
متشکرم

تکرار اینها در واقع باعث همه اتفاقات خارق العاده توی کتاب میشه





نظرم راجع به این کتاب:
یک کتابی که عبارت فوق العاده براش کمه






تجربه ای که من از این کتاب داشتم:
من یه زمانی بعد از مطالعه کتاب، مدام این عبارات را با خودم مثل ذکر تکرار میکردم و نتایج واقعا حیرت آور بودن
یکیشون رو بخام شرح بدم به این صورت بود که من به خاطر بیماری که درگیرم کرده بود به دستور پزشک معالجم دستور بستری توی بیمارستان رو گرفتم و این باعث شد علاوه بر درد ناشی از بیماری توی غم دوری از فرزندم هم بمونم و واقعا برام عذاب آور بود
وقتی بستری شدم بخاطر وضعیت خاص کشور توی کرونا بیمارستان خیلی خیلی شلوغ و واقعا وضیعت تاسف باری رو داشت. تمامی پرسنل و پزشک ها خسته و عصبی نشون میدادن و حق هم داشتن. بیمارایی که به امید مداوا میومدن و متاسفانه مداواشون به شکل اتمام نفس کشیدنشون اتفاق می افتد و این توی شهر من که در وضعیت سیاه کرونا قرار گرفته بود بسیار بسیار ملموس تر بود.
بعد از چند روزکه گذشت و حال من بهتر نشد که هیچ ؛ بدتر هم شد مجبور شدم قبول کنم که بستری بشم و توی بیمارستان به معنای واقعی مرگ رو جلو چشم خودم دیدم
ساعتهای اول خیلی سخت گذشت و من فقط دلتنگ بودم و درد میکشیدم و کاری ازم ساخته نبود. سعی میکردم با موبایلم خودمو مشغول کنم اما حقیقت این بود که نمیشد از این حجم غم و بیماری غافل باشم
بعد از بستری کاملا ناخودآگاه یاد این چهار عبارت افتادم، و انگار روحی تازه پیدا کردم. شروع کردم به زمزمه کردنشون و تکرار و تکرار و تکرار.
نتیجه رو بگم شاید فکر کنید دارم زیادی بزرگش میکنم ولی حقیقتی بود که اتفاق افتاد و من به چشم خودم دیدم.
رفتار پزشکهای خسته و پرستارها با بیمارها بسیار مهربانانه تر شد و دیگه در واقع با لحن بد و صدای بلند باهاشون حرف نمیزدن. بیمارها هم انگار صبرشون در برابر بیماری بیشتر شده بود.
صدای گریه وناله و صداهای بدی که اگر توی بیمارستانهایی که کرونایی بستری میکنن رفته باشید حتما شنیدید خیلی خیلی کم شده بود.همه میخاستن به نحوی به دیگری کمک کنن. از اینکه ماسک اکسیژنشون رو بدن به یه مریض بدحال تر ابایی نداشتن و به راحتی اینکار رو از صمیم قلب انجام میدادن. جوانترها به کمک پرستارها میرفتن و سعی میکردن به طور نمونه با کمک کردن به اینکه قرص یک پیرمرد رو بدن بخوره یه کار مفیدی کرده باشن؛ و این در حالی بود که خودشون هم مریض بودن و نیازمند کمک
جالبه که بگم آمار فوتی هم طی یکی دو روز بسیار کم شده بود.
واقعا نمیدونم اینها بخاطر این 4 عبارت بود یا خیر ولی حقیقتی بود که اتفاق افتاد
و این تنها یکی از تجربیات من از تکرار این عبارات بود




سوال ندارم






نتیجه:
عشق ورزیدن به خودتان، بهترین راه بهبودتان است
و بهبود خودتان به بهبود دنیایتان منتهی میشه
این عبارات نیاز نیست به شخص خاصی گفته بشه ، تنها بیان اونها تاثیرات خودشو میزاره
پس برای یکبار هم شده با خودتون تکرار کنید:
متاسفم
لطفا مرا ببخش
دوستت دارم
و متشکرم


--------------------------------


در پایان میخام این رو عنوان کنم که جو ویتالی در کتاب عبارت پنجم پرده از عبارت جدیدی برمیداره که هر 4 عبارت جادویی رو توی خودش نهفته داره
و اون عبارت چیزی هست که ترجیح میدم مطالعه بفرمایید و خودتون متوجهش بشید

با تقدیم احترام مجدد
روز خوش

sara.sat
10-28-2021, 10:39
درود به دوستان عزیز
بنده نظری داشتم که میشه راجبش فکر کرد
خیلی از دوستانی که الان در این تاپیک هستند و فعالیت دارند ، با کتاب و کتاب خوانی آشنان همین ۵ یا ۶ نفری که زحمت میکشید و میخونید و خلاصه هارو میگید
برای اینکه دیگران رو ترقیب کنیم به خواندن کتاب و نظر دادن درباره اون بنظرم بعد کتاب اثر مرکب از کتاب های سنگینی داریم شروع می کنیم و نظر سنجی میکنیم.
مثلا همین کتاب سایکو سایبرنتیک یا نیروی حال یا دعوت به تمرین ذن همگی این کتاب های سنگین هستند و جای خوندن چندباره دارند برای فهمیدن و عمل کردن بهشون
بنظرم ما باید در ابتدا بدنبال ایجاد این عشق و علاقه و انگیزه برای خواندن کتاب و دور هم جمع شدن داشته باشیم ، عشق و علاقه ای که مرتبط با کاری که الان داریم انجام میدیم باشه در راه حرفه ای شدن در این بازار
میتونه کتابهایی باشه مثل اثر مرکب برای چگونگی موفق شدن و درست عمل کردن یا چطور فکر کردن و دید مثبت داشتن برای ادامه مسیر و چگونگی تمرین و تلاش درست کردن و ....
این مثال هارو زدم که کتابهایی باشه با مضمون اینکه چطور الان بهمون در کارمون کمک کنه و باعث موفقیت بیشتر ما بشه . راه رو برامون روشنتر کنه و ایجاد انگیزه کنه .
زمانی که کتاب ها انقدر سنگین هستند افراد کمتری هم شرکت میکنند ، درسته که استاد کتاب هارو معرفی کردند که بخونیم اما بنظرم دقیقا مثل فایلهایی که استاد ارایه میدن اینجا هم باید از مفهوم های ابتدایی شروع کنیم و بعدا بریم سراغ کتاب های سنگین .

البته این فقط نظر و دید بندست و میدونم دوستانی که فعال هستید بسیار انسان های با درایت و سخت کوش اهل کتاب هستید و خیلی خوب میدونید که دارید چه میکنید
گفتم نظرم رو بگم شاید بشه از این دید هم به این خلوتی نگاه کرد ، موفق باشید .


سلام
روزتون بخیر
خیلی ممنون از نظر سازندتون
قبلتر هم دوستان گفتن که کتاب سایکوسیرنتیک سنگین بوده و الان نیاز هست یک کتاب سبک رو شروع کنیم
از دید من کتاب نیروی حال خیلی هم سنگین نیست و داره راه و رسم حال خوب داشتن رو تشریح میکنه یه جورایی
اما خوب کتابهای نویسنده بزرگی چون اکهارت تول شاید بشه گفت سهل ممتنع هست
ولی پیشنهاد من برای کتابی نسبتا سبک و ساده که از موفقیت و مدیریت اون بگه کتاب مدیریت زمان از برایان تریسی هست
یا کتابی که جدیدا خوندم و عالی هست به اسم بی حد و مرز از جناب جیم کوییک
اما بازهم تا نظر اکثریت چی باشه
روزتون بخیر و شادی

M.safari97
10-28-2021, 16:58
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان فعال در تاپیک.
دیدم انگار یکم فعالیت کم بوده تو تاپیک گفتم من هم نظرم رو بگم.
واقعیت به نظرم یکی از دلایلی که فعالیت نمیشه تو این تاپیک اینه که پست ها خیلی طولانی میشه و مثلا خودم به شخصه خوندن متن طولانی توی مانیتور برام اذیت کننده هست.کتاب قبلی که اثر مرکب بود چون کتاب سبک تری بود خودم هم همه پست هارو میخوندم و هم پست میذاشتم به کتاب سایکوسایبرنتیک که رسید دیگه نتونستم خودم رو به جمع برسونم و هنوز فصل هشت هسستم و از طرفی انقدر کتاب جذاب و پرمحتوایی بود که تصمیم دارم بار دوم رو هم با دقت خیلی بیشتر و انجام تمارینش بخونم.
چند تا نکته هست که با شما در میون میذارم:
1-به نظرم اگر رو کتاب ها وقت بیشتری بذاریم و سعی کنیم به نکاتش عمل کنیم در زندگیمون بهتره تا هی بخوایم پشت هم کتاب های مختلفی رو سطحی بخونیم.
2-مشکلی که در این تاپیک هست اینه که اگر به حالت فصل فصل بخوایم خلاصه بنویسیم میشه مثل اینسری که کشش نداره و اگر بخواد به این صورت بشه که هرکی هر کتابی که خونده بیاد خلاصه تعریف کنه میشه مثل تاپیک معرفی کتاب.
به نظر بنده بیان اینکه مطالب کتاب چه تاثیری در زندگیمون داشته و تجربیاتمون که مربوط به اون موضوع هست رو به اشتراک بذاریم میتونه جذاب تر از خلاصه نویسی باشه باشه.
مثلا در یکی از فصل های کتاب به نکته اشاره کرده بود وقتی شما به چیزی فکر میکنید و یادتون نمی آد ذهن از همون لحظه شروع به جستو جو میکنه تا زمانی که به نتیجه برسه و مثلا زمانی که اصلا به اون موضوع دیگه فکر نمیکنید در لحظه میگین اا یادم اومد مثلا فلان اسم بود.
تجربه همین چند روز پیش باری خودم این بود که مشکلی در محل کارم پیش اومده بود که مربوط به چند روز قبلش بود هرچی فکر میکردم یادم نیومد تا اینکه یاد این نکته کتاب افتادم بیخیالش شدم رفتم که بخوابم در حالت استراحت که بودم یهو یادم اومد که اون روز چه اتفاقاتی افتاده بود.
به نظرم این کتاب جا داره که خیلی بیشتر روش وقت گذاشته بشه واقعا فوق العادست مطالبش و به نظرم بیان این قبیل تجربیات میتونه خیلی جذاب تر باشه تا اینکه ما بخوایم هر فصل رو بیایم و دوباره فقط خلاصه نویسی کنیم.
ببخشید متن طولانی شد واقعیت من سعی میکنم در حد توان همه تاپیک هارو مطالعه کنم و داخلشون فعالیت داشته باشم و برای اینجا هم دوستانی مثل آقا سروش و آقا حمیدرضا و سرکار خانوم سارا خیلی زحمت کشیدن و حیف هست که تاپیک غیر فعالی بشه.
برای همه دوستان آرزوی سلامتی و موفقیت و آرامش و فراوانی میکنم.

Soroosham
10-28-2021, 17:24
سلام
روز بخیر
ممنونم از حس عالی و انرژی مثبتی که بهم دادین؛ امیدوارم که واقعا این اتفاق بیفته و توی پیج و تاب مسائل وابسته بهش گیر نکنم:cool:
و همینطور ممنونم از تعریفتون از خلاصه من؛در این مورد هم امیدوارم تونسته باشم قسمتی از حق مطلب رو حداقل ،ادا کرده باشم

در مورد ایگو یه سوال داشتم
اینطور که من از صحبت شما برداشت کردم با اونی که مد نظرم هست یکم تفاوت داره
من ایگو رو یکسری خصوصیات ناپسند شاید بشه گفت (البته این ناپسند بودن هم فک میکنم به دیدگاه هرکسی مربوط میشه ولی خوب یکسری کارها هستن که همه جا و پیش هرکسی مظرح بشه میگن در واقع ناپسنده )
خلاصه که از دید من ایگو یعنی بخش ناپسند منه نوعی؛ که حالا چنانچه به اون کار بد ادامه بدم این ایگو من بزرگ و قوی میشه و هم خودم دیرتر میتونم ازش راحت بشم و هم کسانی که باهام در ارتباطن اذیت میشن و شاید نخان با من باشن
ولی اینطور که شما میفرمایید که ایگو یه باوره (یعنی میتونه خوب هم باشه)درسته؟ یا من بد متوجه منظورتون شدم


کتاب نیروی حال رو چند هفته قبل که بهم پیشنهاد کردید مطالعه کردم و واقعا عالی بود ؛ممنونم
همینطور کتاب تمرینش رو

و در مورد حس ما به مسایل یا خاسته هامون باید بگم به نظر من وقتی یه حسی به یه هدفی دارم؛ این حس من به یه انرژی تبدیل میشه که با انرژی های همسوی خودش ترکیب میشه و بسیار قوی تر به سمت خودم برمیگرده
و تجربه من از سکوت اینه که بسیار لذت بخشه:cool:

شاد باشید و سلامت

سلام سرکار خانم سارا
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
خواهش میکنم و حتما مطمعنم این اتفاق میافته.
دقیقا به فرد مرتبط هست و به باورهاش مستقیما ربط داره. ولی ایگو پایه ای که وجود داره و آقای فروید دربارش حرف زدن میتونه همون چیزی باشه که تو فرهنگ ماهم میگن نوزاد ذاتش مثل آب و پاکه. حتی شکسپیر در این باره میگه ذات بشر خوب و بد نداره و همه چی خوب هست.
یکم روش زوم بشید میبینید که بدی و خوبی معنا نمیدم و لیبلی هست که ما صرفا برای انتقال احساساتمون روش گزاشتیم. وگرنه همه چی پایش خوب هست. یعنی ساده نگاه بکنید این چیز تو همه چیز هست.( دقیقا صحبت استاد که میگن مارکت از های و لو فقط تشکیل شده و بقیه چیزها روی اینها سوار میشه) به بدترین چیزهایی که ذهنتون بهش میتونه فکر کنید. اونها باز هم تو شرایطی میتونن مفید و خوب باشن.
ایگو هم ذات پاکی داره بقیه چیزها میتونه روش تاثیراتی بزاره.
با نفی خودمون به حضور نمیرسیم. وقتی چیزی هم با لیبل منفی درباره خودمون داریم ( همون بخش ناپسند) میتونیم با قبولش نوری بشیم روی تاریکی و بعد با حضور میتونیم به سمت چیزهایی که مثبت هستن برامون ببریمشون(تغییر عادات و باورها) شما یکبار سیگار بکشید معتاد شاید نشید ولی وقتی تکرارش میکنید قوی میشه و حذفش سخت میشه.
البته این نظر من هست. ایگو بشر وقتی روی فرکانسی مثبت باشه به نظرتون کاربرد نداره؟
اینم یادم رفته بود بگم اینجا دوبراه روش ادیت میزنم. ایگو خود لیبل هست. با نگه داشتن لیبلها ما واقعیت و سو میدیم بهش و به سمتی میبریمش که ایگو ساخته شده. ولی ایگو غیر قابل انکار نیست و هست. با لحظه حال میتونیم کنترلش کنیم و برنامه ریزیش کنیم.

Soroosham
10-28-2021, 18:40
با سلام و تقدیم احترام خدمت دوستان



ازهمین ابتدا میخام که عذرخاهی کنم اگر زیاد پست میزارم:cool: ، حقیقت عطشی سیراب نشدنی دارم به مطالعه کتاب و نمیتونم عمق این حس رو اونطور که هست شرح بدم....



اما توی این فرصت چند روز تا کتاب بعدی دوست دارم کتابهایی که تاثیرات عمیق روی خودم داشتن رو بصورت خلاصه خدمتتون عرض کنم



که یکی از اونها کتاب محدودیت صفر اثر آقای جو ویتالی هست
کتاب مکملی در این زمینه هم هست به نام کتاب حضور در وضعیت صفر و همچنین کتابی سومی به نام کتاب عبارت پنجم

دو کتاب اول رو توی تاپیک کتابخوانی هم معرفی کردم در همون زمان که مطالعه اش کرده بودم
که الان و در این پست تنها به خلاصه کتاب محدودیت صفر اکتفا میکنم و مابقی رو در صورت اشتیاق به عهده خودتون میزارم.مسلما که از مطالعه شون لذت خاهید برد

کتاب محدودیت صفر جو ویتالی حقیقتی رو میگه که همه اصول مهم معنوی و علمی و روانشناسی ارائه میدن. ایشون این اصول را در ساده ترین شکل ممکن بیان کرده که چکیده تمام این اصول اینه که تنها پاسخ به چالش های زندگی عشق ورزی و سپاسگذاری است. این کتاب یادآور حقیقت و توانایی است که در وجود همه ما نهفته است (حیمز آرتور ری؛ فیلسوف و نوسینده کتاب پرفروش معنویت علمی و علم موفقیت)


--------------------------------------------


عنوان : کتاب محدودیت صفر اثر جو ویتالی

خلاصه:
کتاب از جایی شروع میشه که جو و دوستش از کار درمانگری در هاوایی مطلع میشن که تونسته در مرکز روانی یک بیمارستان کلیه بیماران رو (اگر نگم کلیه اونها رو باید بگم به جز دو یا سه نفر رو) شفا بده و به زندگی عادی و معمولی خودشون برگردونه.
این موضوع برای جو و دوستش سوال میشه که این درمانگر چه کرده؟ چطور تونسته اینکارو کنه؟ و در موردش تحقیق میکنن و به این مسئله میرسن که ایشون دکتر هو لن هستن که با شکرگزاری و عشق ورزی و بیان 4 عبارت ساده تونسته بوده اینکار رو انجام بده
در ادامه جو با ایشون دوستی صمیمی برقرار میکنه و میخاد که بیشتر در موردش بدونه و در واقع ازش مطلب یاد بگیره که تعاملاتش با ایشون مضمون اصلی کتاب رو شکل میده و توی تجربه های متفاوت به همین چهار عبارت جادوویی میرسه.
کتاب با اجازه دکتر هولن نگارش میشه و ایشون شخصا به نگارش کتاب توجه نشون میدن.
کتاب بسیار مفیدی هست که بسیار بسیار ساده داره میگه که با عشق و شکرگزاری میتونید بدترین موقعیت ها رو به بهترین ها تغییر بدید
و چهار عبارت جادویی اینها هستن:
متاسفم
لطفا مرا ببخش
دوستت دارم
متشکرم

تکرار اینها در واقع باعث همه اتفاقات خارق العاده توی کتاب میشه





نظرم راجع به این کتاب:
یک کتابی که عبارت فوق العاده براش کمه






تجربه ای که من از این کتاب داشتم:
من یه زمانی بعد از مطالعه کتاب، مدام این عبارات را با خودم مثل ذکر تکرار میکردم و نتایج واقعا حیرت آور بودن
یکیشون رو بخام شرح بدم به این صورت بود که من به خاطر بیماری که درگیرم کرده بود به دستور پزشک معالجم دستور بستری توی بیمارستان رو گرفتم و این باعث شد علاوه بر درد ناشی از بیماری توی غم دوری از فرزندم هم بمونم و واقعا برام عذاب آور بود
وقتی بستری شدم بخاطر وضعیت خاص کشور توی کرونا بیمارستان خیلی خیلی شلوغ و واقعا وضیعت تاسف باری رو داشت. تمامی پرسنل و پزشک ها خسته و عصبی نشون میدادن و حق هم داشتن. بیمارایی که به امید مداوا میومدن و متاسفانه مداواشون به شکل اتمام نفس کشیدنشون اتفاق می افتد و این توی شهر من که در وضعیت سیاه کرونا قرار گرفته بود بسیار بسیار ملموس تر بود.
بعد از چند روزکه گذشت و حال من بهتر نشد که هیچ ؛ بدتر هم شد مجبور شدم قبول کنم که بستری بشم و توی بیمارستان به معنای واقعی مرگ رو جلو چشم خودم دیدم
ساعتهای اول خیلی سخت گذشت و من فقط دلتنگ بودم و درد میکشیدم و کاری ازم ساخته نبود. سعی میکردم با موبایلم خودمو مشغول کنم اما حقیقت این بود که نمیشد از این حجم غم و بیماری غافل باشم
بعد از بستری کاملا ناخودآگاه یاد این چهار عبارت افتادم، و انگار روحی تازه پیدا کردم. شروع کردم به زمزمه کردنشون و تکرار و تکرار و تکرار.
نتیجه رو بگم شاید فکر کنید دارم زیادی بزرگش میکنم ولی حقیقتی بود که اتفاق افتاد و من به چشم خودم دیدم.
رفتار پزشکهای خسته و پرستارها با بیمارها بسیار مهربانانه تر شد و دیگه در واقع با لحن بد و صدای بلند باهاشون حرف نمیزدن. بیمارها هم انگار صبرشون در برابر بیماری بیشتر شده بود.
صدای گریه وناله و صداهای بدی که اگر توی بیمارستانهایی که کرونایی بستری میکنن رفته باشید حتما شنیدید خیلی خیلی کم شده بود.همه میخاستن به نحوی به دیگری کمک کنن. از اینکه ماسک اکسیژنشون رو بدن به یه مریض بدحال تر ابایی نداشتن و به راحتی اینکار رو از صمیم قلب انجام میدادن. جوانترها به کمک پرستارها میرفتن و سعی میکردن به طور نمونه با کمک کردن به اینکه قرص یک پیرمرد رو بدن بخوره یه کار مفیدی کرده باشن؛ و این در حالی بود که خودشون هم مریض بودن و نیازمند کمک
جالبه که بگم آمار فوتی هم طی یکی دو روز بسیار کم شده بود.
واقعا نمیدونم اینها بخاطر این 4 عبارت بود یا خیر ولی حقیقتی بود که اتفاق افتاد
و این تنها یکی از تجربیات من از تکرار این عبارات بود




سوال ندارم






نتیجه:
عشق ورزیدن به خودتان، بهترین راه بهبودتان است
و بهبود خودتان به بهبود دنیایتان منتهی میشه
این عبارات نیاز نیست به شخص خاصی گفته بشه ، تنها بیان اونها تاثیرات خودشو میزاره
پس برای یکبار هم شده با خودتون تکرار کنید:
متاسفم
لطفا مرا ببخش
دوستت دارم
و متشکرم


--------------------------------


در پایان میخام این رو عنوان کنم که جو ویتالی در کتاب عبارت پنجم پرده از عبارت جدیدی برمیداره که هر 4 عبارت جادویی رو توی خودش نهفته داره
و اون عبارت چیزی هست که ترجیح میدم مطالعه بفرمایید و خودتون متوجهش بشید

با تقدیم احترام مجدد
روز خوش

عالی بود سرکار خانم سارا. خیلی لذت بخش بود.
یکی از اصول موفقیت تمرکز هست. وقتی شما روی چیزی تمرکز میکنید و همونطور هم که تو کتاب سایکوسایرنتیک میگفت، دارید تجسمی برای خودتون شکل میدید. به نظر من این قدرت که مغز بین واقعیت و تخیل تفاوتی نمیبینه باعث میشه وقتی ماروی یک چیز مثبت یا منفی تمرکز کنیم همون چیز به سمت ما بیاد. برای همین خیلی ها میگن چه بگی نمشه چه بگی میشه در هردوحالت حق باتوعه همینه!
مرکز توجه ما اطراف و محیط مارو شکل میده.
بیدل دهلوی یک بیت زیبا داره که من عاشقش و همین صحبت و میکنه:
درون توست اگر خلوتی وانجمنی ست
برون ز خویش کجا میروی؟
جهان خالیست :)

Soroosham
10-28-2021, 18:48
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان فعال در تاپیک.
دیدم انگار یکم فعالیت کم بوده تو تاپیک گفتم من هم نظرم رو بگم.
واقعیت به نظرم یکی از دلایلی که فعالیت نمیشه تو این تاپیک اینه که پست ها خیلی طولانی میشه و مثلا خودم به شخصه خوندن متن طولانی توی مانیتور برام اذیت کننده هست.کتاب قبلی که اثر مرکب بود چون کتاب سبک تری بود خودم هم همه پست هارو میخوندم و هم پست میذاشتم به کتاب سایکوسایبرنتیک که رسید دیگه نتونستم خودم رو به جمع برسونم و هنوز فصل هشت هسستم و از طرفی انقدر کتاب جذاب و پرمحتوایی بود که تصمیم دارم بار دوم رو هم با دقت خیلی بیشتر و انجام تمارینش بخونم.
چند تا نکته هست که با شما در میون میذارم:
1-به نظرم اگر رو کتاب ها وقت بیشتری بذاریم و سعی کنیم به نکاتش عمل کنیم در زندگیمون بهتره تا هی بخوایم پشت هم کتاب های مختلفی رو سطحی بخونیم.
2-مشکلی که در این تاپیک هست اینه که اگر به حالت فصل فصل بخوایم خلاصه بنویسیم میشه مثل اینسری که کشش نداره و اگر بخواد به این صورت بشه که هرکی هر کتابی که خونده بیاد خلاصه تعریف کنه میشه مثل تاپیک معرفی کتاب.
به نظر بنده بیان اینکه مطالب کتاب چه تاثیری در زندگیمون داشته و تجربیاتمون که مربوط به اون موضوع هست رو به اشتراک بذاریم میتونه جذاب تر از خلاصه نویسی باشه باشه.
مثلا در یکی از فصل های کتاب به نکته اشاره کرده بود وقتی شما به چیزی فکر میکنید و یادتون نمی آد ذهن از همون لحظه شروع به جستو جو میکنه تا زمانی که به نتیجه برسه و مثلا زمانی که اصلا به اون موضوع دیگه فکر نمیکنید در لحظه میگین اا یادم اومد مثلا فلان اسم بود.
تجربه همین چند روز پیش باری خودم این بود که مشکلی در محل کارم پیش اومده بود که مربوط به چند روز قبلش بود هرچی فکر میکردم یادم نیومد تا اینکه یاد این نکته کتاب افتادم بیخیالش شدم رفتم که بخوابم در حالت استراحت که بودم یهو یادم اومد که اون روز چه اتفاقاتی افتاده بود.
به نظرم این کتاب جا داره که خیلی بیشتر روش وقت گذاشته بشه واقعا فوق العادست مطالبش و به نظرم بیان این قبیل تجربیات میتونه خیلی جذاب تر باشه تا اینکه ما بخوایم هر فصل رو بیایم و دوباره فقط خلاصه نویسی کنیم.
ببخشید متن طولانی شد واقعیت من سعی میکنم در حد توان همه تاپیک هارو مطالعه کنم و داخلشون فعالیت داشته باشم و برای اینجا هم دوستانی مثل آقا سروش و آقا حمیدرضا و سرکار خانوم سارا خیلی زحمت کشیدن و حیف هست که تاپیک غیر فعالی بشه.
برای همه دوستان آرزوی سلامتی و موفقیت و آرامش و فراوانی میکنم.

سلام جناب محمد عزیز (امیدوارم درست بگم و یادم مونده باشه)
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
نظرتون فوق العاده بود. دقیقا حرف شما هم تو حالت قبلی تاپیک بررسی کردیم هم تو این حالت جدید قرار هست اتفاق بیافته. چون واقعا تا وقتی به صرف خلاصه باشه نتیجه ای نداره و دقیقا میشه سیستم آموزشی که توش بزرگ شدیم.
در کنارش هر کتابی که روش کار میکنیم در هر نظرسنجی بعدش هم میاد و اگر جمع باهاش موافق باشه دوباره تکرار میشه.
درباره هرکی خلاصه خودش وبزاره دقیقا صحبت خود استاد هست برای ساده نگه داشتن تایپک. در کنارش ما میایم بقیه بررسی ها گروهی میکنیم. ولی چون فرمت یک کلوب و میخوایم داشته باشیم اگر کتابی برامون جذابیت خاصی داره و میبینیم میشه روش بحث کرد همینجا باهم به اشتراک میزاریم تا روش صحبت کنیم. ولی بررسی کتاب و بخوایم پیچیدش کنیم دقیقا طبق صحبت خودتون تاپیک مثل الان ساکت میشه. پس بهتره هرکی شکلی که میتونه فعالیت کنه تا تاپیک بره جلو( صرف گزاشتن خلاصه برای فعالیت فردی و یا شرکت در نظرسنجی و خلاصه و نظر شخصی و بیان مسئله براي ايجتد بحث تيمي)

شاد و پر از انرژي هاي مثبت باشيد

sara.sat
10-29-2021, 11:19
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان فعال در تاپیک.
دیدم انگار یکم فعالیت کم بوده تو تاپیک گفتم من هم نظرم رو بگم.
واقعیت به نظرم یکی از دلایلی که فعالیت نمیشه تو این تاپیک اینه که پست ها خیلی طولانی میشه و مثلا خودم به شخصه خوندن متن طولانی توی مانیتور برام اذیت کننده هست.کتاب قبلی که اثر مرکب بود چون کتاب سبک تری بود خودم هم همه پست هارو میخوندم و هم پست میذاشتم به کتاب سایکوسایبرنتیک که رسید دیگه نتونستم خودم رو به جمع برسونم و هنوز فصل هشت هسستم و از طرفی انقدر کتاب جذاب و پرمحتوایی بود که تصمیم دارم بار دوم رو هم با دقت خیلی بیشتر و انجام تمارینش بخونم.
چند تا نکته هست که با شما در میون میذارم:
1-به نظرم اگر رو کتاب ها وقت بیشتری بذاریم و سعی کنیم به نکاتش عمل کنیم در زندگیمون بهتره تا هی بخوایم پشت هم کتاب های مختلفی رو سطحی بخونیم.
2-مشکلی که در این تاپیک هست اینه که اگر به حالت فصل فصل بخوایم خلاصه بنویسیم میشه مثل اینسری که کشش نداره و اگر بخواد به این صورت بشه که هرکی هر کتابی که خونده بیاد خلاصه تعریف کنه میشه مثل تاپیک معرفی کتاب.
به نظر بنده بیان اینکه مطالب کتاب چه تاثیری در زندگیمون داشته و تجربیاتمون که مربوط به اون موضوع هست رو به اشتراک بذاریم میتونه جذاب تر از خلاصه نویسی باشه باشه.
مثلا در یکی از فصل های کتاب به نکته اشاره کرده بود وقتی شما به چیزی فکر میکنید و یادتون نمی آد ذهن از همون لحظه شروع به جستو جو میکنه تا زمانی که به نتیجه برسه و مثلا زمانی که اصلا به اون موضوع دیگه فکر نمیکنید در لحظه میگین اا یادم اومد مثلا فلان اسم بود.
تجربه همین چند روز پیش باری خودم این بود که مشکلی در محل کارم پیش اومده بود که مربوط به چند روز قبلش بود هرچی فکر میکردم یادم نیومد تا اینکه یاد این نکته کتاب افتادم بیخیالش شدم رفتم که بخوابم در حالت استراحت که بودم یهو یادم اومد که اون روز چه اتفاقاتی افتاده بود.
به نظرم این کتاب جا داره که خیلی بیشتر روش وقت گذاشته بشه واقعا فوق العادست مطالبش و به نظرم بیان این قبیل تجربیات میتونه خیلی جذاب تر باشه تا اینکه ما بخوایم هر فصل رو بیایم و دوباره فقط خلاصه نویسی کنیم.
ببخشید متن طولانی شد واقعیت من سعی میکنم در حد توان همه تاپیک هارو مطالعه کنم و داخلشون فعالیت داشته باشم و برای اینجا هم دوستانی مثل آقا سروش و آقا حمیدرضا و سرکار خانوم سارا خیلی زحمت کشیدن و حیف هست که تاپیک غیر فعالی بشه.
برای همه دوستان آرزوی سلامتی و موفقیت و آرامش و فراوانی میکنم.

سلام
وقت بخیر
بسیار صحبتهاتون عالی بودن
این موارد رو در واقع جناب آقای راکفلر هم قبلا هم گفتن که اگر نیاز باشه زمان زیادتری روی بررسی کتاب میزاریم. الان هم نظر اکثریت روی کتاب جدید و ترجیحا کتاب سبک بوده
ولی چنانچه همه بخان که همچنان روی کتاب سایکوسیبرنتیک کار کنیم که خوب همینکارو میکنیم
و طبق فرمت پیشنهادی ایشون هم خلاصه مفیدی از کتاب ذکر میشه هم تجربیات و نکات و کلا کامل تر از تاپیک معرفی کتاب هست
اما
همه ما میخایم که به بهترین فرمت برسیم و پیشنهاد مفید مورد استفاده قرار میگیره
و یه مورد دیگه اینکه این موضوع که من یا جناب آقای سامان یا آقای حاتمی و دیگر دوستان کتاب رو تموم کردیم دلیل نمیشه که شما هم تموم کرده باشید و ما رو از خلاصه نویسیتون محروم کنید.
لطفا خلاصه هاتون رو در صورت تمایل هر زمانی که انجام دادید برامون بزارید
چون در واقع یکی از اهداف تاپیک اینه که با دیدگاه های مختلف دوستان از مطالب کتاب مربوطه هم آشنا بشیم
امیدوارم در کنار هم بتونیم تاپیک فعال و عالی بسازیم تا مورد استفاده هممون قرار بگیره
با احترام

John D. Rockefeller
10-29-2021, 16:52
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان فعال در تاپیک.
دیدم انگار یکم فعالیت کم بوده تو تاپیک گفتم من هم نظرم رو بگم.
واقعیت به نظرم یکی از دلایلی که فعالیت نمیشه تو این تاپیک اینه که پست ها خیلی طولانی میشه و مثلا خودم به شخصه خوندن متن طولانی توی مانیتور برام اذیت کننده هست.کتاب قبلی که اثر مرکب بود چون کتاب سبک تری بود خودم هم همه پست هارو میخوندم و هم پست میذاشتم به کتاب سایکوسایبرنتیک که رسید دیگه نتونستم خودم رو به جمع برسونم و هنوز فصل هشت هسستم و از طرفی انقدر کتاب جذاب و پرمحتوایی بود که تصمیم دارم بار دوم رو هم با دقت خیلی بیشتر و انجام تمارینش بخونم.
چند تا نکته هست که با شما در میون میذارم:
1-به نظرم اگر رو کتاب ها وقت بیشتری بذاریم و سعی کنیم به نکاتش عمل کنیم در زندگیمون بهتره تا هی بخوایم پشت هم کتاب های مختلفی رو سطحی بخونیم.
2-مشکلی که در این تاپیک هست اینه که اگر به حالت فصل فصل بخوایم خلاصه بنویسیم میشه مثل اینسری که کشش نداره و اگر بخواد به این صورت بشه که هرکی هر کتابی که خونده بیاد خلاصه تعریف کنه میشه مثل تاپیک معرفی کتاب.
به نظر بنده بیان اینکه مطالب کتاب چه تاثیری در زندگیمون داشته و تجربیاتمون که مربوط به اون موضوع هست رو به اشتراک بذاریم میتونه جذاب تر از خلاصه نویسی باشه باشه.
مثلا در یکی از فصل های کتاب به نکته اشاره کرده بود وقتی شما به چیزی فکر میکنید و یادتون نمی آد ذهن از همون لحظه شروع به جستو جو میکنه تا زمانی که به نتیجه برسه و مثلا زمانی که اصلا به اون موضوع دیگه فکر نمیکنید در لحظه میگین اا یادم اومد مثلا فلان اسم بود.
تجربه همین چند روز پیش باری خودم این بود که مشکلی در محل کارم پیش اومده بود که مربوط به چند روز قبلش بود هرچی فکر میکردم یادم نیومد تا اینکه یاد این نکته کتاب افتادم بیخیالش شدم رفتم که بخوابم در حالت استراحت که بودم یهو یادم اومد که اون روز چه اتفاقاتی افتاده بود.
به نظرم این کتاب جا داره که خیلی بیشتر روش وقت گذاشته بشه واقعا فوق العادست مطالبش و به نظرم بیان این قبیل تجربیات میتونه خیلی جذاب تر باشه تا اینکه ما بخوایم هر فصل رو بیایم و دوباره فقط خلاصه نویسی کنیم.
ببخشید متن طولانی شد واقعیت من سعی میکنم در حد توان همه تاپیک هارو مطالعه کنم و داخلشون فعالیت داشته باشم و برای اینجا هم دوستانی مثل آقا سروش و آقا حمیدرضا و سرکار خانوم سارا خیلی زحمت کشیدن و حیف هست که تاپیک غیر فعالی بشه.
برای همه دوستان آرزوی سلامتی و موفقیت و آرامش و فراوانی میکنم.

سلام اقا محمد گل
حالتون عالی باشه

بشدت با نظراتتون موافقم
1- در صفحه های قبل هم گفتم که داستان ما داره میشه شبیه به اون پروفسوره که همه چیز رو میدونست ولی فقط تیوری بود . من به شخصه درکنار کتابی که در هفته اینده قراره معرفی بشه ، برمیگردم کتاب اثر مرکب رو میخونم چون من واقعا از توصیه هایی که داخل کتاب شده بود فقط 1-2 مورد رو اعمال کردم و فقط تیوری رو یاد گرفتم. ( هنوز مدیریت زمان ندارم و....)
در فصل 5 کتاب سایکو بودم که دیدم اگر بخوام تمرین هایی که داده شده رو اعمال کنم به فرمت تاپیک نمیرسم که در این زمان کوتاه بیام کل کتابو بخونم و در کنارش هم عمل کنم.

2- میشه این کار رو هم کرد و اختیاری گذاشت که هر فرد به هر صورتی که دوست داشت یا تجربه ، خلاصه و... رو قرار بده ( تجربیات از تمرین ها )
و دقیقا اگر بخوایم هر کسی یک کتاب که دوست داره رو بخونه بیاد خلاصه بزاره میشه کپی تاپیک معرفی کتاب و در همین دو صفحه سرکار خانوم سارا زحمت کشیدن خلاصه هایی رو قرار دادند
ولی خب من چون کتاب رو نخوندم هیچ برداشت یا سوال یا بحثی نمیتونم روش بکنم

اینم در نظر داشته باشید برای مثال کتاب های سنگین تر مثل کتاب های جناب ناپلون هیل که بیندیشید و ثروتمند شوید نزدیک به 600 صفحه هست
چه طور خلاصه کنیم و در تاپیک قرار بدیم که هم دوستانی که این تاپیک رو دنبال میکنند بتونند بهره ببرند و هم ما روی دیدگاه های مختلف در هر فصل بحث کنیم ؟
ولی خب گفتم که در هر صورت نظرت اکثریت دوستان مهمه و در هر صورتی باشه پیروی میکنم .

موفق باشید.

M.safari97
10-29-2021, 19:07
سلام جناب محمد عزیز (امیدوارم درست بگم و یادم مونده باشه)
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
نظرتون فوق العاده بود. دقیقا حرف شما هم تو حالت قبلی تاپیک بررسی کردیم هم تو این حالت جدید قرار هست اتفاق بیافته. چون واقعا تا وقتی به صرف خلاصه باشه نتیجه ای نداره و دقیقا میشه سیستم آموزشی که توش بزرگ شدیم.
در کنارش هر کتابی که روش کار میکنیم در هر نظرسنجی بعدش هم میاد و اگر جمع باهاش موافق باشه دوباره تکرار میشه.
درباره هرکی خلاصه خودش وبزاره دقیقا صحبت خود استاد هست برای ساده نگه داشتن تایپک. در کنارش ما میایم بقیه بررسی ها گروهی میکنیم. ولی چون فرمت یک کلوب و میخوایم داشته باشیم اگر کتابی برامون جذابیت خاصی داره و میبینیم میشه روش بحث کرد همینجا باهم به اشتراک میزاریم تا روش صحبت کنیم. ولی بررسی کتاب و بخوایم پیچیدش کنیم دقیقا طبق صحبت خودتون تاپیک مثل الان ساکت میشه. پس بهتره هرکی شکلی که میتونه فعالیت کنه تا تاپیک بره جلو( صرف گزاشتن خلاصه برای فعالیت فردی و یا شرکت در نظرسنجی و خلاصه و نظر شخصی و بیان مسئله براي ايجتد بحث تيمي)

شاد و پر از انرژي هاي مثبت باشيد


سلام
وقت بخیر
بسیار صحبتهاتون عالی بودن
این موارد رو در واقع جناب آقای راکفلر هم قبلا هم گفتن که اگر نیاز باشه زمان زیادتری روی بررسی کتاب میزاریم. الان هم نظر اکثریت روی کتاب جدید و ترجیحا کتاب سبک بوده
ولی چنانچه همه بخان که همچنان روی کتاب سایکوسیبرنتیک کار کنیم که خوب همینکارو میکنیم
و طبق فرمت پیشنهادی ایشون هم خلاصه مفیدی از کتاب ذکر میشه هم تجربیات و نکات و کلا کامل تر از تاپیک معرفی کتاب هست
اما
همه ما میخایم که به بهترین فرمت برسیم و پیشنهاد مفید مورد استفاده قرار میگیره
و یه مورد دیگه اینکه این موضوع که من یا جناب آقای سامان یا آقای حاتمی و دیگر دوستان کتاب رو تموم کردیم دلیل نمیشه که شما هم تموم کرده باشید و ما رو از خلاصه نویسیتون محروم کنید.
لطفا خلاصه هاتون رو در صورت تمایل هر زمانی که انجام دادید برامون بزارید
چون در واقع یکی از اهداف تاپیک اینه که با دیدگاه های مختلف دوستان از مطالب کتاب مربوطه هم آشنا بشیم
امیدوارم در کنار هم بتونیم تاپیک فعال و عالی بسازیم تا مورد استفاده هممون قرار بگیره
با احترام


سلام اقا محمد گل
حالتون عالی باشه

بشدت با نظراتتون موافقم
1- در صفحه های قبل هم گفتم که داستان ما داره میشه شبیه به اون پروفسوره که همه چیز رو میدونست ولی فقط تیوری بود . من به شخصه درکنار کتابی که در هفته اینده قراره معرفی بشه ، برمیگردم کتاب اثر مرکب رو میخونم چون من واقعا از توصیه هایی که داخل کتاب شده بود فقط 1-2 مورد رو اعمال کردم و فقط تیوری رو یاد گرفتم. ( هنوز مدیریت زمان ندارم و....)
در فصل 5 کتاب سایکو بودم که دیدم اگر بخوام تمرین هایی که داده شده رو اعمال کنم به فرمت تاپیک نمیرسم که در این زمان کوتاه بیام کل کتابو بخونم و در کنارش هم عمل کنم.

2- میشه این کار رو هم کرد و اختیاری گذاشت که هر فرد به هر صورتی که دوست داشت یا تجربه ، خلاصه و... رو قرار بده ( تجربیات از تمرین ها )
و دقیقا اگر بخوایم هر کسی یک کتاب که دوست داره رو بخونه بیاد خلاصه بزاره میشه کپی تاپیک معرفی کتاب و در همین دو صفحه سرکار خانوم سارا زحمت کشیدن خلاصه هایی رو قرار دادند
ولی خب من چون کتاب رو نخوندم هیچ برداشت یا سوال یا بحثی نمیتونم روش بکنم

اینم در نظر داشته باشید برای مثال کتاب های سنگین تر مثل کتاب های جناب ناپلون هیل که بیندیشید و ثروتمند شوید نزدیک به 600 صفحه هست
چه طور خلاصه کنیم و در تاپیک قرار بدیم که هم دوستانی که این تاپیک رو دنبال میکنند بتونند بهره ببرند و هم ما روی دیدگاه های مختلف در هر فصل بحث کنیم ؟
ولی خب گفتم که در هر صورت نظرت اکثریت دوستان مهمه و در هر صورتی باشه پیروی میکنم .

موفق باشید.
سلام خدمت همه دوستان
اول از همه خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و پست من رو مطالعه کردین.
با این وجود فکر کنم همه دوستان موافق این نظر هستند که هر کس در تاپیک بیاد و تجربیات،نظر،خلاصه ای از فصل،یک بیت شعر از کتاب مولانا و یا حتی یک جمله از یک کتاب که براش جذاب بوده رو مطرح کنه وراجع بهش صحبت کنه.
مثلا به این صورت که من میام و یه پست میذارم میگم من این کتاب رو خوندم در این فصل این جمله یا این پاراگراف برام خیلی کاربردی بوده یا اصلا خیلی برام جذاب بوده و دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم.
یا مثلا من سمینار کوه های آلپ آقای کوین ترودو رو گوش دادم مثلا در قسمت سوم(قسمت دقیق یادم نیست برای مثال بود) میگن که 99 درصد باید افکار و احساس رو مورد توجه قرار بدیم اما استاد امینو میگن عمل هم خیلی مهم هست نظر شما چیه؟(این رو فقط به عنوان نمونه عرض کردم)
اینجوری میشه یه تاپیک مثل بازی فراوانی که هر کس میاد تجربیاتشو بیان میکنه منتها تو زمینه مطالعه کتاب و سمینار های اموزشی(سمینار هارو گفتم چون دیدم تو تاپیک معرفی کتاب معرفی شده بود)و به نظرم یه تاپیک فوق العاده آموزشی،انگیزشی(چون واقعا بعضی وقتا یک جمله میتونه زندگی آدم رو عوض کنه) میشه و رو اینجور مسائل هم میشه بحث کرد حتی یجاهایی از استاد هم نظر پرسید اما وقتی خلاصه نویسی باشه دیگه ما رو چه مطلبی بحث کنیم.

Soroosham
10-30-2021, 08:09
سلام خدمت همه دوستان
اول از همه خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و پست من رو مطالعه کردین.
با این وجود فکر کنم همه دوستان موافق این نظر هستند که هر کس در تاپیک بیاد و تجربیات،نظر،خلاصه ای از فصل،یک بیت شعر از کتاب مولانا و یا حتی یک جمله از یک کتاب که براش جذاب بوده رو مطرح کنه وراجع بهش صحبت کنه.
مثلا به این صورت که من میام و یه پست میذارم میگم من این کتاب رو خوندم در این فصل این جمله یا این پاراگراف برام خیلی کاربردی بوده یا اصلا خیلی برام جذاب بوده و دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم.
یا مثلا من سمینار کوه های آلپ آقای کوین ترودو رو گوش دادم مثلا در قسمت سوم(قسمت دقیق یادم نیست برای مثال بود) میگن که 99 درصد باید افکار و احساس رو مورد توجه قرار بدیم اما استاد امینو میگن عمل هم خیلی مهم هست نظر شما چیه؟(این رو فقط به عنوان نمونه عرض کردم)
اینجوری میشه یه تاپیک مثل بازی فراوانی که هر کس میاد تجربیاتشو بیان میکنه منتها تو زمینه مطالعه کتاب و سمینار های اموزشی(سمینار هارو گفتم چون دیدم تو تاپیک معرفی کتاب معرفی شده بود)و به نظرم یه تاپیک فوق العاده آموزشی،انگیزشی(چون واقعا بعضی وقتا یک جمله میتونه زندگی آدم رو عوض کنه) میشه و رو اینجور مسائل هم میشه بحث کرد حتی یجاهایی از استاد هم نظر پرسید اما وقتی خلاصه نویسی باشه دیگه ما رو چه مطلبی بحث کنیم.

سلام جناب صفری عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
دقیقا حرف شما و منم دارم میگم. فرمت قبلی به صرف ارایه خلاصه بود و احساسی توش نبود. اینجوری با خلاصه کردن( کاربردی بودن و عملی بودن هرچیز تو سادگیش هست) و بیان نظر و تجربه شخصی و ایجاد یک مشکل برای حلش تبادل نظر میکنیم. فرمت اصلی تاپیک همین ارایه خلاصه به هر شکلی هست و فرمت کار اضافه کار تیمی برای بررسی کاربردی یک کتاب از نظر من نوعی هست. و لازم نیست حتما بقیه با نظر من موافق باشن چون دقیقا با همین اختلاف نظر میشه صحبت بکنیم.
فردا بعد نظرسنجی فرمتی که قرار هست روش کار کنیم و مجدد میزارم و توضیح کامل میدم روش تا از همه نقطه نظر های مشترک دوستان هم توش باشن.
دوتا نکته: برای فایلهای روانشناسی موفقی اگر تو تاپیک روانشناسی هم معرفی بشن بهتر هستن چون زیرمجموعه اصلیش اونجاست.
برای کتابهایی که تمرین محور هستن فقط من روش بحثی دارم اینه که خلاصه خوبی نمیشه داد تا مطالعه نشن و تمریناتش انجام نشن. مثلا کتاب انگشتان ثروتساز برای من ۲ماه طول کشید چون مستقیما روی باورهام داشت کار میکرد و مقاومت درونی داشتم. برای این نوع کتابها یا همه کتابها دیگه باید تجربیات شخصیمون و بگیم و کسی که دفعه اولش هم هست میگه برای درک بهترش برای خودش هم میتونه نمونه از بیرون بیاره و مثال بزنه.

بازم ممنونم از جمع بندیتون.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید

Soroosham
10-31-2021, 07:56
لینک نظر سنجی انتخاب کتاب آبان ۱۴۰۰ - کلیک کنید (https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScZ-oCnXXwS0-pGSME3m4kLK7hRFu9WQzIYtKr9evUEKfFU_g/viewform?usp=sf_link)
نظرسنجی تا شنبه هفته آینده پابرجاست.

سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)

نتیجه نظرسنجی این ماه:
191962

کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید آقای ناپلئون هيل با اكثريت آرا انتخاب شد. كتابها باقيمونده در نظرسنجي ماه بعد هستن تا به اتمام برسن.

هدف:
خوندن کتاب در بازه زمانی ۲ هفته تا ۳هفته و ارایه خلاصه+ نظرات و تجربيات شخصي + در کنار بیان یک مسئله براي حل اون توسط دوستان.

نحوه مشاركت:

- كل كتاب به صورت كاربردي خلاصه بشه( چندين شكل براي خلاصه كردن وجود داره ميتونيد در صورت تمايل سرچ كنيد) بعد از خلاصه كردن نظرات و تجربيات شخصي خودتون و به اشتراك بزاريد و يك مسئله جهت حل توسط گروه ارائه بديد و روي مباحث ديگران هم بحث كنيد.

- بعضي مباحث كتاب ميتونه براتون مفيد باشه يا نياز به توضيح بيشتر داشته باشه ئس به صورت جداگانه بيان كنيدش بعد از ارائه جامع خلاصه.

- دوستان در حين بررسي اين كتاب هم ميتونن كتابهايي كه دوست دارن خلاصش و بگن بيان ارائه بدن و ازش استفاده كنيم.

مدت زمان:
تا 7آذر 1400 (28نوامبر 21)

تو اين فرمت نظرات همه دوستان در نظر گرفته شد و ميتونيم همه از اين روش كتاب و بررسي كنيم.

در صورتي هم كه كتاب و نخونديد هم مشكلي نيست و موقع بيان نظرات ميتونيد از تجربيات گذشته خودتون يا ديگران و نظرات حال حاظرتون استفاده كنيد.

دوستان توجه داشته باشيد كه هدف اول اينجا لذت بردن از كتاب خوندن هست. و در ادامه هدف از ارائه خلاصه به صرف اين هست كه با ديدگاه هاي هم آشنا بشيم و نكاتي كه براي من يا شما جذابيت داره علتش و بدونيم و از نظرات و تجربيات هم استفاده كنيم وگرنه اصل موضوع ارائه خلاصه نيست!

آقا حميدرضا عزيز لطف كنيد هنرتون مجدد نشون بديد كه اين هفته و با قدرت كنار دوستان شروع كنيم. اين تيمي كه اينجا جمع شده همگي فوق العادن و تمامي كساني هم كه نظر دادن لطف و اشتياق خودشون نشون دادن. اميدوارم همه 13 نفر در اين تاپيك نظراتشون بگن و ازش استفاده كنيم.

شاد و پر از انرژي هاي مثبت باشيد.

John D. Rockefeller
10-31-2021, 15:06
192089

کتاب : بیندیشید و ثروتمند شوید ( Think and Grow Rich )
نویسنده : ناپلون هیل ( Napoleon Hill )

موضوع : موفقیت و روانشناسی
تعداد صفحات : میانگین 300 الی 400

مدت زمان مطالعه : یک ماه
( از تاریخ 8 آبان تا 7 آذر )

نظر استاد امینو در مورد این کتاب : @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)

تجربیات دوستان : ( اپدیت میشود )



قوانین تاپیک ( کلیک کنید (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=150814&viewfull=1#post150814) )

کتاب های خوانده شده :
اثر مرکب (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=118077&viewfull=1#post118077) + تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1WBcI2rUgsb6TNBkrIggs19WAfQEcKLvK/view?usp=sharing)
سایکوسایبرنتیک (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=127866&viewfull=1#post127866) + تجربیات دوستان ( اپدیت میشود )

هدف:
خوندن کتاب در بازه زمانی ۲ هفته تا ۳هفته و ارایه خلاصه+ نظرات و تجربيات شخصي + در کنار بیان یک مسئله براي حل اون توسط دوستان.

نحوه مشاركت:

- كل كتاب به صورت كاربردي خلاصه بشه( چندين شكل براي خلاصه كردن وجود داره ميتونيد در صورت تمايل سرچ كنيد) بعد از خلاصه كردن نظرات و تجربيات شخصي خودتون و به اشتراك بزاريد و يك مسئله جهت حل توسط گروه ارائه بديد و روي مباحث ديگران هم بحث كنيد.

- بعضي مباحث كتاب ميتونه براتون مفيد باشه يا نياز به توضيح بيشتر داشته باشه ئس به صورت جداگانه بيان كنيدش بعد از ارائه جامع خلاصه.

- دوستان در حين بررسي اين كتاب هم ميتونن كتابهايي كه دوست دارن خلاصش و بگن بيان ارائه بدن و ازش استفاده كنيم.





کتاب های پیشنهادی :

نیروی حال اثر اکهارت تول
قدرت عادت اثر چالز دوهیک
ایین دوست یابی اثر دیل کارنگی
انگشتان ثروت ساز اثر مارگارت ام. لینچ

ERIC_TRADER
11-06-2021, 18:27
سلام به دوستان عزیزم خسته نباشین

دوستان کتاب طبیب خود باش که استاد معرفی کرده بودند من دیدم زیاد خوانا نبود هزینشو دادم کلشو برام تایپ کنن .


کتاب طبیب خود باش( دانلود کنید و چاپ کنید خیلی کتاب ارزشمندی هست)

https://s21.picofile.com/file/844337...D8%B4.pdf.html (https://s21.picofile.com/file/8443375650/%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%A8_%D8%AE%D9%88%D8%AF_%D8%A8 %D8%A7%D8%B4.pdf.html)

sara.sat
11-07-2021, 06:11
سلام به دوستان عزیزم خسته نباشین

دوستان کتاب طبیب خود باش که استاد معرفی کرده بودند من دیدم زیاد خوانا نبود هزینشو دادم کلشو برام تایپ کنن .


کتاب طبیب خود باش( دانلود کنید و چاپ کنید خیلی کتاب ارزشمندی هست)

https://s21.picofile.com/file/844337...D8%B4.pdf.html (https://s21.picofile.com/file/8443375650/%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%A8_%D8%AE%D9%88%D8%AF_%D8%A8 %D8%A7%D8%B4.pdf.html)



سلام
وقت بخیر
بسیار بسیار لطف کردید
ممنونم

Mr. & Mrs. hatami
11-07-2021, 11:13
عرض ادب و احترام
دوستان عزیزم چند وقتی هست که تاپیک واقعا خیلی افت کرده، به نظر بنده دوستان کتابی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید کتابی نیستش که بخواهیم به صورت یک جا خلاصه کنیم باید این کتاب به صورت فصل به فصل در تاپیک مورد بحث و گفتگو قرار بدیم. البته نه اینکه خلاصه هر فصل رو در تاپیک قرار بدیم. من صرفاً نظرمو عرض می کنم هر فصل رو به صورت جداگانه بخونیم و بعد از اینکه خونده شد هر کس بیاد در تاپیک نظر خودشون رو بگه و اگر سوالی براشون پیش اومده باشه مطرح کند وگرنه که بریم فصل بعد.
با تشکر

sara.sat
11-07-2021, 11:50
عرض ادب و احترام
دوستان عزیزم چند وقتی هست که تاپیک واقعا خیلی افت کرده، به نظر بنده دوستان کتابی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید کتابی نیستش که بخواهیم به صورت یک جا خلاصه کنیم باید این کتاب به صورت فصل به فصل در تاپیک مورد بحث و گفتگو قرار بگیره. البته نه اینکه خلاصه هر فصل رو در تاپیک قرار بدیم. من صرفاً نظرمو عرض می کنم هر فصل رو به صورت جداگانه بخونیم و بعد از اینکه خونده شد هر کس بیاد در تاپیک نظر خودشون رو بگه و اگر سوالی براشون پیش اومده باشه مطرح کند وگرنه که بریم فصل بعد.
با تشکر

سلام
وقت شما بخیر باشه
بله نظر منم همینه
دیروز یه پست گذاشتم که سوالاتی که از فصل یک توی دهنم اومده بود پرسیده بودم
ولی بعد پاکش کردم
چون یاد این صحبت استاد بزرگوار افتادم که گفت سوالاتتون از مباحث رو یه جا داخل دفتر بنویسید و در پایان اگر جواب داده نشده بود از دوستان سوال کنید
منم دیدم که تا انتها که نرفتم هنوز (البته بصورت کامل و جامع) گفتم بهتره که فعلا سوال نکنم:cool:
ولی واقعا تاپیک باز سوت و کور شده

Mr. & Mrs. hatami
11-07-2021, 13:38
سلام
وقت شما بخیر باشه
بله نظر منم همینه
دیروز یه پست گذاشتم که سوالاتی که از فصل یک توی دهنم اومده بود پرسیده بودم
ولی بعد پاکش کردم
چون یاد این صحبت استاد بزرگوار افتادم که گفت سوالاتتون از مباحث رو یه جا داخل دفتر بنویسید و در پایان اگر جواب داده نشده بود از دوستان سوال کنید
منم دیدم که تا انتها که نرفتم هنوز (البته بصورت کامل و جامع) گفتم بهتره که فعلا سوال نکنم:cool:
ولی واقعا تاپیک باز سوت و کور شده

عرض ادب سر کار خانم
جسارت میکنم ،بنده این کتاب رو ۳۰۰ صفحه رو هم خوندم و هم ۶۰۰ صفحه رو،و سوالی رو که شما پرسیده بودید رو دیشب دیر وقت دیدم .راستش برای بنده هم این سوال ها پیش اومده و جوابی براش پیدا نکردم(بعد از اینکه کتاب رو تا اخر خوندم). به همین دلیل عرض کردم که بهتر فصل ب فصل پیش بریم و در موردش صحبت کنیم.

sara.sat
11-08-2021, 01:23
عرض ادب سر کار خانم
جسارت میکنم ،بنده این کتاب رو ۳۰۰ صفحه رو هم خوندم و هم ۶۰۰ صفحه رو،و سوالی رو که شما پرسیده بودید رو دیشب دیر وقت دیدم .راستش برای بنده هم این سوال ها پیش اومده و جوابی براش پیدا نکردم(بعد از اینکه کتاب رو تا اخر خوندم). به همین دلیل عرض کردم که بهتر فصل ب فصل پیش بریم و در موردش صحبت کنیم.


سلام
وقت بخیر
خوب شما خیلی خیلی از من جلوتر هستید:cool:
بفرمایید شروع کنید خلاصه تون رو
حالا چ فصل به فصل چه اینکه کلش رو که خوندید یه خلاصه بزارید تا ما هم استفاده کنیم
بسیار هم ممنون میشم اینکارو کنید

hasannavidi
11-08-2021, 20:51
سلام امروز میخواستم برداشتی که از فیلم dune را کردم با شما عزیزان به اشتراک بزارم که کاملا با موضوعاتی که استاد امینو اشاره کرده در مباحث روانشناسی و قدرت ذهن تطبیق داره .
این فیلم در واقع چشم انداز دنیس ویلنوو با به تصویر کشیدن عظمت و دامنه مجموعه رمان حماسی اسطوره*ای فرانک هربرت هست که در سال 1965 نوشته شده !!!
به این مجموعه از رمان های dune اقای هربرت برچسب تخیلی زدن ولی نویسنده در سال 1965 به عظمت قدرت ذهن اشاره کرده که هیچ محدودیتی وجود نداره و چون قوانین ریاضی برایش پیدا نشده لقب تخیلی یا معنوی گرفته شده !
جذابیت این قضیه برمیگرده به مباحث قدرت ذهن که انسان ها چگونه با قدرت ذهن خودشون 100 ها قرن را برنامه ریزی کردن. نکته ای که استاد اشاره میکنه اگرشما در حالت هایی قرار بگیرید که طول موج مغزی بین تتا آلفا و از همه قوی تر 3 تا 1 که دلتا هست قرار بگیرد از ماهیت زمان و مکان خارج میشویم و کاملا به عالم فراگاهی دسترسی دارین .
تمام این مباحث را بازگو کردم که بگویم قدرت ذهن انسان در تمام عالم به وضوح در این فیلم و بهتره بگیم رمان اشاره شده که قوی ترین ابزاری هست که میتواند هر چیزی را به کنترل بگیرد
و در پایان میخوام به تمرینی برای کنترل ذهن که استاد امینو عزیز گوشزد میکنه یعنی " مدیتیشن " اشاره کنم :o

John D. Rockefeller
11-08-2021, 21:20
عرض ادب سر کار خانم
جسارت میکنم ،بنده این کتاب رو ۳۰۰ صفحه رو هم خوندم و هم ۶۰۰ صفحه رو،و سوالی رو که شما پرسیده بودید رو دیشب دیر وقت دیدم .راستش برای بنده هم این سوال ها پیش اومده و جوابی براش پیدا نکردم(بعد از اینکه کتاب رو تا اخر خوندم). به همین دلیل عرض کردم که بهتر فصل ب فصل پیش بریم و در موردش صحبت کنیم.


سلام دوست عزیز
حالتون عالی باشه

طبق نحوره مشارکت شما میتونید این نحوه رو هم انجام بدید
بعضي مباحث كتاب ميتونه براتون مفيد باشه يا نياز به توضيح بيشتر داشته باشه پس به صورت جداگانه بيان كنيدش بعد از ارائه جامع خلاصه.
چون نظرسنجی شد که طبق چه فرمتی خلاصه انجام بشه و دوستان احساس نارضایتی هم کردند از فصل به فصل ، طبق ارا فرمت در پست اول نحوه مشارکت نوشته شد .

مورد بعدی خوندید یا عمل هم کردید ؟
اگر عمل کردید خیلی ممنون میشم تجربیاتتون رو هم در اختیار ما بزارید .

موفق باشید.

Mr. & Mrs. hatami
11-08-2021, 22:34
سلام دوست عزیز
حالتون عالی باشه

طبق نحوره مشارکت شما میتونید این نحوه رو هم انجام بدید
بعضي مباحث كتاب ميتونه براتون مفيد باشه يا نياز به توضيح بيشتر داشته باشه پس به صورت جداگانه بيان كنيدش بعد از ارائه جامع خلاصه.
چون نظرسنجی شد که طبق چه فرمتی خلاصه انجام بشه و دوستان احساس نارضایتی هم کردند از فصل به فصل ، طبق ارا فرمت در پست اول نحوه مشارکت نوشته شد .

مورد بعدی خوندید یا عمل هم کردید ؟
اگر عمل کردید خیلی ممنون میشم تجربیاتتون رو هم در اختیار ما بزارید .

موفق باشید.
عرض ادب و احترام

قطعا نظر جمع اجرا خواهد شد.
بنده جسارت میکنم و یک سوال میپرسم،به نظر شما چقدر زمان نیاز هست تا بتوانیم هر کتابی رو که میخوانیم به صورت کامل و درست در زندگی خود نهادینه کنیم؟
چهل بار خواندن هر کتاب(امینو)

.Brave_Heart.
11-08-2021, 23:41
عرض ادب و احترام

قطعا نظر جمع اجرا خواهد شد.
بنده جسارت میکنم و یک سوال میپرسم،به نظر شما چقدر زمان نیاز هست تا بتوانیم هر کتابی رو که میخوانیم به صورت کامل و درست در زندگی خود نهادینه کنیم؟
چهل بار خواندن هر کتاب(امینو)


سلام جناب حاتمی
من کتابی که مطالعه میکنم از روش نقشه راه دوره های استاد استفاده میکنم
دور اول رو خوانی
دوم با دقت بیشتر
دور سوم هایلایت نکات مهم |
دور چهارم انجام تمارین کتاب
دور پنجم رو خوانی تمامی های لایت های مهم و مجدد انجام تمارین
امتحان کنید ببینید چطوره
قطعا جواب میده
موفق باشید

John D. Rockefeller
11-09-2021, 02:19
عرض ادب و احترام

قطعا نظر جمع اجرا خواهد شد.
بنده جسارت میکنم و یک سوال میپرسم،به نظر شما چقدر زمان نیاز هست تا بتوانیم هر کتابی رو که میخوانیم به صورت کامل و درست در زندگی خود نهادینه کنیم؟
چهل بار خواندن هر کتاب(امینو)


سلامی دوباره
شب خوبی رو داشته باشید

بله حرفتون کاملا درسته و اون چهل بار خوندن برای درک کامل کتاب هست
فکر کنم شما در هر دو دوره پرایس و فراکتالی شرکت کردید
و اقای امیر علی حرف عالی رو زدند و من هم اکثر اوقات به همین شیوه عمل میکنم
ایا شما بعد از دیدن 40 باره فایل شروع به تمرین کردید یا بعد از دیدن فایل ( اگر طبق نقشه راه رفته باشید ) در دور دوم تمرینات رو شروع کردید
و اگر به صورت معمول رفته باشید بعد از دیدن هر فایل تمرین کردید ؟

در هر دو صورت شما شروع به عمل کردن کردید و طی تمرینات تجربه کسب کردید و در طی مسیر شما پیشرفت و اصلاح کردید .
یکی از مخالفت هایی که در پست های قبل هم اشاره کردم این بود که ما فقط کتاب سایکوسایبرنتیک رو مطالعه کردیم و گذاشتیم کنار و هیچ بحث یا تمرین و تجربه ای ازش بدست نیاوردیم و شبیه به داستان فیلسوف شدیم که همه چیز رو میدونه ولی شنا کردن بلد نیست .
سرکار خانوم سارا سوالی پرسیدند فکر کنم به این صورت بود که ایا در گروه نخبگان حضور داشتید ؟
انجمن
ولی به نظر من در این تاپیک فقط به دید خوندن و خلاصه برداری داریم جلو میریم و دور از اون جمع نخبگان ( مسترمایند ) هستیم و از دانش و تجربیات همدیگه استفاده نمیکنیم که اقای سروش اشاره کردند که
در فرمت این تاپیک نیست و فقط در فرمت تاپیک خواسته شده خلاصه کنیم( اشاره کردید که تاپیک ساکت شده )
در پست های ابتدایی استاد کتاب اثر مرکب رو معرفی کردند که اقای دارن هاردی بشدت روی عمل کردند توصیه کرده بود ولی خب ما فقط مطالعه کردیم و رفتیم سراغ کتاب بعدی .

شما جمله ای رو از استاد نقل کردید و بنده هم چند جمله ای از استاد نقل کنم : ( وبینار 12 مهر 99 پرایس اکشن )

چیزی که یک فکر رو سازنده و غیر سازنده میکنه اعمال هستند .
تا زمانی که افکار شما از طریق بدن شما تبدیل به عمل نشه تاثیری نمیزاره .
کشاورزی میتونه سال ها بشینه و در ذهنش یک زمین رو شخم بزنه و بذربکاره و ابیاری و... ولی تا زمانی که پا نشه و این افکار رو عملی نکنه ، اتفاق خاصی نمی افته .
چه زمانی بهترین عملکرد رخ میده ؟ زمانی که افکار و عمل در راستای هم باشند. زمانی که افکار خوداگاه شما از طریق عمل شما به انجام برسند .
فکر ~> عمل ~> نتیجه

موفق باشید.

.Brave_Heart.
11-09-2021, 09:20
سلامی دوباره
شب خوبی رو داشته باشید

بله حرفتون کاملا درسته و اون چهل بار خوندن برای درک کامل کتاب هست
فکر کنم شما در هر دو دوره پرایس و فراکتالی شرکت کردید
و اقای امیر علی حرف عالی رو زدند و من هم اکثر اوقات به همین شیوه عمل میکنم
ایا شما بعد از دیدن 40 باره فایل شروع به تمرین کردید یا بعد از دیدن فایل ( اگر طبق نقشه راه رفته باشید ) در دور دوم تمرینات رو شروع کردید
و اگر به صورت معمول رفته باشید بعد از دیدن هر فایل تمرین کردید ؟

در هر دو صورت شما شروع به عمل کردن کردید و طی تمرینات تجربه کسب کردید و در طی مسیر شما پیشرفت و اصلاح کردید .
یکی از مخالفت هایی که در پست های قبل هم اشاره کردم این بود که ما فقط کتاب سایکوسایبرنتیک رو مطالعه کردیم و گذاشتیم کنار و هیچ بحث یا تمرین و تجربه ای ازش بدست نیاوردیم و شبیه به داستان فیلسوف شدیم که همه چیز رو میدونه ولی شنا کردن بلد نیست .
سرکار خانوم سارا سوالی پرسیدند فکر کنم به این صورت بود که ایا در گروه نخبگان حضور داشتید ؟
انجمن
ولی به نظر من در این تاپیک فقط به دید خوندن و خلاصه برداری داریم جلو میریم و دور از اون جمع نخبگان ( مسترمایند ) هستیم و از دانش و تجربیات همدیگه استفاده نمیکنیم که اقای سروش اشاره کردند که
در فرمت این تاپیک نیست و فقط در فرمت تاپیک خواسته شده خلاصه کنیم( اشاره کردید که تاپیک ساکت شده )
در پست های ابتدایی استاد کتاب اثر مرکب رو معرفی کردند که اقای دارن هاردی بشدت روی عمل کردند توصیه کرده بود ولی خب ما فقط مطالعه کردیم و رفتیم سراغ کتاب بعدی .

شما جمله ای رو از استاد نقل کردید و بنده هم چند جمله ای از استاد نقل کنم : ( وبینار 12 مهر 99 پرایس اکشن )

چیزی که یک فکر رو سازنده و غیر سازنده میکنه اعمال هستند .
تا زمانی که افکار شما از طریق بدن شما تبدیل به عمل نشه تاثیری نمیزاره .
کشاورزی میتونه سال ها بشینه و در ذهنش یک زمین رو شخم بزنه و بذربکاره و ابیاری و... ولی تا زمانی که پا نشه و این افکار رو عملی نکنه ، اتفاق خاصی نمی افته .
چه زمانی بهترین عملکرد رخ میده ؟ زمانی که افکار و عمل در راستای هم باشند. زمانی که افکار خوداگاه شما از طریق عمل شما به انجام برسند .
فکر ~> عمل ~> نتیجه

موفق باشید.
سلام عرض شد
این صحبت هارو باید با طلا نوشت
درودد بر تو افرین
یه بزرگی میگفت
اونی که موند و خواست و عمل کرد *رفت*

Mr. & Mrs. hatami
11-09-2021, 10:09
سلامی دوباره
شب خوبی رو داشته باشید

بله حرفتون کاملا درسته و اون چهل بار خوندن برای درک کامل کتاب هست
فکر کنم شما در هر دو دوره پرایس و فراکتالی شرکت کردید
و اقای امیر علی حرف عالی رو زدند و من هم اکثر اوقات به همین شیوه عمل میکنم
ایا شما بعد از دیدن 40 باره فایل شروع به تمرین کردید یا بعد از دیدن فایل ( اگر طبق نقشه راه رفته باشید ) در دور دوم تمرینات رو شروع کردید
و اگر به صورت معمول رفته باشید بعد از دیدن هر فایل تمرین کردید ؟

در هر دو صورت شما شروع به عمل کردن کردید و طی تمرینات تجربه کسب کردید و در طی مسیر شما پیشرفت و اصلاح کردید .
یکی از مخالفت هایی که در پست های قبل هم اشاره کردم این بود که ما فقط کتاب سایکوسایبرنتیک رو مطالعه کردیم و گذاشتیم کنار و هیچ بحث یا تمرین و تجربه ای ازش بدست نیاوردیم و شبیه به داستان فیلسوف شدیم که همه چیز رو میدونه ولی شنا کردن بلد نیست .
سرکار خانوم سارا سوالی پرسیدند فکر کنم به این صورت بود که ایا در گروه نخبگان حضور داشتید ؟
انجمن
ولی به نظر من در این تاپیک فقط به دید خوندن و خلاصه برداری داریم جلو میریم و دور از اون جمع نخبگان ( مسترمایند ) هستیم و از دانش و تجربیات همدیگه استفاده نمیکنیم که اقای سروش اشاره کردند که
در فرمت این تاپیک نیست و فقط در فرمت تاپیک خواسته شده خلاصه کنیم( اشاره کردید که تاپیک ساکت شده )
در پست های ابتدایی استاد کتاب اثر مرکب رو معرفی کردند که اقای دارن هاردی بشدت روی عمل کردند توصیه کرده بود ولی خب ما فقط مطالعه کردیم و رفتیم سراغ کتاب بعدی .

شما جمله ای رو از استاد نقل کردید و بنده هم چند جمله ای از استاد نقل کنم : ( وبینار 12 مهر 99 پرایس اکشن )

چیزی که یک فکر رو سازنده و غیر سازنده میکنه اعمال هستند .
تا زمانی که افکار شما از طریق بدن شما تبدیل به عمل نشه تاثیری نمیزاره .
کشاورزی میتونه سال ها بشینه و در ذهنش یک زمین رو شخم بزنه و بذربکاره و ابیاری و... ولی تا زمانی که پا نشه و این افکار رو عملی نکنه ، اتفاق خاصی نمی افته .
چه زمانی بهترین عملکرد رخ میده ؟ زمانی که افکار و عمل در راستای هم باشند. زمانی که افکار خوداگاه شما از طریق عمل شما به انجام برسند .
فکر ~> عمل ~> نتیجه

موفق باشید.

عرض ادب
دوست عزیز بنده کاملا با صحبت شما موافق هستم.سر کار خانم سارا ی سوال پرسیدن در مورد گروه نخبگان،همین سوال یکی از سوالهای است که بنده رو هم درگیر کرده،که چطور در مورد شغل تردیدری میتوانم این کار رو انجام بدم.اگر فقط در مورد همین یک سوال بخوایم گفت و گو کنیم فکر نمیکنم بتوانیم به زودی نتیجه ای رو حاصل کنیم.(صرفا فقط یک مثال بود).
بعداز اینگه کتاب ۶۰۰ صفحه ای خوانده شد چقدر زمان نیاز هست تا به سوالات پاسخ داده شود،و برای پاسخ سوالی از هر فصل دوباره باید ان فصل باز خوانی شود.و خیلی مشتاق هستم ببینم که چطور این ۶۰۰ صفحه رو در یک پست قرار خواهیم داد.
موردی بعدی اینکه ما برای این کتاب یک ماه زمان مشخص کردیم،و بعد یه سراغ کتاب بعدی خواهیم رفت؟یعنی ما باید در این یک ماه کامل دستوارت کتاب رو اجرا کنیم؟؟؟؟
نمیشه در این تاپیک هم کتاب رو خواند و هم اجرا کرد.شما مثالی خوبی زدید از نحوه تمرین کردن در دوره،ایا کسی که فول تایم تردیدر هست و از صبح تا شب در حال تمرین کردن هست رو میشه با شخصی مقایسه کرد که فول تایم نیست و فقط ۲ ساعت در روز زمان برای تمرین داره.بله نقش راه یکی است ولی ایا نوع تمرین هم یکی است.
برای خواندن کتاب اگر روزی یک ساعت زمان گذاشته شود،در زمان تعیین شده تمام خواهد شد.اما برای انجام تمرین های کتاب ...*
در هر صورت بنده فقط نظرم رو عرض کردم.نمیشه در این تاپیک هم کتاب رو خواند و هم زمان تمرین ها رو انجام داد(در یک ماه)
با تشکر

Mr. & Mrs. hatami
11-09-2021, 11:34
سلام جناب حاتمی
من کتابی که مطالعه میکنم از روش نقشه راه دوره های استاد استفاده میکنم
دور اول رو خوانی
دوم با دقت بیشتر
دور سوم هایلایت نکات مهم |
دور چهارم انجام تمارین کتاب
دور پنجم رو خوانی تمامی های لایت های مهم و مجدد انجام تمارین
امتحان کنید ببینید چطوره
قطعا جواب میده
موفق باشید

عرض ادب و احترام
خیلی ممنونم دوست عزیز بابت راهنمایی شما.بله بسیار عالی هست این روش.ولی قرار بر این بود که در این تاپیک در مورد کتاب گفت و گو کنیم ،نه اینکه فقط خلاصه نویسی انجام بشه.

John D. Rockefeller
11-09-2021, 17:17
عرض ادب
دوست عزیز بنده کاملا با صحبت شما موافق هستم.سر کار خانم سارا ی سوال پرسیدن در مورد گروه نخبگان،همین سوال یکی از سوالهای است که بنده رو هم درگیر کرده،که چطور در مورد شغل تردیدری میتوانم این کار رو انجام بدم.اگر فقط در مورد همین یک سوال بخوایم گفت و گو کنیم فکر نمیکنم بتوانیم به زودی نتیجه ای رو حاصل کنیم.(صرفا فقط یک مثال بود).
بعداز اینگه کتاب ۶۰۰ صفحه ای خوانده شد چقدر زمان نیاز هست تا به سوالات پاسخ داده شود،و برای پاسخ سوالی از هر فصل دوباره باید ان فصل باز خوانی شود.و خیلی مشتاق هستم ببینم که چطور این ۶۰۰ صفحه رو در یک پست قرار خواهیم داد.
موردی بعدی اینکه ما برای این کتاب یک ماه زمان مشخص کردیم،و بعد یه سراغ کتاب بعدی خواهیم رفت؟یعنی ما باید در این یک ماه کامل دستوارت کتاب رو اجرا کنیم؟؟؟؟
نمیشه در این تاپیک هم کتاب رو خواند و هم اجرا کرد.شما مثالی خوبی زدید از نحوه تمرین کردن در دوره،ایا کسی که فول تایم تردیدر هست و از صبح تا شب در حال تمرین کردن هست رو میشه با شخصی مقایسه کرد که فول تایم نیست و فقط ۲ ساعت در روز زمان برای تمرین داره.بله نقش راه یکی است ولی ایا نوع تمرین هم یکی است.
برای خواندن کتاب اگر روزی یک ساعت زمان گذاشته شود،در زمان تعیین شده تمام خواهد شد.اما برای انجام تمرین های کتاب ...*
در هر صورت بنده فقط نظرم رو عرض کردم.نمیشه در این تاپیک هم کتاب رو خواند و هم زمان تمرین ها رو انجام داد(در یک ماه)
با تشکر

سلام مجدد
حالتون عالی باشه

درمورد انجام تمرینات چیزی گفته نشده و فقط روی خلاصه کردن و بحث و گفت و گو تمرکز کردیم .
در مورد زمان هم بله حق با شماست و پیامی هم به اقا سروش ارسال کردم که به نظرم برای این کتاب ، زمان کوتاهی در نظر گرفتند و اقا سروش هم 7 روز بیشتر کردند تا یک ماه کامل بشه ( در پست اول تا اخر ابان زمان داده شده بود و بعد تغییر کرد ) ولی باز به نرم زمان کمی درنظر گرفته شده.

موفق باشید.

sara.sat
11-15-2021, 09:22
سلام به همه دوستان
امیذوارم حالتون عالی باشه
هفته کتاب و کتابخوانی رو بهتون تبریک میگم
دنیای کتاب ، دنیایی بی حد و مرز وبی انتهاست، هر کسی به اندازه توان خودش ازش بهرمند میشه

199148

Mehdi-mv
11-15-2021, 17:26
سلام به همه دوستان
امیذوارم حالتون عالی باشه
هفته کتاب و کتابخوانی رو بهتون تبریک میگم
دنیای کتاب ، دنیایی بی حد و مرز وبی انتهاست، هر کسی به اندازه توان خودش ازش بهرمند میشه

199148


خوشبخت کسی است که به دو چیز دسترسی دارد:

یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند «ویکتور هوگو»


به دوستانی که اهل کتاب و کتابخوانی هستن این روز رو تبریک میگم :o
امیدوارم که از این کتاب های مفیدی که معرفی شده تو این تاپیک حد اکثر استفاده رو برده باشن

sara.sat
11-22-2021, 21:45
سلام و وقت بخیر خدمت دوستان
امیدوارم همواره حالتون عالی ترین حال ممکن باشه

عنوان: کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هیل


خلاصه:

چ کسی؟ واقعا چ کسی گفته که نمیتوانید موفق شوید؟ این فرد چ سابقه درخشانی دارد که تونسته شما را مجاب کند به قضاوتش اعتماد کنید؟
شما اگر ده و نیم میلیارد دلار داشتید باهاش چکار میکردید؟ شاید بگید حالا چرا این مبلغ!! خوب چون من دقیقا میدونم روزیکه این مبلغ رو داشته باشم باهاش چکار خاهم کرد
و اصلی که در این رابطه هست اینه که فردی که برنامه عملی معتبری برای دستیابی به هدف واضح و مشخصش ایجاد کرده باشد؛ پول مورد نیازش برای اجرایی کردن آنرا هم خاهد یافت
این کتاب شامل 16 فصل و 15 درس اصولی برای ثروتمند شدن (چه بصورت پول فیزیکی و چه ثروت روح و روان که هر دو لازم و ملزوم هم هستن)ارائه میده
بصورت خلاصه در مورد هرکدوم چندخطی را عرض میکنم ولی حقیقت اینه که برای ارائه خلاصه مفید برای هر فصل حداقل یک صفحه لازم هست
جمله ای که در ابتدای اکثر فصلها گفته شده و اونقدر مهم هست که هرکدوم از ماها اونو برای خودمون روزانه تکرار کنیم :
اگر به خودتان باور داشته باشید، از پس هر کاری بر میایید




درس اول کتاب در مورد هدف واضح و مشخص هست. در مورد برطرف کردن نقاط ضعف و ایجاد هدفمان و اهمیت داشتن یک هدف را توضیح میده .ما بوسیله ارتعاشاتی که ایجاد میکنیم میتوانیم فکر کنیم و ارتباط برقرار کنیم.این افکار دودسته هستن یکی افکاری که درونی هستن وخودمان با فکر کردن خلق میکنیم و دیگری توسط عوامل بیرونی به ذهن ما القا میشوند.این فصل به شما کمک میکند هدفهای بیهوده را کنار بگذارید و همینطور از بی هدفی هم نجات پیدا کنید و بر روی یک موضوع مشخص متمر کز شوید. در مورد اصل گروه نخبگان توضیح میده و لزوم ایجاد این گروه ها و میگه که تمرکز و هدف مشخص دو عامل ضروری برای دستیابی به موفقیت است. در مورد مراحل تحقق بخشیدن به یک اشتیاق اینطور میگه که سه مرحله داره اول باید اشتیاق سوزان داشته باشید. دوم این اشتیاق به شکل هدف واضح متبلور بشه و سوم اقدامات لازم جهت دستیابی به این هدف را انجام بدید

ومیخام به عنوان یک دوست به شما بگم که : من اطمینان دارم که تو میتونی هدف اصلی خودت رو به واقعیت زندگیت تبدیل کنی




دومین درس در مورد اعتماد به نفس میگه و راههای غلبه بر شش ترس اصلی که شامل ترس از فقر ؛ بیماری؛ کهولت سن؛ انتقاد؛ ترس از دست دادن محبت نزدیکان و ترس از مرگ هست . در این فصل تفاوت بین غرور و اعتماد به نفس را یاد میگیرید. فرمول اعتماد بنفس رو بیان میکنه و از قدرت عادت میگه و پیشنهاد میده که روی میز کارتون کاغدی که با فونت درشت روش نوشته شده باشه " من هر روز نسبت به روز قبل موفق تر میشوم" بگذارید



عادت پس انداز: در این درس در مورد عادت پس انداز کردن صحبت میشه و اینکه چگونه این خصوصیت را در خودتون بوجود بیارید که بوسیله آن بتونید به منبعی از قدرت فردی دست پیدا کنید. اینکه انسان از گوشت و استخوان و خون و مو و سلولهای مغزی تشکیل شده و این مواد از طریق اصل عادت میتونن شخصیت ما رو بسازن. عادت پس از انداز یکی از ضروریات موفقیت است. ذهنیت ثروت از طریق عادت اندیشیدن به ثروت در انسان شکل میگیره.

و در پایان این فصل سخنی بسیار باارزش از جناب شکسپیر گفته شده که : نه قرض بگیرید ؛ نه قرض بدهید، چون قرض معمولا دوستی ها را تباه میکند.


ادامه پست بعدی...

sara.sat
11-22-2021, 21:47
درس چهارم در مورد نوآوری و رهبری است. این فصل با جمله زیبایی شروع میشه: لبخند بزنید.وقتی نمیدانید چ کاری انجام دهید و در چ جهتی باید حرکت کنید؛ لبخند بزنید.
لطفا همین الان لبخند بزنید و بعد بقیه خلاصه را مطالعه بفرمایید.

شما باید در حوزه فعالیتتان یک رهبر باشید نه یک پیرو.این فصل به شما کمک میکند ویژگی های ذاتی رهبری را در خودتان پرورش دهید و د ر تمام جنبه های زندگی به اوج برسید
وقتی هدف اصلی زندگیتون رو مشخص کردید میدونید که وظیفه تون رسیدن به این هدف هست و هر روز یک گام برمیدارید در جهت رسیدن به این هدف. و به خاطر داشته باشید که تنها محدودیت شما همان هایی هستن که در ذهنتان ساخته اید.


قدرت تجسم: با استفاده از راهکارهای ارائه شده این فصل قدرت تجسم را برای دستیابی به هدف اصلی زندگیتان را یاد میگیرید.یاد میگیرید چگونه از تجربه های گذشته و خشت های قدیمی ، ساختمانی نو بنا کنید. قدرت تجسم ، قدرت خلاق روح انسان است. و به راستی که قدرت تجسم نیرویی شگفت انگیز دارد. تصورات شما همچون آینه روح شما هستن. شما حق دارید که روبروی این آینه بایستید و همانطور که دوست دارید خودتان را درون آن ببینید.

در نهایت هم میگه که باید قدرت تجسم رو به شکلی عالی در کودکانمان نهادینه کنیم.

شور و شوق یا اشتیاق همان حالتی از ذهن است که به انسان الهام میبخشد و او را ترغیب مکیند تا کارهایش را با انگیزه بیشتری انجام دهد. با استفاده از این خصوصیت میتوانید همه افرادی که با آنها ارتباط دارید را تحت تاثیر قرار دهید. اینکه چگونه اشتیاق شما بر روی دیگران تاثیر میگذارد برمیگرده به اصلی به نام تلقین. مبحث تلقین و خودتلقینی همینطور تله پاتی بصورت مفصل در کتاب در موردش بحث شده . برای داشتن شخصیت خوشایند و جلب مشارکت دیگران نیاز به این خصوصیت یعنی شور و شوق و اشتیاق دارید

در این فصل در مورد مفاهیمی مثل مواردی که موجب میشه تا شما بتونید از این ویژگی بهرمند بشید یعنی سلامت جسم؛ پوشش مناسب ، ارائه خدمات مفید و موثر به دیگران هست میگه و روانشناسی پوشاک رو بصورت کامل مورد بحث قرار میده.

کنترل بر خویشتن . این فصل در ادامه فصل اشتیاق است و میگه که اشتیاق ویژگی حیاتی است که شما را به مرحله اقدام عملی میرساند و کنترل بر خویشتن نقطه تعادلی است که اقدامات شما را هدایت میکند. بوسیله این ویژگی شور و شوقتان را کنترل میکنید و در جهتی که میخاهید هدایت میکنید. شما باید بتوانید ارباب سرنوشت خود باشید و روحتان ، افکارتان و جسمتان را تحت کنترل خویش بگیرید


عادت به تلاش بیشتر از آنچه از شما انتظار دارند بدون چشمداشت به پاداش. یعنی اصل بازدهی فزاینده که بوسیله آن میتوانید پاداشی بیشتر از خدمت ارائه شده دریافت کنید و در زمینه فعالیتتان به یک رهبر تبدیل شوید. همواره سعی کنید کمی بیشتر از آنچه برایتان تعیین تکلیف شده ارائه خدمات داشته باشید که این موضوع در آینده بسیار زیاد برای شما مفید واقع میشود. اگر میخاهید در حرفه کاریتان به یک رهبر تبدیل شوید هرگز این اصل را فراموش نکنید


شخصیت جذاب: اگر تمام تلاشهایتان را بر این اصل بنا کنید و چنانچه هوشمندانه اینکار را بکنید قادر خاهید بود از هر مانعی عبورکنید. یک علاقه قلبی عمیق نسبت به وضعیت و شرایط زندگی افرادی که با آنها تعامل دارید در خودتان ایجاد کنید و چند راهکار رو بیان میکنه که شامل عادت دیدن ویژگی های مثبت افراد و تحسین اونها ؛ توانایی صحبت کردن با اقتدار و توجه به آراستگی ظاهری، ایجاد ویژگی های درونی مثبت در درون خودتون، هنر دست دادن گرم و صمیمی؛ اینکه مجذوب دیگران شوید تا بتوانید آنها را مجذوب خود کنید و در نهایت بدانید که تمام محدودیت ها در ذهن شما هستن


تفکر دقیق درسی از دروس این کتاب است که مهم ، جالب و در عین حال سخت است.تفکر دقیق یکی از اصول پایه ای موفقیت ماندگار است.بوسیله آن حقایق را از اطلاعات خام تمایز میدهید و شامل دو دسته حقایق مهم و حقایق بی اهمیت هست که بوسیله آنها میتوانید برنامه کاربردی و دقیقی را برای رسیدن به هدفتان طراحی کنید. اینکه ایمان و اعتماد دو پایه محکمی هستن که با کمک اصل تلقین میتونن شخصی رو از مرگی که از دید یک پزشک حتمی هست نجات بدن

تاکید بر جمله ای که در جای جای کتاب بیان شده هم از همین اصل باور کردن است چرا که در پس باورهای شما قدرتی وجود دارد که میتواند خاسته هایتان را به واقعیت تبدیل کند


درس یازدهم کتاب در رابطه با قدرت تمرکز است. بر هیچ کس پوشیده نیست که وقتی روی مسئله ای تمرکز میکنیم و تمام توجه و دقتمان را برایش به کار میبریم به نتایج شگفت آوری میرسیم. وقتی تمام توجه شما روی یک مسئله باشد به شما کمک میکندعلاوه بر یافتن راه حل ، همکاری دیگران هم در رسیدن به مقصود دریافت کنید و این خیلی باارزش است. به شما قدرت ماورایی میدهد و این امکان فراهم میاید که بسیار سریعتر به هدفتان برسید
تمرکز کلید جادویی موفقیت و ثروت برای هر شخصی است.


ادامه پست بعدی...

sara.sat
11-22-2021, 21:47
همکاری آغاز تمام تلاشهای سازمان یافته است. این درس در مورد همکاری است و ارزش کار تیمی را توضیح میدهد و نحوه اجرایی کردن اصل گروه نخبگان را آموزش میدهد.توسط این درس تلاش ها و آموزشهایتان را با تلاش های دیگران هماهنگ میکنید و همه باهم تبدیل به قدرتی فرای انسانی میشوید که دستیابی به هر هدفی را ممکن میسازد. همکاری شما با گروه نخبگان یک نوع از همکاری هست و نوع دیگر آن همکاری ذهن ناخودآگاه و ذهن هوشیار میباشد که یک فرضیه منطقی در رابطه با توانایی های ارتباطی انسان ها و برقراری ارتباط با هوشیاری بی انتها اجرا میشود

کسب منفعت از شکست: واژه شکست برای همه ما یک مفهومی دارد که در این کتاب این مفهوم به کلی تغییر میکند.این فصل از همه شکستهای گذشته تان پلکانی میسازید رو به بالا. تفاوت شکست و ناکامی را توضیح میدهد.تفاوتی که بسیار مهم است بدانیم. ما باید بتوانیم از طریق تکنیک های ارائه شده در فصل از شکست های خود و اطرافیانمان منفعت کسب کنیم
در این فصل نویسنده از 7 نقطه تحولی زندگی خودش میگه و اینکه چگونه این نقاط تحولی تونسته اونو به هدفش برسونه. همه ما باید زمانی بزاریم و نقاط تحولی زندگی خودمون رو پیدا کنیم.

درس چهاردهم کتاب در رابطه با صبرو شکیبایی و سازگاری است. باید بدانیم که تعصبات مذهبی و نژادی چه پیامدهای فاجعه باری را برایمان دارند و باید از آنها دوری کنیم. هیچ فردی نمیتواند بدون شکیبایی و سازگاری با دیگران ، افکار دقیقی را در ذهنش بپروراند. معنی سازگاری به این است که به عقاید و نژاد و ملیت همه انسانها احترام بگذرایم و در کمال صبر و شکیبایی بتوانیم از یاری و کمکشان در رسیدن به اهدافمان بهرمند شویم.


و نقطه اوج مبحث قانون موفقیت یعنی قانون طلایی که یکی از جنبه هاش صداقت است. کاری که شما برای دیگران انجام میدهید باعث میشود که زنجیره ای از علت ها و معلول ها به وجود بیایند. زنجیره ای که تاثیرات آن هم روی خودتان و هم دیگران چشمگیر است. قانون طلایی بشری به منظور جلب همکاری همدلانه سایر افراد و گروهها هست. با درک درست قانونی که فلسفه قانون طلایی بر پایه آن بنا شده مهمترین دلیل شکست میلیونها انسان که موجب سرکردن عمری در فقر و فلاکت برایشان شده است روشن میشود

--------------------------------------------

نظرم راجع به کتاب: این کتاب باعث شد که من دید بهتری نسبت به گذشته ام پیدا کنم و خیلی از نقاطی از زندگی ام که تا به حال بهشون دقت نکرده بودم برام روشن شد و فهمیدم علت بوجود اومدن اون اتفاق تلخ یا شیرین توی اون دوران چی بوده
در کل میتونم بگم باید بیشتر از این روی کتاب وقت بزارم تا همه درسهاش برام نهادینه بشه و بتونم کمال استفاده رو ازش ببرم


تجربه ام از بخش های مختلف کتاب:
وقتی کمی دقیق شدم توی فصل هاش و بیشتر روی اتفاقات گذشته ام فکر کردم به تجربه هایی رسیدم که دقیقا صحبت ها و درسهای کتاب بوده
خیلی زیادن ولی یکی دوتاشون رو مختصر شرح میدم


از فصل بازدهی فزاینده من زیاد استفاده کرده و میکنم. حدود سالهای 78 وقتی من یه دختر شاد و شیطون 16 ساله بودم و سال دوم دبیرستان توی شرکتی مشغول به کار شدم که دومین کاری بود که مشغولش میشدم که بابتش حقوق دریافت میکردم. از بدو تاسیس شرکت بودم و تصور کنید که من به تنهایی تمام کارهای ثبت شرکت رو انجام میدادم. علاوه بر اون آقایی که مدیر شرکت بودن خیلی از کارهای دیگه رو که حقیقتا برای یه دختر 16 ساله زیاد مردونه بود از من میخاست که انجام بدم. زیاده گویی نکنم ایشون من رو طی دو یا سه سال از یه دختر شیطون و شاد و سرخوش که همه عشقتش کتابهاش بود تبدیل کرد به یه خانوم که به راحتی با شرکتها و موسسات عالی قراردادهای کاری موفق میبست و و این در حالی بود که هنوز 20 سالم هم نبود. خودشون همیشه به من میگفتن من اگر میتونستم از تو یه کپی سه بعدی بگیرم توی تمام شهرهای ایران یه شعبه میزدم
اما قانون بازدهی فزاینده حالا کجای این داستان بود؟
من از همون ابتدا هر زمان کاری از من میخاست که دیگه توی ساعات کاری من نبود بازهم انجام میدادم، گاها تا ساعتها اینکار طول میکشید.
سال 86 من از اون شرکت اومدم بیرون به خاطر ادامه تحصیلم. و چندماه پیش وقتی برای کارهای بیمه بیکاری ام به یکی از دفاتر کاریابی مراجعه کردم که از اتفاق اون شرکت هم درون همون ساختمان بود اتفاق جالبی افتاد. منشی دفتر کاریابی دیر کرده بود و من توی سالن منتطر بودم که مدیرعامل شرکت مزبور اومد تا بره دفتر خودش که باهم برخورد کردیم . اولش نشناخت بعد که کمی احوالپرسی کردم از روی صدام منو شناخت و گفت اینجا چکار میکنی؟ گفتم از کار اخراجم کردن
گفت کی جرات کرده خانم ستاری رو از کار اخراج کنه و اصرار و اصرار از سمت ایشون که حتما باید بیای اینجا توی شرکت خودمون کار کنی
و خوب منم حقیقت دنبال کار بودم و ایشون لطف کردن با همه شرایط من کنار اومدن و گفتن تنها حضورت اینجا برای ما خیلی خیلی باارزشه و لقب منو گزاشتن زیرخاکی



تجربه دیگه ای که بخام بگم مربوط میشه به سال 2007 ، توی اون سال من و یکی از دوستام خیلی سرخوشانه توی لاتاری آمریکا ثبت نام کردیم و کلی خندیدیم و کلا همه چی برامون بازی بود و اونقدر اونروز که تا اونجا که یادم میاد ماه رمضان بود و بعد از افطار ما این ثبت نام رو انجام دادیم خندیدیم که دل درد شدیم
گذشت و بعد از چندماه مدارکی برای من ارسال شد که وقتی به یه کارشناس نشونش دادیم تایید کرد که من برنده لاتاری شدم و میتونم برم دنبال کارهام و حق شهروندی ایالات متحده رو بهم میدن
اینکه آخرش چی شد وبه کجا کشید اهمیتی نداره و از حوصله دوستان هم خارجه گفتنش ولی خوب میخام بگم که اینقدر اشتیاق و خنده و اینکه همه چی برات دست یافتنی باشه حتی شهروندی ایالات متحده میتونه اینقدر تاثیرگزار باشه

------------------------------
سوال
در بخش مربوط به پس انداز میگه که باید پس انداز داشته باشیم ولی توی بازی فراوانی گفته میشه کل مبلغ رو خرج کنید و چیزی پس انداز نکنید. نمیتونم بین این دوتا رابطه درستی برقرار کنم . ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

---------------------------------

نتیجه:
با تثبیت این 15 اصل در زندگی خود یا اطرافیانتان؛ مسیر زندگیتان را به کلی متحول کنید.

---------------------------------

بخاطر طولانی شدن پست از همه دوستان عذرخواهی میکنم
امیدوارم که مورد استفادتون قرار بگیره
همواره شاد و سلامت و ثروتمند باشید

Mr. & Mrs. hatami
11-24-2021, 00:03
همکاری آغاز تمام تلاشهای سازمان یافته است. این درس در مورد همکاری است و ارزش کار تیمی را توضیح میدهد و نحوه اجرایی کردن اصل گروه نخبگان را آموزش میدهد.توسط این درس تلاش ها و آموزشهایتان را با تلاش های دیگران هماهنگ میکنید و همه باهم تبدیل به قدرتی فرای انسانی میشوید که دستیابی به هر هدفی را ممکن میسازد. همکاری شما با گروه نخبگان یک نوع از همکاری هست و نوع دیگر آن همکاری ذهن ناخودآگاه و ذهن هوشیار میباشد که یک فرضیه منطقی در رابطه با توانایی های ارتباطی انسان ها و برقراری ارتباط با هوشیاری بی انتها اجرا میشود

کسب منفعت از شکست: واژه شکست برای همه ما یک مفهومی دارد که در این کتاب این مفهوم به کلی تغییر میکند.این فصل از همه شکستهای گذشته تان پلکانی میسازید رو به بالا. تفاوت شکست و ناکامی را توضیح میدهد.تفاوتی که بسیار مهم است بدانیم. ما باید بتوانیم از طریق تکنیک های ارائه شده در فصل از شکست های خود و اطرافیانمان منفعت کسب کنیم
در این فصل نویسنده از 7 نقطه تحولی زندگی خودش میگه و اینکه چگونه این نقاط تحولی تونسته اونو به هدفش برسونه. همه ما باید زمانی بزاریم و نقاط تحولی زندگی خودمون رو پیدا کنیم.

درس چهاردهم کتاب در رابطه با صبرو شکیبایی و سازگاری است. باید بدانیم که تعصبات مذهبی و نژادی چه پیامدهای فاجعه باری را برایمان دارند و باید از آنها دوری کنیم. هیچ فردی نمیتواند بدون شکیبایی و سازگاری با دیگران ، افکار دقیقی را در ذهنش بپروراند. معنی سازگاری به این است که به عقاید و نژاد و ملیت همه انسانها احترام بگذرایم و در کمال صبر و شکیبایی بتوانیم از یاری و کمکشان در رسیدن به اهدافمان بهرمند شویم.


و نقطه اوج مبحث قانون موفقیت یعنی قانون طلایی که یکی از جنبه هاش صداقت است. کاری که شما برای دیگران انجام میدهید باعث میشود که زنجیره ای از علت ها و معلول ها به وجود بیایند. زنجیره ای که تاثیرات آن هم روی خودتان و هم دیگران چشمگیر است. قانون طلایی بشری به منظور جلب همکاری همدلانه سایر افراد و گروهها هست. با درک درست قانونی که فلسفه قانون طلایی بر پایه آن بنا شده مهمترین دلیل شکست میلیونها انسان که موجب سرکردن عمری در فقر و فلاکت برایشان شده است روشن میشود

--------------------------------------------

نظرم راجع به کتاب: این کتاب باعث شد که من دید بهتری نسبت به گذشته ام پیدا کنم و خیلی از نقاطی از زندگی ام که تا به حال بهشون دقت نکرده بودم برام روشن شد و فهمیدم علت بوجود اومدن اون اتفاق تلخ یا شیرین توی اون دوران چی بوده
در کل میتونم بگم باید بیشتر از این روی کتاب وقت بزارم تا همه درسهاش برام نهادینه بشه و بتونم کمال استفاده رو ازش ببرم


تجربه ام از بخش های مختلف کتاب:
وقتی کمی دقیق شدم توی فصل هاش و بیشتر روی اتفاقات گذشته ام فکر کردم به تجربه هایی رسیدم که دقیقا صحبت ها و درسهای کتاب بوده
خیلی زیادن ولی یکی دوتاشون رو مختصر شرح میدم


از فصل بازدهی فزاینده من زیاد استفاده کرده و میکنم. حدود سالهای 78 وقتی من یه دختر شاد و شیطون 16 ساله بودم و سال دوم دبیرستان توی شرکتی مشغول به کار شدم که دومین کاری بود که مشغولش میشدم که بابتش حقوق دریافت میکردم. از بدو تاسیس شرکت بودم و تصور کنید که من به تنهایی تمام کارهای ثبت شرکت رو انجام میدادم. علاوه بر اون آقایی که مدیر شرکت بودن خیلی از کارهای دیگه رو که حقیقتا برای یه دختر 16 ساله زیاد مردونه بود از من میخاست که انجام بدم. زیاده گویی نکنم ایشون من رو طی دو یا سه سال از یه دختر شیطون و شاد و سرخوش که همه عشقتش کتابهاش بود تبدیل کرد به یه خانوم که به راحتی با شرکتها و موسسات عالی قراردادهای کاری موفق میبست و و این در حالی بود که هنوز 20 سالم هم نبود. خودشون همیشه به من میگفتن من اگر میتونستم از تو یه کپی سه بعدی بگیرم توی تمام شهرهای ایران یه شعبه میزدم
اما قانون بازدهی فزاینده حالا کجای این داستان بود؟
من از همون ابتدا هر زمان کاری از من میخاست که دیگه توی ساعات کاری من نبود بازهم انجام میدادم، گاها تا ساعتها اینکار طول میکشید.
سال 86 من از اون شرکت اومدم بیرون به خاطر ادامه تحصیلم. و چندماه پیش وقتی برای کارهای بیمه بیکاری ام به یکی از دفاتر کاریابی مراجعه کردم که از اتفاق اون شرکت هم درون همون ساختمان بود اتفاق جالبی افتاد. منشی دفتر کاریابی دیر کرده بود و من توی سالن منتطر بودم که مدیرعامل شرکت مزبور اومد تا بره دفتر خودش که باهم برخورد کردیم . اولش نشناخت بعد که کمی احوالپرسی کردم از روی صدام منو شناخت و گفت اینجا چکار میکنی؟ گفتم از کار اخراجم کردن
گفت کی جرات کرده خانم ستاری رو از کار اخراج کنه و اصرار و اصرار از سمت ایشون که حتما باید بیای اینجا توی شرکت خودمون کار کنی
و خوب منم حقیقت دنبال کار بودم و ایشون لطف کردن با همه شرایط من کنار اومدن و گفتن تنها حضورت اینجا برای ما خیلی خیلی باارزشه و لقب منو گزاشتن زیرخاکی



تجربه دیگه ای که بخام بگم مربوط میشه به سال 2007 ، توی اون سال من و یکی از دوستام خیلی سرخوشانه توی لاتاری آمریکا ثبت نام کردیم و کلی خندیدیم و کلا همه چی برامون بازی بود و اونقدر اونروز که تا اونجا که یادم میاد ماه رمضان بود و بعد از افطار ما این ثبت نام رو انجام دادیم خندیدیم که دل درد شدیم
گذشت و بعد از چندماه مدارکی برای من ارسال شد که وقتی به یه کارشناس نشونش دادیم تایید کرد که من برنده لاتاری شدم و میتونم برم دنبال کارهام و حق شهروندی ایالات متحده رو بهم میدن
اینکه آخرش چی شد وبه کجا کشید اهمیتی نداره و از حوصله دوستان هم خارجه گفتنش ولی خوب میخام بگم که اینقدر اشتیاق و خنده و اینکه همه چی برات دست یافتنی باشه حتی شهروندی ایالات متحده میتونه اینقدر تاثیرگزار باشه

------------------------------
سوال
در بخش مربوط به پس انداز میگه که باید پس انداز داشته باشیم ولی توی بازی فراوانی گفته میشه کل مبلغ رو خرج کنید و چیزی پس انداز نکنید. نمیتونم بین این دوتا رابطه درستی برقرار کنم . ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

---------------------------------

نتیجه:
با تثبیت این 15 اصل در زندگی خود یا اطرافیانتان؛ مسیر زندگیتان را به کلی متحول کنید.

---------------------------------

بخاطر طولانی شدن پست از همه دوستان عذرخواهی میکنم
امیدوارم که مورد استفادتون قرار بگیره
همواره شاد و سلامت و ثروتمند باشید

عرض ادب و احترام

سرکار خانم خیلی تشکر می کنم.
در مورد گروه نخبگان به جوابی رسیدید؟

sara.sat
11-24-2021, 04:10
عرض ادب و احترام

سرکار خانم خیلی تشکر می کنم.
در مورد گروه نخبگان به جوابی رسیدید؟



سلام
خواهش میکنم ممنون از شما که مطالعه اش کردید
بله
صحبت جناب آقای راکفلر واقعا درست هست و توی انجمن انسانهایی هستند که حقیقتا تواناییهای بالقوه زیادی دارن که همه ما میتونیم با کمی دقت و توجه کافی این اشخاص رو پیدا کنیم
کافیه بخاهیم تا در مدارشون قرار بگیریم و بتونیم به قدرت ماورای انسانی تبدیل بشیم
و مسلما که هر اتفاقی دقیقا سر موعد خودش به وقوع میپیونده چون اساس جهان هستی روی نظم و قانون هست
من چه داخل انجمن و چه توی محیط کاری فعلیم دوستان و همکاران خیلی عالی دارم که همه قصد و منظورشون ارتقا سطح کمی و کیفی کار و زندگیشون هست و با دل و جان به من کمک کرده و میکنن چون هممون میدونیم برای رسیدن به اهداف قشنگمون باید تلاش گروهی داشته باشیم

Mr. & Mrs. hatami
11-24-2021, 09:50
سلام
خواهش میکنم ممنون از شما که مطالعه اش کردید
بله
صحبت جناب آقای راکفلر واقعا درست هست و توی انجمن انسانهایی هستند که حقیقتا تواناییهای بالقوه زیادی دارن که همه ما میتونیم با کمی دقت و توجه کافی این اشخاص رو پیدا کنیم
کافیه بخاهیم تا در مدارشون قرار بگیریم و بتونیم به قدرت ماورای انسانی تبدیل بشیم
و مسلما که هر اتفاقی دقیقا سر موعد خودش به وقوع میپیونده چون اساس جهان هستی روی نظم و قانون هست
من چه داخل انجمن و چه توی محیط کاری فعلیم دوستان و همکاران خیلی عالی دارم که همه قصد و منظورشون ارتقا سطح کمی و کیفی کار و زندگیشون هست و با دل و جان به من کمک کرده و میکنن چون هممون میدونیم برای رسیدن به اهداف قشنگمون باید تلاش گروهی داشته باشیم

عرض ادب
اگر درست متوجه شده باشم،انجمن رو بهترین گروه نخبگان باید در نظر بگیریم.که وقعا بهشتی برای ما ایرانی هاست*.
با کمال تشکر

Ali97
11-27-2021, 18:02
همکاری آغاز تمام تلاشهای سازمان یافته است. این درس در مورد همکاری است و ارزش کار تیمی را توضیح میدهد و نحوه اجرایی کردن اصل گروه نخبگان را آموزش میدهد.توسط این درس تلاش ها و آموزشهایتان را با تلاش های دیگران هماهنگ میکنید و همه باهم تبدیل به قدرتی فرای انسانی میشوید که دستیابی به هر هدفی را ممکن میسازد. همکاری شما با گروه نخبگان یک نوع از همکاری هست و نوع دیگر آن همکاری ذهن ناخودآگاه و ذهن هوشیار میباشد که یک فرضیه منطقی در رابطه با توانایی های ارتباطی انسان ها و برقراری ارتباط با هوشیاری بی انتها اجرا میشود

کسب منفعت از شکست: واژه شکست برای همه ما یک مفهومی دارد که در این کتاب این مفهوم به کلی تغییر میکند.این فصل از همه شکستهای گذشته تان پلکانی میسازید رو به بالا. تفاوت شکست و ناکامی را توضیح میدهد.تفاوتی که بسیار مهم است بدانیم. ما باید بتوانیم از طریق تکنیک های ارائه شده در فصل از شکست های خود و اطرافیانمان منفعت کسب کنیم
در این فصل نویسنده از 7 نقطه تحولی زندگی خودش میگه و اینکه چگونه این نقاط تحولی تونسته اونو به هدفش برسونه. همه ما باید زمانی بزاریم و نقاط تحولی زندگی خودمون رو پیدا کنیم.

درس چهاردهم کتاب در رابطه با صبرو شکیبایی و سازگاری است. باید بدانیم که تعصبات مذهبی و نژادی چه پیامدهای فاجعه باری را برایمان دارند و باید از آنها دوری کنیم. هیچ فردی نمیتواند بدون شکیبایی و سازگاری با دیگران ، افکار دقیقی را در ذهنش بپروراند. معنی سازگاری به این است که به عقاید و نژاد و ملیت همه انسانها احترام بگذرایم و در کمال صبر و شکیبایی بتوانیم از یاری و کمکشان در رسیدن به اهدافمان بهرمند شویم.


و نقطه اوج مبحث قانون موفقیت یعنی قانون طلایی که یکی از جنبه هاش صداقت است. کاری که شما برای دیگران انجام میدهید باعث میشود که زنجیره ای از علت ها و معلول ها به وجود بیایند. زنجیره ای که تاثیرات آن هم روی خودتان و هم دیگران چشمگیر است. قانون طلایی بشری به منظور جلب همکاری همدلانه سایر افراد و گروهها هست. با درک درست قانونی که فلسفه قانون طلایی بر پایه آن بنا شده مهمترین دلیل شکست میلیونها انسان که موجب سرکردن عمری در فقر و فلاکت برایشان شده است روشن میشود

--------------------------------------------

نظرم راجع به کتاب: این کتاب باعث شد که من دید بهتری نسبت به گذشته ام پیدا کنم و خیلی از نقاطی از زندگی ام که تا به حال بهشون دقت نکرده بودم برام روشن شد و فهمیدم علت بوجود اومدن اون اتفاق تلخ یا شیرین توی اون دوران چی بوده
در کل میتونم بگم باید بیشتر از این روی کتاب وقت بزارم تا همه درسهاش برام نهادینه بشه و بتونم کمال استفاده رو ازش ببرم


تجربه ام از بخش های مختلف کتاب:
وقتی کمی دقیق شدم توی فصل هاش و بیشتر روی اتفاقات گذشته ام فکر کردم به تجربه هایی رسیدم که دقیقا صحبت ها و درسهای کتاب بوده
خیلی زیادن ولی یکی دوتاشون رو مختصر شرح میدم


از فصل بازدهی فزاینده من زیاد استفاده کرده و میکنم. حدود سالهای 78 وقتی من یه دختر شاد و شیطون 16 ساله بودم و سال دوم دبیرستان توی شرکتی مشغول به کار شدم که دومین کاری بود که مشغولش میشدم که بابتش حقوق دریافت میکردم. از بدو تاسیس شرکت بودم و تصور کنید که من به تنهایی تمام کارهای ثبت شرکت رو انجام میدادم. علاوه بر اون آقایی که مدیر شرکت بودن خیلی از کارهای دیگه رو که حقیقتا برای یه دختر 16 ساله زیاد مردونه بود از من میخاست که انجام بدم. زیاده گویی نکنم ایشون من رو طی دو یا سه سال از یه دختر شیطون و شاد و سرخوش که همه عشقتش کتابهاش بود تبدیل کرد به یه خانوم که به راحتی با شرکتها و موسسات عالی قراردادهای کاری موفق میبست و و این در حالی بود که هنوز 20 سالم هم نبود. خودشون همیشه به من میگفتن من اگر میتونستم از تو یه کپی سه بعدی بگیرم توی تمام شهرهای ایران یه شعبه میزدم
اما قانون بازدهی فزاینده حالا کجای این داستان بود؟
من از همون ابتدا هر زمان کاری از من میخاست که دیگه توی ساعات کاری من نبود بازهم انجام میدادم، گاها تا ساعتها اینکار طول میکشید.
سال 86 من از اون شرکت اومدم بیرون به خاطر ادامه تحصیلم. و چندماه پیش وقتی برای کارهای بیمه بیکاری ام به یکی از دفاتر کاریابی مراجعه کردم که از اتفاق اون شرکت هم درون همون ساختمان بود اتفاق جالبی افتاد. منشی دفتر کاریابی دیر کرده بود و من توی سالن منتطر بودم که مدیرعامل شرکت مزبور اومد تا بره دفتر خودش که باهم برخورد کردیم . اولش نشناخت بعد که کمی احوالپرسی کردم از روی صدام منو شناخت و گفت اینجا چکار میکنی؟ گفتم از کار اخراجم کردن
گفت کی جرات کرده خانم ستاری رو از کار اخراج کنه و اصرار و اصرار از سمت ایشون که حتما باید بیای اینجا توی شرکت خودمون کار کنی
و خوب منم حقیقت دنبال کار بودم و ایشون لطف کردن با همه شرایط من کنار اومدن و گفتن تنها حضورت اینجا برای ما خیلی خیلی باارزشه و لقب منو گزاشتن زیرخاکی



تجربه دیگه ای که بخام بگم مربوط میشه به سال 2007 ، توی اون سال من و یکی از دوستام خیلی سرخوشانه توی لاتاری آمریکا ثبت نام کردیم و کلی خندیدیم و کلا همه چی برامون بازی بود و اونقدر اونروز که تا اونجا که یادم میاد ماه رمضان بود و بعد از افطار ما این ثبت نام رو انجام دادیم خندیدیم که دل درد شدیم
گذشت و بعد از چندماه مدارکی برای من ارسال شد که وقتی به یه کارشناس نشونش دادیم تایید کرد که من برنده لاتاری شدم و میتونم برم دنبال کارهام و حق شهروندی ایالات متحده رو بهم میدن
اینکه آخرش چی شد وبه کجا کشید اهمیتی نداره و از حوصله دوستان هم خارجه گفتنش ولی خوب میخام بگم که اینقدر اشتیاق و خنده و اینکه همه چی برات دست یافتنی باشه حتی شهروندی ایالات متحده میتونه اینقدر تاثیرگزار باشه

------------------------------
سوال
در بخش مربوط به پس انداز میگه که باید پس انداز داشته باشیم ولی توی بازی فراوانی گفته میشه کل مبلغ رو خرج کنید و چیزی پس انداز نکنید. نمیتونم بین این دوتا رابطه درستی برقرار کنم . ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

---------------------------------

نتیجه:
با تثبیت این 15 اصل در زندگی خود یا اطرافیانتان؛ مسیر زندگیتان را به کلی متحول کنید.

---------------------------------

بخاطر طولانی شدن پست از همه دوستان عذرخواهی میکنم
امیدوارم که مورد استفادتون قرار بگیره
همواره شاد و سلامت و ثروتمند باشید

سلام و عرض ادب دارم خدمتتون سرکار خانم سارا

امیدوارم حالتون خوب باشه که قطعا هست :o

تشکر میکنم از گذاشتن خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

من این کتاب رو حدودا 3 سال پیش خونده بودم که با خوندن خلاصه های قرار داده شده توسط شما انگار کل کتاب همانند یک فیلم در ذهنم مرور شد و خیلی از نکات کلیدی که در ذهنم کمرنگ شده بودن دوباره قدرتشون رو بدست آوردن
نکته بسیار جالب دیگه این بود که من یکی از جملات این کتاب رو که چندین سال هست دارم هروزه با خودم تکرار میکنم یادم نبود که مال این کتاب هست ( من هر روز نسبت به روز قبلم موفقتر میشوم ):cool:
متشکرم ازتون :)
آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم براتون :o

Mehdi-mv
11-29-2021, 09:11
192089

کتاب : بیندیشید و ثروتمند شوید ( Think and Grow Rich )
نویسنده : ناپلون هیل ( Napoleon Hill )

موضوع : موفقیت و روانشناسی
تعداد صفحات : میانگین 300 الی 400

مدت زمان مطالعه : یک ماه
( از تاریخ 8 آبان تا 7 آذر )

نظر استاد امینو در مورد این کتاب : @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)

تجربیات دوستان : ( اپدیت میشود )



قوانین تاپیک ( کلیک کنید (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=150814&viewfull=1#post150814) )

کتاب های خوانده شده :
اثر مرکب (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=118077&viewfull=1#post118077) + تجربیات دوستان (https://drive.google.com/file/d/1WBcI2rUgsb6TNBkrIggs19WAfQEcKLvK/view?usp=sharing)
سایکوسایبرنتیک (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=227&p=127866&viewfull=1#post127866) + تجربیات دوستان ( اپدیت میشود )

هدف:
خوندن کتاب در بازه زمانی ۲ هفته تا ۳هفته و ارایه خلاصه+ نظرات و تجربيات شخصي + در کنار بیان یک مسئله براي حل اون توسط دوستان.

نحوه مشاركت:

- كل كتاب به صورت كاربردي خلاصه بشه( چندين شكل براي خلاصه كردن وجود داره ميتونيد در صورت تمايل سرچ كنيد) بعد از خلاصه كردن نظرات و تجربيات شخصي خودتون و به اشتراك بزاريد و يك مسئله جهت حل توسط گروه ارائه بديد و روي مباحث ديگران هم بحث كنيد.

- بعضي مباحث كتاب ميتونه براتون مفيد باشه يا نياز به توضيح بيشتر داشته باشه ئس به صورت جداگانه بيان كنيدش بعد از ارائه جامع خلاصه.

- دوستان در حين بررسي اين كتاب هم ميتونن كتابهايي كه دوست دارن خلاصش و بگن بيان ارائه بدن و ازش استفاده كنيم.





کتاب های پیشنهادی :

نیروی حال اثر اکهارت تول
قدرت عادت اثر چالز دوهیک
ایین دوست یابی اثر دیل کارنگی
انگشتان ثروت ساز اثر مارگارت ام. لینچ

سلام و روز بخیر عرض میکنم خدمت همه دوستان گل

در مورد این کتاب من واقعیت کامل نخوندم و هیچ نظری نمیتونم در موردش بدم چون فعلا دارم کتاب سایکوسایبر نتیک رو میخونم ولی گفتم یه مستندی هست درباره کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید

اونو بیام تو این تاپیک معرفی کنم تا دوستانی که ندیدن هم ببینن چون واقعا درک مطالب کتاب رو خیلی واضح میرسونه و تیکه فیلم های از ماجرا های شخصیت های مهم کتاب رو هم به وضوح نشون میده

و مصاحبه با افراد بزرگی که این کتاب الهام بخش موفقیت هاشون شده رو هم شامل میشه اسم اصلی این فیلم ها همون مستند «« بیندیشید و ثروتمند شوید ، میراث ناپلئون هیل »» هستش و

برای دسترسی به این فیلم اگه شما اشتراک سایت جادوی باور رو داشته باشین میتونید رایگان ببیند من خودم چون زیاد از این سایتا خوشم نمیاد اشتراکشو ندارم ولی گوگل که سرچ بزنید باز میتونید پیدا کنید که بیشترشون هم به قیمت های

نسبتا بالا دارنن میفروشنش ولی خب اون ویدیویی که من دیدم رو لینکشو این پایین میزارم خواستین دانلود کنید :)

لینک (https://vod2.enama.ir/download/1082971/4C-41-72-30-59-59-67-63-69-49-4F-39-66-73-39-76-76-55-2B-47-6F-72-48-4F-32-63-6D-4C-6C-4B-73-6A-44-48-73-63-4D-53-44-6D-37-75-35-4F-52-77-58-36-70-4F-43-69-66-41-3D-3D/1246940_720.mp4) دانلود مستند (https://vod2.enama.ir/download/1082971/4C-41-72-30-59-59-67-63-69-49-4F-39-66-73-39-76-76-55-2B-47-6F-72-48-4F-32-63-6D-4C-6C-4B-73-6A-44-48-73-63-4D-53-44-6D-37-75-35-4F-52-77-58-36-70-4F-43-69-66-41-3D-3D/1246940_720.mp4)

John D. Rockefeller
11-30-2021, 02:08
سلام و روز بخیر عرض میکنم خدمت همه دوستان گل

در مورد این کتاب من واقعیت کامل نخوندم و هیچ نظری نمیتونم در موردش بدم چون فعلا دارم کتاب سایکوسایبر نتیک رو میخونم ولی گفتم یه مستندی هست درباره کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید

اونو بیام تو این تاپیک معرفی کنم تا دوستانی که ندیدن هم ببینن چون واقعا درک مطالب کتاب رو خیلی واضح میرسونه و تیکه فیلم های از ماجرا های شخصیت های مهم کتاب رو هم به وضوح نشون میده

و مصاحبه با افراد بزرگی که این کتاب الهام بخش موفقیت هاشون شده رو هم شامل میشه اسم اصلی این فیلم ها همون مستند «« بیندیشید و ثروتمند شوید ، میراث ناپلئون هیل »» هستش و

برای دسترسی به این فیلم اگه شما اشتراک سایت جادوی باور رو داشته باشین میتونید رایگان ببیند من خودم چون زیاد از این سایتا خوشم نمیاد اشتراکشو ندارم ولی گوگل که سرچ بزنید باز میتونید پیدا کنید که بیشترشون هم به قیمت های

نسبتا بالا دارنن میفروشنش ولی خب اون ویدیویی که من دیدم رو لینکشو این پایین میزارم خواستین دانلود کنید :)

لینک (https://vod2.enama.ir/download/1082971/4C-41-72-30-59-59-67-63-69-49-4F-39-66-73-39-76-76-55-2B-47-6F-72-48-4F-32-63-6D-4C-6C-4B-73-6A-44-48-73-63-4D-53-44-6D-37-75-35-4F-52-77-58-36-70-4F-43-69-66-41-3D-3D/1246940_720.mp4) دانلود مستند (https://vod2.enama.ir/download/1082971/4C-41-72-30-59-59-67-63-69-49-4F-39-66-73-39-76-76-55-2B-47-6F-72-48-4F-32-63-6D-4C-6C-4B-73-6A-44-48-73-63-4D-53-44-6D-37-75-35-4F-52-77-58-36-70-4F-43-69-66-41-3D-3D/1246940_720.mp4)


سلام اقا مهدی عزیز
شب خوبی رو داشته باشید

منم کامل مطالعه نکردم کتاب رو و در حال خوندش هستم ( واقعا زمان برای من کم بود )
من این فایل رو نگا کردم که با استادی مثل اقای دارن هاردی ، کاردون و باب پراکتور و ...
ولی به نظرم کل فیلم به اندازه یک فصل از خوده کتاب نیست و فقط در این قیلم به اندازه سر سوزن به اموزش ها اشاره کرده .

ولی اون قسمت های داستانی کتاب رو خیلی خوب نشون میده و واقعا ادم درکش میکنه .

موفق باشید.

nosrat
12-05-2021, 21:07
سلام
روز بخیر
در مورد سوالتون من توی پست قبلیم میخاستم ج بدم اما گفتم نه، صبرکردم تا بهتر بررسی کنم بعد جوابتون رو بدم
این مورد که میگید در واقع همون زندگی کردن در لحظه حال هست از دید من البته
اینکه هر لحظه بتونید از همون لحظه لذت ببرید و نه به خاطرات گذشته فکر کنید و نه به آینده بیندیشید. صرفا همون لحظه رو زندگی کنید و این حالت که به تازگی فکر میکنم متوجه شدم اسمش استحاله هست (التبه مطمین نیستم فکر کنم جناب آقای ابی @ebi.for.fx (https://forum.academywave.com/member.php?u=855) بهتر در این خصوص بتونن از ابهام درمون بیارن)
و اینکه گفتید چه کارهایی رو انجام میدید تا به اون حسه برسید و مانا باشه. برای من که فعلا مانا و دایمی نبوده. یعنی یه جور پرش به حال عالی و حال معمولی زندگیم رو همیشه دارم. اما توی روز خیلی زیاد برام اتفاق میفته و هر بار از چند ثانیه تا چند دقیقه شاید طول میکشه. بستگی به میزان علاقه و اشتیاقم از اون کاری داره که دارم انجام میدم و اینکه اون کار چقدر طول میکشه.
و کارهای خیلی خیلی زیادی هستن که منو توی لحظه حال نگه میدارن و بهم لذتی وصف نشدنی میدن. بخام مثال بزنم که بتونید شما هم این مورد ها رو تست کنید باید بگم:
از جزیی ترین کارها مثل رسیدگی به گل و گیاهام و آب دادن هر روزه بهشون. گندم ریختن برای پرنده ها و کلا غذا دادن به حیوانها. رسیدگی به خودم توی طول روز و انجام کارهایی که دوست دارم و خوردن غذاها و میوه های مورد علاقه ام که با لذتی بسیار زیاد میخورمشون(البته شکمو نیستما ولی خوب بعضی از میوه هاو غذاها واقعا بهم میچسبن؛ توی هر ساعتی از شبانه روز که ازشون استفاده کنم :cool:)
یا مثلا وقتی که به یه درخت تکیه میدم و میخام که باهاش حرف بزنم .(شاید یکم غیرمعمولی باشه اما من از صحبت کردن با همه آفریده های خدا به غیر از خیلی از انسانها خیلی خیلی لذت میبرم و باهاشون راحتم. مطمینم که قضاوتم نمیکنن و حرفامو اشتباه برداشت نمیکنن، معدودن آدمای زندگی من که حرفمو بفهمن و درکم کنن.)
یا مثلا وقتی به مسجدی یا زیارتی میرم وقتی کف مسجد میخابم و به سقف خیلی بلندش نگاه میکنم کلا یادم میره کجام و چی ام. و تا وقتی که کسی اعتراض نکنه ناخودآگاه توی اون حالت میمونم.
وقتایی که با معبود درد و دل میکنم و به حرفام گوش میده و من سبک میشم.سبک تر از یه پروانه حتی
و همینطور وقتایی که بخششی انجام میدم که این حالت بسیار قوی هست و به شکل خیلی خیلی خوبی حس عالی میگیرم
و خیلی خیلی موارد دیگه
که فک میکنم باید موردای خاص خودتون رو پیدا کنید.
ولی در کل باید اینو بگم که زندگی در لحظه حال بسیار لذت داره و من کلا توی هر شرایطی که باشم سعیم اینه که گاهی گریزی بزنم به اون حس و حال و انرژی که باید رو بگیرم برای ادامه روزم.
نمیدونم شاید نباید اینا رو میگفتم. نه اینکه فکر کنید نخام به سوالتون جواب بدم. نه. برای اینکه هر بار با شخصی در خصوص این حالاتم گفتم تا مدتی اون حالت از بین رفته (یه جورایی انگار بسیار حساسه و قهر میکنه)
اما اینبار قطعا نمیزارم این اتفاق بیفته.
وقتی خوب فکر میکنم میبینم من از همون بچگی هام هم این حالت ها رو تجربه میکردم. وقتی ساعت ها جلو آینه با خودم حرف میزدم و زمان از دستم میرفت تا مامانم صدام میزد که کجایی و من از اون حال خوب بیرون میومدم.
در هر صورت امیدوارم این مطالبی که گفتم براتون موثر باشه


روزتون عالی

پ.ن: ماشالله هر هشت تا استیکر که مجاز شده ، توی پیامتون دارید و من هر بار ریپلای میکنم بهم ارور میده.خخخخ
باسلام خدمت شما دوست عزیز خیلی لدت بردم از بعضی از حالاتتون که خودمم در بچگی داشتم والانم گاهی دارم وخیلی روان وخودمونی مطرحش کردید ومنو به اون حال وهوای زیارت هم بردید بهرحال ممنونم :o

sara.sat
12-08-2021, 20:35
سلام
وقت همه دوستان بخیر باشه
خلاصه کتابی که تمام کردم را میگذرام و امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره






عنوان کتاب : چهار میثاق

اثر دون میگوئل روئیز (ترجمه دلارا قهرمان)



خلاصه کتاب

در ابتدا داستان شخصی عنوان میشه که با یکسری اتفاقاتی که براش میفته میتوجه میشه که خودش و همه چی از نور ساخته شده و همه چیز یک موجود زنده است؛ حیات داره و تجلی نیرویی است که ما آنرا خالق مینامیم.

ادراک انسانی نور است و ماده آینه است و نور را بازمی تاباند. جهان مانند دودی است که به ما اجازه نمیدهد آنچه حقیقتا وجود دارد را درست ببینیم. وقتی این موضوع را درک کنیم به آرامش میرسیم ولی انتقال این مطلب به دیگران کار ساده ای نیست.

همه ما رویا داریم؛مجموعه رویاهای بشر و همه موجودات رویای سیاره زمین را میسازند. ما از کودکی تربیت میشویم که اهلی شویم. در ابتدا توسط خانواده بعد مدرسه و .... و زمانی میرسد که دیگر نیاز نیست دیگران ما را اهلی کنند ما خودمان این راه را انتخاب میکنیم و از سرشت طبیعی خود دور میافتیم. در آنجاست که احساس میکنیم آزاد نیستیم و شروع میکنیم به تغییر داد محیط اطرافمان و مقصر دانستن همگان تا بلکه بتوانیم بخشی از احساس آزادی خود را برگردانیم اما از این غافلیم که حس آزادی را باید در درون خودمان جستجو کنیم.

مهمترین ترس بشر ترس از مرگ است. و 4 میثاق این کتاب به ما کمک میکند تا با این ترس و ترسهای دیگرمان کنار ببیایم ؛ از ماهیت آنها آگاه شویم و سپس در خودمان آنها را مانند یک زخم بشناسیم و سعی کنیم التیام ببخشیم





میثاق اول: با کلام خود گناه نکنید. به نظر ساده می آید اما خیلی خیلی قدرتمند است. کلام موهبتی است که مستقیما از سمت پروردگار به ما عطا شده است.کلام قدرتمندترین ابزاری است که مثل شمشیر دولبه است. هم میتوان از طریق آن معصوم ماند و نیکو سخن گفت هم میتوان با استفاده از آن جادوگر سیاه شد و طلسم انجام داد.

کلام انرژی دارد. از آن در جهت حقیقت و عشق ورزیدن استفاده کنید تا تاثیراتش را بر خودتان ببینید.میتوانید با آن سموم عاطفی که در وجودتان وجود داردشستشو دهید یا میتوان با غیبت کردن که بدترین نوع جادوی سیاه است زهر تولید کنید و خودتان و اطرافیانتان را مسموم کنید.

با خود میثاق ببندید که از کلامتان معصومانه استفاده کنید و بذر نیکی را در زمین حاصلخیز ذهنتان بکارید تا دیگران هم نتوانند با جادوی سیاه کلامشان شما را مسموم کنند.




میثاق دوم: هیچ چیز را به خود نگیرید: هر اتفاقی در اطراف شما می افتد؛ آنرا به خود نگیرید. وقتی دیگران حالشان خوب است با شما با نیکی صحبت می کنند و وقتی حالشان بد است زهر به ذهن شما میریزند

اگر بخاهید حرف دیگران را به خود بگیرید وابسته به کلام آنها خاهید شد و همواره با ترس زندگی خاهید کرد. با مجهز شدن به این میثاق شما از 75درصد از احساسات آزاردهنده ای که در اطراف شما وجود دارد رها خاهید شد.




میثاق سوم: تصورات باطل نکنید: ما همواره تمایل داریم در رابطه با همه چیز تصوراتی به ذهنمان راه دهیم و مشکل اینجاست که این تصورات را باور میکنیم.ما درباره آنجه دیگران می اندیشند یا انجام میدهند تصوراتی داریم و آنها را به خود میگیریم. آنوقت سرزنششان میکنیم و با ارسال زهر عاطفی در کلاممان واکنش نشان میدهیم.

در زندگی همواره به دیگران بگویید اگر من همانطور که هستم را دوست دارید مرا انتخاب کنید وچنانچه نمیپسندید خدانگهدار. این مورد را خودتان هم مدنظر داشته باشید. جادوگر سفید باشید زیرا جادوگر سفید از کلام خود برای آفرینش ؛ بخشش ، شراکت و عشق استفاده میکند.



چهارمین میثاق: همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید

این میثاق باعث میشود که سه میثاق قبلی در شما به عادت عمیق و ریشه داری مبدل شود.

بهترین روش برای گفتن خدایا دوستت دارم این است که زندگی کنیم و بیشترین تلاشمان را بکنیم

بهترین روش برای گفتن خدایا شکرت این است که گذشته را رها کنیم و در زمان حال زندگی کنیم (همین حالا و همین جا)

شما با حق شاد زیستن، دوست داشتن، لذت بردن؛ و عشق را با دیگران شریک شدن به دنیا آمده اید. شما زنده هستید پس زندگی کنید و از زندگی خود لذت ببرید با زندگی که در درون شما جریان دارد مقابله نکیند. بیان عشق خداوندی است که به خود بگویید دوستت دارم. من شگفت انگیز هستم




هنگامی که چهار میثاق را باهم به کارببندید دیگر در جهنم به سر نخاهید برد. شما دوزخ را به بهشت تبدیل خاهید کرد و در آنجا معرفت در انتظار شماست

اگر هر زمان هر کدام از میثاق ها را شکستید، دوباره با خود میثاق ببندید. در آغاز دشوار خاهد بود اما به مرور آسانتر میشود. تا اینکه یک روز کشف میکنید زندگیتان را با این چهار میثاق اداره میکنید و از مشاهده اینکه چگونه زندگیتان متحول میگردد شگفت زده میشوید

بعد از آن نوبت به شکست میثاق های قدیمی و از بین بردن ترسهایتان میشود . سه راهکار هست برای اینکه بتوانید با این ترس ها روبروشوید

اول: یکی یکی با ترسهایمان رودرروشویم. تسلط بر رفتار خویشتن. توصر کنید بدن شما زخم است، تمیخاهید کسی به آن دست بزند.حال فرض کنید که روح شما آسیب دیده و زخم دارد. باید بتوان با آن روبروشد و ابتدا به امر باید از وجود آن آگاه شد.

دوم: اگر وضعیت ذهنی خود را یک بیماری بدانیم؛ راه مداوای آن را می یابیم. دیگر نیاز نیست رنج بکشیم. به حقیقت نیاز داریم تا زخم های عاطفی را بگشاید؛زهر بیرون بریزد و آنرا ترمیم کنیم. تصورکنید که این زخم های روحی انگلی هستند که وقتی تغذیه نشوند میمیرند و شما خلاص میشوید

سوم: تشرف به مرگ: روبرو شدن با فرشته مرگ آخرین راه رسیدن به آزادی و رهایی از ترس است. وقتی بدانیم هرلحظه امکان دارد بمیریم دیگر در لحظه زندگی میکنیم و به همه اطرافیانمان و خودمان عشق میورزیم و آنرا ابراز میکنیم. طوری زندگی کنید که انگار امروز آخرین روز از زندگی شماست. وقتی از خاب بیدار میشوید، خورشید را میبینید سپاسگزار باشید که یک روز دیگر میتوانید خودتان باشید و خود را خوشحال کنید

شاید من یا شما فردا را نبینیم پس بهترین عمل این است که امروز را زندگی کنید


نطرم راجع به کتاب: کتابی هست که بشه گفت نظر خوبی نسبت بهش ندارم؟!

تجربه ام از کتاب: در حال تجربه کردن 4 میثاق کتاب هستم و فعلا چیزی برای بازگو کردن ندارم


سوال: ندارم

نتیجه:
همه ما تجلی و آینه خداوندی هستیم پس :
با کلاممان گناه نکنیم
هیچ چیز را به خود نگیریم
تصور باطل نکنیم
همیشه بیشترین تلاشمان را بکنیم
در لحظه زندگی کنیم و عشق بورزیم و نگران اینده نیامده نباشیم


شاد و سلامت و ثروتمند باشید

John D. Rockefeller
12-17-2021, 06:57
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

خب از جایی که زمان خوندن کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید تموم شده و فقط سرکار خانوم سارا لطف کردند خلاصه هاشونو در اختیار ما قرار دادند تشکر میکنم و بعد از ایشون خلاصه دیگه ای نداشتیم.
من هم تا صفحه 400 این کتاب مطالعه کردم و در اخر دیدم خب این همه اطلاعات تو این کتاب بوده و من فقط سر سری در حال خوندش بودم و اصلا روش فکر و عمل نداشتم برای همین خوندن این کتاب رو متوقف کردم .

اگر دوستان کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید رو مطالعه کردند خوب اگر قرار باشه اون مسترمایند فعال باشه بهتره در راستای یک هدف واحد باشه و در کنار هم تلاش کنیم و از تجربیات هم استفاده کنیم.
به نظرم یکی از اهدافی که میتونه اغلب مارو در کنار هم جمع کنه این میتونه باشه که در این مسیر موفقیت با همدیگه پیشرفت کنیم تا هم کمتر اشتباه کنیم و هم از تجربیات دیگران استفاده کنیم.

مورد اول - میتونیم تاپیک رو به صورت ازاد قرار بدیم و هر فردی هر کتابی رو که مطالعه کرد بیاد و خلاصه ، نکات ، تجربیات و... رو در اختیار دوستان بزاره .
از فوایدش این میتونه باشه که فرمت ازاده و دیگه محدودیتی نیست و هر فردی هر کتابی در هر سلیقه ای که داشته باشه رو میتونه در اینجا قرار بده ( به نظر شخص بنده این فرمت شبیه به تاپیک معرفی کتاب میشه )
خلاصه های انبوهی از کتاب ها رو میشه در این تاپیک پیدا کرد .
محدودیت زمان و موضوع نداره .
و...
مضرات : مسترمایند جمعی فعال نمیشه ( در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نوشته که اگر از مسترمایند استفاده نشه فرد محکوم به چه سرنوشتی هست پس بقیه رو به صورت نقطه چین میزارم )
و..... ;)


مورد دوم - از حالت تیوری خارج بشیم و سعی کنیم در کنار هم یک کتاب رو مشخص کنیم و فصل به فصل جلو بریم و برای اینکه به فصل بعدی بریم ، به فصل قبلی عمل کرده باشیم ( ممکنه 3 ماه در یک فصل بمونیم بخاطر تمرینی که داده شده باشه مثل کتاب سایکوسایبرنتیک که تمرین های 21 روزه داره )
چون اغلب کتاب ها در نهایت به چیز های مشابهی اشاره میکنند که اون اطلاعات هم میشه در 5 الی 10 کتاب خلاصه کرد ولی برای مطالعه همین 10 الی 5 کتاب به قول استاد باید چندسال زمان گذاشت .

فواید : فعال شدن مسترمایند ، داشتن قواعد و نظم ، استفاده از تجربیات ( میتونیم از تجربیات دیگران در خصوص تمرین های مشخص استفاده کنیم ) ، داشتن بحث و گفت و گو ( چون موضوع و تمرین مشخصی داریم و یک کلیت نیست که نشه بحث کرد ) و....
مضرات : کمتر فردی میتونه در این فرمت شرکت کنه چون ذهن ما عادت کرده به انبار کردن اطلاعات ;) و تغییر سخته و مغز سعی میکنه جلوشو بگیره .


و اولین کتابی هم که مد نظر دارم همون کتابی هست که استاد معرفی کرد و ما خیلی سر سری ازش گذشتیم در صورتی که همون کتاب باعث موفقیت خیلی از ادم ها شده .

کتاب اثر مرکب نویسنده اقای دارن هاردی
کتاب دارای 6 فصل هست ( کتابی که من دارم ترجمه ناهید محمدی از نشریات نگین ایران هست) و 176 صفحه داره .
در اخر هر فصل تمرین هایی گفته شده که در صورت موافقت دوستان با فرمت دوم
جزییات بیشتر رو میگم که در چه مدت مطالعه کنیم و چطور پیش بریم که همه بتونند شرکت کنند ( زمان مناسبی انتخاب بشه که دارای انعطاف باشه نه خیلی دقیق روزی 20 صفحه )

اگر فرمت دیگه دوستان مد نظرشون هست لطفا ذکر کنند یا ایده جدید .

موفق باشید.

sara.sat
12-18-2021, 09:40
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

خب از جایی که زمان خوندن کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید تموم شده و فقط سرکار خانوم سارا لطف کردند خلاصه هاشونو در اختیار ما قرار دادند تشکر میکنم و بعد از ایشون خلاصه دیگه ای نداشتیم.
من هم تا صفحه 400 این کتاب مطالعه کردم و در اخر دیدم خب این همه اطلاعات تو این کتاب بوده و من فقط سر سری در حال خوندش بودم و اصلا روش فکر و عمل نداشتم برای همین خوندن این کتاب رو متوقف کردم .

اگر دوستان کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید رو مطالعه کردند خوب اگر قرار باشه اون مسترمایند فعال باشه بهتره در راستای یک هدف واحد باشه و در کنار هم تلاش کنیم و از تجربیات هم استفاده کنیم.
به نظرم یکی از اهدافی که میتونه اغلب مارو در کنار هم جمع کنه این میتونه باشه که در این مسیر موفقیت با همدیگه پیشرفت کنیم تا هم کمتر اشتباه کنیم و هم از تجربیات دیگران استفاده کنیم.

مورد اول - میتونیم تاپیک رو به صورت ازاد قرار بدیم و هر فردی هر کتابی رو که مطالعه کرد بیاد و خلاصه ، نکات ، تجربیات و... رو در اختیار دوستان بزاره .
از فوایدش این میتونه باشه که فرمت ازاده و دیگه محدودیتی نیست و هر فردی هر کتابی در هر سلیقه ای که داشته باشه رو میتونه در اینجا قرار بده ( به نظر شخص بنده این فرمت شبیه به تاپیک معرفی کتاب میشه )
خلاصه های انبوهی از کتاب ها رو میشه در این تاپیک پیدا کرد .
محدودیت زمان و موضوع نداره .
و...
مضرات : مسترمایند جمعی فعال نمیشه ( در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نوشته که اگر از مسترمایند استفاده نشه فرد محکوم به چه سرنوشتی هست پس بقیه رو به صورت نقطه چین میزارم )
و..... ;)


مورد دوم - از حالت تیوری خارج بشیم و سعی کنیم در کنار هم یک کتاب رو مشخص کنیم و فصل به فصل جلو بریم و برای اینکه به فصل بعدی بریم ، به فصل قبلی عمل کرده باشیم ( ممکنه 3 ماه در یک فصل بمونیم بخاطر تمرینی که داده شده باشه مثل کتاب سایکوسایبرنتیک که تمرین های 21 روزه داره )
چون اغلب کتاب ها در نهایت به چیز های مشابهی اشاره میکنند که اون اطلاعات هم میشه در 5 الی 10 کتاب خلاصه کرد ولی برای مطالعه همین 10 الی 5 کتاب به قول استاد باید چندسال زمان گذاشت .

فواید : فعال شدن مسترمایند ، داشتن قواعد و نظم ، استفاده از تجربیات ( میتونیم از تجربیات دیگران در خصوص تمرین های مشخص استفاده کنیم ) ، داشتن بحث و گفت و گو ( چون موضوع و تمرین مشخصی داریم و یک کلیت نیست که نشه بحث کرد ) و....
مضرات : کمتر فردی میتونه در این فرمت شرکت کنه چون ذهن ما عادت کرده به انبار کردن اطلاعات ;) و تغییر سخته و مغز سعی میکنه جلوشو بگیره .


و اولین کتابی هم که مد نظر دارم همون کتابی هست که استاد معرفی کرد و ما خیلی سر سری ازش گذشتیم در صورتی که همون کتاب باعث موفقیت خیلی از ادم ها شده .

کتاب اثر مرکب نویسنده اقای دارن هاردی
کتاب دارای 6 فصل هست ( کتابی که من دارم ترجمه ناهید محمدی از نشریات نگین ایران هست) و 176 صفحه داره .
در اخر هر فصل تمرین هایی گفته شده که در صورت موافقت دوستان با فرمت دوم
جزییات بیشتر رو میگم که در چه مدت مطالعه کنیم و چطور پیش بریم که همه بتونند شرکت کنند ( زمان مناسبی انتخاب بشه که دارای انعطاف باشه نه خیلی دقیق روزی 20 صفحه )

اگر فرمت دیگه دوستان مد نظرشون هست لطفا ذکر کنند یا ایده جدید .

موفق باشید.




سلام
امیدوارم حالتون عالی باشه
ممنون از شما بابت وقتی که گذاشتید
منم به شخصه نظر خودم رو میگم
هر دو فرمتی که گفتید میتونه خوب باشه؛ از دید من بهتره هر دو رو به کار ببریم
اینکه گفتید شبیه تاپیک کتابخانی میشه؛ من این دید رو ندارم بهش. به نظر من اینجا کتاب معرفی یا توصیه به خوانشش نمیشه. اینجا خلاصه کتاب و تجربیات و نکات گذاشته میشه تا اونایی که نتونستن به هر دلیلی بخونن بتونن از این خلاصه استفاده کنن
خوب شاید ترغیب هم شدن که برن بخونن ولی هدف معرفی کتاب نیست
در مورد مسترمایند
بهترین فرمتی که میتونید رو بزارید تا دوستان همگی بتونند شرکت کنند. حتی شده برای هر فصل زمان خیلی زیادی گذاشته بشه. چیزیکه زیاد داریم زمان هست:cool: چه خوب که مقداریش هم در این جهت صرف بشه
لطفا تعیین زمان شروع کتاب اثر مرکب رو بگید و فرمت اولیه خوانش و خلاصه گذاری
کتابی که من دارم ترجمه ساینا لاهیجی هست و 6 فصل داره و 252 صفحه
باز هم سپاسگزاری میکنم از زحمتی که میکشید
روز خوش
Sorosham hatami2 Saman01

Mr. & Mrs. hatami
12-18-2021, 09:56
سلام
امیدوارم حالتون عالی باشه
ممنون از شما بابت وقتی که گذاشتید
منم به شخصه نظر خودم رو میگم
هر دو فرمتی که گفتید میتونه خوب باشه؛ از دید من بهتره هر دو رو به کار ببریم
اینکه گفتید شبیه تاپیک کتابخانی میشه؛ من این دید رو ندارم بهش. به نظر من اینجا کتاب معرفی یا توصیه به خوانشش نمیشه. اینجا خلاصه کتاب و تجربیات و نکات گذاشته میشه تا اونایی که نتونستن به هر دلیلی بخونن بتونن از این خلاصه استفاده کنن
خوب شاید ترغیب هم شدن که برن بخونن ولی هدف معرفی کتاب نیست
در مورد مسترمایند
بهترین فرمتی که میتونید رو بزارید تا دوستان همگی بتونند شرکت کنند. حتی شده برای هر فصل زمان خیلی زیادی گذاشته بشه. چیزیکه زیاد داریم زمان هست:cool: چه خوب که مقداریش هم در این جهت صرف بشه
لطفا تعیین زمان شروع کتاب اثر مرکب رو بگید و فرمت اولیه خوانش و خلاصه گذاری
کتابی که من دارم ترجمه ساینا لاهیجی هست و 6 فصل داره و 252 صفحه
باز هم سپاسگزاری میکنم از زحمتی که میکشید
روز خوش
Sorosham hatami2 Saman01

عرض ادب و احترام
ممنون از شما دوستان کتابخوان.
سرکار خانم شما به تنهایی بار تاپیک رو به دوش گرفتید و باید ی تشکر ویژه از شما کرد.
بنده با مورد دوم ،فصل به فصل موافق هستم و در خدمتم.
کتاب بنده هم ترجمه ای فاطمه ندری هست* در شش فصل و ۱۸۳ صفحه.

Saman01
12-19-2021, 14:59
سلام و عرض ادب خدمت دوستان اهل کتاب
امیدوارم حالتون عالی باشه
تشکر میکنم از شما سرکار خانم بابت ارایه نکات کتاب بیندیشید
بنده با هر دو فرمت موافقم
دو پیشنهاد هم داشتم:
1)دوستانی که به هر دلیلی نتونستن کتاب رو در موعد مقرر بخونن. حتی اگه فرصت خوندن اون کتاب تموم شد و یا از کتاب های قبلی در این تاپیک، کتابی رو انتخاب کنن و درک خودشون و مواردی رو که از نظرشون مهم بوده رو با ما هم شیر کنند .
2) مورد بعدی در این تاپیک فقط کتابهایی رو که استاد فرمودند برای مطالعه رو قرار بدیم و بر روشون اظهار نظر کنیم( گروه نخبگان بر روی کتاب های استاد) میشه همین فرمتی که داریم پیش میریم .

@hatami (https://forum.academywave.com/member.php?u=2056)2 @Soroosham (https://forum.academywave.com/member.php?u=1126) @John D. Rockefeller (https://forum.academywave.com/member.php?u=1713)


سلام
امیدوارم حالتون عالی باشه
ممنون از شما بابت وقتی که گذاشتید
منم به شخصه نظر خودم رو میگم
کتابی که من دارم ترجمه ساینا لاهیجی هست و 6 فصل داره و 252 صفحه
باز هم سپاسگزاری میکنم از زحمتی که میکشید
روز خوش
@Soros (https://forum.academywave.com/member.php?u=2993)ham @hatami2 (https://forum.academywave.com/member.php?u=2056) @Saman01 (https://forum.academywave.com/member.php?u=3360)

John D. Rockefeller
12-19-2021, 20:22
سلام و عرض ادب خدمت دوستان اهل کتاب
امیدوارم حالتون عالی باشه
تشکر میکنم از شما سرکار خانم بابت ارایه نکات کتاب بیندیشید
بنده با هر دو فرمت موافقم
دو پیشنهاد هم داشتم:
1) اینکه دوستانی هم که به هر دلیلی نتونستن کتاب رو در موعد مقرر بخونن. حتی اگه فرصت خوندن اون کتاب تموم شد و یا از کتاب های قبلی در این تاپیک، کتابی رو انتخاب کنن و درک خودشون و مواردی رو که از نظرشون مهم بوده رو با ما هم شیر کنند .
2) مورد بعدی اینکه در این تاپیک فقط کتابهایی رو که استاد فرمودند برای مطالعه رو قرار بدیم و بر روشون اظهار نظر کنیم( گروه نخبگان بر روی کتاب های استاد) میشه همین فرمتی که داریم پیش میریم .

@hatami (https://forum.academywave.com/member.php?u=2056)2 @Soroosham (https://forum.academywave.com/member.php?u=1126) @John D. Rockefeller (https://forum.academywave.com/member.php?u=1713)


سلام اقا سامان عزیز
حالتون عالی باشه

پیشنهاد هایی که دادید عالی بود و خیلی کاربردی هست
در مورد پیشنهاد اول : خیلی خوبه و میشه به این صورت هم قرار داد که هر کسی هم وارد این تاپیک شد و میخواست کتابی رو مطالعه کنه و قرار بده بهتره از کتاب های مطالعه شده قبلی همین تاپیک باشه تا ما هم بتونیم نظر بدیم یا برای ما هم مروری باشه .
پیشنهاد دوم : خب استاد حدود 30 تا کتاب معرفی کردند که به نظر من برای عمل کردن به همین کتاب ها چندین سال لازم داریم.
کتاب اثر مرکب اگر به اتمام رسید ، درمورد کتاب جدید نظر سنجی میکنیم از افرادی که در این تاپیک فعالیت میکنند ( چون خیلی از دوستان فقط کتاب رو انتخاب میکنند ولی خودشون شرکت نمیکنند )
نظر من برای کتاب بعدی روی سایکوسایبرنتیک هست ولی به نظرم فعلا بهتره تمرکز مون روی کتاب اثر مرکب باشه چون ماه ها زمان میبره تا بتونیم بهش عمل کنیم .

موفق باشید.

Farhad8
12-20-2021, 13:24
اگر یک روز یا یک شب جنی به خلوت و تنهایی تو راه یابد و به تو بگوید: «تو باید این زندگی را که در حال حاضر داری و تا کنون داشته ای باز هم از سرگیری و آنرا بی وقفه، بارها و بدون چیزی نو دوباره طی کنی و درد، لذت، فکر، آه و هر چیز کوچک و بزرگ در زندگیت باید دوباره و با همان توالی قبلی تکرار شود، و این تار عنکبوت، این مهتاب میان درختان، این لحظه و حتی من بازگردند و ساعت شنی ابدی زندگی دوباره و با تو، که ذره غباری بیش نیستی، واژگون شود» آیا تو خود را بر زمین نخواهی کوفت و از خشم به آن جن دندان نشان نخواهی داد و به او ناسزا نخواهی گفت؟ یا شاید این لحظه برای تو فرصتی عالی است تا به آن جن پاسخ دهی که: ((تو یک خدایی و من هرگز چیزی الهی تر از این نشنیده بودم))
چنین فکری اگر بر تو مسلط شود تو را تغییر خواهد داد و از آنچه که هستی چیز دیگری خواهد ساخت و شاید تو را دگرگون سازد. تو درباره هر چیز و همه چیز از خود خواهی پرسید که: «آیا می خواهی چنین چیزی یکبار، چند بار، و بارهای بسیار بازگردد؟» این پرسش همچون باری گران و سخت بر اعمال تو سنگینی خواهد کرد. آنگاه، تو خود و زندگی خود را چگونه باید آنقدر دوست بداری که دیگر آرزویی جز این رای و تائید ازلی و متعالی نداشته باشی؟

کتاب حکمت شادان
نیچه
ترجمه ی جمال آل احمد و همکاران
انتشارات جامی

John D. Rockefeller
12-23-2021, 03:51
سلام به همه دوستان عزیز ، امیدوارم حالتون عالی باشه
از اونجایی که مجرم همیشه به صحنه جرم بر میگرده ما هم به کتاب اثر مرکب برگشتیم ولی با این تقاوت که زمان بیشتری روی این کتاب بزاریم و عمل کنیم به اصول کتاب .


( این پست در اینده اپدیت میشود و اولین فرمت به سبک عملگرا بودن هست پس در اینده میتونه این روش دستخوش تغییراتی بشود )

217923

کتاب : اثر مرکب (the compound effect)
نویسنده : اقای دارن هاردی (Darren Hardy)
تعداد فصل : 6 فصل
مدت زمان مورد نظر برای فصل اول : 10 روز ( 10 دی ماه 1400 )



توضیحات :
کتاب دارای 6 فصل هست و میانگین حدود 180 تا 250 صفحه رو شامل میشه ، فصل اول حدود 20 - 30 صفحه هست که به طور نرمال اگر شخصی در روز حدود 5 صفحه ( که کمتر از 20 دقیقه زمان میبره ) برای فصل اول زمان بزاره در نهایت 5-6 روز لازم هست و در این بین 4 روز هم برای اینکه برنامه دارای انعطاف باشه قرار دادم .
در این بین اگر دوستان زودتر فصل اول رو به اتمام رسوندند میتونند برای بار دوم ، سوم و... فصل 1 رو مطالعه کنند . ( من از کسی که هزار ضربه رو یک بار تمرین کرده نمیترسم ، من از کسی که یک ضربه رو هزار بار تمرین کرده میترسم ) و این جمله رو استاد در یکی از وبینار ها به این صورت گفتند :

من از کسی که هزاران کتاب رو یکبار خونده نمیترستم ، من از کسی که یک کتاب رو هزار بار خونده میترسم .

همیشه در کنارتون یک قلم و خودکار در حین مطالعه کتاب داشته باشید به دلیل :
میتونید خلاصه برداری کنید ، سوالی که در ذهنتون شکل میگیره رو بنویسید ، تجربه و خاطره ای که در ذهنتون شکل میگیره رو یادداشت کنید ، ایده ای به ذهنتون میرسه رو سریع یادداشت کنید و....
در این قسمت فعلا تمرینی که در اخر فصل داده شده رو انجام ندید چون در پایان ده روز ، به انجام تمرین ها میرسیم ( احتمالا برای این تمرین هم 10 روز زمان بزاریم اگر چه زمان کمی هست )
در پایان ده روز خلاصه ای که قرار میدید لازم نیست واو به واو کلمات کتاب باشه ، درک و برداشت خودتون رو بنویسید .

خلاصه ای که قرار میدید میتونه شامل : نکات ، تجربیات گذشته ، عمل کردن به شیوه هایی که در کتاب وجود داره و علت شکست یا موفقیتتون ، سوالات و... باشه ( همچنین زمان ممورد نظرتون برای تمرین فصل 1 و مطالعه فصل 2 رو هم قرار بدید )
در پایان خلاصه تون هم میتونید مدت زمان مورد نظر برای تمرین فصل1 و مدت زمان برای مطالعه فصل دوم رو قرار بدید .
پ.ن : من دیشب کل فصل 1 رو مطالعه کردم و زمانی که مدنظر شخصی من بود 10 روز بود و اگر این زمان بر دوستان کافی نست اعلام کنند تا تغییر بدیم .

در اخر هم از سه دوست عزیز کتاب خوانمون که با این فرمت موافقت کردند دعوت میکنم : sara.sat hatami2 Saman01

mrbaxshi
12-23-2021, 10:52
سلام و روز بخیر

حالا که بازار به حالت نیمه تعطیل درامده و عملا از فردا هم تعطیلات شروع میشه.
بد ندیدم کتاب خوبی رو معرفی بکنم که برای نوشتن سیستم معاملاتی هم خیلی می تونه مفید باشه.

218012

Soroosham
12-25-2021, 10:29
سلام و عرض ادب خدمت دوستان اهل کتاب
امیدوارم حالتون عالی باشه
تشکر میکنم از شما سرکار خانم بابت ارایه نکات کتاب بیندیشید
بنده با هر دو فرمت موافقم
دو پیشنهاد هم داشتم:
1) اینکه دوستانی هم که به هر دلیلی نتونستن کتاب رو در موعد مقرر بخونن. حتی اگه فرصت خوندن اون کتاب تموم شد و یا از کتاب های قبلی در این تاپیک، کتابی رو انتخاب کنن و درک خودشون و مواردی رو که از نظرشون مهم بوده رو با ما هم شیر کنند .
2) مورد بعدی اینکه در این تاپیک فقط کتابهایی رو که استاد فرمودند برای مطالعه رو قرار بدیم و بر روشون اظهار نظر کنیم( گروه نخبگان بر روی کتاب های استاد) میشه همین فرمتی که داریم پیش میریم .

@hatami (https://forum.academywave.com/member.php?u=2056)2 @Soroosham (https://forum.academywave.com/member.php?u=1126) @John D. Rockefeller (https://forum.academywave.com/member.php?u=1713)

سلام سامان جان
امیدوارم حالتون عالی باشه :)
ببخشید با تاخیر جواب میدم یکم درگیرم.
واقعیت مطلب برای این بخش سایت، همون فرمت دومی که شروع کردیم، دقیقا چیزی هست که سرکار خانم سارا گفتن.
نظر شما هم عالی هست برای نوع کتاب و خوندن.
من واقعیتش چون درگیریم زیاد شده تو چندماه اخیر، نتونستم طبق برنامه تاپیک بیام جلو و واقعا هم خودم و صلاحیت این نمیدونم که نظری بدم. چون طبق فرمت نبودم و اگر بخوام نظری بدم نظر کاملا غیر اصولی هست. پس با نظر جمع موافقم و در صورت توانم حتما حتما شرکت میکنم.
ولی سرکار خانم سارا، به خودشون هم تو پیام خصوصی گفتم، بهترین نفری هستن که اگر وقت بکنن و حوصلش و داشته باشن، اداره این تاپیک و بدستشون بگیرن صد درصد نتایج عالی میتونیم بگیریم. چون به شخص خودم دیدم بیشترین فعالیت و با فرمت دقیقی که همه توافق کردیم عمل کردن.
بازم هرجور بره جلو من موافقم، چون هدف مهمه، شیوه میتونه برای فرد به فردمون متفاوت باشه.

سرکار خانم سارا از شما هم عذر میخوام نوتیف تگ شدن هم برای من نیومده وگرنه حتما پاسخ بهتون میدادم.
@sara.sat (https://forum.academywave.com/member.php?u=1208)

Sahar69830
12-25-2021, 23:14
سلام به همه دوستان عزیز ، امیدوارم حالتون عالی باشه
از اونجایی که مجرم همیشه به صحنه جرم بر میگرده ما هم به کتاب اثر مرکب برگشتیم ولی با این تقاوت که زمان بیشتری روی این کتاب بزاریم و عمل کنیم به اصول کتاب .


( این پست در اینده اپدیت میشود و اولین فرمت به سبک عملگرا بودن هست پس در اینده میتونه این روش دستخوش تغییراتی بشود )

217923

کتاب : اثر مرکب (the compound effect)
نویسنده : اقای دارن هاردی (Darren Hardy)
تعداد فصل : 6 فصل
مدت زمان مورد نظر برای فصل اول : 10 روز ( 10 دی ماه 1400 )



توضیحات :
کتاب دارای 6 فصل هست و میانگین حدود 180 تا 250 صفحه رو شامل میشه ، فصل اول حدود 20 - 30 صفحه هست که به طور نرمال اگر شخصی در روز حدود 5 صفحه ( که کمتر از 20 دقیقه زمان میبره ) برای فصل اول زمان بزاره در نهایت 5-6 روز لازم هست و در این بین 4 روز هم برای اینکه برنامه دارای انعطاف باشه قرار دادم .
در این بین اگر دوستان زودتر فصل اول رو به اتمام رسوندند میتونند برای بار دوم ، سوم و... فصل 1 رو مطالعه کنند . ( من از کسی که هزار ضربه رو یک بار تمرین کرده نمیترسم ، من از کسی که یک ضربه رو هزار بار تمرین کرده میترسم ) و این جمله رو استاد در یکی از وبینار ها به این صورت گفتند :

من از کسی که هزاران کتاب رو یکبار خونده نمیترستم ، من از کسی که یک کتاب رو هزار بار خونده میترسم .

همیشه در کنارتون یک قلم و خودکار در حین مطالعه کتاب داشته باشید به دلیل :
میتونید خلاصه برداری کنید ، سوالی که در ذهنتون شکل میگیره رو بنویسید ، تجربه و خاطره ای که در ذهنتون شکل میگیره رو یادداشت کنید ، ایده ای به ذهنتون میرسه رو سریع یادداشت کنید و....
در این قسمت فعلا تمرینی که در اخر فصل داده شده رو انجام ندید چون در پایان ده روز ، به انجام تمرین ها میرسیم ( احتمالا برای این تمرین هم 10 روز زمان بزاریم اگر چه زمان کمی هست )
در پایان ده روز خلاصه ای که قرار میدید لازم نیست واو به واو کلمات کتاب باشه ، درک و برداشت خودتون رو بنویسید .

خلاصه ای که قرار میدید میتونه شامل : نکات ، تجربیات گذشته ، عمل کردن به شیوه هایی که در کتاب وجود داره و علت شکست یا موفقیتتون ، سوالات و... باشه ( همچنین زمان ممورد نظرتون برای تمرین فصل 1 و مطالعه فصل 2 رو هم قرار بدید )
در پایان خلاصه تون هم میتونید مدت زمان مورد نظر برای تمرین فصل1 و مدت زمان برای مطالعه فصل دوم رو قرار بدید .
پ.ن : من دیشب کل فصل 1 رو مطالعه کردم و زمانی که مدنظر شخصی من بود 10 روز بود و اگر این زمان بر دوستان کافی نست اعلام کنند تا تغییر بدیم .

در اخر هم از سه دوست عزیز کتاب خوانمون که با این فرمت موافقت کردند دعوت میکنم : @sara.sat (https://forum.academywave.com/member.php?u=1208) @hatami2 (https://forum.academywave.com/member.php?u=2056) @Saman01 (https://forum.academywave.com/member.php?u=3360)







سلام و عرض ادب خدمت شما و همه ی دوستان
همیشه دنبال همچین جمع یا تاپیکی بودم که بتونیم با هم و به کمک تجربیات هم بتونیم این کار رو انجام بدیم.
من هم با این فرمتی که شما و دوستان گفتید موافقم و خوشحال میشم شرکت کنم.

John D. Rockefeller
12-25-2021, 23:29
سلام و عرض ادب خدمت شما و همه ی دوستان
من هم با این فرمتی که شما و دوستان گفتید موافقم و خوشحال میشم شرکت کنم.

سلام سرکار خانوم سحر
شب خوبی رو داشته باشید

خیلی هم عالیه و ما هم خوشحال میشیم که مشارکت داشته باشید .
پ.ن : تا اخر همین هفته زمان برای مطالعه فصل اول ( تمرین ها برای هفته بعدی هست که در اخر هفته فرمتش رو قرار میدم ) که فکر کنم زمان مناسبی هست و فصل اول حدود 20 صفحه و 7 روز هم باقی مونده که فکر کنم زمان مناسبی هست .

موفق باشید.

aref_brv
12-26-2021, 01:59
سلام سرکار خانوم سحر
شب خوبی رو داشته باشید

خیلی هم عالیه و ما هم خوشحال میشیم که مشارکت داشته باشید .
پ.ن : تا اخر همین هفته زمان برای مطالعه فصل اول ( تمرین ها برای هفته بعدی هست که در اخر هفته فرمتش رو قرار میدم ) که فکر کنم زمان مناسبی هست و فصل اول حدود 20 صفحه و 7 روز هم باقی مونده که فکر کنم زمان مناسبی هست .

موفق باشید.
کاش دیسکورد آکادمی ویو هم وجود داشت مثل جمع های کتابخونی هر هفته دیدگاهمون رو باهم شیر میکردیم

John D. Rockefeller
12-26-2021, 02:13
کاش دیسکورد آکادمی ویو هم وجود داشت مثل جمع های کتابخونی هر هفته دیدگاهمون رو باهم شیر میکردیم

سلام اقا عارف عزیز
شب خوبی رو داشته باشید

دقیقا قراره به همین روال جلو بریم و در فرمت دیسکورد نیست ( که یکی از خوبی هاش هم اینکه در اینجا مکتوبه و همیشه میشه بهش سر زد و دوباره بازخوانیش کرد )
در پایان انجام تمرین های هر فصل مدت زمانی رو قرار میدیم که تجربه ، اشتباهات که اغلب داشتیم و... رو بررسی کنیم و به یک نتیجه برسیم .

برنامه هایی مثل تلگرام ، واتس اپ ، دیسکورد برای اموزش نیست و بیشتر برای وقت گذروندن هست برای همین فکر نمیکنم حتی در اینده های دور هم استاد این بخش رو برای انجمن قرار بدند ( البته استاد اشاره کردند که شاید در اینده قسمت چت رو برای انجمن فعال کنند اون هم برای مدت محدود مثل ماهی یک بار و اون هم 4 ساعت در مورد یک موضوع مشخص بحث کنند .)

در فرمت های قبلی هر ایده دادیم نشد که بحث و گفتگو بین اعضا باشه و خیلی سر سری از کتاب ها جلو رفتیم و...
این فرمت رو تازه قرار دادیم که ببینیم این چطور جلو میره :rolleyes:

موفق باشید.

sara.sat
12-26-2021, 06:32
سلام و وقت بخیر خدمت دوستان گرامی
امید که حالتون بهترین حال ممکن باشه



عنوان کتاب: اثر مرکب (نوشته دارن هاردی ؛ ترجمه ساینا لاهیجی)



خلاصه فصل اول:
این فصل در ابتدا از دوران کودکی و سختی ها و مشکلاتی که داشته میگه و اینکه در سن بسیار پایین از نعمت داشتن مادر محروم میشه و پدرش که سخت گیر بوده اونو بزرگ میکنه و به سبک خودش ایشون رو تربیت میکنه
صبح ها نه با صدای زنگ ساعت نه با صدای آرام و مهربان بیدار نمیشده بلکه با صدای ضرباتی که ناشی از ورزش کردن پدرش بوده از خاب میپریده و پدر همواره سعی داشته نظم رو به بچه هاش اموزش بده. براشون هدیه تعیین میکرده وقتی که وظایفشون رو به درستی انجام میدادن
بعد از اون میگه که بخاطر این سبک تربیتی پدر ایشون در سنین جوانی تونسته به موفقیت های مالی بسیار زیادی برسه و معجزه اثر مرکب رو توی زندگیش مشاهده کنه
سه مثال آورده شده که در هر سه تاثیر اثر مرکب بعد از 31 روز یا 31 ماه ذکر میشه. از طرز فکر مایکروویوی صحبت میشه و در انتهای فصل ذکر میشه که اگر بازنده های یک مسابقه فقط بیان و یک کلمه در حد 30 ثانیه بگن من باختم حدود 9 سال طول میکشه تا کل بازنده های اون مسابقه بخان اعلام کنن که بازنده بودن.


نکات مهم این فصل:
هر شخصی زندگی خود را با رویاهای بزرگ و تخیلی آغاز میکند؛ ولی تعداد کمی آنرا با پشتکار به واقعیت تبدیل میکنند. نبود تعهد طولانی مدت و عدم توانایی در پایداری در طی مسیر دلیل شکست اغلب افراد است
متعهد بودن یعنی به سرانجام رساندن کار یکه مسئولیت انجامش را به عهده گرفته اید حتی اگر حس و حالی که در زمان تعهد آن داشتید از بین رفته باشد!
برنامه ریزی و هدف داشته باشید و نقشه و مسیر اصلی را درست بیابید.
انتخاب های کوچک هوشمندانه + پایداری + زمان = تفاوت های اساسی
اینکه به جای نگاه کردن به درون خود برای از بین بردن اشتباهات معتقدیم که مشکل از دیگران است مثل یک اصل معمول در روانشناسی است (به درون خود بنگرید تا ریشه مشکلاتتان را بیابید)

تجربه من از این فصل:



از دید من بزرگترین و بهترین اثر مرکب زندگی من فرزندم هست. اگر از سالهایی که هنوز باردار هم نشده بودم و با استفاده از قوانین جذب و تابلوی آرزوهام ایشون رو به شکلی که دلخواهم هست چه از نظر جسمی یا جنسیتش یا روحیات و احساساتش تصور میکردم ، فاکتور بگیرم. باید بگم که در زمان بارداریم و الان مدت 4ونیم سال بعد از دنیا اومدنش تمام تلاشم براش این بوده که بهش آموزش بدم که همواره مهربان باشه، گوش کنه و احترام بزاره. سعی کردم وقتی توی بازیهاش میبازه و ناراحتی و عصبانی میشه یادش بدم که برد و باخت مهم نیست ، بلکه هدف بازی شاد بودن و یادگیری مطلب هست. و خیلی موارد دیگه
و میدونم که این اثر مرکب زندگیم در آینده معجزه بزرگ زندگی خودش خاهد بود و زمانی میرسه که من به وجودش افتخار کنم و افتخار کنم که مادرش هستم.


تمرینات این فصل:

1- در مورد تمرین اول خیلی فکر کردم که چه بهانه ای دارم؟! ولی به مورد خاصی نرسیدم. جز به این مورد که گاهی جوجه نمیزاره تمرینات یا آموزشهام اونطور که برنامه ریزی کردم پیش بره ولی خوب اونهم به نظرم بهانه نیست.چون همزمان که جسمم یا قلبم داره باهاش بازی میکنه، ذهن من روی مرور آموزشهام متمرکز هست و حتی گاها نگاهی هم به پوزیشن های بازم می اندازم و یا غذایی که برای نهارمون گذاشتم :cool:
یه زمان نه چندان دور من یه عالمه بهانه داشتم واسه تمرین نکردن، اما همشون رو متوجه شدم و با خودم حل کردم

2- گام های کوچک و بی اهمیت من توی طول روز زیادن مثلا نوشیدن آب و هیدراته نگه داشتن بدنم یا لبخند زدن های بی دلیل و بی علت (گاهی مهرزاد بهم میگه مامان چته ؟ چرا بیخودی میخندی؟ بهش میگم توهم بخند مامان، خندیدن خیلی خوبه) یا موارد دیگه ای که مجوعشون طی چندین ماه باعث شدن من زندگی رو راحت تر ببینم و شادتر باشم

3- موارد زیادی از کارهایی که منو از هدفم دور میکنن از زندگی ام و روزمرگی هام دور کردم و کنار گذاشتم. همچنان هم در حال کشف و کنار گذاشتنشون هستم

4- در مورد این تمرین هم من تجربیات متفاوتی در زمینه کارهای مختلفی که انجام دادم ، دارم که توی یه زمانی هم سوددهی بالایی برام داشتن ، اونقدر که غیر از پرداخت کامل بدهی هام تونستم مقداری هم پس انداز داشته باشم و این پس انداز توی چندین ماه متوالی بسیار زیاد برام کارآمد بود. اینکه چرا رهاشون کردم و ادامه ندادم عوامل متعددی داشتن. یکی از اونها اتمام زمان پروژه و اینکه خیلی برام سخت بود و دیگه سمت پروژهای مشابهش نرفتم (با وجود سود بسیار عالی) یا بیماری کرونا که کلا باعث شد یه کار دیگه ای رو که شروعش کرده بودم به بن بست بدی برسه و فعلا کنار گذاشتمش
ولی در کل استمرار در یک کار بالاخره به موفقیت منجر میشه. استمراری که من در طول این سالها برای کارهام نداشتم و الان به وضوح میدونم دلیل اصلی شکست من توی برهه های متفاوت بودن. اما
الان
استمرار در آموزش و تمرین دارم و هرگز این مورد رو رها نمیکنم :o




-------------------------------------

منتطر خلاصه های دوستان دیگه هستم و همینطور تجربیاتشون

جناب آقای سروش شما به من لطف دارید که خاستید مدیریت تاپیک رو داشته باشم اما حقیقت اینه که مدیر اصلی سایت و این تاپیک و کلیه بخش های مختلف با استاد بزرگوار هست و بعد از ایشون ادمین هایی که تعیین کردن و همینطور کاربران برچسب زده شده در هر تاپیک
من هم تنها کاربری هستم که طبق فرمت تعیین شده مطلب میزارم و امیدوارم برای دوستان دیگه مفید واقع بشه

روز و روزگارتون خوش

John D. Rockefeller
12-29-2021, 00:07
سلام و وقت بخیر خدمت دوستان گرامی
امید که حالتون بهترین حال ممکن باشه



عنوان کتاب: اثر مرکب (نوشته دارن هاردی ؛ ترجمه ساینا لاهیجی)



خلاصه فصل اول:
این فصل در ابتدا از دوران کودکی و سختی ها و مشکلاتی که داشته میگه و اینکه در سن بسیار پایین از نعمت داشتن مادر محروم میشه و پدرش که سخت گیر بوده اونو بزرگ میکنه و به سبک خودش ایشون رو تربیت میکنه
صبح ها نه با صدای زنگ ساعت نه با صدای آرام و مهربان بیدار نمیشده بلکه با صدای ضرباتی که ناشی از ورزش کردن پدرش بوده از خاب میپریده و پدر همواره سعی داشته نظم رو به بچه هاش اموزش بده. براشون هدیه تعیین میکرده وقتی که وظایفشون رو به درستی انجام میدادن
بعد از اون میگه که بخاطر این سبک تربیتی پدر ایشون در سنین جوانی تونسته به موفقیت های مالی بسیار زیادی برسه و معجزه اثر مرکب رو توی زندگیش مشاهده کنه
سه مثال آورده شده که در هر سه تاثیر اثر مرکب بعد از 31 روز یا 31 ماه ذکر میشه. از طرز فکر مایکروویوی صحبت میشه و در انتهای فصل ذکر میشه که اگر بازنده های یک مسابقه فقط بیان و یک کلمه در حد 30 ثانیه بگن من باختم حدود 9 سال طول میکشه تا کل بازنده های اون مسابقه بخان اعلام کنن که بازنده بودن.


نکات مهم این فصل:
هر شخصی زندگی خود را با رویاهای بزرگ و تخیلی آغاز میکند؛ ولی تعداد کمی آنرا با پشتکار به واقعیت تبدیل میکنند. نبود تعهد طولانی مدت و عدم توانایی در پایداری در طی مسیر دلیل شکست اغلب افراد است
متعهد بودن یعنی به سرانجام رساندن کار یکه مسئولیت انجامش را به عهده گرفته اید حتی اگر حس و حالی که در زمان تعهد آن داشتید از بین رفته باشد!
برنامه ریزی و هدف داشته باشید و نقشه و مسیر اصلی را درست بیابید.
انتخاب های کوچک هوشمندانه + پایداری + زمان = تفاوت های اساسی
اینکه به جای نگاه کردن به درون خود برای از بین بردن اشتباهات معتقدیم که مشکل از دیگران است مثل یک اصل معمول در روانشناسی است (به درون خود بنگرید تا ریشه مشکلاتتان را بیابید)

تجربه من از این فصل:



از دید من بزرگترین و بهترین اثر مرکب زندگی من فرزندم هست. اگر از سالهایی که هنوز باردار هم نشده بودم و با استفاده از قوانین جذب و تابلوی آرزوهام ایشون رو به شکلی که دلخواهم هست چه از نظر جسمی یا جنسیتش یا روحیات و احساساتش تصور میکردم ، فاکتور بگیرم. باید بگم که در زمان بارداریم و الان مدت 4ونیم سال بعد از دنیا اومدنش تمام تلاشم براش این بوده که بهش آموزش بدم که همواره مهربان باشه، گوش کنه و احترام بزاره. سعی کردم وقتی توی بازیهاش میبازه و ناراحتی و عصبانی میشه یادش بدم که برد و باخت مهم نیست ، بلکه هدف بازی شاد بودن و یادگیری مطلب هست. و خیلی موارد دیگه
و میدونم که این اثر مرکب زندگیم در آینده معجزه بزرگ زندگی خودش خاهد بود و زمانی میرسه که من به وجودش افتخار کنم و افتخار کنم که مادرش هستم.


تمرینات این فصل:

1- در مورد تمرین اول خیلی فکر کردم که چه بهانه ای دارم؟! ولی به مورد خاصی نرسیدم. جز به این مورد که گاهی جوجه نمیزاره تمرینات یا آموزشهام اونطور که برنامه ریزی کردم پیش بره ولی خوب اونهم به نظرم بهانه نیست.چون همزمان که جسمم یا قلبم داره باهاش بازی میکنه، ذهن من روی مرور آموزشهام متمرکز هست و حتی گاها نگاهی هم به پوزیشن های بازم می اندازم و یا غذایی که برای نهارمون گذاشتم :cool:
یه زمان نه چندان دور من یه عالمه بهانه داشتم واسه تمرین نکردن، اما همشون رو متوجه شدم و با خودم حل کردم

2- گام های کوچک و بی اهمیت من توی طول روز زیادن مثلا نوشیدن آب و هیدراته نگه داشتن بدنم یا لبخند زدن های بی دلیل و بی علت (گاهی مهرزاد بهم میگه مامان چته ؟ چرا بیخودی میخندی؟ بهش میگم توهم بخند مامان، خندیدن خیلی خوبه) یا موارد دیگه ای که مجوعشون طی چندین ماه باعث شدن من زندگی رو راحت تر ببینم و شادتر باشم

3- موارد زیادی از کارهایی که منو از هدفم دور میکنن از زندگی ام و روزمرگی هام دور کردم و کنار گذاشتم. همچنان هم در حال کشف و کنار گذاشتنشون هستم

4- در مورد این تمرین هم من تجربیات متفاوتی در زمینه کارهای مختلفی که انجام دادم ، دارم که توی یه زمانی هم سوددهی بالایی برام داشتن ، اونقدر که غیر از پرداخت کامل بدهی هام تونستم مقداری هم پس انداز داشته باشم و این پس انداز توی چندین ماه متوالی بسیار زیاد برام کارآمد بود. اینکه چرا رهاشون کردم و ادامه ندادم عوامل متعددی داشتن. یکی از اونها اتمام زمان پروژه و اینکه خیلی برام سخت بود و دیگه سمت پروژهای مشابهش نرفتم (با وجود سود بسیار عالی) یا بیماری کرونا که کلا باعث شد یه کار دیگه ای رو که شروعش کرده بودم به بن بست بدی برسه و فعلا کنار گذاشتمش
ولی در کل استمرار در یک کار بالاخره به موفقیت منجر میشه. استمراری که من در طول این سالها برای کارهام نداشتم و الان به وضوح میدونم دلیل اصلی شکست من توی برهه های متفاوت بودن. اما
الان
استمرار در آموزش و تمرین دارم و هرگز این مورد رو رها نمیکنم :o




-------------------------------------

منتطر خلاصه های دوستان دیگه هستم و همینطور تجربیاتشون

جناب آقای سروش شما به من لطف دارید که خاستید مدیریت تاپیک رو داشته باشم اما حقیقت اینه که مدیر اصلی سایت و این تاپیک و کلیه بخش های مختلف با استاد بزرگوار هست و بعد از ایشون ادمین هایی که تعیین کردن و همینطور کاربران برچسب زده شده در هر تاپیک
من هم تنها کاربری هستم که طبق فرمت تعیین شده مطلب میزارم و امیدوارم برای دوستان دیگه مفید واقع بشه

روز و روزگارتون خوش



سلام سرکار خانوم سارا
شب خوبی رو داشته باشید

خیلی عالی بود و لذت بردیم ( فقط قرار بود که تمرین برای هفته اینده باشه :rolleyes: )

دوبار فصل اول رو مطالعه کردم و تا جایی که زمان داریم میخوام بازم مطالعه کنم و در انتهای زمانی که مقرر شده برداشت هامو قرار بدم .

فقط یک نکته در در مورد تمرین 4 تون دیدم خواستم دوباره مواردی که در 4 نوشتید رو مطالعه کنید چون فکر میکنم توش چندین بهانه اورده شده :rolleyes:
در وبینار های اولیه دوره پرایس هم یکی از دوستان بعد از اینکه بیشتر از یک درصد خاصی ترید کرده بود دچار مریضی شده و این تجربه ای هم که شما قرار دادید به نظرم خیلی شباهت داشت .


------------------

پ.ن : استاد این بخش رو در اختیار اعضا قرار دادند و اصلا اصولی رو در اینجا نگفتند و فکر کنم به این علت این فرمتی قرار دادند که خودمون جلو ببریم .
افرادی که برچسب زده میشن به منظور این هست که به این تاپیک سر بزنند و این تاپیک رو هم مطالعه بکنند و به منظور مدیریت اون تاپیک نیست .

موفق باشید.

Mr. & Mrs. hatami
12-31-2021, 20:31
عرض ادب واحترام
کتاب:اثر مرکب( مترجم؛فاطمه ندری)
خلاصه فصل اول:
موفقیت شانسی نیست.بلکه یک نوع علم است
امکانش نیست هفته ای ۲۰ کیلو لاغر شوید،با هیچ چیزی نمیشود،شبیه ۲۰ سالگی خود شوید،با خوردن هیچ قرصی کسی عاشق شما نمیشود و با نیرنگ و مکر به هیچ موفقیت مادام العمری نخواید رسید.ایا داستان خرگوش و لاک پشت را میدانید؟چرا لاک پشت؟فقط به خاطر ثابت قدم بودن و پایداری در مسیر درست.
به خاطر پشتکار پدر ،فرزند هم به این ایمان میرسد که با تلاش و کوشش فراوان ، میتواند کمبودهای دیگر را جبران کرد.فقط باید ۳ یا ۴ بار سخت کوش تر از دیگران باشدتا بتواند موفق شود.از همان اول به او اجازه میداد که خود متوجه مسله شود و همیشه به او تاکید میکرد که مسولیت کارهای خود را بر عهده بگیرد.یکی از فلسفه های پدرش این بود که انسانی باش که نه میگویید با همرنگ جماعت بودن هیچ موفقیت بزرگی به دست نخواهی اورد،متفاوت باش ویک ادم فوق العاده باش.پدرم میگویید:راه های زیادی برای سخت کردن دوران کودکی یک انسان وجود دارد.حداقل روش من خیلی هم بد نبود و این طور به نظر میرسد که تو خوب از عهده ای ان بر امدی!
در جامعه ما را فریب داده اند.ما را با مشکلاتی که نداریم متقاعد میکنند و برای پیشگیری و درمان راه حل های فوری می فروشند.ما اعتقاد خود را برای سخت کوشی و تلاش های پایدار از دست داده ایم.اثر مرکب اصل بدست اوردن پاداش های بزرگ از طریق مجموعه ای از انتخاب های کوچک و هوشمندانه است.
انتخاب های کوچک و هوشمندانه+پایداری+زمان =تفاوت های اساسی
ما فراموش کرده ایم به تلاش های نیکان خود احترام بگذاریم.انها تلاش های بسیاری میکردند که در زندگی خود نظم و انظباط زیادی را رعایت کنند و شخصیت خود را مستحکم کنند و برای مبارزه با شرایط جدید حاضر و اماده باشند.
نکات مهم :
موفقیت حقیقی و با دوام تلاش می خواهد و صد البته تلاش زیاد
وقتی شیوه کار اثر مرکب را فهمیدید دیگر برای راه حل های سریعو شانسی تلاش نخواهید کرد.
تنها راه رسیدن به موفقیت از طریق انجام پیوسته کارهای معمولی،غیر جذاب،غیر مهیج وبعضی وقت ها نظم و ترتیب های سخت روزانه ای است که در طول زمان مرکب شده اند.

تجربه من از این فصل؛
میشه گفت که در طول ۳۵ سال عمری گه از خدا گرفتم.این تجربه ها رو در چند مرحله از زندگیم کسب کردم،چه در زمانی که به خدمت سربازی رفتم و تحت شرایط خاص نظامی و میشه گفت ب زور نظم و درست انجام دادن کارها رو یادمون دادند،که در ادامه زندگی و در مراحل بعدی کمک بسیار ی به من کرد.و متوجه شدم که با تلاشهای فراوان و استقامت در مسیر درست و با صبر میتوان به هدفی که برای خودم تعیین کردم،دست پیدا کنم.این روش در همه ای مراحل زندگی به خوبی راه گشا است، در کمال سادگی.

تمرینات فصل یک؛
در مورد تمیرین اول به نظر من انسان با گذر زمان و تلاش های فراوان متوجه خواهد شد که هیچ بهانه ای قابل قبول نیست، البته برای هر شخص زمانی که باید صرف این موضوع کنه متفاوت هست.من در زمان نوجوانی انتظار های زیادی از دیگران داشتم که با گذشت زمان متوجه شدم که فقط باید به خودم متکی باشم.
در مورد تمرین دوم راستش زیاد بهش فکر نکرده بودم تا زمانی که با استاد و اکادمی و کتاب های ک استاد معرفی کردن اشنا شدم.و وقتی حسابم رو روزانه ۳ درصد افزایش دادم تازه متوجه عمق فاجعه شدم و دارم خیلی روش کار میکنم.

در مورد تمرین سوم چند وقتی هست که شروع کردم به فیلتر کردن افراد.کارهای بی خود مثل دیدن فیلم و..*. و همچنان ادامه دارد.

در مورد تمرین چهارم من تا به امروز تقریبا ۱۵ تا شغل عوض کردم و میتونم با اطمینان بگم که در همه ای این شغل ها به درجات بالایی رسیدم(با اینکه طولانی ترین زمانی ک برای یک کار گذاشتم دو سال بوده و بقیه کمتر بوده).و تنها دلیل اینکه شغل عوض کردم،این بود که کار مورد علاقه من نبوده.و در طول این مدت به این نتجه رسیدم و تجربه کسب کردم که با پشتکار و تلاش مرکب همیشه موفق خواهیم شد.

با تشکر

John D. Rockefeller
01-01-2022, 15:44
سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

اکثر ما ( 99 درصد ) ما میدونیم اصول موفق شدن و یا بهتر شدن به چه شکلی هست ولی همیشه دنبال میانبر هستیم و کلید یا راز طلایی که به اسونی موفق بشیم . ( اگر یاد بگیریم که چطور رنج بکشیم ، کمتر رنج میکشیم .)
جیم ران میگه : هیچ اصول جدید وجود نداره ، حقیقت چیز جدیدی نیست بلکه موضوعی قدیمی هست .
هر روزه اموزش ها و دوره های تبلیغاتی رو شاهد هستیم که اکثرش با این عنوان هست ، رسیدن با تناسب اندام در 2 هفته ، موفقیت در زندگی فقط با این دوره و....
ما از مغزمون به عنوان یک انباری استفاده میکنیم و فقط میخوایم اطلاعات جدید رو داخلش بریزیم مثل کتاب های جدید ، دوره های جدید ، راز های جدید و... بلکه تنهای چیزی که نیاز داریم یک سیستم عملی که دور از کارشکنی باشه .

دیروز یک موضوعی رو شنیدم برام جالب بود ، ما بعد از وارد شدن به دانشگاه ، اموزش پذیری کمتری داریم به دو علت : 1- زمان های مشخصی برای اموزش نداریم 2- نوشتن

پدر دارن هاردی یک خصوصیت خیلی عالی داشت و به این صورت بود که هیییییچ بهونه ای رو نمی پذیرفت تا زمانی که استخونتون میشکست . تو زندگی ما بهونه های زیادی داریم مثل اینکه در حال انجام یک کار ( مثلا ورزش ) و بهانه ها میتونه با هاین شکل باشه : خواب درست نداشتم ، انرژی ندارم ، این همه ورزش میکنم اخر چی ؟ ، این همه تمرین کردم حتی به نتیجه ام هم نزدیک نشدم ، خسته ام ، حوصله ندارم ، الان مهمون داریم ، الان مریضم ( کلی بهونه هست ) و...
علت اینکه از این خصوصیت پدر دارن خوشم این این بود که زمانی در زندگی میرسه که دیگه هیچ بهونه ای نمیتونی بیاری چون دیگه چیزی برای از دست دادن نداری ، یا باید موفق بشید یا بمیری . پدر دارن هم همیشه خودشو در این موقعیت قرار میداده و هیچ بهونه ای رو نمی پذیرفته .

هوش و استعداد عامل اصلی موفقیت نیست بلکه میتونه موفقیت شما رو سریع تر بکنه ، در اینجا لازمه یک خاطره ای رو تعریف کنم که من اسمشو گذاشتم خاطره یک صدمی ( 0.01 )
چون در یک مدرسه خاص درس میخوندم ، بعد از امتحان نوبت اول قرار بود کلاس ها رو بر اساس معدل شکل بدن که به این صورت سه کلاس شکل میگرفت
کلاس اول a که با این کلاس اطلاعات پیشرفته تر کار میکردن
کلاس دوم b که با این کلاس کمی بیتشر از اطلاعات کتاب کار میکردن
کلاس سوم c که با این کلاس فقط اطلاعات کتاب رو کار میکردن

یک دوستی داشتم که از لحاط استعداد و هوش نسبت به من خیلی کمتر بود ، از لحاظ اینکه اون برای درک و یادگیری یک مطلب باید 48 ساعت تلاش میکرد ولی من نهایت تلاشم 5-6 ساعت بود ، اون در این 48 ساعت تست های بیشتر ، اموزش های بیشتر و فعالیت بیشتری نسبت به من داشت و واقعا سخت تر تلاش میکرد ، همین تلاش بیشترش باعث شد در اخر که معدل ها اومد با اختلاف 0.01 از من بیشتر بشه و اون در کلاس a قرار بگیره و من در کلاس b ( کلاس ها 20 نفره بودن و من رتبه ام شد 21 و اختلاف با نفر 20 یک صدم بود :d )
اختلاف های 0.01 باعث خیلی چیز ها میشه ، شاید درصد کمی باشه ولی همین 0.01 در سال اخر باعث شد معدل من بشه 19.99 :d ( لامصب سیستم هم گردش نکرد بشه 20 ) و همین اخلاف 0.01 باز رتبه منو در اخر سال زیاد کرد ( مثلا 15 تا نمره 20 بود و من یدونه 19.99 وبقیه هم به نسب درصد هایی رو کم داشتن )

چیزی که به عنوان هدف قرار میدید باید بهش متعهد باشی و کاری کنی که بهش بررسی.
دلایلی که به اثر مرکب اعتقاد نداریم اولیش این میتونه باشه که مربی و معلم نداشتیم و مورد دومش هم نتیجه اثر مرکب رو تو زندگی مون ندیدیم .
کاری که انجام دادنش اسون باشه انجام ندادنش هم اسونه .

دوستان به اثر موجی خیلی کمتر اشاره کردن ولی به نظر من اثر موجی خیلی قوی از اثر مرکب هست ، برای مثال اگر هدف قرار بدید در طول روز 30 دقیقه ورزش کنید اثر موجیش باعث میشه دیگه هر غذایی رو نخورید ، با هر فردی دوست نشید ، روی خوابتون حساس باشید ، محیطی که ورزش میکنید براتون مهم بشه ، لباس هایی که میپوشید براتون مهم بشه و....

اثر مرکب میتونه شما رو در یک زمینه موفق بکنه ولی اثر موجیش باعث تغییر شما در ابعاد دیگه زندگی تون میشه .
سخت ترین قسمت اثر مرکب این هست که قبل از اینکه بتونیم نتایج رو ببینیم باید مدت زمانی رو به طور پایدار و موثر تلاش کنیم .

به نظر من یک هفته زمان گذاشتن برای تمرین های فصل یک خوب باشه ، چون این تمارین برای فصل بعدی و ایجاد عادت اثر مرکب لازم هست .

موفق باشید.

Sahar69830
01-01-2022, 17:32
اثر مرکب کتاب چاپی: مترجم ساینا لاهیجی 256 صفحه * کتاب صوتی: مترجم فرخ بافنده 7:16:18
سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه

خلاصه و نکات کتاب: آرزو نکنید که ای کاش شرایط آسانتر و زندگی راحت تر بود، بلکه آرزو کنید که شما بهتر شوید.
موفقیت شانسی نخواهد بود، بلکه نوعی علم است.
شک نکنید که انسانها با هم فرق دارند همانطور که 5 انگشت ما یکسان نیستند، ولی قوانین موفقیت همیشه یکی بوده است و هر انچه را که می کارید،برداشت خواهید کرد.
ما به اطلاعت جدیدی نیاز نداریم ، بلکه زمانش رسیده که رفتار و عادات جدیدی را با عملکرد و برنامه ریزی بهتر داشته باشیم و از کارشکنی ها به دور و به موفقیت نزدیک شویم.
(شاید اکثر ما این موضوع رو تا حدودی میدونستیم، مثلا اگه صبح رود بیدار بشیم وقت بیشتری برای انجام کارهامون داریم و اگه تلاش و تمرینی رو توی هر بحث و موضوعی داشته باشیم میتونیم موفق بشیم، حال چه در تحصیلات، کار، زندگی و... موضوع میشه همون رنجی که استاد و دوستان میگن ما انسانها همواره ی توی رنج هستیم، حالا فقط باید نوع رنج کشیدنمون رو خودمون انتخاب کنیم، رنج صبح زود بیدار شدن یا رنج وقت کم اوردن و نرسیدن به انجام کارها؟ رنج رژیم درست یا رنج اضافه وزن؟؟ رنج بی پولی یا رنج تمرین و تلاش برای موفقیت در کار؟؟؟ و... توی هر مسئله ای)
ثابت قدم بودن و استمرار توی ایجاد عادت های خوب خیلی مهمه ؛ شاید یک عادت خوبی رو شروع کنیم ولی به 1هفته نرسیده رهاش میکنیم.
یک تغییر کوچک می تواند اثر قابل توجهی داشته باشدو یک اثر موجی ناخواسته و غیر منتظره ایجاد کند.(مانند براد که دستور پخت شیرینی را که از شبکه اشپزی یاد گرفته بود رو درست میکرد و مورد تحسین قرار میگرفت هرشب شیرینی میخورد هرچند که زیاد هم دیده نمیشد و نتیجه موجی بدخوابی و بدخلقی نارضایتی و در انتها اضافه وزن و مشکل خوردن در تمام جوانب زندگی و کاری )

بهانه بهانه بهانه چیزی که من برای انجام کارها بهترینش رو میتونم گیر بیارم و برای هر بهانه یک بهانه ی دیگه بیارم و همینطور تا انتها و کارم رو عقب بندازم و بندازمش توی جزیره ی از شنبه ها و یا اصلا انجامش ندم تا فراموشش کنم.
و فعلا بهترین بهانه ای که دارم خوابم هست در هر صورتی در هر زمانی و در هرمکانی یک بالشت بدن من خوابم :(

استمرار استمرار استمرار و تلاش واقعا مهمه که امیدوارم بتونم در کنار شما از عهده اش بربیام.

با ارزوی موفقیت همه ی دوستان

John D. Rockefeller
01-02-2022, 03:23
سلام و وقت بخیر خدمت دوستان گرامی
امید که حالتون بهترین حال ممکن باشه

عنوان کتاب: اثر مرکب (نوشته دارن هاردی ؛ ترجمه ساینا لاهیجی)
استمرار در آموزش و تمرین دارم و هرگز این مورد رو رها نمیکنم :o
روز و روزگارتون خوش




عرض ادب واحترام
کتاب:اثر مرکب( مترجم؛فاطمه ندری)
خلاصه فصل اول:
موفقیت شانسی نیست.بلکه یک نوع علم است
با تشکر


سلام به همه دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
موفق باشید.


اثر مرکب کتاب چاپی: مترجم ساینا لاهیجی 256 صفحه * کتاب صوتی: مترجم فرخ بافنده 7:16:18
سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه

خلاصه و نکات کتاب: آرزو نکنید که ای کاش شرایط آسانتر و زندگی راحت تر بود، بلکه آرزو کنید که شما بهتر شوید.
موفقیت شانسی نخواهد بود، بلکه نوعی علم است.
با ارزوی موفقیت همه ی دوستان


سلام به سه دوست عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

واقعا تشکر میکنم از اینکه به خودتون و دوستان و تاپیک احترام گذاشتید و در تایم مشخص کتاب رو مطالعه و طبق فرمت پیش رفتید . ( البته سرکار خانم سارا و اقای حاتمی تمارین رو هم پیش پیش انجام دادن که قرار بود در این هفته انجامش بدیم .)
بعضی از دوستان هم هستند که نتونستند در روز 2 صفحه کتاب رو مطالعه کنند که به نظر من واقعا باید در زندگی شون یک استاپی بکنند و به این فکر بکنند که چرا واقعا در طول روز 15 دقیقه زمان خالی ندارند تا 2 صفحه کتاب برای رشد شخصی مطالعه کنند ؟ نداشتن زمان ؟ حوصله و... که قطعا همین تامل بهشون کمک میکنه .
( من از یکی از دوست های خارج از دوره هم دعوت کرده بودم که شروع کنه به کتاب خوندن با روزی 2 صفحه ولی خب نتونست و بهونه اورد که کاری هست که افراد شکست خورده انجام میدن و مسیولیت زندگی شون رو به عهده نمیگیرن. )

اگر دوستان موافق باشند تا دو همین هفته یعنی جمعه ( 25 دی 1400 ) شروع به انجام تمارین فصل یک کتاب بکنیم .

تمارین فصل اول :
1- بعضی از بهانه هایی را بنویسید که ممکن هست به ان پناه ببرید مثل به انداره کاقی باهوش نبودن ، تجربه نداشتن ، اموزش های اشتباه و... تصمیم بگیرید که آن ها رو با سخت کوشی و بهبود شخصی جبران کنید تا بتوانید هر کسی از جمله خود قدیمی تان رو شکست بدید .
2- مثل اسکات باشید . نیم دوجین از قدم های کوچک و به ظاهر بی اهمیتی را بنویسید که می توانید هر روز انجام شان دهید ، کارهایی که میتونید زندگی تان را در مسیر کاملا جدید و مثبت قرار دهند .
3- مثل براد نباشید . بعضی از گام های کوچک و به ظاهر کم اهمیتی را بنویسید که میتوانید انجام دادن شان را متوقف کنید ، کارهایی که ممکن است مثل اثر مرکب عمل کنند ، ولی وقتی که در جهت معکوس و نتایج منفی به وجود اورند .
4- فهرستی از مهارت ها ، دست اورد ها و عرصه هایی را بنویسید که در گذشته در ان موفق بوده اید . ببینید در چه زمانی ان را مسلم فرض کرده اید و به بهبودشان ادامه ندادید و در این وضعیت در معرض خطر " از خود راضی بودن " هستید که ان هم در اینده باعث شکست می شود .

در این قسمت به اگر دوستان موافق باشند به مدت یک هفته مشغول به نوشتن بهانه ها ، قدم های کوچیک و مثبت ، قدم های کوچک منفی و فهرست مهارت و موفقیت هایی که به شکست ختم شده رو بنویسیم ( و میتونید در تاپیک قرار بدید و در موردش بحث کنیم )
و در هفته دوم شروع به عمل کردن به تمارین 2و3 بشیم و کارهامونو ارزیابی کنیم و اگر نتونستیم انجام بدیم علتش رو بررسی کنیم ( که میشه همون بهانه ها )

در این دو هفته بخش عمل کردن هست که به احتمال خیلی زیادی ذهنتون از نوشتن و عمل کردن مقاومت نشون میده چون بخش سخت ماجرا هست و هرکسی نمیتونه انجامش بده .( نسبت 80 به 20 )
در این نوشتن ها و تمارین شکست ها و موفقیت هایی رو بدست میاریم که میتونیم شکست ها و علت شکست هارو بررسی کنیم و خودمون رو بهتر کنیم .

اگر دوستان موافق هستند به این شکل جلو بریم و زمان مورد نظرشون رو هم لطفا بفرمایید.

ممنون.

John D. Rockefeller
01-02-2022, 03:31
اثر مرکب کتاب چاپی: مترجم ساینا لاهیجی 256 صفحه * کتاب صوتی: مترجم فرخ بافنده 7:16:18
سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه

خلاصه و نکات کتاب: آرزو نکنید که ای کاش شرایط آسانتر و زندگی راحت تر بود، بلکه آرزو کنید که شما بهتر شوید.
موفقیت شانسی نخواهد بود، بلکه نوعی علم است.
شک نکنید که انسانها با هم فرق دارند همانطور که 5 انگشت ما یکسان نیستند، ولی قوانین موفقیت همیشه یکی بوده است و هر انچه را که می کارید،برداشت خواهید کرد.
ما به اطلاعت جدیدی نیاز نداریم ، بلکه زمانش رسیده که رفتار و عادات جدیدی را با عملکرد و برنامه ریزی بهتر داشته باشیم و از کارشکنی ها به دور و به موفقیت نزدیک شویم.
(شاید اکثر ما این موضوع رو تا حدودی میدونستیم، مثلا اگه صبح رود بیدار بشیم وقت بیشتری برای انجام کارهامون داریم و اگه تلاش و تمرینی رو توی هر بحث و موضوعی داشته باشیم میتونیم موفق بشیم، حال چه در تحصیلات، کار، زندگی و... موضوع میشه همون رنجی که استاد و دوستان میگن ما انسانها همواره ی توی رنج هستیم، حالا فقط باید نوع رنج کشیدنمون رو خودمون انتخاب کنیم، رنج صبح زود بیدار شدن یا رنج وقت کم اوردن و نرسیدن به انجام کارها؟ رنج رژیم درست یا رنج اضافه وزن؟؟ رنج بی پولی یا رنج تمرین و تلاش برای موفقیت در کار؟؟؟ و... توی هر مسئله ای)
ثابت قدم بودن و استمرار توی ایجاد عادت های خوب خیلی مهمه ؛ شاید یک عادت خوبی رو شروع کنیم ولی به 1هفته نرسیده رهاش میکنیم.
یک تغییر کوچک می تواند اثر قابل توجهی داشته باشدو یک اثر موجی ناخواسته و غیر منتظره ایجاد کند.(مانند براد که دستور پخت شیرینی را که از شبکه اشپزی یاد گرفته بود رو درست میکرد و مورد تحسین قرار میگرفت هرشب شیرینی میخورد هرچند که زیاد هم دیده نمیشد و نتیجه موجی بدخوابی و بدخلقی نارضایتی و در انتها اضافه وزن و مشکل خوردن در تمام جوانب زندگی و کاری )

بهانه بهانه بهانه چیزی که من برای انجام کارها بهترینش رو میتونم گیر بیارم و برای هر بهانه یک بهانه ی دیگه بیارم و همینطور تا انتها و کارم رو عقب بندازم و بندازمش توی جزیره ی از شنبه ها و یا اصلا انجامش ندم تا فراموشش کنم.
و فعلا بهترین بهانه ای که دارم خوابم هست در هر صورتی در هر زمانی و در هرمکانی یک بالشت بدن من خوابم :(

استمرار استمرار استمرار و تلاش واقعا مهمه که امیدوارم بتونم در کنار شما از عهده اش بربیام.

با ارزوی موفقیت همه ی دوستان

سلام سرکار خانوم سحر
حالتون عالی باشه

به نظرم خلاصه کوتاه و عالیی بود به دو علت :
در خلاصه هایی که جناب اقای حاتمی و سرکار خانوم سارا انجام دادند به اثر موجی اشاره نکردند و به نظر من همون طوری که در خلاصه ام گفتم ، این اثر موجی از اثر مرکب قوی تره چون اثر مرکب شما رو در یک زمینه موفق میکنه ولی اثر موجیش باعث تغییر ابعاد دیگه زندگی شون میشه .
مورد دوم همون رنج کشیدنه بود که خیلی عالی بود ، در کنار کتاب خودن من کاغذی رو کنارم داشتم و فکرهایی که به ذهنم میومد رو مینوشتم و در دو قسمت از کتاب این جمله : اگر یاد بگیری چطور رنج بکشی ، کمتر رنج میکشی به ذهنم اومد و نوشتمش که دیدم شما هم به این نکته اشاره کردید و خوشحال شدم .

در موورد بهانه ها هم خب در طی این دو هفته ( در صورت توافق دوستان ) ببینیم بازم بهانه ها میتونند سد راه شما برای رسیدن به موفقیت بشن یا نه .

موفق باشید.

Sahar69830
01-02-2022, 17:13
سلام به سه دوست عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه

واقعا تشکر میکنم از اینکه به خودتون و دوستان و تاپیک احترام گذاشتید و در تایم مشخص کتاب رو مطالعه و طبق فرمت پیش رفتید . ( البته سرکار خانم سارا و اقای حاتمی تمارین رو هم پیش پیش انجام دادن که قرار بود در این هفته انجامش بدیم .)
بعضی از دوستان هم هستند که نتونستند در روز 2 صفحه کتاب رو مطالعه کنند که به نظر من واقعا باید در زندگی شون یک استاپی بکنند و به این فکر بکنند که چرا واقعا در طول روز 15 دقیقه زمان خالی ندارند تا 2 صفحه کتاب برای رشد شخصی مطالعه کنند ؟ نداشتن زمان ؟ حوصله و... که قطعا همین تامل بهشون کمک میکنه .
( من از یکی از دوست های خارج از دوره هم دعوت کرده بودم که شروع کنه به کتاب خوندن با روزی 2 صفحه ولی خب نتونست و بهونه اورد که کاری هست که افراد شکست خورده انجام میدن و مسیولیت زندگی شون رو به عهده نمیگیرن. )

اگر دوستان موافق باشند تا دو همین هفته یعنی جمعه ( 25 دی 1400 ) شروع به انجام تمارین فصل یک کتاب بکنیم .

تمارین فصل اول :
1- بعضی از بهانه هایی را بنویسید که ممکن هست به ان پناه ببرید مثل به انداره کاقی باهوش نبودن ، تجربه نداشتن ، اموزش های اشتباه و... تصمیم بگیرید که آن ها رو با سخت کوشی و بهبود شخصی جبران کنید تا بتوانید هر کسی از جمله خود قدیمی تان رو شکست بدید .
2- مثل اسکات باشید . نیم دوجین از قدم های کوچک و به ظاهر بی اهمیتی را بنویسید که می توانید هر روز انجام شان دهید ، کارهایی که میتونید زندگی تان را در مسیر کاملا جدید و مثبت قرار دهند .
3- مثل براد نباشید . بعضی از گام های کوچک و به ظاهر کم اهمیتی را بنویسید که میتوانید انجام دادن شان را متوقف کنید ، کارهایی که ممکن است مثل اثر مرکب عمل کنند ، ولی وقتی که در جهت معکوس و نتایج منفی به وجود اورند .
4- فهرستی از مهارت ها ، دست اورد ها و عرصه هایی را بنویسید که در گذشته در ان موفق بوده اید . ببینید در چه زمانی ان را مسلم فرض کرده اید و به بهبودشان ادامه ندادید و در این وضعیت در معرض خطر " از خود راضی بودن " هستید که ان هم در اینده باعث شکست می شود .

در این قسمت به اگر دوستان موافق باشند به مدت یک هفته مشغول به نوشتن بهانه ها ، قدم های کوچیک و مثبت ، قدم های کوچک منفی و فهرست مهارت و موفقیت هایی که به شکست ختم شده رو بنویسیم ( و میتونید در تاپیک قرار بدید و در موردش بحث کنیم )
و در هفته دوم شروع به عمل کردن به تمارین 2و3 بشیم و کارهامونو ارزیابی کنیم و اگر نتونستیم انجام بدیم علتش رو بررسی کنیم ( که میشه همون بهانه ها )

در این دو هفته بخش عمل کردن هست که به احتمال خیلی زیادی ذهنتون از نوشتن و عمل کردن مقاومت نشون میده چون بخش سخت ماجرا هست و هرکسی نمیتونه انجامش بده .( نسبت 80 به 20 )
در این نوشتن ها و تمارین شکست ها و موفقیت هایی رو بدست میاریم که میتونیم شکست ها و علت شکست هارو بررسی کنیم و خودمون رو بهتر کنیم .

اگر دوستان موافق هستند به این شکل جلو بریم و زمان مورد نظرشون رو هم لطفا بفرمایید.

ممنون.


سلام عصر شما و دوستان بخیر
و تشکر برای پیگیری تاپیک

من مشکلی توی زمان برای انجام تمرینات ندارم.
هر تایمی رو که با دوستان تعیین کنید قبوله
ممنون

shahryar
01-04-2022, 11:23
سلام دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشه

سوالی داشتم درمورد یه متن از کتاب سایکوسایبرنتیک اثر ماکسول مانتز



224790

صفحه 53 فصل دوم

سوالم درمورد اینه ما متوجه شدیم اسنان در کسب دانش دارای استعدادی است که بر کارکرد احساس برتری دارد . منظورش از کارکرد احساس برتری دارد یعنی چی ؟

بعد دانشی در زمینه عینی یعنی چی؟ و دانشی در مقوله ذات یعنی چی ؟

کل این متن درک نمیکنم

این کتاب چندبار خوندم خیلی خوشم اومده ازش و تمریناتش عالیه همین تمریناتم داره استاد امینو به ما میده
amino

sara.sat
01-04-2022, 11:48
سلام دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشه

سوالی داشتم درمورد یه متن از کتاب سایکوسایبرنتیک اثر ماکسول مانتز



224790

صفحه 53 فصل دوم

سوالم درمورد اینه ما متوجه شدیم اسنان در کسب دانش دارای استعدادی است که بر کارکرد احساس برتری دارد . منظورش از کارکرد احساس برتری دارد یعنی چی ؟

بعد دانشی در زمینه عینی یعنی چی؟ و دانشی در مقوله ذات یعنی چی ؟

کل این متن درک نمیکنم

این کتاب چندبار خوندم خیلی خوشم اومده ازش و تمریناتش عالیه همین تمریناتم داره استاد امینو به ما میده
@amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)



سلام
وقت شما بخیر
این سوال من هم بوده و استاد توی این پست جواب من رو دادن
لطفا کلیک (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=91&p=33461&viewfull=1#post33461)کنید
شاد باشید

shahryar
01-04-2022, 11:59
سلام
وقت شما بخیر
این سوال من هم بوده و استاد توی این پست جواب من رو دادن
لطفا کلیک (https://forum.academywave.com/showthread.php?t=91&p=33461&viewfull=1#post33461)کنید
شاد باشید

خیلی ممنون از پاسختون حقیقتش اومدم کل تاپیک چک کنم ببینم کسی همچی سوالی نپرسید پیش خودم گفتم فکر نمیکنم که کسی این سوال پرسیده باشه تنبلی بازم منو گول زد :)