PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی؟ (مارک داگلاس)



ichi.trader98
04-28-2019, 15:50
سلام به همه اعضای انجمن اکادمی

کتاب های اقای مارک داگلاس یکی از بهترین کتاب های روانشناسی در معامله گری هست و از اونجایی که روانشناسی در ترید مهمترین عامل موفقیت هست به نوعی میشه گفت کتاب ایشون همون کتاب قرآن تریدر هاست که هر تریدری باید بار ها و بار ها این کتاب رو مطالعه کنه تا به درک کامل از اون برسه

در این کتاب راجب هیچ سیستمی توضیح داده نمیشه و فقط و فقط روی ذهن کار میشه
طبق گفته اقای مارک داگلاس: «فرق تریدر های حرفه ای و مبتدی فقط در ذهنیت اونا هست» و تنها با ذهنیت درست هست که میشه به سود مستمر و پایدار از بازار های مالی رسید

تو این تاپیک قراره خلاصه چیزایی که با هر بار خوندن کتاب میفهمیم رو در قالب پست به صورت کوتاه قرار بدیم

دوستانی که علاقه دارن و وقت مطالعه دارن خلاصه مطلبی که با هر بار خوندن اون درک میکنن هم تو این تاپیک قرار بدن

از دوستانی که کتاب رو قبلا خوندن هم لطفا درکی که از خواندن این کتاب داشتن رو برای ما هم قرار بدن

خب این استارت تاپیک بود از شنبه فعالیت رو تو این تاپیک شروع میکنم

amino
05-05-2019, 16:38
سلام دوست عزیز تاپیکتون ادامه پیدا نکرد چرا؟

ichi.trader98
05-08-2019, 18:53
خلاصه هر فصل از کتاب در یک پست قرار داده میشه
کتاب "Trade in the zone" که در ایران به اسم "تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟" چاپ شده نوشته اقای مارک داگلاس رو میتونید از کتاب فروشی های شهر تهیه کنید و نسخه PDF اش نیست فعلا

بازار بورس و فارکس به خاطر پتانسیل درآمدی زیاد و راحت بودنش (راحت به نظر رسیدنش) خیلی از افراد رو به خودش جذب میکنه
این افراد در مرحله اول که با بازار آشنا شدن چون اطلاعاتی در مورد تحلیل بازار ندارن همون اول کار به سمت افرادی میرن که سیگنال میدن یا میفروشن و یا حساب هاشون رو به افرادی میدن که برای اونا مدیریت سرمایه کنه ولی بعد از مدت کوتاهی که سود کردن میبینن که دیگه بازخورد مثبت قبلی رو نداره و بیشتر از سود هایی که گرفتن ضرر کردن
بعد از این اتفاقات سعی میکنن خودشون معامله گری و تحلیل رو یاد بگیرن و برای خودشون یک سیستم معاملاتی طراحی کنن و یا بخرن.
و بعد انتظار دارن که همه کار ها به خوبی پیش بره و اینا میلیاردر بشن که درست تو همین نقطه از مسیر متوجه میشن که معامله گری یکی از سخت ترین کارایی هست که تا الان باهاش مواجه شدن!

بر اساس امار منتشر شده 95% از افرادی که تازه وارد بازار بورس و فارکس میشن همون سال اول همه پولشون رو از دست میدن!

اکثر افرادی که تازه وارد این بازار ها میشن و شکست میخورن دکتر،مهندس،وکیل و... هستن و در کار های قبلیشون موفق بودن و فکر میکردن که اگه وارد کار معامله گری هم بشن به دلیل هوش و استعدادی که دارن میتونن موفق بشن!

از نظر اقای مارک داگلاس موفقیت تو کار معامله گری و تجارت ذاتی نیست و کاملا اکتسابی هست و چیزی جز برنامه ریزی یک ساختار ذهنی ویژه نیست!
این ساختار فکری، که برای موفقیت در بازار لازم هست با کلیه ساختار هایی که در زندگی از طریق مدرسه و دانشگاه و کار یادگرفتیم کاملا فرق داره و دلیل اینکه افرادی که در کار های قبلیشون موفق بودن و الان تو کار معامله گری شکست میخورن هم از اینجا اب میخوره چون فکر میکنن با اون طرز فکر قبلی میتونن تو این بازار هم موفق بشن!

باید تمام مهارت ها و دستاورد ها و نگرش و طرز فکری که قبلا در تمام جنبه های زندگی داشتیم رو کنار بذاریم چراکه به اعتقاد مارک داگلاس اکثر این ها برای کار معامله گری نامناسب هست

و هدف هر معامله گری رسیدن به سود مشخص و مستمر از بازار هست با اینکه افراد خیلی کمی به این هدف میرسن به نظر شما فرق بین تریدر موفق و تریدر ناموفق چیه؟ تنها فرقش در نحوه تفکر اونا هست
بر اساس چیز هایی که در طول زندگی یادگرفتیم و تجربه کردیم یک طرز فکر خاصی در ما شکل گرفته که روی عملکرد ذهنی ما تاثیر گذاشته و این عملکرد ذهنی با ویژگی های بازار همخوانی نداره و این چیزی هست که باعث میشه اکثرا افراد نتونن به سود مشخص و مستمر از بازار برسن

معامله گر هایی که به شیوه انجام معاملات و سیگنال های سیستمشون بیشتر از احساسات و طرزفکر خودشون اعتماد دارن و از رفتار های بازار ترسی ندارن، موفق هستن.

- لازم نیست برای بدست اوردن پول بدانید که چه اتفاقی خواهد افتاد
- هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد
- هر لحظه منحصر بفرد است و هر نتیجه ای یک تجربه منحصر بفرد می باشد
افرادی که در معاملاتشان نگران موارد بالا هستند دچار ترس و استرس می شوند و نتیجه معاملاتشون با هر سیستم سود دهی چیزی جز ضرر نیست

صرف نظر از اینکه نتیجه معاملاتشان سود یا ضرر باشد باید منتظر باشید که دوباره سیستم معاملاتی شما سیگنال برای معامله صادر کند و شما باید بدون هیچ شک و تردیدی وارد معامله شوید و بار ها و بار ها این را به صورت منظم انجام دهید تا یاد بگیرید که کدام استراژی سود ده هست

رعایت این نظم باعث میشود که به خودتان و سیستم تان اعتماد کنید و با اعتماد به نفس و بدون ترس معامله کنید

هدف از این کتاب پرورش یک ذهن حرفه ای برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای در کار تجارت است که به سود مستمر میرسد

در این کتاب فرض نویسنده این است که شما یک سیستم معاملاتی دارید (حتی اگر درصد موفقیت سیگنال 50 - 50 باشد) و فقط باید بتونید بهش اعتماد کنید که بدون ترس و استرس و با اعتماد به نفس در بازار معامله کنید

ichi.trader98
05-14-2019, 00:57
فصل اول: به سوی موفقیت

اگه تحلیل تکنیکال اینقدر کاربردی و مفید هست چرا دنبال مطالب تحلیل ذهنی هستیم؟
مهمترین دلیلش این میتونه باشه که با اینکه همه مطالب رو یاد گرفتیم و به خوبی گذشته بازار رو تحلیل میکنیم ولی موقع معامله نتیجه دلخواه رو نمیگیریم!

زمان حال، در آینده، گذشته بازار هست پس چرا با استفاده از مطالب و الگو ها و قوانین تحلیل تکنیکال به خوبی میتونیم گذشته بازار رو تحلیل کنیم ولی تو زمان حال نمیتونیم با اطمینان وارد معامله بشیم؟
در واقع بین اونچیزی که تو بازار اتفاق میوفته و اونچیزی که ما انجام میدیم یه فاصله هست که اقای مارک داگلاس اسمش رو "شکاف روانشناختی" گذاشتن
و همین باعث میشه که معامله گری یکی از مشکل ترین کار های دنیا باشه :(
با اینحال آیا ممکنه که موقع انجام معامله هم مثل تحلیل بازار در گذشته برای ما آسان باشه؟ پاسخ بله هست و این دقیقا چیزی هست که قراره تو این کتاب به ما آموزش داده بشه
مطالب این کتاب قراره به ما یاد بده که چجوری به سیستم معاملاتی مون اعتماد کنیم و با اطمینان و بدون ترس وارد معامله بشیم

چه چیزی باعث تمایز تریدر های موفق و ناموفق میشه؟ آیا باهوش هستن؟ تحلیل گر های بهتری هستن؟ سیستم های بهتری دارن؟ یا یه سری ویژگی های شخصی ذاتی دارن که باعث میشه ترس و استرس نداشته باشن؟
در پست قبلی اشاره کردیم که اکثر افرادی که تو این بازار شکست میخورن افراد باهوش و با استعداد جامعه هستند که شامل مهندسین و دکتر ها و وکیل ها و... میشه پس هوش و استعداد عامل تعیین کننده نیست و فقط میتونه عامل کمکی برای رسیدن سریع به موفقیت باشه
پس اگه مسئله هوش و ذکاوت نباشه پس چیه؟
با تجربه ای که اقای مارک داگلاس موقع کار با بهترین و بدترین تریدر ها داشتن، یه سری دلایلی مشخصی بوده که باعث میشد عملکرد این دو قشر تریدر با هم فرق داشته باشه که اگه همه دلایل رو بخوایم تو یه دلیل جمع کنیم میتونیم بگیم : معامله گران برتر متفاوت با بقیه می اندیشند

یعنی وقتی یه موقعیتی تو بازار شکل میگیره تریدر ها نسبت به هم متفاوت فکر میکنن
اکثر تریدر ها تقریبا مطالبی که راجب تحلیل بازار یاد میگیرن با هم یکی هست ولی در مواجه با موقعیت های بازار متفاوت فکر میکنن و متفاوت عمل میکنن
تریدر های موفق یک سری ویژگی های منحصر بفردی دارن که باعث میشه اونا منضبط و متمرکز و علارغم اینکه معاملات ضررده داشتن باز هم اعتماد به نفس دارن و هم اعتماد به سیستم های ترید هاشون
درواقع ترسی که اکثر افراد حین معامله کردن دچارش میشن رو تریدر های موفق ندارن

معامله گری ذاتا پر مخاطره هست و اکثر افرادی که تو این بازار هستن و فعالیت میکنن ادعا میکنن که ریسک پذیر هستن ولی صرف ادعا کردن نشون دهنده این نیست که واقعا ریسک پذیر هستیم!
اکثر تریدر ها مفهوم واقعی ریسک پذیری رو اونطوری که معامله گر های موفق فهمیدن نمیدونن
ایا واقعا مسئولیت تمام نتایج ممکن موقع ترید رو قبول میکنیم؟
تریدر های موفق نه تنها ریسکش رو قبول کردن بلکه به استقبال اون میرن
قبول کردن ریسک به این معنی هست که بدون ترس و تاخیر و کشمکش درونی وارد معامله بشن و حتی اگه با ضرر هم بسته شد روحیه خودشون رو از دست ندن چون قبلا مسئولیت تمام اتفاقات ممکن رو بر عهده گرفتن
دراصل وقتی تمامی حالا ممکن از بدترین حالت تا بهترین حالت نتیجه یک معامله رو در نظر بگیریم و ریسکش رو قبول کنیم دیگه ترسی نداریم چون دلیل ترس، ناآگاهی از اتفاقاتی که ممکنه در آینده رخ بده هست.

ادامه دارد...

ali
07-08-2019, 17:55
عالیه . ممنون میشم ادامه بدی برادر :)

FX_28
08-22-2019, 19:35
سلام به همگی دوستان.

اول از همه از دوست عزیز آقای ichi.trader98 (http://forum.academywave.com/member.php?u=114)تشکر می کنم، ترجمه بسیار خوب و کاربردی انجام دادن. دوستان درخواست فایل pdf کتاب "Trading in the Zone" آقای داگلاس رو کرده بودن.
لینک دانلود کتاب رو براتون میذارم. به زبون اصلی همون انگلیسی هست.امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره.
همچنین به همه دوستان پیشنهاد می کنم مطالب رو حتی المقدور به زبان انگلیسی بخونن. از اونجایی که نویسنده ها عموما به زبان انگلیسی کتاب های خودشون رو می نویسن، زمانی که کتاب ترجمه میشه ممکنه مفاهیم و مطالب تحت تاثیر دید مترجم تغییراتی بکنه و تو برداشت نهایی ما از مطلب تاثیر بذاره.
و با اطمینان می تونم بگم ترجمه های خوب مثل ترجمه دوستمون اقای ichi.trader98 (http://forum.academywave.com/member.php?u=114) که در بالا آورده شده واقعا تو اینترنت و حتی کتاب فروشی ها کمه.

لینک دانلود : https://gofile.io/?c=fhNX7j
رمز عبور : amino123


به امید موفقیت همگی
FX28

ichi.trader98
09-02-2019, 22:53
ریسک کردن

ریسک کردن در مورد هر چیزی سخت است ولی در معامله گری با توجه به چیزی که روی آن ریسک میکنیم سخت تر است. خیلی از ماها از اینکه به خاطر یک اشتباه ساده در یک معامله، پولمان را از دست بدهیم ترس و وحشت داریم!
و این یعنی بر خلاف اینکه ما ادعای ریسک پذیر بودن میکنیم، در واقعیت توانایی قبول ریسک معاملات مان را نداریم.

وقتی که به معنای واقعی ریسک پذیر نیستیم و دائم دلهره و ترس داریم چگونه میتوانیم متمرکز و با اعتماد به نفس و منظم معامله کنیم؟
برای اینکه بتوانیم مثل معامله گران برتر عمل کنیم باید توانایی این را داشته باشیم که صد در صد ریسک پذیر باشیم

یادگیری پذیرفتن ریسک، مهمترین مهارت معامله گری است
با این وجود کمتر کسی برای به دست اوردن این مهارت تلاش میکند!

زمانی که یاد بگیریم ریسک پذیر باشیم، هیچ یک از موقعیت های بازار برای ما دردناک نیست!

معامله گرانی که توانایی پذیرش ریسک را ندارند به خاطر ترس از ضرر کردن، متحمل ضرر های بزرگتری می شوند، یا قبل از اینکه سودشان را کامل از بازار بگیرند سریع معامله را به خاطر ترس از ازدست دادن پول، با سود کم میبندند و یا اینکه حد ضررشان را بسیار نزدیک به نقطه ورودشان قرار میدهند و....
و این موارد تنها چند مورد از اشتباهاتی هست که معامله گران مبتدی بارها و بارها آن را تکرار میکنند، با این حال، بازار را مسئول ضرر هایشان میدانند!

تفاوت بین فاتحان همیشه بازار و سایر معامله گران در جمله ساده خلاصه میشود : معامله گران برتر نمی ترسند اما آنها میترسند.
معامله گران برتر آنقدر ذهن خود را انعطاف پذیر کرده اند که بدون توجه به هیچ چیز دیگری و با بررسی موقعیت های بازار، ریسک معاملات را میپذیرند و بدون ترس، عمل میکنند.

ترس باعث میشود نتوانیم از موقعیت های بازار استفاده کنیم. ترس باعث میشود کار هایی کنیم که معامله ای که قرار بود برایمان سود بدهد تبدیل به ضرر شود، ترس باعث میشود ذهن ما از کار بیوفتد

اگر از اشتباه کردن یا از دست دادن پول میترسیم هرگز قادر نخواهیم بود که سود مستمر از بازار بگیریم.
صرفا خوب تحلیل کردن بازار نمیتواند برای گرفتن سود مستمر از بازار کمک کند. این دسته از معامله گران فکر میکنند که اگر در مورد بازار بیشتر بندانند و بازار را بهتر تحلیل کنند میتوانند به سود مستمر برسند غاقل از اینکه و مادامی که ترس در دل معامله گر وجود دارد بهترین تحلیل ها، با عملکرد نادرستش به معاملات ضررده تبدیل میشود!
این دسته از معامله گران میگویند که به بازار نمیشود اعتماد کرد در حالی که واقعیت این است که نمیتوانند به خودشان اعتماد کنند
ترس و اعتماد تو حالت متناقض از ذهن است که از عقاید و نگرش ما سرچشمه میگیرد

وقتی یاد گرفتیم که ریسک پذیر باشیم دیگر بازار را مقصر نمیدانیم، دیگر اشتباهاتمان را توجیه نمیکنیم، دیگر به امید اینکه معامله ضرر ده ما تبدیل به سود شود منتظر نمیمانیم، به خاطر ترس از دست دادن سود، معامله را با سود کم نمیبندیم.
و تا زمانی که اشتباهاتمان را توجیه کنیم و شک و امید های واهی داشته باشیم، نمیتوانیم به خودمان اعتماد کنیم و تا زمانی که به خودمان اعتماد نکنیم، گرفتن سود مستمر و پایدار از بازار غیر ممکن است

راه حل چیست؟
باید یاد بگیریم که نحوه ای فکر و عمل کنیم که هیچ ترسی هنگام معامله در ذهن و دلمان ایجاد نشود! اینکار نباید باعث شود که حسابگر نباشیم. و این چیزی است که این کتاب قرار است به ما بیاموزد

.

ichi.trader98
09-08-2019, 18:12
فصل دوم
وسوسه معامله گری (و خطرات آن)

چرا معامله گری برای اکثر مردم جذاب است؟
اساسی ترین دلیل آن آزادی نامحدودی است که در حرفه معامله گری وجود دارد
آزادی مالی ، آزادی وقت ، آزادی عمل ، آزادی خلاقیت و آزادی هایی که در بیشتر زندگی مان از آن محروم بودیم

در معامله گری تمام قوانین را خودمان میسازیم اینکه چه موقع معامله کنیم؟ با چه سرمایه ای معامله کنیم؟ چقدر ریسک کنیم؟ کجا معامله کنیم؟ چه چیزی معامله کنیم؟ چه موقع از معامله خارج شویم؟ در کدام موقعیت بخریم یا بفروشیم و همه چیز را خودمان تعیین میکنیم و کسی بالای سر ما به ما دستور نمیدهد و احساس آزادی و اختیار عمل داریم

آزادی ارزشمند است و ما به صورت طبیعی و ناخودآگاه خواهان آن هستیم و برای آن میجنگیم و آرزوی آن را داریم، اما توانایی کنترل روانی خود در محیطی که تقریبا هیچ مرز و قانونی در آن وجود ندارد را نداریم! محیطی که اگر در آن کنترل روانی خود را به دست نگیریم آسیب های بسیار جدی ای به ما وارد میکند (آسیب مالی و آسیب روحی روانی)

برای اینکار لازم است ذهن خود را تربیت کنیم و این مسئله ربطی به تحصیلات و سطح هوش و موفقیت مان در سایز زمینه های زندگی ندارد.
منظور ما از تربیت ذهن این است که ساختار ذهنی و درونی ما طوری باشد که بین آزادی عمل و ضربه های روحی و مالی که ممکن است ناشی از همین آزادی بی حد مرز باشد، تعادل ایجاد کند

خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم و یا جامعه ای که در آن زندگی میکنیم، چهارچوب و قوانین و ساختار مخصوص خود را دارد که ممکن است بسیاری از این قوانین، تمایلات درونی مان و آزادی مان را سرکوب کند. و ما باید این تمایلات سرکوب شده را (که در همه ما وجود دارد) را پیدا کنیم و از چگونگی تاثیر آن روی توانایی هایمان که به عنوان یه معامله گر منضبط میخواهیم یک ساختار ذهنی حرفه ای داشته باشیم، آگاه شویم

حقیقتی که در معامله گری وجود دارد این است که در آن پتانسیل عظیمی برای ضرر کردن وجود دارد، ضرر هایی که خیلی بیشتر از حد تصور ماست و بسیاری از معاملات ریسک بالایی دارد
برای اینکه در دنیای بی حد و مرز معامله گری موفق شویم باید برای خودمان مرز ها و قوانین محکمی وضع کنیم تا رفتار ما را هدایت کنند.
این ساختار و قوانین را باید خودمان درون خودمان ایجاد کنیم چون بر خلاف جامعه که دارای قانون و چهارچوب است، در بازار آزادی کامل وجود دارد. بازار فقط بر اساس الگو های رفتاری معامله گران حرکت میکند و برای ما موقعیت هایی برای خرید و فروش ایجاد میکند و برای کنترل رفتار ما هیچ قانونی ندارد و هیچ مسئولیتی هم در قبال آن ندارد

ادامه دارد .... همچنین ویرایش میشود

ssaeedg
10-26-2019, 17:17
سلام
من نمی تونم لینک ترجمه دوسنمون رو ببینم
ممکنه لینک ترجمه ایشون رو بدید
ممنون

Amin.FX
12-01-2019, 03:16
سلام
از کتاب مارک داگلاس چندین ترجمه در بازار وجود دارد. دوستانی که این کتاب را مطالعه کردم ممنون میشم راهنمایی کنن که کدوم ترجمه از بقیه بهتره. تو فراچارت دیدم که خیلی ها از ترجمه محسن جعفری انتقاد کرده بودن


https://www.adinehbook.com/gp/search?search-alias=books&field-keywords=%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%20%D8%AF%D8%A7%D A%AF%D9%84%D8%A7%D8%B3

Armin
12-01-2019, 11:05
سلام
از کتاب مارک داگلاس چندین ترجمه در بازار وجود دارد. دوستانی که این کتاب را مطالعه کردم ممنون میشم راهنمایی کنن که کدوم ترجمه از بقیه بهتره. تو فراچارت دیدم که خیلی ها از ترجمه محسن جعفری انتقاد کرده بودن

https://www.adinehbook.com/gp/search?search-alias=books&field-keywords=%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%20%D8%AF%D8%A7%D A%AF%D9%84%D8%A7%D8%B3


salam
man audiobook english o inja mizaram khyli sade hastesh age ye meghdar zabaneton khob bashe
https://mega.nz/#!UNx2yAIJ!aGfhSmjCNH8KWiBhyO5LtWjHNDPbFLHNKWBNlCx Q3WQ

ehsanm65
02-04-2020, 20:24
سلام آقا پوریا. تاپیک خیلی خوبیه.چرا ادامه نمیدید؟

ichi.trader98
02-04-2020, 20:51
سلام آقا پوریا. تاپیک خیلی خوبیه.چرا ادامه نمیدید؟

برنامه تاپیک تغییر کرده من ادامه هاشو خلاصه میکنم استاد تو بخش پادکست های صوتی با توضیحات بیشتر توضیح میدن

hamoon
02-04-2020, 21:27
عالیه، مطمئنم پادکست ها بسیار مفید و موثر میشن.


برنامه تاپیک تغییر کرده من ادامه هاشو خلاصه میکنم استاد تو بخش پادکست های صوتی با توضیحات بیشتر توضیح میدن

M.Soori
05-30-2020, 13:12
سلام. دوست عزیز. من محمد سوری هستم. کتاب های روانشانسی معامله گری را خیلی دوست دارم. البته به شخصه کتاب های نشر چالش را بیشتر مطالعه میکنم. کتاب "معامله گر منضبط" ترجه ی احسان سپهریان برای ششمین بار زیر چاپ رفته. من این کتاب و دوبار خوندم. در حقیقت عاشق این کتاب هستم.
ضمنا یک کتاب دیگه هم معرفی میکنم دوستان بخونند به نام "ذهن زیبا در بورس" که این هم ترجمه ی احسان سپهریان هست. این کتاب هم برای دوستانی که در این اجمن حاضرند خیلی جالبه . تو این کتاب خاطرات معامله گران دنیا رو نقل میکنه و جالبه که آدم متوجه میشه این اشباهاتی که ما در ترید داریم در همه ی معامله گران دنیا اتفاق افتاده مثلا در قله خریدن و منتظر فروش شدن و حتی با توجه به اینکه پوزیشن اشتباه داشتن ولی بازم به منفی ها اضافه کردن. و البته تجارب و نتایجی که کسب کردن . همه را بیان میکنه.
در مورد مراقبه و مدیتیشن کامل توضیح میده و حتی تمرینات 21 روزه داره برای معامله گرها که من پیشنهاد می کنم دوستان انجام بدن چون برای من مفید بود.
نکته ای آخر و اون هم اینکه آقای احسان سپهریان که مترجم این کتاب ها هست خوشون معامله گر هستن و مهندس برق هم هستن.
الان هم من کتاب دیگری در حال مطالعه هستم به نام "از طمع تا وحشت " که اون هم مربوط به نشر چالش است و خواندنی.
موفق و سربلند باشید.

Hosseinbagheri
06-23-2020, 08:25
برنامه تاپیک تغییر کرده من ادامه هاشو خلاصه میکنم استاد تو بخش پادکست های صوتی با توضیحات بیشتر توضیح میدن

سلام تاپیک فوق العاده ای هست لذت بردیم
پادکست های صوتی کی اماده میشن ؟

behrouz57
06-25-2020, 18:41
ممنون بابت پست های با ارزش،فوق العاده بودن
بیصبرانه منتظر پادکست ها هستیم.

Soroosham
09-04-2020, 13:55
سلام

من کتاب معامله گر منضبط و دارم میخونم و واقعا عالی توضیح داده شده.

این قانونی هست که من ازش پیدا کردم تا الان و واقعا کمک من بوده:

قواعد ساخته شده به صورت شخصی و اطاعت از آنها --- منجر به ---> اعتماد به نفس در شخص --- منجر به ---> تمرکز --- منجر به ---> انضباط و موفقیت

golestanii
01-09-2021, 19:41
ممنون از انتخاب خوب تان
حدودا یکسال پیش من این کتاب را تبدیل به فایل صوتی کردم و در هر فایل صوتی یک فصل از این کتاب را ضبط کردم.
شنیدن آن برای مرور هر از چند یکبارِ گفته های آقای مارک داگلاس شیوه خوبی است
نمیدانم در انجمن امکان اپلود فایل صوتی وجود دارد یا نه
اما اگر از نظر گردانندگان این انجمنِ ارجمند، ایده ی خوبی باشد امکان ارسال شان در همین تایپک هست
با مهر

Ela_1369
01-15-2021, 01:42
سلام واقعا عالی میشه اگه لطف کنید و فایل صوتی این کتابو در اختیار ما قرار بدین سپاس

abolfazl.h
01-20-2021, 20:26
سلام وخسته نباشید زحمت کشیدین این مطالب رو قرار دادین تاما استفاده کنیم

amir.zarandi
02-22-2021, 09:23
سلام و وقت بخیر
برای این کتاب کدوم ناشر رو توصیه میکنین؟

امیر رضا
05-18-2021, 10:25
[QUOTE=golestanii;40224]ممنون از انتخاب خوب تان
حدودا یکسال پیش من این کتاب را تبدیل به فایل صوتی کردم و در هر فایل صوتی یک فصل از این کتاب را ضبط کردم.
شنیدن آن برای مرور هر از چند یکبارِ گفته های آقای مارک داگلاس شیوه خوبی است
نمیدانم در انجمن امکان اپلود فایل صوتی وجود دارد یا نه
اما اگر از نظر گردانندگان این انجمنِ ارجمند، ایده ی خوبی باشد امکان ارسال شان در همین تایپک هست
با مهر

سلام جناب گلستانی
امیدوارم که حالتون خوب باشه
با استاد درمیان بزارین که اگر امگان این بود فایل صوتی در این تایپک قرار بدید ؟؟؟؟
حتما که دوستان استفاده میکنن خیییییلی ممنون :cool::cool::):):):):)

golzar
06-13-2021, 22:51
برنامه تاپیک تغییر کرده من ادامه هاشو خلاصه میکنم استاد تو بخش پادکست های صوتی با توضیحات بیشتر توضیح میدن
سلام دوست عزیز از کجا میشه این پادکست ها رو گوش کرد.
با تشکر از این تاپیک عالی

choobin
06-23-2021, 17:30
ممنون از انتخاب خوب تان
حدودا یکسال پیش من این کتاب را تبدیل به فایل صوتی کردم و در هر فایل صوتی یک فصل از این کتاب را ضبط کردم.
شنیدن آن برای مرور هر از چند یکبارِ گفته های آقای مارک داگلاس شیوه خوبی است
نمیدانم در انجمن امکان اپلود فایل صوتی وجود دارد یا نه
اما اگر از نظر گردانندگان این انجمنِ ارجمند، ایده ی خوبی باشد امکان ارسال شان در همین تایپک هست
با مهر


اگه خودتون پر کردید فایل رو فک کنم اگه از نظر خودتون مشکلی نداشته باشه فکر خوبیه که بذاریدش

باید توی یکی از سایتهای آپلود فایل آپلودش کنید و لینکش رو اینجا قرار بدید

choobin
06-29-2021, 12:30
مارك داگلاس در کتاب ”معامله گر منظم“، هفت خصوصیت افراد واقع بین را به این شرح برشمرده است:
1. خود را تحت فشار خاصی براي انجام کارها نمی بینید.
2. احساس ترس و اضطراب ندارید.
3. احساس سرخوردگی و کنف شدگی ندارید.
4. پذیرفته اید که ”هیچ چیزي به خودي خود نه درست است نه غلط“.
5. چیزي را که بازار به شما می گوید تشخیص می دهید و به آن عمل خواهید کرد.
6. حتی موقعی که در بازار موضع گرفته اید، قادر هستید بازار از زاویه کسی ببینید که هنوز وارد هیچ موقعیتی نشده.
7. حواستان روي پول متمرکز نشده، بلکه تمرکز شما روي ساختار بازار است.

اگر قادر هستید تمامی یا بخشی از خصوصیات بالا را در خود پیدا کنید، در مسیر درستی گام برمی دارید.
اگر احساس می کنید لازمست همیشه درست فکر کنید، متاسفانه وارد بازي نادرستی شده اید .
براي اینکه تریدر موفقی باشید لازم نیست همیشه نظرتان درست باشید. کافیست واقع بین باشید.

uosef.azad
07-26-2021, 21:11
درود بر دوستان Mr uosef سومین سالی میشه که وارد بازارهای مالی شدم، کتاب معامله گر منضبط رو یکی از دوستان همون موقع بهم هدیه داد.
137877
امروز دوباره شروع کردم به خواندن دوباره کتاب ، اما اینبار کاملا احساس متفاوتی دارم که گفتم با دوستان به اشتراک بذارم.
اوایل چندین ماه طول کشید که مغزم رو وادار کنم برای خوندن کتاب ، با اینکه کتاب رو داخل ماشین گذاشته بودم که هر وقت کوتاه هم پیدا کردم مطالعه کنم ، اما چندین ماه مقاومت ذهنی برام ایجاد شده بود . دقیقا این جمله از کتاب که ((تا زمانی که بازار اگاهی اجباری دردناک را به معامله گر نمایان کند )) برای من ایجاد شده بود ، با تفکر کسب سود بالا وارد بازار شده بودم ( والبته روز دوم 5000 دلار کسب سود کرده بودم پنجاه درصد کل اکانت اونم در کمتر از 30 ثانیه ارنینگ سهم اسکیچرز )) اما چندی نگذشت که بازار حقیقت و آگاهی اجباری رو به من نشون داد ، ضرر ها شروع شده بود و ادامه داشت و مغزم قادر به پردازشش نبود با اینکه مطالعه و اموزش رو شروع کرده بودم ، اما درک نمیکردم بازار چی هست چه اتفاقی داره رخ میده و مغزم واکنش طبیعی خودش یعنی فیلتر بخشی از اطلاعات رو انجام می داد . در نتیجه جلو کتاب خوندنم رو میگرفت چون حتی از عنوان کتاب هم مشخص بود ..... معامله گر منضبط !!!! که من اصلا نبودم.

بعدی از چندین ماه بالاخره کتاب رو خوندم ، و دقیقا همین بخش رو چندین بار خوندم و نتیجه گرفتم مقصر خودم هستم نه هیچ کس .
137881

137882

اما درک نمیکردم ، معنی ترس از زیان چی هست ، و اینکه مغز برعکس اون چیزی که فکر میکنیم با ترس از ضرر فقط ضرر رو برای ما در دنیای فیزیکی محقق میکنه !! اصلا درک نمیکردم .
تا اینکه وارد دوره جناب آمینو شدم ؛ در چندین وبینار ایشون تکرار کردند بجای گفتن ضرر نمیکنم بهتره بگید من سود میکنم ! برام سوال شد و از همون موقع یکسری تغییرات شروع شد با کمک تمام فایل های روانشناسی جناب آمینو .
الان حدود دو ماه هست در دوره ای حضوری ، شرکت میکنم ؛؛ روی موضوع ترس ها خیلی بررسی و کار کردم و دقیقا همون نتیجه که جناب آمینو در چند کلمه بیان کردن برای من روشن شد ،؛ قدرت مغز و تحقق افکار

امروز که برق رفت بهترین زمان بود برای خواندن کتاب بلافاصله کتاب رو باز کردم ، هیچ مقاومتی ذهنی در کار نبود ، چرا که دیگه ترسی نبود و بلافاصله این جمله در ذهنم نقش بست ،، اموزش های جناب آمینو فراکتالی هستند و تمام لایه ها روی هم قرار میگیرند تا نتیجه نهایی مهیا شود . تمام تمرینات و فایل های پرایس اکشن و فراکتالی به من کمک کرد لایه ترس از بازار برای من حل بشه و ترس از دست دادن پول خود به خود حل بشه اون هم با تمرین روی چارت همین !
امروز ، اولین تریدم ضرر شد ، ولی بر خلاف گذشته بسیار آرام و مسلط دوباره تحلیل و بررس کردم و براحتی گام روزانه رو گرفتم .

امروز از نظر خودم به مرحله دوم بررسی تمرکز پوزیشن وارد شدم. البته این مرحله سه سال برای من زمان برد .

137884
ممنوم از جناب آمینو برای تمام اموزش های عالیشون . @amino (https://forum.academywave.com/member.php?u=12)

Mirzaali
08-05-2021, 14:34
سلام به همه اعضای انجمن اکادمی

کتاب های اقای مارک داگلاس یکی از بهترین کتاب های روانشناسی در معامله گری هست و از اونجایی که روانشناسی در ترید مهمترین عامل موفقیت هست به نوعی میشه گفت کتاب ایشون همون کتاب قرآن تریدر هاست که هر تریدری باید بار ها و بار ها این کتاب رو مطالعه کنه تا به درک کامل از اون برسه

در این کتاب راجب هیچ سیستمی توضیح داده نمیشه و فقط و فقط روی ذهن کار میشه
طبق گفته اقای مارک داگلاس: «فرق تریدر های حرفه ای و مبتدی فقط در ذهنیت اونا هست» و تنها با ذهنیت درست هست که میشه به سود مستمر و پایدار از بازار های مالی رسید

تو این تاپیک قراره خلاصه چیزایی که با هر بار خوندن کتاب میفهمیم رو در قالب پست به صورت کوتاه قرار بدیم

دوستانی که علاقه دارن و وقت مطالعه دارن خلاصه مطلبی که با هر بار خوندن اون درک میکنن هم تو این تاپیک قرار بدن

از دوستانی که کتاب رو قبلا خوندن هم لطفا درکی که از خواندن این کتاب داشتن رو برای ما هم قرار بدن

خب این استارت تاپیک بود از شنبه فعالیت رو تو این تاپیک شروع میکنم
سلام
ممنون بابت معرفی این کتاب
مطالعش کردم و واقعا عالی بود طوری که میخوام دور دوم رو شروع کنم و باز بخونمش ،واقعا روی نگاه و انتظارم از بازار تاثیر عمیقی داشت و الان میخوام معامله گر منضبط رو هم مطالعه کنم.پیشنهادم اینه دوستان حتما کتاب رو مطالعه کنن
ممنون بابت ایجاد این تاپیک

Mirzaali
08-05-2021, 14:56
سلام به همه اعضای انجمن اکادمی

کتاب های اقای مارک داگلاس یکی از بهترین کتاب های روانشناسی در معامله گری هست و از اونجایی که روانشناسی در ترید مهمترین عامل موفقیت هست به نوعی میشه گفت کتاب ایشون همون کتاب قرآن تریدر هاست که هر تریدری باید بار ها و بار ها این کتاب رو مطالعه کنه تا به درک کامل از اون برسه

در این کتاب راجب هیچ سیستمی توضیح داده نمیشه و فقط و فقط روی ذهن کار میشه
طبق گفته اقای مارک داگلاس: «فرق تریدر های حرفه ای و مبتدی فقط در ذهنیت اونا هست» و تنها با ذهنیت درست هست که میشه به سود مستمر و پایدار از بازار های مالی رسید

تو این تاپیک قراره خلاصه چیزایی که با هر بار خوندن کتاب میفهمیم رو در قالب پست به صورت کوتاه قرار بدیم

دوستانی که علاقه دارن و وقت مطالعه دارن خلاصه مطلبی که با هر بار خوندن اون درک میکنن هم تو این تاپیک قرار بدن

از دوستانی که کتاب رو قبلا خوندن هم لطفا درکی که از خواندن این کتاب داشتن رو برای ما هم قرار بدن

خب این استارت تاپیک بود از شنبه فعالیت رو تو این تاپیک شروع میکنم
سلام
ممنون بابت معرفی این کتاب
مطالعش کردم و واقعا عالی بود طوری که میخوام دور دوم رو شروع کنم و باز بخونمش ،واقعا روی نگاه و انتظارم از بازار تاثیر عمیقی داشت و الان میخوام معامله گر منضبط رو هم مطالعه کنم.پیشنهادم اینه دوستان حتما کتاب رو مطالعه کنن
ممنون بابت ایجاد این تاپیک

Ali97
08-05-2021, 16:29
ممنون از انتخاب خوب تان
حدودا یکسال پیش من این کتاب را تبدیل به فایل صوتی کردم و در هر فایل صوتی یک فصل از این کتاب را ضبط کردم.
شنیدن آن برای مرور هر از چند یکبارِ گفته های آقای مارک داگلاس شیوه خوبی است
نمیدانم در انجمن امکان اپلود فایل صوتی وجود دارد یا نه
اما اگر از نظر گردانندگان این انجمنِ ارجمند، ایده ی خوبی باشد امکان ارسال شان در همین تایپک هست
با مهر
سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز
ممنونم از این پیشنهادی که دادین
و ممنون میشم اگر فایلهای صوتی رو برامون ارسال کنید
شما میتونید هر فایلی چه صوتی و چه تصویری در سایت آپلود بارگذاری کنید و لینکش رو اینجا قرار بدین تا دوستان دانلود و استفاده کنند
لینک سایت آپلود :
https://www.picofile.com
آرزوی موفقیت و ثروتمندی دارم براتون

Faridkarimi
08-28-2021, 06:16
سلام دوستان امیدوارم اینجا فعالیتمون زیاد بشه و از مطالبی که یاد گرفتیم برا هم بگیم من از پیشنهاد های دوستان استفاده کردم و پیشنهاد خودم برای شما کتاب قوی سیاه و پوست در بازی آقای نسیم نیکلاس طالب هست که در واقع یه جورایی خیلی از مفاهیم رو کله پا کردن نویسنده هایی مثل آقای داگلاس سعی در اثبات چیزها دارند ولی آقای طالب سعی در ابطال

ali.nou
11-28-2021, 16:07
سلام دوستان تجربه خودم رو از دوبار خوندن کتاب معامله گر منظم جناب مارک داگلاس ارائه میدم
ایشون یه نکته جالب در این کتاب ارائه میدن اینه که در ابتدای شروع معامله گری بزرگترین و مخرب ترین عامل برای تریدر مبتدی رو
احساساتش میدونه که براثر جامعه شکل گرفته اما در نهایت قوی ترین و بهترین عامل موفقیت برای یک معامله گر حرفه ای رو همین احساسات میدونه !
احساساتی که براثر گذر زمان و شناخت ماهیت مارکت شکل گرفته
امیدوارم مفید بوده باش

Hamidrezapeivandizadeh
12-19-2021, 02:13
سلام
وقت بخیر
پادکست های صوتی رو کجا میتونم ببینم؟
با تشکر

ali.nou
01-01-2022, 18:37
سلام دوستان
فقط اونجایی که میگه :
طرز برخورد با بازار از شیوه تحلیل بازار پر اهمیت تر است!

ali.nou
01-03-2022, 17:22
سلام دوستان
یجای دیگه میگه که :
آنچه معامله گری را این چنین جذاب و درعین حال یادگیری آن را مشکل میکند این است که در آن شما به مهارت های زیادی نیاز ندارید !!! فقط لازم است که یک میل قوی به موفقیت داشته باشید.

Reza_Ryzer
01-04-2022, 13:25
بالاخره با خودن این کتاب متوجه شدم دلیل رفتارهام تو بازار چیه
واقعا ممنون بابت به اشتراک گذاری فایل صوتی و pdf این کتاب واقعا حیایتی
قصد دارم روزی دو ساعت فایل های صوتی این کتاب رو گوش بدم تا به خورد جانم بره و طبق توانایی که در خودم میبینم قطعا میتونم تک تک گفته های این کتاب رو در خودم ایجاد کنم و نتایج شگرفی رو خلق کنم
سپاس فراوان از تک تک دوستان

Mahdi424
01-08-2022, 15:16
سلام و درود بر استاد عزیز
عذر خواهی میکنم
موضوع مرتبطی پیدا نکردم مشگل تو تاپیک مخصوص بنویسم
بنده تازه وارد انجمن شدم دوره پرایس اکشن یک دور فایل ها رو دیدم دور دوم تازه شروع کردم
امروز وبینار ۱۸دی اتصال مشگل داشتم
یه مشگل دیگه هم اینکه
اگه ممکنه استاد لطف کنه متاتریدر یک ویدیو ریکورد کنه
آموزش برنامه و کارکردن با برنامه حساب دمو و ریل
.
سوال دیگه اینکه کاربر ویژه چه کسی آیا فقط شرکت کردن توی دوره پرایس کاربر ویژه میشه یا شرایط دیگه داره
مثلاً بعضی سایت ها میگن بعد از ارسال حداقل ۱۰۰پست؟؟؟

محمد زندی
01-08-2022, 16:17
سلام و درود بر استاد عزیز
عذر خواهی میکنم
موضوع مرتبطی پیدا نکردم مشگل تو تاپیک مخصوص بنویسم
بنده تازه وارد انجمن شدم دوره پرایس اکشن یک دور فایل ها رو دیدم دور دوم تازه شروع کردم
امروز وبینار ۱۸دی اتصال مشگل داشتم
یه مشگل دیگه هم اینکه
اگه ممکنه استاد لطف کنه متاتریدر یک ویدیو ریکورد کنه
آموزش برنامه و کارکردن با برنامه حساب دمو و ریل
.
سوال دیگه اینکه کاربر ویژه چه کسی آیا فقط شرکت کردن توی دوره پرایس کاربر ویژه میشه یا شرایط دیگه داره
مثلاً بعضی سایت ها میگن بعد از ارسال حداقل ۱۰۰پست؟؟؟

سلام مهدی جان
نگران نباش وبینارها رکورد میشه و توی تاپیک فایلها قرار میگیره
هیچ چیزی رو از دست نمیدی اگر سوالی هم داری میتونی از ادمین بپرسی
برای متا تریدر اگر تو وب جستجو کنی ویدیوهای خوبی در دسترس هست از اموزش نصب تا کارکردن با اون
کاربر ویژه هم کسی هست که دوره رو خرید کرده و شرکت میکنه چه دوره پرایس چه دوره فراکتال رو که شرکت کرده باشی کاربر ویژه ای شما
هیچ برتری کسی با کسی اینجا نداره هم هم شاگردی هستیم
https://s20.picofile.com/file/8446062818/metatarader.pdf.html
این فایل رو دانلود کن و بخون بهت کمک میکنه
این پست هم جاش اینجا نیست بخون تا بعد حذف کنم

ali.nou
04-18-2022, 19:51
سلام دوستان
فقط اونجایی که میگه :
طرز برخورد با بازار از شیوه تحلیل بازار پر اهمیت تر است!

فصل اول صفحه (29):
اجتناب از چیزی که غیر قابل اجتناب است (ریسک موجود در هر معامله ) تاثیر مخربی برروی توانایی های شما در حرفه معامله گری میگذارد.
توصیه ایشون اینکه با فراغی باز ضرر رو قبل از ورود به معامله بپذیریم تا همیشه در حالتی خنثی و بدون ترس عمل کنیم .

TeenvokeR
06-26-2022, 01:09
جمله ی زیر جزو 10 جمله ی طلایی کتاب "تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی" هست :

فرایند معامله گری با درک موقعیت های معامله آغاز میشود. بدون درک یک موقعیت دلیلی برای معامله وجود ندارد

sajad71
08-04-2022, 15:51
سلام
برای بار دوم این کتاب میخوام شروع کنم به خواندن بعد چند سال
اول کتاب نوشته ۹۵ درصد معامله گران این بازار در سال اول پول هاشون از دست میدن
بعد از یکسال که در آکادمی هستم
کم کم دارم متوجه میشم این بازار چقدر سخته که بخوای جزو اون ۵ درصد باشی

zani@m
08-09-2022, 07:59
خلاصه هر فصل از کتاب در یک پست قرار داده میشه
کتاب "Trade in the zone" که در ایران به اسم "تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟" چاپ شده نوشته اقای مارک داگلاس رو میتونید از کتاب فروشی های شهر تهیه کنید و نسخه PDF اش نیست فعلا

بازار بورس و فارکس به خاطر پتانسیل درآمدی زیاد و راحت بودنش (راحت به نظر رسیدنش) خیلی از افراد رو به خودش جذب میکنه
این افراد در مرحله اول که با بازار آشنا شدن چون اطلاعاتی در مورد تحلیل بازار ندارن همون اول کار به سمت افرادی میرن که سیگنال میدن یا میفروشن و یا حساب هاشون رو به افرادی میدن که برای اونا مدیریت سرمایه کنه ولی بعد از مدت کوتاهی که سود کردن میبینن که دیگه بازخورد مثبت قبلی رو نداره و بیشتر از سود هایی که گرفتن ضرر کردن
بعد از این اتفاقات سعی میکنن خودشون معامله گری و تحلیل رو یاد بگیرن و برای خودشون یک سیستم معاملاتی طراحی کنن و یا بخرن.
و بعد انتظار دارن که همه کار ها به خوبی پیش بره و اینا میلیاردر بشن که درست تو همین نقطه از مسیر متوجه میشن که معامله گری یکی از سخت ترین کارایی هست که تا الان باهاش مواجه شدن!

بر اساس امار منتشر شده 95% از افرادی که تازه وارد بازار بورس و فارکس میشن همون سال اول همه پولشون رو از دست میدن!

اکثر افرادی که تازه وارد این بازار ها میشن و شکست میخورن دکتر،مهندس،وکیل و... هستن و در کار های قبلیشون موفق بودن و فکر میکردن که اگه وارد کار معامله گری هم بشن به دلیل هوش و استعدادی که دارن میتونن موفق بشن!

از نظر اقای مارک داگلاس موفقیت تو کار معامله گری و تجارت ذاتی نیست و کاملا اکتسابی هست و چیزی جز برنامه ریزی یک ساختار ذهنی ویژه نیست!
این ساختار فکری، که برای موفقیت در بازار لازم هست با کلیه ساختار هایی که در زندگی از طریق مدرسه و دانشگاه و کار یادگرفتیم کاملا فرق داره و دلیل اینکه افرادی که در کار های قبلیشون موفق بودن و الان تو کار معامله گری شکست میخورن هم از اینجا اب میخوره چون فکر میکنن با اون طرز فکر قبلی میتونن تو این بازار هم موفق بشن!

باید تمام مهارت ها و دستاورد ها و نگرش و طرز فکری که قبلا در تمام جنبه های زندگی داشتیم رو کنار بذاریم چراکه به اعتقاد مارک داگلاس اکثر این ها برای کار معامله گری نامناسب هست

و هدف هر معامله گری رسیدن به سود مشخص و مستمر از بازار هست با اینکه افراد خیلی کمی به این هدف میرسن به نظر شما فرق بین تریدر موفق و تریدر ناموفق چیه؟ تنها فرقش در نحوه تفکر اونا هست
بر اساس چیز هایی که در طول زندگی یادگرفتیم و تجربه کردیم یک طرز فکر خاصی در ما شکل گرفته که روی عملکرد ذهنی ما تاثیر گذاشته و این عملکرد ذهنی با ویژگی های بازار همخوانی نداره و این چیزی هست که باعث میشه اکثرا افراد نتونن به سود مشخص و مستمر از بازار برسن

معامله گر هایی که به شیوه انجام معاملات و سیگنال های سیستمشون بیشتر از احساسات و طرزفکر خودشون اعتماد دارن و از رفتار های بازار ترسی ندارن، موفق هستن.

- لازم نیست برای بدست اوردن پول بدانید که چه اتفاقی خواهد افتاد
- هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد
- هر لحظه منحصر بفرد است و هر نتیجه ای یک تجربه منحصر بفرد می باشد
افرادی که در معاملاتشان نگران موارد بالا هستند دچار ترس و استرس می شوند و نتیجه معاملاتشون با هر سیستم سود دهی چیزی جز ضرر نیست

صرف نظر از اینکه نتیجه معاملاتشان سود یا ضرر باشد باید منتظر باشید که دوباره سیستم معاملاتی شما سیگنال برای معامله صادر کند و شما باید بدون هیچ شک و تردیدی وارد معامله شوید و بار ها و بار ها این را به صورت منظم انجام دهید تا یاد بگیرید که کدام استراژی سود ده هست

رعایت این نظم باعث میشود که به خودتان و سیستم تان اعتماد کنید و با اعتماد به نفس و بدون ترس معامله کنید

هدف از این کتاب پرورش یک ذهن حرفه ای برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای در کار تجارت است که به سود مستمر میرسد

در این کتاب فرض نویسنده این است که شما یک سیستم معاملاتی دارید (حتی اگر درصد موفقیت سیگنال 50 - 50 باشد) و فقط باید بتونید بهش اعتماد کنید که بدون ترس و استرس و با اعتماد به نفس در بازار معامله کنید


سلام دوست عزیز بسیار ممنونم ازتون هم بابت تاپیک خوبتون ، هم برای وقتی که گذاشتین برای این پست ها.

MohsenBjp
10-23-2022, 08:21
به نام خدا
یک آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"پیش گفتار"



هدف ما:
1-نحوه ی کارکرد احساساتِ آدما رو تحلیل کنیم و بشناسیم
2-تفاوت های جامعه ای که توش بزرگ شدیم با بازار های مالی رو بررسی کنیم
3-بعد از اینکه فهمیدیم بازار با جامعه متفاوته، یه سری راهکار برای "تطبیق" خودمون با این ساختارِ متفاوت(بازار) ارائه کنیم



معامله گر باید متوجه تفاوت بسیار زیادِ بازار، با محیطی که توش بزرگ شده بشه، اگه نتونه این تفاوت هارو درک کنه، هیچ موقع متوجه نمیشه که: خیلی از عقایدی که تو طولِ زمان کسب کرده تا بوسیله ی اونا بتونه تو جامعه درست رفتار کنه، تو محیطِ معامله گری مثلِ یه مانع عمل میکنه، برای مثال: معامله گر نیازمند درجه ی بالایی از اتکا به نفس و خویشتن داریه، اما خیلی از ما فاقد اتکا به نفس هسیتم، چون تو محیطِ اجتماعیِ ما، رفتارِ ما توسطِ کسی که قدرتِ بیشتری از ما داشته کنترل شده( با این هدف که رفتارِ مارو برای هم خوانی با جامعه اصلاح کنه)، بخاطر همین ما هم یاد گرفتیم که "کسب قدرت" برای دستکاری و تغییر چیزهای خارجی، تنها راهِ رسیدن به موفقیته، اما این دستاورد تو محیط معامله گری کاربردی نداره، چون هیچکس قدرتِ لازم برای تغییر و هدایت بازار رو نداره.



از سمتِ دیگه، بازار هم هیچ قدرتی برای کنترل شما نداره، عده ی محدودی به این درک رسیدن که خودشون مسئولیت کاملِ اعمالشون رو بر عهده دارن...
محیط های بیرونی که ما بهشون عادت کردیم کاملا ساختار یافته هستن، اما تو بازار همه برای ابراز خلاقیت آزاد هستن، بخاطر همین شما باید برای خودتون یه سری قوانین وضع کنید و خودتون رو ملزم به رعایتِ اونا کنید، چون شما نه تنها باید در موردِ "ورود یا عدم ورود" به معامله تصمیم بگیرید، بلکه در موردِ "زمان ورود"، "مدت زمانِ موندن تو معامله" و "زمان خروج" هم تصمیم گیری کنید، نکته ی دیگه اینکه: بخاطر وجود اهرم، حتی معاملاتِ کوچیک میتونن شمارو به بی نیازی مالی برسونن یا که تمام دارایی شمارو نابود کنن، این ویژگی باعث میشه وسوسه بشید برای اینکه:بذار این "یک بار" رو از قواعدم چشم پوشی کنم، پس بخاطر "آزادی عمل کامل" و "فرصت های سود و زیان نامحدود" اگر شخصی ذهنش در راستای "کنترل کننده های خارجی" و "انتظارات جامعه" شکل گرفته باشه، چیزی جز فاجعه ی روانی و مالی عادیش نمیشه.




قبل از اینکه شخص بتونه تو یه محیط بدون ساختار(مثل مارکت) موفق بشه، باید حس های "اعتماد به نفس(نداشتن ترس) و اتکا به نفس(اینکه شخص تو لحظه بدونه که باید چیکار کنه و سپس بی درنگ اونو اجرا کنه) رو داشته باشه، هر معامله گری تو یه نقطه از زندگی حرفه ایش، بالاخره میفهمه که: همه ی ما بخاطر روش پرورش مشابهمون تو جامعه، سعی میکنیم بازار رو کنترل شده فرض کنیم و آینده ی بازار رو پیش بینی کنیم و بعد متعصبانه منتظر رخ دادن پیش بینیمون بشینیم، این نقطه همون جائیه که باید تو ذهنمون، یه انعطاف پذیری ذهنی ایجاد کنیم و به یک بی طرفی تو مشاهدات خودمون از بازار برسیم...
بازار من دوست دارم نمیشناسه، بازار قانون داره (https://uupload.ir/view/بازار_من_دوست_دارم_نمیشناسه ،_بازار_قانون_داره_dwxu.mp3/)



تیموسی استالر: معتقدم 80% موفقیت در معامله گری به موضوعات روان شناسی و 20% به روش تحلیل فرد(تکنیکال یا بنیادی) بستگی داره، پس ممکنه شخص با داشتن اطلاعات متوسط از نحوه ی تحلیل، ولی با تسلط روانی بتونه کسب درامد کنه، اما یه شخص با در اختیار داشتن یه سیستم که کارآمد بودنش در طول زمان اثبات شده، به دلیل نداشتن کنترل روانی لازم، نهایتا بازنده باشه...

MohsenBjp
10-24-2022, 08:56
به نام خدا
دوم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل اول"

از سال 1982(تاریخ شروع نوشتن این کتاب) تا الان، معاملات تو همه ی ابعاد رشد داشته(تنوع کتاب ها، سیستم ها، نرم افزارهای کامپیوتری و ...) اما همچنان معامله گران کمی، سودهای بزرگی از بازار میگیرن و بیش از 90% معامله گران بازنده ی محض هستن، تفاوت میانِ اقلیت برنده ها و اکثریت بازنده ها، بخاطر داشتن نگرش مبتنی بر انضباط ذهنی در معامله گریه، معامله گران موفق تاکید میکنن که از زمانی سودده مستمر شدن که: "خویشتن داری"، "انضباط"، "کنترل احساسات" و توانایی "تطبیق" برای همسو شدن با جریان بازار رو یاد گرفتن،نکته ی جالب اینجاست که تمامی این عوامل مربوط به روان شناسی فردی هستن وهیچ ربطی به پیشرفت های اخیر یا سیستم های تکنیکال و ... ندارن


همه ی معامله گران(چه برنده، چه بازنده) در نقطه ای از حرفه معامله گری خودشون، تشویش، اضطراب و درد روانی ناشی از شکست رو تجربه کردن، اما برنده ها کسانی بودن که این موانع روان شناسی رو شناختن و خودشون رو برای غلبه به اونا به زحمت انداختن، که البته این کار حتی برای بهترین و باهوش ترین هاشون هم چندین سال طول کشیده

کلید موفقیت معامله گران، خویشتن داری، انضباط و کنترل احساساته که هیچ کدوم از این صفات، مادرزادی نیستن و تماما اکتسابی هستن و فرا گرفتنشون هم به روش "سعی و خطا" انجام میشه که سرشار از درد و رنج روانیه، عیب یادگیری با روش سعی و خطا اینه که: قبل از فراگیریِ کاملِ این صفات، معامله گر تمام سرمایشو از دست داده و اونایی که سرمایه ی بیشتری داشتن و باقی موندن، هیچ وقت از صدمات روانی که تو فرآیند یادگیری متحمل شدن رها نمیشن، معامله گرانی که این مهارت هارو با سعی و خطا یاد میگیرن، به این معنیه که بارها زمین خوردن و از هر اشتباه چیزی آموختن و خودشون رو تطبیق دادن، این اشخاص گام هایی که تو این مسیر برداشتن رو ثبت نکردن(مثلا تحمل درد، نگرانی، درماندگی) و چون این شخص دقیقا نمیدونه که چطور این مهارت هارو فرا گرفته، براش سخته که به دیگران توضیح بده و چون به اون درآمدی که همیشه آرزوش رو داشته رسیده، دیگه انگیزه ای برای صرف وقت و انرژی برای آموزش این مهارت غیرملموس به دیگران رو نداره، چون آموزش این مهارت خودش نیاز به مهارت های خاص جداگانه داره که کاملا متفاوت از مهارت های معامله گریه، این افراد میتونن دانستشون رو به شما انتقال بدن، اما نحوه ی رفتارشون رو نه، دقیقا مثل نقاشی که نمیتونه توضیح بده چطوری رنگ هارو ترکیب میکنه یا قلم مو رو روی بوم هدایت میکنه، چون این مفاهیم غیرقابل لمس و توضیح هستن!

اگه معامله گر تو فشار مالی باشه، بعیده که بتونه درست معامله کردن رو یاد بگیره یا پول هایی که بدست میاره رو حفظ کنه، یعنی اگه توان باختن پولی که باهاش معامله میکنید رو ندارید، شرایط مطلوبی برای معامله گری ندارید



هیچ کدوم از ما نمیتونیم تو لحظه، از تمام چیزهایی که اطرافمون رخ میدن آگاهی داشته باشیم، پس ناخودآگاه روی اونایی تمرکز میکنیم که بیشترین اهمیت رو دارن و بصورت خودکار، سایر اطلاعات از نظرمون دور میمونه، با این تفسیر اگه ما ضرر میکنیم فقط به این خاطره که تمام سعی و تلاشمون رو روی ضرر نکردن گذاشتیم، یعنی بجای تمرکز روی اطلاعاتی که نشانگر وجود فرصت های سودده هستن،روی ترس هامون تمرکز میکنیم و ذهنمون فرصت های مناسب رو نادیده میگیره، راه درست اینه که: ضرر رو بدونِ احساس گناه، خشم یا سرافکندگی "پذیرا" باشیم، اینجوری ترسمون از باخت میریزه و بازار رو متفاوت میبینیم و این موضوع(معامله کردن بدون ترس از ضرر) برای موفقیت تو این عرصه حیاتیه

MohsenBjp
10-25-2022, 08:56
به نام خدا
سوم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل دوم"

هدف: بررسی اینکه چرا یه الگوی فکری جدید لازمه؟

گفته شد که تربیت های معمولِ اجتماعی، یه سری باورها و ارزش ها و الگوهای فکری تو شخص ایجاد میکنن تا بشه به کمک اونا تو جامعه زندگی کنیم و به خواسته هامون برسیم، اما اگه همون الگوها تو معامله گری استفاده بشن، چیزی جز ترس و اضطراب و ناکامی عاید فرد نمیشه و فرد متعجب میمونه که کجای کارش اشکال داره!، بهترین ابزار برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق، یاد گرفتن یه الگوی فکری جدید و متناسب با بازاره، اما برای یادگیریش لازمه تو بعضی از باورهای قبلیمون تجدید نظر کنیم و خودمون رو با شرایط معامله گری "تطبیق" بدیم.



دوتا تفاوت مهم بین بازار و جامعه ی ما:


1) اتفاقاتی که تو بازار میفتن بی پایان هستن و دائما تغییر میکنن و بدونِ ساختار و مسیر مشخص در حرکتن، به همین خاطر این قابلیت رو دارن که بصورت نامحدود، شمارو به سود یا ضرر برسونن، بخاطر همین ویژگی بازار تاثیرات روانی زیادی روی تریدر میتونه بزاره، چون تو جامعه، همه ی ما سعی کردیم که با تعریف یه سری مرزها و قوانین مشخص، زندگیمون رو سازماندهی کنیم، چرا که این کار حس امنیت و آرامش رو به ما میده، اما بازار پویاست و دائما درحال حرکته، به همین خاطر تو هر لحظه معامله گر رو مجبور به تغییر میکنه و حس امنیتش رو نابود میکنه

2) اصول شناخته شده ی: "صرف وقت"، "تلاش" و "پاداشِ متناسب با کار" که توی اکثر مشاغل وجود داره، توی معامله گری بی معنیه، ممکنه یه معامله گر ظرف چند دقیقه یه سودِ عالی کنه، شاید فکر کنید که این مدل پول درآوردن اشکالی نداشته باشه اما خیلی اشکال داره! چون ما، توی سیستمِ ساختاریافته ای که بزرگ شدیم، این باور رو کسب کردیم که شخصیکه کار نکرده، نباید پولی دریافت کنه، به همین خاطر کسب سود فراوان اونم تو کوتاه مدت و بدون هیچ تلاشی، با تعریفی که ما از پول درآوردن داریم نمیخونه، بخاطر همین تناقض ذهنی، معامله گر یه راهی پیدا میکنه تا تمام سودهاشو به بازار برگردونه! توجه نکردن یا عدم آگاهی از این تفاوت های ساختاری بین جامعه و بازار، منشا خطاهای اصلی معامله گرانه، به همین خاطر ایجاد یه الگوی فکری مناسب میتونه با تعریف درست رفتار بازار و تفاوت هاش با جامعه، از بسیاری از مشکلات جلوگیری کنه


یه سری اشتباهات که ریشه در طرز فکر ما دارن وقابل تغییرن:


1) تعریف نکردن حد ضرر
2) نبستنِ پوزیشنِ در ضرر، وقتیکه خودمونم میدونیم احتمالش کمه بره تو سود
3) اصرار در مورد جهت بازار(تعیین تکلیف برای بازار)
4) تمرکز روی مقدار عددی سود و ضرر، به جای بررسی ساختارِ بازار
5) معامله برای انتقام و تنبیه بازار(بخاطر ربودن پول شما تو یه پوزیشن ضررده)
6) نبستن پوزیشن یا ورود نکردن در جهت مخالف، وقتی خیلی واضح تغییرجهت رو حس میکنیم
7) پیروی نکردن از چک لیست
8) ترس از ورود به معامله بعد انجام تحلیل
9) داشتن سود مستمر تو یه دوره زمانی و تقدیم تمامی سودها تو یکی دو معامله به بازار و تکرار چرخه


مهارت هایی که باید کسب بشه:


1) باید بتونید شرایطی رو که معامله گر طی اون مرتکب یکی از اشتباهات رایج معامله گری میشه رو شناسایی کنید
2) مسیر رسیدن به هدفتون رو تجسم کنید و بعد با یه نگاه مثبت و بدون ترس روی اون چیزی که قراره بدست بیارید تمرکز کنید
3) مهارت های معامله گری یه سری ابزار هستن که با اونا میتونید به رویدادها نگاه کنید وعکس العمل مناسب رو واسه اون رویداد نشون بدید، این مهارت هارو شناسایی کنید و روی یادگیریشون تمرکز کنید، نه روی پولی که محصولِ جانبی حاصل از این مهارت هاست
4) یاد بگیرید معاملات خودتون رو به محض شناسایی فرصت اجرا کنید
5) بزارید ساختارِ مارکت واستون مشخص کنه چه مقدار سود واستون کافیه، نه تفکرات خودتون
6) یاد بگیرید یه نگاه بی طرف نسبت به بازار داشته باشید


سیستم معامله گری:
بازار ترکیبِ فرصت های بی شماره که هر کدوم ریسک و بازده خاص خودشون رو دارن، سیستم معامله گری این بازه ی وسیع رو به یک بازه ی کوچکتر محدود میکنه، چون ذهن معامله گر بطور همزمان قادر به پردازش همه ی اونا نیست، بدون سیستم ممکنه معامله گر خودشو تو یه دریای بیکران از تهدیدها و فرصت ها ببینه، هر سیستم یه فرصت ورود رو "پیشنهاد" میده و پیروی از این "پیشنهاد" باعث پرورش یه سری "مهارت ها" میشه، هر "پیشنهاد" داره یه مسیری رو نشون میده، اما "مهارت"، هم مسیر رو نشون میده و هم شروع به رهبری کردن فرد توی این مسیر میکنه، حالا یه الگوی فکری صحیح تمامِ این مهارت هارو سازمان دهی میکنه و تعیین میکنه که چه مهارتی باید تو چه زمانی استفاده بشه.



دلایل ناموفق بودن معامله گران:

1) نداشتن مهارت لازم
2) عقاید محدود کننده
3) نداشتن نظم

MohsenBjp
10-26-2022, 07:31
به نام خدا
چهارم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل سوم"


هدف:اثبات اینکه همیشه حق با بازاره

اون چیزیکه شما میخواید یا بهش عقیده دارید یا انتظارشو دارید، تو روند کلی بازار هیچ تاثیری نداره، مگر اینکه حجم معاملاتتون اونقدری بالا باشه که یه نیروی عرضه یا تقاضایی ایجاد کنید که قدرت کافی برای جمع کردن تمام تقاضاها یا عرضه هایی رو که در مورد قیمت با شما هم عقیده نیستن رو داشته باشه
توضیحات استاد: هم جهت شدن با روند کلی مارکت (https://uupload.ir/view/پست_3-هم_جهت_شدن_با_جهت_کلی_مارکت__ 0pf8.mp3/)

قیمت همیشه به جهتی حرکت میکنه که برآیند نیروها به اون جهت باشه، مثلا اگه قیمت از کفِ تاریخیش هم پایینتر اومد، اینکه شما فکر کنید که نباید همچین اتفاقی میفتاد کاملا بی معنیه، مگر اینکه خودتون با حجم مناسب مانع از پایینتر اومدن قیمت بشید، شکسته شدن این کف به این معنیه که یه عده براین باور بودن که حتی قیمتِ اون کفِ تاریخی، از قیمت مدنظرشون بالاتره و حتی اون کف رو یه فرصت مناسب برای فروش دونستن، بخاطر همینه که هرچقدرم تحلیلتون قوی باشه، احتمالش هست که بازار با شما هم عقیده نباشه، یه نکته ی مهم دیگه اینه که: تو بازار، بر خلاف محیط های اجتماعی، مدارک دانشگاهی، شان اجتماعی، شهرت و حتی ضریب هوشی بالا، برای شما هیچ حقی ایجاد نمیکنه، تو بازار فقط و فقط نیروی معامله گران باعث حرکت قیمت میشه و این حرکت باعث ایجادِ فرصت هایی میشه که میتونن سود ایجاد کنن
گرفتن مدرک خیلیم خوبه :) (https://uupload.ir/view/مدرک_خیلیم_خوبه__e327.mp3/)

هر معامله گر باید اول یک "نظاره گر" باشه تا فرصت هارو شناسایی کنه و بعد یک "مشارکت کننده" باشه تا معامله انجام بده، بطور خلاصه بازار هرگز اشتباه نمیکنه، یعنی تو این محیط، امکانِ اشتباه فقط و فقط برای معامله گر وجود داره و عکسش صحیح نیست، پس همیشه این سوال رو از خودتون بپرسید: کدوم یک از اینا برای من مهم تره: حق به جانب بودن یا پول درآوردن؟

MohsenBjp
10-27-2022, 09:01
به نام خدا
پنجم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل چهارم و پنجم"


"پتانسیل سود و ضرر نامحدوده" و "قیمت ها در حرکت دائمی هستن"
برای توصیفِ نامحدود بودن بازار، اونو با مسابقات شرط بندی مقایسه میکنم، تو هر شرط بندی، شما دقیقا میدونید چه مبلغی رو قراره ببازید یا ببرید(طبق مقدار پولی که وسط گداشتین) اما تو بازار اینجوری نیست، چون نمیدونید که قیمت از اون نقطه ای که شما پوزیشن گرفتید، قراره تا کجا بره، پس مقدار سود و زیان نامحدوده، این ویژگی بازار باعث ایجاد این دیدگاه میشه که: یه روزی با یک معامله، تمام آرزوهای مالی من برآورده میشه، رخ دادن این اتفاقم چندان غیرممکن نیست(هر چند احتمالِ کسبِ این سود وجود داره، اما اینکه احتمال رخدادش در عمل چقدره یه بحث دیگست)اما اگه تمرکزتون فقط روی تحقق این آرزو باشه، این تمایل در شما به وجود میاد که: به اطلاعاتی که نظر شمارو تایید میکنن توجه کنید و اطلاعاتی که پوزیشن شمارو رد میکنن رو نادیده بگیرید،توهم پولدار شدن با یک یا چند معامله، جزء یه سری فاکتورهای روان شناسیه که روی تحلیل شما تاثیر میزاره، حداقل آسیب این توهم اینه که: مانع از این میشه تا یاد بگیرید دیدگاه بی طرفانه نسبت به بازار داشته باشید.


از نظر روان شناسی، بازار فاقد نقطه ی شروع و پایانه(بر خلاف شرط بندی که دارای یه ساختار زمانی مشخصه) شاید بگید بازار سر یه ساعت مشخصی باز و بسته میشه، اما برای هر معامله گر، بازی زمانی شروع میشه که وارد معامله میشه و زمانی به پایان میرسه که از معامله خارج بشه، نا مشخص بودن نقطه ی شروع و پایان بازار، یه ویژگی خیلی زیان باره، اگه بخواد با شرط بندی مقایسه بشه، بازی با یه مبلغ دقیق و تو یه زمان مشخص شروع و تموم میشه و حداکثر زیان هر فرد، همون مبلغ شرط شده میشه و برای اینکه شخص دوباره ببازه، لازمه آگاهانه روی یه مبلغ دیگه شرط ببنده و اگه هیچ کاری نکنه، داراییش کم نمیشه، نکته ی مهم اینه که: لازم نیست در مورد اتمام بازی تصمیمی گرفته بشه، چون بازی طبق قواعدش به پایان میرسه، اما محیط بازار کاملا متفاوته، چون اگه روند بازار خلافِ موقعیت شما باشه، شما باید یه کاری انجام بدید تا ضررتون متوقف بشه و اگه کاری نکنید ضرر کردنتون ادامه پیدا میکنه

"اینکه چه مبلغی از سود یا ضرر رو کافی میدونیم؟"


وقتی تو یه پوزیشنِ سودده هستیم، مقدار عددی برای "کافی" چقدره؟ "طمع" از جایی بوجود میاد که هیچ مقداری برای "کافی" وجود نداشته باشه(چون قیمت تو یه محیط نامحدود در حال حرکته) و برعکس، هیچکس دلش نمیخواد یه پوزیشن در ضرر رو ببنده، چون این به معنی قبول کردن شکسته، بخاطر همین خودتون رو گول میزنید که اینم قراره بره تو سود و فعلا تو جهت درست حرکت نکرده،در نتیجه، یه پاسخِ واحد برای مقدارِ "کافی" وجود نداره، چون به خیلی از فاکتورها تو زندگی شخصی شما وابسته است و وجودِ این موضوعات شخصی باعث میشه معامله گر نتونه بی طرفانه به بازار نگاه کنه، به همین خاطره که میگن: با پولی معامله کنید که توان باختنش رو دارید(معامله نه سرمایه گذاری) چون هرچقدر این پول اهمیت کمتری تو زندگیتون داشته باشه، درگیر شدن ذهنتون راجع به موضوعات شخصی زندگیتون کمتر میشه، چون بازار یه میدان نبرد خطرناکه که شمارو با موضوعات شخصی پیچیده ای رودر رو میکنه، که دوام آوردن در مقابلشون خیلی سخته، پس هدفتون این باشه که یاد بگیرید تا به بازار اجازه بدید که به شما بگه قراره چیکار کنه، نه اینکه شما براش تعیین تکلیف کنید و همچنین اجازه بدید بازار تعیین کنه چه مقداری "کافیه"(اینم به یاد داشته باشید که تا زمانیکه باورهای شما بر پایه ی "ضرر"، "اشتباه"، "طمع" و "انتقام" باشه و مستقل از بازار حرکت کنه، این کار خیلی سخت میشه)


"انتقام": تو شرط بندی فقط میتونید اون مبلغی که ریسک کردید رو ببازید(که قبلا مسئولیتش رو تو ذهنتون قبول کردید) اما تو معامله ممکنه خیلی بیشتر از اون چیزی که قصد داشتید ریسک کنید رو ببازید(بخاطر ناتوانی تو خروج از معامله، جهش ناگهانی قیمت و ...) اگه نتونید این ضرر رو قبول کنید، دنبال مقصر میگردید، حالا کی مقصره؟ مطمئنا بازار، اینجاست که انتقام میاد وسط، حالا اگه شما فرضا 20 گام ضرر کرده باشید، معامله ی جدیدتون رو با 10 گام سود نمیبندید، حتی اگه بازار خیلی واضح بگه که بیشتر از این کشش ندارم، چون اصرار شما رو اینه که ترجیحا بالای 20 گام به شما سود بده تا راضی بشید، وقتی شما به اجبار میخواید پولتون رو پس بگیرید، بازار رو دشمنتون فرض میکنید و بجای هماهنگ کردن خودتون، سعی میکنید در برابرش قرار بگیرید و اصلا هم به این فکر نمیکنید که اگه بیش از حد ضرر کردید، این خودتون بودید که خواستید پولتون رو تقدیم به بقیه ی معامله گران کنید! چون شما معامله ی قبلی رو تموم شده نمیدونید، به خودتون اجازه نمیدید که به فرصت های سودده حال حاضر فکر کنید، باید یاد بگیرید که هر چقدر خودتون رو از باورهای منفی در مورد: "ضرر"، "اشتباه کردن" و "انتقام" رها کنید، به همون اندازه به بازار اجازه میدید تا بهتون بگه تو قدم بعدی قراره چیکار کنه، بین این دو موضوع یه همبستگی وجود داره که بیشتر افراد ازش اطلاعی ندارن، تا اینکه یه روز از طریق سعی و خطا یا یه کتاب مثل این بهش پی میبرن، که اینکار باعث یه سری صدمات روانی میشه که فرآیند تبدیل شدن به یه معامله گر موفق رو پیچیده ترش میکنه.
توضیحات استاد: قبول کردن ضررها (https://uupload.ir/view/69-12_%D9%82%D8%A8%D9%88%D9%84_%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8% AF%D9%86_%D8%B6%D8%B1%D8%B1_k35a.mp3/)

MohsenBjp
10-28-2022, 09:19
به نام خدا
ششم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل ششم"

محیط اجتماعی ما یه ساختار خاصی داره که دارای یک شروع، پایان و یه سری قواعد مشخصه که رفتار مارو هدایت میکنه، اما بازار فاقد ساختاره و برای بازی، قانونی پیش پای ما نمیزاره، این ماییم که باید قواعد بازی رو تعریف کنیم و برای این کار آزادی عمل زیادی داریم، درسته که منضبط بودن و ایجاد ساختار خیلی از مشکلات روانشناسی معامله گر هارو برطرف میکنه اما، یه مانع روانشناسی وجود داره که نمیزاره این قواعد رو برای خودمون وضع کنیم، اون عامل اینه که درصورت وضع قوانین، مجبوریم مسئولیت تمام نتایج رو بپذیریم و اینجوری دیگه نمیتونیم اشتباهاتمون رو گردن بازار یا افرادِ دیگه بندازیم، این موضوع یه تناقض روانی ایجاد میکنه، چون تنها راهی که یه معامله گر میتونه باهاش صحیح معامله کردن رو یاد بگیره اینه که با ایجادِ ساختار، عملکردش رو قابل سنجش کنه و مسئولیت پذیر باشه، اما از طرفی مایل نیست مسئولیت پذیر باشه، چون ممکنه نتیجه ی کارهاش رضایت بخش نباشن، برای مثال: یه معامله گری که قادره بازار رو خیلی خوب تحلیل کنه، بازم دنبال نظرات دیگرانه و نهایتا هم طبق نظر اونا وارد معامله میشه تا اگه پوزیشن شکست خورد، تقصیرو گردن اونا بندازه و مسئولیتش رو گردن نگیره

بازار شبیه یه رودخونه ی طولانیه که همیشه در جریانه، ابتدا و انتها نداره و این امکان برای ما وجود داره که تو هر نقطه ای بپریم داخلش، این امکان هم وجود داره که کمی جلوتر تغییر مسیر بده، مثلا جایی که ما پریدیم تو آب، مسیر رود به سمت شمال باشه و کمی جلوتر بدون اینکه ما متوجه بشیم، مسیر به جنوب تغییر کرده باشه، اما تو جامعه ی ما، اشیاء پایدار هستن، مثلا ما مطمئنیم که ساختمان ها، درختان، خیابان ها و ... سرجای خود ثابت هستن ویک شبه جا به جا نمیشن، مثلا واسه رفتن سرکار و کسب درآمد، اطمینان داریم از همون مسیرهایی که همیشه سرکار میرفتیم خواهیم رفت، اما برای کسب پول از بازار، انگار آدرس محل کارتون و موقعیت خیابونا نسبت به هم تو هر لحظه داره تغییر میکنه و هیچ کسی هم اهمیت نمیده که شما محل کارتون رو پیدا میکنید یا نه

جامعه ای که ما توش زندگی میکنیم، نگاه درستی به فرآیند "تعلیم و تربیت" نداره، اکثر ما مسئولیت اشتباهاتمون رو گردن نمیگیریم، چون از بچگی به ما تلقین شده که اشتباه کردن، شخصیت انسانی رو خدشه دار میکنه و حتی پدرومادر ها اشتباهات کودکانشون رو مسخره میکنن! برای اینکه مسئولیت اشتباهاتون رو گردن بگیریم باید "خویشتن پذیر" باشیم، برای اینکه بفهمید چقدر خویشتن پذیر هستید، چک کنید که: بعد از اینکه یه کاری رو انجام میدید و متوجه اشتباه بودنش میشید، چه احساسی نسبت به خودتون دارید؟ هر چقدر که راجع به خودتون منفی تر فکر کنید، تمایلتون برای فرار از مسئولیت و ترستون از تکرار اشتباه بیشتر میشه، برعکس هرچقدر خویشتن پذیری بالایی داشته باشید، سعی میکنید مثبت فکر کنید و بجای ایجاد ترس، تجربه و درس مفیدی بیاموزید و از قبول مسئولیت سرباز نزنید و اونو گردن بقیه نندازید

"هدف این فصل" : روشن کردن ضرورت وضع قوانین
"هدف فصل بعدی" : پیروی از قوانینی که وضع کردیم، علیرغم تمام مشکلات روانشناسی پیش رو

MohsenBjp
10-29-2022, 07:58
به نام خدا
هفتم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل هفتم"
اغلب معامله گرا نمیدونن که چرا یه کاری رو انجام میدن، چون از قبل برنامه ای برای انجام کارهاشون ندارن، یعنی معامله گر فی البداهه و ناگهانی یه کاری رو انجام میده و بعد از انجامش شروع به دلیل آوردن میکنه، دلایلی برای توجیه کارهای انجام شده یا بهانه هایی برای توجیه کارهای انجام نشده، اگه معامله گرا کارهاشون رو از قبل برنامه ریزی میکردن و برنامه هاشون رو صادقانه فاش میکردن، اون موقع میتونست به دیگران برای پیش بینیِ نحوه ی تحت تاثیر گرفتن قیمت ها کمک کنه، اما واقعیت اینه که فقط عده ی کمی از معامله گرا دلیلِ انجامِ کارهاشون رو میدونن و معمولا هم در مورد دلیل کارهاشون حرفی نمیزنن مگر اینکه هدف خاصی داشته باشن

اون معامله گرهایی که به توانایی خودشون اطمینان دارن، اطلاعات مربوط به معامله ی خودشون رو از دیگران مخفی نگه میدارن، چون لو رفتن نقشه باعثِ کم شدنِ احتمالِ اجرای موفقش میشه، اما بعد از انجام پوزیشن خرید یا فروش، عمدا جهت پوزیشن خودشون رو آشکار میکنن تا بقیه ی معامله گرها هم ترغیب بشن و بخاطرِ رقابت بین اونا، قیمت تو جهتِ موافقِ اونا حرکت کنه، اما اون دسته از معامله گرهایی که اعتماد به نفس کافی برای کاری که میخوان انجام بدن رو ندارن، ایده های معاملاتیشون رو با اشتیاق بازگو میکنن و امیدوارن دیگران درست بودن کارشون رو مورد تایید قرار بدن


"چرا معامله میکنیم؟"

ما تو هر لحظه از زندگیمون درحال تعامل با محیط هستیم تا به روش خاص خودمون ابرازِ وجود کنیم، یعنی هرکاری که تو لحظه انجام میدیم یه نوع ابراز وجود به منظور برآورده کردن نیازها، خواسته ها، تمایلات یا رسیدن به اهدافمونه، امروزه افراد میتونن به چیزهایی فراتر از نیازهای اولیشون(خوراک، سرپناه و ...) فکر کنن، اما لازمش داشتن پوله، پس "پول" به این دلیل که ما باهاش میتونیم تو بخش های مختلف جامعه "ابراز وجود" کنیم، به یک نیاز تبدیل شده، به این معنی که داشتن پول به معنای آزادی در ابراز وجوده

MohsenBjp
10-30-2022, 10:03
به نام خدا
هشتم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل هشتم"



تجربه ای که شما از بازار دارید ساخته ی ذهن خودتونه، یعنی ممکنه شما و یه معامله گر دیگه به طور همزمان به یک چارتِ یکسان نگاه کنید و احساسِ متفاوتی نسبت بهش داشته باشید، یعنی بازار تو درکی که شما ازش دارید نقشی نداره، بازار تو هر لحظه میتونه اون چیزی که تو ذهن شما میگذره رو بازتاب کنه، مثلا یک پله صعود قیمت، از دیدِ یک ربات فقط یه پله صعوده و این واقعیت رو همه ی ما میدونیم، اما همین یه پله صعود، برای معامله گری که تو قیمت های پایینتر فروخته، میتونه به منزله ی خوردن استاپ لاس، واسه معامله گری که قبلا خریده، به معنای سیو سود و نقطه خروج و برای معامله گر سوم، یه فرصت برای پوزیشن خرید تلقی بشه(چون بر اساس تعریفات خودش، یه سطحِ مقاومتی شکسته شده)، پس با اینکه تمام اطلاعات داره از بازار گرفته میشه ولی بازار هیچ نقشی تو انتخاب معنی برای تغییرات قیمتی نداره


تنها چیزی که مسلمه اینه که ما نمیتونیم رفتار بازار رو تغییر بدیم، فقط میتونیم ذهنمون رو تغییر بدیم تا بتونه با بی طرفی ، قدم احتمالی بازار رو متوجه بشه، که برای محقق شدن این کار و برتری در بازار، لازمه تو یه فرآیند گام به گام یاد بگیریم که باورهامون رو شناسایی و اصلاح کنیم تا با اهدافی که نسبت به بازار داریم سازگارتر باشه که تو این فرآیند دوتا موضوع مهم وجود داره:
1) بازاری که ما تجربه میکنیم، دقیقا اون چیزیه که تو ذهنمون بر اساس باورها و قواعد خودمون ساختیم
2) نتیجه ی معاملاتمون ارتباط مستقیم با میزان مهارت هامون تو این سه حوزه داره:
توانایی دریافت فرصت ها
توانایی اجرای معاملات
توانایی حفظ سودها
توضیحات استاد: باورهای محدود کننده، بدترین باور محدود کننده (https://uupload.ir/view/%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%85% D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9 %87__9cux.mp3/)


"دریافت فرصت ها"
توانایی دریافت و شناسایی فرصت ها، ارتباط مستقیم با میزانِ عمقِ بینش ما نسبت به رفتار بازار داره، دریافت فرصت ها به این معنیه که ما توانایی پیش بینی رفتارِ آتی بازار رو خواهیم داشت، ولی برای برتری تو این زمینه، باید یاد بگیریم با یک نگاه بی طرفانه، شواهد معتبری که خبر از وجودِ یه فرصت مناسب میدن رو شناسایی کنیم(ارزیابی بی طرفانه ی احتمالات)، که دو فاکتور مهم تو این فرآیند وجود داره:
تدوین یه روش معاملاتی منظم
رها کردن خودمون از انرژی احساسیِ معاملاتی که تو گذشته انجام دادیم


"اجرای معاملات"
توانایی اجرای معاملات با "میزان ترس" رابطه ی عکس داره، ترس میتونه معامله گر رو منفعل و بی حرکت کنه، ترس نسبت به یک محیط، به این معنیه که ما باور داریم اون محیط تهدید آمیزه، اما در صورت اطمینان کافی به خودتون، هیچ چیز ترسناکی تو بازار وجود نداره


"حفظ سودها"
توانایی حفظ سود تو یک یا چند معامله، رابطه ی مستقیمی با میزانِ احساس "خود ارزشمندی" ما نسبت به خودمون داره، میزانِ این احساس تعیین میکنه که از حداکثر پتانسیل موجود تو هر لحظه، چقدرش به ما میرسه(چون بازار به ما پولی نمیده، این خودمونیم که بسته به توانایی هامون تو شناخت فرصت ها و انجام به موقع معاملات، به خودمون پول میدیم)، برای مثال شما یه فرصت مناسب معاملاتی رو شناسایی میکنید اما ورود نمیکنید، چه چیزی مانع شما میشه؟ دو دلیل بیشتر نمیتونه داشته باشه:
ترس از شکست و اشتباه
تقلا با باورهایی که به شما میگفتن شما لیاقت این سود رو ندارید


بازار به صورت کاملا طبیعی شمارو لحظه به لحظه با اون چیزی که درونتون میگذره رو در رو میکنه، حالا اون چیز میتونه اطمینان، ترس، قناعت به سود کم، طمع افسار گسیخته، بی طرفی یا توهم باشه، هرچی که باشه، بازار فقط مثل یه آینه، این حالات روانی شمارو انعکاس میده و خودش اینارو درشما ایجاد نمیکنه، حالا واسه تبدیل شدن به یک معامله گر برتر، باید وجودِ این حالاتِ روانیِ منفی و دلایل روانشناسی به وجود آورنده ی اونارو بشناسید و بپذیرید، تربیت خودتون برای قبول کردن اون چیزی که درونتون وجود داره(خود شناسی) زیر بنایی ترین نقطه برای شروع تغییره

MohsenBjp
10-31-2022, 08:55
به نام خدا
نهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
فصل نهم
شناخت محیط ذهنی و تسلط بهش دست نیافتنی نیست، به شرط اینکه درک کاملی از ویژگی های محیط ذهنی، اجزاء سازندش و طرز کارشون داشته باشیم، این کار به این دلیل مشکل به نظر میرسه چون از بچگی به ما گفتن که ذهن ما مرموز و غیرقابل درکه و این مارو به جایی رسونده که اجزاء تشکیل دهنده ی ذهن رو نمیشناسیم و اطلاعی از ارتباطِ این اجزاء با هم و با محیطِ خارجی نداریم، چون این عامله که کیفیت تجربه ی ما از زندگی رو تعیین میکنه

بدن ما از یه سری اعضا تشکیل شده که هرکدوم وظیفه ی مستقل و مشخصی دارن، مثلا چشم و گوش و ریه اجزای متفاوتی هستن که شباهتی به هم ندارن ولی کنار هم دارن بدن مارو شکل میدن، محیطِ ذهنی هم از چند ناحیه با عملکرد مستقل تشکیل شده که در مجموع شخصیت مارو میسازن، مثلا رویا، باور، فکر، احساس و تفکرات که بخش های مختلف و مجزای محیط روانی ما هستن(درست مثل چشم، گوش و ریه)، یه سری(نه همه) از اجزای سازنده ی محیط روانی و ویژگی هاشون رو نام میبرم:

1) احساسات با بار مثبت: عشق، شادی، لذت، اطمینان، آرامش، صلح، مقبولیت
2) احساسات با بار منفی: ترس، خشم، تنفر، حسادت، نا امیدی، سردرگمی، بی قراری، استرس، نگرانی، خیانت
3) توهمات: انکارها، بهانه تراشی ها، توجیهات، تحریف ها
4) توقعات: خواسته ها، آرزوها
5) رویاها: خاطرات، خواب ها، خیال پردازی ها
6) باورها 7) مقاصد(اهداف) 8) نیازها 9) افکار 10) خلاقیت ها و الهامات


"تعریف محیط روانی"

محیطی که دراون اطلاعات حسی دریافت شده از محیطِ فیزیکی توسط حواس پنج*گانه ی بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه، مرتب*سازی، طبقه*بندی، نام گذاری و ذخیره میشن که این تجربیات از محیط بیرونی، باورهامون رو شکل میدن(تجربه: اون چیزایی که ما با حواس پنج گانمون از محیط درک میکنیم که تبدیل به انرژی(پیام الکتریکی) میشن و از طریق سیستم عصبی به مغز ارسال میشن)

یکی از ویژگی های اصلی محیط روانی اینه که اجزاش نا ملموسن، مثلا هیچ جراح مغزی تاحالا باورها، افکار، رویاها یا خاطراتِ بیمارِ خودشو ندیده، چون اینا در قالب انرژی وجود دارن و انرژی هم بر خلاف ماده جرمی نداره(مثلا نور یه انرژیه که میتونه منعکس بشه یا از اجسام عبور کنه، اما چون نمیتونه چیزی رو جا به جا کنه، پس جایی رو اشغال نمیکنه و مادی نیست)، مدت زمان طولانی اعتقاد بر این بود که "اتم" پایه ای ترین جزء سازنده ی جهان هستیه، اما بعدا معلوم شد که داخل هر اتم انرژی ذخیره شده، اما چیزیکه کشف نشده اینه که: چطور چیزیکه جرم نداره به چیزی که جرم داره تبدیل شده، درکل، انرژی روانی هم به همین شکل روی رفتارِ ما بر محیط فیزیکی اثر میزاره، مثلا یه "باور ذهنی" محرکِ این میشه که شخص کانالِ تلویزیون رو عوض کنه، چون که اون کانال رو مفید نمیدونه و کانال دیگه رو مفیدتر دونسته(بروز انرژی های ذهنی تو محیطِ خارج از ذهن)

MohsenBjp
11-01-2022, 10:17
به نام خدا
دهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل دهم"

"هدف": بررسی این موضوع که اطلاعات محیطی ما توسط خاطرات، باورها و تداعی ها مدیریت میشن

از لحظه ای که متولد میشیم، وجودِ ما بعنوانِ یه نیرو به محیطِ پیرامونِ ما اثر میزاره، در مقابل محیط فیزیکی هم بر حواسِ ما تاثیر میزاره و این باعث یه تعامل بینِ ما و محیطِ بیرونی میشه، یعنی اینکه وجودِ ما باعث تغییرِ محیط میشه، حتی اگه ما کاری نکنیم (از طریق: نفس کشیدن، اشغال فضا و ...)، تجربیات ما از محیط به پیام هایی با جنس انرژی الکتریکی تبدیل میشن که میتونن مثبت یا منفی باشن، مثلا وقتی یه کودک گریه میکنه، صداش روی محیط و اطرافیان تاثیر میزاره، حالا نحوه ی عکس العمل اطرافیان به این صدا، برای کودک یه تجربه ایجاد میکنه که "نوعِ بار الکتریکی" و "کیفیت انرژی" اون میتونه متفاوت باشه (مثلا یه آغوش مهربان به عنوان پاسخ)
انرژی مثبت ناشی از تجربیات خوشاینده که باعث ایجاد حس کنجکاوی برای یادگیری و تعامل بیشتر با محیط میشه
انرژی منفی یعنی محیط بعنوان نیرویی عمل کرده و باعث ایجادِ درد و خاطره ی منفی در ذهن شده که باعث میشه احساسِ تهدید از طرف محیط در شرایط مشابه به ما دست بده و این بعنوان یه نیروی محدود کننده برای ما عمل میکنه و چون ما محیطِ فعلی رو براساسِ تجارب گذشته درک میکنیم، باعث میشه از تعامل اجتناب کنیم و چیز جدیدی یاد نگیریم

یه تمایل طبیعی در انسان وجود داره که به آدم ها، اشیاء و ... برحسب ویژگی های خاصی که دارن، برچسب بزنه و تو گروه های همسان طبقه بندی کنه (مثلا براساس رنگ پوست، جنسیت، تحصیلات، وضع مالی و ...)
یعنی اون چیزی که تو محیطه، براساس تمایزهای تو ذهن ما دسته بندی میشه و برای اینکار لازمه که یه تجربه ی قبلی در مورد اون چیز داشته باشیم وگرنه بهش برچسبِ "بی معنی" تعلق میگیره یا که اصلا متوجه وجودش نمیشیم (مثلا برای شناختِ فرصتها تو بازار، باید یه درک صحیح از موقعیت های مناسب تو ذهنمون ایجاد کنیم) تا قبل از ایجادِ تمایز، اطلاعات کلی هستن، مثلا برای یه بچه، قاشق و مداد تو یه دسته ی کلی قرار میگیره و بصورت غریزی هردو رو توی دهانش میکنه، اما وقتی بهش اطلاعاتی داده میشه، این اطلاعات به شکل نیرویی برای درکش عمل میکنن و این یعنی اگه کودکی تفاوت بین قاشق و مداد رو میدونه، این یعنی اولین تجربش نیست، بعنوان یه مثال دیگه: وقتی من به قطعات کامپیوترم نگاه میکنم، چیزی که میبینم خیلی متفاوت تر از اون چیزیه که یه تکنسین کامپیوتر میبینه، چون هر قطعه داره یه سری اطلاعات از خودش بروز میده که برای من معنا و مفهومی نداره و تو ذهن من تعریف نشده، بخاطر همین همه ی اونا برای من تو یه دسته ی کلی قرار میگیرن، اما کسی که دانشِ این کارو داره، میتونه اونارو تو ذهنش جداسازی و تفکیک کنه

پس تو هر لحظه از زمان، یه تفاوت اساسی بینِ اون چیزی که ما داریم درک میکنیم و اون چیزیکه واقعا هست وجود داره، درک ما از محیط توسط حواسِ پنج گانمون، باعث شکل گیری یه سری تجربه تو ذهن ما میشه و این باعث میشه شرایط مشابهی که تو محیط رخ میده رو با ذهنمون درک کنیم نه حواسمون، به همین خاطره که مردم یه رویداد یکسان رو به شکل های مختلف توصیف میکنن، چون برای هرفرد، اون اطلاعات داره یه چیز خاص رو تداعی میکنه، حالا اگه نظر اون فرد رو راجع به مدت زمانِ اون رویداد بپرسیم، متناسب با بارِ تداعی شده (مثبت یا منفی) میتونه واسش زود گذشته باشه یا که کسل کننده و طولانی باشه

MohsenBjp
11-02-2022, 09:57
به نام خدا
یازدهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل یازدهم"

"هدف": بررسی اینکه لازمه روش های تطبیق با محیط رو فرا بگیریم

بینِ توانایی تطبیق ما با شرایط محیطی (که دائما درحال تغییره) و سطح رضایت ما از زندگی و رسیدن به اهدافمون یه رابطه ی مستقیم وجود داره، تمامی نیازها و اهداف ما از محیطِ درون شکل میگیره و محیطِ بیرون بهش پاسخ میده، حالا اگه ما میدونستیم که محیط چجوری به ما اثر میزاره و به رفتارِ ما چه عکس العملی نشون میده، به راحتی میتونستیم مناسب ترین گام هارو برای برطرف کردن نیازها و رسیدن به اهدافمون برداریم و به رضایت کامل برسیم


"تاثیر یادگیری بر کیفیت تجربه ی ما از زندگی"

یادگیری یه واکنش ذاتی برای پاسخ به حس "کنجکاویه"، ما با یادگیری سطحِ ارتباطمون رو با محیط افزایش میدیم و اینکار باعث بهبودِ ساختارِ ذهنیمون میشه و این باعث میشه از یه زاویه ی دیگه به دنیا نگاه کنیم، به همین خاطره که باید به خودمون اجازه ی آموزش بیشتری بدیم و قبول کنیم که اطلاعات دیگه ای هم به جز آموخته ها و باورهای ما وجود داره (انکارِ این درست مثل اینه که بگیم نیروی برق، قبل از اینکه کشف بشه وجود نداشته)، اگه ما سعی کنیم از باورها و آموخته هامون دفاع کنیم، این احساس رو خواهیم داشت که محیط داره مدام به ما حمله میکنه و این باعث استرس و اضطراب میشه، یه راه ساده برای اینکه بفهمیم نیاز به یادگیری داریم یا نه، اینه که ببینیم چقدر از زندگیمون احساس رضایت میکنیم، اگه ما حس منفی داریم، بخاطر برآورده نشدن خواسته های درونیمون تو محیطِ بیرونه، پس چیزایی وجود داره که از اونا آگاه نیستیم و باید یاد بگیریم، مثلا اگه تو رابطه ی خصوصیتون احساس رضایت نمیکنید، دلیلش ندونستن مهارتهای مناسب اونه، اما همیشه ما فرض رو براین میزاریم که چنین مهارتهایی وجود ندارن یا که ما همه چیزو بلدیم، که این باعث میشه از زیرِ بارِ مسئولیتِ یادگیری شانه خالی کنیم وسعی کنیم شرایط محیطی رو عوض کنیم (مثلا با طلاق)


"دونسته های قبلی سد راه دانش جدید میشن"

اعتراف به اینکه یه سری چیزارو نمیدونیم یا اینکه اون چیزایی که میدونیم، اونطور که باید کارآمد نیست، اصلا کار آسونی نیست، اگه ذهن ما از قبل سوگیری نکرده باشه، با آمادگی کامل اون چیزی که محیط پیش روش میزاره رو یاد میگیره (مثل ابر اسفنجی جذب میکنه)، اما بعد از تثبیتِ این اطلاعات، دیگه راه ورودِ اطلاعاتِ متضاد با اینا سد میشه و به همون اطلاعات اول بسنده میشه، باید بدونیم که دفاع ذهن دربرابر ورود اطلاعات جدید، به انرژی نیاز داره و این مصرف انرژی همون "استرسه"، استرس مثل قدم زدن خلافِ جهت باد میمونه (باد سمبل اطلاعات جدید و بدنِ ما نمادِ چیزایی که قبلا یاد گرفتیم)


"دونسته های ما منقضی میشن"

علاوه بر احساس نارضایتی برای تعویض اطلاعاتِ فعلی، یه دلیلِ دیگه برای یادگیری وجود داره که اون منسوخ شدن دانسته های ماست، اطلاعات محیطی به مرور عوض میشن اما ذهن ما بطور خودکار تغییر نمیکنه، یعنی ممکنه دونسته های ذهنی ما تاریخ گذشته و ناکارآمد باشه و بعنوان یه نیرو به رفتارِ ما اثر کنه، پس اگه درحال حاضر از زندگیمون رضایت داریم، نمیشه تضمین کرد که با گذشت زمان هم این حس پایدار بمونه

MohsenBjp
11-03-2022, 10:07
به نام خدا
دوازدهم آبان ماه هزار و چهارصد ویک
"فصل دوازدهم"


اختلافِ بین اون چیزیکه ما تو ذهنمون میخوایم با اون چیزی که بدست میاریم نشون دهنده ی کافی نبودن دانسته ها یا مهارت های ماست، ممکنه که ما بهترین گام هارو برای رسیدن به هدفمون بشناسیم اما مهارت لازم برای اجراشون رو نداشته باشیم، یا حتی درصورت داشتن مهارت باورهایی مثل ترس به عنوان یه نیروی مقاومتی عمل کنن و مانع از اجرای درست گام ها و رسیدن به هدف بشن


هر چیزی که ما تو محیط تجربه میکنیم، تبدیل به خاطره میشه و ما میتونیم این خاطرات رو فراخوانی کنیم، گذر زمان میتونه خاطره رو کم رنگ کنه اما هیچ موقع نمیتونه از بین ببره، ممکنه زمان زخم های جسمی رو درمان کنه، چون جسم دارای یه واقعیت فیزیکی و تغییر پذیر با زمانه، اما تاثیری روی خاطراتِ محیط ذهنی نداره (چون از "ماده" تشکیل نشدن)، به همین خاطر زخم های روانی هرگز ناپدید نمیشن، صدمات جسمی خیلی واضح و قابل درمانند، مثلا اگه پا بشکنه و درست درمان نشه، دیگه نمیتونیم مثل قبل راه بریم، اما صدمات روانی خودشون رو به وضوح نشون نمیدن، خیلی از افراد فکر میکنن اتفاقاتی که تو کودکی براشون افتاده، تاثیری روی درک اونا از محیط نداره، اما هرچیزی که ما تجربه میکنیم یه بخش از محیط ذهنی ما میشه و با گذشت زمان یا مصرف موادمخدر و الکل از بین نمیره و در تمامِ طول عمرما مثل یه منبع انرژی به دخالت توی انتخاب ها و ابراز وجودهای ما ادامه میده، مگر اینکه یاد بگیریم مدیریتشون کنیم، بخاطر همینه که تو اجرای برنامه ها و طرح هامون، انجامِ بعضی هاشون سخت و بعضی ها آسونه، چون باورهای قبلی ما میتونن در برابر اونا مقاومت ایجاد کنن یا که از اونا حمایت کنن، اون ایده هایی که با مقاومت ذهنی روبرو میشن رو نمیتونیم روشون تمرکز کنیم و خیلی راحت حواسمون ازش پرت میشه و آخر سر هم از انجامش منصرف میشیم و فکر میکنیم که انجام ندادنش یه "اشتباه احمقانه" بوده، برای مثال یه فرد سیگاری تصمیم به ترک میگیره، اما باورهای قبلیش دست به کار میشن و اینقدر به اینکار ادامه میدن تا دوباره سیگار بکشه، چونکه "تصمیمِ" سیگار نکشیدنش، یه "باورِ" حامی نداره و در عوض یه باور قوی ناشی از چندین سال سیگاری بودن تو ذهنشه، حتی ممکنه بعضی وقتا باور حامی برای تصمیممون داشته باشیم، اما بخاطر وجودِ باورهای متضاد دیگه تو اجراش به مشکل بخوریم، مثلا یه معامله گر سودِ مرتب روزانه داره اما با رسیدن به یه حد مشخصی، تمام سوداشو تو یکی دو معامله تقدیم بازار میکنه، این مدل زیان تصادفی نیست و دلیل خاصی داره، این معامله گر مسلما یه استراتژی معاملاتی موفق و باورهای قدرتمندی برای موفقیت داره، اما ممکنه باورهای زیادِ دیگه ای درتضاد با کسب درآمد از طریق معامله گری داشته باشه که هنوز نشناخته و خنثی شون نکرده، مثلا شاید یه اعتقاد دینی خاصی داره یا که تربیتِ اجتماعیش تو حالتِ انجامِ کار و دریافت مزد قرار داره که متضاد با تعریف معامله گریه، حالا هرچقدر استراتژی معاملاتیش قوی باشه، انرژی پنهان شده ی این باورهای متضاد یه جایی دست به کار میشن، حالا اگه ندونیم ریشه ی این اتفاقات چیه ممکنه حس بی لیاقتی به ما دست بده وسعی کنیم یه سری موانع ذهنی ایجاد کنیم تا این نیروها خودشون رو آشکار نکنن، اما این موانع فقط قضیه رو بدتر میکنن، اینجاست که سروکله ی اعتیاد پیدا میشه، چون تلاشیه که فرد برای جدا کردن ذهنش از این نیروهای مرموز داخلی میکنه، حالا هر چقدر اینکارو بیشتر انجام بده، این نیروها بیشتر خودشون رو نشون میدن و مجبور به مصرف الکل بیشتر میشه، تا جایی که جسم و ذهنش از دست میره و بعد از رسیدن به این مرحله، تازه به این نتیجه میرسه که باید این نیروها و عوامل رو شناسایی کنه
توضیحات استاد: از دست دادن حساب با یه پوزیشن (https://uupload.ir/view/از_دست_دادن_حساب_به_یه_پوزیش ن_xjuc.mp3/)



"ارزشمند بودن هر لحظه"

هر لحظه مثل یه "شاخصه" که داره وضعیت پیشرفت ما و کاری که برای ارتقاء خودمون لازمه انجام بدیم رو نشون میده، نتیجه ی تلاش های ما در محیط، تو هر لحظه به شکلی خودشون رو نشون میدن که به ما میفهمونن ما کی هستیم، تو چه سطحی قرار داریم و نقطه ضعف های ما کجاست، اگه ارزشمند بودن لحظه رو انکار کنیم، خودمون رو از دسترسی به اطلاعاتی که برای پیشرفت بهشون نیازمندیم محروم کردیم، ما باید تو هر لحظه مشخص کنیم که چه مهارتی رو کم داریم تا تو مرحله ی بعدی سراغ چگونگی یاد گیریش بریم، در غیر اینصورت این توهم رو خواهیم داشت که ما بیش از حد میدونیم و انگار داوطلبانه راه ورود سایر اطلاعات رو سد میکنیم، میزانِ این توهم رو عباراتی مثلِ "ای کاش" و "میتونست باشه" و ... نشون میده، چون اگه میدونستیم و میتونستیم حتما انجامش میدادیم، چونکه ما تو اون لحظه بهترین عملکردمون رو بر اساسِ دانسته ها و توانایی هامون انجام دادیم و بیشتر از اون رو قادر نبودیم...

MohsenBjp
11-04-2022, 11:03
به نام خدا
سیزدهم آبان ماه هزارو چهارصد و یک
"فصل سیزدهم"

تا حالا شده یه زخم احساسی کوچیک (مثلا یه بی احترامی ساده) رو اونقدر پیش خودتون بزرگش کنید که از خشم به حالت جنون برسید؟ اینکار با فکر کردن عمدی به اون اتفاق انجام میشه، افکار میتونن انرژی ذخیره شده تو زخم های احساسی رو تا هر حدی اضافه یا کم کنن، توقفش هم کاملا اختیاری توسط ما انجام میشه (اینم درنظر بگیرید که هر چقدر زیادتر بشه توقفش مشکلتر میشه)، مثلا گوش دادن به بعضی حرفها باعث فرونشاندن خشم میشه، اما بعضیا از گوش دادن به این حرفا اجتناب میکنن، چون تمایلی به فرونشاندن خشم ایجاد شده ندارن (بابت هر مزیتی که خودشون میدونن)، این یعنی ما محیط ذهنیمون رو به دلخواه دستکاری میکنیم تا به هدفی که داریم برسیم، این تغییر تو محیط ذهنی با کمک ابزاری به نام "افکار" انجام میشه، افکار شکلی از انرژی هستن که هم میتونن تو محیط فیزیکی تاثیر بزارن و هم محیط ذهنی مارو تغییر بدن، و وقتی چیزایی که تو ذهن ما هستن تغییر کنن، روی درک و تجربه ی ما از محیط اثر میزاره، افکارِ ما اکثرا باورها و خاطراتِ فعلی ما هستن که وضع فعلی مارو ساختن، برای خلق یه آینده ی روشنتر باید بتونیم آینده رو جوری تصور کنیم که فراتر از دانسته ها و افکارِ الانمون باشه، چون ما آزادیم که به هرچیزی که میخوایم فکر کنیم و هیچ مرز و محدودیتی وجود نداره، اما تو این مسیر یه سری سدها وجود داره که از باورها و خاطرات دردناک ما تشکیل شدن و بعنوان یه نیروی مقاوم عمل میکنن، اما نیروی "افکار" و "اشتیاق" ما خیلی راحت میتونه به اونا غلبه کنه
توضیحات استاد: تغییر دیدگاه و احساسِ بوجود اومده از یه اتفاق (https://uupload.ir/view/10-اتفاق__kcy.mp3/)


ما با گذشت هر لحظه به کسی تبدیل میشیم که چند لحظه پیش نبودیم، تو سطح فیزیکی به این معناست که سلولهای قدیمی میمیرن و سلولهای جدید شکل میگیرن، تو سطح ذهنی، با گذشت هر لحظه، چیزایی که تجربه میکنیم تبدیل به خاطره یا باور تو محیط ذهنی ما میشه و بعنوان یه نیرو تو رفتارِ ما اثر میزاره، بیاید به بررسی این بپردازیم که چیزی به نام "اشتباه" وجود نداره، تعریفی که ما تو ذهنمون از اشتباه داریم رو از والدین و معلمان و ... آموختیم، اونا "درد" هاشون رو به شکل اشتباه به ما منتقل کردن، ما باید بپذیریم که تو هر "تجربه" یه "دانشی" نهفته است، اینجوری کلمه ی "اشتباه" برای ما تغییر معنی میده، تا قبل از پذیرفتنِ این موضوع، ما احساس تکلیف میکنیم که دیگران رو از "درد" های تجربیاتمون نجات بدیم حتی شده به زور و البته برای صلاح خودشون! مثلا با اعمال یه درد فیزیکی یا روانی بعنوان ابزاری برای نجات دیگران از اشتباهی که خودمون کردیم، یعنی ما درد اشتباهات هضم نشده ی خودمون رو به بچه هامون منتقل میکنیم، همونظور که والدینمون همینکار رو کردن و این چرخه ادامه پیدا میکنه، اشتباه برای ما مترادف با درده، به همین خاطر ما راه های زیادی برای "نپذیرفتن" اشتباهات پیدا میکنیم تا از رویارویی با دردِ اونها اجتناب کنیم که با اینکار خودمون رو از یادگیری چیزهای لازم برای رشد خودمون محروم میکنیم
توضیحات استاد: تغییر دیدگاه از شکست به تجربه (https://uupload.ir/view/تغییر_دیدگاه_از_شکست_به_تجر� �ه__gd8.mp3/)

MohsenBjp
11-05-2022, 08:30
به نام خدا
چهاردهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل چهاردهم"



"معرفی یه سری تکنیک و تمرین برای اعمال تغییر در ذهن"
"تغییرجهت آگاهانه ی باورها": ذهن ما میتونه خارج از چهارچوب عقاید و باورهای ما فکر کنه، یعنی ما میتونیم مفید بودن یه باور رو به چالش بکشیم و توجه خودمون رو به سمت باورهای مفیدتر هدایت کنیم، این کار مستلزم "خواستنه"، اگه چیزی رو بخوایم راجبش فکر میکنیم و با فکر کردن یه "انرژی" تولید میشه که این قدرت رو داره که اون چیزی که تو ذهن ماست رو تغییر بده و اگه متضادِ اون باورهایی که تو ذهن ماست باشه، باعث از دست رفتن انرژی اون باور قبلی و کمتر شدن تواناییش برای تاثیر گذاشتن روی رفتارهای ما میشه، اما نکته ی مهم اینه که باورهایی که تو ذهن ما شکل گرفتن، هیچوقت نابود نمیشن و تا آخر عمر با ما هستن، اما میشه انرژیشون رو کامل تخلیه کرد تا تاثیری روی رفتارِ ما نداشته باشن، اینم باید در نظر بگیریم که تغییر باور با ناراحتی و مقاومت و حس معذب بودن همراهه
توضیحات استاد: عادت ها (https://uupload.ir/view/عادت_ها__c81.mp3/)


"یه تمرین برای شناسایی باورهای متضادمون"
یه قلم و کاغذ بردارید و ده دقیقه زمان بگیرید، هر چیزی که راجع به خودتون به ذهنتون میرسه رو فورا روی کاغذ بنویسید، تحت عنوانِ " من ... هستم"، حالا تو لیستتون اونایی که بدیهی هستن رو خط بزنید، مثلا من "چاق، لاغر، مرد، زن" هستم، حالا هرچی تو لیست موند میشه باورهای شما و اونایی که باهم در تقابلن میشن باورهای متضاد شما و خیلی مهمن، مثلا: من برنده میشم، من لیاقت ندارم
توضیحات استاد: نوشتن برای پیداکردن باور منفی، طی کردن مراحل به ترتیب (https://uupload.ir/view/نوشتن_باورها_برای_پی_بردن_ب� �_باور_منفی__9bru.mp3/)
توضیحات استاد: باورهای محدودکننده، بدترین باور محدودکننده (https://uupload.ir/view/باورهای_محدودکننده__9cux.mp3/)


"تکنیک نوشتن برای ایجاد تغییر"
"نوشته" نسخه ی فیزیکی اون چیزیه که توی ذهن ما جریان داره، با نوشتن، اطلاعات به سمت خودآگاه جاری میشه و خودآگاه اطلاعات رو از حالت غیرفیزیکی خارج میکنه و اونو واقعی و ملموس میکنه و بینِ اطلاعات و زندگی واقعی شخص ارتباط برقرار میکنه
توضیحات استاد: همه چیزرو بنویسید (https://uupload.ir/view/21-همه_چیز_رو_بنویسید_bkwh.mp3/)


"تمرین برای افزایش انضباط"
منظور از انضباط، یادگیری نحوه ی کنترل آگاهانه روی رفتار خودمونه، منضبط بودن ذاتی نیست و هیچکس منضبط به دنیا نیومده، انضباط یه تغییر تو ذهن محسوب میشه چون داریم عمدا سراغ چیزی میریم که با باور ذهنمیون در تضاده، یعنی یه رفتار عمدی علیه یه باور و کنار اومدن با ناراحتی های روانی بعدش، حالا اگه اینکار به مدت کافی انجام بشه، باعث میشه اون باور به تدریج ضعیف بشه (مثلا ترکِ سیگار)
توضیحات استاد: تمرینات پیشنهادی برای ایجاد نظم (https://uupload.ir/view/تمرینات_پیشنهادی_استاد_برا� �_ایجاد_نظم_wqju.mp3/)



" جملات تاکیدی مثبت"
یه لیست از جملات سازنده و مثبت از اخلاق و خصیصه هایی که دوست دارید داشته باشید تهیه کنید، مثلا دوست دارید آدم صبوری باشید و تا رسیدنِ فرصت معاملاتی مناسب صبر کنید، با گزاره ی تاکیدی: "من هرروز آدم صبورتری میشم" کم کم به این خصلت دست پیدا میکنید، یعنی با تکرار گزاره ها در ذهن، رفتارِ ما با این تاکیدها همسو میشه و این تاکید نهایتا تبدیل به "باور" میشه که انرژی کافی برای تاثیر گذاشتن روی رفتار مارو داره...
توضیحات استاد: سابلیمینال (https://uupload.ir/view/10-سابلیمینال__yyeg.mp3/)

MohsenBjp
11-06-2022, 10:03
به نام خدا
پانزدهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
فصل پانزدهم

"روان شناسی حرکت قیمت"

معامله گرها تنها نیروی تو بازار هستن که میتونن رو قیمت ها اثر بزارن و اونارو به حرکت دربیارن، ساده ترین حالت برای بازار اینه که: یه خریدار و یه فروشنده وجود داشته باشه که سرِ یه قیمت خاص توافق کنن و معامله ای رو انجام بدن، وقتی این دو دست به معامله میزنن، هیچکدوم خودشون رو بازنده نمیبینن و با هدف کسب سود اینکارو میکنن، مثلا اگه فروشنده بدونه که قیمت قراره بالاتر بره، حتما صبر میکنه تا گرونتر بفروشه، کل بازی معامله گری همینه، که دو نیروی مخالف با هم برخورد کنن و هر دو فکر کنن که دارن کارِ درستی میکنن، اما نهایتا یک طرف، به قیمتِ زیانِ طرف دیگه سود میکنه و همین موضوع تو ابعاد بزرگتر بین چندین معامله گر اتفاق میفته، حالا ما بعنوان معامله گری که قدرت جا به جایی قیمت رو نداریم باید سمتِ غالب رو شناسایی کنیم و باهاش همسو بشیم، حالا این نوسانات بصورت گرافیکی تو چارت نمایش داده میشن، تو چارت یه سری الگوهای منظمی وجود داره که تصادفی نیستن و یه بیانِ تصویری از تقلای دو نیروی متضادِ خریدار و فروشنده رو نشون میدن، چیزیکه ما باید تو چارت دنبالش باشیم، نقاط مرجع مهمه که معامله گران توقع رخ دادن یه حرکت خاص رو تو این نقاط داشتن، این نقاط هم برای خریداران و هم فروشندگان مهم هستن و هردو یه انتظار متفاوت از این سطوح دارن، چشمگیرترین نقاط مرجع تو چارت، سقف و کف های قبلیِ قیمت هستن، مثلا تو یه روند صعودی، خریداران دارن به این فکر میکنن که آیا قیمت میتونه از سقف قبلی عبور کنه؟ و فروشندگان تو این فکرن که سقف قبلی قیمتی بوده که خیلی از معامله گرا اونجا به این نتیجه رسیدن که برای فروش به اندازه ی کافی بالا و خوبه و آیا دوباره این اتفاق میفته؟ حالا با رسیدن قیمت به سقف قبلی اگه خریدارا وارد بشن، یه مومنتومِ رو به بالا شکل میگیره و بعضی از فروشنده ها هم تصمیم به خروج از معاملاتشون میگیرن که همین باعث صعود بیشتر قیمت میشه (و حالت عکس هم همینطور...)
توضیحات استاد: های و لو (https://uupload.ir/view/%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%88_%D9%84%D9%88__olsm.mp3/)

کف و سقف های قیمتی باعث بوجود اومدن یه سری سطوح حمایتی و مقاومتی میشه، این سطوح از این جهت مهمن که بسیاری از معامله گرا نسبت به اون قیمت یه "ذهنیت" دارن چون قبلا تو اون سطوح واکنش و برگشت داشتن، بطور خلاصه اینکه: قیمت ها موقع حرکت از یه نقطه به نقطه ی دیگه، میتونن به میلیون ها حالت حرکت کنن، اما تو حوالی نقاط مرجع مهم، میشه این احتمالات رو به "دو" احتمال محدود کرد و با گرفتن پوزیشن تو جهت مناسب، از این نقاط مرجع برای معاملات با احتمال موفقیت بالاتر استفاده کرد

اینکه سطوحِ حمایتی به مقاومت تبدیل میشن ( وبالعکس) کاملا صحیحه و دلایل روانشناسی واضحی هم داره، مثلا تو قیمتِ 95 یه سطح مقاومتی شکل گرفته (چون قبلا تعدادی معامله گر اونجا اقدام به فروش کردن) حالا هر سری که قیمت بهش برسه، احتمالا دوباره فروشنده ها اقدام به فروش خواهند کرد، چون یه "ذهنیت" رو این قیمت دارن، حالا مثلا قیمت برای بار پنجم به این سطح رسیده، بازم یه سری معامله گر اعتقادشون بر اینه که این سقف مهمه و اقدام به فروش میکنن، اما به هر دلیلی خریدارا مصمم تر میشن و قیمت رو بالاتر میبرن، اون فروشنده هایی که انضباط کافی تو معاملاتشون دارن اقدام به خروج با زیان کم میکنن، اما تعداد زیادی به امید اینکه قیمت قراره برگرده تو معامله میمونن، اونا که به قیمت 95 اعتماد کرده بودن الان حس میکنن بازار بهشون خیانت کرده و از این موضوع رنج میبرن، حالا اگه قیمت دوباره به 95 برگرده با ضرر صفر خارج میشن، اون معامله گرایی هم که با زیان خارج شده بودن دیگه فروشنده نیستن (بخاطر درد ناشی از ضرری که دادن)، به این ترتیب نیروی خریدارا تو این سطح بیشتر میشه و سطح مقاومت به حمایت تبدیل میشه (و حالتِ برعکس تبدیل حمایت به مقاومت هم همینطور)

MohsenBjp
11-07-2022, 10:42
به نام خدا
شانزدهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل شانزدهم و هفدهم"

هرچقدر یه معامله گر حرفه ای تر میشه بیشتر به این واقعیت پی میبره که معامله گری یه کار کاملا "روانیه"، چون تو معامله گری شما در مقابل بازار قرار ندارید بلکه درمقابل خودتون هستید، بازار به تمامی معامله گرا فرصتهای یکسانی رو پیشنهاد میده و تو انتخاب های ما و اینکه کجا توجهمون رو معطوف میکنیم هیچ نقشی نداره، همچنین بازار تعیین نمیکنه کجا و با چه حجمی وارد معامله بشیم و چقدر تو معامله بمونیم یا کی خارج بشیم، بخاطر همین معامله گر هیچ وقت نمیتونه بازار رو سرزنش کنه، بازار هم بدون توجه به زحمتی که میکشیم هیچ دِینی به ما احساس نمیکنه، چون یه معامله گر دیگه هم تو بازار داره تلاش میکنه تا از معامله با ما کسب سود کنه، پس باید بپذیریم فقط خودمون مسئول کارهامون هستیم و شروع به شناسایی و کسب مهارت های لازم برای موفقیت در بازار کنیم


"هفت گام برای موفقیت"

یک: تمرکز روی اون چیزی که نیازه تا یاد بگیریم: اول از همه باید توجهمون رو از "کسب درآمد" به "یاد گرفتن اینکه چطور خودم رو با بازار تطبیق بدم" منتقل کنیم، یعنی کل انرژیمون باید روی "گام های لازم برای رسیدن به موفقیت" متمرکز بشه نه "پول"، چون پول یه محصول جانبی و نتیحه ی اجرای این دانش هاست، ضمنا باید تعریفمون رو از "فرصت های از دست رفته" عوض کنیم، بعضیا بخاطر ناتوانی تو پذیرفتن ضرر اینجوری فکر میکنن که یه فرصت عالی پیش روشون بوده اما چون با ضرر بسته شده، از دست رفته، این نوع برداشت باعث صدمات روانی شدیدی میشه، شاید اون یه فرصت عالی بوده، اما با دانشی که ما تو اون لحظه داشتیم، درک اون فرصت برای ما امکان پذیر نبوده، پس باید به کسب تجربه از این فرصت های به اصطلاح از دست رفته بپردازیم، ضمنا تا وقتی که بازارها دارن حرکت میکنن، چیزی بعنوان فرصت از دست رفته وجود نداره، مگه اینکه همه ی مردم سرِ ارزش یک چیز به توافق برسن که همچین چیزی محاله، پس همیشه فرصت بعدی تو راهه
توضیحات استاد: ترید با کمترین حجم (https://uupload.ir/view/56-15%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%AF_%D8%A8%D8%A7_%DA%A9%D9% 85%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%AC%D9%85_2v7q .mp3/)


دو: کنار اومدن با ضررها: تعریف حدضرر قبل از هر معامله مارو با این واقعیت روبرو میکنه که همیشه احتمال ضررکردن هست، خیلیا این مهارت پذیرفتن ضرر رو به قیمت از دست دادن یه بخش یا کل سرمایشون یاد میگیرن، با مشخص بودن حدضرر، چیزی برای سنجیدن، قضاوت و درنتیجه گول زدن خودمون وجود نداره، اگه دیدید که با رسیدن قیمت به حدضرر دارید اوضاع رو میسنجید و قضاوت میکنید (جا به جا کردن حدضرر)، دو حالت ممکنه پیش بیاد: یا بازار برمیگرده و شما از اون معامله بدون ضرر خارج میشید ( با اینکار یه رفتار اشتباه رو تو خودتون تقویت کردین که یه روزی به یه فاجعه منتهی میشه)، یا قیمت تو همون جهت ادامه میده و ضررهاتون بیشتر میشه (که باعث میشه فرصت های مناسب خروج یا پوزیشن سودده مخالف رو از دست بدین و مستعد انجام بقیه ی خطاهای معاملاتی میشین)
توضیحات استاد: قبول کردن ضررها (https://uupload.ir/view/69-12_قبول_نکردن_ضرر_k35a.mp3/)


سه: خبره شدن تو یک بازار: اکثر ما با این باور بزرگ شدیم که وقتی قراره یه تصمیمی بگیریم، هرچقدر اطلاعات بیشتری راجبش جمع کنیم، تصمیم بهتری خواهیم گرفت، این باور تو معامله گری خصوصا تو مراحل اولیه صدق نمیکنه، تو بازار تو هرلحظه هم خریدار و هم فروشنده وجود داره که نظراتشون کاملا باهم در تضاده و هرکس هم برای خودش دلیل خاصی داره، چون این اطلاعات خیلی وسیعه، لازمه معامله گر خودشو محدود کنه، چون اینجا "هرچه بیشتر" به معنای "بهتر" نیست و فقط باعث سردرگمی میشه، پس واسه شروع یه سیستم معاملاتی ساده انتخاب کنید و تمام فاکتورهاش و ارتباطشتون باهم رو بشناسید و از بقیه ی فرصت ها بگذرید، این کار یه تمرین واقعی منضبط بودنه
توضیحات استاد: فقط یه چک لیست، با بقیه ی بازار کاری نداریم (https://uupload.ir/view/63-7_فقط_یه_لیست،_با_بقیه_بازار_ کاری_نداریم_(online-audio-converter.com)_k5tg.mp3/)


چهار: یادگیری اجرای دقیق سیستم معاملاتی: این کار یکی از مهم ترین اجزاء موفقیت تو معامله گریه و شاید مشکل ترین! بعدِ انتخاب یه سیستم، ما نباید سعی کنیم سیگنالهای صادره رو پیش بینی کنیم، مثلا سیستم یه سیگنالی میده که با منطق ما در تضاده، اما بعدا میبینیم که درست بوده، یه جایی هم سیگنال داده شده کاملا منطقیه، ولی نتیجش غلط از آب درمیاد، یعنی گاهی بین "عقل" و اون چیزیکه سیستم پیش بینی میکنه تضاد بوجود میاد و اجرا کردن سیگنالهای سیستم سخت میشه، حالا اگه سیستم دو سه بار بصورت متوالی سیگنال غلط بده، دیگه بهش "اطمنیان" نمیکنیم، حالا اگه به سیستم "اطمینان" نکنیم، دیگه اونو اجرا نمیکنیم، و اگه اونو به مدت کافی اجرا نکنیم، بهش "اطمینان" نخواهیم کرد!
توضیحات استاد: تصمیم گیری درمورد آینده ی مارکت (https://uupload.ir/view/63-13_تصمیم_گیری_برای_آینده_مار� �ت_su6y.mp3/)


پنج: فکرکردن بر اساس احتمالات : ابتدا اجازه بدین تا بازار خودشو نشون بده، بعد هر معیاری که برای شناسایی فرصت ها دارید رو بکار بگیرید، سفارشتون رو تو جهتی که فکر میکنید بازار بر اساس شرایط فعلی بیشترین احتمال حرکت رو داره قرار بدین، جوری به بازار نگاه کنید که انگار هیچ پوزیشن بازی ندارین، اینکار باعث میشه بجای داشتن امید و آرزو، خودتون اقدام مناسب رو انجام بدین، قبول کنید که هر اتفاقی ممکنه بیفته، چون ممکنه چیزایی باشن که از چشم شما دور موندن یا که آگاهی و شناختی در موردشون نداشتید


شش : بی طرف موندن: با بی طرف موندن هیچ چیزی مارو مجبور نمیکنه که از بعضی اطلاعات اجتناب کنیم و یا بعضی هارو به نفع خودتون تحریف کنیم، اگه از بازار توقع نداشته باشیم که مطابق ذهنیات ما رفتار کنه، اون موقع دلیلی برای خشمگین شدن وجود نخواهد داشت، خشم یه واکنش طبیعیه که نشون میده محیط درحال حمله یا نیش و کنایه به ماست و ما نمیتونیم اونو بپذیریم و سعی میکنیم با خشمگین شدن دربرابرش از خودمون محافطت کنیم، شاید این ابزار تو محیط اجتماعی برای بدست آوردن چیزایی که میخوایم مناسب باشه، اما تو بازار کاربردی نداره


هفت: نظاره گر بودن: باید یاد بگیریم که تفاوت زیادی بین "چیزی که داره اتفاق میفته" و "چیزی که توقع داریم اتفاق بیفته" وجود داره


"فصل هفدهم(پایانی)"

بعد آموختن تمامی مهارت های معرفی شده، کم کم به این سطح از آگاهی میرسید که بفهمید شما با معاملاتتون دارید اینو نشون میدید که "چقدر خودتون رو دوست دارید"، یادتون باشه مقدار پولی که دارید تو فرمِ سود از طریق معاملاتتون به خودتون میدید، مستقیما با باورهایی که تو زندگی کسب کردین و لیاقت شمارو از پول تعریف میکنن مرتبطه، پس باید هرچیزی که تو ذهنتون مانع از رسیدن به بالاترین عزت نفس و دوست داشتن خودتون میشه رو شناسایی کنید و انرژیش رو تخلیه کنید
توضیحات استاد: ذهن، شایستگی و لیاقت (https://uupload.ir/view/56-13حس_لیاقت_شایستگی،_ذهن__lvd.mp3/)

MohsenBjp
11-07-2022, 16:14
وقت بخیر
خلاصه کتاب the disciplined trader طی پست های اخیر قرار داده شد (لینک دانلود زبان اصلی (http://uupload.ir/view/disciplined_trader_0cj4.pdf/))
سعی کردم پست ها طولانی و حوصله سر بر برای دنبال کردن نباشه و در عین حال مفاهیم اصلی رو برسونه، با این حال خودتون رو از مطالعه ی اصلِ کتاب محروم نکنید
پست های قرار داده شده دائم ویرایش میشن تا به بهترین حالت خودشون نزدیک بشن :)
وویس های استاد هم که مرتبط با هر سرفصل باشن، با رنگ بنفش اضافه میشن...

emiro
04-07-2023, 20:29
سلام دوستان ...
ترید خاصی از ایشون هم وجود داره ما بتونیم جستجو کنیم ببینم آقای مارک داگلاس چیکار کرده؟*:)

!!!AT
05-17-2023, 09:07
سلام عرض احترام

فوق العاده بوده این تاپیک تک تک پستها رو با دقت مطالعه کردم واقعا ممنون از وقت و انرژی ک گذاشتید برای این تاپیک
خدا قوت . سلامت و پرسود باشد




وقت بخیر
خلاصه کتاب the disciplined trader طی پست های اخیر قرار داده شد (لینک دانلود زبان اصلی (http://uupload.ir/view/disciplined_trader_0cj4.pdf/))
سعی کردم پست ها طولانی و حوصله سر بر برای دنبال کردن نباشه و در عین حال مفاهیم اصلی رو برسونه، با این حال خودتون رو از مطالعه ی اصلِ کتاب محروم نکنید
پست های قرار داده شده دائم ویرایش میشن تا به بهترین حالت خودشون نزدیک بشن :)
وویس های استاد هم که مرتبط با هر سرفصل باشن، با رنگ بنفش اضافه میشن...

!!!AT
05-17-2023, 09:20
سلام وقت ب خیر

کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی از اقای مارک داگلاس و می خوام تهیه کنم شما اطلاع دارید کدوم ترجمه و ناشر بهتره ؟

ممنون


سلام
ممنون بابت معرفی این کتاب
مطالعش کردم و واقعا عالی بود طوری که میخوام دور دوم رو شروع کنم و باز بخونمش ،واقعا روی نگاه و انتظارم از بازار تاثیر عمیقی داشت و الان میخوام معامله گر منضبط رو هم مطالعه کنم.پیشنهادم اینه دوستان حتما کتاب رو مطالعه کنن
ممنون بابت ایجاد این تاپیک

MohsenBjp
05-17-2023, 11:09
عرض ادب
از شما ممنون که زمان گذاشتین و مطالعه کردین
خوشحالم که براتون مفید بوده :)


سلام عرض احترام

فوق العاده بوده این تاپیک تک تک پستها رو با دقت مطالعه کردم واقعا ممنون از وقت و انرژی ک گذاشتید برای این تاپیک
خدا قوت . سلامت و پرسود باشد

zamani_m
05-18-2023, 13:11
سلام وقت ب خیر

کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی از اقای مارک داگلاس و می خوام تهیه کنم شما اطلاع دارید کدوم ترجمه و ناشر بهتره ؟

ممنون

سلام. نشر چالش ترجمه خانم هاشم پور.

!!!AT
05-18-2023, 15:31
ممنونم از شما جناب زمانی


سلام. نشر چالش ترجمه خانم هاشم پور.

Meh-D
10-07-2023, 12:57
سلام دوستان عزیز وقت شما بخیر
این کتاب از اقای مارک داگلاس رو من مدتی هست تهیه کردم و چندین بار تا حالا خوندم، توصیه میکنم حتما بخونید یه پکیج کامل دسته بندی شده از روانشناسی فردی و مارکت هست که بسیار میتونه راه رو برای شما روشن بکنه

MohsenBjp
11-03-2023, 18:55
کاملا اتفاقی گذرم به این تاپیک افتاد :confused:
فیکس شد یک سال...


وقت بخیر
خلاصه کتاب the disciplined trader طی پست های اخیر قرار داده شد (لینک دانلود زبان اصلی (http://uupload.ir/view/disciplined_trader_0cj4.pdf/))
سعی کردم پست ها طولانی و حوصله سر بر برای دنبال کردن نباشه و در عین حال مفاهیم اصلی رو برسونه، با این حال خودتون رو از مطالعه ی اصلِ کتاب محروم نکنید
پست های قرار داده شده دائم ویرایش میشن تا به بهترین حالت خودشون نزدیک بشن :)
وویس های استاد هم که مرتبط با هر سرفصل باشن، با رنگ بنفش اضافه میشن...

wolflord
11-05-2023, 13:20
وقت بخیر
خلاصه کتاب the disciplined trader طی پست های اخیر قرار داده شد (لینک دانلود زبان اصلی (http://uupload.ir/view/disciplined_trader_0cj4.pdf/))
سعی کردم پست ها طولانی و حوصله سر بر برای دنبال کردن نباشه و در عین حال مفاهیم اصلی رو برسونه، با این حال خودتون رو از مطالعه ی اصلِ کتاب محروم نکنید
پست های قرار داده شده دائم ویرایش میشن تا به بهترین حالت خودشون نزدیک بشن :)
وویس های استاد هم که مرتبط با هر سرفصل باشن، با رنگ بنفش اضافه میشن...
میگم چقدر واقعاااااا زحمت کشیدین؟:rolleyes:
چرا اینقدر خوب ن پست اااااا:rolleyes:
من اون روز که یادآوری کردید تا فصل 8 رو خوندم
الانم بقیه ش رو میخوام بخونم
ناراحت شدم چرا اینقدر دیر دیدم پست هاتون رو
البته اون موقع سخت مشغول دیدن آموزش پرایس بودم

wolflord
11-05-2023, 16:18
به نام خدا
دهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل دهم"

"هدف": بررسی این موضوع که اطلاعات محیطی ما توسط خاطرات، باورها و تداعی ها مدیریت میشن

از لحظه ای که متولد میشیم، وجودِ ما بعنوانِ یه نیرو به محیطِ پیرامونِ ما اثر میزاره، در مقابل محیط فیزیکی هم بر حواسِ ما تاثیر میزاره و این باعث یه تعامل بینِ ما و محیطِ بیرونی میشه، یعنی اینکه وجودِ ما باعث تغییرِ محیط میشه، حتی اگه ما کاری نکنیم (از طریق: نفس کشیدن، اشغال فضا و ...)، تجربیات ما از محیط به پیام هایی با جنس انرژی الکتریکی تبدیل میشن که میتونن مثبت یا منفی باشن، مثلا وقتی یه کودک گریه میکنه، صداش روی محیط و اطرافیان تاثیر میزاره، حالا نحوه ی عکس العمل اطرافیان به این صدا، برای کودک یه تجربه ایجاد میکنه که "نوعِ بار الکتریکی" و "کیفیت انرژی" اون میتونه متفاوت باشه (مثلا یه آغوش مهربان به عنوان پاسخ)
انرژی مثبت ناشی از تجربیات خوشاینده که باعث ایجاد حس کنجکاوی برای یادگیری و تعامل بیشتر با محیط میشه
انرژی منفی یعنی محیط بعنوان نیرویی عمل کرده و باعث ایجادِ درد و خاطره ی منفی در ذهن شده که باعث میشه احساسِ تهدید از طرف محیط در شرایط مشابه به ما دست بده و این بعنوان یه نیروی محدود کننده برای ما عمل میکنه و چون ما محیطِ فعلی رو براساسِ تجارب گذشته درک میکنیم، باعث میشه از تعامل اجتناب کنیم و چیز جدیدی یاد نگیریم

یه تمایل طبیعی در انسان وجود داره که به آدم ها، اشیاء و ... برحسب ویژگی های خاصی که دارن، برچسب بزنه و تو گروه های همسان طبقه بندی کنه (مثلا براساس رنگ پوست، جنسیت، تحصیلات، وضع مالی و ...)
یعنی اون چیزی که تو محیطه، براساس تمایزهای تو ذهن ما دسته بندی میشه و برای اینکار لازمه که یه تجربه ی قبلی در مورد اون چیز داشته باشیم وگرنه بهش برچسبِ "بی معنی" تعلق میگیره یا که اصلا متوجه وجودش نمیشیم (مثلا برای شناختِ فرصتها تو بازار، باید یه درک صحیح از موقعیت های مناسب تو ذهنمون ایجاد کنیم) تا قبل از ایجادِ تمایز، اطلاعات کلی هستن، مثلا برای یه بچه، قاشق و مداد تو یه دسته ی کلی قرار میگیره و بصورت غریزی هردو رو توی دهانش میکنه، اما وقتی بهش اطلاعاتی داده میشه، این اطلاعات به شکل نیرویی برای درکش عمل میکنن و این یعنی اگه کودکی تفاوت بین قاشق و مداد رو میدونه، این یعنی اولین تجربش نیست، بعنوان یه مثال دیگه: وقتی من به قطعات کامپیوترم نگاه میکنم، چیزی که میبینم خیلی متفاوت تر از اون چیزیه که یه تکنسین کامپیوتر میبینه، چون هر قطعه داره یه سری اطلاعات از خودش بروز میده که برای من معنا و مفهومی نداره و تو ذهن من تعریف نشده، بخاطر همین همه ی اونا برای من تو یه دسته ی کلی قرار میگیرن، اما کسی که دانشِ این کارو داره، میتونه اونارو تو ذهنش جداسازی و تفکیک کنه

پس تو هر لحظه از زمان، یه تفاوت اساسی بینِ اون چیزی که ما داریم درک میکنیم و اون چیزیکه واقعا هست وجود داره، درک ما از محیط توسط حواسِ پنج گانمون، باعث شکل گیری یه سری تجربه تو ذهن ما میشه و این باعث میشه شرایط مشابهی که تو محیط رخ میده رو با ذهنمون درک کنیم نه حواسمون، به همین خاطره که مردم یه رویداد یکسان رو به شکل های مختلف توصیف میکنن، چون برای هرفرد، اون اطلاعات داره یه چیز خاص رو تداعی میکنه، حالا اگه نظر اون فرد رو راجع به مدت زمانِ اون رویداد بپرسیم، متناسب با بارِ تداعی شده (مثبت یا منفی) میتونه واسش زود گذشته باشه یا که کسل کننده و طولانی باشه

این میدونید شبیه چیه؟
شبیه این مقاله س:rolleyes:
https://academywave.com/how-can-our-experiences-and-expectations-make-us-feel-wrong/

wolflord
11-05-2023, 16:46
به نام خدا
یازدهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل یازدهم"

"هدف": بررسی اینکه لازمه روش های تطبیق با محیط رو فرا بگیریم

بینِ توانایی تطبیق ما با شرایط محیطی (که دائما درحال تغییره) و سطح رضایت ما از زندگی و رسیدن به اهدافمون یه رابطه ی مستقیم وجود داره، تمامی نیازها و اهداف ما از محیطِ درون شکل میگیره و محیطِ بیرون بهش پاسخ میده، حالا اگه ما میدونستیم که محیط چجوری به ما اثر میزاره و به رفتارِ ما چه عکس العملی نشون میده، به راحتی میتونستیم مناسب ترین گام هارو برای برطرف کردن نیازها و رسیدن به اهدافمون برداریم و به رضایت کامل برسیم


"تاثیر یادگیری بر کیفیت تجربه ی ما از زندگی"

یادگیری یه واکنش ذاتی برای پاسخ به حس "کنجکاویه"، ما با یادگیری سطحِ ارتباطمون رو با محیط افزایش میدیم و اینکار باعث بهبودِ ساختارِ ذهنیمون میشه و این باعث میشه از یه زاویه ی دیگه به دنیا نگاه کنیم، به همین خاطره که باید به خودمون اجازه ی آموزش بیشتری بدیم و قبول کنیم که اطلاعات دیگه ای هم به جز آموخته ها و باورهای ما وجود داره (انکارِ این درست مثل اینه که بگیم نیروی برق، قبل از اینکه کشف بشه وجود نداشته)، اگه ما سعی کنیم از باورها و آموخته هامون دفاع کنیم، این احساس رو خواهیم داشت که محیط داره مدام به ما حمله میکنه و این باعث استرس و اضطراب میشه، یه راه ساده برای اینکه بفهمیم نیاز به یادگیری داریم یا نه، اینه که ببینیم چقدر از زندگیمون احساس رضایت میکنیم، اگه ما حس منفی داریم، بخاطر برآورده نشدن خواسته های درونیمون تو محیطِ بیرونه، پس چیزایی وجود داره که از اونا آگاه نیستیم و باید یاد بگیریم، مثلا اگه تو رابطه ی خصوصیتون احساس رضایت نمیکنید، دلیلش ندونستن مهارتهای مناسب اونه، اما همیشه ما فرض رو براین میزاریم که چنین مهارتهایی وجود ندارن یا که ما همه چیزو بلدیم، که این باعث میشه از زیرِ بارِ مسئولیتِ یادگیری شانه خالی کنیم وسعی کنیم شرایط محیطی رو عوض کنیم (مثلا با طلاق)


"دونسته های قبلی سد راه دانش جدید میشن"

اعتراف به اینکه یه سری چیزارو نمیدونیم یا اینکه اون چیزایی که میدونیم، اونطور که باید کارآمد نیست، اصلا کار آسونی نیست، اگه ذهن ما از قبل سوگیری نکرده باشه، با آمادگی کامل اون چیزی که محیط پیش روش میزاره رو یاد میگیره (مثل ابر اسفنجی جذب میکنه)، اما بعد از تثبیتِ این اطلاعات، دیگه راه ورودِ اطلاعاتِ متضاد با اینا سد میشه و به همون اطلاعات اول بسنده میشه، باید بدونیم که دفاع ذهن دربرابر ورود اطلاعات جدید، به انرژی نیاز داره و این مصرف انرژی همون "استرسه"، استرس مثل قدم زدن خلافِ جهت باد میمونه (باد سمبل اطلاعات جدید و بدنِ ما نمادِ چیزایی که قبلا یاد گرفتیم)


"دونسته های ما منقضی میشن"

علاوه بر احساس نارضایتی برای تعویض اطلاعاتِ فعلی، یه دلیلِ دیگه برای یادگیری وجود داره که اون منسوخ شدن دانسته های ماست، اطلاعات محیطی به مرور عوض میشن اما ذهن ما بطور خودکار تغییر نمیکنه، یعنی ممکنه دونسته های ذهنی ما تاریخ گذشته و ناکارآمد باشه و بعنوان یه نیرو به رفتارِ ما اثر کنه، پس اگه درحال حاضر از زندگیمون رضایت داریم، نمیشه تضمین کرد که با گذشت زمان هم این حس پایدار بمونه
اگه بتونیم روی هیچ کدوم از تفکرات مون و عملکردهامون تعصب نداشته باشیم، خیلی عالی میشه. شاید تفکری که الان به نظرمون درسته، یکسال دیگه با تعجب از خودمون بپرسیم که آخه چرا من همچین طرز تفکری داشتم و روش پافشاری هم میکردم؟

wolflord
11-06-2023, 09:20
به نام خدا
شانزدهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل شانزدهم و هفدهم"

هرچقدر یه معامله گر حرفه ای تر میشه بیشتر به این واقعیت پی میبره که معامله گری یه کار کاملا "روانیه"، چون تو معامله گری شما در مقابل بازار قرار ندارید بلکه درمقابل خودتون هستید، بازار به تمامی معامله گرا فرصتهای یکسانی رو پیشنهاد میده و تو انتخاب های ما و اینکه کجا توجهمون رو معطوف میکنیم هیچ نقشی نداره، همچنین بازار تعیین نمیکنه کجا و با چه حجمی وارد معامله بشیم و چقدر تو معامله بمونیم یا کی خارج بشیم، بخاطر همین معامله گر هیچ وقت نمیتونه بازار رو سرزنش کنه، بازار هم بدون توجه به زحمتی که میکشیم هیچ دِینی به ما احساس نمیکنه، چون یه معامله گر دیگه هم تو بازار داره تلاش میکنه تا از معامله با ما کسب سود کنه، پس باید بپذیریم فقط خودمون مسئول کارهامون هستیم و شروع به شناسایی و کسب مهارت های لازم برای موفقیت در بازار کنیم


"هفت گام برای موفقیت"

یک: تمرکز روی اون چیزی که نیازه تا یاد بگیریم: اول از همه باید توجهمون رو از "کسب درآمد" به "یاد گرفتن اینکه چطور خودم رو با بازار تطبیق بدم" منتقل کنیم، یعنی کل انرژیمون باید روی "گام های لازم برای رسیدن به موفقیت" متمرکز بشه نه "پول"، چون پول یه محصول جانبی و نتیحه ی اجرای این دانش هاست، ضمنا باید تعریفمون رو از "فرصت های از دست رفته" عوض کنیم، بعضیا بخاطر ناتوانی تو پذیرفتن ضرر اینجوری فکر میکنن که یه فرصت عالی پیش روشون بوده اما چون با ضرر بسته شده، از دست رفته، این نوع برداشت باعث صدمات روانی شدیدی میشه، شاید اون یه فرصت عالی بوده، اما با دانشی که ما تو اون لحظه داشتیم، درک اون فرصت برای ما امکان پذیر نبوده، پس باید به کسب تجربه از این فرصت های به اصطلاح از دست رفته بپردازیم، ضمنا تا وقتی که بازارها دارن حرکت میکنن، چیزی بعنوان فرصت از دست رفته وجود نداره، مگه اینکه همه ی مردم سرِ ارزش یک چیز به توافق برسن که همچین چیزی محاله، پس همیشه فرصت بعدی تو راهه
توضیحات استاد: ترید با کمترین حجم (https://uupload.ir/view/56-15%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%AF_%D8%A8%D8%A7_%DA%A9%D9% 85%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%AC%D9%85_2v7q .mp3/)


دو: کنار اومدن با ضررها: تعریف حدضرر قبل از هر معامله مارو با این واقعیت روبرو میکنه که همیشه احتمال ضررکردن هست، خیلیا این مهارت پذیرفتن ضرر رو به قیمت از دست دادن یه بخش یا کل سرمایشون یاد میگیرن، با مشخص بودن حدضرر، چیزی برای سنجیدن، قضاوت و درنتیجه گول زدن خودمون وجود نداره، اگه دیدید که با رسیدن قیمت به حدضرر دارید اوضاع رو میسنجید و قضاوت میکنید (جا به جا کردن حدضرر)، دو حالت ممکنه پیش بیاد: یا بازار برمیگرده و شما از اون معامله بدون ضرر خارج میشید ( با اینکار یه رفتار اشتباه رو تو خودتون تقویت کردین که یه روزی به یه فاجعه منتهی میشه)، یا قیمت تو همون جهت ادامه میده و ضررهاتون بیشتر میشه (که باعث میشه فرصت های مناسب خروج یا پوزیشن سودده مخالف رو از دست بدین و مستعد انجام بقیه ی خطاهای معاملاتی میشین)
توضیحات استاد: قبول کردن ضررها (https://uupload.ir/view/69-12_قبول_نکردن_ضرر_k35a.mp3/)


سه: خبره شدن تو یک بازار: اکثر ما با این باور بزرگ شدیم که وقتی قراره یه تصمیمی بگیریم، هرچقدر اطلاعات بیشتری راجبش جمع کنیم، تصمیم بهتری خواهیم گرفت، این باور تو معامله گری خصوصا تو مراحل اولیه صدق نمیکنه، تو بازار تو هرلحظه هم خریدار و هم فروشنده وجود داره که نظراتشون کاملا باهم در تضاده و هرکس هم برای خودش دلیل خاصی داره، چون این اطلاعات خیلی وسیعه، لازمه معامله گر خودشو محدود کنه، چون اینجا "هرچه بیشتر" به معنای "بهتر" نیست و فقط باعث سردرگمی میشه، پس واسه شروع یه سیستم معاملاتی ساده انتخاب کنید و تمام فاکتورهاش و ارتباطشتون باهم رو بشناسید و از بقیه ی فرصت ها بگذرید، این کار یه تمرین واقعی منضبط بودنه
توضیحات استاد: فقط یه چک لیست، با بقیه ی بازار کاری نداریم (https://uupload.ir/view/63-7_فقط_یه_لیست،_با_بقیه_بازار_ کاری_نداریم_(online-audio-converter.com)_k5tg.mp3/)


چهار: یادگیری اجرای دقیق سیستم معاملاتی: این کار یکی از مهم ترین اجزاء موفقیت تو معامله گریه و شاید مشکل ترین! بعدِ انتخاب یه سیستم، ما نباید سعی کنیم سیگنالهای صادره رو پیش بینی کنیم، مثلا سیستم یه سیگنالی میده که با منطق ما در تضاده، اما بعدا میبینیم که درست بوده، یه جایی هم سیگنال داده شده کاملا منطقیه، ولی نتیجش غلط از آب درمیاد، یعنی گاهی بین "عقل" و اون چیزیکه سیستم پیش بینی میکنه تضاد بوجود میاد و اجرا کردن سیگنالهای سیستم سخت میشه، حالا اگه سیستم دو سه بار بصورت متوالی سیگنال غلط بده، دیگه بهش "اطمنیان" نمیکنیم، حالا اگه به سیستم "اطمینان" نکنیم، دیگه اونو اجرا نمیکنیم، و اگه اونو به مدت کافی اجرا نکنیم، بهش "اطمینان" نخواهیم کرد!
توضیحات استاد: تصمیم گیری درمورد آینده ی مارکت (https://uupload.ir/view/63-13_تصمیم_گیری_برای_آینده_مار� �ت_su6y.mp3/)


پنج: فکرکردن بر اساس احتمالات : ابتدا اجازه بدین تا بازار خودشو نشون بده، بعد هر معیاری که برای شناسایی فرصت ها دارید رو بکار بگیرید، سفارشتون رو تو جهتی که فکر میکنید بازار بر اساس شرایط فعلی بیشترین احتمال حرکت رو داره قرار بدین، جوری به بازار نگاه کنید که انگار هیچ پوزیشن بازی ندارین، اینکار باعث میشه بجای داشتن امید و آرزو، خودتون اقدام مناسب رو انجام بدین، قبول کنید که هر اتفاقی ممکنه بیفته، چون ممکنه چیزایی باشن که از چشم شما دور موندن یا که آگاهی و شناختی در موردشون نداشتید


شش : بی طرف موندن: با بی طرف موندن هیچ چیزی مارو مجبور نمیکنه که از بعضی اطلاعات اجتناب کنیم و یا بعضی هارو به نفع خودتون تحریف کنیم، اگه از بازار توقع نداشته باشیم که مطابق ذهنیات ما رفتار کنه، اون موقع دلیلی برای خشمگین شدن وجود نخواهد داشت، خشم یه واکنش طبیعیه که نشون میده محیط درحال حمله یا نیش و کنایه به ماست و ما نمیتونیم اونو بپذیریم و سعی میکنیم با خشمگین شدن دربرابرش از خودمون محافطت کنیم، شاید این ابزار تو محیط اجتماعی برای بدست آوردن چیزایی که میخوایم مناسب باشه، اما تو بازار کاربردی نداره


هفت: نظاره گر بودن: باید یاد بگیریم که تفاوت زیادی بین "چیزی که داره اتفاق میفته" و "چیزی که توقع داریم اتفاق بیفته" وجود داره


"فصل هفدهم(پایانی)"

بعد آموختن تمامی مهارت های معرفی شده، کم کم به این سطح از آگاهی میرسید که بفهمید شما با معاملاتتون دارید اینو نشون میدید که "چقدر خودتون رو دوست دارید"، یادتون باشه مقدار پولی که دارید تو فرمِ سود از طریق معاملاتتون به خودتون میدید، مستقیما با باورهایی که تو زندگی کسب کردین و لیاقت شمارو از پول تعریف میکنن مرتبطه، پس باید هرچیزی که تو ذهنتون مانع از رسیدن به بالاترین عزت نفس و دوست داشتن خودتون میشه رو شناسایی کنید و انرژیش رو تخلیه کنید
توضیحات استاد: ذهن، شایستگی و لیاقت (https://uupload.ir/view/56-13حس_لیاقت_شایستگی،_ذهن__lvd.mp3/)



درود به محسن تریدر عزیز
آقا من چقدر کیف کردم از ابن پست ات آخه
مورد اول مثل این میمونه که استااد میگفت وقتی میگم من میخوام معامله گر موفقی بشم این جمله بار معنایی منفی داره اما وقتی میپرسم از خودم که من الهام چطور میتونم معامله گر موفقی بشم اون موقع قضیه کاملا فرق میکنه و دنبال چگونگی ش میگردم اون موقع. ما وقتی تمرکز مون رو روی پول بزاریم معتقدم پول ازمون دور میشه و یه مورد مهم دیگه ما فقط تمرکز مون رو میزاریم روی اینکه ای ول من این پوزیشن رو گرفتم و بلافاصله بررسی میکنم که چقدر سود میکنم در حالی که اصلااا دیگه حواسم به این نیست که چک کنم چقدر احتمال ضرر وجود داره واسم و کلا به ریسک کار توجه نمیکنم در نهایت هم اگه پوزیشن اشتباه باشه این من نوعی م که دچار سردرگمی میشم
مورد 2 به قول استاد در بازار هرچی کمتر بهتر
مورد 3 تکنیک هیچ کاری نکردن واقعا که بعضی مواقع هیچ کاری نکردن سخت ه اما شدنی ه
مورد6 وقتی قصدمون انتقام گرفتن از بازار باشه، بازار میگه من زورم از تو بیشتره پس من انتقام میگیرم هر موقع فکر کنیم زورمون از بازار بیشتره بازنده ایم
همه چیز عالی ی ی ی ی

MohsenBjp
11-06-2023, 09:54
سلام و درود
خوشحالم که گذرتون به این تاپیک افتاد :)
با اینکه این تاپیک عمومیه و همه میتونن ازش دیدن کنن، کلا 199تا آیدی دیدنش
همین الان تاپیکِ تمرینِ جدیدِ پرایس، 1975تا آیدی مختلف بازدیدش کردن، حتی خودِ استادم نیومده اینجا :eek: و یه جورایی ظلم شده در حق این تاپیک
راجع به شبیه بودن مقاله به اون پستی که فرمودین، با دیدنِ لینکِ مقاله، فهمیدم خودشه:rolleyes: دقیقا اون فصل از کتاب، مشابه اون مقاله هستش، و اونو حفظمش تقریبا :D
استاد عکسِ رستورانِ تکسن تو مالزی رو واسه این مقاله انتخاب کردن که تو این ویدئو کوتاه سر زدم بهش:
رستوران تکسن (https://uupload.ir/view/teksen_y09j.mp4/)

حتما اصل کتاب رو هم تهیه و مطالعه کنید...


درود به محسن تریدر عزیز
آقا من چقدر کیف کردم از ابن پست ات آخه
مورد اول مثل این میمونه که استااد میگفت وقتی میگم من میخوام معامله گر موفقی بشم این جمله بار معنایی منفی داره اما وقتی میپرسم از خودم که من الهام چطور میتونم معامله گر موفقی بشم اون موقع قضیه کاملا فرق میکنه و دنبال چگونگی ش میگردم اون موقع. ما وقتی تمرکز مون رو روی پول بزاریم معتقدم پول ازمون دور میشه و یه مورد مهم دیگه ما فقط تمرکز مون رو میزاریم روی اینکه ای ول من این پوزیشن رو گرفتم و بلافاصله بررسی میکنم که چقدر سود میکنم در حالی که اصلااا دیگه حواسم به این نیست که چک کنم چقدر احتمال ضرر وجود داره واسم و کلا به ریسک کار توجه نمیکنم در نهایت هم اگه پوزیشن اشتباه باشه این من نوعی م که دچار سردرگمی میشم
مورد 2 به قول استاد در بازار هرچی کمتر بهتر
مورد 3 تکنیک هیچ کاری نکردن واقعا که بعضی مواقع هیچ کاری نکردن سخت ه اما شدنی ه
مورد6 وقتی قصدمون انتقام گرفتن از بازار باشه، بازار میگه من زورم از تو بیشتره پس من انتقام میگیرم هر موقع فکر کنیم زورمون از بازار بیشتره بازنده ایم
همه چیز عالی ی ی ی ی

yashar_fr
11-08-2023, 16:29
به نام خدا
چهاردهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل چهاردهم"



"معرفی یه سری تکنیک و تمرین برای اعمال تغییر در ذهن"
"تغییرجهت آگاهانه ی باورها": ذهن ما میتونه خارج از چهارچوب عقاید و باورهای ما فکر کنه، یعنی ما میتونیم مفید بودن یه باور رو به چالش بکشیم و توجه خودمون رو به سمت باورهای مفیدتر هدایت کنیم، این کار مستلزم "خواستنه"، اگه چیزی رو بخوایم راجبش فکر میکنیم و با فکر کردن یه "انرژی" تولید میشه که این قدرت رو داره که اون چیزی که تو ذهن ماست رو تغییر بده و اگه متضادِ اون باورهایی که تو ذهن ماست باشه، باعث از دست رفتن انرژی اون باور قبلی و کمتر شدن تواناییش برای تاثیر گذاشتن روی رفتارهای ما میشه، اما نکته ی مهم اینه که باورهایی که تو ذهن ما شکل گرفتن، هیچوقت نابود نمیشن و تا آخر عمر با ما هستن، اما میشه انرژیشون رو کامل تخلیه کرد تا تاثیری روی رفتارِ ما نداشته باشن، اینم باید در نظر بگیریم که تغییر باور با ناراحتی و مقاومت و حس معذب بودن همراهه
توضیحات استاد: عادت ها (https://uupload.ir/view/عادت_ها__c81.mp3/)


"یه تمرین برای شناسایی باورهای متضادمون"
یه قلم و کاغذ بردارید و ده دقیقه زمان بگیرید، هر چیزی که راجع به خودتون به ذهنتون میرسه رو فورا روی کاغذ بنویسید، تحت عنوانِ " من ... هستم"، حالا تو لیستتون اونایی که بدیهی هستن رو خط بزنید، مثلا من "چاق، لاغر، مرد، زن" هستم، حالا هرچی تو لیست موند میشه باورهای شما و اونایی که باهم در تقابلن میشن باورهای متضاد شما و خیلی مهمن، مثلا: من برنده میشم، من لیاقت ندارم
توضیحات استاد: نوشتن برای پیداکردن باور منفی، طی کردن مراحل به ترتیب (https://uupload.ir/view/نوشتن_باورها_برای_پی_بردن_ب� �_باور_منفی__9bru.mp3/)
توضیحات استاد: باورهای محدودکننده، بدترین باور محدودکننده (https://uupload.ir/view/باورهای_محدودکننده__9cux.mp3/)


"تکنیک نوشتن برای ایجاد تغییر"
"نوشته" نسخه ی فیزیکی اون چیزیه که توی ذهن ما جریان داره، با نوشتن، اطلاعات به سمت خودآگاه جاری میشه و خودآگاه اطلاعات رو از حالت غیرفیزیکی خارج میکنه و اونو واقعی و ملموس میکنه و بینِ اطلاعات و زندگی واقعی شخص ارتباط برقرار میکنه
توضیحات استاد: همه چیزرو بنویسید (https://uupload.ir/view/21-همه_چیز_رو_بنویسید_bkwh.mp3/)


"تمرین برای افزایش انضباط"
منظور از انضباط، یادگیری نحوه ی کنترل آگاهانه روی رفتار خودمونه، منضبط بودن ذاتی نیست و هیچکس منضبط به دنیا نیومده، انضباط یه تغییر تو ذهن محسوب میشه چون داریم عمدا سراغ چیزی میریم که با باور ذهنمیون در تضاده، یعنی یه رفتار عمدی علیه یه باور و کنار اومدن با ناراحتی های روانی بعدش، حالا اگه اینکار به مدت کافی انجام بشه، باعث میشه اون باور به تدریج ضعیف بشه (مثلا ترکِ سیگار)
توضیحات استاد: تمرینات پیشنهادی برای ایجاد نظم (https://uupload.ir/view/تمرینات_پیشنهادی_استاد_برا� �_ایجاد_نظم_wqju.mp3/)



" جملات تاکیدی مثبت"
یه لیست از جملات سازنده و مثبت از اخلاق و خصیصه هایی که دوست دارید داشته باشید تهیه کنید، مثلا دوست دارید آدم صبوری باشید و تا رسیدنِ فرصت معاملاتی مناسب صبر کنید، با گزاره ی تاکیدی: "من هرروز آدم صبورتری میشم" کم کم به این خصلت دست پیدا میکنید، یعنی با تکرار گزاره ها در ذهن، رفتارِ ما با این تاکیدها همسو میشه و این تاکید نهایتا تبدیل به "باور" میشه که انرژی کافی برای تاثیر گذاشتن روی رفتار مارو داره...
توضیحات استاد: سابلیمینال (https://uupload.ir/view/10-سابلیمینال__yyeg.mp3/)


چقدر پست خوبی بود و به موقع خوندمش
یکی از نکات مثبت پر رنگش ویس های استاد بود
ممنون از زحماتتون

MohsenBjp
11-10-2023, 06:28
از اون درست به موقع ها که میچسبه به آدم:rolleyes:
قربانت یاشار جان...


چقدر پست خوبی بود و به موقع خوندمش
یکی از نکات مثبت پر رنگش ویس های استاد بود
ممنون از زحماتتون

mostafa007
11-21-2023, 21:43
وقت بخیر
خلاصه کتاب the disciplined trader طی پست های اخیر قرار داده شد (لینک دانلود زبان اصلی (http://uupload.ir/view/disciplined_trader_0cj4.pdf/))
سعی کردم پست ها طولانی و حوصله سر بر برای دنبال کردن نباشه و در عین حال مفاهیم اصلی رو برسونه، با این حال خودتون رو از مطالعه ی اصلِ کتاب محروم نکنید
پست های قرار داده شده دائم ویرایش میشن تا به بهترین حالت خودشون نزدیک بشن :)
وویس های استاد هم که مرتبط با هر سرفصل باشن، با رنگ بنفش اضافه میشن...


خیلی عالی بود
یه جوری بود که آدم ترغیب میشه بخونه
مشخصه براش خیلی وقت گذاشته شده
ممنون

MohsenBjp
11-22-2023, 09:10
قربانت مصطفی عزیز
خوشحالم واست مفید بوده :)


خیلی عالی بود
یه جوری بود که آدم ترغیب میشه بخونه
مشخصه براش خیلی وقت گذاشته شده
ممنون

mantra
12-16-2023, 13:44
به نام خدا
دهم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
"فصل دهم"

"هدف": بررسی این موضوع که اطلاعات محیطی ما توسط خاطرات، باورها و تداعی ها مدیریت میشن

از لحظه ای که متولد میشیم، وجودِ ما بعنوانِ یه نیرو به محیطِ پیرامونِ ما اثر میزاره، در مقابل محیط فیزیکی هم بر حواسِ ما تاثیر میزاره و این باعث یه تعامل بینِ ما و محیطِ بیرونی میشه، یعنی اینکه وجودِ ما باعث تغییرِ محیط میشه، حتی اگه ما کاری نکنیم (از طریق: نفس کشیدن، اشغال فضا و ...)، تجربیات ما از محیط به پیام هایی با جنس انرژی الکتریکی تبدیل میشن که میتونن مثبت یا منفی باشن، مثلا وقتی یه کودک گریه میکنه، صداش روی محیط و اطرافیان تاثیر میزاره، حالا نحوه ی عکس العمل اطرافیان به این صدا، برای کودک یه تجربه ایجاد میکنه که "نوعِ بار الکتریکی" و "کیفیت انرژی" اون میتونه متفاوت باشه (مثلا یه آغوش مهربان به عنوان پاسخ)
انرژی مثبت ناشی از تجربیات خوشاینده که باعث ایجاد حس کنجکاوی برای یادگیری و تعامل بیشتر با محیط میشه
انرژی منفی یعنی محیط بعنوان نیرویی عمل کرده و باعث ایجادِ درد و خاطره ی منفی در ذهن شده که باعث میشه احساسِ تهدید از طرف محیط در شرایط مشابه به ما دست بده و این بعنوان یه نیروی محدود کننده برای ما عمل میکنه و چون ما محیطِ فعلی رو براساسِ تجارب گذشته درک میکنیم، باعث میشه از تعامل اجتناب کنیم و چیز جدیدی یاد نگیریم

یه تمایل طبیعی در انسان وجود داره که به آدم ها، اشیاء و ... برحسب ویژگی های خاصی که دارن، برچسب بزنه و تو گروه های همسان طبقه بندی کنه (مثلا براساس رنگ پوست، جنسیت، تحصیلات، وضع مالی و ...)
یعنی اون چیزی که تو محیطه، براساس تمایزهای تو ذهن ما دسته بندی میشه و برای اینکار لازمه که یه تجربه ی قبلی در مورد اون چیز داشته باشیم وگرنه بهش برچسبِ "بی معنی" تعلق میگیره یا که اصلا متوجه وجودش نمیشیم (مثلا برای شناختِ فرصتها تو بازار، باید یه درک صحیح از موقعیت های مناسب تو ذهنمون ایجاد کنیم) تا قبل از ایجادِ تمایز، اطلاعات کلی هستن، مثلا برای یه بچه، قاشق و مداد تو یه دسته ی کلی قرار میگیره و بصورت غریزی هردو رو توی دهانش میکنه، اما وقتی بهش اطلاعاتی داده میشه، این اطلاعات به شکل نیرویی برای درکش عمل میکنن و این یعنی اگه کودکی تفاوت بین قاشق و مداد رو میدونه، این یعنی اولین تجربش نیست، بعنوان یه مثال دیگه: وقتی من به قطعات کامپیوترم نگاه میکنم، چیزی که میبینم خیلی متفاوت تر از اون چیزیه که یه تکنسین کامپیوتر میبینه، چون هر قطعه داره یه سری اطلاعات از خودش بروز میده که برای من معنا و مفهومی نداره و تو ذهن من تعریف نشده، بخاطر همین همه ی اونا برای من تو یه دسته ی کلی قرار میگیرن، اما کسی که دانشِ این کارو داره، میتونه اونارو تو ذهنش جداسازی و تفکیک کنه

پس تو هر لحظه از زمان، یه تفاوت اساسی بینِ اون چیزی که ما داریم درک میکنیم و اون چیزیکه واقعا هست وجود داره، درک ما از محیط توسط حواسِ پنج گانمون، باعث شکل گیری یه سری تجربه تو ذهن ما میشه و این باعث میشه شرایط مشابهی که تو محیط رخ میده رو با ذهنمون درک کنیم نه حواسمون، به همین خاطره که مردم یه رویداد یکسان رو به شکل های مختلف توصیف میکنن، چون برای هرفرد، اون اطلاعات داره یه چیز خاص رو تداعی میکنه، حالا اگه نظر اون فرد رو راجع به مدت زمانِ اون رویداد بپرسیم، متناسب با بارِ تداعی شده (مثبت یا منفی) میتونه واسش زود گذشته باشه یا که کسل کننده و طولانی باشه

با عرض سلام و احترام به شما
بسیار ممنونم از شما بابت وقت و انرژی که برای گرداوری این مطالب ارزشمند گذاشتید تازه وارد این تاپیک شدم اگرچه دیر امدم ولی خیلی مفید و بارزشه

MohsenBjp
12-17-2023, 04:23
سلام و عرض ادب
از شما ممنون که وقت گذاشتین و مطالعه کردین
خوشحالم که واستون مفید بوده :)



با عرض سلام و احترام به شما
بسیار ممنونم از شما بابت وقت و انرژی که برای گرداوری این مطالب ارزشمند گذاشتید تازه وارد این تاپیک شدم اگرچه دیر امدم ولی خیلی مفید و بارزشه

E.ESMAIL
01-10-2024, 20:39
با سلام خدمت استاد امینوی بزرگ و دوستان هم خانواده عزیز/

صحبت در مورد چارت رنکو

چارت حسابی نسبت به چارت لوگاریتمی فوقالعادست و موقعیتهای فراوانتری برای ورود و خروج داره و اما

چارت رنکو به سهولت و سادگی چارت حسابی هست و چارت رنکو فوق العاده و عالی هست در چارت رنکو زمان مطرح نیست و در این چارت نویزها و ریز موج ها حذف میشوند و به وسیله حرکت روند نزولی و صعودی و ساید اجرهای قرمز و یا سبز ساخته میشوند و اجرها همانند کندل استیک محاسبه میشوند/ با مباحث قدرتمند استاد امینوی بزرگ به راحتی هر چه بیشتر در چارت رنکو میتونید ترید بزنید / امیدوارم برای دوستان مفید باشه.


و اما توضیحاتی در مورد چارت رنکو

چارت رنکو (Renko Chart) نوعی نمودار است که ریشه ژاپنی دارد و مورد علاقه برخی از تریدر*های تکنیکال است. Renko از کلمه ژاپنی Renga به معنی آجر گرفته شده است. این نمودار تغییرات قیمت را نشان می*دهد و بنا به نظر طرفداران آن، روند*ها را بهتر مشخص می*کند.این نوع نمودار تغییرات کوچک قیمت را حذف می*کند و باعث نمایش روند به صورت بهتر و دقیق*تر می*شود. این نمودار متشکل از بخش*هایی به نام آجر است و با عبور قیمت از مرز بالایی یا پایینی هر یک از آجر*ها، یک آجر دیگر در سمت راست رسم می*شود. این نوع نمودار در کنار کندل استیک و دیگر ابزار*ها می*تواند بسیار مفید باشد و در تعیین نقاط ورود و خروج به تریدر*ها کمک شایان توجه*ای کند. چارت رنکو در کنار ابزار*های دیگر می*تواند برای ترید ارز دیجیتال نیز مورد استفاده قرار گیرد و از این طریق به شناسایی دقیق*تر روند*ها پرداخت.در این نمودار، زمان مورد توجه قرار نمی*گیرد و این نمودار تنها متمرکز بر تغییرات قیمت است. همان طور که گفته شد، این نمودار متشکل از بخش*هایی به نام آجر است که گاهی بلاک یا جعبه هم نامیده می*شوند. بعد از گذر قیمت از مرز بالایی یا پایینی هر آجر، آجر جدیدی در سمت راست رسم خواهد شد. آجر*هایی که نشان دهنده روند صعودی هستند، سبز و آجر*هایی که نشان دهنده روند نزولی هستند، معمولا به صورت قرمز رسم می*شوند.

yashar_fr
01-19-2024, 22:58
با سلام خدمت استاد امینوی بزرگ و دوستان هم خانواده عزیز/

صحبت در مورد چارت رنکو

چارت حسابی نسبت به چارت لوگاریتمی فوقالعادست و موقعیتهای فراوانتری برای ورود و خروج داره و اما

چارت رنکو به سهولت و سادگی چارت حسابی هست و چارت رنکو فوق العاده و عالی هست در چارت رنکو زمان مطرح نیست و در این چارت نویزها و ریز موج ها حذف میشوند و به وسیله حرکت روند نزولی و صعودی و ساید اجرهای قرمز و یا سبز ساخته میشوند و اجرها همانند کندل استیک محاسبه میشوند/ با مباحث قدرتمند استاد امینوی بزرگ به راحتی هر چه بیشتر در چارت رنکو میتونید ترید بزنید / امیدوارم برای دوستان مفید باشه.


و اما توضیحاتی در مورد چارت رنکو

چارت رنکو (Renko Chart) نوعی نمودار است که ریشه ژاپنی دارد و مورد علاقه برخی از تریدر*های تکنیکال است. Renko از کلمه ژاپنی Renga به معنی آجر گرفته شده است. این نمودار تغییرات قیمت را نشان می*دهد و بنا به نظر طرفداران آن، روند*ها را بهتر مشخص می*کند.این نوع نمودار تغییرات کوچک قیمت را حذف می*کند و باعث نمایش روند به صورت بهتر و دقیق*تر می*شود. این نمودار متشکل از بخش*هایی به نام آجر است و با عبور قیمت از مرز بالایی یا پایینی هر یک از آجر*ها، یک آجر دیگر در سمت راست رسم می*شود. این نوع نمودار در کنار کندل استیک و دیگر ابزار*ها می*تواند بسیار مفید باشد و در تعیین نقاط ورود و خروج به تریدر*ها کمک شایان توجه*ای کند. چارت رنکو در کنار ابزار*های دیگر می*تواند برای ترید ارز دیجیتال نیز مورد استفاده قرار گیرد و از این طریق به شناسایی دقیق*تر روند*ها پرداخت.در این نمودار، زمان مورد توجه قرار نمی*گیرد و این نمودار تنها متمرکز بر تغییرات قیمت است. همان طور که گفته شد، این نمودار متشکل از بخش*هایی به نام آجر است که گاهی بلاک یا جعبه هم نامیده می*شوند. بعد از گذر قیمت از مرز بالایی یا پایینی هر آجر، آجر جدیدی در سمت راست رسم خواهد شد. آجر*هایی که نشان دهنده روند صعودی هستند، سبز و آجر*هایی که نشان دهنده روند نزولی هستند، معمولا به صورت قرمز رسم می*شوند.
درود و وقت بخیر
به غیر از تریدینگ ویو چه پلتفرمی ارايه میده رنکو رو؟

E.ESMAIL
01-19-2024, 23:03
درود و وقت بخیر
به غیر از تریدینگ ویو چه پلتفرمی ارايه میده رنکو رو؟


سلام دوست عزیز

سی تریدر

OmidPouyaan
01-20-2024, 10:49
درود و وقت بخیر
به غیر از تریدینگ ویو چه پلتفرمی ارايه میده رنکو رو؟

سلام. پلتفرم فراز با یک قیمت پایین تر تمام امکانات تریدینگ ویو رو ارائه میده.

kamran7575
01-22-2024, 10:47
وقت بخیر
خلاصه کتاب the disciplined trader طی پست های اخیر قرار داده شد (لینک دانلود زبان اصلی (http://uupload.ir/view/disciplined_trader_0cj4.pdf/))
سعی کردم پست ها طولانی و حوصله سر بر برای دنبال کردن نباشه و در عین حال مفاهیم اصلی رو برسونه، با این حال خودتون رو از مطالعه ی اصلِ کتاب محروم نکنید
پست های قرار داده شده دائم ویرایش میشن تا به بهترین حالت خودشون نزدیک بشن :)
وویس های استاد هم که مرتبط با هر سرفصل باشن، با رنگ بنفش اضافه میشن...


سلام دوست عزیز. پست هات رو خوندم خیلی عالی بود. ممنون و متشکر بابت زحمتی که کشیدی.

MohsenBjp
01-22-2024, 18:45
کامران عزیز
از تو ممنون دوست من
خوشحالم واست مفید بوده :)


سلام دوست عزیز. پست هات رو خوندم خیلی عالی بود. ممنون و متشکر بابت زحمتی که کشیدی.