روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[Mehrdad az]

سلام وقت تمام عزیزان بخیر سال نو رو به شما تبریک عرض میکنم امیدوارم سال پر برکتی رو پیش رو داشته باشید
عزیزان در رابطه با افزایش سطح آگاهی ممنون میشم کمکم کنید
خیلی وقتها در موقعیت هایی قرار میگیرم و میدونم که باید خودم رو کنترل کنم اما نمیتونم خیلی سخته لامصب...حس میکنم اگه چیزی نگم یا عصبانیتم رو بروز ندم ازم چیزی کم میشه و بازی رو باخت میدم
چند مدت پیش داشتم خوب پیش میرفتم و واقعا خیلی حس خوبی داشتم اما باز فاتحه اش رو خوندم رفت
کتابی چیزی اگر مدنظر دارید یا در حد یه تجربه کوچیک ممنون میشم در اختیارم بذارید

سلام محسن جان یکی از عوامل ریشه ای این ماجرا بر میگرده به عزت نفس
روی عزت نفستون بیشتر کار کنید دیگه تون حس بازنده بودن بهت دست نمیده
سعی کنید ابتدای عصبانیت به این فکر کنید که شما اگر واکنش بدید تحت تاثیر اون شخص هستید و داره واسه شما و زندگی شما تصمیم گیری میکنه و تبدیل شدید به عروسک خیمه شب بازی که هر دستوری بده باید اجرا کنید
البته زمان میبره تا کنترل پیدا کنید ولی خوب ارزش داره انجامش بدید

[mohamad heydari]

روزگاری مرید ومرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. درمسیر، مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:"اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!".مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد....سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بچه هایش چه آمد.روزی از روزها مرید ومرشد وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آن ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه بیان نمود:سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم.مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود....
نتیجه گیری هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشدمان است، و باید برای رسیدن به موفقیت و موقعیت بهتر آن را فدا کنیم.. . .
هیچ چیز غیر ممکن نیست

[mohamad heydari]

پیرمردی تنها در روستایی زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار برایش خیلی سختی بود .
تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد:
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.
من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی
دوستدار تو پدر
سپس پیرمرد این نامه را از طرف پسرش دریافت کرد:
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا تمام اسلحه هایم و گنج هایی که دزدیده ام را پنهان کرده ام.
فردا صبح ، چند نفر از مأموران و افسران پلیس محلی که قبل از تحویل نامه آن را خوانده بودند به مزرعه رفتند , و تمام خاک مزرعه را جستجو و زیرو رو کردند اما اسلحه و گنجی پیدا نکردند.
پیرمرد نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر عزیزم حالا برو و سیب زمینی هایت را بکار، الان مزرعه کاملا شخم خورده و آماده کاشت است
این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم.

هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید.
تنها مانع ذهن است ، نه شما و یا موقعيت زماني و مکاني شما.
فقط کافي است تصميم بگيريد به اهدافتان برسيد و ذهنتان را از محدوديتها خالي کنيد.

[vahid394]

پیرمردی تنها در روستایی زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار برایش خیلی سختی بود .
تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد:
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.
من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی
دوستدار تو پدر
سپس پیرمرد این نامه را از طرف پسرش دریافت کرد:
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا تمام اسلحه هایم و گنج هایی که دزدیده ام را پنهان کرده ام.
فردا صبح ، چند نفر از مأموران و افسران پلیس محلی که قبل از تحویل نامه آن را خوانده بودند به مزرعه رفتند , و تمام خاک مزرعه را جستجو و زیرو رو کردند اما اسلحه و گنجی پیدا نکردند.
پیرمرد نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر عزیزم حالا برو و سیب زمینی هایت را بکار، الان مزرعه کاملا شخم خورده و آماده کاشت است
این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم.

هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید.
تنها مانع ذهن است ، نه شما و یا موقعيت زماني و مکاني شما.
فقط کافي است تصميم بگيريد به اهدافتان برسيد و ذهنتان را از محدوديتها خالي کنيد.

بسیار عالی
تشکر بابت این پست زیبا و با معنا

[E.ESMAIL]

سلام دوستان عزیز وقتتون بخیر
یه آلبوم موزیک بی کلام عالی و فوق العاده
فایل پیوست 13759
https://songsara.net/51793/martin-cz...of-dreams.html

سلام دوست عزیز من که نتونستم اهنگ های بی کلامتون رو دالود کنم میگه همچین چیزی وجود نداره اگه میشه واسم بفرستید سپاس

[ehsanm65]

سلام دوست عزیز من که نتونستم اهنگ های بی کلامتون رو دالود کنم میگه همچین چیزی وجود نداره اگه میشه واسم بفرستید سپاس

سلام وقتتون بخیر
امیدوارم همیشه در مسیر رسیدن به خواسته هاتون باشید.
https://vmusic.ir/album/martin-czern...f-dreams-2020/

[mohamad heydari]

سلام وقت بخیر دوستان
مقاله ای با عنوان چگونه در تنهایی خود را متحول کنید..

آزادی امکان انزوا است. اگر بتوانید از مردم کنار بکشید، آزاد هستید، بدون اینکه به خاطر پول، همراهی، عشق، شکوه یا کنجکاوی به دنبال آنها بگردید، که هیچ کدام نمی توانند در سکوت و تنهایی رشد کنند. اگر نمی توانید تنها زندگی کنید، برده به دنیا آمده اید. شما ممکن است تمام شکوه های ذهن و روح را داشته باشید، در این صورت شما یک غلام شریف یا یک خدمتکار باهوش هستید، اما آزاد نیستید.

https://einzelganger.co/how-to-trans...f-in-solitude/
مطالعه این مقاله خالی از لطف نیست

موفق باشید

[vahid394]

سلام به همگی وقتتون بخیر باشه
در بین اموزش ها جایی هست که استاد بیان میکنند: با یک سیستم معاملاتی یکسان در دو روز نتایج متفاوتی گرفتن به خاطر اینکه حالشون در این دو روز متفاوت بوده
حقیقت این هست که روانشناسی حداقل ۵۵درصد موفقیت افراد رو در هر کاری میتونه ایجاد کنه
به تجربه دیدم که زمان هایی که از نظر روانی و روانشناسی موارد مربوط به ارامش دورن خودم رو رعایت میکنم حتی با ترید کردن براساس اطلاعات تمرین نشده ذهنم هم که ترید زدم در انتها سود کردم و علت ضررهای من در تمام موارد (البته بعد از زمان اشنا شدن با اموزش درست)مربوط به عدم رعایت مسایل روانشناسی بوده
شروع کردم به رعایت موارد مهم روانشناسی
از جمله تنظیم ساعت خواب (استاد جایی هست که میگه خواب بودن در بازه زمانی از شب باعث میشه بدن فعالیتی رو طی خواب در اون زمان انجام بده که برای سلامتی ما ضروری هست)
تنظیم تغذیه خودم (به تجربه دیدم که پرخوری میتونه اراده و جدیتم حین کارم رو کم کنه و من تبنلی و سستی کنم همچنین در کتاب هایی که سرگذشت انسان های سرآمد هست خوندم که در حین انجام کارهای مهمشون پرخوری نمیکردن به طور مثال در کتاب منم تیمور جهانگشا نوشته نویسنده فرانسوی مارسل بریون که زندگی نامه تیمور گورکانی رو از قلم خودش جمع اوری کرده در جاهای مختلف تیمور که فرمانده و حاکم عده ی زیادی از نیروهای خودش بوده اشاره میکنه که در حین جنگ های مهم شب ها کم غذا میخورده تا هوشیار و اماده باقی بمونه)
ورزش کردن (ورزش کردن رو به عینه تجربه کردم که بسیار روی حال و هوای من تاثیر داره من حدود ۴یا۵سال هست که به بیمارستان مراجعه نکردم و حتی اصلن متوجه نشده بودم که دفترچه های بیمه کاغذی از بین رفته و الان همه با کدملی ویزیت میشن چون خیلی وقت بود که به بیمارستان مراجعه نکرده بودم و نمیدونستم و علت این مراجعه نکردنم ورزش مداوم هست من هر هفته حداقل ۳یا۴روز ورزش میکنم و بیشتر هفته ها هر ۷روز رو ورزش میکنم و اکثر کسالت های من شامل سر درد های خفیف َگرفتگی گلو و کم حال بودنم با ورزش کردن به خصوص دویدن خوب میشه)
هدف نویسی و تسلط روی مسیر رسیدنم به هدفم(یک قسمتی از فایل های اموزشی هست که استاد بیان میکنند برای اینکه روزانه بعد گرفتن هدفتون دیگه طمع نکنید و باز روی همون حسابتون معامله نکنید این هست که طی ۴۰روز ۴۰بار روی کاغذ بنویسید در هرگام چقدر کسب درامد میکنید و سرمایتون رو با شغل حرفه ای ترید افزایش میدید و انگار یکی از دوستان از استاد میپرسن واقعا ۴۰بار بنویسیم و استاد بیان میکنند:مگه شوخی داریم اینجا واقعا باید بنویسید.)
بله واقعا تاثیر داره اینکه این گام های کسب درامد رو بنویسیم واقعا موثره و من هم هر روز قسمتی از اون رو مینویسم و حتی خودم هم ضربش رو روی کاغذ انجام میدم وبرای اطمینان از ماشین حساب استفاده میکنم.
کتاب خواندن(کتاب خواندن علاوه بر افزایش اطلاعات و دانش و اگاهی ما در زمینه اون کتاب به ما صبرو پایداری و پایبندی به برنامه رو می اموزه وقتی خط به خط مطلب رو دنبال میکنیم و از مطالب معمولی هم میخوانیم تا به مطالب جذاب برسیم و با چشم این رویه کلمات و ساختن مفاهیم رو دنبال میکنیم تاثیرات روانی عالی ای بر روی ذهن میذاره همچنین به خاطر اینکه کتاب خوانی یک صفت خوب بین جوامع انسانی هست به افزایش اعتماد به نفس ما کمک میکنه (بنده از سال ۱۳۹۹درکنار شغل خودم شروع به خواندن یک سری کتاب کردم به طوری که الان یه کتابخونه کوچیک دارم و این خیلی حس خوبی بهم میده که عکس این کتابخونه کوچیک رو هم با دوستان به اشتراک میذارم.)

photo3976590235.jpg

مدیتیشن(کتابی که استاد معرفی کردند به نام کتاب دعوت به تمرین ذن یک کتاب مفید و کاربردی برای اشنایی با مدیتیشن اصولی هست که تا الان ۳بار خوندمش و بسیار کمکم کرده)
برنامه ریزی و داشتن چک لیست کارهای روزانه(ترید کردن نیاز به داشتن یک شخصیت منسجم در تمام زوایای زندگی داره چرا که کوچکترین عدم کنترل روی اعصاب و روان میتونه با وارد کردن تریدر به یک پوزیشن و معامله اشتباه و به وجود اومدن ضرر باعث احساسات مضری در تریدر بشه که برای انتقام شروع به ورودهای متوالی و افزایش حجم و در انتها از بین بردن سرمایه و درامدی که کسب کرده بوده بشه به همین خاطر باید برنامه ریزی داشته باشیم که رفتار ما در هفته اینده و یا روز اینده چطور باشه و نسبت به چه چیزی حساس باشیم و نسبت به چه چیزهایی کم توجه باید رفتار خودمون رو ثبت کنیم اگر ثبت کردن رفتارهای انسان مهم نبود هیچ وقت در کارهای مهمی مانند امور نظامی و سیاسی و ادارات اقصادی و مدیریتی برای افراد پرونده و رزومه و نتیجه عملکرد مشخص نمیکردن با خوندن کتابی در سال ۱۳۹۹ شروع به برنامه ریزی مکتوب و داشتن چک لیست ماهانه کردم که تصویری از چک لیست خودم رو هم به اشتراک میذارم.)

photo3976708930.jpg
قسمتی از یکی از چک لیست های ماهانه من

رعایت نظافت و نظم در چیدن و جمع آوری وسایلمان(شاید بشه بیان کرد که نظم همچون صبر از صفات برجسته یک تریدر باید باشه و این نظم باید به صورت فراکتالی در تمام زمینه های زندگی اون فرد برقرار باشه .یکی از زمینه های خیلی مشهود که تاثیرات خوبی داره این هست که برای وسایل خودمون جا و مکان مشخص تعریف کنیم من از همون سال ۱۳۹۹بعد از مدت که جامدادی نداشتم رفتم و یک جامدادی کوچک و ساده و تمیز تهیه کردم و خودکار و مداد و وسایل نوشتنم داخل اون هست و الانم که تایپ میکنم کنارمه .همچنین برای لباس هام و کتونی هام جای مشخص تعیین کردم و برای تعداد کمی لوازم بهداشتی و نظافتی ای که داشتم شامل ماشین ریش تراش و شانه و حوله یک کیف کوچک تهیه کردم و برای وسایل ورزشی خودم هم یک ساک ورزشی مناسب تهیه کردم.وقتی از وسایل استفاده میکنیم و اون ها رو سر جای مشخص خودشون قرار میدیم ناخوداگاه مارو درست اموزش میده مثلا بعد از مسواک زدن من مسواک و خمیر دندان رو در کیف لوازم بهداشتی خودم میذارم و این یک عادت برای من هست و در چارت هم این عادت به من میتونه به صورت فراکتالی شدن رفتار ها کمک کنه)


امیدوارم که این متن برای شما مفید فایده بوده باشه و اگر که این امر تحقق پیدا کنه و مفید باشه بازهم این پست هامو ادامه خواهم داد
در انتها یک مورد دیگه رو به صورت عملی تر بیان میکنم
امیدواری و داشتن انگیزه و روحیه مثبت خیلی موثره
من از بین جملاتی که خواندم و با تغییر اونها متن هایی رو مینویسم که در اغاز هر روز باخودم میخونم و تکرارشون میکنم در تصویر زیر یکی از متن ها رو نوشتم و تایپش نمیکنم چون به نظرم نوشتن روی کاغذ موثر تره و فایل صوتی ای که اون رو خوندم هم قرار میدهم

photo3975963265.jpg
photo3975966084.jpg
photo3975968842.jpg
.........

https://uupload.ir/view/۱۲۳۴_5cg.m4a/


امیدوارم همیشه حس خوب داشته باشید.

[hassan47]

سلام روزعالی متعالی
این ماه برای این است که آنچه در عرض 11 ماه گذشته برای ما ایجاد شرط و عادت کرده را بتوانیم بر هم بزنیم.و بر این اساس مستقل تر شویم.

[elnaz.s]

سلام وقت تمام عزیزان بخیر سال نو رو به شما تبریک عرض میکنم امیدوارم سال پر برکتی رو پیش رو داشته باشید
عزیزان در رابطه با افزایش سطح آگاهی ممنون میشم کمکم کنید
خیلی وقتها در موقعیت هایی قرار میگیرم و میدونم که باید خودم رو کنترل کنم اما نمیتونم خیلی سخته لامصب...حس میکنم اگه چیزی نگم یا عصبانیتم رو بروز ندم ازم چیزی کم میشه و بازی رو باخت میدم
چند مدت پیش داشتم خوب پیش میرفتم و واقعا خیلی حس خوبی داشتم اما باز فاتحه اش رو خوندم رفت
کتابی چیزی اگر مدنظر دارید یا در حد یه تجربه کوچیک ممنون میشم در اختیارم بذارید

سلام محسن عزیز. امیدوارم سال جدید سال بسیار خوبی براتون باشه. به شخصه چون در مورد موضوعی که گفتید تمرین داشتم و تا حدی دارم موفق عمل میکنم، دوست داشتم تجربه ام رو در میون بگدارم بلکه کمکی بهتون بکنه.
ببینید، بهترین و راحت ترین راهی که میتونید تصمیم بگیرید که به عمل یا حرف کسی باید واکنش نشون بدید یا نه این هست:
وقتی در اون موقعیت خاص قرار میگیرد این سوال رو از خودتون بپرسید :
آیا پاسخ دادن من (یا واکنش من ) به این موقعیت (یا این شخص ) شرایط من رو بهتر میکنه یا خیر؟ و با توجه به جوابی که به خودتون میدید میتونید تصمیم بگیرید که بهترین کار گدشت و سکوت هست یا واکنش نشون دادن.
من عقیده ام این هست که نمیشه و نباید به همه رفتار ها واکنش نشون داد و همچنین نباید از همه چیز گذشت و سکوت کرد.
ما در هر شرایطی باید بسنجیم که چه رفتاری نهایتا به نفع ما و به نفع حال و احوال ماست و بعد تصمیم بگیریم.